زمینه‌های فکری مخالفان تقریب با شیعه (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(صفحه‌ای تازه حاوی « زمینه های فکری مخالفان تقریب با شیعه عنوان مدخلی است که به هدف شناخت بیشتر ...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۸: خط ۵۸:
[[سرخسی]] که از فقهای  بزرگ [[حنفی]] است ضمن جداسازی مرز تقیه از نفاق، تقیّه را عملی صحیح و مشروع می داند و برای جواز تقیه به آیه شریفه«إلاّ أن تتقوا منهم تقاة»<ref>(آل عمران، آیه 28)</ref>  و سیره عملی رسول اکرم «صلّی اللّه علیه و آله» استناد می کند.<ref>(السرخسي، 1409ق ، ج 24، ص 45)
[[سرخسی]] که از فقهای  بزرگ [[حنفی]] است ضمن جداسازی مرز تقیه از نفاق، تقیّه را عملی صحیح و مشروع می داند و برای جواز تقیه به آیه شریفه«إلاّ أن تتقوا منهم تقاة»<ref>(آل عمران، آیه 28)</ref>  و سیره عملی رسول اکرم «صلّی اللّه علیه و آله» استناد می کند.<ref>(السرخسي، 1409ق ، ج 24، ص 45)
</ref>
</ref>
==پانویس==

نسخهٔ ‏۳۱ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۱۶

زمینه های فکری مخالفان تقریب با شیعه عنوان مدخلی است که به هدف شناخت بیشتر مخالفان تقریب مذاهب نگاشته شده و در آن به بررسی برخی از مهمترین مسائلی که منشأ سوء تفاهم ها و تهمت های ناروا به مذهب شیعه شده که بر اساس آن تقریب با شیعه را غیر ممکن دانسته اند می پردازد

1. مباحث توحید و شرک

از مهم ترین موضوعات زمینه ساز برای مخالفان تقریب با شیعه، مباحث پیرامون توحید و شرک در عقاید شیعه است.مباحثی همچون شفاعت ائمه شیعه، زیارت قبور اولیای الهی، سجده بر مهر و ... مباحثی است که موجب می شود اهل سنّت سلفی و علمای وهّابی، اختلاف اهل سنّت و جماعت با شیعه را در اصول دین اسلام و نه در فروع فقهی آن بدانند.

آنان در همین راستا موضوعاتی همچون عصمت ائمه اطهار«علیهم السلام»، علم غیب امامان شیعه، مسأله توسّل و زیارت قبور اولیای الهی را از مصادیق غلوّ و شرک دانسته اند.[۱] بنابراین طبق تفسیر نادرستی که اهل سنّت سلفی از این اعتقادات شیعه دارند، روشن است که پیروان مذهب شیعه حداقل اعتقادات لازم برای مسلمانی را ندارند و چگونه می توان با کسانی که عقائد انحرافی در حدّ شرک به خدا دارند تقریب داشت؟

ناگفته نماند که شیعه، موضوعات فوق را بر اساس ادلّه محکم قرآنی و روایی قطعی می داند به نحوی که به هیچ عنوان با اصل توحید منافاتی ندارد به عنوان نمونه مسأله شفاعت و وساطت اولیای الهی به نحوی که شیعه به آن معتقد است ریشه در معارف قرآنی دارد و آیات کریمه قرآن، مؤید این نگاه است [۲]و در واقع شفاعت اولیاء در طول اراده الهی است و آن بزرگواران به هیچ عنوان مستقلاً و بدون اذن الهی، اراده و قدرتی ندارند و اشکال شرک آن جایی مطرح می شود که آن بزرگواران در عرض خداوند متعال عبادت شوند یا مقام وقدرت یا اراده ای مستقل از اراده الهی برای آنها در نظر گرفته شود.[۳]

برخی از این اشکالاتی که نسبت به شیعه گرفته می شود به خود صاحبان اشکال نیز به نحو مشترک وارد است به عنوان نمونه شیعه، عصمت ائمه اطهار«علیهم السلام» را بنابر ادلّه محکم قرآنی و روایی قطعی می داند، متقابلاً مشهور علمای اهل سنّت نیز عدالت را برای همه صحابه نبیّ اکرم قطعی و به عنوان یک پیش فرض غیرقابل خدشه تلقی کرده و ارکان حدیث و فقه اهل سنّت را بر پایه همین پیش فرض بنا ساخته-اند[۴]

2. ادعای اعتقاد شیعیان به تحریف قرآن

یکی دیگر از زمینه های نظری مخالفان تقریب با شیعه که تبدیل به دستاویزی علیه شیعیان شده است ادّعای اعتقاد شیعیان به تحریف قرآن است. برای نمونه ابن جبرین از مخالفان سرسخت شیعه و تقریب،می نویسد:

«آنها سپس به طعن قرآن پرداختند و مدعی شدند که صحابه ای که کاتب آن بودند به قرآن خیانت کردند و آنچه را که به ولایت و اهل بیت تعلق داشت، حذف کردند.آنها مدعی شدند که سوره ای به نام سوره ولایت در قرآن موجود بوده است که صحابه آن را حذف کرده اند.[۵]

در مورد اعتقاد شیعه به بودن سوره ای به نام سوره ولایت که اتهامی بیش نیست باید گفت که مستند اصلی این سوره، کتاب «فصل الخطاب فی تحریف القرآن» است که او نیز آن را از کتاب «دبستان المذاهب» که نویسنده آن ناشناس و مجهول است اقتباس کرده است.[۶] اگر این امر اعتقاد شیعه یعنی صدها میلیون نفر در طول تاریخ بوده است، آنان هر قدر هم که تقیه کرده باشند، قاعدتاً باید مدّعیان ضد شیعه سلفی می توانستند صدها سند مختلف درباره این ادعای موهوم ارائه دهند نه آنکه در نهایت ادعای آنان مستند به دو یا سه کتاب مطرود و حتی مجهول الهویة شود.

هر چند نمی توان منکر وجود برخی از روایات تحریف قرآن در برخی از کتب شد ولی این هیچگاه به معنای اعتقاد شیعه به تحریف قرآن نمی باشد چنانکه علمای بزرگ مذهب شیعه مانند شیخ صدوق، شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی،شیخ طبرسی، علامه حلّی و بزرگانی دیگر با صراحت به نفی تحریف در مورد قرآن کریم پرداخته-اند.[۷] علاوه بر آن بسیاری از علمای اهل سنّت که منصفانه مسأله تحریف را بررسی کرده اند، شیعه امامیه را از تهمت قول به تحریف مبرّا دانسته اند.[۸]

نکته قابل تأمل این جاست که برخورد مخالفان تقریب مذاهب اسلامی با روایات شیعه، بی توجه به برداشت علمای شیعه از آن روایات بوده است و روشن است که صرف نقل روایتی به معنای پذیرش مفاد ظاهری آن نیست چنان که برخی از روایات تحریف در کتب روایی اهل سنّت از جمله در صحیحان موجود است[۹] و باید دید تحقیق و برداشت نهایی علمای بزرگ مذهب از این گونه روایات چیست. چنانکه به تصریح برخی از محققین علوم قرآنی، تمام عالمان محقّق شیعه و صاحبان اجتهاد و نظر به استناد دلایل عقلی و نقلی متواتر، احتمال تحریف را مردود شمرده اند و بیشتر محدّثین شیعه نیز در انکار تحریف قرآن با نظر اهل تحقیق موافقت نموده اند.[۱۰]

3. شبیه انگاری شیعیان با یهود

به ادعای شیوخ سلفی، مذهب شیعه توسط فردی یهودی به نام عبداللّه بن سبا اختراع شده است.[۱۱] کتاب «منهاج السنة» ابن تیمیه یکی از سرمشق های اصلی و زمینه های نظری این طرز تفکر است.

برخی از علمای سلفی فراتر از این مطلب ادعاهای عجیبی مطرح کرده اند که هیچ اساسی نداشته و بیشتر به خیال بافی شبیه است مانند تشابه یهود و شیعه در تکفیر غیر از خود، یا تشابه یهود و شیعه در تحریف کتاب خدا،تشابه یهود و شیعه در غلوّ درباره ائمه و خاخام هایشان و...[۱۲] در مقابل، علمای بزرگ شیعه مانند مرحوم کاشف الغطاء و همچنین مرحوم علامه سید مرتضی عسکری به تفصیل، به پاسخ این طرز فکر مبنی بر پیدایش مذهب شیعه توسط عبداللّه بن سبأ پرداخته اند و برخی از علمای شیعه و تعدادی از علمای اهل سنّت بیان کرده اند که اساساً فردی به نام عبداللّه بن سبأ در تاریخ وجود خارجی نداشته است.[۱۳]

4. ادعای تکفیر اکثر صحابه و امّت اسلام توسط شیعه

از موضوعات مهم دیگری که به عنوان زمینه ای مهم برای مخالفت تقریب با شیعه به شمار می رود ، ادعای مخالفان تقریب مبنی بر این است که شیعیان صحابه رسول اکرم «صلّی اللّه علیه وآله و سلّم»را جز معدودی انگشت شمار سبّ و تکفیر می کنند! برخی از علمای سلفی معتقدند شیعه معتقد است که نه تنها اکثر صحابه بلکه اکثریت امت اسلام کافرند و تنها شیعه هست که مسلمان بوده و اهل نجات است [۱۴] بنابراین شیعیان در تکفیر امت اسلام از سلفی های تندروی تکفیری افراطی ترند! منشأ این تهمت ها مغالطه بین مفهوم قرآنی اسلام و ایمان است. کسی که شهادتین را بگوید و با زبان اقرار به توحید و نبوت حضرت رسول اکرم «صلّی اللّه علیه وآله و سلّم»داشته باشد از نگاه قرآن وفرهنگ امامان شیعه مسلمان بوده،خون او محترم،ذبیحه اش پاک و حلال، نکاح با او صحیح و تمام احکام مسلمانی بر او بار می شود اما ایمان طبق صریح آیه قرآن مفهومی فراتر از اقرار به زبان است[۱۵]

یکی از لوازم کمال ایمان طبق اعتقاد شیعه اعتقاد به امامت و ولایت امامان اهل بیت «علیهم السلام» است زیرا اعتقاد به امامت اهل بیت در ردیف اعتقاد و ایمان به نبوّت و آن چیزی است که پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به آن خبر داده و تصدیق به تمام آنچه نبیّ مکرم اسلام آورده است از لوازم ایمان شمرده می شود.[۱۶]

نکته قابل توجه این است که لزوم ایمان به ولایت ائمه «علیهم السلام» در نگاه شیعه هیچگاه بدین معنا نیست که منکر ولایت امامان معصوم از دایره اسلام خارج شده و کافر است. چگونه می توان کفر را به اکثر صحابه رسول خدا «صلّی اللّه علیه وآله و سلّم» نسبت داد درحالی که کتب رجالی شیعه پر است از ذکر نام بسیاری از صحابه مخلص رسول خدا «صلّی اللّه علیه وآله و سلّم» که اهل ایمان بوده و انحرافی نداشتند مرحوم علامه امینی در جلد نهم الغدیر فهرست اسامی 145 تن از صحابی رسول خدا «صلّی اللّه علیه وآله و سلّم» که 35 تن از آنان اصحاب جنگ بدر بودند را آورده است که در جنگ صفین حضور داشته اند.[۱۷]

5.برداشت های ناروا از فقه شیعه

برداشت های ناروا از فقه شیعه یکی دیگر از زمینه های فکری دستاویز مخالفان تقریب با شیعه امامیه است که بر اساس آن شیعه را متهم به اباحی گری و عدم تقید به سنّت نبوی دانسته اند. به عنوان نمونه آنان موضوع ازدواج موقّت در فقه شیعه را به عنوان یکی از مظاهر اباحی گری در میان شیعیان تلقّی کرده و در نهایت، عقد متعه را غیر شرعی و تنها به عنوان یک رابطه جنسی محض دانسته اند.[۱۸]

از نگاه شیعه ، عقد متعه نوعی زوجیت شرعی است که علاوه بر تجویز آن در قرآن کریم، سنّـت مسلّم پیامبر اکرم «صلّی اللّه علیه وآله و سلّم» بر جریان و حلیّت آن بوده[۱۹] و تا زمان خلیفه دوم عمربن خطاب به آن عمل می شده است. بر مشروعیت عقد متعه، روایات فراوانی از طریق اهل بیت پیامبر «علیهم السلام» در کتب شیعه نقل شده[۲۰] و حتی بر مشروعیت و رواج آن در زمان رسول خدا «صلّی اللّه علیه وآله و سلّم» نیز روایات متعدّدی در کتب اهل سنت موجود است.[۲۱]

مسلم در صحیح خود چند روایت مبنی بر این که نکاح متعه در زمان رسول خدا«صلّی اللّه علیه وآله و سلّم» حلال بوده نقل می کند از جمله روایتی را از ابی نضرة آورده است که می گوید: «من در نزد جابربن عبداللّه بودم که مردی ناشناس وارد شد و گفت: ابن عباس و ابن زبیر بر سر مسأله متعه زنان و متعه حج اختلاف دارند جابر گفت: ما این دو متعه را در زمان رسول خدا«صلّی اللّه علیه وآله و سلّم» انجام می دادیم تا آنکه عمر ما را از آن نهی کرد»[۲۲]

6. تقیّه به مثابه شیوه ای منافقانه

موضوع تقیّه در تفکر شیعی یکی دیگر از دستاویزهای مهم مخالفان تقریب مذاهب به شمار می رود. آنان بدون توجّه به تعریف تقیّه از دید شیعه امامیه، آن را به مثابه شیوهای منافقانه برای بقاء مذهب شیعه و نفوذ در بین اهل سنّت و در نهایت تغییر مذهب اهل سنّت تلقی کرده اند و شیعیان را اهل نفاق و کذب دانسته اند.[۲۳]

باید گفت که اصل تقیّه در تفکّر شیعه،انکارناپذیر است اما سخن بر سر معنا و حدود آن است. تقیّه در فرهنگ امامان شیعه برای حفاظت از جان و حفظ کیان شیعیان تجویز شده است و اصلی است که بر مبانی قرآنی و عقلایی استوار است. چنان که برخی از بزرگان اهل سنّت به استناد آیات قرآن کریم بر مشروعیت تقیه اذعان کرده اند.[۲۴]

نکته دیگر تفاوت اساسی ای است که بین دو مفهوم تقیه و مفهوم نفاق وجود دارد. تقیه به هیچ وجه به معنای نفاق که در شریعت اسلام مورد نکوهش قرارگرفته نمی باشد. زیرا نفاق یک صفت منفی اخلاقی به معنای پنهان کردن کفر و باطل و تظاهر به حق و ایمان است در حالی که تقیّه درست عکس معنای نفاق و به معنای پنهان کردن ایمان به حق و تظاهر به عقیده باطل می باشد.[۲۵]

سرخسی که از فقهای بزرگ حنفی است ضمن جداسازی مرز تقیه از نفاق، تقیّه را عملی صحیح و مشروع می داند و برای جواز تقیه به آیه شریفه«إلاّ أن تتقوا منهم تقاة»[۲۶] و سیره عملی رسول اکرم «صلّی اللّه علیه و آله» استناد می کند.[۲۷]

پانویس

  1. (ر.ک: صداقت ثمرحسینی،1391،ج1،ص35)
  2. (برای نمونه: ر.ک: یوسف، آیه96 و بقره، آیه 255و نساء،آیه 64)
  3. (ر.ک: سبحانی، 1385، ص 273-247)
  4. (ر.ک:عسقلانی،1415ق ، ج1،ص 22)
  5. (ابن جبرین، 1998م ، ج1، ص362-361)
  6. ( ر.ک: معرفت، 1389 ،ص210)
  7. (ر.ک:خویی، ص200)
  8. (ر.ک:معرفت،1378،ص458)
  9. (ر.ک: معرفت، 1389، ص198-181)
  10. (ر.ک: معرفت، 1389، ص217)
  11. ( الشثری، 1428ق ، ص18 و القفاری،1413 ق، ج1،ص140)
  12. (حربی،1430ق،ص 144-99)
  13. (ر.ک:حسینی قزوینی، 1434ق، ج1، ص285-278)
  14. (ر.ک:السلفی،1429ق،ص 54-31)
  15. (العطّار، ج1، ص114)
  16. (محمّد، آیه3)
  17. (امینی،1410ق ، ج9، ص368-362)
  18. ( ادریسی، 1428ق ، ص95)
  19. (طوسی، 1407ق ،ج4،ص340)
  20. (برای نمونه:صدوق، 1413ق ، ج3،ص 467-459و طوسی،1390ق ، ج3،ص142-141و کلینی،1407ق ،ج5ص45-448)
  21. (ر.ک: طباطبایی، 1417ق ، ج4، ص298-289 و طوسی، 1407ق،ج4،ص340)
  22. (مسلم النیشابوری، 1435ق ، ج4، ص12)
  23. (ر.ک: صوفی، 1426ق ، ص33)
  24. (ر.ک: سبحانی،1431ق ، ص27-23)
  25. سبحانی،مرداد 1390،ص8)
  26. (آل عمران، آیه 28)
  27. (السرخسي، 1409ق ، ج 24، ص 45)