شعر آیینی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ نوامبر ۲۰۲۲
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:شعرآیینی.jpg|جایگزین=شعرآیینی|بندانگشتی|شعرآیینی]]
<div class="wikiInfo">[[پرونده:شعرآیینی.jpg|جایگزین=شعرآیینی|بندانگشتی|شعرآیینی]]
</div>
</div>
از هنر [[شعر]] به‌عنوان وسیله‌ای در خدمت نشر و ‌اشاعه آموزه‌های اصیل وحیانی و قرآنی، مبارزه با جهل و خرافه و گزافه، و احیای کرامت‌های انسانی در جامعه استفاده می‌کردند. هم چنانکه نسل عالمان و عارفان روزگار ما نیز امروز در این مسیر روشن گام بر‌می‌دارند. در واقع عالمان، عارفان و فیلسوفان شاعری چون [[خیام نیشابوری]]، [[میرداماد]]، [[سهروردی]](شیخ‌اشراق)، [[شیخ بهایی]]، [[ملاهادی سبزواری]]، [[علامه حلی]]، [[ملا محسن فیض کاشانی|ملامحسن فیض کاشانی]]، شیخ [[محمود شبستری]]، علامه [[اقبال لاهوری]]، حکیم [[فیاض لاهیجی]]، آخوند لاری، [[محمد حسین غروی اصفهانی|محمد حسین غروی اصفهانی]]، میرزاحبیب خراسانی، شیخ علی نقی کمره‌‏ای، ادیب نیشابوری، علامه جلال‌الدین همایی، علامه سیداسماعیل بلخی، الهی قمشه‏ ای، [[علامه طباطبایی]]، [[امام خمینی(ره)|امام راحل]]،  [[سید علی حسینی خامنه‌ای|آیت‌الله سید علی خامنه‌ای]] و [[حسن حسن‌زاده آملی|آیت‌الله حسن حسن‌زاده آملی]] و دیگران قدم در این عرصه نهادند. با مرور و بازخوانی زندگی این چهره‌های ماندگار به روشنی می‌توان دریافت که آوازه و شهرت آنان در سایر علوم عقلی و نقلی بسیار بیشتر از شعر و شاعری بوده است، ولی امروز – به هر جهت – صبغه شاعری بعضی از آنان همچون [[خیام]] و [[شیخ بهایی]] بر سایر وجوه علمی‌شان تفوق و برتری پیدا کرده است. آنچه که مسلم است بسیاری از این بزرگان تعلق خاطر جدی به شعر و شاعری نداشته‌اند، تا جایی که در بعضی از تذکره‌ها آمده است که‌ اشعار آنان بعدها توسط مریدان و شاگردان‌شان گردآوری و منتشر شده است. این مقاله به بیان «شعر آیینی»، ابعاد و ویژگی‌ها و سیر تاریخی آن می‌پردازد.
از هنر [[شعر]] به‌عنوان وسیله‌ای در خدمت نشر و ‌اشاعه آموزه‌های اصیل وحیانی و قرآنی، مبارزه با جهل و خرافه و گزافه، و احیای کرامت‌های انسانی در جامعه استفاده می‌کردند. هم چنانکه نسل عالمان و عارفان روزگار ما نیز امروز در این مسیر روشن گام بر‌می‌دارند. در واقع عالمان، عارفان و فیلسوفان شاعری چون [[خیام نیشابوری]]، [[میرداماد]]، [[سهروردی]](شیخ‌اشراق)، [[شیخ بهایی]]، [[ملاهادی سبزواری]]، [[علامه حلی]]، [[ملا محسن فیض کاشانی|ملامحسن فیض کاشانی]]، شیخ [[محمود شبستری]]، علامه [[اقبال لاهوری]]، حکیم [[فیاض لاهیجی]]، آخوند لاری، [[محمد حسین غروی اصفهانی|محمد حسین غروی اصفهانی]]، میرزاحبیب خراسانی، شیخ علی نقی کمره‌‏ای، ادیب نیشابوری، علامه جلال‌الدین همایی، علامه سیداسماعیل بلخی، الهی قمشه‏‌ای، [[علامه طباطبایی]]، [[امام خمینی(ره)|امام راحل]]،  [[سید علی حسینی خامنه‌ای|آیت‌الله سید علی خامنه‌ای]] و [[حسن حسن‌زاده آملی|آیت‌الله حسن حسن‌زاده آملی]] و دیگران قدم در این عرصه نهادند. با مرور و بازخوانی زندگی این چهره‌های ماندگار به روشنی می‌توان دریافت که آوازه و شهرت آنان در سایر علوم عقلی و نقلی بسیار بیشتر از شعر و شاعری بوده است، ولی امروز – به هر جهت – صبغه شاعری بعضی از آنان همچون [[خیام]] و [[شیخ بهایی]] بر سایر وجوه علمی‌شان تفوق و برتری پیدا کرده است. آنچه که مسلم است بسیاری از این بزرگان تعلق خاطر جدی به شعر و شاعری نداشته‌اند، تا جایی که در بعضی از تذکره‌ها آمده است که‌ اشعار آنان بعدها توسط مریدان و شاگردان‌شان گردآوری و منتشر شده است. این مقاله به بیان «شعر آیینی»، ابعاد و ویژگی‌ها و سیر تاریخی آن می‌پردازد.


=شاعری در روزگار ما=
=شاعری در روزگار ما=
خط ۱۰: خط ۱۰:
=== فقر اندیشه ===
=== فقر اندیشه ===
شاعری که به «فقر اندیشه» مبتلاست، ناگزیر از پرداختن صرف به مشاطه‌گری و دلبرانگی کلام و فرو افتادن در چاه و چاله صنعتگری و زبان‌آوری است. چنین شاعری، گاهی نیز برای پنهان کردن مُشت خالی خویش در عرصه شعر، در جاده مُغلق‌گویی می‌افتد و مردم را با جادوی کلمات پر طنطنه «هیپنوتیزم» و مرعوب می‌کند تا کسی نفهمد که حنایش رنگی ندارد! ولی پشت پرده‌خیال پردازی‌های تردستانه او هیچ حکمت و حقیقتی پنهان نیست و در نهایت همه این شعبده بازی‌های ادبی، به هیچ و پوچ می‌انجامد. شگرد مرعوب کردن مخاطب با کاربرد واژگان دشوار و دیریاب، شگردی است برای خام کردن مخاطب عام. آن گونه که مخاطب تصور کند علت اینکه شعر فلان شاعر پر ادعا را نمی‌فهمد، حرف‌های بزرگی است که خارج از دایره درک و فهم اوست، حال آنکه این‌گونه نیست و شاعر با افراط در پیچیده گویی، مشاطه‌گری و آرایش کلام – چگونه گفتن - پرده‌ای بر روی بی‌دانشی خویش می‌کشد.
شاعری که به «فقر اندیشه» مبتلاست، ناگزیر از پرداختن صرف به مشاطه‌گری و دلبرانگی کلام و فرو افتادن در چاه و چاله صنعتگری و زبان‌آوری است. چنین شاعری، گاهی نیز برای پنهان کردن مُشت خالی خویش در عرصه شعر، در جاده مُغلق‌گویی می‌افتد و مردم را با جادوی کلمات پر طنطنه «هیپنوتیزم» و مرعوب می‌کند تا کسی نفهمد که حنایش رنگی ندارد! ولی پشت پرده‌خیال پردازی‌های تردستانه او هیچ حکمت و حقیقتی پنهان نیست و در نهایت همه این شعبده بازی‌های ادبی، به هیچ و پوچ می‌انجامد. شگرد مرعوب کردن مخاطب با کاربرد واژگان دشوار و دیریاب، شگردی است برای خام کردن مخاطب عام. آن گونه که مخاطب تصور کند علت اینکه شعر فلان شاعر پر ادعا را نمی‌فهمد، حرف‌های بزرگی است که خارج از دایره درک و فهم اوست، حال آنکه این‌گونه نیست و شاعر با افراط در پیچیده گویی، مشاطه‌گری و آرایش کلام – چگونه گفتن - پرده‌ای بر روی بی‌دانشی خویش می‌کشد.
شعر هدف غایی و نهایی نیست
 
آنچه که در آموزه‌های اصیل دینی مورد تاکید است، این است که نباید شعر غایت و نهایت تلاش یک شاعر مسلمان باشد. نگاه قله‌های شعر پارسی به شعر و شاعری نیز دقیقا مشابه نگاهی است که علامه اقبال به شعر دارد:
شعر هدف غایی و نهایی نیست آنچه که در آموزه‌های اصیل دینی مورد تاکید است، این است که نباید شعر غایت و نهایت تلاش یک شاعر مسلمان باشد. نگاه قله‌های شعر پارسی به شعر و شاعری نیز دقیقا مشابه نگاهی است که علامه اقبال به شعر دارد: شعر را مقصود اگر آدم‌گری است شاعری هم وارث پیغمبری است. نگاه قله‌های سربه فلک کشیده شعر با شکوه پارسی از جنس چنین نگاهی بوده است. هم چنانکه «اخوان» گفته است: «شعر، محصول بی‌تابی آدمی است؛ در لحظاتی که آدمی در پرتو شعور نبوت قرار می‌گیرد.» نگاه بنیانگذار شعر نو«[[نیما یوشیج]]» به شعر و شاعری نیز نگاهی ارجمند و انسانی است. چنانکه در کتاب «درباره هنر شعر و شاعری» می‌گوید: «شاعری نیز مرتبه‌ای است که به اصطلاح قدما باید آن را متصل به افق [[ملائکه]] تصور کنیم، یعنی حد بلوغ طبیعی نفس.» در اینجا برای پیشگیری از سوءبرداشت لازم است بگویم که کسی مُنکر این نیست که شعر باید از جوهره شعری و عنصر شاعرانگی و کیفیت ادبی برخوردار باشد. ولی فاجعه زمانی اتفاق می‌افتد که شعر برای یک شاعر تبدیل به هدف غایی و نهایی می‌شود و در دنیای او جای همه چیز را می‌گیرد.
شعر را مقصود اگر آدم‌گری است
شاعری هم وارث پیغمبری است
نگاه قله‌های سربه فلک کشیده شعر با شکوه پارسی از جنس چنین نگاهی بوده است. هم چنانکه «اخوان» گفته است: « شعر، محصول بی‌تابی آدمی است؛ در لحظاتی که آدمی در پرتو شعور نبوت قرار می‌گیرد.» نگاه بنیانگذار شعر نو«نیما یوشیج» به شعر و شاعری نیز نگاهی ارجمند و انسانی است. چنانکه در کتاب «درباره هنر شعر و شاعری» می‌گوید: «شاعری نیز مرتبه‌ای است که به اصطلاح قدما باید آن را متصل به افق ملائکه تصور کنیم، یعنی حد بلوغ طبیعی نفس.»
در اینجا برای پیشگیری از سوءبرداشت لازم است بگویم که کسی مُنکر این نیست که شعر باید از جوهره شعری و عنصر شاعرانگی و کیفیت ادبی برخوردار باشد. ولی فاجعه زمانی اتفاق می‌افتد که شعر برای یک شاعر تبدیل به هدف غایی و نهایی می‌شود و در دنیای او جای همه چیز را می‌گیرد.
==مشخصه شاعر اصیل آیینی==
==مشخصه شاعر اصیل آیینی==
از منظر اسلام و قرآن، شاعر آیینی اصیل کسی است که شعرش حاصل جمع «تعهد ادبی» و «تعهد دینی و انسانی» باشد. تعهد ادبی یعنی «چگونه گفتن»، یعنی صورت و ساختار و تکنیک. «تعهد دینی و انسانی» نیز یعنی در کنار چگونه گفتن، به «چه گفتن» بها دادن. یعنی شعرمان محصول تلفیق هنرمندانه «فرم و محتوا» و آمیزه‌ای مقبول از «چگونه گفتن» و «چه گفتن» باشد. یعنی ساختار، تکنیک و مولفه‌های زیباشناختی را در خدمت و استخدام مضمون و محتوای فاخر و ارجمند در آوردن. یعنی به شعر به چشم هدف «غایی و نهایی» نگاه نکردن، بلکه از هنر شعر به عنوان وسیله‌ای برای ابلاغ پیام‌های انسانی و اخلاقی بهره گرفتن.
از منظر اسلام و قرآن، شاعر آیینی اصیل کسی است که شعرش حاصل جمع «تعهد ادبی» و «تعهد دینی و انسانی» باشد. تعهد ادبی یعنی «چگونه گفتن»، یعنی صورت و ساختار و تکنیک. «تعهد دینی و انسانی» نیز یعنی در کنار چگونه گفتن، به «چه گفتن» بها دادن. یعنی شعرمان محصول تلفیق هنرمندانه «فرم و محتوا» و آمیزه‌ای مقبول از «چگونه گفتن» و «چه گفتن» باشد. یعنی ساختار، تکنیک و مولفه‌های زیباشناختی را در خدمت و استخدام مضمون و محتوای فاخر و ارجمند در آوردن. یعنی به شعر به چشم هدف «غایی و نهایی» نگاه نکردن، بلکه از هنر شعر به عنوان وسیله‌ای برای ابلاغ پیام‌های انسانی و اخلاقی بهره گرفتن.