پرش به محتوا

شحامیه

از ویکی‌وحدت
شحّامیّه
نامشحّامیّه
موسسابو یعقوب بن یوسف عبدالله بن شحام
عقیدهصدور مقدور واحد از دو قادر جایز است.

شحامیه‏، پیروان ابویعقوب شحام هستند که استاد ابوعلی جبائی بود. این فرقه از فرقه‌های منشعب شده از فرقه خوارج و به نقلی معتزله بودند.

موسس

موسس و رهبر فرقه شحامیه، ابویعقوب یوسف بن عبدالله بن شحام، از شاگردان ابوعلی جبایی و ابوالهذیل علاف بود. گروهی نام وی را علی بن محمد گزارش کرده‌اند[۱].

شرح حال

ابویعقوب از مناظره کنندگان در خصوص نقد بر اسلام و قرآن بود[۲]. وی در دولت واثق عباسی مسئول دیوان خراج بود[۳][۴]. این شخصیت از مهم‌ترین اساتید مکتب معتزله در بصره شناخته می‌شد که پس از شورش علی بن محمد معروف به صاحب الزنج، بازخواست شد و نتوانست درس خویش را در این شهر ادامه دهد و سرانجام بصره را از روی ناچاری ترک کرد. گفتنی است که فرقه شحامیه و تعالیم آن، از آخرین فرقه‌ها و تعالیم معتزله در بصره بوده ‌است[۵].

اعتقادات

مبانی اعتقادی ابویعقوب چون عقاید جبایی بود جز آنکه وی صدور مقدور واحد را از دو قادر جایز می‌دانست، ولی جبایی و پسرش چنین اعتقادی نداشتند. وی در این قول به عقیده اهل‌سنت نزدیک شده است[۶][۷][۸]. برخی گمان کرده‌اند که گفتار شحام همان قول «صفاتیه» است، ولی تفاوت میان این دو سخن آشکار است، زیرا شحام صدور مقدور واحد را از دو قادر جایز می‌داند که هر کدام می‌توانند به جای دیگری آن مقدور را به وجود آورند. اما کعبی معتقد است که «صفاتیه» دو آفریدگار را اثبات نمی‌کنند، ولی صدور مقدور واحد را از دو قادر جایز می‏‌دانند، بدین‌ترتیب که یکی از آنان آفریدگار و دیگری کسب‏ کننده باشد[۹].

پانویس

  1. ذبیح‌الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، بخش مربوط به فرقه معتزله.
  2. همان.
  3. شهفور بن طاهر اسفرایبنی، التبصیر فی الدین، ص 83.
  4. عبدالقادر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ص 190.
  5. میترا سعادت، فصل‌نامه تاریخ نو، بهار 1396 شظ 18، مقاله زمینه‌های رکود مکتب معتزله بصره در قرن سوم هجری، با ویرایش و اصلاح عبارات.
  6. محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ دوم، ص 253، با ویرایش و اصلاح عبارات.
  7. شهفور بن طاهر اسفرایینی، التبصیر فی الدین، ص 51.
  8. عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، همان.
  9. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ دوم، ص 253