پرش به محتوا

شعر آیینی: تفاوت میان نسخه‌ها

۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ نوامبر ۲۰۲۲
جز
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
شعر هدف غایی و نهایی نیست آنچه که در آموزه‌های اصیل دینی مورد تاکید است، این است که نباید شعر غایت و نهایت تلاش یک شاعر مسلمان باشد. نگاه قله‌های شعر پارسی به شعر و شاعری نیز دقیقا مشابه نگاهی است که علامه اقبال به شعر دارد: شعر را مقصود اگر آدم‌گری است  *  شاعری هم وارث پیغمبری است. نگاه قله‌های سربه فلک کشیده شعر با شکوه پارسی از جنس چنین نگاهی بوده است. هم چنانکه «اخوان» گفته است: «شعر، محصول بی‌تابی آدمی است؛ در لحظاتی که آدمی در پرتو شعور نبوت قرار می‌گیرد.» نگاه بنیانگذار شعر نو«[[نیما یوشیج]]» به شعر و شاعری نیز نگاهی ارجمند و انسانی است. چنانکه در کتاب «درباره هنر شعر و شاعری» می‌گوید: «شاعری نیز مرتبه‌ای است که به اصطلاح قدما باید آن را متصل به افق [[ملائکه]] تصور کنیم، یعنی حد بلوغ طبیعی نفس.» در اینجا برای پیشگیری از سوءبرداشت لازم است بگویم که کسی مُنکر این نیست که شعر باید از جوهره شعری و عنصر شاعرانگی و کیفیت ادبی برخوردار باشد. ولی فاجعه زمانی اتفاق می‌افتد که شعر برای یک شاعر تبدیل به هدف غایی و نهایی می‌شود و در دنیای او جای همه چیز را می‌گیرد.
شعر هدف غایی و نهایی نیست آنچه که در آموزه‌های اصیل دینی مورد تاکید است، این است که نباید شعر غایت و نهایت تلاش یک شاعر مسلمان باشد. نگاه قله‌های شعر پارسی به شعر و شاعری نیز دقیقا مشابه نگاهی است که علامه اقبال به شعر دارد: شعر را مقصود اگر آدم‌گری است  *  شاعری هم وارث پیغمبری است. نگاه قله‌های سربه فلک کشیده شعر با شکوه پارسی از جنس چنین نگاهی بوده است. هم چنانکه «اخوان» گفته است: «شعر، محصول بی‌تابی آدمی است؛ در لحظاتی که آدمی در پرتو شعور نبوت قرار می‌گیرد.» نگاه بنیانگذار شعر نو«[[نیما یوشیج]]» به شعر و شاعری نیز نگاهی ارجمند و انسانی است. چنانکه در کتاب «درباره هنر شعر و شاعری» می‌گوید: «شاعری نیز مرتبه‌ای است که به اصطلاح قدما باید آن را متصل به افق [[ملائکه]] تصور کنیم، یعنی حد بلوغ طبیعی نفس.» در اینجا برای پیشگیری از سوءبرداشت لازم است بگویم که کسی مُنکر این نیست که شعر باید از جوهره شعری و عنصر شاعرانگی و کیفیت ادبی برخوردار باشد. ولی فاجعه زمانی اتفاق می‌افتد که شعر برای یک شاعر تبدیل به هدف غایی و نهایی می‌شود و در دنیای او جای همه چیز را می‌گیرد.
==مشخصه شاعر اصیل آیینی==
==مشخصه شاعر اصیل آیینی==
از منظر اسلام و قرآن، شاعر آیینی اصیل کسی است که شعرش حاصل جمع «تعهد ادبی» و «تعهد دینی و انسانی» باشد. تعهد ادبی یعنی «چگونه گفتن»، یعنی صورت و ساختار و تکنیک. «تعهد دینی و انسانی» نیز یعنی در کنار چگونه گفتن، به «چه گفتن» بها دادن. یعنی شعرمان محصول تلفیق هنرمندانه «فرم و محتوا» و آمیزه‌ای مقبول از «چگونه گفتن» و «چه گفتن» باشد. یعنی ساختار، تکنیک و مولفه‌های زیباشناختی را در خدمت و استخدام مضمون و محتوای فاخر و ارجمند در آوردن. یعنی به شعر به چشم هدف «غایی و نهایی» نگاه نکردن، بلکه از هنر شعر به عنوان وسیله‌ای برای ابلاغ پیام‌های انسانی و اخلاقی بهره گرفتن.
از منظر [[اسلام]] و [[قرآن]]، شاعر آیینی اصیل کسی است که شعرش حاصل جمع «تعهد ادبی» و «تعهد دینی و انسانی» باشد. تعهد ادبی یعنی «چگونه گفتن»، یعنی صورت و ساختار و تکنیک. «تعهد دینی و انسانی» نیز یعنی در کنار چگونه گفتن، به «چه گفتن» بها دادن. یعنی شعرمان محصول تلفیق هنرمندانه «فرم و محتوا» و آمیزه‌ای مقبول از «چگونه گفتن» و «چه گفتن» باشد. یعنی ساختار، تکنیک و مولفه‌های زیباشناختی را در خدمت و استخدام مضمون و محتوای فاخر و ارجمند در آوردن. یعنی به شعر به چشم هدف «غایی و نهایی» نگاه نکردن، بلکه از هنر شعر به عنوان وسیله‌ای برای ابلاغ پیام‌های انسانی و اخلاقی بهره گرفتن.
وجه تمایز یک شاعر مذهبی معمولی و یک شاعر مذهبی اصیل نیز چیزی جز این نیست. شاعر مذهبی در «اسلام» متوقف است و فقط به صورت و پوسته دین(شعائر و مناسک) توجه می‌کند، اما شاعر اصیل مذهبی به گفته خداوند در قرآن اهل «ایمان و عمل صالح» است و به سیرت، درونه و حقیقت دین توجه دارد. این دقیقه مهمی است که از نگاه بسیاری از شاعران دینی و آیینی روزگار ما پنهان مانده است. در اینجا بار دیگر یادآوری و تأکید این نکته ضروری است که شعر دینی تنها شعری نیست که به صورت بی‌واسطه، مستقیم و صریح در ستایش بزرگان دین سروده شده باشد.<br>
وجه تمایز یک شاعر مذهبی معمولی و یک شاعر مذهبی اصیل نیز چیزی جز این نیست. شاعر مذهبی در «اسلام» متوقف است و فقط به صورت و پوسته دین(شعائر و مناسک) توجه می‌کند، اما شاعر اصیل مذهبی به گفته خداوند در قرآن اهل «ایمان و عمل صالح» است و به سیرت، درونه و حقیقت دین توجه دارد. این دقیقه مهمی است که از نگاه بسیاری از شاعران دینی و آیینی روزگار ما پنهان مانده است. در اینجا بار دیگر یادآوری و تأکید این نکته ضروری است که شعر دینی تنها شعری نیست که به صورت بی‌واسطه، مستقیم و صریح در ستایش بزرگان دین سروده شده باشد.<br>
علیرغم چنین ذهنیتی، گاه اشعاری بدون «موضوع صریح دینی» و کدها و کلیدهای مذهبی سروده می‌شوند که به خاطر برخورداری از موضع و مضمون فاخر و ارجمندِ ملهم از آموزه‌های دینی – همچون غزل‌های حافظ و صائب، قصیده‌های ناصر خسرو، و قطعه‌های پروین اعتصامی - مصداق شعر اصیل آیینی به شمار می‌آیند. برای مثال‌اشعاری که با محوریت مکارم اخلاق و با موضوعاتی چون تزویر ستیزی، مظلوم نوازی، احسان و نیکوکاری، نوعدوستی، تکریم ایتام یا احترام به والدین سروده شده‌اند، در نگاه اول و به اعتبار موضوع ممکن است از دایره شعر آیینی به معنای مُصطلح امروز خارج باشند، حال آنکه علیرغم چنین برداشتی - از نظر موضع و مضمون – دقیقا مصداق شعر اصیل آیینی هستند. شاعرانی که چنین موضعی دارند - حتی اگر شعرشان عاری از واژگان دینی باشد – شاعر آیینی اند، چون سیرت و حقیقت دین در شعرشان به بهترین شکل تجلی پیدا کرده است. این چنین شعری ارزشمندتر از شعری است که فقط به صورت و پوسته دین توجه می‌کند و در مواردی نیز – علیرغم داشتن موضوع دینی – در تقابل با آموزه‌های اصیل وحیانی و قرآنی است.
علیرغم چنین ذهنیتی، گاه اشعاری بدون «موضوع صریح دینی» و کدها و کلیدهای مذهبی سروده می‌شوند که به خاطر برخورداری از موضع و مضمون فاخر و ارجمندِ ملهم از آموزه‌های دینی – همچون غزل‌های حافظ و صائب، قصیده‌های ناصر خسرو، و قطعه‌های پروین اعتصامی - مصداق شعر اصیل آیینی به شمار می‌آیند. برای مثال‌اشعاری که با محوریت مکارم اخلاق و با موضوعاتی چون تزویر ستیزی، مظلوم نوازی، احسان و نیکوکاری، نوعدوستی، تکریم ایتام یا احترام به والدین سروده شده‌اند، در نگاه اول و به اعتبار موضوع ممکن است از دایره شعر آیینی به معنای مُصطلح امروز خارج باشند، حال آنکه علیرغم چنین برداشتی - از نظر موضع و مضمون – دقیقا مصداق شعر اصیل آیینی هستند. شاعرانی که چنین موضعی دارند - حتی اگر شعرشان عاری از واژگان دینی باشد – شاعر آیینی اند، چون سیرت و حقیقت دین در شعرشان به بهترین شکل تجلی پیدا کرده است. این چنین شعری ارزشمندتر از شعری است که فقط به صورت و پوسته دین توجه می‌کند و در مواردی نیز – علیرغم داشتن موضوع دینی – در تقابل با آموزه‌های اصیل وحیانی و قرآنی است.