دروزیه
| دروزیه | |
|---|---|
| نام | دروزیه |
| موسس | حمزة بن علی بن احمد زوزنی معروف به لباد |
| عقیده | 1. هیچ خدایی در آسمان و هیچ امامی در زمین جز حاکم وجود ندارد. 2 . اعتقاد به تناسخ و حلول روح از جسم انسانی به جسم انسانی دیگر. 3. جنگ با پیامبران اولوالعزم و تبرّی جستن از شریعت و عقاید آنان واجب است. 4. تحریف در تکالیف دینی. |
دروزیه یکی از گرایشات مذهبی منتسب به مسلمانان است که البته در مسلمان بودن آنها اختلاف نظر وجود دارد. آنها در کشورهای مختلفی چون سوریه، لبنان، فلسطین اشغالی زندگی میکنند.
مقدمه
فرقه دروزیه، فرقهای مذهبی و در حقیقت انشعابی از مذهب اسماعیلیه است. در اوایل قرن پنجم هجری قمری و با حمایتهای ششمین خلیفه فاطمی، «الحاکم بامر الله» بر مبنای اعتقاد به الوهیت الحاکم بامر الله، ششمین خلیفه فاطمی در مصر تاسیس شد و امروزه بیشتر افراد این فرقه در کشور لبنان سکونت دارند. از جمله رهبران این گروه، حمزة بن علی بن احمد زوزنی (خادم مخصوص الحاکم) و محمد بن اسماعیل نشتکین دروزی میباشند. محمد بن اسماعیل درزی، اخرم و حمزة بن علی زوزنی، از مهمترین داعیان دروزی هستند.
البته، برخی از رهبران فعلی این طایفه، چنین انتساباتی را نپذیرفته و خود را معتقد به خدای واحد و پیامبر اسلام (صلّیالله علیه و آله) و از موحدون میدانند که در این صورت، از مسلمانان به شمار خواهند آمد.
چگونگی پیدایش
یکی از عوامل مهم در پدید آمدن فرقه دروزیه، کارهای عجیبی بود که از «الحاکم بامر الله» سر میزد. او بر خلاف دیگر حاکمان، با مردم مهربان و اغلب در میان آنها بود. او تمام بردگان را آزاد و تمام املاک دولتی را به مردم واگذار کرد. حاکم در سالهای قحطی نهایت کوشش را برای یاری مردم انجام داد و با تثبیت قیمتها و بخششهای بیدریغ، موفق به انجام این کار شد. بخششهای او از حد گذشت، به طوریکه خزانهدار او در انجام فرمان حاکم مردد ماند، خلیفه با خط خود نگاشت: مال و ثروت متعلق به خداست و مردم بندگان خدایند و ما امین خدا در زمین هستیم، حق مردم را به آنان بازگردان و آن را از ایشان دریغ مدار[۱]. اینگونه رفتارهای حاکم تأثیر فراوانی روی اطرافیانش گذاشت تا جایی که حمزة بن علی و محمد بن اسماعیل دروزی این اندیشه را نزد حاکم مطرح کردند که ادعای خدایی کند و حاکم نه تنها آنها را سرزنش نکرد، بلکه در خفا آنان را تشویق نمود[۲]. یکی از چیزهایی که این اندیشه را تشدید نمود، زهدگرایی شدید حاکم در سالهای واپسین حکومتش و غایب شدن او بود، چرا که در یکی از گردشهای متداولش در اطراف شهر ناپدید گشت و مرگ او همانند زندگیاش معمایی شد[۳]. البته گفته شده، ناپدید شدن حاکم از توطئههای حمزة بن علی بوده و جسدش را در نهایت احتیاط پنهان کردند تا بتوانند از ناپدید شدن اسرارآمیز خلیفه، برای مقاصد خویش بهره جویند. دروزیها ناپدید شدن حاکم را به استتار ارادی وی که آغاز غیبت او محسوب میشود، تعبیر کردند[۴].
جامعه دروزیان
امروزه جامعه دروزی از نگاه ساختار دینی به دو بخش یا طبقه تقسیم شده است:
1. طبقه عقّآل (عاقلان)؛ که همان عالمان دینی میباشند و در رأس آنها «شیخ عقل» است. اکنون (ابتدای قرن بیست و یکم) شیخ عقل این طائفه «محمد ابو شقراء» است.
2. طبقه جهّال یا مردم عادی؛ که گروه اکثریت جامعه دروزی را تشکیل میدهد. رهبری دینی این طایفه با شیخ عقل و رهبری سیاسی آن با شخص دیگری است. در حالحاضر «ولید جنبلاط»، فرزند کمال جنبلاط رهبری سیاسی این فرقه را در لبنان بر عهده دارد[۵].
گروه عاقلان دارای دو رئیس دینیاند که هر کدام از آنان شیخ عاقلان خوانده میشوند. عاقلان کسانیاند که به احکام عملی دینی، یعنی خودداری از میگساری و استعمال دخانیات و نیز داشتن رفتار زاهدنه در غذا و پوشاک پایبندند. آنان جدا از لباس جاهلان، لباسی دیگر دارند و عمامه سفید استوانهای شکل بر سر میگذارند و لباس ساده میپوشند.
گروه جاهلان، سایر افراد جامعه دروزیان را تشکیل میدهند که گاه شَراحیّن نیز خوانده میشوند، زیرا حق دارند برخی از شرحهای رسالههای دروزیان را بخوانند و حق خواندن اصل رسالهها و تلاوت قرآن را ندارند، بلکه مجازند از دخانیات و سایر لذتهای دنیوی و رفاه در معیشت بهرهمند شوند و علاوه، موظف به پوشیدن لباس خاص نیستند.
عقاید و باورهای دروزیه
آنچه امروزه به عنوان اندیشه کلامی دروزیه مطرح است، برگرفته از عناصر مختلفی است که در طول زمان وارد باورهای فکری و اعتقادی آنان شده و چندان شباهتی با عقاید شیعه اثناعشریه و حتی سایر مسلمین ندارد و در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
الف. الوهیت حاکم بأمرالله:
از نگاه آنان، «الحاکم بأمرالله» چهره ناسوتی الوهیت است و همو است یگانه، صمد و منزّه از شمارش و همسر. از اینرو، یک دروزی چیزی جز طاعت وی نمیشناسد. دروزی کسی است که اعتراف کند، هیچ خدایی در آسمان و هیچ امامی در زمین جز حاکم وجود ندارد[۶].
در مصحف دروز آمده است: حمزة بن علی از پیروان خود عهد و پیمان گرفته و از تمام موحدان در طول تاریخ، حفظ و کتابت آن را خواسته و به نام «میثاق ولی الزمان» معروف شده است. قسمتی از متن عهدنامه چنین است: «اینجانب فلان بن فلان در کمال آزادی و سلامت جسمی و عقلی اعتراف میکنم که از تمامی مذاهب تبرّی جویم و جز پیروی از مولایم «الحاکم بأمرالله» (ششمین خلیفه فاطمی) چیزی نشناسم و هر گاه از دین مولایم بازگشته یا با فرمانی از او مخالفت کنم، از خالق معبودم بیگانه شده، سزاوار کیفرش باشم»، آنگاه تصریح میکند که «هر کسی اعتراف کند که در آسمان، اله معبودی و در زمین امام موجودی جز مولای حاکم وجود ندارد، موحد رستگار است»[۷].
ب. تناسخ و حلول:
از کتابها و متون منسوب به این فرقه به دست میآید که دروزیها معتقد به انتقال روح از جسم انسان به انسان دیگری میباشند؛ زیرا نفس را جاودانه دانسته و میگویند: آنچه میمیرد، پیراهن (جسم) است و وقتی که کهنه شد، نفس انسانی به پیراهن دیگر منتقل میشود. دروزیه لفظ تناسخ را به «تقمّص» تبدیل کردهاند تا معنای نسخ از آن متبادر نشود[۸].
حمزه، بنیانگذار این فرقه میگوید: عذابی که برای گناهکاران است، همین انتقال دنیوی است، از درجه بلندتر به مرتبه نازلتر. هرچه این انتقال بیشتر ادامه یابد، جایگاه دینی او فروتر شود. چنانکه پاداش نیز با انتقال از درجهای به درجه فراتر در علوم دینی محقق میشود[۹]. از اینرو، ابتلای انسانها به کوری، گنگی، فقر و جهالت، قصاص اعمال گذشته آنان را در مراحل پیشین حیات میدانند. معتقدند که در تناسخ، تمایز جنسی نیز مراعات میشود، یعنی روح مردان همواره به مردان و روح زنان به جنس خودشان منتقل میشود[۱۰].
ج. نبوت و پیامبران الهی از دیدگاه دروزیه:
دروزیان پیامبران الهی را انکار کردهاند. حمزه مؤسس و بنیانگذار این فرقه، معتقد است که: جنگ با انبیای اولوالعزم و تبرّی جستن از شریعت و عقاید آنان واجب است. در برخی از مدارک آنها آمده است: مراد از ناطق و اساس که به دست حمزه در کنار رکن یمانی کشته میشوند، ابلیس و شیطان است. ابلیس نخست در جسم آدم و سپس در جسم نوح،ابراهیم، موسی، عیسی و محمد (صلّیالله علیه وآله) ظاهر شد. و شیطان ابتدا در جسم شیث، سام، اسماعیل، یوشع و شمعون و سرانجام در جسم علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) حلول کرد. بنابراین، هنگام برپایی قیامتِ دروزیان؛ پیامبر و امیرالمؤمنین، به دست «الحاکم بأمرالله» کشته میشوند[۱۱].
درباره عقیده دروزیان به قرآن مجید، برخی معتقدند که آنان مدعی هستند که قرآن در واقع بر سلمان فارسی نازل شده و محمد (صلّیالله علیه وآله) از او دریافت کرده است[۱۲].
آنچه گذشت، قسمتی از عقاید و باورهای فرقه دروزیه است که هیچگونه شباهت و سنخیتی با عقاید اسلامی ندارد و کاملاً منحرف و بیگانه از اسلام است. اگرچه رهبران فعلی این فرقه اصرار دارند که معتقد به دین اسلاماند و آنچه درباره عقاید آنها گفته میشود، دسیسههای استعمار و ایادی آنها بوده است. ولی از آنجا که دسترسی به منابع اصلی آنان امکان ندارد، قضاوت درباره عقاید آنان مشکل بوده و آنچه ذکر شد، اگر صحیح باشد میتوان گفت که آنان از دایره اسلام و حتی ادیان آسمانی خارج هستند.
موارد دیگری نیز از اعتقادات دروزیان برشمرده شده است.
د. کتاب مقدس خاص به نام «مصحف الدروز»
ه. عدم پایبندی به هیچ یک از مذاهب فقهی
ز. اعتقاد به نسخ احکام فقهی مانند: حج و زکات
ح. انکار معاد
حمزه بنیانگذار این فرقه میگوید: عذابی که برای گناهکاران است، همین انتقال دنیوی است که هر چه این انتقال از درجه بلندتر به مرتبه نازلتر هرچه بیشتر ادامه یابد، جایگاه دینی او فروتر گردد. چنانکه پاداش نیز با انتقال از درجهای به درجهای فراتر در علوم دینی محقق میشود.
ط. انکار پیامبران الهی
ی. باطنگرایی مطلق
فقه دروزیه
دروزیان در فقه تابع مذهب حنفی میباشند، به این دلیل که حاکمان عثمانی بعد از فتح سوریه و لبنان در سال 1516 میلادی، این مذهب فقهی را بر مردم آن منطقه به زور تحمیل کردند، اما در عمل، پایبند مذهب خاصی نیستند.
برخی از احکام فقهی دروزیان
دروزیان معتقدند که پس از پنهان شدن حاکم، شریعت برداشته شده و خداوند به جای «سبع دعائم تکلیفیه»، هفت خصلت اخلاقی به عنوان «سبع خصال توحیدیه» بدینشرح مقرر کرده است:
- به جای نماز «صدق للسان»
- به جای زکات، «حفظ الاخوان»
- به جای روزه «ترک عبادة العدم و البهتان»
- به جای حج «برائت از طغیان»
- به جای شهادتین «توحید و پرستش حاکم در هر عصر و زمان»
- به جای جهاد «رضا به فعل او کیفما کان»
- عوض ولایت «تسلیم امر او در سرّ و حدثان»
-دروزیه معتقدند که: روزه ماه رمضان نسخ شده است، بنابراین، آن را ناروا شمردهاند و به جای آن، 9 روز اول ماه ذیالحجة را روزه میگیرند و عید اعظم آنان عید قربان است. هر چند برخی از معاصران آنان، روزه ماه رمضان را مستحب شمرده و تنها وجوب آن را انکار کردهاند.
احکام ازدواج و طلاق در فقه دروزیه
- هر گاه مرد دروزی با یکی از زنان هممذهب خود ازدواج کند، لازم است در تمام دارایی خود با او به مساوات رفتار کند و هنگام طلاق و جدایی اگر زن از اطاعت همسرش خارج شده و مرد با او به انصاف رفتار کرده باشد، مالک نیمی از داراییهای زن میشود، ولی اگر مرد به همسرش ستم کرده باشد، زن تمام دارایی خود را از خانه همسر میبرد.
- کسی که همسرش را طلاق میدهد، برای او حرام ابدی میشود و حتی با وجود محلل هم ازدواج دوباره با وی جایز نمیشود و از اینرو، طلاق رجعی و باین نزد دروزیان یکسان است.
مقصود از ازدواج نزد دروزیان تنها تولید نسل و حفظ بقای آن است. از اینرو اگر ثروتمندی چهار فرزند آورد و یا تهیدستی به مقدار توان خویش اولاددار شود، واجب است که در بقیه عمر خویش از همسرش دوری گزیده، با وی همبستر نشود.
- ازدواج دروزی با غیر درزوی حرام است.
- چند همسری حرام است و باید به یک همسر از مذهب خویش اکتفا کرد. بنابراین، کسی که همسر دوم برگزیند، عقد ازدواج او باطل است.
احکام وصیت در فقه دروز
از دیدگاه فقه دروزی، هر کسی میتواند تمام داراییهای خویش را به کسی وصیت کند. تنها شرط وصیت آن است که اموالی را وصیت کند که با تلاش خود کسب کرده باشد، اما اموالی را که از پدران خویش به ارث برده است، باید میان اولادش تقسیم شود.
در کتاب مقدس دروزیان آمده است که دروزیان بخشی از داراییهای خود را به میزان یکدوازدهم برای طبقه عقّال و مستمندان وصیت کنند.
تسامح و سهلگیری در جایجای فرایض و شعایر دینی آنان مشاهده میشود. مثلاً در وضو تصریح میکنند که شستن دستها از مرفق تا سر انگشتان یا به عکس فرق نمیکند. اگر آب برای وضو کافی باشد، پاها را میشویند و گرنه به مسح اکتفا میکنند و همچنین در نماز تصریح میکنند که دست باز یا دست بسته هر دو جایز است. و آنچه در نماز اهمیّت دارد، توجه و نیّت است. کسانیکه به اخلاق پایبند نیستند و یا گناهی مرتکب شده، ولی توبه نکردهاند، اجازه ادای نماز نمیدهند.
گفته شده است که دروزیان در عهد فاطمیان دو گونه نماز میخواندند: گروهی به شکل اهلسنت و گروهی به سبک شیعه، چون علمای مذهب به خطر اختلاف پی بردند، فتوا دادند که اصل در نماز، توجه و قلبی و نیّت پاک است و شکل ظاهری آن اهمیتی ندارد.
تفاوت دروزیه با اسماعیلیه
فرقه دروزیه گرچه منشعب از مذهب اسماعیلیه است و باید این دو در بخشی از عقاید و باورها و یا احکام عملی شباهتهایی با هم داشته باشند، اما آنگونه که پیداست، غیر از باطنگرایی و تاویل در اصول و فروع، هیچگونه رابطه ای بین این دو فرقه به چشم نمیخورد. مگر اینکه مذهب اسماعیلیه زمینهساز پیدایش این فرقه بوده و خلیفه فاطمی الحاکم بأمر الله، در پدید آمدن عقاید دروزیان نقش اساسی داشته است، زیرا او نه تنها داعیان دروزی را که ادعای الوهیت حاکم داشتهاند نکوهش و مذمت نکرده است، بلکه در خفا مشوق آنها نیز بوده است.
حکم ازدواج با دروزیها
فقهای شیعه دروزیان را جزء شیعیان نشمردهاند و ازدواج با فرد دروزی مذهب را جایز نمیدانند. ضمائم: پاسخ مراجع عظام تقلید راجع به این سؤال، چنین است:[۱۳]
حضرت آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی): دروزیه، شیعه نیستند و ازدواج با آنها اشکال دارد.
حضرت آیتالله العظمی نوری همدانی (مد ظله العالی): دروزیه، جزو شیعیان اثنیعشری محسوب نمیشوند و چنانچه قائل به الوهیت بعضی از مخلوقین باشند و یا منکر ضروریات دین باشند، مرتد هستند و ازدواج با آنها جائز نیست.
پانویس
- ↑ محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ دوم، ص 125.
- ↑ علی ربانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، ص 312.
- ↑ همان.
- ↑ علیرضا ایمانی، اسماعیلیه، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چ اول، سال 1380 ش، ص 558.
- ↑ همان.
- ↑ علی ربانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، ص 311.
- ↑ مصحف الدروز، ص 111، به نقل از: علیرضا ایمانی،همان، ص 562.
- ↑ علیرضا ایمانی، اسماعیلیه، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چ اول، سال 1380 ش، ص 564.
- ↑ مصطفی غالب، حرکات الباطنیة فی الاسلام، بیروت، انتشارات دارلاندلس، سال 1416 ق، چ اول، ص 263.
- ↑ علیرضا ایمانی، اسماعیلیه، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چ اول، سال 1380 ش، ص 568.
- ↑ محمد احمد خطیب، عقیدة الدروز، ریاض، انتشارات دارالعالم الکتب، چ سوم، سال 1989 م، ص167.
- ↑ علیرضا ایمانی، اسماعیلیه، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چ اول، سال 1380 ش، ص 574.
- ↑ استفتا از دفاتر آیات عظام: مکارم شیرازی و نوری همدانی (مد ظلهما العالی) توسط سایت اسلام کوئست.