رافضه

از ویکی‌وحدت
رافضه (پیروان زیدبن علی بن حسین)
نامرافضه
تاریخ شکل گیری1 ق، ۱ ش‌، ۶۲۲ م
مبدأ شکل گیریکوفه (عراق)
موسسزید بن علی بن حسین

رافضه‏ (روافض) در آغاز فرقه‏‌ای از شیعیان کوفه و از پیروان زید بن علی بن حسین بودند که چون او به امامت مفضول با وجود فاضل‏ قائل گشتند و از لعن خلفای اول، دوم و سوم خودداری کرده از وی روی گردانیده و او را رفض و ترک کردند و به همین جهت رافضه نامیده شدند.

معنای لغوی رافضه

رفض به معنی ترک کردن است[۱] [۲] و مفرد آن رافضه و جمع آن روافض است.

معنای اصطلاحی رافضه

این کلمه در اصطلاح اهل سنت بر کسانی اطلاق می‌شود که شیعه باشند یا عقائد مخصوصی از شیعه چون حبّ اهل بیت (علیهم‌السلام) در سینه‌شان باشد و نیز امیرالمومنین علی (علیه‌السّلام) را بر سایر خلفا افضل بدانند. اهل سنت و جماعت، عموم فرق شیعه را به سبب این که خلفای سه ‏گانه را ترک نمودند «رافضه» می‏‌خوانند. در منابع نوشته‌اند: چون زید بن علی خواست خروج کند، قومی از شیعه گرد او جمع شدند و گمان می‌کردند که زید با اجازه جعفر بن محمد (صادق‌) ‌علیه‌السلام خروج کرده است. اما وقتی متوجه شدند که حضرت زید را از خروج منع کرده بود، از او روی‌گردان شدند. زید به آنها خطاب کرد و گفت: «رفضتمونی» آیا مرا ترک می‌کنید؟ از این جهت ایشان را «رافضه» خواندند. و باز آورده‌اند که چون زید بن علی بن حسین بر هشام بن عبدالملک خروج کرد، لشکریان او که از شیعیان کوفه بودند، خلیفه اول را مورد طعن خود قرار دادند، اما زید آنان را از این کار منع کرد و آنان در اعتراض به زید او را ترک کردند و جز دویست نفر با او نماندند در این هنگام زید به افرادی که در حال ترک وی بودند گفت: «رفضتمونی»؟ آنها در پاسخ دادن: آری و این نام بر شیعه ماند و این اصطلاح اکنون از طرف اهل سنت به چهار طایفه زیدیه، امامیه، کیسانیه و اسماعیلیه اطلاق می‌شود. [۳] [۴] [۵] [۶] [۷]

هم معنایی رافضه و شیعه

با گذشت زمان و گسترش تشیع، اصطلاح رافضه به شیعیان اهل بیت علیهم‌السلام اختصاص پیدا کرد و به‌کار‌گیری آن به حدی شایع شد که حتی در حضور ائمه اطهار(علیهم‌السلام)، بخصوص امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی، امام حسن عسگری و امام زمان (علیهم الصلاة والسلام)، امام رافضه گفته می‌شد و فقط رافضیان را معتقدان به امامت ائمه اطهار معرفی می‌نمودند. [۸] [۹] [۱۰][۱۱] [۱۲].[۱۳] [۱۴]


پانویس

  1. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج۷، ص۲۹.
  2. ابن منظور، لسان العرب، ج۷، ص۱۵۶.
  3. مشکور محمد جواد، فرهنگ فق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 199 باویرایش و اصلاح عبارات.
  4. اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، چاپ مصر، ص 491
  5. ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة فی نقص کلام الشیعة و القدریة، چاپ مصر، سال 1321 هجری قمری، منهاج السنة، ج 1، ص 6- 8 و 171.
  6. فخر رازی، اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین، به اهتمام علی سامی النشار، چاپ قاهره، ص 52
  7. اسفرایینی شهفور، التبصیر فی الدین، تحقیق شیخ محمد زاهد بن الحسن الکوثری، چاپ مصر، سال 1940 میلادی، ص 75
  8. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، لبنان، نشر مؤسسة الوفاء، سال ۱۴۰۴ هجری قمری، ج۴۹، ص۵۵،
  9. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، لبنان، نشر مؤسسة الوفاء، سال ۱۴۰۴ هجری قمری، ج50، ص۵4
  10. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، لبنان، نشر مؤسسة الوفاء، سال ۱۴۰۴ هجری قمری، ج۵۰، ص۱۴۱ ۱۴۲.
  11. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، لبنان، نشر مؤسسة الوفاء، سال ۱۴۰۴ هجری قمری، ج۵۰، ص 327
  12. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، لبنان، نشر مؤسسة الوفاء، سال ۱۴۰۴ هجری قمری، ج۵۰، ج۶۸، ص۹۷
  13. محدث نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، قم، نشر مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، سال ۱۴۰۸ هجری قمری، ج۱۲، ص۲۶۳
  14. محدث نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، قم، نشر مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، سال ۱۴۰۸ هجری قمری، ج۱۳، ص۳۲۳.