واصل بن عطا: تفاوت میان نسخه‌ها

۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - ' در این باره' به ' دراین‌باره'
جز (جایگزینی متن - ' در این باره' به ' دراین‌باره')
خط ۳۸: خط ۳۸:
گویند واصل قادر به تلفظ حرف «راء» نبود. امّا او با چیره‌دستی شگفت‌انگیزی در مناظرات و جلسات بحث و درس از به کار بردن این حرف دوری می‌گزید و برای آن کلمه جایگزینی می‌یافت، بی آن که مخاطبین بر این قضیه آگاه شوند. و این نهایت قدرت او بر بلاغت بود. ابن خلکان نمونه‌هایی از این گونه را آورده است<ref> ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، بیروت، بی نا، بی تا، ج6، ص: 7 - 8.</ref>.
گویند واصل قادر به تلفظ حرف «راء» نبود. امّا او با چیره‌دستی شگفت‌انگیزی در مناظرات و جلسات بحث و درس از به کار بردن این حرف دوری می‌گزید و برای آن کلمه جایگزینی می‌یافت، بی آن که مخاطبین بر این قضیه آگاه شوند. و این نهایت قدرت او بر بلاغت بود. ابن خلکان نمونه‌هایی از این گونه را آورده است<ref> ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، بیروت، بی نا، بی تا، ج6، ص: 7 - 8.</ref>.


وی در سخنوری نیز سرآمد روزگار خویش بود. چنان که نزد والی عراق، [[عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز]] فی البداهه به ایراد سخن پرداخت. حال آن که دیگر شاعران و سخنوران برای سخن سرایی خود را به رنج سختی افکنده بودند. بشار در این باره به برتری واصل بر افرادی چون خالد بن صفوان، شبیب بن شیبه و فضل بن عیسی اشاره کرده و او را نزد والی [[عراق]] ستود<ref>0البلاذرى، انساب الأشراف، تحقیق محمد حمید الله، مصر، دار المعارف، 1959. ، ج‌8،ص:239</ref>.
وی در سخنوری نیز سرآمد روزگار خویش بود. چنان که نزد والی عراق، [[عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز]] فی البداهه به ایراد سخن پرداخت. حال آن که دیگر شاعران و سخنوران برای سخن سرایی خود را به رنج سختی افکنده بودند. بشار دراین‌باره به برتری واصل بر افرادی چون خالد بن صفوان، شبیب بن شیبه و فضل بن عیسی اشاره کرده و او را نزد والی [[عراق]] ستود<ref>0البلاذرى، انساب الأشراف، تحقیق محمد حمید الله، مصر، دار المعارف، 1959. ، ج‌8،ص:239</ref>.


== علم واصل ==
== علم واصل ==
خط ۵۴: خط ۵۴:


== رویارویی واصل بن عطا با زنادقه ==
== رویارویی واصل بن عطا با زنادقه ==
واصل و بسیاری دیگر از بزرگان معتزله چون عمرو بن عبید و ابواسحاق نظام تلاش‌های فراوانی در مناقشه با زندیقان و مانویان نموده‌اند. قاضی عبدالجبار در این باره می‌گوید: واصل شب هنگام به [[نماز]] بر می‌خاست و پیش رویش قلم و دواتی می‌نهاد، اگر آیه‌ای به ذهنش خطور می‌کرد که متضمّن ردّ آرای مخالفان بود، آن را می‌نوشت و سپس دیگر بار به [[نماز]] می‌ایستاد<ref> مروج‌الذهب، ج‌4،ص:22؛الأعلام، ج‌8،ص:108.</ref>.
واصل و بسیاری دیگر از بزرگان معتزله چون عمرو بن عبید و ابواسحاق نظام تلاش‌های فراوانی در مناقشه با زندیقان و مانویان نموده‌اند. قاضی عبدالجبار دراین‌باره می‌گوید: واصل شب هنگام به [[نماز]] بر می‌خاست و پیش رویش قلم و دواتی می‌نهاد، اگر آیه‌ای به ذهنش خطور می‌کرد که متضمّن ردّ آرای مخالفان بود، آن را می‌نوشت و سپس دیگر بار به [[نماز]] می‌ایستاد<ref> مروج‌الذهب، ج‌4،ص:22؛الأعلام، ج‌8،ص:108.</ref>.


شاگردان واصل نیز در ردّ اقوال [[زندقه]] چون بشّار و دیگر سران مانوی چون صالح بن عبدالقدوس، از سران دوگانه پرستی، مشارکت داشتند. واصل علاوه بر ردّیه نویسی شیوه‌ی دیگری را در مبارزه با این گروه در پیش گرفت که در جلوگیری از گسترش عقاید آنان مؤثر بود. او پیروان خود را در قالب هیأت‌های مختلف به منظور ردّ سخنان آنان به همه جا بویژه [[خراسان]] که [[مانویان]] در آن جا گرد‌ آمده بودند گسیل داشت، تا به مناظره با آنان بپردازند<ref>فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص:‌236</ref>. او شخصاً برای نشان دادن سرمشق عملی جهت خدمت به دانش و پاسداری و دفاع از جامعه‌ی اسلامی، از مسافرت به این مناطق دریغ نمی‌کرد<ref> برای آگاهی از متن مناظرات ر. ک. عبد الجبار بن احمد، قاضی القضاة، المنیة و الامل، صص: 24،43،44، 46.</ref>.
شاگردان واصل نیز در ردّ اقوال [[زندقه]] چون بشّار و دیگر سران مانوی چون صالح بن عبدالقدوس، از سران دوگانه پرستی، مشارکت داشتند. واصل علاوه بر ردّیه نویسی شیوه‌ی دیگری را در مبارزه با این گروه در پیش گرفت که در جلوگیری از گسترش عقاید آنان مؤثر بود. او پیروان خود را در قالب هیأت‌های مختلف به منظور ردّ سخنان آنان به همه جا بویژه [[خراسان]] که [[مانویان]] در آن جا گرد‌ آمده بودند گسیل داشت، تا به مناظره با آنان بپردازند<ref>فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص:‌236</ref>. او شخصاً برای نشان دادن سرمشق عملی جهت خدمت به دانش و پاسداری و دفاع از جامعه‌ی اسلامی، از مسافرت به این مناطق دریغ نمی‌کرد<ref> برای آگاهی از متن مناظرات ر. ک. عبد الجبار بن احمد، قاضی القضاة، المنیة و الامل، صص: 24،43،44، 46.</ref>.
خط ۶۱: خط ۶۱:
اعتزال به معنای کناره‌گیری و دوری گزیدن برخی از برخی دیگر است<ref> لسان‌العرب، جلد 11، صفحه‌ى 440</ref>. در فرهنگ اسلامی این اصطلاح نخستین بار بر گروهی سیاسی اطلاق ‌شد که از ورود در جنگ‌ها و منازعات سیاسی دوران [[خلافت]] [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)]] خودداری و به همین دلیل معتزله (سیاسی) نامیده شدند. چنان که دینوری کناره‌گیران از [[جنگ جمل]] را با عنوان و قد کانوا اعتزال الحرب یاد کرده<ref>دینوری، الأخبارالطوال، ص:148.</ref> و نوبختی نیز از این جماعت با نام معتزلة (فسمو المعتزله) نام می‌برد<ref> لسان‌العرب، جلد 11، صفحه‌ى 440.</ref>. برخی نیز معتزلیان سیاسی را کناره‌گیران از [[حسن بن علی|امام حسن(علیه السلام)]] دانسته‌اند<ref>. همان، ص: 4- 5</ref>.
اعتزال به معنای کناره‌گیری و دوری گزیدن برخی از برخی دیگر است<ref> لسان‌العرب، جلد 11، صفحه‌ى 440</ref>. در فرهنگ اسلامی این اصطلاح نخستین بار بر گروهی سیاسی اطلاق ‌شد که از ورود در جنگ‌ها و منازعات سیاسی دوران [[خلافت]] [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)]] خودداری و به همین دلیل معتزله (سیاسی) نامیده شدند. چنان که دینوری کناره‌گیران از [[جنگ جمل]] را با عنوان و قد کانوا اعتزال الحرب یاد کرده<ref>دینوری، الأخبارالطوال، ص:148.</ref> و نوبختی نیز از این جماعت با نام معتزلة (فسمو المعتزله) نام می‌برد<ref> لسان‌العرب، جلد 11، صفحه‌ى 440.</ref>. برخی نیز معتزلیان سیاسی را کناره‌گیران از [[حسن بن علی|امام حسن(علیه السلام)]] دانسته‌اند<ref>. همان، ص: 4- 5</ref>.


مسأله مرتکب کبیره که پس از [[حکمیت|ماجرای حکمیّت]] در سال 37هجری رخ داد<ref> الدینورى، ابو حنیفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضى، 1368ش. ص:205 - 206.</ref>، تبعات زیانباری برای جامعه [[مسلمین]] در پی داشت. از یک سو [[خوارج]] جز هم مسلکان خود، تمامی امّت اسلامی را کافر می‌دانستند و ریختن خون آنان را مباح می‌شمردند<ref>تاریخنامه طبرى، گردانیده منسوب به بلعمى (ق 4)، تحقیق محمد روشن، تهران، جلد 1و2 سروش، چ دوم، 1378ش، جلد 3،4،5 البرز، چ 3، 1373،ج‌4،ص:658- 659؛.</ref> و از دیگر سو مرجئه ایمان را جدا از عمل و مرتکب کبیره را مؤمن مى‌دانستند<ref> شهرستانی، الملل و النحل، ص: 137</ref>. هنگامی که از حسن بصری در این باره پرسش شد، وی مرتکب کبیره را منافق خواند، امّا واصل بر این عقیده بود که مرتکب کبیره را نمی‌توان کافر خواند چون او به [[توحید]] اقرار کرده و برخی صفات حمیده را نیز داراست، بلکه فاسق است و فسق حد وسط میان ایمان و کفر است و چون در قیامت انسان‌ها یا اهل شقاوتند و یا سعادت، فاسق اگر بدون [[توبه]] بمیرد، در دوزخ مخلّد خواهد بود. این نظریه به «منزلة بین المنزلتین» شهرت یافت<ref> شهرستانی، الملل و النحل، ص: 38 - 40</ref>.
مسأله مرتکب کبیره که پس از [[حکمیت|ماجرای حکمیّت]] در سال 37هجری رخ داد<ref> الدینورى، ابو حنیفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضى، 1368ش. ص:205 - 206.</ref>، تبعات زیانباری برای جامعه [[مسلمین]] در پی داشت. از یک سو [[خوارج]] جز هم مسلکان خود، تمامی امّت اسلامی را کافر می‌دانستند و ریختن خون آنان را مباح می‌شمردند<ref>تاریخنامه طبرى، گردانیده منسوب به بلعمى (ق 4)، تحقیق محمد روشن، تهران، جلد 1و2 سروش، چ دوم، 1378ش، جلد 3،4،5 البرز، چ 3، 1373،ج‌4،ص:658- 659؛.</ref> و از دیگر سو مرجئه ایمان را جدا از عمل و مرتکب کبیره را مؤمن مى‌دانستند<ref> شهرستانی، الملل و النحل، ص: 137</ref>. هنگامی که از حسن بصری دراین‌باره پرسش شد، وی مرتکب کبیره را منافق خواند، امّا واصل بر این عقیده بود که مرتکب کبیره را نمی‌توان کافر خواند چون او به [[توحید]] اقرار کرده و برخی صفات حمیده را نیز داراست، بلکه فاسق است و فسق حد وسط میان ایمان و کفر است و چون در قیامت انسان‌ها یا اهل شقاوتند و یا سعادت، فاسق اگر بدون [[توبه]] بمیرد، در دوزخ مخلّد خواهد بود. این نظریه به «منزلة بین المنزلتین» شهرت یافت<ref> شهرستانی، الملل و النحل، ص: 38 - 40</ref>.


این اختلاف موجب کناره‌گیری واصل و پیروانش از حسن بصری شد، از این رو [[معتزله]] نامیده شدند<ref>البدءوالتاریخ، ج‌5،ص:142 – 143؛ همان.</ref>.
این اختلاف موجب کناره‌گیری واصل و پیروانش از حسن بصری شد، از این رو [[معتزله]] نامیده شدند<ref>البدءوالتاریخ، ج‌5،ص:142 – 143؛ همان.</ref>.
خط ۷۸: خط ۷۸:


=== اصل توحید ===
=== اصل توحید ===
این اصل از بنیادی‌ترین اصول معتزله است. واصل صفات قدیمه‌‌ی حق تعالی چون علم، قدرت، و اراده را نفی می‌کرد و اظهار داشت که محال است دو خدای قدیم ازلی وجود داشته باشد و هر کس صفت قدیمه‌ای برای خدا اثبات کند، به وجود دو خدا اعتراف کرده است. واصلیه پس از مطالعه‌ی کتب فلسفی به این نتیجه رسیدند که تمام صفات زاید بر ذات را انکار کردند و ذات حق را عالم و قادر دانستند. توحید صفاتی که نخستین بار از سوی واصل بن عطا مطرح شد، بعدها از سوی پیروان وی به پذیرش صفات ذات و انکار صفات زاید بر ذات الهی منجر شد، زیرا به اعتقاد این گروه، صفات زاید بر ذات به تعدد قدیم و تعدد خدایان می‌انجامید<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ص: 40 - 4</ref>. این اندیشه معتزله در برابر اندیشه‌ی صفاتیه و مجسمه قرار دارد که صفات ثبوتی را که جنبه‌ی جسمانی نیز داشت از قبیل هیأت و وجه به معنای ظاهری آن پنداشتند<ref> آیات 22 و 23 سوره‌ی قیامت، آیه‌ی 27 سوره الرحمن، آیه‌ی 54 سوره اعراف و آیه‌ی 3 سوره یونس که بر جنبه‌های جسمانی خداوند اشاره دارد.</ref> و به خداوند نسبت دادند. ازاین رو معتزله اشاره‌ها و تصریحات قرآن را در این باره به عینیت تمام صفات با ذات مقدس پرودگار تأویل کردند<ref>عبد الحمید، رعفان، دراسات فی الفرق و العقائد الاسلامیه، بغداد، مطبعة اسد، بی‌تا، ص: 207.</ref>.
این اصل از بنیادی‌ترین اصول معتزله است. واصل صفات قدیمه‌‌ی حق تعالی چون علم، قدرت، و اراده را نفی می‌کرد و اظهار داشت که محال است دو خدای قدیم ازلی وجود داشته باشد و هر کس صفت قدیمه‌ای برای خدا اثبات کند، به وجود دو خدا اعتراف کرده است. واصلیه پس از مطالعه‌ی کتب فلسفی به این نتیجه رسیدند که تمام صفات زاید بر ذات را انکار کردند و ذات حق را عالم و قادر دانستند. توحید صفاتی که نخستین بار از سوی واصل بن عطا مطرح شد، بعدها از سوی پیروان وی به پذیرش صفات ذات و انکار صفات زاید بر ذات الهی منجر شد، زیرا به اعتقاد این گروه، صفات زاید بر ذات به تعدد قدیم و تعدد خدایان می‌انجامید<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ص: 40 - 4</ref>. این اندیشه معتزله در برابر اندیشه‌ی صفاتیه و مجسمه قرار دارد که صفات ثبوتی را که جنبه‌ی جسمانی نیز داشت از قبیل هیأت و وجه به معنای ظاهری آن پنداشتند<ref> آیات 22 و 23 سوره‌ی قیامت، آیه‌ی 27 سوره الرحمن، آیه‌ی 54 سوره اعراف و آیه‌ی 3 سوره یونس که بر جنبه‌های جسمانی خداوند اشاره دارد.</ref> و به خداوند نسبت دادند. ازاین رو معتزله اشاره‌ها و تصریحات قرآن را دراین‌باره به عینیت تمام صفات با ذات مقدس پرودگار تأویل کردند<ref>عبد الحمید، رعفان، دراسات فی الفرق و العقائد الاسلامیه، بغداد، مطبعة اسد، بی‌تا، ص: 207.</ref>.


=== اصل عدل ===
=== اصل عدل ===
به روایت شهرستانی واصل، در این باره معتقد است که پروردگار حکیم و عادل است و روا نیست که شرّ و ستمی به او نسبت داده شود و یا بر خلاف آن چه که به بندگانش فرمان داده، از آنان بخواهد، سپس به سبب انجام آن، آنان را مجازات نماید. فاعل خیر و شر، ایمان و کفر، طاعت و معصیّت بنده است و محال است وی به کاری فرمان داده شود که وی فاقد توانایی انجام آن باشد. معتزله با طرح و اثبات صفت عدل برای خدای تعالی به نفی اندیشه‌ی جبرگرایی و اثبات اختیار برای انسان برخاستند. زیرا جبریه خداوند را فاعل همه‌ی افعال بشر دانسته و انسان را فاقد اراده و اختیار می‌دانند<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ص: 41</ref>.
به روایت شهرستانی واصل، دراین‌باره معتقد است که پروردگار حکیم و عادل است و روا نیست که شرّ و ستمی به او نسبت داده شود و یا بر خلاف آن چه که به بندگانش فرمان داده، از آنان بخواهد، سپس به سبب انجام آن، آنان را مجازات نماید. فاعل خیر و شر، ایمان و کفر، طاعت و معصیّت بنده است و محال است وی به کاری فرمان داده شود که وی فاقد توانایی انجام آن باشد. معتزله با طرح و اثبات صفت عدل برای خدای تعالی به نفی اندیشه‌ی جبرگرایی و اثبات اختیار برای انسان برخاستند. زیرا جبریه خداوند را فاعل همه‌ی افعال بشر دانسته و انسان را فاقد اراده و اختیار می‌دانند<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ص: 41</ref>.


'''منزلة بین المنزلتین: شرح آن در ضمن معرفی این فرقه آمده است'''
'''منزلة بین المنزلتین: شرح آن در ضمن معرفی این فرقه آمده است'''
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۹۴۶

ویرایش