جبرئیل

از ویکی‌وحدت

جبرئیل در زبان عبری به معنای "مرد خدا" است. او یکی از چهار فرشته مقرب و برترین آنها و در ادیان ابراهیمی رابط میان خداوند و پیامبران است. این نام تلفظ‌های دیگری چون جبرائیل و جبریل نیز دارد. از جبرئیل به نام‌های فرشته وحی، امین وحی، عقل اول، ناموس اکبر، روح اعظم و ... نیز یاد می‌شود. در تاریخ یهودیت، مسیحیت و اسلام از نقش جبرئیل بسیار نقل شده است.

معنای لغوی

اصل واژۀ جبرئیل عبری است؛ مرکب از: جبر به معنی قوه و قدرت و ئیل خدا و جمله به معنی قوة الله است؛ چنانکه در سوره "نجم" فرمود: «علمه شدید القوی». جبرئیل وحی بر پیغمبر ما می‌آورد: «فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَیٰ قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ» [۱] [۲]

نیز گفته شده: «جبرئیل» اسمی عجمی (غیر عربی)است که وارد زبان عربی شده و جبر در لغت سریانی به معنای بنده و ایل به معنای خداست؛[۳] که بنا بر ان "جبرئیل" به معنای بنده خداست.

این واژه به دو شکل تلفظ می‌شود: جبرئیل با همزه و جِبریل بدون همزه، و در کلام [[علی بن ابی طالب ]] ‌علیه‌السلام به شکل «جبرائیل» نیز ذکر شده؛[۴] اما در قرآن کریم نام این «ملک» سه بار فقط به صورت "جِبریل" آمده است. [۵] و [۶]. البته در آیات دیگر با القاب و عناوین دیگری مثل «روح‌القدس»، «روح الامین» و... نیز از این ملک مقرب یاد شده است.

وظایف جبرئیل

در قرآن کریم برای «جبرئیل» وظایف متعددی ذکر شده از جمله:

ابلاغ وحی

«وحی» که تنها راه ارتباط و تکلم بشر با خداوند است، طبق آیه شریفه ذیل به سه طریق صورت نمی‌گیرد:

«وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاء...»؛ [۷] و شایسته هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب، یا رسولی می‌فرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحی می‌کند...

در قسم سوم، ارسال وحی از سوی رسول خداست و آن رسول، همان جبرئیل امین است که رسول الهی برای پیامبران خداست و پیامبران الهی، رسولان خدا بر سایر مخلوقات هستند؛ یعنی پیام خدا نخست به فرشته وحی داده می‌شود و او هر چه را خدای سبحان اذن داده باشد، به پیامبر خدا می‌رساند. [۸]

قرآن در پاسخ بهانه‌جویی یهودیان در انکار جبرئیل به عنوان فرشته وحی می‌فرماید: «قُلْ مَن کَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَی قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللّهِ مُصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ...»؛ [۹] بگو: کسی که دشمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خداست) چرا که او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل کرده است؛ درحالی که کتب آسمانی پیشین را تصدیق می‌کند...

یاری انبیاء

نقش دیگری که در قرآن برای جبرئیل مطرح شده، حمایت و یاری پیامبران الهی است:

«...وَآتَیْنَا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ»؛ [۱۰] ...و به عیسی بن مریم دلایل روشن دادیم و او را به وسیله روح‌القدس تأیید کردیم.

در این آیه جبرئیل را به "روح‌القدس" تعبیر نموده است؛ یعنی روحی که از خطا و پلیدی‌های مادی طاهر و منزه است.[۱۱]

جبرئیل در مراحل مختلف زندگی عیسی بن مریم، حضرت را یاری کرد؛ ابتدا زمانی که بر مادرش ظاهر شد و بشارت تولد او را به مریم داد، بعد در طول زندگی وی او را از خطر دشمنان حفظ کرد تا این که خداوند عیسای مسیح را به آسمان برد. همچنین در سوره تحریم به یاری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله توسط جبرئیل اشاره شده است: «...وَإِن تَظَاهَرَا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِیلُ...»؛ [۱۲] ... و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهید، (کاری از پیش نخواهید برد) زیرا خداوند یاور اوست و همچنین جبرئیل...

ویژگی‌ها

خدای متعال در قرآن کریم، جبرئیل امین را با اوصاف و مقامات والایی یاد نموده است که در ذیل به آن می‌پردازیم:

امانت‌داری

قرآن کریم فرستاده خداست که توسط جبرئیل بر قلب مبارک محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا) صلی الله علیه و آله نازل شده است. جبرئیل فرشته امین خداوند است و در پیام الهی هیچ گونه تبدیل و تغییری ایجاد نمی‌کند. لذا پروردگار متعال مقام صدق و امانت جبرئیل را در اجرای رسالت و وحی به رسولان الهی گواهی نموده است:[۱۳]

«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ»؛ [۱۴] روح‌الامین آن را نازل کرده است.

ساحت او منزه از هر نوع غفلت و اشتباه است. عمداً یا سهواً چیزی از پیام الهی را تغییر نداده و تحریف نمی‌کند و دچار فراموشی نیز نمی‌گردد؛ بلکه آیات قرآنی را به همان شکل و هیئتی که از ساحت ربوبی دریافت می‌کند، بدون دخل و تصرف آن را بر قلب پاک و روح والای رسول الله –صلی اللّه علیه و آله- القاء می‌کند؛ [۱۵] به همین دلیل این صفت فاضله بر سایر صفات کریمه جبرئیل فضیلت دارد.

در کلام نورانی علی بن الحسین (زین العابدین) ‌علیه‌السلام با تعبیر «جبرئیل امین» از وی یاد شده که امانت‌دار وحی الهی بوده و اهل آسمان‌ها مطیع او هستند و وی از مقربان درگاه خداست که از مقام و عزت والا و ویژه‌ای برخوردار است.[۱۶]

طهارت

یکی دیگر از اوصاف جبرئیل در قرآن کریم طهارت و پاکی اوست که با تعبیر "روح‌القدس" به آن اشاره شده است:

«قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّکَ بِالْحَقِّ...»؛ [۱۷] بگو: آن را روح‌القدس به حق از جانب پروردگارت نازل کرده است...

مراد از "روح‌القدس"، جبرئیل امین است؛ روحی که از پلیدی‌های مادی طاهر بوده و دارای مقام طهارت است. روحی که از هر نوع عیب، نقص، معصیت و خطا منزه است؛[۱۸] چنانکه همه ملائکه منزه هستند، ولی درجات آنها متفاوت است و جبرئیل سید ملائکه و واسطه بین خدا و انبیاء اوست.[۱۹]

رسالت، کرامت و منزلت

برخی مفسران آیات 19-21 سوره تکویر را به جبرئیل تفسیر نموده‌اند. در این آیات که جواب چندین سوگند است، خدای متعال می‌فرماید: «إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ × ذِی قُوَّةٍ عِندَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ × مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ»؛ [۲۰] که این (قرآن) کلام فرستاده بزرگواری است جبرئیل امین‌ که صاحب قدرت است و نزد (خداوند) صاحبِ عرش، مقام والایی دارد! در آنجا فرمانروا و امین است!

مراد از رسول، جبرئیل است؛ به این معنا که قرآن از ناحیه خداوند بر لسان او نازل شده و پیامبر عظیم‌الشأن، آن کلام را از جبرئیل شنیده است. اینکه "قول" را به جبرئیل به عنوان رسول نسبت داده، می‌فهماند که در حقیقت کلام از آن خداست و نسبت آن به جبرئیل، نسبت رسالت به رسول است که در این مقام خداوند جبرئیل را به شش صفت توصیف نموده است:[۲۱]

* رسول: کسی که قرآن را به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وحی می‌کند.

* کریم: چون نزد خدای تعالی کرامت، احترام و عزت دارد.

* صاحب قدرت: کسی که در تکلیف و مأموریت علمی، عملی و تبلیغ رسالتش دارای قوت و شدت بالغه‌ای بود. "ذی قوة" در معنای حقیقی، به معنای داشتن توانایی ذاتی بر انجام اعمال بزرگ است و در معنای مجازی، به معنای پشتکار داشتن در تصمیم‌گیری، دلیربودن و داشتن اعتماد به نفس که توصیف جبرئیل به این وصف، می‌تواند به هر دو معنای حقیقی و مجازی اشاره داشته باشد.

* بلندمرتبه(مکین): مکان به معنای تقرّب و نزدیکی مقام است؛ به این معنا که جبرئیل نزد آفریدگار صاحب عرش، بلند‌مرتبه و بزرگ مقام است و این مقام و منزلت، چون با قید "عِندَ ذِی الْعَرْش" همراه شده، نشان عظمت این مقام است.

* فرمانروا (مُطاعٍ ثَمَّ): "ثَمَّ" کلمه‌ای است برای اشاره به مکان بعید و "مطاع" کسی است که از او فرمان برده می‌شود. دلالت کلام بر این است که جبرئیل در پیشگاه الهی، دستوردهنده‌ای است که زیر دستانش که ملائکه‌ باشند، در امر او بوده و اطاعتش می‌کنند؛ یعنی جبرئیل در آسمان‌ها و در کار خودش یاورانی دارد که فرشتگان آسمان او را اطاعت می‌کنند.

* امین: ‌همچنان که بیان شد، جبرئیل در رساندن وحی و رسالت خدا به سوی انبیاء امین است و در دستورات الهی هیچ گونه خیانت و دخل و تصرفی نمی‌کند.

تعلیم دهنده، صاحب قدرت و درایت

دومین موردی که بین مفسران اختلاف نظر هست و برخی به جبرئیل امین تفسیر نموده‌اند، آیات اولیه سوره نجم است. خدای متعال بعد از سوگند به «نجم» در بیان اوصاف نبی مکرم می‌فرماید: «عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوی‌؛ ذُو مِرَّةٍ...»؛ [۲۲] آن کس که قدرت عظیمی دارد جبرئیل امین‌ او را تعلیم داده است؛ همان کس که توانایی فوق‌العاده دارد...

"شدیدُ‌القوی" یکی از اوصاف ملائکه است و در این آیه وصف جبرئیل است که به معنای نیرومندی و توانایی او در انجام اعمال عظیم جسمانی و روحانی است؛ به این معنا که جبرئیل وحی الهی را که قرآن باشد، به رسول خدا تعلیم داده است.[۲۳]

"ذُو مِرَّة" وصف کسی است که صاحب کمال عقل و درایت باشد.[۲۴] اگر‌چه برخی مفسرین این وصف را به معنای صاحب قدرت و نیرو گرفته‌اند، ولی با توجه به این که در توصیف قبلی با عبارت «شدید القوی» به این ویژگی جبرئیل اشاره شده، "ذُو مِرَّة" به استواری فکری و بصیرت جبرئیل اشاره دارد. بنابراین یکی دیگر از فضایل و اوصاف جبرئیل، قدرت عقلانی و فهم و درک بالای اوست.

افسانه خان الامین

برخی از اهل سنت، شیعه را متهم نموده‌اند که در باور آنان جبرئیل در جریان وحی خیانت کرده و به جای آن که رسالت را به علی بن ابیطالب ‌علیه‌السلام ابلاغ کند آن را به حضرت محمد صلی الله علیه و آله ابلاغ نموده است. از این رو بعد از سلام نمازشان سه بار دست خود را بالا برده و می‌گویند: خانَ الاَمینُ: امین وحی خیانت کرد. ابن تیمیه از عالمان وهابی می‌گوید: "یهود درصدد وارد کردن نقص و عیب بر جبرئیل برآمده و او را از بین ملائکه دشمن خود می‌دانند همانگونه که شیعه می‌گوید: جبرئیل به اشتباه وحی را بر محمد نازل کرده است." [۲۵]

عالمان شیعه این نسبت را تهمت دانسته و انگیزه آن را شبیه‌سازی مذهب شیعه به دین یهود توسط متعصبان از اهل سنت دانسته‌اند.[۲۶] اعتقاد به خیانت جبرئیل با عقاید شیعه ناسازگار است؛[۲۷] چراکه شیعیان معتقدند جبرئیل معصوم است و امام علی ‌علیه‌السلام پیامبر نیست.[۲۸]

نزول وحی

بر اساس روایات موجود در منابع اسلامی، جبرئیل نخستین آیات قرآن [۲۹] را در غار حرا به پیامبر صلی الله علیه و آله وحی کرد. سپس پیامبر نزد خدیجه علیهماالسلام بازگشت و او را از این امر مهم آگاه ساخت.[۳۰]

رویکرد اهل سنت

طبق روایات متعدد در منابع اهل سنّت، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پس از دریافت وحی دچار تردید شد که آیا فرشتۀ وحی را دیده یا با شیطان ملاقات کرده است و به توصیۀ همسرش نزد وَرَقَة بن نَوْفَل فردی نصرانی که با کتب پیشین آشنا بود رفت و او ایشان را مطمئن کرد که آن فرشته همان ناموس اکبر است که پیشتر بر موسی علیه ا لسلام نازل شده است.[۳۱]

این داستان را عموم سیره نویسان و محدّثان و مفسران بعدی اهل سنت پذیرفته‌اند.[۳۲] حتی این احادیث به منابع حدیثی و تفسیری شیعه نیز راه یافته است.[۳۳]

نظر شیعه

عالمان شیعه به تفصیل به نقد سند و محتوای این روایات پرداخته‌اند؛ از جمله اینکه سلسله سند هیچ یک از این روایت‌ها به طور متصل به شاهد داستان نمی‌رسد؛ اختلاف نقل داستان خود گواهی بر ساختگی بودن آن است و تردید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در ماهیت وحی و ملاقات با جبرئیل یا شیطان با مقام عصمت پیامبر صلی الله علیه و آله سازگاری ندارد.[۳۴] گفتنی است در روایات شیعه گزارشی که از آغاز وحی ارائه شده، از مشکلات یاد شده مبراست و با مقام و منزلت پیامبر صلی الله علیه و آله هماهنگ است.[۳۵]

جبرئیل از نگاه مسیحیت

جبرئیل در مسیحیت موجود، حامل و پیام‌آور وحی برای عیسی ‌علیه‌السلام نیست، بلکه ایشان، خود وحی است؛ چرا که در مسیحت موجود، عیسی ‌علیه‌السلام؛ خود خدایِ مجسّم است. [۳۶]

توماس میشل می‌گوید: «از دید مسلمانان، قرآن مجید به چیزی جز وحی الهی وابسته نیست ... [ولی] به عقیده مسیحیان، کامل‌ترین وحی، نه در کتاب، بلکه در انسان منعکس شده است. مسیحیان باور دارند که مسیح در زندگی و شخص خود، خدا را منکشف می‌سازد ... مسیحیان به این بسنده نمی‌کنند که بگویند خدا پیام خود را به بشر وحی می‌کند، بلکه علاوه بر این می‌گویند: خدا ذات خود را در تاریخ بشر وحی می‌کند».[۳۷]

بنا بر این اعتقاد مسیحیت، دیگر جبرئیلی که واسطه در پیام‌رسانی و حامل وحی الهی باشد، معنا ندارد و عیسی ‌علیه‌السلام خود خدای مجسم است و نیاز به واسطه ندارد. [۳۸]

با این وجود و گرچه واسطه‌بودن جبرئیل ‌علیه‌السلام در مورد حضرت عیسی ‌علیه‌السلام پذیرفته نشده، اما بر اساس عهد قدیم و عهد جدید که کتاب‌های مورد پذیرش آنان به شمار می‌آید، در چند مورد جبرئیل، پیام‌رسان به دیگر انبیاء و مقرّبان الهی معرفی شده است؛ مانند: ظاهر شدن جبرئیل برای حضرت زکریا ‌علیه‌السلام و بشارت دادن او به فرزنددار شدنش، [۳۹] مأمور شدن جبرئیل به تعبیر کردن خواب حضرت دانیال ‌علیه‌السلام و ظهور او برای ایشان بدین منظور، [۴۰] و نیز ظاهر شدنش برای دانیال ‌علیه‌السلام تا به او دانش و فهم ببخشد، [۴۱] ظاهر شدن جبرئیل برای حضرت مریم(س) و بشارت دادن او به باردار شدن او حضرت عیسی ‌علیه‌السلام را توسط روح القُدُس. [۴۲]

در پایان باید گفت گرچه کتاب مقدس مسیحیان، مانند قرآن در مورد صفات جبرئیل چیزی نگفته، ولی از صفات و اعمال و وظایفی که در مورد فرشتگان در این کتاب آمده می‌توان به دیدگاه کلی مسیحیت در مورد تمام فرشتگان از جمله جبرئیل ‌علیه‌السلام نیز تا حدودی دست یافت: اوصافی؛ مانند: خادمان آسمانی خداوند، [۴۳] بال داشتن، [۴۴] عدم عصمت و داخل شدن آنها به دوزخ برای مؤاخذه، [۴۵] بی‌شمار بودن تعداد آنها، [۴۶] و ازدواج نداشتن. [۴۷] کارها و وظایفی؛ مانند: مراقبت و محافظت از انسان، [۴۸] خدمت‌گذاران و محافظان عیسی ‌علیه‌السلام، [۴۹] آورنده شریعت برای دیگر پیامبران [۵۰] و واسطه نزول عذاب. [۵۱]

توسل به جبرئیل

در کتاب اصول کافی[۵۲] است که چون اندوه به تو روی آورد در آخر سجود مکرر بگو: «یا جبرئیل یا محمد یا جبرئیل یا محمد...اکفیانی ما انا فیه فانکما کافیان و احفظانی باذن الله فانکما حافظان» کفایت کنید شر آنچه من در آنم که کفایت‌کننده‌اید و حفظ کنید مرا باذن خدا که شما حفظ‌کننده‌اید.[۵۳]

مرگ جبرئیل

ماجرای مرگ جبرئیل در آخر دوران را جعفر بن محمد (صادق‌) ‌علیه‌السلام چنین بیان نموده‌اند: «چون خدا اهل زمین را بمیراند، درنگ کند به اندازه زمانی که خلق بوده‏‌اند و به اندازه آنچه آنها را میرانیده و چند برابرش سپس اهل آسمان اوّل را میراند سپس‏ درنگ کند به مانند آنچه خلق را آفریده و مانند آنچه اهل زمین و اهل آسمان اوّل را میرانده و چند برابر آن، سپس اهل آسمان دوم را بمیراند و به همین ترتیب بیان کرده تا مرگ اهل آسمان هفتم و فرمود: پس از آن درنگ کند به مانند دوران خلقت و دوران مرگ اهل زمین و اهل هفت آسمان و چند برابر آن. سپس میکائیل را بمیراند، سپس درنگ کند به مانند زمان آفرینش و مانند همۀ اینها و چند برابر آن. سپس جبرائیل را بمیراند و پس از درنگ همۀ این مدّت و چند برابرش اسرافیل را بمیراند و پس از درنگ همۀ آن مدّت و چند برابر آن، ‌ عزرائیل را بمیراند...». [۵۴]

پانویس

  1. سوره بقره/آیه92
  2. نثر طوبی، ج1، ص 122
  3. فضل بن حسن ‌طبرسی، مجمع البیان، ج1، ص324.
  4. نهج‌البلاغه، خطبه 180.
  5. سوره بقره/97و98
  6. سوره تحریم/4
  7. سوره شوری/51
  8. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج18، ص73 و 74.
  9. سوره بقره/97
  10. سوره بقره/87
  11. المیزان فی تفسیر القرآن، ج12، ص346.
  12. سوره تحریم]]/4
  13. حسینی همدانی، انوار درخشان، ج18، ص16.
  14. سوره شعراء/193
  15. انوار درخشان، ج‌12، ص84 و المیزان فی تفسیر القرآن، ج15، ص316.
  16. صحیفه سجادیه، دعای سوم.
  17. سوره نحل/102
  18. [36]. المیزان فی تفسیرالقرآن، ج12، ص346.
  19. سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج2، ص95.
  20. سوره تکویر/19-21
  21. المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌20، ص218.
  22. سوره نجم/5–7
  23. التحریر والتنویر، ج27، ص102.
  24. زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج4، ص419.
  25. منهاج السنة النبویه ج۱ ص۶-۸.
  26. برای نمونه نگاه کنید به سبحانی، الفکر الخالد فی بیان العقائد، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۲۶.
  27. سروش، «شبهه خان الامین»، ص۱۴۸.
  28. برای نمونه نگاه کنید به سید مرتضی، الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۵.
  29. علق: ۱-۵.
  30. رجوع کنید به عاملی، ج۱، ص۲۳۳.
  31. رجوع کنید به ابن هشام، ج۱، ص۱۵۵-۱۵۷؛ ابن سعد، ج ۱، ص۱۹۴-۱۹۵؛ طبری، تاریخ، ج ۲، ص۲۹۸-۳۰۳؛ همو، جامع، ذیل علق؛ برای همین روایت با اندکی اختلاف رجوع کنید به ابن حنبل، ج ۱، ص۳۱۲، ج ۶، ص۲۲۳؛ بخاری، ج ۱، ص۳، ج۴، ص۱۲۴، ج۶، ص۸۸.
  32. برای نمونه رجوع کنید به قُرطُبی، ج ۱، ص۱۱۵۱۱۶؛ ابن کثیر، ج ۳، ص۵ ۶، ۱۳؛ ابن حَجَر عَسقَلانی، ج ۸، ص۵۴۹-۵۵۴.
  33. برای نمونه رجوع کنید به ابوالفتوح رازی؛ فضل بن حسن طبرسی، ذیل آیات ابتدای سورة علق؛ ابن شهر آشوب، ج ۱، ص۴۲.
  34. رجوع کنید به عاملی، ج ۱، ص۲۲۰-۲۲۳؛ سبحانی، ج ۱، ص۱۸۸-۱۹۰؛ دوانی، ص۱۵۷-۲۰۶؛ شرف الدین، ص۴۲۱؛ معرفت، ج ۱، ص۸۰-۸۲.
  35. رجوع کنید به ابن شهر آشوب، ج ۱، ص۴۳؛ نهج البلاغة، خطبة ۱۹۲؛ بَحْرانی، ذیل علق؛ مجلسی، ج۱۷، ص۳۰۹-۳۱۰.
  36. البته تلقّیِ مسیحیت از حضرت عیسی بدین‌گونه از ابتدا بوده و یک روند تکاملی داشته است که در نهایت و مخصوصاً بر اساس اعتقاد نامه‌های «نیقیه» و «آتاناسیوس» در یک شورای کلیسایی منتهی به غالب گردیدن اعتقاد الوهیت حضرت عیسی در مسیحیت گشت. برای اطلاع از سیر تکاملی تلقی مسیحت از حضرت عیسی(ع) ر. ک: ادیب آل علی، سید محمد، مسیحیت، ص ۱۵ - ۱۸، قم، انتشارات مرکز مدریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  37. میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمه: توفیقی، حسین، ص ۲۸، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ سوم، ۱۳۸۷ش.
  38. حتی در کتاب مقدس، عیسی را خدایی که فرشتگانی نیز دارد معرفی شده است؛ دوم تسالونیکیان، ۱: ۷؛ مکاشفه، ۲۲: ۱۶.
  39. لوقا، ۱: ۱۱ - ۲۰.
  40. دانیال، ۸: ۱۶ - ۲۶.
  41. دانیال، ۹: ۲۰ - ۲۷.
  42. لوقا، ۱: ۲۶ - ۳۷.
  43. ایوب، ۴: ۱۸؛ اول پادشاهان، ۲۲: ۱۹؛ دوم تواریخ، ۱۸: ۱۸؛ عبرانیان، ۱: ۱۴.
  44. دوم تواریخ، ۳: ۱۱؛ دوم تواریخ، ۵: ۷.
  45. ایوب، ۴: ۱۸ و ۱۵:۱۵؛ دوم پطرس، ۲:۴.
  46. ایوب، ۲۵:۳.
  47. متی، ۲۲: ۳۰؛ مرقس، ۱۲: ۲۵.
  48. مزامیر، ۹۱: ۱۱؛ خروج، ۲۳: ۲۰.
  49. مرقس، ۱: ۱۳؛ لوقا، ۴: ۱۰.
  50. اعمال رسولان، ۷: ۵۳؛ غلاطیان، ۳: ۱۹.
  51. دوم سموئیل، ۲۴: ۱۶؛ اول تواریخ، ۲۱: ۱۲؛ دوم تواریخ، ۳۲: ۲۱؛ مکاشفه، ۱۲: ۷.
  52. حدیث نهم، باب 135، کتاب الدعا.
  53. نقل از نثر طوبی
  54. معجم احادیث الامام مهدی(ع)، ج1، ص366.