پرش به محتوا

توحید الهیه (آیین اکبریه)

از ویکی‌وحدت
توحید الهیه( آیین اکبریه)
نامتوحید الهیه( آیین اکبریه)
موسسابوالفتح جلال‌الدین محمد‌اکبر
عقیدهانحراف از عقاید دینی

توحید الهیه یا آیین اکبریه مذهب منسوب به ابوالفتح جلال‌الدین محمد‌اکبر سومین پادشاه گورکانی هند است.

شرح حال موسس

جلال‌الدین محمد‌اکبر در سال 1542 میلادی در «عمرکوت» از بلاد سند پاکستان متولد شد و در تاریخ 14 فوریه سال 1556 میلادی در پنجاب تاج‌گذاری کرد و در 16 اکتبر سال 1605 میلادی درگذشت و پسرش جهانگیر بر تخت سلطنت نشست. وی فرزند همایون پسر بابر و مادرش حمیده‌بیگم از نوادگان شیخ‌ احمد جام ژنده‌پیل بود و مدت نیم‌قرن بر سراسر هند حکومت کرد و سیاست و دلیری را با تفکر و متانت در هم آمیخت. وی در عمر طولانی خود، توفیق سوادآموزی نیافت و خواندن و نوشتن نمی‏‌دانست، ولی ذهنی وقاد و هوشی فراوان داشت. وی قوانین ظالمانه را از هندوان و طبقه‌ای که نجس (پاریا) خوانده می‏‌شدند برداشت و نخستین کسی بود که پیش از گاندی آن طبقه را با طبقه دیگر برابر کرد. وی با اینکه مسلمان و مسلمان‌زاده بود، اما با زنی راجه‏پوتی از هندوان ازدواج کرد و عجیب‌تر این که قرص خورشید را قبله‏‌گاه همه پیروان خود قرار داد. محمداکبر دومین پادشاهی است که پس از آمون ‏هوتپ چهارم (1375- 1358 قبل از میلاد مسیح) از فراعنه شهر «تب» در مصر باستان از میان هزاران خدایان گوناگون تنها قرص خورشید را که آتون نام داشت به خدایی برگزید و خود را به نام اخناتون یعنی دوستدار آتون (خورشید) ملقب کرد. گفته‏‌اند که برانگیزنده این فکر "اتحاد ادیان" و "صلح کل" نغمه‌‏ای بود که وی از رامشگری هندی به نام «هاریداسا» شنیده بود و این آواز دل‌‏انگیز، او را به چنین تفکری برانگیخت[۱].

تلاش تقریب‌گونه موسس

این پادشاه در سال 975 هجری قمری برای نزدیک‌تر کردن دل‌های مردم سرزمین خویش به یکدیگر؛ از برهمنان گرفته تا سیک‌ها و صوفیان تا جوکیان و از بودائیان تا زرتشتیان و از سنیان تا شیعیان به منظور برانداختن ریشه دشمنی‌ها و اختلافات فرق و ادیان کشور پهناور هند، با استفاده از مسائل و اعتقادات مشترک و مورد قبول ادیان و مذاهب مختلف، بر اساس صلح کل به راهنمایی بعضی از وزیران و دانشمندان دربار خویش، چون شیخ مبارک تاگوری و دو فرزندش ابوالفیض و ابوالفضل علامی و ملا احمد تهتهی (تتوی) و دیگران، مذهبی ابداع کرد و آن را توحید الهی نام نهاد. بدیهی است جمعی از علمای اسلام و دیگر ادیان با او مخالفت کردند، اما اکبر، مخالفان را از میان برداشت. موافقان نیز او را «صاحب ملکه اجتهاد» و ظل‌الله دانسته، اطاعت وی را تالی اطاعت امر الهی و واجب شرعی و فرض عینی پنداشتند. آنگاه در یکی از روزهای جمعه سال دوازدهم جلوس خود در شهر فاتح پورسیکری، اکبر پس از نماز جمعه در مسجد جامع بر منبر رفت و در برابر مردم خود را مظهر نام الهی و امام مفترض‌الطاعة اعلام کرد و این اشعار را که ابوالفیض «فیض دکنی» سروده بود، خواند.

خداوندی که ما را خسروی داد ؛ دل دانا و بازوی قوی داد.

به عدل و داد ما را رهنمون کرد؛ به جز عدل از خیال ما برون کرد.

بود وصفش ز حد فهم برتر؛ تعالی شانه، الله‌اکبر.

سپس دستور داد تا در هر شب جمعه، علما و مشایخ اسلام اعم از شیعه و سنی، کشیشان، یسوعیان، احبار یهود، موبدان زرتشتی، پاندیت‌های برهمن حتی ملحدان، دهریان و طبیعیا، با آزادی کامل در چهار ایوانی که به همین قصد در قصر خود بنا کرده بود با یکدیگر به بحث و استدلال بنشینند و خود نیز در بحث‌ها شرکت و داوری می‏‌کرد[۲].

اقدامات موسس

موسس فرقه قانون «جزیه» را از هندوان برداشت و هندوان و مسلمانان را از این لحاظ برابر دانست. آزار حیوانات و کشتن گاو را نیز بر اساس مذهب برهمنان هند ممنوع کرد. سپس مقرر کرد که جمعی از دانشمندان به ترجمه کتاب‌های علمی و فلسفی هند بپردازند، از این‌جهت کتاب مهابهاراتا و رامیانه و کتاب‌های دیگر به فارسی برگردانده شد. اکبر پس از اعلام مذهب خویش، در دربار خود تشریفاتی وضع کرده بود بدین‌گونه که به مناسبت نام وی که جلال‌الدین محمد‌اکبر بود و مذهب وی که (العیاذ بالله) او را در ردیف حق تعالی قرار می‏‌داد، پیروان این مذهب در حضور پادشاه به جای سلام می‏‌گفتند: «الله اکبر» و دیگران پاسخ می‏‌دادند جلّ جلاله!. ابوالفضل علامی از دانشمندان آن روزگار و مؤلف «آیین اکبری» پا را از این حد فراتر گذاشت و گفت: شاه دین اکبرمحمد آنکه از جاه و جلال گر نبودی کفر، می‏‌گفتم خدای دیگری است[۳]. بخش‌نامه و دستور‌العملی را که محمد جلال‌الدین اکبر، امر به اشاعه آن مذهب در هند کرد، در کتاب «دبستان مذاهب» نوشته شده است[۴].

سرانجام آیین توحیدی الهیه و موسس آن

مذهب او پس از مرگ وی دیری نپایید و جانشین وی جهانگیر، آن را از میان برداشت. آرامگاه او باغ و بنای مجللی در سکندرا، در فاصله هفت کیلومتری شهر اگره هند است، که مشتمل بر سر در معظمی و باغی وسیع و رواقی به سبک ایرانی و مقبره‏‌ای به سبک هندی که اشعاری از شاعری به نام عبدالحق قاسم شیرازی برگرد آن با خطی خوش نوشته شده است[۵].

پانویس

  1. محمد‌جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ دوم، ص 127، با ویرایش محدود.
  2. همان، ص 126، با ویرایش محدود.
  3. همان.
  4. همان، ص 127، با ویرایش محدود.
  5. همان.