۸۸٬۱۲۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' برده اند' به ' بردهاند') |
جز (جایگزینی متن - ' کرده اند' به ' کردهاند') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
=نام، نسب و اوصاف یعقوبى= | =نام، نسب و اوصاف یعقوبى= | ||
نام، نسب و اوصاف: «یعقوبى» را در منابع تاریخى، چنین معرفى | نام، نسب و اوصاف: «یعقوبى» را در منابع تاریخى، چنین معرفى کردهاند: «احمد بن ابى یعقوب اسحاق بن جعفر بن وهب بن واضح». <ref> یاقوت حموى، معجم الادباء، ج 5 (بیروت: دار الاحیاء التراث العربى، بى تا)، ص 153; عمر رضا کحاله، معجم المؤلفین، ج 1 (بیروت: مؤسسة الرسالة، 1414 ق / 1993 م، چاپ اول)، ص 102</ref> نامبرده، با آن که امروزه بیشتر به یعقوبى یا ابن یعقوبى معروف است; <ref>عمر رضا کحاله، معجم المؤلفین، ج 1 (بیروت: مؤسسة الرسالة، 1414 ق / 1993 م، چاپ اول)، ص 102</ref> اما در تألیفهاى متقدمان، با چنین عنوانى شناسایى نشده و گویا پس از انتشار آثارش در دوران اخیر، بدین عنوان، شهرت یافته است. <ref>احمد بن ابى یعقوب (یعقوبى)، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتى (تهران: شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1381، چاپ چهارم)، پیش گفتار مترجم، صص نه و ده</ref> پیش از آن، عنوانِ مشهور وى، در انتساب به دنیاى بزرگ خود، ابن واضح بوده است. <ref>عمر رضا کحاله، معجم المؤلفین، ج 1 (بیروت: مؤسسة الرسالة، 1414 ق / 1993 م، چاپ اول)، ص 102</ref> | ||
به طور معمول، کاربرد وصف یعقوبى درباره یک شخص، بیانگر آن است که نام یکى از نیاکان او یعقوب بوده است. <ref>ابو سعد عبدالکریم بن محمد السمعانى، الانساب، ج 5 (بیروت: دارالفکر، 1419ق / 1998م، چاپ اول)، ص 669</ref> اما درباره چهره مورد سخن در این جا، چنین نبوده است; بلکه به احتمال قوى این وصفِ او برگرفته از کنیه پدرش ابى یعقوب بوده است. بر این اساس، احتمال داده شده است که به مرور زمان، ابى یعقوب به یعقوبى تحول یافته است، و سپس به جهت اشتهار علمى ـ یا سیاسىِ وى، همان نام در مورد فرزندش غالب گردیده است. <ref> یاسین ابراهیم على الجعفرى، الیعقوبى، المورخ و الجغرافى (بغداد: دارالرشید للنشر، 1980م)، ص 20; حسین عاصى، الیعقوبى، عصره ـ سیرة حیاته ـ منهجه التاریخى (بیروت: دارالمکتب العلمیه، 1413ق / 1992م)، ص 36</ref> گفتنى است که در بخش الحاقات ضمیمه <ref> البته این بخش، جزء متن اصلى کتاب البلدان نیست، و مشتمل بر گزارشهاى نویسندگان کهن از آثار گوناگون یعقوبى است; ر. ک: احمد بن ابى یعقوب (یعقوبى)، البلدان، تصحیح محمد صادق آل بحرالعلوم (نجف: المکتبة الرضویة، بى تا)، ص 118، پاورقى مصحح</ref> کتاب البلدان در موارد فروان، وصف یعقوبى درباره نامبرده به کار رفته است. <ref>ر. ک: همان، صص 118-132</ref> | به طور معمول، کاربرد وصف یعقوبى درباره یک شخص، بیانگر آن است که نام یکى از نیاکان او یعقوب بوده است. <ref>ابو سعد عبدالکریم بن محمد السمعانى، الانساب، ج 5 (بیروت: دارالفکر، 1419ق / 1998م، چاپ اول)، ص 669</ref> اما درباره چهره مورد سخن در این جا، چنین نبوده است; بلکه به احتمال قوى این وصفِ او برگرفته از کنیه پدرش ابى یعقوب بوده است. بر این اساس، احتمال داده شده است که به مرور زمان، ابى یعقوب به یعقوبى تحول یافته است، و سپس به جهت اشتهار علمى ـ یا سیاسىِ وى، همان نام در مورد فرزندش غالب گردیده است. <ref> یاسین ابراهیم على الجعفرى، الیعقوبى، المورخ و الجغرافى (بغداد: دارالرشید للنشر، 1980م)، ص 20; حسین عاصى، الیعقوبى، عصره ـ سیرة حیاته ـ منهجه التاریخى (بیروت: دارالمکتب العلمیه، 1413ق / 1992م)، ص 36</ref> گفتنى است که در بخش الحاقات ضمیمه <ref> البته این بخش، جزء متن اصلى کتاب البلدان نیست، و مشتمل بر گزارشهاى نویسندگان کهن از آثار گوناگون یعقوبى است; ر. ک: احمد بن ابى یعقوب (یعقوبى)، البلدان، تصحیح محمد صادق آل بحرالعلوم (نجف: المکتبة الرضویة، بى تا)، ص 118، پاورقى مصحح</ref> کتاب البلدان در موارد فروان، وصف یعقوبى درباره نامبرده به کار رفته است. <ref>ر. ک: همان، صص 118-132</ref> | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
«... تنها بدان جهت ابتدا به [[عراق]] کردم که عراق وسط دنیا و ناف زمین است و بغداد را بدان جهت آغاز کردم که در وسط عراق واقع است... بغداد علاوه بر آن چه که گفتیم، شهر [[بنی هاشم|بنیهاشم]] و دارالملک ایشان و مرکز سلطنت آنان است و هیچ کس پیش از ایشان آن را آغاز نکرده و پادشاهانی جز اینان در آن سکونت نگزیده اند. دیگر بدان جهت که نیاکان من آن جا اقامت داشتهاند و یکی از ایشان آن جا فرمانروا بوده است.» <ref>ابن واضح یعقوبی، البلدان، ترجمه محمدابراهیم آیتی (تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 2536) ص 154- 155</ref> | «... تنها بدان جهت ابتدا به [[عراق]] کردم که عراق وسط دنیا و ناف زمین است و بغداد را بدان جهت آغاز کردم که در وسط عراق واقع است... بغداد علاوه بر آن چه که گفتیم، شهر [[بنی هاشم|بنیهاشم]] و دارالملک ایشان و مرکز سلطنت آنان است و هیچ کس پیش از ایشان آن را آغاز نکرده و پادشاهانی جز اینان در آن سکونت نگزیده اند. دیگر بدان جهت که نیاکان من آن جا اقامت داشتهاند و یکی از ایشان آن جا فرمانروا بوده است.» <ref>ابن واضح یعقوبی، البلدان، ترجمه محمدابراهیم آیتی (تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 2536) ص 154- 155</ref> | ||
درباره تاریخ وفات یعقوبی نیز روایات متفاوت و گاه متناقض گزارش شده است. محمد ابراهیم آیتی، در مقدمه «البلدان»، ویلیام مل ورد در مقدمه کتاب «مشاکلة الناس لزمانهم» و نیز [[محسن امین]] در «اعیان شیعه» بر اختلافات فاحش منابع دراینباره اشاره | درباره تاریخ وفات یعقوبی نیز روایات متفاوت و گاه متناقض گزارش شده است. محمد ابراهیم آیتی، در مقدمه «البلدان»، ویلیام مل ورد در مقدمه کتاب «مشاکلة الناس لزمانهم» و نیز [[محسن امین]] در «اعیان شیعه» بر اختلافات فاحش منابع دراینباره اشاره کردهاند، که ضرورتی به ذکر آنها در این جا نیست. تنها به موردی که یعقوبی در تاریخ آل طولون بیان کرده و نشاندهنده حیات و فعالیت علمی و فکری وی تا سال 292ه است اشاره میکنیم. در ملحقات کتاب «البلدان» در این باب سند قاطعی است که نشان میدهد مرگ یعقوبی میبایست حداقل در سال 292ه و یا مدتی پس از آن روی داده باشد: | ||
«و محمد (احمد) بن ابی یعقوب کاتب خبر داد و گفت: چون شب [[عید فطر]] سال دویست و نود و دو پیش آمد، وضع خوبی را که خاندان ابن طولون در چنین شبی داشتند و آن همه اسلحه و علمهای رنگارنگ بزرگ و پرچمها و جامههای فاخر و اسبان بسیار و آواز بوقها و طبلها را یادآور شدم و بدان جهت اندیشهای مرا فراگرفت و در همان شب خوابیدم وهاتفی را شنیدم که میگوید: | «و محمد (احمد) بن ابی یعقوب کاتب خبر داد و گفت: چون شب [[عید فطر]] سال دویست و نود و دو پیش آمد، وضع خوبی را که خاندان ابن طولون در چنین شبی داشتند و آن همه اسلحه و علمهای رنگارنگ بزرگ و پرچمها و جامههای فاخر و اسبان بسیار و آواز بوقها و طبلها را یادآور شدم و بدان جهت اندیشهای مرا فراگرفت و در همان شب خوابیدم وهاتفی را شنیدم که میگوید: |