سنت پیامبر

از ویکی‌وحدت

سنت پیامبر به معنای قول، فعل و تقریر [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا) ]] است.[۱][۲] [۳] [۴] [۵] [۶]. سنت به این معنا، مورد قبول تمامی علمای اسلامی بوده و به عنوان یکی از منابع اجتهاد شناخته می‌شود. به علاوه در مذهب شیعه، رفتار و گفتار تمامی معصومان نیز جزء سنت دانسته شده است.

معناشناسی سنت

برای سنت به طور کلی معانی گوناگونی برشمرده‌اند که عبارت است از: دوام و استمرار، راه و روش پسندیده، راه و روش کلی.

سنت در لغت

«سنت» در لغت به معنای شیوه و روش است. [۷]

سنت در اصطلاح دینی

سنت در اصطلاح دینی، به قول، فعل و تقریر معصوم گفته می‌شود. این امر درباره پیامبر مورد اتفاق مسلمانان است، اما شیعیان گفتار، رفتار و تقریر سایر معصومان را نیز در دایره سنت قرار دادند. [۸] با این‌حال سنت بسته به موارد استفاده، دارای معانی مختلفی است که به برخی از آن اشاره می‌شود.

سنت به معنای مستحب

سنت به معنای مستحب یعنی این‌که عمل به آن ثواب دارد و ترکش عقاب ندارد.

سنت به معنای پیروی از عمل صاحب شرع

سنت در این قالب به عملی می‌گویند که مطابق عمل صاحب شرع باشد. در برابر این لفظ، بدعت قرار دارد.

سنت به معنای قول، عمل و تقریر

سنت در این قالب شامل: سخن، عمل و تقریر پیامبر(ص) می‌شود. اهل سنت این تعریف را قبول دارند. اما نزد شیعیان، سخن، عمل و تقریر معصوم نیز سنت بوده و یکی از منابع استنباط احکام شرعی به حساب می‌آید.[۹]

مفهوم تقریر

مقصود از تقریر آن است که شخصی در حضور پیامبر یا معصوم کاری را انجام دهد و آن حضرت از آن نهی نکند، با اینکه پیامبر متوجه کار آن شخص بوده ولی سکوت کرده است. با این حال، سکوت ایشان به معنای رضایت و تایید کار آن شخص است. زیرا اگر آن کار خلاف بود، پس حضرت نباید سکوت می‌کردند، بلکه می‌بایستی تذکر می‌دادند، چون وظیفه‌اشان تذکر و هدایت امت از گمراهی است.

حجیت شرعی سنت پیامبر

گذشته از دلیل عقلی مبنی بر حجیت سنت نبوی، آیات متعددی از قرآن‌ كريم گواه حجیت شرعی سنت است که از جمله می‌توان به آيات ذيل اشاره کرد: 1.«وَ أَنْزَلْنٰا إِلَيْكَ اَلذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّٰاسِ مٰا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» [۱۰] قرآن را بر تو نازل کردیم تا آنچه برای آنان نازل شده است (يعنی قرآن كريم) را برای مردم بيان كنی، شايد آنان تفكر نمايند. مطابق اين آيه، احاديث نبوی بیان‌کننده معانی و مقاصد آيات قرآنی است. روشن است كه هدف از تبيين مقاصد و معانی قرآن، چيزی جز نزول قرآن، يعنی هدايت بشر نيست. پس سنّت نيز همچون قرآن، حجت شرعی است. 2. «لَقَدْ كٰانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اَللّٰهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كٰانَ يَرْجُوا اَللّٰهَ وَ اَلْيَوْمَ اَلْآخِرَ وَ ذَكَرَ اَللّٰهَ كَثِيراً» [۱۱] رسول خدا صلّی اللّه عليه و آله برای آنان كه به خدا و قيامت دل بسته‌اند (رضوان الهی و رستگاری اخروی را می‌خواهند) اسوه‌ای پسنديده است. 3. «وَ مٰا آتٰاكُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مٰا نَهٰاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ إِنَّ اَللّٰهَ شَدِيدُ اَلْعِقٰابِ» [۱۲] آنچه را پيامبر ص برای شما می‌آورد، بپذيريد و از آنچه شما را از آن نهی می‌كند، اجتناب كنيد و از نافرمانی خدا بپرهيزيد، زيرا خداوند شديد العقاب است. 4. «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اَللّٰهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اَللّٰهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» [۱۳] بگو اگر خداوند را دوست داريد از من پيروی كنيد تا خداوند شما را دوست بدارد و از گناهان شما درگذرد. خداوند آمرزنده‌ی مهربان است. 5. «قُلْ أَطِيعُوا اَللّٰهَ وَ اَلرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُحِبُّ اَلْكٰافِرِينَ» [۱۴] بگو از خدا و پيامبر صلّی اللّه عليه و آله اطاعت كنيد، پس اگر روی برتابند، خداوند كافران را دوست ندارد. 6. «مٰا ضَلَّ صٰاحِبُكُمْ وَ مٰا غَویٰ، وَ مٰا يَنْطِقُ عَنِ اَلْهَویٰ، إِنْ هُوَ إِلاّٰ وَحْيٌ يُوحیٰ» [۱۵] پيامبر (ص) نه گمراه شده و نه به خطا رفته است، او از روی هوای نفس سخن نمی‌گويد، آنچه او می‌گويد جز وحی الهی نيست.

تفاوت سنت با حدیث

حدیث یا روایات صادره از معصومان، حاکی از سخن، رفتار و تقریر معصوم است، اما سنت، علاوه بر آن که شامل سخن، رفتار و تقریر معصوم می‌شود، شامل فعل و تقریر ایشان نیز می‌شود. به بیان دیگر، حدیث از سنت حکایت می‌کند. [۱۶]

پانویس

  1. مظفر، محمد رضا، أصول الفقه، قم، نشر مولف(شارح)، ۱۳۸۷ش. ج ۲، ص۶۳
  2. بحر العلوم، محمد، الاجتهاد اصوله و احکامه، بیروت، نشر دار الزهرا، ص۶۸؛
  3. جناتی محمد ابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، تهران، نشریه کیهان، سال ۱۳۷۰ش، ص۷۷؛
  4. موسوی بجنوردی محمد، مقالات اصولی، تهران، ص۲۵؛
  5. ابو زهره محمد، اصول الفقه، بیروت، نشر دارالفکر العربی، سال ۱۹۵۷م، ص۹۷
  6. مظفر محمد رضا، اصول الفقه، قم، سال ۱۳۸۷ش، ج ۲، ص۶۳
  7. موسی، حسین یوسف، الإفصاح فی فقه اللغة، قم، نشر مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ چهارم، سال ۱۴۱۰ق، ج‏۲، ص۱۲۸۰.
  8. مظفر، أصول الفقه، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۴-۶۵.
  9. رک: فرمانیان مهدی، فرق تسنن، قم، نشر ادیان، سال ۱۳۸۶ش، ص۱۸.
  10. سوره نحل آیه 44
  11. سوره احزاب آیه 21
  12. سوره حشر، آیه 7
  13. سوره آل عمران، آیه 31
  14. سوره آل عمران، آیه 32
  15. سوره نجم آیه 2-4.
  16. شیخ بهایی، محمد بن حسین، مشرق الشمسین، تحقیق مهدی رجایی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال ۱۳۸۷ش، چاپ دوم، ص۲۲ و ۲۴.