هذیلیه
هذیلیه | |
---|---|
![]() | |
موسس | ابوالهذیل محمد بن هذیل بن عبیداللّه بن مکحول، معروف به ابوالهذیل علّاف |
عقیده | 1. نعمتهای بهشت و عذابهای جهنم تمام شدنی است که بعد از تمام شدن آنها، اهل بهشت و اهل جهنم بی حس و بی حرکت باقی میمانند و توانایی هیچ کاری را ندارند و در این حال خدا هم قادر نیست تا مردگان را زنده و یا چیز جدیدی را خلق و احداث کند. |
هذیلیه شاخهای از فرقه «معتزله» و از پیروان ابوالهذیل محمد بن هذیل بن عبیداللّه بن مکحول معروف به ابوالهذیل علّاف (135- 235) بودند.
موسس
ابوالهذیل علاف موسس فرقه هذیلیه بود. وی را از آن جهت علّاف میگفتند که خانه اش در بصره و در کوی علّافان قرار داشت.
بنا بر برخی از نقلها، وی نخستین متفکر و متکلم مسلمان بود که از راه مطالعه ترجمههای عربی آثار فلاسفه یونان از اصول و قواعد فلسفه آگاهی یافته و در مسائل فلسفی عصرش تفکر و تامل کرده و با تألیف کتاب و رساله، به لقب «فیلسوف معتزله» مشهور شدهاست.
تاریخچه
در احوال وی نوشتهاند که تعالیم مکتب معتزله را از یاران واصل بن عطا فراگرفت و از طبقه ششم آن مکتب به شمار می رفت. ابوالهذیل از فلسفه یونان اطّلاع داشت و از آن اقتباس میکرد. در شرح مواقف، نام وی ابوالهذیل بن حمدان العلّاف آمده است. ابوالهذیل نزد عثمان بن خالد بن ولید که از شاگردان واصل بن عطا بود، درس خواند. هر چند برخی گفتهاند که وی مکتب اعتزال را از حسن بن ابی الحسن بصری[۱] گرفته است.
او کتابی به نام «میلاس» نوشته است. میلاس نام مردی مجوسی بود که در مناظره ای که بین او و ثنویه رخ داد، به دست ابوالهذیل مسلمان شد. جبایی در رد ابوالهذیل در کتابش او را تکفیر کرده است. همچنین جعفر بن حرب در رد ابوالهذیل کتابی با عنوان «توبیخ ابوالهذیل» نگاشته است[۲].
اعتقادات
ابوالهذیل دارای اعتقادات خاصی بوده است که طبق اظهار نظر برخی او عقاید خود را در ابتدای امر از فلاسفه گرفته است[۳] و در ادامه با پر و بال دادن و نیز توجیه و تبیین آن، آنها را به شکل جدیدی ارائه داده که بیشتر مربوط به عقایدی است که یا مخالف اجماع و یا مخالف اعتقادات اشاعره بوده است.
وی درباره مقدورات خداوند معتقد بود: خداوند پس از فنای مقدوراتش، دیگر به چیزی توانایی نخواهد داشت و اهل بهشت و دوزخ سست و خاموش میمانند. در آن صورت، خداوند به زنده کردن مردگان و میراندن زندگان قادر نخواهد بود. به تعبیر دیگر یعنی این که نعمتهای بهشت و عذابهای جهنم تمام شدنی است که بعد از تمام شدن آنها، اهل بهشت و اهل جهنم بی حس و بی حرکت باقی میمانند و توانایی هیچ کاری را ندارند و در این حال خدا هم قادر نیست تا مردگان را زنده و یا چیز جدیدی را خلق و احداث کند[۴] [۵].
ابوالهذیل معتقد بود که اهل آخرت به آنچه برای شان مقدر شده است، مجبورند. یعنی اهل بهشت مجبورند که نعمتهای بهشت را بخورند و اهل آتش هم مجبورند عذابهای جهنم را بچشند. همچنین میگفت که بر روی زمین گمراه و زندیقی یافت نمیشود، مگر با کفری که دارد در بسیاری از چیزها فرمان بردار خداست.
معتقد بود که علم و قدرت خدا عین اوست. او کلام خدا را بر دو قسم میدانست:
1. کلامی که محتاج به محل است.
2. کلامی که محتاج به محل نیست، او بر این گمان بود که کلمه تکوین یعنی کن (باش) که خداوند فرموده، سخنی حادث است و در محلی نیست.
میگفت معجزاتی را که پیامبران نشان میدادند قابل اثبات نیست مگر این که حداقل بیست نفر آن را گواهی کنند و یک یا چند تن از آنان اهل بهشت باشند.
ابوالهذیل بین افعال قلوب و جوارح فرق میگذاشت و میگفت وجود افعال قلوب با قدرت وی بر آن، پیش از مردنش روا نیست و وجود افعال جوارح پس از مرگ و پس از عدم قدرت او جایز است. وی بر این گمان بود که مرده و ناتوان میتوانند به نیرویی که پیش از مرگ و ناتوانی داشته اند، فاعل افعال جوارح شوند.
او معرفتها را بر دو دسته میدانست:
1. معرفتی که باید آن را بدانیم که مربوط به شناختن خداوند و پیامبری است که فرستاده است.
2. معرفتی است که دانستن آن اختیاری است.
ابوالهذیل حرکت جسم کثیر الاضلاع را با حرکتی که در برخی از اجزایش وارد میشود، جایز میدانست و میگفت: جزء لا یتجزی هرگاه منفرد و تنها باشد، رنگ نمی پذیرد و اگر رنگین نباشد، نمیتوان آن را دید[۶].
آثار
ابوالهذیل دارای آثار بسیاری بوده است. محمد ملطی شافعی میگوید که او 1200 کتاب نوشت که همگی جز کتاب الحجة که مربوط به اصول است، اما بقیه آثار ردّیههایی است که وی بر آراء مخالفانش نوشته است[۷].
پانویس
- ↑ ابو منصور طبرسی، الاحتجاج، مشهد مقدس، انتشارات مرتضی، سال ۱۴۰۳ ق، ج ۱، ص ۲۵۱.
- ↑ محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ اول، ص 464 با ویرایش و اصلاح عبارات.
- ↑ محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، تحقیق محمد سید کیلانی، بیروت، انتشارات دار المعرفة، سال ۱۴۰۴ ق، ج ۱، ص ۵۰.
- ↑ محمد جواد مشکور، همان.
- ↑ عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، بیروت، انتشارات دار الآفاق الجدیدة، سال ۱۹۷۷ م، چ دوم، ج ۱، ص ۱۰۲.
- ↑ محمد جواد مشکور، همان.
- ↑ جمعی از نویسنگان، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 6، ص 388.