پرش به محتوا

بریلویه

از ویکی‌وحدت
بریلویه
نامبریلویه
موسساحمد‌رضا خان بریلوی
عقیدهدارای عقاید صوفیان و نزدیک به عقاید امامیه

بریلوی‌ها سنی حنفی هستند که از طریقت صوفی قادری پیروی می‌کنند. مؤسس این جریان، شخصی به نام احمد‌رضا خان بریلوی (1856-1921م) است. احمد رضا خان فعالیت خود را از اواخر قرن سیزدهم و اوائل قرن چهاردم هجری قمری در هندوستان (پاکستان فعلی) شروع کرد[۱].بنابر نظر عزیز احمد، این سلسله فراگیرترین طریقه در شبه قاره هند درعصر جدید است[۲].

وجه تسمیه

بریلی شهری در شمال هند در ایالت اوتارپرادش و در شرق دهلی و زادگاه و مدفن احمدرضا خان بریلوی (1272ـ 1340ق) صاحب مکتب بریلویه است. گفتنی است که‌ این شهر را «بانس بریلی» گویند تا با شهر «رای بریلی» (Rae Bareilly) بخشی از شهر الله‌آباد و زادگاه سید احمد بریلوی (سید احمد عرفان، یا سید احمد شهید، یا احمد رای بریلوی، یا سید احمد بارلی) اشتباه نگردد؛ [72] سید احمد بریلوی غیر از احمدرضا خان[73] بریلوی است. [۳] عده‌ای نوشته‌اند که احمدرضا خان تحت تأثیر عبدالحق محدث دهلوی بوده است. احمدرضا خان در سال 1340 ق از دنیا رفت. پیروان او مدارس دینی زیادی در سراسر شبه قاره تأسیس کرده‌اند و بنابر اظهار نظر بعضی، فقط در پاکستان 124 مدرسه تا سال 1972 میلادی دائر نموده‌اند و نیز سازمان‌هایی مثل جمیعة العلمای پاکستان و منهاج القرآن را در پاکستان ایجاد کرده‌اند. از سازمان‌های دیگر آنان، رضای مصطفی و انصارالاسلام است.

پراکندگی جمعیت بریلویه

یکی از جریان‌های مذهبی موجود در استان سیستان و بلوچستان، «بریلویه» است. جمعیت بریلویی‌ها در کشور ایران نسبت به دیوبندیه بسیار کمتر است. بریلوی‌های استان سیستان و بلوچستان بیشتر در منطقه زاهدان، چابهار و سراوان هستند. جمعیت بریلوی‌ها اگر‌چه در ایران در اقلیت است، ولی در کشور پاکستان جمعیت بسیاری دارند، تا جایی که حدود هفتاد درصد اهل‌سنت پاکستان، بریلوی‌اند.

بزرگان بریلویه

از بزرگان بریلویه می‌توان از نعیم‌الدین مراد آبادی (1300ـ 1367ق) نام برد که موسس مدرسة‌الجامعة‌النعیمیة است که شاگردان این مدرسه به نعیمیون معروف‌اند. او کتابی به نام اطیب‌البیان در ردّ بر کتاب تقویة الایمان شاه اسماعیل دهلوی تالیف کرده است. کتاب دیگر وی با نام الکلمة‌العلیا درباره علم غیب پیامبر(صلّی‌الله علیه وآله) است.

از دیگر بزرگان بریلویه، أمجد‌علی (1367 ق) است که بعد از شاگردی نزد بریلوی، کتاب‌های فراوانی در تأیید وی نوشت، و کتاب فقهی بهار شریعت وی، کتاب درسی بریلویه است.

دیدارعلی (م1935م) یکی دیگر از بزرگان بریلویه است که به قول بعضی، شهر لاهور را از عقاید مسموم وهابیت و دیوبندیه حفظ کرد.

از مفتیان بزرگ بریلویه احمدیار بدیوانی (1906ـ 1971م) است که مدرسه جامعة‌الغوثیة‌النعیمیة را تأسیس کرده و کتاب های بسیاری در ردّ وهابیان و در تأیید بریلویه نوشته است که از مهم‌ترین آنها می‌توان به کتاب جاء الحق اشاره کرد.

از میان مهم‌ترین بزرگان سلسله قادریه در هند، می‌توان از محمدمیر (957ـ1045 ق) یاد کرد که به «میان‌میر» مشهور و بسیار مورد توجه بریلویه است و در واقع بریلویان پیرو او هستند. از مهم‌ترین کتاب‌های او، الفتاوی‌الرضویة، مجموعه فتاوای وی است که در هشت جلد به چاپ رسیده است.

عقاید بریلویه

مفتی محمد عبدالقیوم قادری بریلوی (از علمای بزرگ پاکستان) عقاید بریلوی‌ها را در کتاب «عقاید اهل‌سنت و جماعت» جمع کرده است. برخی از عقاید بریلوی بر اساس این کتاب به این شرح است:[۴]

  1. توسل و استغاثه به انبیاء و اولیاء در ادای حاجات دنیویه و اخروی به اجماع اهل‌سنت و جماعت شرعا جایز است.
  2. طلب استغاثه به اعتبار اینکه واسطه سبب و واسطه می‌باشد جایز است. زیرا منافاتی ندارد که خداوند برای اغاثه سبب‌هایی و
  3. وسایلی برای آن قرار دهد.
  4. تبرک به آثار صالحین جایز است، بلکه به اتفاق علمای اسلام مستحب است.
  5. زیارت قبور پیامبر و صلحا مستحب و باعث تقرب است. حتی زیارت قبور برای زنان به قصد تبرک نیز مستحب است.
  6. اگر کسی قصد ذبح برای الله را داشته باشد و گوشت آن را برای فقرا و مساکین صدقه دهد و ثواب آن را به میت اهدا کند، این عمل نه تنها جایز بلکه به اتفاق علما و ائمه مستحب می‌باشد.
  7. برای اولیای الهی بعد از مرگ‌شان کرامت وجود دارد.
  8. می‌توان پیامبر را بعد از مرگ در بیداری دید و از ایشان درباره سیر و سلوک سؤال کرد.
  9. بزرگداشت قدر و منزلت پیامبر و اظهار شادی و بشارت و خوشحالی به مناسبت تولد ایشان از بدعت‌های حسنه است.
  10. خداوند دوستانش، به خصوص انبیاء را بر غیب مطلع کرده است.

اعتقادات اساسی بریلویه که باورهای پیشین برگرفته از آن است عبارتند از:

1ـ وحدت وجود: احمدرضا بریلوی با تأثیر پذیری از تفکر قادریه هند در این زمینه می‌نویسد: در مرتبه وجود غیر از ذات حق وجودی نیست و تمام خلائق عکس و سایه آن وجودند.

2ـ صفات الهی: در باب صفات خداوند و رابطه آنها با ذات، براساس فکر ماتریدی مشی می‌نماید. کتاب المعتقد المنتقد که تعلیقات احمدرضا خان بریلوی را در حاشیه خود دارد، در این زمینه می‌نویسد: «ما بر خلاف نجدیون (وهابیت) قائلیم که خداوند متصف به تمام صفات کمال است و امکان اتصاف عجز و کذب بر خدا محال و او حیّ، قادر و عالم و... است. و بزرگان صوفیه قائل به عینیت معانی صفات با ذات‌اند، ولی این ادعا با این جمله که علمای اهل‌سنت گفته‌اند صفت عین ذات نیست؛ منافاتی با این ندارد، چرا که منظور آنها این است که مفهوم صفات غیر از مفهوم ذات است. اعتقاد به قضا و قدر الهی از شاخه‌های ایمان است. در مسئله حسن و قبح مثل ماتریدیه قائل به حسن و قبح عقلی، و با اشاعره در این زمینه مخالف‌اند.»

3ـ مقام پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله): بریلویه با رویکردی صوفیانه مقام پیامبر را بسیار بلند می‌دانند و قائل‌اند نور وجود پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) قبل از هر چیزی خلق شده و او به تمام چیز‌ها در تمام مکان‌ها علم غیب دارد و عملش علم ماکان و مایکون است. آنها پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) را تنها موجود مرتبه ایجاد می‌دانند که تمام خلایق عکس و سایه آن‌اند و ملائکه شررهای نور اویند. پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) مظهر صفات الهی و محیی ارواح است و از او، جن و انس و عرش و کرسی به وجود آمده است. حق تصرف در هستی را دارد و همه عالم به جهت او به وجود آمده است. استغاثه و استعانت از پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) و بلکه تمام اولیای الهی جایز است؛ چرا که پیامبر(صلّی‌الله علیه وآله) دافع بلا و معطی عطا است.

بنابر نظر بریلویه، مدفون‌شدگان در قبر زنده‌اند و کلام ما را می‌شنوند و بنای قبور و نذر برای آنها، طواف حول آنها و بزرگداشت‌ها و اعیاد جایز است، و هیچ یک از اینها حرام و بدعت نیست. احمدرضا خان بریلوی تعزیه شیعیان، سجده تحیت بر مرشد، و غناء به مزامیر را حرام می‌داند، و رساله‌ای در‌این‌باره به نام الزبدةالزکیة لتحریم سجودالتحیة تألیف کرده است. بریلوی نیز معتقد بود که در هر زمان چهل نفر از ابدال و اولیای الهی در روی زمین زندگی می‌کنند تا به وسیله آنان برکات نازل و بلا‌ها دفع شود.

آنها ائمه شیعه از حضرت امیر تا امام حسن عسکری (علیهم‌السّلام) را غوث‌های عالم می‌داند و برای اولیای الهی کرامات و تصرفات در هستی را قائل است. در نزد بریلویان اجتهاد جایز نیست، و بریلوی در این زمینه می‌نویسد: «کسانی که خود را اهل حدیث می‌دانند و خیال می‌کنند فقط باید به حدیث عمل کنند، اما اینان که خوب را از بد تشخیص نمی‌دهند و هنوز دست چپ و راست خود را نمی‌شناسند، چگونه می‌توانند اجتهاد کنند، فهم حدیث جز از راه فهم فقهای بزرگ جایز نیست» به خاطر رویکرد حدیثی دیوبندیه، بعضی احمدرضا خان را ناجی فقه حنفی درهند می‌دانند.

بریلویه راجع به شیعیان بهتر از دیوبندیه برخورد نکرده، چنانکه احمدرضا خان بریلوی در این زمینه می‌نویسد: «رافضی اگر علی را برتر از شیخین می‌داند بدعت‌گذار است، و اگر امامت‌شان را انکار می‌کند فقها آنان راکافر، و متکلمان آنان را بدعت‌گذار می‌دانند، و ما نیز نظر متکلمان را پذیرفته و آن را به احتیاط نزدیک‌تر می‌دانیم؛ ولی اگر قائل به بداء یا تحریف قرآن‌‎اند و یا ائمه را از تمام انبیاء افضل می‌دانند، آنان یقیناً کافرند.» صحابه نزد بریلویه هم چون دیوبندیه، احترام خاصی دارند و آنان حتی راجع به معاویه حساس‌اند.

اختلافات بریلویه با دیوبندیه

به صورت خلاصه می‌توان تفاوت بریلویه و دیوبندیه را در این امور دانست: دیوبندیان در حوزه توحید و شرک معتقد است که فقط خداوند بر امور غیب تواناست و کسی غیر از خداوند این اوصاف را ندارد، بنابراین، هیچ‌کسی غیر از خداوند علم غیب ندارد حتی پیامبر اکرم نیز عالم به غلم غیب نیست و اگر کسی معتقد باشد که پیامبر و اولیای الهی دارای علم و غیب هستند، مشرک است. دیوبندیان با توسعه مفهوم عبادت، بسیاری از اعمال عبادی را شرک دانسته‌اند، مثلا ندای غیر الله (درخواست از پیامبر یا ائمه یا شیخ) را شرک می‌دانند. همچنین شفاعت در دنیا و درخواست از اموات (استغاثه) را نیز شرک به حساب می‌آورند. همچنین تبرک جستن، نذر کردن برای اولیا و... را شرک می‌دانند. این در حالی است که بریلوی‌ها از نظر اعتقادی، نقطه مقابل دیوبندیه هستند و اموری همچون «شفاعت، استغاثه، علم غیب، تبرک، نذر، و...» را نه تنها شرک نمی‌دانند، بلکه آن را جایز و مستحب می‌دانند.

این اختلاف اعتقادی باعث شده است که‌ این دو جریان، علیه یکدیگر مواضع سختی بگیرند تا جایی که گاهی نیز یکدیگر را تکفیر کرده‌اند. از نظر احمدرضا خان بریلوی، دیوبندیه همان وهابیت است و تفاوت چندانی با وهابیت ندارد.

علمای دیوبندی نیز نگاه منفی به بریلویه دارند. مولوی محمد عمر سربازی، بریلویه را ساخته انگلیس دانسته و درباره آنها می‌گوید: «مرام ایشان (بریلویه) ارضای انگلیس و شکار عوام و ترویج بدعت‌های زشت در جامعه برای ایجاد تفرقه بین امت مرحومه است. عقایدشان پر از شرکیات و کفریات و بدعت‌های قبیحه هست که از بیان و شمار دوراند».

این اختلاف، هم اکنون بین اهل‌سنت بریلوی و دیوبندیه وجود دارد و آنها در برخی از مجالس همدیگر را تکفیر می‌کنند. اهل‌سنت بریلوی و دیوبندی در استان سیستان و بلوچستان اگر‌چه از نظر اعتقادی با هم اختلاف دارند و منتقد اعتقادات یکدیگرند، ولی در کنار هم زندگی مسالمت‌آمیزی دارند.

رابطه وهابیت با بریلویه و دیوبندیه

وهابیت عربستان مثل بقیه فرقه‌ها و مذاهب در درون خود معتقدان افراطی و غیر افراطی دارد. دولت عربستان به گرایش‌های همفکر و یا نزدیک به خود کمک‌های معنوی و مادی زیادی می‌کند و در کل به جریان اهل حدیث اهل‌سنت رونق می‌بخشد. در عین‌حال عده‌ای از علمای وهابی عربستان به فرقه های دیگر نگاه بدعت‌گذار و شرک‌آلود دارند. آنان به جهت مخالفت شدید رهبران بزرگ شان همچون ابن تیمیه، ابن قیّم و محمد بن عبدالوهاب با تصوف، کتاب‌ها و جزوات بسیاری در‌این‌باره نوشته‌اند، و سازمان تبلیغات اسلامی عربستان (وزارة الشئون الاسلامیة و الدعوة و الارشاد) هر ساله جزوات بسیاری در بین حجاج بیت الله الحرام پخش می‌نماید و عده‌ای را تمجید و تعریف و عده‌ای را تخطئه می‌کند. آنان مخالفت سرسختانه‌ای با بریلویه دارند و این فرقه را به جهت قول به وحدت وجود، توجه به مرشد، افضلیت پیامبر(صلّی‌الله علیه وآله) به نحوی که قدرت تصرف در هستی را دارد، اعتقاد به تصرف مرشد در هستی، غوث بودن ائمه شیعه و عبدالقادر گیلانی و همچنین به دلیل احترام به قبور وجایز دانستن زیارت قبور و نذر برای آنها؛ مشرک و بدعت‌گذار می‌دانند که کتاب: البریلویة، تاریخ و عقاید از احسان الهی ظهیر، نشانه‌ این مخالفت است. می‌توان گفت که اگر‌چه وهابیت با هر دو فرقه دیوبندیه و بریلویه مخالف است، ولی به جهت گرایش شدید بریلویه به تصوف، آنان را مشرک می‌دانند، با این‌حال، با دیوبندیه نیز به جهت تمایل به تصوف مخالف‌ است، ولی آنان را مشرک نمی‌داند.

پانویس