اثنی عشریه

از ویکی‌وحدت
اثنی‌عشریه
نام رایجدوازده امامی
عقیدهاعتقاد به دوازده امام

اثنی‌عشریه یا دوازده امامیه، پرجمعیت‏‌ترین فرقه از مجموعه فرقه‌‏‌های شیعه است. این فرقه معتقدند تعداد امامان دوازه تن است که از حضرت علی (علیه‌السّلام) آغاز و به محمد‌بن‌حسن مهدی (عجّل‌الله تعالی فرجه‌الشّریف) ختم می‏‌شود.

دلیل نام‌گذاری

این اصطلاح ابتدا در برابر سبعیه (هفت‌امامیان) مطرح شد. اثنی‌عشریه در صحت شمار امامان خود که دوازده‌تن هستند، به آیات قرآنی از قبیل: «... وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیباً...» (سوره مائده آیه 12) «وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً...» (سوره اعراف آیه 160) «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً...» (سوره‌ توبه آیه 36) استناد می‌کنند.

دلایل لزوم امامت از دیدگاه امامیه

برخی از دلایل امامیه بر امامت خاندان‌عترت عبارت است از:

1- وجوب عصمت در امام؛ زیرا اگر امام معصوم نباشد، اطمینان به وی در ابلاغ احکام سلب می‏‌شود. به‌علاوه، امام غیر معصوم ممکن است در امامت و زعامت مسلمین بر خلاف عدالت رفتار نماید.

2- نصب امام برای رفع فتنه و اختلاف است و چنانچه از سوی مردم تعیین شود، موجب تشدید اختلاف می‌شود.

3- امامت به معنای خلافت از سوی خداوند و رسول است که قهرا باید توسط خداوند و رسول خدا (صلّی‌الله علیه وآله)، خلیفه تعیین شود.

4- سیره رسول‌اکرم (صلّی‌الله علیه وآله) در زمان حیات خود بر تعیین جانشین در موارد غیبت خود از مدینه بود، بنابراین، چگونه می‏‌شود آن حضرت برای بعد از خود جانشین تعیین نکند.

شیعه اثنی‌عشری معتقد به «نصّ‌ جلیّ» هستند، یعنی کسانی که قائل به «نصّ» و تعیین آشکار امام شدند و معتقدند که رسول‌خدا (صلّی‌الله علیه وآله) با «نصّ‌جلیّ» در روز غدیر‌خمّ امام علی (علیه‌السّلام) را به جانشینی خود برگزید و صریحا ایشان را به امامت امت تعیین فرمود. ایشان دلایل امامت حضرت علی (علیه‌السّلام) را بنا‌بر قرآن و سنت چنین بیان می‌‏نمایند: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ» [۱] یعنی، همانا ولیّ شما خداوند است و پیامبر او و کسانی که ایمان آوردند و نماز را به پا می‌دارند و زکات می‌‏دهند، در حالی‌که اهل رکوع هستند. «... الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی...» [۲] یعنی امروز دین را بر شما کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم. «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ...» [۳] یعنی ای پیامبر! ابلاغ کن آنچه را که به تو از سوی پروردگارت امر شده است و اگر چنین نکنی رسالتت رو ابلاغ نکردی! خداوند تو را از گزند مردم نگاه می‌‏دارد. و دیگر آیه: «...وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ...»[۴] یعنی اگر علیه او هم‌پشت (هم‌پیمان) شوند، پس همانا خداوند و جبرئیل و مؤمنان نیکوکار یار و یاور اویند. دیگر آیه مباهله است که فرمود:«... فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ» [۵] بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغ‌گویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار کنیم. می‌گویند: مقصود همه این آیات، ولایت حضرت علی (علیه‌السّلام) است. همچنین شیعیان اثنی‌عشری به احادیثی که در پی می‌آید استناد می‌‏کنند: «أنت الخلیفة من بعدی و أنت وصییّ »، یعنی تو پس از من جانشین منی، تو وصیّ منی. «و سلّموا علیه بامرة المؤمنین»، یعنی او را به امیری مؤمنان سلام دهید. «و اقضاکم علیّ»، بهترین حاکم در میان شما حضرت علی (علیه‌السّلام) است. «و تعلّموا منه و لا تعلّموه، اسمعوا له و اطیعوه»، از او بیاموزید و به او نیاموزید.«و من کنت مولاه فعلیّ مولاه»، هر که من مولای او هستم، علی (علیه‌السّلام) نیز مولای اوست. «انت منّی بمنزلة هارون من موسی الّا انه لا نبیّ بعدی» تو نزد من مانند هارونی در پیش موسی، جز این‌که پیامبری بعد از تو نیست.

میراث امامان

طرفداران «نصّ جلیّ» می‌‏گویند که: حضرت علی (علیه‌السّلام) پیش از آنکه به شهادت برسند، «کتاب» و «سلاح» خود را به فرزند خود، امام حسن (علیه‌السّلام) تحویل دادند و در حضور اهل‌بیت و بزرگان شیعه فرمودند: ای فرزندم، رسول اللّه (صلّی‌الله علیه وآله) به من فرمودند که شما را وصی خود کنم و کتاب و سلاح خویش را همان‌طور که پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) به من عطا فرمودند، به شما بسپارم. به من فرمودند که به شما سفارش کنم که هنگام دعوت حق، آنها را به‏ حضرت حسین (علیه‌السّلام) بسپاری. سپس رو به حضرت حسین (علیه‌السّلام) کرده گفت: پیامبر خدا (صلّی‌الله علیه وآله) به شما سفارش کرده که ودیعه امامت را همچنان به فرزند خود حضرت علی‌بن‌حسین (ع) بسپاری و درباره حضرت علی‌بن‌حسین (علیه‌السّلام) فرمودند که او نیز ودیعه امامت را به فرزند خود حضرت محمد‌بن‌علی (علیه‌السّلام) بسپارد.

نام امامان شیعه

نام دوازده امام شیعه اثنی‌عشریه از این قرار است: 1- امام علی‌بن‌أبی‌طالب (علیه‌السّلام) شهادت، سال 40 ه. 2- امام حسن‌بن‌علی (علیه‌السّلام) شهادت، سال 49 ه 3- امام حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام) شهادت سال 61 ه 4- امام علی‌بن‌حسین (علیه‌السّلام) شهادت سال 95 ه 5- امام محمد باقر (علیه‌السّلام) شهادت سال 115 ه 6- امام جعفر‌صادق (علیه‌السّلام) شهادت سال 148 ه 7- امام موسی‌کاظم (علیه‌السّلام) شهادت سال 183 ه 8- امام علیّ‌رضا (علیه‌السّلام) شهادت سال 203 ه 9- امام محمد‌جواد (علیه‌السّلام) شهادت سال 220 ه 10- امام علیّ‌نقی (علیه‌السّلام) شهادت سال 254 ه 11- امام حسن‌عسکری (علیه‌السّلام) شهادت سال 260 ه 12- امام محمد‌بن‌الحسن‌المهدی (عج) «آغاز غیبت کبری 329 ه».

جایگاه امامان اثنی‌عشریه

شیعیان معتقدند که امامان مانند پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) مُلهم از جانب خدا هستند. آنها ریاست عامّه و مقامی فوق مقام انسان‌های عادی دارند. از آن روزی‏ که خداوند آدم را آفرید، نور خود را در برگزیدگان خود از حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی و حضرت عیسی گرفته تا به حضرت محمد (صلّی‌الله علیه وآله) خاتم‌انبیاء سرایت داد و از وی آن نور را به اوصیای او که ائمه‌طاهرین (علیهم‌السّلام) هستند سریان داد تا سرانجام همان نور الهی در وجود امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشّریف) تجلی می‌‏کند و او را از سطح بشر عادی فراتر می‏‌برد و وی را قادر می‌کند که قرن‌ها بلکه هزاران سال بی ‏هیچ گزند و آزار و بدون ضعف و پیری و با بدن جسمانی که در بشر عادی موجب اضمحلال و فساد است، زندگی کند تا به وقت خود و با امر الهی از مکان غیب ظهور کند. به روایت «علّامه مجلسی» رنگ صورت آن حضرت، عربی و گندم‌گون و جسمی یعقوب ‏وار دارد و بر گونه او خالی مانند کوکب دُرّی است.

ظهور قائم آل محمد (صلّی‌الله علیه و آله)

شیعه «اثنی‌‏عشریه» معتقد است که به قدرت خداوند و لطف او، حضرت مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشّریف) پس از بروز نشانه‌هایی ظهور خواهد کرد، درحالی‌‏که سنّ آن حضرت بین سی تا چهل سال به نظر می‌رسد. بنابر نقل روایات، آن حضرت در «مکه» ظهور خواهند کرد و مردم با آن حضرت بین «رکن و مقام» بیعت می‌کنند. از علائم ظهور حضرت مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشّریف) نزول حضرت عیسی (علیه‌السّلام) از آسمان است و وی «دجّال» را که پیش از حضرت ظهور کرده است می‌کشد و پشت سر آن حضرت نماز می‌گزارد. در زمان حضرت مهدی «اصحاب‌کهف» از خواب چند هزارساله برمی‏‌خیزند و حضرت مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشّریف) به ایشان سلام می‌کنند و آنان جواب سلام حضرت را می‌دهند و بار دیگر به خواب عمیق فرو می‌‏روند و تا قیامت بر نمی‌خیزند. از ودایعی که نزد حضرت مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشّریف) می‌باشد تابوت سکینه حضرت موسی (علیه‌السّلام) و نسخه صحیح اسفار تورات و انجیل است و چون آن حضرت آنها را به یهود و نصاری عرضه کند، ایشان مسلمان شوند. سپس حضرت عیسی (علیه‌السّلام) به فرمان او صلیب را می‌‏شکند و خوک را می‌کشد و کلیساها را ویران می‌کند و بعد از چهل سال می‌میرد. حضرت مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشّریف) دین راستین اسلام را اظهار و دنیا را پر از عدل و داد می‌کند، چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد. درباره مدت خلافت آن حضرت اختلاف است و خلافت او را از هفت سال تا نه سال نوشته‏‌اند و در بعضی اخبار بیست تا چهل سال بیان شده است.

مبانی فقه اثنی ‏عشریه

معمولا مسلمانان جهان قوانین و احکام شریعت اسلام را از دو منبع اصلی: قرآن، سنت، و منابع فرعی و تبعی: اجماع، قیاس و استحسان و مصالح مرسله (در نزد سنیان) یا اجماع و عقل (در نزد شیعیان) استنباط می‌‏کنند.

قرآن

شیعه اثنی‌عشریه قائل به جامعیت قرآنی است که بدون هیچ زیاده یا نقصانی بر حضرت محمد (صلّی‌الله علیه وآله) نازل شد. قرآنی که میان دو جلد و در دست مسلمان‌ها قرار دارد. هر کسی عقیده‌‏ای غیر از این داشته باشد، به خطا رفته است.

سنت

و اما سنت و احادیث رسول‌خدا (صلّی‌الله علیه وآله) در شیعه باید از طریق عترت یا توسط راویانی که مورد وثوق‌‏اند رسیده باشد، یعنی باید سلسله روات به ائمه اطهار برسد و اگر از طریق دیگر نقل شده باشد، باید راویان آن از نظر شیعه مورد اعتماد باشند و گرنه ارزشی ندارد. از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت شده است که فرمود: احادیثی را که از ما روایت می‌‏کنند اگر مطابق قرآن و سنت پیغمبر (صلّی‌الله علیه وآله) و شاهدی دیگر از احادیث نباشد، باور نکنید، زیرا کسانی مانند مغیرة‌بن‌سعید که از «غلاة» بودند گفته‌های ما را با اغراض خود درآمیختند.

کتب اربعه

مجموعه احادیث قدیم شیعه در چهار کتاب گردآوری و به کتب اربعه معروف شده است. اساس این کتاب‌ها اخباری است که از ائمه (علیهمالسّلام) به دست ما رسیده است و بیشتر به امام باقر و امام صادق (علیهما‌لسّلام) منتهی می‌‏شود. در مجلس آن دو امام بزرگوار، بسیاری از راویان احادیث و بزرگان اسلام شاگردی می‌کردند. حاصل شاگردی و درک محضر آن دو امام، به تدوین حدود چهار صد رساله در شرایع اسلام انجامید که آنها را اصول اربعمائه یعنی اصول چهارصدگانه نامیده‌اند. از آن زمان تا حدود سال سیصد هجری که تقریبا دویست سال به طول انجامید، شیعیانی که از حضور امامان دور و یا به‌دلیل غیبت صغری از امام غایب مهجور بودند، به این چهارصد رساله که هر کدام دارای بابی از ابواب فقه شیعه بود عمل می‏‌کردند. به قول شیخ مفید، محدثان امامیه از زمان حضرت علی (علیه‌السّلام) تا عهد امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) چهار‌صد کتاب تألیف کرده بودند که آنها را «اصول» می‏ خوانند تا این که در حدود سال سیصد هجری، ثقة الاسلام محمد‌بن‌یعقوب کلینی (متوفی 329 ه) که از مردم کلین (روستای فشافویه در جنوب شرق تهران) بر مسند فقاهت نشست و با کمال دقت توانست طی بیست سال آن چهارصد رساله «اصل» را جمع و در پنج مجلد، یک جلد در مواعظ، یک جلد در اصول دین و سه جلد در فروع دین و به نام کتاب الکافی نام نهد که حدود شانزده هزار یکصد و نود ونه حدیث را شامل می‌شود.البته مجموع کتاب‌های شیخ کلینی حدود سی و دو کتاب است. پس از کلینی، فقیهی دیگر به نام ابوجعفر محمد‌بن علی‌بن بابویه قمی معروف به شیخ‌صدوق (متوفی‏ 381 ه)مدفون در ری، بر اساس همین رسائل چهار‌صدگانه، کتاب «من لا یحضره الفقیه» را تألیف کرد که جمله اخبار آن پنج هزار‌و‌نهصد‌و‌شصت‌و‌سه حدیث است. پس از شیخ‌صدوق و به فاصله چند سال، عصر شیخ‌طوسی (385- 460 ه) آغاز شد. وی بر اساس همین اصول چهار‌صدگانه، دو کتاب معروف «الاستبصار» و «تهذیب الاحکام» را که اولی مشتمل بر پنج هزار و پانصد و یازده حدیث است، تألیف کرد.

اجماع

اجماع، سومین دلیل از ادله فقه مسلمانان است که شیعه و تمامی فرقه‌های اهل‌سنت اجمالا در سندیت آن اتفاق نظر دارند. اجماع در اصطلاح عبارت است از اتفاق علمای عصر بر حکم شرعی راجع به مسأله‌ای که حکم آن در کتاب و سنت نیامده است. چنانکه اشاره شد، اجماع نزد شیعه نیز به عنوان یکی از «ادله‌ اربعه» مورد استناد است.البته اهل‌سنت نفس اتفاق نظر اهل حل و عقد و مراجع نافذ الحکم را (به استناد روایت نبوی لا یجتمع امتی علی خطا) «حجت» می‏‌دانند، ولی امامیه‏ اتفاقی را که کاشف از قول معصوم باشد (یعنی امام داخل در مجمعین باشند)، ملاک عمل و حجت می‌‏دانند. از نگاه علمای مذهب‌ جعفری: اجماع عبارت است از اتفاق مجتهدین شیعه بر هر امر شرعی به نحوی که کاشف از قول معصوم باشد، بنابراین، اجماع را از آن باب که کاشف از قول معصوم است، «حجت» می‌دانند، چون شیعیان معتقدند هیچ عصری خالی از «امام‌ معصوم» نمی‌‏باشد. بنابراین، از باب «لطف» بر خدا واجب است که هرگاه بندگانش در مسیر خطا قرار گیرند، به وسیله امام آنان را راهنمایی کند. پس اگر در مسأله‌‏ای «اجماع» کردند و قول خلافی هم اظهار نشد، دلیل بر رضایت معصوم است و یا اینکه امام در جمع حضور داشته و یا این مسئله از طرف معصوم القا شده است.

قیاس

امّا عمل به «قیاس» که چهارمین اصل از مصادر تشریع نزد اهل‌سنت و جماعت (غیر از فرقه ظاهریه) به‌شمار می‌‏رود، در فقه امامیه ممنوع است و به جای آن اعتماد بر اصلی دیگر به نام «عقل» کرده‌‏اند. از حضرت صادق (علیه‌السّلام) روایت شده است که «قیاس» از دین من خارج است، برای اینکه اصحاب قیاس از راه سنجش، طلب علم کرده‌‏اند و به همین جهت از حقیقت دور افتاده‌‏اند و البته دین خدا با قیاس درست‏ نمی‌شود. در فقه شیعه قاعده‌ای موسوم به قاعده ملازمه است که: «کلّ‌ما حکم به العقل حکم به الشرع و کل‌ما حکم به الشرع حکم به العقل» یعنی هر چیزی که عقل بدان حکم کند، شرع نیز بدان حکم نماید و هر چیزی که شرع بدان حکم کند، عقل نیز بدان حکم کند.

فقه جعفری

فقه جعفری فقه منسوب به ششمین امام شیعه حضرت امام صادق (علیه‌السّلام) است، چون دوره زندگانی آن حضرت مصادف با اواخر دوره بنی‌امیه و اوایل روزگار بنی‌عباس بود و به سبب اختلافی که امویان با عباسیان داشتند، کمتر مزاحم شیعه امامیه می‌‏شدند، پس در چنین فضایی فقه جعفری پا گرفت. علاوه بر این، عمر امام صادق (علیه‌السّلام) از دیگر امامان (علیهم‌السّلام) طولانی‏ تر بود. آن حضرت در دوره طولانی امامت خود موفق شد که نظم و ترتیبی به وضع شیعه امامیه بدهد و فقه شیعه را تعلیم کند، از این جهت آن حضرت را «حبر‌الامة»، یعنی دانشمند امت اسلام و «فقیه» آل‌محمد (صلّی‌الله علیه وآله) خوانده‌اند. بیشتر احادیث اعتقادی و فقهی شیعه از آن حضرت روایت شده و بدین سبب فقه شیعه را «فقه جعفری» گفته و مذهب پیروان ایشان را «مذهب جعفری» نام نهاده‌اند. در مجلس درس آن حضرت که در مدینه تشکیل می‌‏شد، عده ‏ای از بزرگان اسلام حاضر می‏ شدند و از محضر آن بزرگوار استفاده می‌‏کردند. از مشهورترین شاگردان امام، زرارة‌بن‌اعین (متوفی در 150 ه)، محمد‌بن‌مسلم، ابوبصیر، برید‌بن‌معاویة عجلی، فضیل‌بن‌یسار، معروف‌بن‌خربوذ، جمیل بن‌دراج، عبداللّه‌بن‌مسکان و حماد‌بن‌عثمان... بودند.

بعضی از اعتقادات خاص امامیه

اعتقادات خاص امامیه که آنان را از اهل‌سنت و جماعت ممتاز می‌کند «امامت و ولایت» حضرت علی (علیه‌السّلام) و فرزندان او که امامان معصومین (علیهم‌السّلام) هستند، «عصمت» انبیاء و امامان، «تقیه»، «بداء»، «متعه» است.اکنون درباره بداء، متعه و رجعت به اختصار مطالبی بیان می‌شود.

بداء در لغت و اصطلاح

واژه «بَداء» اسم مصدر از ماده «بدو» است[۶]. این واژه در لغت در چند معنا به‌کار رفته است: آشکار شدن از خفا[۷]، ظهور چیزی از عدم[۸]، تغییر در قصد[۹] و در اصطلاح به معنای آشکار شدن امری از ناحیه خداوند است برخلاف آنچه مورد انتظار بوده‌ است، که در واقع محو اولی و اثبات دومی است و خدا به هر دو حادثه آگاه است[۱۰]. مطابق با تاکید علمای شیعه، بداء دربارهٔ خداوند به معنای دگرگون شدن اراده او نیست، بلکه این لفظ همانند غضب و رضا در حق خداوند به‌طور مجازی استعمال می‌شود[۱۱].

متعه

متعه به ضم میم به معنی تمتع و برخورداری است و آن نکاح‌ منقطع موقت است که در اصطلاح عوام شیعه به آن صیغه‏ می‌گویند. امامیه در حلال بودن متعه به این آیه:«فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فِیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِیضَةِ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً» [۱۲] و نیز به روایات وارده از اهل‌بیت و نقل بعض صحابه در این خصوص استناد می‌کنند، علاوه بر آن، متعه در زمان رسول‌اکرم (صلّی‌الله علیه وآله) تجویز شده است و راجع به ادعای نهی و نسخ آن که در خیبر یا حجة‌الوداع بوده تردید شده است و همین تردید موجب می‌‏شود که نهی از آن را «نهی‌ تنزیهی» بدانیم نه «نهی تحریمی» که موجب نسخ حکم حلیت قبلی بشود. به‌علاوه قوانین در شریعت اسلام برای همگان و در همه زمان‌ها است و در آن، مصالح عباد در نظر گرفته شده است و در این خصوص تشریع نکاح موقت و متعه مانع از زنا و فساد می‌شود.

شرایط صحت متعه

چند چیز شرط صحت متعه است. 1.در عقد متعه ذکر «مدت» لازم است، پس اگر مدّت ذکر نشود، عقد باطل می‌‏شود، بر خلاف عقد دائم. 2. در عقد متعه تعیین «مهریه» لازم است، پس اگر مقدار مهریه ذکر نشود، عقد باطل می‌‏شود.3. در عقد متعه، ذکر هر شرطی که مخالف شرع و مجهول نباشد، جایز است.4. در متعه، طلاق لازم نیست و هر وقت مدت تمام شود یا شوهر باقی مدت را ببخشد، متعه فسخ می‌‏گردد.5.در متعه زن حق نفقه ندارد و ارث نمی‏‌برد، مگر این‌که در ضمن عقد شرط شده باشد. شیعیان معتقدند که متعه در زمان رسول خدا (صلّی‌الله علیه وآله) جایز بوده است و پس از او تا دوره خلیفه دوم عمر‌بن الخطاب رواج داشته است، اما وی آن را منع کرده است.

رجعت

رجعت به فتح راء، حادثه‌ای پیش از قیامت است.این مسأله جزء اعتقادات شیعه و به معنای به بازگشتن بعضی از مردگان (مومنان و کافران خالص) و نیز بعضی از افرادی است که در زندگی دنیا به آنها ظلم بزرگی شده است تا دوباره به دنیا بیایند و آن زندگی که حق‌شان است را داشته باشند و نیز مظلومین شاهد انتقام الهی از کسانی باشند که که به آنها ظلم کردند. رجعت امری است که پس از ظهور حضرت مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشّریف) واقع خواهد شد. درباره رجعت به آیاتی از قرآن از جمله حادثه «اصحاب کهف» استناد شده است که از خواب سیصد‌ساله برخاستند.

اشتراکات و اختلافات اعمال میان شیعیان اثنی‌عشری و اهل‌تسنن

اعمال مذهبی شیعه‌اثنی‌عشریه فرق زیادی با اعمال مذهبی اهل‌تسنن ندارد. روزه و حج در هر دو یکی است، امّا در بعضی از مسائل همچون نماز و آداب وضو، اختلاف دارند و در اذان و اقامه؛ «اشهد انّ علیّا ولی اللّه» را تبرّکا (نه به‌عنوان جزء) و «حیّ علی الصلاة» را جزء فصول اذان و اقامه می‌دانند. اثنی‌عشریه چهار سوره‏‌ای را که در آن «آیه سجده» وجود دارد در نماز نمی‌خوانند و فقّاع (آب‌جو) را مثل می (شراب) حرام می‌دانند و گوشت الاغ را مکروه می‌شمرند. نکاح بدون شاهد‏ را جایز می‌دانند، امّا طلاق بدون حضور شاهد عادل را جایز نمی‌ندانند و به ظاهر این آیه احتجاج می‌کنند: «فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَیْ عَدْلٍ مِنْکُمْ...» (سوره طلاق آیه‌2) و می‌گویند: خدای تعالی شاهد گرفتن بر طلاق را شرط کرده نه بر نکاح و از اینکه در یک مجلس سه‌ طلاق دهند را جایز نمی‌دانند و می‌گویند: «الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ...» [۱۳] همچنین شیعیان دوازده‌امامی در نماز‌میت پنج تکبیر می‌گویند. و اما مهم‌ترین اختلاف شیعه با اهل‌سنت و جماعت درباره تعیین جانشین رسول خداوند‌ است که شیعیان اثنی‌عشریه آن را به «نصّ جلیّ و خفیّ» و اهل‌تسنن به اختیار امت می‌‏دانند. به جز این مسأله اساسی، اختلاف شیعه با سنی در بعض مدارک و ادله اجتهاد و نیز در پاره‌‏ای از قواعد اصول و فروع، عبادات و معاملات و نکاح است. عمل به «قیاس» نزد شیعه امامیه حرام است، ولی نزد تمامی فرقه‌های اهل‌ سنت (به جز خوارج و ظاهریه) مورد قبول می‌‏باشد. در بیشتر مسائل فروع فقه، مذهب شیعه امامیه غالبا با یکی از مذاهب‌ اربعه اهل‌ سنت موافق است، ولی مسائلی نیز وجود دارد که جزو منفردات امامیه است، گرچه در اکثر این مسائل نیز یکی از فقهای صحابه یا تابعین و اتباع، با شیعه موافق‏‌اند. حتی بعضی از علمای‌ اهل سنت و جماعت بدین سبب مذهب‌ جعفری را کنار مذاهب چهارگانه مذهب‌ پنجم شناخته‌اند.

اصول عقاید شیعه

امّا اصول عقاید شیعیان توحید و نبوت و معاد و عدل و امامت است. شیعه امامیه، صفت عدالت را از صفات ذات خداوند می‏‌داند و مبنای آن را بر «عقل» می‌‏شناسد نه بر مشیت، «امامت» اصل اساسی است که شیعه را از سنّی جدا می‌کند. بنابر اعتقاد شیعه، وحی یک صورت بیرونی و ظاهری و یک جنبه درونی و باطنی دارد که پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) اسلام از هر دو جنبه درحد کمال آگاهی داشت زیرا همزمان هم نبی بود و هم ولیّ. نبوت وظیفه ظاهری پیغمبر یعنی رسانیدن وحی الهی به مردم بود و ولایت وظیفه باطنی یعنی آشکار کردن معنای دین. با رحلت پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) دوره پیامبری به پایان رسید امّا دوره «ولایت» در شخص امام ادامه یافت. امام کسی است که وظیفه ولایت را بر عهده دارد و آن وظیفه به سه چیز تعلق می‏‌گیرد: حکومت بر جامعه اسلامی، بیان مسائل فقهی و دینی و رهبری روحانی که مردم را به درک معانی باطن هدایت می‏‌کند. به دلیل این سه وظیفه الهی، برگزیدن امام از طرف مردم جایز نیست، این رهبر روحانی را باید خداوند تعیین کند و او امام معصومی است که الهام گرفته از غیب بوده به رهبری مردم می‏‌پردازد. اما قطب‌الرّحای عالم امکان و ضامن حفظ و بقای شریعت است، با این‌همه، حضرت مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشّریف) از چشم ظاهر مردمان پنهان است و ظهور نخواهد کرد مگر در آخر‌الزمان. در نظر شیعه، امام غایب ادامه شخصیت پیامبر است و به وسیله اوست که قرآن محفوظ می‌‏ماند و بی‏ ظهور او حکومت دنیوی ناقص است و تنها با ظهور دگرباره اوست که کمال مطلوب مبتنی بر «عدل‌ الهی» که اسلام در تعالیم خود بر آن تکیه می‌کند، برقرار خواهد شد.

شیعه امامیه در ایران

مذهب شیعه اثنی‌عشریه تا پیش از صفویه در ایران، غیر رسمی بود و به‌عنوان مذهب اقلیت به شمار می‏‌رفت. کوشش سلاطین آل‌بویه که در قرن چهارم هجری بر بعضی از ولایات ایران فرمان‌روایی داشتند و معتقد به مذهب شیعه اثنی‌عشریه بودند و در رسمی کردن آن مذهب به علت مخالفت خلفای بغداد که نفوذ دینی و سیاسی بسیار در ایران داشتند به جایی نرسید. بعد از سقوط خلافت بغداد به دست هلاکو خان مغول در 656 هجری، یکی از ایلخانان مغول به نام سلطان محمد خدابنده موقتا مذهب شیعه را پذیرفت و در سکه و خطبه نام امامان‌شیعه را نقش و ذکر نمود، ولی باز رسمی شدن آن مذهب عقیم ماند. لیکن شیعه در پشت پرده دامنه نفوذ خود را بین مردم شهرهای ایران هر روز گسترده‌تر می‌‏کرد تا این که خانواده‏‌ای شیعی مذهب به نام سربداران در اواسط قرن هشتم هجری توانست که حکومتی اثنی‌عشری در شهر سبزوار که اکثر مردم آن شیعه بودند تأسیس نمایند و نیز سادات مرعشی حکومت شیعی را در مازندران تشکیل دادند. جهانشاه از شاهان قراقویونلو که در قرن نهم هجری در آذربایجان حکومت می‏‌کردند به شیعه بودن خود افتخار می‌‏نمود. پیش از ظهور صفویه بعضی از شهرهای ایران چون قم، کاشان و سبزوار معروف به شهرهای شیعه‏‌نشین بودند و اکثر مردم آنها به آن مذهب اعتقاد داشتند. شاه اسماعیل صفوی که به دست عدّه‌‏ای از صوفیان قزلباش که مذهب شیعه داشتند روی کار آمده بود و در سال نهصد و هفت هجری بر تخت سلطنت ایران جلوس کرد و علی ‏رغم سلطان سلیم پادشاه نیرومند عثمانی که به بهانه ادعای خلافت اسلام قصد حکومت بر مسلمانان ایران و بلعیدن این کشور را داشت، از همان آغاز پادشاهی رسمیت مذهب‌شیعه را به جای طریق‌سنت و جماعت اعلام نمود و اعتلای لوای این مذهب را سیاست دولت خود قرار داد و گفتن «اشهد ان علیا ولی اللّه» و «حی علی خیر العمل» را در اذان و اقامه عملی کرد. اکثر سنیان ایران که از بیم شمشیر شاه اسماعیل چاره‏‌ای جز تسلیم نداشتند، طوعا یا کرها (به میل یا به زور) آن مذهب را پذیرفتند و در اندک مدتی مذهب شیعه اثنی‌عشری بیشتر ولایات ایران را فراگرفت و از آن زمان تا کنون که حدود پانصد سال می‏‌گذرد، شیعه‌ اثنی‌عشری مذهب رسمی دولت و ملّت ایران است. صفویه پس از رسمیت دادن مذهب شیعه اثنی‌عشری برای این که معارف جدیدی را جانشین معارف قدیم سنّی کرده باشند در صدد برآمدند که فقهایی را از جبل لبنان که در آن روزگار مهد معارف شیعه بود و یا از احساء و بحرین که در ساحل غربی خلیج‌ فارس قرار داشت برای تعلیم و تتبع فقه و کلام شیعه به ایران دعوت کنند و علمایی چون شیخ حرّ عاملی و بهاءالدّین عاملی به ایران روی نهادند و امثال علامه‌ مجلسی از شاگردان ایشان به شمار می‏‌روند[۱۴].

پانویس

  1. سوره مائده آیه 55
  2. سوره مائده آیه 3
  3. سوره مائده آیه 67
  4. سوره تحریم آیه 4
  5. سوره آل عمران آیه 61
  6. ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه «بدو».
  7. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۱۱۳
  8. فضلی، خلاصة علم الکلام، ۱۴۱۴ق، ص۱۰۵.
  9. ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ۱۴۱۱ق، ص۲۱۲.
  10. علامه طباطبایی سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۳۸۱.
  11. شیخ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ص۶۷
  12. سوره نساء آیه 24
  13. سوره بقره آیه 229
  14. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 24 با ویرایش گسترده