نظامیه
نظامیّه | |
---|---|
موسس | ابواسحاق ابراهیم بن سیّار بلخی بصری مشهور به نظّام |
نظامیّه از فرق معروف «معتزله» بودند.
موسس
موسس نظامیه ابواسحاق ابراهیم بن سیّار بلخی بصری مشهور به نظّام متوفای سال 231 هجری قمری بود.
شرح حال نظام
نظام به عنوان نخستین فیلسوف مسلمان مطرح است. ابن المرتضی، در طبقات خود او را در طبقه ششم قرار داده است[۱]. دوستانش گفتهاند که وی از این جهت به لقب نظّام شهرت یافته که نظّامِ کلامِ منثور و شعرِ موزون بوده است ولی برخی دیگر گفتهاند که وی چون در بازار بصره یعنی مهره به رشته در میکشیده بدین لقب شناخته شده است[۲]،[۳]،[۴].
نظام خواهرزاده و شاگرد ابوالهذیل علّاف بود و مذهب اعتزال را از او فراگرفت. جاحظ که یکی از شاگردان او بود، وی را چنین توصیف میکند: نظّام بسیار دانا و کنجکاو و درست گفتار و کم خطا و لیکن در اصلی که زیر سنجش قرار میداد کم ثبات بود و بر روی ظن و گمان میسنجید و در حفظ اسرار نمیکوشید. از این رو مردم او را سست رأی و یا زندیق میخواندند. بیشتر گفتار نظام از موضوعات فلسفه و بر اساس عقاید امبذقلس و انکساغورس از فلاسفه یونان بود. عبدالقاهر بغدادی مینویسد که نظّام در جوانی با گروهی از «ثنویه» و «سمنیه» که قایل به تکافوی ادلّه بودند رفافت داشت. در پیری با گروهی از فلاسفه بیدین همراه بود و سپس با هشام بن حکم رافضی هم رای شد و از او و فیلسوفان دیگر گفتار خویش را در ابطال جزء لایتجزی فراگرفت و سپس قول خود را بر طفره استوار کرد.
اعتقادات
قاضی عبدالجبار معتزلی در شرح عقاید فرقه نظامیه به دوازده مسئله مورد توجه این فرقه اشاره میکند که عبارتنداز: یکم: خداوند به قدرت بر شرور و معاصی متصف نمیشود. دوم: خداوند موصوف به اراده نمیشود. سوم: افعال همه حرکات است. چهارم: انسان در حقیقت همان نفس و روح است و بدن قالب آن میباشد. پنجم: جزء لایتجزی وجود ندارد. ششم: هرچه از حدّ قدرت خارج شود، فعل خداست. هفتم: جواهر از اعراض تشکیل شده است. هشتم: خداوند موجودات را یکباره آفریده است. نهم: معجزه بودن قرآن از حیث خبرهایی است که از گذشته و آینده میدهد. دهم: اجماع حجت شرعی نیست. یازدهم: امامت جز با نص حاصل نمیشود. دوازدهم: انسان قبل از ورود نص شرعی میبایستی از راه استدلال عقلی خدا را بشناسد[۵].
همچنین اضافه کردهاند که موسس فرقه نظامیه، سخن برهماییها را در برانداختن پیامبریها پسندید ولی از بیم شمشیر مسلمانان جرأت نداشت تا آن را ابراز کند. وی منکر اعجاز قرآن از نظر نظم و پیوستگی بود و نیز معجزات پیامبر (صلّیالله علیه وآله) را به طور کامل رد میکرد. وی احکام شریعت و فروع آن را بار گرانی بر مردم میدانست ولی شهامت نداشت تا آن را علنی کند. نظام منکر «اجماع» و «قیاس» در فروع و احکام شرع بود و حجیّت اخباری را که موجب علم ضروری نمیشود، انکار میکرد و بر فتاوای صحابه طعنه میزد. ابوالهذیل علاف در کتاب معروف خود «الرد علی النظام» درباره اعراض و انسان و جزء لا یتجزی او را کافر دانست. ابوعلی جبایی در این سخن نظام که میگوید خلقت ایجاب میکند که متولدات در افعال خدا باشد و قدرت خدا بر ستمگری محال است او را تکفیر کرد. ابوالحسن اشعری سه کتاب در تکفیر نظّام نوشته است و قلانسی نیز در رد او کتب و رسایلی نگاشت[۶].
پانویس
- ↑ ابن المرتضی، طبقات المعتزله، ص 47.
- ↑ ابن شاکر، عیون التواریخ، ص 171
- ↑ بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص 131
- ↑ اسفراینی، التبصیر فی الدین، ص 71.
- ↑ با استفاده از http://www.wikiferaq.org/index.php/%D9%86%D9%8E%D8%B8%D9%91%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87
- ↑ مشکور محمد جواد فرهنگ فرق اسلامى، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 446 با ویرایش اندک