سبعیه

    از ویکی‌وحدت
    سبعیه
    نامسبعیه
    عقیدهپیروان این فرقه بعد از امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) به امامت پسرش اسماعیل قائل شده تعداد امامان را به هفت نفر رسانیدند، ولی پس از اسماعیل، آنها رشته امامت را به محمد‌بن‌اسماعیل و دیگر امامان خود متصل کردند.

    سَبعیه‏ یکی از القاب «اسماعیلیه» است.

    تاریخچه

    نام اسماعیلیه در آغاز مبارکیه بود. آنان بعد از امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) به امامت پسرش اسماعیل قائل شده تعداد امامان را به هفت نفر رسانیدند، ولی پس از اسماعیل، این فرقه رشته امامت را به محمد‌بن‌اسماعیل و دیگر امامان خود متصل کردند. فرقه سبعیه را اسماعیلیه خالص نیز می‌خوانند. آنان مرگ اسماعیل را انکار کرده گفتند این نیرنگی بود که پدرش ساخته و از بیم مردم او را پنهان کرده بود و معتقد بودند که اسماعیل نمرده است و نخواهد مرد تا کار مردم را سر و سامان دهد، زیرا پدرش به امامت او اشاره و پیروان خود را پای‌بند ولایت او کرده است[۱][۲].

    وجه تسمیه

    توجیهات گوناگونی مبنی بر انتخاب نام سبعیه شده است:

    سبعیه در واقع از القاب اسماعیلیه و فرقه‌های منسوب به آنها است که یا مانند اسماعیلیه خالص، امامت را بعد از امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) به پسرش اسماعیل ختم می‌کنند و او را بر خلاف آنچه گفته می‌شود که در عهد حیات پدر وفات یافته است، حیّ و باقی و قائم می‌شمارند و یا مانند سایر فرقه‌های اسماعیلیه (مثل مبارکیه) امامت را بعد از اسماعیل حق فرزندش محمد‌بن‌اسماعیل می‌دانند. غالب فرقه‌های سبعیه که بعد از اسماعیل به محمد‌بن‌اسماعیل گرویده‌اند، معتقد شده‌اند به اینکه امامت در حقیقت به اسماعیل که امام هفتم است ختم می‌شود و بعد از وی و در نوبت محمد‌بن‌اسماعیل، مرتبه امامت به مرتبه قائمیت ارتقاء می‌یابد[۳]. گروهی نیـز سبعیه را لقبی بـرای اسماعیلیه دانسته‌اند کـه با ایـن لقب از شیعه اثنی‌عشریه جـدا و متفـاوت باشند[۴]. اسماعیلیه در عقاید خود که متکی بر فلسفیات است، به عدد هفت اهمیتی ویژه می‌دادند. این اهمیت از ابتدای ظهور اسماعیلیه موجود بوده است[۵][۶][۷]. آنها برای عدد هفت نوعی جایگاه و مرتبه خاص و در عین‌حال نوعی خاصیت و تأثیر قدسی قائل بوده‌اند. عدد هفت از دیرباز مورد توجه اقوام مختلف جهان بوده است و اغلب در امور ایزدی و نیک و گاه در مورد اهریمنی و شرّ به کار می‌رفته است. وجود بعضی از عوامل طبیعی مانند تعداد سیاره‌های مکشوف جهان باستان و همچنین رنگ‌های اصلی، مؤید رجحان و جنبه ماوراءالطبیعی این عدد گردیده است. این عدد در مذاهب و تاریخ جهان، در تصوف و در سنن و آداب اهمیت زیاد داشته است[۸]. علاوه، معتقد بودند همان‌گونه که طبقات آسمان و زمین و تعداد اندام‌های انسان هفت است، تعداد ائمه نیز هفت خواهد بود و یا نوشته‌اند که سبعیه عنوان عمومی فرقه‌هایی از شیعه است که تعداد امامان خویش را منحصر به هفت امام می‌دانسته‌اند. (هفت امامی) و یا در باب شمار امامان به مراتب و ادوار هفت گانه قائل بوده‌اند. همچنین اضافه کردند که این فرقه را از آن جهت سبعیه می‌نامند که در باب شمار ائمه به هفت نفر بسنده می‌کردند و امام هفتم را آخرین امام می‌دانستند[۹]. همچنین این فرقه به هفت ستاره جرمانی، هفت جزیره ایمانی، هفت درجه مؤمنین، هفت ناطق و هفت صامت (یا اساس) قائل بوده‌اند و در حقیقت به سبب توقف در هفت و مخصوصاً به علت اهمیتی که به عدد هفت می‌داده‌اند، به نام سبعیه خوانده شده‌اند[۱۰].

    القاب مختلف اسماعیلیان

    اسماعیلیان با القاب گوناگونی معرفی شده‌اند. آنها را به این دلیل که به باطن کتاب قائلند، باطنیه؛ و چون به حمدان قرمط منسوب هستند، قرامطه، و برای اینکه محرمات را مباح می‌دانند، حرمیّه و به سبب آن که به هفت شریعت معتقدند ـ شرایع آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمد و مهدی ـ سبعیه نامیده می‌شوند. ایشان معتقدند در هر زمان هفت نفر می‌باشند که باید به ایشان اقتدا کرد. علاوه، نام دیگر ایشان بابکیه است، چرا که گروهی از ایشان از بابک خرّمی پیروی کردند. ایشان هم چنین به محمّره نیز ملقب هستند، چرا که در روزگار بابک لباس سرخ می‌پوشیدند[۱۱].

    پانویس

    1. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ دوم، ص 226.
    2. حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعة، با ترجمه و تحقیق محمد جواد مشکور، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ص 67 و 69.
    3. غلامحسین مصاحب، دائرة المعارف فارسی، ج 1، ص 1258.
    4. یحیی الامین شریف، معجم فرق الاسلامیة، ص 133.
    5. فخر رازی، اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین، ص109 .
    6. ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص100.
    7. محمد بن حسن دیلمی، قواعد عقاید آل محمد فی الرد علی الباطنیة، ص 34.
    8. علی اکبر دهخدا لغت نامه دهخدا.
    9. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ دوم، ص 226.
    10. غلامحسین مصاحب، همان، ج 1، ص 1258.
    11. محمد باقر خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج 8، ص 64.