مذهب شیعه

از ویکی‌وحدت
مذهب شیعه
ناممذهب شیعه
نام رایجمذهب شیعه
عقیدهشیعیان معتقد به‌انتخاب امامت توسط خدا و ابلاغ آن توسط پیامبر هستند.آنها بر این باورند که پیامبر (صلوات‌الّله‌علیه) در زمان حیات خود، جانشینش را که پسر عمو و دامادش علی‌بن‌ابیطالب بود، به‌عنوان وصی و خلیفه پس از خود به‌مردم معرفی کرد.

مذهب شیعه یکی از دو مذهب بزرگ دین اسلام و دومین مذهب از مذاهب اسلامی به لحاظ جمعیتی است. برپایۀ مذهب شیعه پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه وآله) به‌ فرمان خداوند، حضرت علی (علیه‌السلام) به جانشینی بلافصل خود برگزیده است. امامت از اصول اعتقادی شیعیان و وجه تمایز آنان با اهل‌سنت است. طبق این اصل، امام را خداوند تعیین و به‌واسطه پیامبر به مردم معرفی می‌کند. همه شیعیان به‌جز زیدیه امام را معصوم می‌دانند و بر این باورند که مهدی‌ موعود آخرین امام است که در غیبت به‌سر می‌برد و روزی برای برقراری عدالت در جهان قیام خواهد کرد. برخی دیگر از باورهای کلامیِ متمایز شیعه عبارت‌ است از: حسن و قبح عقلی، تنزیه صفات‌ خدا، نظریه اَمرٌ بَینَ‌الاَمرَین، تقیه، توسل و شفاعت. برخی از فرقه‌های شیعه در شماری از این باورها دیدگاه دیگری دارند. در مذهب شیعه همچون مذهب اهل سنت منابع استنباط احکام فقهی قرآن، سنت، عقل و اجماع است. البته برخلاف اهل‌سنت، علاوه‌ بر سنت‌ پیامبر، سنت امامان یعنی رفتار و گفتارشان نیز حجت است.

معنای لغوی

شیعه در لغت، به پیروان و یاوران یک شخص می‌گویند و جمع آن «شِیَع» و «اشیاع» است و گفته می‌شود: از او پیروی کرد همچنان که گفته می‌شود: با او موالات و همبستگى نمود[۱].
ابن‌فارس گفته است: شیعه دو معنای ریشه‌ای دارد، یکی بر یاری دلالت دارد و دیگری بر پخش و گسترش. اینکه می‌گویند فلانی وقتی بیرون رفت، دیگری او را مشایعت کرد، از معنای اول است[۲].
شیعه در لغت بر دو معنا اطلاق می‌شود، یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی و دیگری، پیروی کردن فردی یا گروهی از فرد یا گروهی دیگر؛ ابن منظور در لسان‌العرب می‌گوید:«الشیعة القوم الذین تجتمعوا علی امر، و کل قوم اجتمعوا علی أمر، فهم شیعة»[۳]. واژه شیعه شکل مختصر «شیعه علی» یعنی پیرو یا حزب علی بن ابیطالب، است. شیعیان ۱۰ تا ۱۳[۴] درصد از جمعیت مسلمانان جهان و ۳۸ درصد جمعیت مسلمانان خاورمیانه را تشکیل می‌دهند[۵].

معنای اصطلاحی

شیعه در اصطلاح به‌آن عده از مسلمانان گفته می‌شود که به‌خلافت و امامت بلافصل علی (علیه‌السلام) معتقدند، و می‌گویند که امام و جانشین پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌) از طریق نصّ شرعی تعیین می‌شود و امامت حضرت علی (علیه‌السلام) و دیگر امامان شیعه نیز از همین راه ثابت شده است[۶][۷]. اطلاق شیعه بر دوستان و پیروان علی (علیه‌السلام) نخست، از طرف پیامبر اکرم (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌) صورت گرفته و در احادیث مربوط به‌حضرت، مطرح شده است. چنانکه سیوطی از جابر‌بن‌عبدالله انصاری و ابن‌عباس از علی(علیه‌السلام) روایت کرده که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌) در تفسیر آیه‌ شریفه: «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریّة» [۸] اشاره به‌علی (علیه‌السلام) کرده و فرموده‌ است: «تو و شیعیانت» روز قیامت رستگار خواهید شد»[۹]،[۱۰].

خاستگاه

پس از درگذشت‌ رسول اکرم، کسانی که معتقد به‌اولویت علی‌بن‌ابی طالب برای خلافت بودند، شیعه نامیده می‌شدند. تمایز این گروه از دیگر مسلمین تا زمان امام محمد باقر فقط در محبت به‌اهل‌بیت و اعتقاد به‌شایستگی انحصاری آنها برای حکومت مسلمین بود. از آن زمان به‌تدریج شیعه به‌عنوان یک مکتب مجزای فقهی حقوقی درآمد. در زمان امام جعفر صادق با گسترش مباحث کلامی شیعیان (پیروان او) از نظر کلامی نیز در کنار معتزله و اشاعره مکتب ویژه خود را پایه‌گذاری کردند[۱۱]. از زمان امام جعفر صادق و به‌دلیل پرهیز او از تلاش برای دست‌یابی به‌قدرت سیاسی در سایه جدال بین امویان و عباسیان در بین غالب پیروان او اعتقاد چنین بود که تا زمان قیام قائم آل‌محمد تغییری در وضعیت سیاسی شیعیان ایجاد نخواهد شد و به‌همین دلیل شیعیان دوازده‌امامی تا سال‌ها بعد، همواره از امامان بعدی در باره اینکه قائم هستند یا نه پرس و جو می‌کردند[۱۲].

«شیعه» در اصطلاح امروزی به‌آن عده از مسلمانان گفته می‌شود که به‌خلافت و امامت بلافصل علی(ع) معتقد و بر این عقیده‌ باشند که امام و جانشین رسول‌الله از طریق نصّ شرعی تعیین می‌شود، و امامت علی و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نصّ شرعی ثابت شده‌است[۱۳][۱۴].

به‌گفته مادلونگ، نه در قرآن و نه در میثاق مدینه به‌قریش جایگاه برتری داده نشده و میثاق مدینه هم نحوه جانشینی پیامبر را مشخص نکرده‌است. با این وجود، شیوه کلی انتقال ارث در سوره نساء تشریح شده و در قرآن، نبوت هم به‌صورت ارثی منتقل می‌شود. هر فردی قبل از مرگش می‌تواند برای خود وصیّ تعیین کند و «وصیت‌نامه» بنویسد تا بعد از مرگش، وصیّ آن را اجرا کند. پیامبر تا پنج سال آخر عمرش هنوز امیدش را به‌داشتن وارثی مذکر از دست نداده بود و سه‌سال بعد کنیز قبطی‌اش ماریه، پسری به‌نام ابراهیم به‌دنیا آورد، اما این پسر خیلی زود از دنیا رفت. بنابراین، فاطمه(س) تنها وارث اصلی رسول خدا و جانشین مشروع او بود.

پیامبر ده سال پس از هجرت، و چند ماه پس از بازگشت از حجةالوداع، بیمار شد و ظهر روز دوشنبه در ۱۲ ربیع‌الاول سال ۱۱هجری مصادف با ۷ ژوئن سال ۶۳۲م در خانهٔ همسرش عایشه در شهر مدینه در حالی که ۶۳ سال داشت درگذشت[۱۵]. پس از آن، گروهی از مردم به سقیفه بنی ساعده رفتند تا در مورد جانشینی پیامبر خدا گفتگو کنند[۱۶]. این امر درحالی بود که، علی به‌همراه طلحه و زبیر و جمعی از خویشان و صحابهٔ حضرت، مشغول تکفین و تدفین پیکر پاک پیامبر صلوات‌الله علیه بودند، اما نتیجه گردهمایی مسلمانان در سقیفه، انتخاب ابوبکر به‌عنوان جانشین محمد بود. گروهی از انصار در سقیفه بنی‌ساعده از سعد‌بن عباده حمایت می‌کردند، اما مهاجران این را نپذیرفته و خود را از لحاظ خویشاوندی نزدیک‌تر به پیامبر می‌دانستند. در میان مهاجران عده‌ای نیز به‌رهبری علی و شامل زبیر، طلحه، عباس‌بن‌عبدالمطلب، مقداد، سلمان‌فارسی، ابوذر‌غفاری و عماریاسر، علی را وارث مشروع رسالت می‌دانستند. پوناوالا معتقد است تاریخ‌نگاران مسلمان اتفاق نظر دارند که بحران موجود در این برهه، توسط سه تن از مهاجران مشهور به نام‌های ابوبکر ، عمر و ابوعبیده جراح برطرف گردید. آنان انصار را جمع کرده و ابوبکر را بر آنها تحمیل کردند. حسادت بین دو قبیلهٔ مهم انصار به‌نام اوس و خزرج و عدم فعالیت بنی‌هاشم در تبلیغ نظرشان، موفقیت این سه تن را تسهیل نمود.

این انتخاب باعث اختلاف بین هواداران ابوبکر و طرفداران علی شد. طرفداران علی قائل بودند که او توسط شخص پیامبر به‌جانشینی منصوب شده‌است و خلافت باید از آن وی باشد. طبری در تاریخ خود نقل کرده‌است که گروهی از مخالفان ابوبکر از جمله زبیر در خانهٔ فاطمه(س) گرد آمدند و عمر با تهدید به آتش زدن خانه، آنها را بیرون کرد. علی بعداً گفت که اگر‌چهل یار داشت قیام می‌کرد. به نوشته پوناوالا علی و بنی‌هاشم تا قبل از مرگ فاطمه (حدود شش ماه) از بیعت با ابوبکر سر باز زدند. علی بر روی حقش پافشاری ننمود، چرا که تمایل نداشت امت نوپای اسلام دچار کشمکش گردد. بدین ترتیب به تدریج نهاد خلافت پدید آمد که در خارج از جهان اسلام معادلی ندارد. خلیفه از منزلت رهبری و حق گزینش زمامداران برخوردار بود. انتصاب به خلافت نوعی قرارداد بود که تعهدات متقابلی را بین خلیفه و امت پدیدمی‌آورد.

همه شیعیان معتقد به انتخاب امامت توسط خدا و ابلاغ آن توسط پیامبر هستند و بنابراین بر اساس حدیث غدیر (و آیاتی چون آیه ولایت[۱۷]. و آیه تطهیر[۱۸] و احادیث متواتر دیگر، همچون حدیث منزلت و حدیث ثقلین)[۱۹] علی را امام بر حق می‌دانند، اما اهل سنت به شورا اعتقاد دارند.

شیعیان بر این باورند که محمد در زمان حیاتش، جانشین پس از خود را تعیین کرد و پسر عمو و دامادش علی بن ابیطالب را به عنوان وصی و خلیفه پس از خود اعلام نمود. شیعیان بر این باورند که اساس و خاستگاه شیعه، دفاع از اسلام و ولایت و عدل است. آنها واقعه غدیرخم را بر حرف خود استناد می‌کنند[۲۰].

هم چنین شیعیان در اثبات حقانیت خود به روایاتی از رسول خدا(ص) در منابع اهل سنت استناد می‌کنند، که در آنها به «شیعه علی» اشاره شده‌است. از جمله سیوطی سنی مذهب روایت می‌کند زمانی پیامبر رو به علی کرد و گفت: «سوگند به آن که جانم به دست اوست این شخص - علی - و کسانی که شیعه و پیرو اویند در قیامت رستگارند.»[۲۱] علامه امینی که از علمای بنام شیعه‌ شمرده می ‌شود و از محبوبیت خاصی در میان شیعیان برخوردار بوده؛ وی تمامی روایات دربارهٔ واقعه غدیر را از کتب اهل سنت جمع‌آوری نمود و در چهل مجلد تحت عنوان الغدیر منتشر کرد.

برخی، تشیع را به فردی به نام عبدالله بن سبا نسبت می‌دهند. اگرچه برخی از تواریخ و «کتب ملل و نحل»، وی را از غالیان شیعه و مؤسس فرقه سبائیه می‌دانند که قائل به الوهیت علی بوده‌است و به همین دلیل مورد لعن و تکفیر علی بن ابیطالب واقع شده‌است و حتی برخی اخباری نقل می‌کنند که وی و پیروانش، به دستور علی در آتش سوزانده شده‌اند. مرتضی عسکری در کتاب خود و هم چنین برخی از خاورشناسان و حتی علمای سنی در قرون اخیر، عبدالله بن سبا فردی خیالی و ساخته و پرداخته مخالفان شیعه می‌دانند[۲۲].

برخی از اهل سنت، نظیر شیخ شلتوت، مفتی اعظم الازهر معتقدند که تقلید از فقه مذهب جعفری، نظیر مذاهب چهارگانه اهل سنت معتبر است[۲۳]

واژۀ شیعه در قرآن کریم

در قرآن کریم شیعه به معنای پیرو پیامبران و شخصیت‌های بزرگ به‌کار رفته است. خداوند در داستان موسی (علیه‌السلام) می‌فرماید: آنکه از پیروان او بود، بر ضد آنکه از دشمنانش بود از او یاری خواست: «فَاسْتَغاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَی الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ»[۲۴] نیز می‌فرماید: و از جمله پیروان او ابراهیم است که با قلبی سلیم به پیشگاه پروردگارش آمد: «وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لاَِبْراهِیمَ...»[۲۵] 8 شیع در آیه: «مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً»[۲۶]. جمع" شیعه" و به معناى فرقه‏‌ای است که در پیروى سنت و مذهبى متفق باشند[۲۷].

فرقه‌های شیعه

در تاریخ شیعه فرقه‌هایی پدید آمده است که بسیاری از آنها منقرض شده‌اند و بحث درباره‌ آنها فایده‌ چندانی ندارد. در عین‌حال، فرقه‌های اصلی شیعه که هم اکنون نیز موجودند عبارتند از: شیعه اثنی‌عشریه، شیعه زیدیه و شیعه اسماعیلیه. و با نگاهی دیگر شیعه به زیدیه و کیسانیه و امامیه تقسیم می‌شود. زیدیه بر سه دسته‌اند کیسانیه بر دو دسته‌اند و امامیه بر پانزده دسته‌اند[۲۸] که به فرقه‌های امامیه معروف هستند. امروزه چند دسته اصلی شیعه دوازده‌امامی، شیعه اسماعیلی، علویان و شیعه زیدی از آن وجود دارد.

وجه تسمیه

اکثریت شیعه را شیعه امامیه یا اثنی‌عشریه تشکیل می‌دهد. ایشان به امامت دوازده امام پس از پیامبر اسلام، باور دارند و از آنجا که آنان را جانشینان به حق پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌) می‌دانند، دوازده امامی نامیده شده‌اند. این مذهب را شیعه جعفری یا شیعه دوازده‌امامی یا اثنی‌عشری نیز می‌نامند. شیعه اثنی‌عشریه بر مسئله‌ امامت تأکید خاصّی داشته و عصمت امام و افضیلت او را بر دیگر افراد امت اسلامی بسیار مهم و اساسی می‌داند. و از طرفی امامت را پس از سه امام نخست، منحصر در فرزندان امام‌ حسین (علیه‌السلام) می‌داند. با توجه به این عقاید ویژه درباره‌ امامت شیعه اثنی‌عشریه به «امامیه» شهرت یافته است. شیعه دوازده‌امامی اکنون و در ابتدای قرن بیست و یکم، بزرگ‌ترین شاخه از مذهب شیعه است. امامیه یکی از مشهورترین اصطلاح‌های کلامی این مذهب شمرده می‌شود که برگرفته از «امام» که در لغت به معنای پیشوا و کسی است که از گفتار او پیروی می‌شود و جمع آن «ائمه» است. حرف یاء در آخر آن، یاء نسبت است به معنای منسوب به امام و چون وصف «فرقه» است، مؤنث به کار می‌رود، یعنی فرقه امامیه و «مقصود گروهی هستند که پس از رحلت پیامبر اسلام از «امام منصوب از جانب او» پیروی می‌کنند»

شیخ‌ مفید پس از تعریف شیعه به کسانی که به امامت بلافصل علی (علیه‌السلام) عقیده دارند، درباره‌ آن گفته است:«این عنوان، مخصوص آن دسته از شیعه است که به وجود امام در هر زمان، و وجوب نصّ‌جلّی و عصمت و کمال برای هر امامی معتقد است و امامت را (غیر از سه امام نخست) منحصر در فرزندان امام حسین (علیه‌السلام) می‌داند»[۲۹].

امامان شیعه

نام و خصوصیات امامان دوازده‌گانه شیعه در احادیثی که از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌) روایت شده، بیان گردیده است. آنان عبارتند از:

۱ـ علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام)؛

۲ـ حسن بن علی (علیه‌السلام)؛

۳ـ حسین بن علی (علیه‌السلام)؛

۴ـ علی بن حسین (علیه‌السلام)؛

۵ـ محمد بن علی (علیه‌السلام)؛

۶ـ جعفر بن محمد (علیه‌السلام)؛

۷ـ موسی بن جعفر (علیه‌السلام)؛

۸ـ علی بن موسی (علیه‌السلام)؛

۹ـ محمد بن علی (علیه‌السلام)؛

۱۰ـ علی بن محمد (علیه‌السلام)؛

۱۱ـ حسن بن علی (علیه‌السلام)؛

۱۲ـ ‌حجت بن الحسن (علیه‌السلام).

تاریخ پیدایش تشیع

گر چه در عصر پیامبر اکرم (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلم) درباره‌ پاره‌ای از مسایل اختلاف نظرهایی میان مسلمانان پدید آمد[۳۰]، ولی فرقه‌ها و دسته‌بندی‌هایی که بعدها پیدا شد، در آن زمان وجود نداشت، ولی پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌) اختلافاتی پدید آمد که سبب پیدایش فرقه‌های مختلف در میان مسلمانان گردید. مهم‌ترین اختلافی که در نخستین روزهای پس از رحلت پیامبر اکرم پدید آمد، مربوط به مسئله‌ خلافت و امامت بود که مسلمانان را به دو دسته تقسیم کرد.

یک دسته معتقد بودند که امامت همانند نبوت منصب و مقامی الهی است و از شرایط امام این است که معصوم از خطا و گناه باشد و این صفت را جز خداوند کسی نمی‌داند بنابراین، راه تعیین امام، نصّ الهی است که در قرآن یا احادیث نبوی بیان شده است و طبق این نصوص، علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام) جانشین پیامبر و امام مسلمین است. حضرت علی (علیه‌السلام) و بنی‌هاشم و گروهی از بزرگان‌صحابه، ‌اعم از مهاجرین و انصار، طرفدار این نظریه بودند و این همان عقیده‌ شیعه ـ خصوصاً شیعه امامیه ـ در مسئله‌ امامت است.

و دسته‌ دیگر ـ که در رأس آنها ابوبکر و عمر قرار داشتند ـ بر این عقیده بودند که پیامبر اکرم برای خود جانشین تعیین نکرده است و این کار را به مسلمانان واگذار کرده است. بر این اساس و با توجه به اهمیت مسئله‌ خلافت و امامت و نقش حیاتی آن در سرنوشت امت‌ اسلامی، در یک اقدام شتاب‌ زده - در شرایطی که حضرت علی (علیه‌السلام) و عده‌ای از بزرگان صحابه به تجهیز بدن پیامبر اکرم مشغول بودند ـ عده‌ای از مهاجران و انصار در سقیفه‌ بنی‌ساعده گرد آمده و پس از گفتگوهایی که در مورد خلیفه‌ پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلم) میان آنها مطرح شد، سرانجام با ابوبکر به عنوان خلیفه‌ پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌) بیعت کردند.

سکوت علی

چون شرایط سیاسی و اجتماعی دنیای‌اسلام و جهان به‌گونه‌ای بود که امام علی (علیه‌السلام) و هواداران او برای اثبات عقیده خود و عملی کردن آن به اقدامات عملی و خصمانه دست می‌زدند، موجودیت اسلام از ناحیه دشمنان خارجی (امپراطوری ایران و روم) و دشمنان داخلی (منافقین) آسیب جدّی می‌دید، امام علی (علیه‌السلام) مصلحت اسلام و مسلمین را پیروی از روش صبر و مدارا دید و گرچه در مواقع مناسب انتقاداتش را نسبت به عملکرد آنان بیان می‌کرد، ولی از درگیری‌های خصومت‌آمیز خودداری کرد و در هدایت و پیشبرد جامعه‌اسلامی از هیچگونه کوشش و تلاشی خودداری نمی‌کرد و در حل مشکلات، دستگاه خلافت را یاری می‌نمود. تا آنجا که از خلیفه دوم نقل شده که هفتاد بار گفته است «اگر علی نبود، عمر هلاک می‌شد»[۳۱] و نیز گفته است: «خدایا مرا برای برخورد با مسئله‌ دشواری که علی‌بن‌ابی‌طالب حضور ندارند، باقی مگذار»[۳۲].

شیعه در زمان پیامبر

در هر حال شیعه به عنوان پیروان علی‌بن‌ابی‌طالب و معتقدان به امامت بلافصل او در نخستین روزهای پس از رحلت پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌) پدید آمد. البته روایاتی نیز یافت می‌شود که لفظ شیعه در زمان حیات پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌) بر چهار تن از صحابه اطلاق می‌شد که عبارت بودند از: سلمان، مقداد، ابوذر و عمار‌ یاسر[۳۳][۳۴]. این افراد از جمله کسانی هستند که در مسئله‌ خلافت و امامت؛ علی (علیه‌السلام) را خلیفه‌ بلافصل پیامبر می‌دانستند با این وصف و با توجه به این که نظریه‌ ‌شیعه در مسئله‌ امامت به نصوص کتاب و سنت مستند گردیده است، می‌توان گفت: تشیع، در حقیقت، با اسلام همراه بوده است، هر چند به عنوان یک مذهب، پس از رحلت پیامبر موجودیت یافت.

فرقه‌های شیعه

چون مکتب شیعه در طول دو قرن و نیم امامت را به طور کامل درک نمود، به ناچار حوادث و بحران‌هایی بخصوص در باره امامت و مهدویت بر شیعه وارد شد. به همین دلیل با انحراف افرادی از شیعه امامیه، فرقه‌های شیعی منحرفی به وجود آمدند که عمده آن عبارتند از: کیسانیه، زیدیه، اسماعیلیه، فطحیه و واقفیه. به هرحال این فرقه‌های، شاخه‌های انحرافی از عقاید شیعه حقه هستند و حتی با روند تکاملی این فرقه‌ها، لفظ شیعه بر ایشان اطلاق نمی‌شود و برای استعمال این لفظ حتما باید به مکتب خویش اضافه شوند؛ مانند شیعه اسماعیلی و شیعه زیدی و بقیه فرقه‌ها که منقرض شده‌اند.

غلوّ در شیعه

زمینه غلوّ در مکتب شیعه برای عده‌ای از سود جویان و یا غافلان از حقائق اعتقادی شیعه، به وادی کفر و شرک تبدیل شده بود و عده‌ای از افراد به کفر و غلوّ کشیده شدند. این کافران غلوّ کننده و گزافه‌گو به هیچ‌وجه ماهیت اعتقادات شیعی ندارند، ولی عده‌ای از نویسندگان مانند شهرستانی و سمعانی سعی دارند تمام افراد و فرقه‌های منحرف شده از شیعه را همچون کیسانی، اسماعیلی، زیدی، غلات و دیگر منحرفین از شیعه را به طور کامل شیعی و اهل غلو، تشبیه و تقصیر معرفی [۳۵][۳۶] و به خواننده القاء کنند که فرقه‌های شیعی بسیار زیاد است و در صدد آن هستند که از بیان صحیح عقائد شیعه خودداری نموده و سیمایی تحریف شده از شیعه ارائه کنند.

شیعیان و استقامت

دوستان و هواداران علی (علیه‌السّلام) که به نام شیعه شناخته می‌شدند، پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌ و‌آله‌) برای احیای حقوق اهل‌بیت در خصوص خلافت و مرجعیت علمی به انتقاد و اعتراض پرداختند و از اکثریت مردم که به دلائل گوناگون با ابوبکر بیعت نمودند، جدا شدند. سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و حذیفة بن یمان و... از جمله یاران حقیقی امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) بودند که در صحنه‌های مختلف از حق آن حضرت دفاع نمودند[۳۷].

شیعیان آل محمد علیهم‌السلام در آن زمان پیوسته زیر فشار قرار داشتند تا جایی که ابوذر غفاری به دلیل روشنگری‌های افشاگرایانه‌اش مورد شکنجه معاویه واقع می‌شود. سپس این صحابی جلیل‌القدر به بیابان ربذه تبعید شده و در غربت جان می‌دهد[۳۸]. مالک اشتر، محمد بن ابی‌بکر، حجر بن عدی، جویرة‌ بن مسهّر، میثم تمار، کمیل‌بن‌زیاد، رشید‌هجری و قنبر... از بزرگان شیعه نیز با حیله معاویه به شهادت می‌رسند[۳۹] و در زمان بنی‌امیه (۴۰ـ۱۳۲) هرگونه مصونیت از جان و مال شیعیان برداشته شده بود به طوری‌که حَجّاج خون‌خوار هر زمان که اراده می‌کرد، دستور می‌داد تا در برابر او یکی از شیعیان کشته شود[۴۰] ولی هر چه فشار ستم و بیدادگری بر شیعیان بیشتر می‌شد، در عقیده خود استوارتر می‌گشتند. با روی کار آمدن بنی‌العباس، شدت سخت‌گیری برامامت شیعه و نیز شیعیان تشدید شد و آنها گاهی برای رفع شر به تقیّه متوسل می‌شدند.

در اوایل قرن چهارم، سلاطین با نفوذ آل‌بویه به قدرت رسیدند. حمایت ایشان از مذهب و عقاید شیعه، به جامعه تشیع قدرت فراوانی را اعطاء کرد. حمایت قدرت سیاسی شیعه تا حدود زیادی آزادی عمل را برای جامعه تشیع به ارمغان آورد. این دوره زمانی است که عالمانی چون شیخ‌ کلینی، شیخ‌ صدوق، شیخ‌ مفید، شیخ طوسی و ... ظهور یافتند و آشکارا به اظهار عقاید خود و نقد آرای دیگران پرداختند و میراث گرانسنگی از تالیفات و مصادر اولیه علوم دینی مانند عقاید، حدیث، فقه، تفسیر و... از علوم آل محمد (علیهم‌السلام) را به جامعه اسلامی و شیعی عرضه نمودند.

در اوایل قرن ششم که حمله مغول آغاز شد، شیعه شدن جمعی از سلاطین مغول در ایران و حکومت سلاطین مرعشی در مازندران، مرکزیت شیعه در قم، کوفه و نجف در قدرت و وسعت جمعیت شیعه کمک بسزایی نمود. این وضع تا اواخر قرن نهم هجری ادامه داشت و از حدود قرن دهم هجری در اثر ظهور سلطنت صفویه در ایران، مذهب شیعه رسمیت یافت و تا کنون که در قرن پانزدهم هجری می‌باشد به رسمیت خود باقی است و به علاوه در همه نقاط جهان، صدها میلیون شیعه زندگی می‌کنند.

وظیفه شیعیان

امروزه مهم‌ترین دشمنان شیعه را سران استکبار و کفر و هم‌پیمانان ایشان تشکیل می‌دهند. سران استکبار با سرمایه‌گذاری و حمایت بی دریغ از جریان های انحرافی نه تنها برای ضربه زدن به تشیع تلاش می‌کنند، بلکه برای ضربه زدن به جهان‌ اسلام نقشه می‌کشند. بر همه شیعیان لازم است که علاوه بر شناخت دشمنان اصلی تشیع، با شناختی علمی و دقیق، ازعقاید این مکتب دفاع کنند.

باورها

عقیده شیعه انتصاب علی بن ابیطالب برای جانشینی پیامبر، و امامت پس از وی است. در صورتی‌که عقیده اهل‌سنت بر این است که پیامبر اسلام کسی را برای جانشینی خود انتخاب نکرده‌است، و قصد داشته‌است که جامعه در مورد رهبری بین خود تصمیم بگیرد[۴۱]. ااکثر عقاید و مناسک امروزی شیعه دوازده امامی توسط محمدباقر مجلسی در عهد صفویه گردآوری و نظام‌بندی شده‌اند[۴۲].

اصول دین

بر پایه باور شیعه، اصول دین شیعیان پنجگانه‌است و علاوه بر سه اصل دین توحید، نبوت و معاد به دو اصل دیگر یعنی عدل و امامت نیز باور دارند.

معاد

شیعیان به معاد جسمانی اعتقاد دارند[۴۳]. گرچه برخی شبهه‌ها دربارهٔ روحانی بودن معاد مطرح شده‌است،[۴۴] اما اکثر علمای شیعه از جمله شیخ طوسی، خواجه نصیرالدین طوسی و امام محمد غزالی بر جسمانی بودن معاد تأکید دارند[۴۵]. …

قرآن

شیعیان قرآن را لوح محفوظ می‌دانند[۴۶] و همه آنها مدعی پیروی از قرآن و سنت هستند و بخاطر پیروی از سنت پیامبر اسلام و دستور خداوند- شیعه تعیین جانشین پیامبر را تنها ویژه خدا و پیامبر می‌داند.

منجی

باور به ظهور یا بازگشت منجی (نجات دهنده) و موعود در اکثر فرق اسلامی و همچنین دیگر ادیان روشن و غیرقابل کتمان است، آنچنانکه یهودیان چشم به راه پادشاه بنی‌اسرائیل‌اند و مسیحیان به بازگشت عیسی باور دارند، در باورهای زرتشتیان، بودیسم و برخی دیگر ادیان نیز می‌توان گونه‌های مشابه این باور را یافت، در فرق اسلامی، مخصوصاً فرق شیعه، در قرون پس از اسلام، این باور بسیار رایج و مشهود بوده‌است. کیسانیه قائم را محمد حنفیه فرزند دیگر علی بن ابیطالب می‌دانند، اسماعیلیه نیز قائم را اسماعیل فرزند ارشد جعفر بن محمد صادق می‌دانند. اما باور شیعیان اثنی‌عشری، این است که منجی آخرالزمان از آل محمد است و او را قائم آل محمد یا مهدی می‌نامند و معتقدند او آخرین و امام دوازدهم شیعیان، حجت بن حسن عسکری است.

رجعت

اعتقاد به رجعت به معنای زنده شدن بعضی از مردگان در این دنیا و در هنگام ظهور مهدی، از دیگر باورهای شیعه‌است، برخی از علمای شیعه، رجعت را از ضروریات شیعه نمی‌دانند،[۴۷] اما هیچ‌یک به دلیل ادله عقلی و نقلی و قرآنی آن را انکار نمی‌کنند[۴۸].اگرچه برخی ادیان و حتی فرق اسلامی به گونه‌هایی از بازگشت به زندگی پس از مرگ در اشکال مختلفی چون بازگشت روح در بدنی دیگر یا به تناسخ یا به شکل حلول باور دارند، اما دیدگاه به خصوص شیعه در رجعت، یکی از بزرگ‌ترین تفاوت‌های شیعه با دیگران است، بدین معنی که شیعیان نه تنها به معاد جسمانی باوری عمیق دارند، بلکه معتقدند که در آخر الزمان و پس از ظهور قائم آل محمد،[۴۹]. برخی از انبیاء مانند عیسی مسیح و اولیاء خدا مانند مالک اشتر و برخی از امامان شیعیان و همچنین برخی از اشقیاء و بدکاران دورانهای بشری رجعت نموده، به دنیا بازمی‌گردند. بدین ترتیب در آخرالزمان، نیکوکاران بر دنیا حکم رانی نموده و بدکاران به مجازات خواهند رسید[۵۰].

عصمت

واژه «عصمت» در لغت عربی به معنای نگاه داشتن، حفاظت و ممانعت است[۵۱].اما این کلمه در اصطلاح علم کلام، به معنای مصونیت از گناه یا لغزش برای برخی از انسان‌ها مانند پیامبران و امامان آمده‌است. نظریه عصمت در مورد امامان شیعه نخستین بار توسط هشام ابن حکم از متکلمان مهم شیعه بود و از اصحاب امام ششم شیعیان بود[۵۲]. دانشمندان علم کلام اسلامی مانند خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب تجرید الاعتقاد و علامه حلی در شرح تجرید، به این نکته اشاره کرده‌اند که بحث عصمت در سه سطح مطرح می‌گردد:

سطح اول: عصمت به معنای باز دارندگی از اشتباه در ابلاغ رسالت. در این زمینه دانشمندان علم کلام اعم از اهل تشیع و تسنن، عصمت به معنای یادشده را در مورد پیامبر اسلام تأیید می‌کنند؛ زیرا آیه سوم از سوره نجم با صراحت این امر را بیان کرده‌است که هرگز پیامبر از روی هوا و هوس سخن نمی‌گوید و سخن او چیزی جز وحی الهی نیست[۵۳].

سطح دوم: عصمت به معنای باز دارندگی از گناه و معصیت. در این زمینه عموم علمای علم کلام شیعه، معتقد به عصمت پیامبران و امامان و فاطمه بنت محمد (زهرا) هستند[۵۴].

سطح سوم: عصمت به معنای باز دارندگی از هرگونه لغزش و اشتباه. در این زمینه میان دانشمندان علم کلام شیعه اتفاق نظر نیست، اما از نظر اکثریت آنان، پیامبر اسلام، دخترش فاطمه زهرا و ائمه شیعیان در مرتبه‌ای قرار دارند که از هر گونه خطا و اشتباه مبری هستند. از این رو به آنان معصوم گفته می‌شود. در مقابل اکثریت یادشده، برخی از دانشمندان شیعه مانند شیخ صدوق در مبحث «سهو النبی»، صدور لغزش‌های کوچک در قضایای شخصی و غیر مبحث ابلاغ و حی و رسالت را محال نمی‌شمارند[۵۵][۵۶][۵۷][۵۸].

تبرک

اعتقاد بر این است که تسلیحات و اقلام مقدسه همه انبیا از جمله پیامبر اسلامبه ترتیب به ائمه بعد از ایشان به ارث رسیده‌است. امام جعفر صادق، امام ششم شیعیان، در کتاب کافی فرمود: «سلاح رسول خدا نزد من است».

علاوه بر این ادعا می‌کند که شمشیر رسول خدا، نشان، لمام و کلاه و پرچمش نزد اوست. عصای موسی و انگشتر سلیمان پسر داوود و سینی که موسی بر آن هدایای خود را تقدیم می‌کرد نزد اوست. چیزی که هرگاه رسول خدا آن را بین مسلمانان و مشرکان قرار می‌داد، تیری از مشرکان به مسلمانان نمی‌رسید و همان شیئی است که ملائکه آوردند.

وی نقل کرده‌است که به ارث رسیدن سلاح پیامبر مترادف با اخذ مقام امامت است، مانند آنچه که وارث شدن اریکه عهد در بنی اسرائیل به اخذ مقام نبوت اشاره می‌کرد. امام رضا فرمود: اگر سلاح از میان ما برود علم نیز به دنبالش می‌رود و هرگز سلاح از اهل علم (امامت) دور نمی‌شود[۵۹]

شیعه در منابع فرق اسلامی

اشعری شیعه را به سه صنف به نام‌های «غالیه»، «رافضه»، «زیدیه» تقسیم می‌کند، و در نتیجه امامیه را با رافضه یکسان می‌گیرد. او در این کتاب، برای غالیه ۱۵ فرقه و برای رافضه ۲۴ و برای زیدیه ۶ فرقه بیان نموده‌است[۶۰]. ملطی، رافضه را با امامیه یکی دانسته و برای آن ۱۸ فرقه نام برده‌است، که زیدیه نیز از آنان است. او در این استعمال، امامیه را به معنی عام یعنی معتقد به امام منصوب گرفته و همه را زیر این عنوان جمع کرده‌است. محقق کتاب محمد زاهد کوثری در پاورقی یادآور می‌شود که امامیه همان فرقه اثناعشری است، ولی مؤلف هر کسی را که به امامت معتقد بوده آن را امامی دانسته‌است[۶۱]. بغدادی برای روافض چهار فرقه اصلی برشمرده که عبارتند از زیدیه، کیسانیه، امامیه و غلاة و برای زیدیه سه فرقه و برای کیسانیه دو فرقه و برای امامیه پانزده فرقه و برای غلات شش فرقه ذکر کرده‌است[۶۲].اسفرائینی از غلات نامی نبرده و روافض را تنها به سه فرقه به نام‌های زیدیه، امامیه و کیسانیه تقسیم نموده و برای امامیه پانزده فرقه ذکر کرده‌است[۶۳]. شهرستانی برای شیعه پنج فرقه ذکر کرده به نام‌های کیسانیه، زیدیه، امامیه، غالیه، اسماعیلیه[۶۴]. احمد امین مصری اساس تشیع را اعتقاد به این می‌داند که علی(ع) و فرزندان او از دیگران برای خلافت و امامت شایسته‌تر هستند و پیامبر اسلام نیز آنها را برای این مقام برگزیده است؛ و غیر از فرقه زیدیه، دیگر فرق شیعه را تحت عنوان امامیه نامیده، و مهم‌ترین آنها را اثناعشریه می‌داند[۶۵]. طبق نظر شیخ کوثری محقق کتاب ملطی، مناقشه در اصطلاح نیست، هرگاه مقصود از امامیه، اعتقاد به امام منصوب باشد، کلیه فرق شیعه، امامی بوده و همه را می‌توان امامیه نامید، مگر فرقه‌های غالی که اصولاً اسلام آنها زیر سؤال است، واگر مقصود اصطلاح رایج در میان شیعه و غیره باشد، حق این است که امامیه قسمی از شیعه و مرادف با اثنا عشریه و اعتقاد به دوازده امام است، و لذا شیخ مفید می‌گوید: امامیه امامت را پس از امام علی و حسنین در اولاد حسین بن علی متمرکز می‌سازند و امامت را تا امام رضا و سپس تا امام مهدی ادامه می‌دهند[۶۶]. فخرالدین رازی نیز از همین فکر پیروی کرده و می‌گوید: امامیه گروهی از شیعه است که می‌گویند: امام پس از پیامبر اسلام، علی بن ابی طالب، سپس پسرش حسن، سپس برادرش حسین، سپس فرزند حسین، علی بن الحسین، و سپس فرزند او محمد باقر و سپس فرزند او جعفر صادق، و سپس فرزند او موسی کاظم و سپس فرزند او علی بن موسی الرضا و سپس فرزندش محمد تقی و سپس فرزند او علی نقی و سپس فرزند او حسن زکی، و سپس فرزند او محمد و او همان امام قائم است که جهان در انتظار اوست[۶۷]. از زمان شیخ صدوق که نگارش عقاید و ملل و نحل در میان شیعه رواج بیشتری پیدا کرده اصطلاح امامیه را در مورد فرقه اثناعشری به کار می‌برند. سعد بن عبداللّه اشعری قمی که از اصحاب امام عسکری به‌شمار می‌رود و در سال ۲۹۹ درگذشته است، کتابی به نام «مقالات الإمامیة» تألیف نموده‌است[۶۸]. شیخ صدوق (۳۰۶–۳۸۱) کتابی به نام «رسالة فی دین الإمامیة» نوشته که معروف به رساله اعتقادات صدوق است و از این تاریخ به بعد امامیه در کلمات شیخ مفید در کتاب «اوائل المقالات» در مورد اثناعشریه به کار می‌رود؛ و همگی حاکی از این است که تقسیم‌بندی اشعری و غیره دقیق نبود یا از آن، معنی عام، اراده نموده‌اند. برخی از پژوهش‌گران معاصر فرق اسلامی بر این باورند که بسیاری از این فرقه‌ها که اشعری، یا ملطی و دیگران برای «امامیه» برشمرده‌اند، یا وجود خارجی نداشته، و واقعیت آن نوعی فرقه تراشی است، مانند «زراریه» و «هشامیه» یا بر فرض صحت، داشتن عقیده خاص در یک مسئله کلامی، مایه تعدد فرقه نمی‌گردد. آنچه می‌تواند محور تقسیم در مفهوم «امامیه» به معنی اعم باشد، اختلاف و دوگانگی در استمرار امامت و مصادیق آنها است؛ بنابراین فقط می‌توان «زیدیه» و «اسماعیلیه» و «واقفیه» را از فرق شیعه شمرد. شاید انگیزه برای تکثیر فرق، تحقق بخشیدن به حدیث معروف که امت اسلامی را به هفتاد و سه فرقه می‌رساند بوده‌است[۶۹].

زیر شاخه‌های شیعه

فرقه‌های امامیه

شیعیان از سده دوم هجری به بعد به چندین زیرگروه منشعب شده‌اند. مهم‌ترین مذاهب دیگری که از شیعه منشعب شده‌اند، عبارت‌اند از اسماعیلیان، زیدیه، فضلیه، کیسانیه، واقفیه و فطحیه..... این مذاهب علی‌رغم تفاوت‌های آشکار اعتقادی و فقهی در مسئله ضرورت «امامت» اشتراک نظر دارند. البته تفسیر هر یک از امام و مصداق آن منحصر به فرد است.

در کتاب مفاتیح‌العلوم شیعیان به شش زیرگروه تقسیم می‌شوند، اثنی عشری معتقد به دوازده امام، زیدیه (پیروان زید بن علی)، کیسانیه (پیروان کیسان غلام علی بن ابیطالب)، عباسیه (منسوب به آل عباس بن عبدالمطلب)، غالیه، و امامیه[۷۰]. وی امامیه را به ۷ تیره تقسیم می‌کند، ناووسیه (منسوب به عبدالله بن ناووس)، مفضلیه (منسوب به سید ابن طاووسقطعیه (که شهادت موسی بن جعفر را معتقدند)، شمطیه (منسوب به یحیی بن اشمط)، واقفیه (که در امامت موسی بن جعفر متوقف شده‌اند و وی را زنده می‌دانند)، ممطوره، و احمدیه (منسوب به احمد بن موسی بن جعفر که وی را امام هشتم خود می‌دانند). در کتاب فرهنگ فرق اسلامی از دکتر محمدجواد مشکور زیرشاخه‌های بیشتری برای شیعه ذکر شده‌است.

گروه‌های مختلف شیعیان در خصوص شرایط امامت، اشخاصی که به عنوان امام منصوب شده‌اند و مأموریت امام اختلاف نظر دارند و بر اساس تفاوت دیدگاهشان در موضوع امامت شاخه‌های شیعه از هم متمایز می‌شوند. برای مثال زیدیه قیام به شمشیر را از ویژگی‌های امام می‌دانند در حالی که اسماعیلیه و امامیه بر علم و عصمت امام تأکید دارند. اکثر قریب به اتفاق شیعه، جز معدودی از فرقه‌ها نظیر ناووسیه، امام را مردی از فرزندان فاطمه زهرا می‌دانند.

به لحاظ تاریخی شیعه در سده نخست به عنوان یک گروه از مسلمانان شکل گرفت. برخی این شکل‌گیری را در زمان حیات پیامبر و عده‌ای پس از وفات وی در اختلاف بر سر جانشین او می‌دانند. از زمان خلافت علی بن ابیطالب، شیعه علی به عنوان یک اجتماع متشکل ایجاد شد و به‌خصوص پس از واقعه عاشورا دسته‌های متعدد شیعه نظیر ناووسیه، زیدیه، امامیه و فضلیه ظهور کردند و در اواخر سده نخست و اوائل سده دوم به صورت مذهب فقهی و کلامی صورتبندی شدند.

جغرافیای تشیع

نقشه پراکندگی مذاهب اسلامی (اباضیه، سنی، شیعه) شیعیان حدود ۱۶٪ تا ۳۰٪ از کل جمعیت مسلمانان را تشکیل می‌دهند. بیشتر شیعیان دوازده‌امامی در هند، ایران، عراق، جمهوری آذربایجان، لبنان، افغانستان، پاکستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند یمن و بحرین زندگی می‌کنند. بر اساس آمار سیا ورلد فکت‌بوک ۸۹ درصد مردم ایران[۷۱] 60تا65درصد مردم عراق،[۷۲] 85درصد مردم جمهوری آذربایجان[۷۳] و ۳۰ درصد مردم کویت[۷۴] و ۲۰ تا ۳۰ درصد مردم افغانستان[۷۵] و ۱۶ درصد مردم امارات متحده عربی[۷۶] شیعه دوازده‌امامی هستند. از شیعیان لبنان، عربستان سعودی، بحرین و قطر آمار دقیقی در دست نیست. همچنین بنابر آمار ۲۰٪ مردم پاکستان[۷۷] شیعه هستند که بخشی از آنها به‌خصوص در کشمیر، اسماعیلی هستند[۷۸]. شیعیان یمن، عمدتاً از زیدیه هستند، اما از آنان نیز آمار دقیقی در دست نیست. همچنین ۲۰ درصد از مردم شیعه ترکیه موسوم به علوییون[۷۹]و شیعیان سوریه نیز علوی هستند.

کشورهای دارای اکثریت شیعه ایران، عراق، آذربایجان، و بحرین هستند[۸۰]. همچنین شیعیان بزرگ‌ترین گروه مذهبی در لبنان هستند. شیعیان ۳۶٫۳٪ از کل جمعیت و ۳۸٫۶٪ از جمعیت مسلمان خاورمیانه را شامل می‌شوند[۸۱].

مراجع تقلید شیعه

از مراجع تقلید مهم در شیعه می‌توان به این موارد اشاره کرد:

سید علی خامنه‌ای

سید علی حسینی سیستانی

مکارم شیرازی

وحید خراسانی

جستارهای وابسته

پانویس

  1. لسان العرب، ج ۸، ص ۱۸۸، واژه «تشیّع».
  2. مقاییس اللغة، ج ۳، ص ۲۳۵، واژه «شیع».
  3. ابن منظور، لسان العرب، ج ۸، ص ۱۸۸. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج ۱۷، ص۱۴۷.
  4. نقشه جمعیت مسلمانان جهان
  5. اطلس خاورمیانه
  6. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، ص۳۵.
  7. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۱۴۶.
  8. سوره بّینه، آیه 7
  9. سیوطی، جلال‌الدین، الدّر‌ّالمنثور، ج۸، ص۵۸۹.
  10. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج ۲، ص ۵۷۵۸.
  11. مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، شابک ۹۶۴–۸۱۶۱–۷۵–۵ صفحه: ۲۹–۳۲
  12. مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، شابک ۹۶۴–۸۱۶۱–۷۵–۵ صفحه: ۳۵–۴۰
  13. اوائل المقالات، ص۳۵
  14. شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۴۶
  15. شبارو, عصام محمد (1995). الدولة العربیَّة الإسلامیَّة الأولی (۱-٤۱هـ/٦۲۳-٦٦۱م) (3 ed.) (3 ed.). بیروت-لبنان: دارالنهضة العربیة (بیروت). p. 202
  16. مصطفی حلمی (2006): الخلافة، ص۳۷–۳۸
  17. آیه ۵۵، از سوره ۵: المائدة
  18. اواخر آیه ۳۳، از سوره ۳۳: الأحزاب
  19. ر. ک. به دوره امام‌شناسی، علاّمه سیّد محمد حسین حسینی طهرانی، انتشارات علّامه طباطبائی
  20. سایت سوره
  21. سیوطی (دانشمند سنی مذهب)، «الدرالمنثور» ذیل «آیه ۷ سوره بینه»
  22. غالیان
  23. متن فتواي شيخ محمود شلتوت در جواز پيروي از مذهب شيعه.
  24. سوره، قصص،آیه 15
  25. سوره صافات، آیه 83
  26. سوره روم،آیه 32
  27. طباطبایی سید محمد‌حسین، تفسیر المیزان، ترجمه فارسی، ج ‏12، ص 195.
  28. تاریخ مذاهب اسلام ـ محمد جواد مشکور ص۴۸ در بیان گفتار رافضیان
  29. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، ص۳۸.
  30. امام شرف الدین، النص و الاجتهاد.
  31. کلینی، محمد بن یعقوب، ج۷،ص۴۲۴.
  32. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۶،ص۲۴۷.
  33. نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۱۷۱۸.
  34. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۱۸۱۹.
  35. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۹۲.
  36. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۱۴۶
  37. کشی، محمد بن عمر، رجال الکشی، ۱ جلد، انتشارات دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ هجری شمسی، ص۶ - ۷.
  38. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت - لبنان، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ هجری قمری، ۱۱۰ جلدی، ج۲۲، ص۳۹۹.
  39. علامه حلی، حسن بن یوسف،، کشف الیقین، مؤسسه چاپ و انتشارات وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد، ۱۴۱۱ هجری قمری،ج 1، ص۷۷.
  40. علامه حلی، حسن بن یوسف،، کشف الیقین، مؤسسه چاپ و انتشارات وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد، ۱۴۱۱ هجری قمری یک جلد، ص۷۷.
  41. Sodiq, Yushau (2010). An Insider's Guide to Islam. Trafford Publishing.و انتخاب خلیفه به‌طور ایده‌آل یک انتخاب دموکراتیک است که توسط جامعه مسلمانان انجام می‌شودKhadduri, Majid; Liebesny, Herbert J. (2008). Origin and Development of Islamic Law. The Lawbook Exchange, Ltd
  42. Superstition as Ideology in Iranian Politics From Majlesi to Ahmadinejad علی رهنما(Page i) مقدمه
  43. ناصر مکارم شیرازی. «اعتقاد ما، معاد جسمانی». وبگاه رسمی دانشنامه پایگاه حوزه
  44. ابراهیمی دینانی. «شبهه آکل و ماکول». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی(دبا)
  45. دوره معادشناسی، علاّمه سیّد محمد حسین حسینی طهرانی، جلد ۶، ص ۶۴، به نقل از آخر الهیّات شفا اوّل فصل معاد، بوعلی سینا
  46. اقوال علما و اساطین مذهب تشیع در نفی تحریف قرآن
  47. مرتضی مطهری. «رجعت در اعتقاد شیعه». وبگاه حوزه
  48. «رجعت». وبگاه رسمی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم؛ شبکه بلاغ
  49. «ظهور و رجعت». وبگاه رسمی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم؛ شبکه بلاغ
  50. «مفهوم رجعت». وبگاه رسمی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم؛ شبکه بلاغ
  51. المنجد فی اللغة/ماده «عصم»
  52. مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، شابک ۹۶۴–۸۱۶۱–۷۵–۵ صفحه: ۳۹
  53. مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمۡ وَ مَا غَوَیٰ* وَ مَا یَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَیٰٓ(که همنشین شما [محمّد] نه گمراه شده و نه به راه کج رفته‌است* و از روی هوس سخن نمی‌گوید)، قرآن کریم، سوره نجم، آیات 2-3-4
  54. تجرید الاعتقاد/نصیر الدین طوسی/مبحث عصمت
  55. الغدیر، ج ۳، ص ۲۹۸–۲۹۷
  56. راهنماشناسی، ص ۳۷۷–۳۷۶
  57. امامت و رهبری، ص ۷۶–۷۵
  58. بررسی مسائل کلی امامت، ص ۲۲۸–۲۲۷
  59. Al-Kulayni, Abu Jaʼfar Muhammad ibn Yaʼqub (2015). Kitab al-Kafi. South Huntington, NY: The Islamic Seminary Inc.
  60. مقالات الإسلامیین، ص ۵–۶۵، با تصحیح هملوت ریتر، چاپ فرانتز اشیانر ویسبادن آلمان
  61. التنبیه والرد، ملطی، ص ۱۸
  62. الفرق بین الفرق، بغدادی، ص ۲۳
  63. التبصیر فی الدین، اسفرائینی، ص ۲۷
  64. ملل ونحل، شهرستانی، ج۱، ص ۱۷۰
  65. ضحی الإسلام، احمد امین، ج۳، ص ۱۵۴
  66. اوائل المقالات، ص ۴۶
  67. محصل، فخر رازی، ص ۲۴۱
  68. معالم العلماء:۱۴۴
  69. بحوث فی الملل والنحل، ج۱، ص ۳۶–۲۷
  70. «شیعه» و «تشیع»؛ مفهوم‌شناسی، ماهیت و خاستگاه
  71. ایران
  72. عراق
  73. آذربایجان
  74. کویت
  75. افغانستان
  76. امارات متحده عربی
  77. پاکستان
  78. شیعیان کشمیر
  79. ترکیه
  80. وقتی شیعیان قیام کنند
  81. اطلس خاورمیانه

منابع