پرش به محتوا

مریسیه

از ویکی‌وحدت
مریسیه
ناممریسیه
نام رایجمریسیه
موسسبشر مریسى
عقیده1. قرآن مخلوق است.2. ایمان، تصدیق به‌دل و زبان با هم است.

مریسیه‏ از فرقه «مُرجئه» بغداد و پیرو بشر مریسى بودند که در فقه پیرو رأى ابو‌یوسف قاضی بود و چون عقیده خود را درباره مخلوق بودن قرآن آشکار کرد، ابو‌یوسف او را از پیش خود راند و به‌همین دلیل، فرقه صفاتیه گفتند که او گمراه شده است.

شرح حال بشر مریسی

بشربن‌غیاث مَریسی با کنیه ابو عبدالرحمان، فقیه حنفی، متکلم معتزلی و محدث مصری مرجئی است و فرقه مریسیه به او متصل می‌شود. پدر بشر‌بن‌ غیاث یهودی بوده و منسوب به مِرِّیس (و یا مِرِیس) از روستاهای مصر است[۱][۲][۳]. وی از جمله شخصیت‌های نامدار جَهمیه و فقیه دوره مأمون عباسی بوده و علاوه، در تبلیغ و ترویج این فرقه نقش مهمی‌ داشته است[۴][۵]. مریسی در فقه شاگرد قاضی ابویوسف فقیه مشهور حنفی بوده و از اصحاب رأی شناخته می‌شده است و در مباحث کلامی نیز دست داشته و در این فن دارای آرای خاصی بوده است. گویا نجار متکلم مشهور معتزله و مؤسس فرقه نجاریه شاگرد وی بوده و عقاید او را اتخاذ کرده است و علاوه، مرجئه بغداد نیز پیرو او بوده‌اند. در هر صورت، مجموعه عقاید کلامی وی باعث طرد او از جانب اهل سنت و حتی ابویوسف شده است و سر انجام این شخصیت در سال‌های 218 ، 219 و یا 228 هجری قمری از دنیا رفت[۶][۷] [۸].

عقاید مریسی

مریسی در فقه موافق رأی ابویوسف قاضی بود و چون عقیده خود را درباره خلق قرآن بیان نمود، ابویوسف او را از خود طرد کرد. از این جهت «صفاتیه» او را گمراه به حساب آوردند. وی درباره ایمان می‌گفت که ایمان تصدیق به دل و زبان با هم است[۹]. وی در این عقیده که خداوند خالق افعال بندگان است و استطاعت بر انجام فعل، همراه با فعل است و فاعل فعل قبل از انجام آن مستطیع نیست؛ با اندیشه اهل سنت موافق بود و به‌ همین جهت معتزله نیز او را تکفیر کردند. مریسی درباره ایمان علاوه بر تصدیق زبانی، تصدیق قلبی را شرط می‌دانست. شافعی به‌ او می‌گفت که نصف تو مومن و نصف دیگر تو کافر است.

جایگاه بشر در بین علما

بشر مریسی به‌دلیل عقاید خاصش درباره مسایل کلامی و فقهی، از سوی علمای آن روزگار به‌ ویژه اهل حدیث و فرقه ظاهریه مذمت و تکفیر شود. همانطور که نقل شده است وی از سوی ابویوسف حنفی به‌دلیل اعتقاد به خلق قرآن گمراه خوانده و طرد شده است[۱۰][۱۱][۱۲]. ازین‌رو، زمانی که بشر از دنیا رفت، کسی از اهل علم و سنت در تشییع جنازه او شرکت نکرد مگر عُبید شونیزی که صرفاً به‌ قصد لعن و نفرین بر جنازه او حاضر شد.[۱۳][۱۴].


پانویس

  1. جمعی از نویسندگان، دانش‌نامه جهان اسلام، ج 3، ص 451.
  2. محمدبن احمد ذهی سیر اعلام النبلاء، ج 8، ص 482.
  3. احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج 7، ص 56.
  4. جمعی از نویسندگان، دانش‌نامه جهان اسلام، ج 11، ص 538.
  5. ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص 41.
  6. جمعی از نویسندگان، دانش‌نامه جهان اسلام، ج 3، ص 451.
  7. محمد‌بن‌ احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 8، ص 482.
  8. احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، بیروت، ج 7، ص 56.
  9. محمد‌جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، ص 409 با ویرایش.
  10. احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، بیروت، ج ۷، ص ۶۱۶۲.
  11. شهفور بن‌طاهر اسفرایینی، التبعیر فی الدین و تمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین، مصر، انتشارات محمد زاهد کوثری، سال 1955 م، ج ۱، ص ۹۲.
  12. عبدالکریم بن‌محمد سمعانی، الانساب، بیروت، ج ۵، ص ۲۶۷.
  13. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، بیروت، بی‌تا، ج ۷، ص ۶۶.
  14. عبدالقادر تمیمی، الطبقات السنیة فی تراجم الحنفیة، ریاض، انتشارات عبدالفتاح محمد حلو، ج ۲، ص ۲۳۶ـ۲۳۷.