بررسی اندیشه جریان‌های تکفیری در موضوع توحید و شرک (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می گوید' به 'می‌گوید'
جز (تمیزکاری)
جز (جایگزینی متن - 'می گوید' به 'می‌گوید')
خط ۳۶: خط ۳۶:


ز- دلیل بر لزوم توحید و اخلاص و نفی شرک در دعاها
ز- دلیل بر لزوم توحید و اخلاص و نفی شرک در دعاها
‌ایشان در لزوم منع قرار دادن نام غیر خدا – اعم ازانبیا و اولیای الهی و دیگران - در کنار خداوند می گوید عبادت خالصانه الهی حق خداوند بر بندگان است که هیچکس در ان سهیم نیست و بزرگترین گناه شرکت دادن دیگران در این حق الهی است. ایشان در اثبات این نکته به آیات و احادیث متعددی استناد می‌کند که برخی از این ایات عبارتند از:‌
‌ایشان در لزوم منع قرار دادن نام غیر خدا – اعم ازانبیا و اولیای الهی و دیگران - در کنار خداوند می‌گوید عبادت خالصانه الهی حق خداوند بر بندگان است که هیچکس در ان سهیم نیست و بزرگترین گناه شرکت دادن دیگران در این حق الهی است. ایشان در اثبات این نکته به آیات و احادیث متعددی استناد می‌کند که برخی از این ایات عبارتند از:‌
{ إنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ } وَقَالَ تَعَالَی: { فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَاداً وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ } { وَقَالَ اللَّهُ لَا تَتَّخِذُوا إلَهَیْنِ اثْنَیْنِ إنَّمَا هُوَ إلَهٌ وَاحِدٌ فَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ } { فَإِیَّایَ فَاعْبُدُونِ } وَقَالَ تَعَالَی: { فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ } { وَإِلَی رَبِّکَ فَارْغَبْ } وَقَالَ تَعَالَی فِی فَاتِحَةِ الْکِتَابِ الَّتِی هِیَ أُمُّ الْقُرْآنِ { إیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ } وَقَالَ تَعَالَی: { وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَاداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ } وَقَالَ تَعَالَی: { فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ } وَقَالَ تَعَالَی: { الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَداً إلَّا اللَّهَ }.<ref>همان ص 304</ref>  
{ إنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ } وَقَالَ تَعَالَی: { فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَاداً وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ } { وَقَالَ اللَّهُ لَا تَتَّخِذُوا إلَهَیْنِ اثْنَیْنِ إنَّمَا هُوَ إلَهٌ وَاحِدٌ فَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ } { فَإِیَّایَ فَاعْبُدُونِ } وَقَالَ تَعَالَی: { فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ } { وَإِلَی رَبِّکَ فَارْغَبْ } وَقَالَ تَعَالَی فِی فَاتِحَةِ الْکِتَابِ الَّتِی هِیَ أُمُّ الْقُرْآنِ { إیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ } وَقَالَ تَعَالَی: { وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَاداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ } وَقَالَ تَعَالَی: { فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ } وَقَالَ تَعَالَی: { الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَداً إلَّا اللَّهَ }.<ref>همان ص 304</ref>  


=== گفتار ابوزهره در تبیین کلام ابن تیمیه:‌===
=== گفتار ابوزهره در تبیین کلام ابن تیمیه:‌===


ایشان می گوید:‌
ایشان می‌گوید:‌
   
   
از منظر ابن تیمیه وحدانیت در عبادت بمعنای عبادت خالصانه برای خداوند بگونه‌ای که شرع تعیین نموده است می‌باشد. بنابر این اگر انسان بین خالق و مخلوق حتی بمقدار جزئی در عبادت شریک قائل شود وارد در حریم شرک شده است هرچند قائل به وحدانیت خداوند در خلقت و ذات و صفات باشد و از انجا که دعا از جمله عبادات است بنابر این باید بر اساس دستور شرع انجام گیرد و شریعت اجازه نمی‌دهد بهمراه نام خداوند نام دیگری در دعا برده شود.<ref>محمدابوزهره، ابن تیمیه ص 268-269: و الوحدانیه فی العباده تقتضی امرین:‌
از منظر ابن تیمیه وحدانیت در عبادت بمعنای عبادت خالصانه برای خداوند بگونه‌ای که شرع تعیین نموده است می‌باشد. بنابر این اگر انسان بین خالق و مخلوق حتی بمقدار جزئی در عبادت شریک قائل شود وارد در حریم شرک شده است هرچند قائل به وحدانیت خداوند در خلقت و ذات و صفات باشد و از انجا که دعا از جمله عبادات است بنابر این باید بر اساس دستور شرع انجام گیرد و شریعت اجازه نمی‌دهد بهمراه نام خداوند نام دیگری در دعا برده شود.<ref>محمدابوزهره، ابن تیمیه ص 268-269: و الوحدانیه فی العباده تقتضی امرین:‌
خط ۱۵۳: خط ۱۵۳:
در برخی از کتب لغت برای کلمه عبادت دو اصل و ریشه مطرح کرده‌اند:‌ الف - عبدکه بمعنای نرمی و ذلت که مصداقش عبدمملوک است ب- العبده که بمعنای قوت و صلابت می‌باشد <ref>مقا- عبد: أصلان صحیحان، کأنّهما متضادّان. و الأوّل من ذینک الأصلین یدل علی لین و ذلّ، و الآخر علی شدّة و غلظ. فالأوّل- العبد، و هو المملوک، و الجماعة العبید، و ثلاثة أعبد، و هم العباد. ..و المعبّد: الذلول، یوصف به البعیر أیضا. و من الباب الطریق المعبّد، و هو المسلوک المذلّل. و الأصل الآخر- العبدة، و هی القوّة و الصلابة، و یقال هذا ثوب له عبدة، إذا کان صفیقا قویّا، و من هذا القیاس العبدمثل الأنف و الحمیّة یقال هو یعبدلهذا الأمر. و فسّر- إِنْ کانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ‏ الْعابِدِینَ‏، أی أوّل من غضب عن هذا و أنف من قوله. الاشتقاق</ref>  
در برخی از کتب لغت برای کلمه عبادت دو اصل و ریشه مطرح کرده‌اند:‌ الف - عبدکه بمعنای نرمی و ذلت که مصداقش عبدمملوک است ب- العبده که بمعنای قوت و صلابت می‌باشد <ref>مقا- عبد: أصلان صحیحان، کأنّهما متضادّان. و الأوّل من ذینک الأصلین یدل علی لین و ذلّ، و الآخر علی شدّة و غلظ. فالأوّل- العبد، و هو المملوک، و الجماعة العبید، و ثلاثة أعبد، و هم العباد. ..و المعبّد: الذلول، یوصف به البعیر أیضا. و من الباب الطریق المعبّد، و هو المسلوک المذلّل. و الأصل الآخر- العبدة، و هی القوّة و الصلابة، و یقال هذا ثوب له عبدة، إذا کان صفیقا قویّا، و من هذا القیاس العبدمثل الأنف و الحمیّة یقال هو یعبدلهذا الأمر. و فسّر- إِنْ کانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ‏ الْعابِدِینَ‏، أی أوّل من غضب عن هذا و أنف من قوله. الاشتقاق</ref>  


شهید مطهری در تبیین معنای لغوی عبادت می گوید:‌  
شهید مطهری در تبیین معنای لغوی عبادت می‌گوید:‌  


در زبان عربی وقتی که چیزی رام، نرم، مطیع بشود به طوری که هیچ گونه عصیان و تعدی و مقاومتی نداشته باشد، این حالت را «تعبد» می‏گویند.
در زبان عربی وقتی که چیزی رام، نرم، مطیع بشود به طوری که هیچ گونه عصیان و تعدی و مقاومتی نداشته باشد، این حالت را «تعبد» می‏گویند.
خط ۲۳۱: خط ۲۳۱:
== نقد شهید مطهری به دیدگاه فخر رازی در معنای عبادت:‌==
== نقد شهید مطهری به دیدگاه فخر رازی در معنای عبادت:‌==


ایشان سخن فخر رازی را مبنی بر اینکه عبادت همان امتثال اوامر و نواهی الهی است تمام ندانسته و می گوید:‌ در مفهوم عبادت، اطاعت امر نیفتاده است. اطاعت ثواب‏آور هست و می‏توان گفت مستلزم عبادت بودن نیست.
ایشان سخن فخر رازی را مبنی بر اینکه عبادت همان امتثال اوامر و نواهی الهی است تمام ندانسته و می‌گوید:‌ در مفهوم عبادت، اطاعت امر نیفتاده است. اطاعت ثواب‏آور هست و می‏توان گفت مستلزم عبادت بودن نیست.


اگر انسان صرفاً امر خدا را اطاعت کند آنچنان که هر مملوکی مالک خود را اطاعت می‌کند و بس، عبادت نیست. اینکه در «اصول» می‏گویند «تعبدی» آن است که قصد امتثال امر در آن معتبر باشد و هر توصلی هم که به قصد امتثال صورت گیرد عبادت است، درست نیست.  
اگر انسان صرفاً امر خدا را اطاعت کند آنچنان که هر مملوکی مالک خود را اطاعت می‌کند و بس، عبادت نیست. اینکه در «اصول» می‏گویند «تعبدی» آن است که قصد امتثال امر در آن معتبر باشد و هر توصلی هم که به قصد امتثال صورت گیرد عبادت است، درست نیست.  
خط ۲۵۳: خط ۲۵۳:
عبادت از ماده «عبد» است. تعبدتذلل است. آنچه در عبادت و عبودیت افراد بشر وجود دارد رابطه مالکیت و مملوکیت به مفهوم اقتصادی آن است. مملوک و برده از خود اراده و اختیاری ندارد، برای خود در قبال مالک مالکیتی قائل نیست، خودش و هرچه در اختیار دارد از آنِ مولی است: العبدو ما فی یده کان لمولاه ..
عبادت از ماده «عبد» است. تعبدتذلل است. آنچه در عبادت و عبودیت افراد بشر وجود دارد رابطه مالکیت و مملوکیت به مفهوم اقتصادی آن است. مملوک و برده از خود اراده و اختیاری ندارد، برای خود در قبال مالک مالکیتی قائل نیست، خودش و هرچه در اختیار دارد از آنِ مولی است: العبدو ما فی یده کان لمولاه ..


ایشان انگاه به مفهوم عبادت در قرآن پرداخته و می گوید:‌  
ایشان انگاه به مفهوم عبادت در قرآن پرداخته و می‌گوید:‌  


در قرآن کریم در مواردی که فردی بر فرد دیگر حکومت مطلقه و مستبده دارد و برای او هیچ گونه آزادی قائل نیست، عملًا با او معامله برده و مملوک می‌کند، عبادت و تعبید به کار برده شده آنچنان که درباره فرعون و بنی اسرائیل از زبان موسی نقل می‌کند: وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ‏، یا از زبان فرعون نقل می‌کند: وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ‏ ولی مسلماً این گونه رابطه که صرفاً اطاعت مطلقه است، خواه آنکه اختیاری و به صورت مشروع باشد و خواه غیر اختیاری، شرک به خدا نامیده نمی‏شود. عبادت خدا که باید خالصاً برای خدا باشد و اگر نه شرک و خروج از توحید و منافی با لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ* است به معنی این نیست که انسان مطاعی غیر از خدا نداشته باشد.
در قرآن کریم در مواردی که فردی بر فرد دیگر حکومت مطلقه و مستبده دارد و برای او هیچ گونه آزادی قائل نیست، عملًا با او معامله برده و مملوک می‌کند، عبادت و تعبید به کار برده شده آنچنان که درباره فرعون و بنی اسرائیل از زبان موسی نقل می‌کند: وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ‏، یا از زبان فرعون نقل می‌کند: وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ‏ ولی مسلماً این گونه رابطه که صرفاً اطاعت مطلقه است، خواه آنکه اختیاری و به صورت مشروع باشد و خواه غیر اختیاری، شرک به خدا نامیده نمی‏شود. عبادت خدا که باید خالصاً برای خدا باشد و اگر نه شرک و خروج از توحید و منافی با لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ* است به معنی این نیست که انسان مطاعی غیر از خدا نداشته باشد.
خط ۲۶۳: خط ۲۶۳:
از منظر ایشان عبادت علاوه بر اطاعت محض رکن دیگری هم دارد و ان عبارتست از تعظیم و تکریم مقرون به تقدیس:‌
از منظر ایشان عبادت علاوه بر اطاعت محض رکن دیگری هم دارد و ان عبارتست از تعظیم و تکریم مقرون به تقدیس:‌
اگر انسان صرفاً امر خدا را اطاعت کند آنچنان که هر مملوکی مالک خود را اطاعت می‌کند و بس، عبادت نیست ...عبادت یک رکن و روح دیگری دارد و آن تعظیم و تکریم مقرون به تقدیس است، خواه امری در کار باشد و یا نباشد، خواه آنکه قصد امتثال امر شده باشد یا نشده باشد.
اگر انسان صرفاً امر خدا را اطاعت کند آنچنان که هر مملوکی مالک خود را اطاعت می‌کند و بس، عبادت نیست ...عبادت یک رکن و روح دیگری دارد و آن تعظیم و تکریم مقرون به تقدیس است، خواه امری در کار باشد و یا نباشد، خواه آنکه قصد امتثال امر شده باشد یا نشده باشد.
ایشان در تبیین قید اخیر می گوید:‌ انسان به حکم فطرت در مقابل هر چیزی که خود را ببیند یک عکس‌العمل نشان می‏دهد؛ در مقابل جمال تحسین می‌کند، در مقابل عمل اخلاقی میل به انجام دادن در او پیدا می‏شود، در مقابل علم احساس طلب می‌کند و در مقابل کمال مطلق تقدیس و تسبیح می‌کند....به هر حال عنوان فرمانبری به عقیده ما ملاک عبادت به آن معنی که در مقابل شرک و بت‌پرستی واقعی صورت می‏گیرد نیست، هرچند به معنی خفی شرک است.
ایشان در تبیین قید اخیر می‌گوید:‌ انسان به حکم فطرت در مقابل هر چیزی که خود را ببیند یک عکس‌العمل نشان می‏دهد؛ در مقابل جمال تحسین می‌کند، در مقابل عمل اخلاقی میل به انجام دادن در او پیدا می‏شود، در مقابل علم احساس طلب می‌کند و در مقابل کمال مطلق تقدیس و تسبیح می‌کند....به هر حال عنوان فرمانبری به عقیده ما ملاک عبادت به آن معنی که در مقابل شرک و بت‌پرستی واقعی صورت می‏گیرد نیست، هرچند به معنی خفی شرک است.
به عقیده ما عمل آنگاه عبادت است که احترام و تعظیم باشد با قصد و اعتقاد به الوهیت معبود. الوهیت معبود به معنی این است که شخص معتقد باشد که معبود تسلط باطنی و تکوینی بر او و جهان دارد و در این تسلط خود مستقل است. <ref>یادداشتهای استاد مطهری، ج‏8، ص: 180-179</ref>
به عقیده ما عمل آنگاه عبادت است که احترام و تعظیم باشد با قصد و اعتقاد به الوهیت معبود. الوهیت معبود به معنی این است که شخص معتقد باشد که معبود تسلط باطنی و تکوینی بر او و جهان دارد و در این تسلط خود مستقل است. <ref>یادداشتهای استاد مطهری، ج‏8، ص: 180-179</ref>


Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۲۵۵

ویرایش