سالم بن احمد بن جندان: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'رفته اند' به 'رفتهاند') |
جز (جایگزینی متن - ' می خواست' به ' میخواست') |
||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۸: | ||
با علما مینشست، مسئولین را راهنمایی میکرد و تذکر میداد، به پیر و جوان احترام میگذاشت، با جوانان مینشست و خود را به سطح آنان پایین میآورد، با فقرا و نیازمندان میآمیخت و با آنها محشور میشد و مردم، حتی مسیحیان و چینی ها همه او را دوست داشتند. تا زمان حال نیز در خانه کسانی که با علمای اندونزی ارتباط دارند عکس او آویخته است. | با علما مینشست، مسئولین را راهنمایی میکرد و تذکر میداد، به پیر و جوان احترام میگذاشت، با جوانان مینشست و خود را به سطح آنان پایین میآورد، با فقرا و نیازمندان میآمیخت و با آنها محشور میشد و مردم، حتی مسیحیان و چینی ها همه او را دوست داشتند. تا زمان حال نیز در خانه کسانی که با علمای اندونزی ارتباط دارند عکس او آویخته است. | ||
حبیب سالم عبا و عمامهاش را در میآورد و شلوار و شنل و لباس حاشیهای میپوشید تا با جوانها بنشیند و به سطح آنها بیاید، حتی ممکن است لباس کارگران را بپوشد و با آنها بنشیند. بعضی شبها با دستی پر از پول به محله بدکاران میرفت، آنها را جمع میکرد و خدا را یادآوری میکرد، آنها را به توبه راهنمایی میکرد و پول بین آنها تقسیم میکرد و از آنها | حبیب سالم عبا و عمامهاش را در میآورد و شلوار و شنل و لباس حاشیهای میپوشید تا با جوانها بنشیند و به سطح آنها بیاید، حتی ممکن است لباس کارگران را بپوشد و با آنها بنشیند. بعضی شبها با دستی پر از پول به محله بدکاران میرفت، آنها را جمع میکرد و خدا را یادآوری میکرد، آنها را به توبه راهنمایی میکرد و پول بین آنها تقسیم میکرد و از آنها میخواست که گناه را به کسب درآمد تبدیل نکنند و به خانه های خود بازگردند. و اگر پولش تمام می شد، با گریه و هق هق به خانهاش برمی گشت تا اینکه همه در ماشینش صدای گریه او را شنیدند. و از مردم زمان خود و مصر نقل شده است که اگر در میان علما و امیران می نشست، مانند شیر بود و چون مجلس تمام شد با جوانان نشست و عمامه خود را برداشت و با جوانان سخن میگفت که آنان را خشنود میکرد و خلق و خوی و روحیات آنان به او گرایش داشت، بلکه غالباً تسلیم سطح آنان می شد و جوانان نیز او را بسیار دوست میداشتند، چنان که او آنان را دوست دارد، پس تا امروز در سال 1437 ق افراد مسن زیادی را پیدا کنید که همان جوانان بودند و اگر نزد یکی از آنان برویم و شیخ سالم را یاد کنیم، می بینیم که از حسرت و اشتیاق می گریند. | ||
اخبار او به قدری جالب است که مجله تورجمان صفحه ای را به ذکر اخبار و شوخی های او اختصاص داده است. و سفر بسیار بود برای ندای خدا و بهره و منفعت و جمعآوری اطلاعات و اسناد و روایت. مردم همه کشورهایی که او به آنجا سفر کرده است، خاطرات خوشی از او دارند. | اخبار او به قدری جالب است که مجله تورجمان صفحه ای را به ذکر اخبار و شوخی های او اختصاص داده است. و سفر بسیار بود برای ندای خدا و بهره و منفعت و جمعآوری اطلاعات و اسناد و روایت. مردم همه کشورهایی که او به آنجا سفر کرده است، خاطرات خوشی از او دارند. |
نسخهٔ ۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۵۸
سالم بن احمد بن جندان | |
---|---|
نام کامل | سالم بن احمد بن جندان |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | 1324 ق، ۱۲۸۴ ش، ۱۹۰۶ م |
محل تولد | سرابایا، اندونزی |
سال درگذشت | 1389 ق، ۱۳۴۸ ش، ۱۹۶۹ م |
محل درگذشت | جاکارتا، اندونزی |
دین | اسلام، اهل سنت |
استادان |
|
شاگردان |
|
آثار |
|
فعالیتها | محدث، مورخ، نسب شناس، نویسنده و جهانگرد اندونزیایی |
سالم بن احمد بن جندان (1324 - 1389 هجری قمری) محدث، مورخ، نسب شناس، نویسنده و جهانگرد اندونزیایی با اصالت حضرمی است. با کسب علم از بسیاری از بزرگان زمان خود که تعداد آنها به 400 استاد رسید، عمر خود را در طلب علم، تعلیم، تبلیغ دین خدا، نوشتن و نقل روایت گذراند. در علم حدیث، روایت، رجال، تاریخ، انساب و سایر هنرهای علمی تحقیق فراوان کرد. او در برابر استعمار هلند و ژاپن ایستاد تا جایی که او را شکنجه، زندانی کردند و به او آسیب رساندند. او بیش از 150 کتاب نوشت. یک کتابخانه عالی که حاوی بسیاری از کتاب های کمیاب است ایجاد کرد. روز وفاتش توسط خیل عظیمی از مردم که بیش از نیم میلیون نفر بودند تشییع شد و راهها تا مسافتی بیش از چهار کیلومتر مملو از عزاداران بود.
نسب
سالم بن أحمد بن حسین بن صالح بن عبدالله بن جندان بن عبدالله بن عمر بن عبدالله بن شیخان بن الشیخ أبیبکر بن سالم بن عبدالله بن عبدالرحمن بن عبدالله بن عبدالرحمن السقاف بن محمد مولی الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبیدالله بن أحمد المهاجر بن عیسی بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمدالباقر بن علی زینالعابدین بن الحسین بن امام علی بن أبیطالب و امام علی همسر فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله است.
وی سی و پنجمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.
تولد و تربیت
وی در روز جمعه قبل از طلوع فجر در 18 رجب 1324 هجری قمری برابر با 7 سپتامبر 1906 میلادی در شهر سرابایا در کشور اندونزی به دنیا آمد و مادرش مزنه دختر علی بن مصطفی بن شیخ ابیبکر بن سالم بود. خواندن قرآن را فراگرفت و علوم منطوقی و مفهومی را نزد اعضای خانوادهاش آموخت. پدرش از بزرگان صالحین زمان خود بود و علم را از علمای زمان خود مانند امام سید علی بن مصطفی فرزند شیخ ابیبکر بن سالم که پدر همسرش است و از عمویش شیخ صالح بن فارس بن الحسن باقیس و در جوانی از پدرش الحبیب الحسین بن صالح بن جندان فراگرفت. سپس زیر نظر عالم آقا حبیب عبدالقادر بن احمد بن محمد بن علی بلفقیه به مدرسه خیریه سرابایا پیوست.
اساتید
اساتید او بسیارند او گفته است که اساتیدش حدود چهارصد نفر بودهاند. به برجستهترین آنها اشاره میکنیم:
- پدرش أحمد بن الحسین بن جندان
- جدّ مادریاش علی بن مصطفی ابن الشیخ أبیبکر بن سالم
- محمد بن أحمد بن محمد المحضار
- أحمد بن حامد المرزوقی السواهانی
- خلیل بن عبداللطیف البنکلانی
- محمد بن عبدالرحمن البار
- محمد بن محمد زبارة الصنعانی
- عمر حمدان المحرسی
- علی بن فالح الظاهری المهنوی
- أبوبکر بن محمد بن عمرالسقاف
- عبدالله بن صدقة دحلان
- محمد عبدالحی بن عبدالکبیر الکتانی
- عبدالرحمن بن عبیدالله السقاف
- علوی بن طاهر الحداد
- عبدالقادر بن أحمد بلفقیه
- عبدالستار بن عبدالوهاب الصدیقی
- عبدالله أزهری الفلمبانی
- أرشد الطویل البنتانی
- عباس بن عبدالعزیز المالکی الإدریسی
- عبدالله بن عبدالرحمن العطاس الجومبانی
- أمة الله بنت عبدالغنی العمریة
- حسینة بنت شیخ بن أحمد بافقیه
شاگردان او
تاریخ دان محمد ضیاء بن شهاب گفته: حبیب سالم در خانه خود جلسات آموزشی برای معلمان و دانشآموزان و مبلغین افتتاح کرد که آن را قصر الوافدین نامید تا مبلغان و معلمان را نسبت به روشهای دعوت و اطلاعات و نکات ظریف آموزش و تبلیغ راهنمایی کند. به خواننده میگویم که در این جمله آخر تأمل کند که علما با شوق در این درس شرکت میکردند و این حکایت از اعتماد آنان به حبیب سالم و علوم و اطلاعات او دارد. همچنین حاکی از کثرت کسانی است که آن را گرفتهاند، اما از اساتید خود شنیدیم که میگویند و تصدیق میکنند که در جاکارتا به طور خاص و در اندونزی به طور کلی عالمی نیست جز این سه نفر، صلوات بر همه آنها، و آن سه نفر عبارتند از: السید الحبیب علی بن عبدالرحمن الحبشی والسید الحبیب علی بن حسین العطاس والسید الحبیب سالم بن أحمد بن جندان. به عبارت دیگر عالمی در جاکارتا به طور خاص و در اندونزی به طور کلی وجود ندارد مگر اینکه شاگرد یکی از این سه بزرگوار بوده است. برخی از شاگردان قابل توجه ایشان عبارتند از:
- عبدالرحمن بن أحمد بن عبدالقادر السقاف
- محمد شافعی حذامی
- عبدالله بن نوح
- محمد ضیاء بن شهاب
- عبدالله الشافعی مؤسس المدارس الشافعیة
- طاهر راحلی مؤسس المدارس الطاهریة
- عبدالرحمن بن عبدالله بن سالم باقادر العطاس
- زین شکری الفلمبانی
- عبدالله بن سعید اللحجی
- محمد شکور یعقوب
- محمد طیب عزی
- کمال یوسف
- سیف الدین أمسیر
- عبدالله مختار السوکابومیوی
- علی بن عبدالرحمن بن أحمد السقاف
- محمد بن عبدالرحمن بن أحمد السقاف
- محمد بن علوی المالکی
- سالم بن عبدالله الشاطری
- عمر بن حامد الجیلانی
صدور اجازه به دیگران
اساتید بزرگی هستند که از ناحیه ایشان اجازاتی داشتند و او برایشان نوشته بود، برخی از آنان عبارتند از:
- سالم بن حفیظ
- محمد بن سالم بن حفیظ
- حسن بن محمد المشاط
- محمد بن حسن بن محمد فدعق
- عمر بن أحمد بن سمیط
- محمد بن عوض باوزیر
- محمد بن سالم البیحانی
- محمد بن أحمد العجیل
- محمد إبراهیم الأموی السودانی
- علوی بن عباس المالکی
- محمد أمین الکتبی
- عبدالله بن عوض بکیر
- عبدالله بن عبدالرحمن باهرمز
توثیق علما
در مورد سند و سفارش ائمه به او بسیارند و به برخی از بزرگان ایشان اشاره میکنیم:
- محدث حجاز، شیخ عمر حمدان، او را کامل توصیف کرده، در برخی از جوازهای خود برای او به خط و مهر خود، گفته است: السید الکامل سالم بن احمد بن جندان.
- عالم بزرگ و مورخ حجة علوی بن طاهر الحداد به خط خود در اذن خود به او چنین میفرماید: «أما بعد فقد سألنی السید العالم الفاضل الندب الملقن الملهم ذوالحفظ والبحث والتنقیب والآتی کل یوم بمبحث غریب السید سالم بن أحمد بن جندان بن الشیخ فخرالأکارم أبیبکر بن سالم العلوی الحسینی.
- سید علوی بن طاهر الحداد غالباً به توثیقات حبیب سالم تکیه میکرد.
- محقق شیخ حسن المشاط گفت: و در میان اساتید من سید سالم بن احمد بن جندان الحضرمی العلوی که در جاکارتا از سرزمین جاوه زندگی میکند، است. او دارای علم و تقوای بسیار و فعال در تبلیغ دین است. او دارای سندهای روایی معتبر است که به آباء خود میرسد و در نهایت اعتبار هستند.
- علامه شیخ عبدالله بن سعید اللحجی میگوید: و یکی از استادان من عالم چیره دست، معجزه زمان، شیخ محدث سید سالم بن احمد بن حسین بن صالح بن جندان است.
- علامه حبیب عبدالقادر بن احمد السقاف میگوید: «سه تن از علویان در حفظ و هوش شگفتی هستند، حبیب عبدالرحمن بن عبدالله السقاف، حبیب علوی بن طاهر الحداد و حبیب سالم بن احمد بن جندان.
- علامه و فقیه فرهیخته سید زین بن عبدالله العیدروس الصلبیه جاکارتایی میگوید: ما سادات علوی در روایت و درایت صورتمان به سمت کعبه حبیب سالم است.
- بیش از صد نفر از علما که او را تتعریف و تمجید و توثیق کردهاند در کتابی مستقل گرداوری شدهاند.
تالیفات
مورخ محمد ضیاء بن شهاب در تعلیقات خود بر کتاب «شمس الظهیرة» میگوید: او کتاب هایی دارد که به خط خود نوشته و غالباً حفظ کرده است. برای توضیح کتابهایش میگویم که حبیب سالم یکی از نویسندگان پر کار و پر تالیف است و علاقه زیادی به جمعآوری کتاب داشته تا حدی که کتابخانهاش پر از کتابهای کمیاب بود که از کشورهای مختلف جمع کرده بود. اما پس از مرگش کسی از آن مراقبت نکرد و از بین رفت. کتابهای زیادی در زمان حیاتش و بعد از مرگش دزدیده شد تا اینکه ما سی سال بعد از مرگش آمدیم و آنچه از آن کتابخانه باقی مانده بود را تحویل گرفتیم و الحمدلله آنچه را که از آن باقی مانده است، حفظ کردیم.
در این کتابها آنچه حبیب سالم با قلم خود نوشته است یک مجموعه تصحیح شده و پاک نویس شده است و این کم است و شاید از بیست جلد بیشتر نباشد که تعداد کمی از آنها دارای تقریض از علمای دیگر است. تعدادی نیز پیش نویس هستند ویا کامل نشدهاند و یا تصحیح و پاک نویسی نشدهاند که بیشتر کتابه ای به جای مانده از او از این دسته هستنداز جمله: کتاب «الخلاصة الکافیة» که خود او تصریح کرده که هنوز پاک نویس نشده است و کتاب «الدر و الیاقوت» و کتاب «روضة الولدان» و غیر آن که بسیارند که بیشتر در سفرهای تبلیغی نگاشته است. نوشتههای او بیش از صد نگاشته است که ترکیبی از نامه ها و جزوه ها و کتاب های پر برگ میباشند که بیشتر آنها یا از بین رفتهاند و یا کامل نشدهاند.
برخی از تألیفات وی را که همگی نسخه های خطی و منتشر نشده است ذکر میکنیم:
- «العلم الشامخ فی معجم المشایخ»
- «معجم الأوادم فی الأنساب والتراجم»
- «إعلام أهل الرسوخ بأنباء أعلام الشیوخ»
- «درة الحجال فی أعلام الرجال»
- «المشیخة الصغری المسماة بسوابق المیدان»
- «الوسیط فی ثبت المحیط»
- «الفهرست الکبری»
- «منبع العیون فی رفع الأسانید إلی الفنون»
- «القول المزید فی طرق الأسانید»
- «العقود الدریة فی المسلسلات الفخریة»
- «القول الحثیث فی أحکام العمل بالحدیث الضعیف»
- «عمدة اللفاظ بذیل طبقات الحفاظ»
- «إتحاف النبیل بأخبار من بجزائر الأرخبیل»
- «الدر والیاقوت فی بیوتات عرب المهجر وحضرموت»
- «الإقلید فی شعراء الموالید»
- «ضجیج الکون من لبس البنطلون»
- «المسائل البسیطة فی أحکام لبس البرنیطة»
- «اللوامع البینات بأخبار من وفد علی مولی عینات»
- «روضة الولدان فی ثبت ابن جندان»
- «الخلاصة الکافیة»
- «ذکری الحبیب فی حیاة مولی الکثیب»
- «قطف الثمر فی حیاة الشیخ أبیبکر»
- «نقش التابوت فی من حل من الصحابة بحضرموت»
- «المسندات والوثائق فی الإجازات والطرائق»
برخی از روشهای نگارش او
و اما روش نگارش او عجیب و غریب و متمایز از سایر دانشمندان است. در آن به برخی از روشهای او اشاره میکنیم:
- به منابعی که در اختیار داشت و اسنادی که پیدا میکرد و اطلاعاتی که شفاهی به دست می آورد راضی نمی شد و گاهی خودش سفر میکرد تا منابع را ببیند؛
- به نظر میرسد که نوشتههای او نوشتههای به روز است و موضوع و ورود و خروج آن منظم است. اما چون مرتب در حال نوشتن بود، بعضی نوشتههایش کامل نیست و ارجاعات او به اجزاء بعدی بی ثمر نمیرسد؛
- بر حفظ تکیه میکرد، از این رو گاه مطالب را پس و پیش می نوشت و برخی مطالب را که در جای دیگر می آورد، در جای دیگر نمی آورد.
- بیشتر کتابهایش را ویرایش و بازنگری نکرد، بلکه پیشنویسهایی بودند که جمعآوری میکرد و دیگر به آنها مراجعه ننمود.
- در کتابت احادیث، سند آنها را ذکر میکرد؛
- مطالب را با منابع ذکر میکرد؛
- گاهی چیزی را که در نگاه اول اشتباهی آشکار به نظر میرسد ذکر میکرد تا خواننده از آنچه ذکر کرده تعجب کند، بنابراین با این سبک نه تنها توجه خواننده را جلب میکرد، بلکه او را نسبت به ابراز بازخورد وا میداشت. و جواب را در جای دیگری از کتابش یا در نوشتههایش توضیح میداد.
سفرهای او
حبیب سالم بن احمد بن جندان به قصد کسب علم، جمعآوری اسناد روایات و تبلیغ دین خدا به جاهای زیادی سفر میکرد. او به شرق اندونزی به ترناتی، والو، جزایر کینگز، ماکاسار، کورونتالو، مانادو، ماناهاسا و فیلیپین رفت و آمد داشت و در تمام مناطق جزیره سولاوسی گشت و گذار کرد و در آنجا با علما که برجستهترین آنها علامه معمرالسید محمد بن عبدالرحمن بن البار و معمر ارشد الطویل بود ملاقات کرد و نزد ایشان از جایگاه والایی برخوردار شد تا جایی که آن دو او را رتبه شیخ المشایخ دادند.
وارد کلمنتان و برونئی شد و تمام نواحی آن را گشت و با علمای آن تماس گرفت که برجستهترین آنها مفتی بنجرماسین علامه شیخ جمال الدین بنجری بود و به بالی و لومبوک و آن مناطق رفت و آمد میکرد و با علمای آن دیار از جمله عالامه شیخ محمد بن مصطفی العفیفی ارتباط گرفت.
در سوماترا بسیار به فالمبان سفر میکرد و اهل آنجا بسیار او را دوست میداشتند. با علمای آنجا از جمله علامه شیخ عبدالله ازهری فلمبانی ارتباط گرفت. از آنجا نیز به سنگاپور رفت و مدرسه اسلامی الجنید را تاسیس کرد و در مسجد السلطان و غیر آن مجالس علمی برگزار کرد. به مالاگا نیز سفر کردو یک سال در آنجا ماند و به اطراف آن سرکشی کرد. د راین سفرها تاریخ نویس و نسب نگار سید علوی بن طاهر الحداد او را همراهی میکرد.
او مورد تجلیل تاجران بزرگ حجاز مانند بن لادن، بوگشان و کاکی قرار گرفت، بنابراین بن لادن چک هایی به او داد که در آن اعداد پول مورد نیاز خود را نوشته بود، بنابراین مجموعه عظیمی از کتاب ها را خرید و به اندونزی آورد. آنها را در کتابخانه خود گنجاند. کتابهای متعددی درباره حضرموت و قبایل آن نوشت، و برای اطمینان از اسناد مطالب به حضرموت سفر کرد.
به همراه شیخ محمد بن سالم بیهانی نواحی حضرموت را سیاحت کرد و با شخصیت های آنجا ارتباط گرفت و آنچه را که به چشم دیده بود تصدیق کرد.
در سفرهای او مورخ بزرگ سید صالح بن علی الحمید و مورخ المعمرالسید جعفر بن محمد السقاف، وزیر سابق دولت کثیری، محمد بن سالم بن حافظ و شیخ همراهی میکردند. سالم بن سعید بکیر بغیثان که در آن زمان رئیس مجلس فتوای شرعی در تریم بود و دیگران.
در این سفرها جلسات علمی که در آن بحث ها و پرسش و پاسخ های علمی انجام شد برگزار میگردید. سپس با کتابهای زیادی به اندونزی بازگشت و آنها را در کتابخانهاش گنجاند. و اما در جزیره جاوه که زادگاه و موطن اوست، در تمام نواحی آن رفت و آمد میکرد و با علمای آن تماس می گرفت که برجستهترین آنها علامه کیاهی احمد بن حامد السواهانی و دیگران بود. و به هند و مصر و افریقا و کویت و عراق و غیره سفر کرده است، لذا با علما و ائمه آن مناطق نیز ارتباط داشت.
نبوغ و حافظه او
در مورد قوت حفظ و هوش بیش از حد ایشان، همانطور که آقای ضیاء گفته است: اکثر کتابهایش را از حفظ نوشته است. وی همچنین میگوید: «در مجامع عمومی خطیب بود، در سخنانش سلیم، قوی در حافظه و حاضر جواب بود و اگر حدیث نبوی نقل میکرد، سلسله راویان را ذکر میکرد، و اگر تاریخی را ذکر میکرد، واقعه را به تفصیل بیان میکرد و اگر در تاریخ از شخصی یاد میکرد نسبش را از حفظ ذکر میکرد.
بن شهاب گفت: حاج محمد رشاد به من گفت که حبیب سالم بن جندان عهد عتیق و عهد جدید را از کتاب اهل الناس حفظ کرده است و با مسیحیان مجادله میکرد.
محمد شکور یعقوب و سید محمد بن علوی الحمید و از جمله حاج محمد رشاد است که از نوکران اوست و دخترانش و جمعیت کثیری است که گفتهاند: هر کس نزد شیخ سالم میآمد و سؤال میکرد، او به سؤال کننده میگفت: "این کتابخانه من است." برو به گنجه فلانی و در آن به قفسه فلانی نگاه کن و بشمار، فلان کتاب از سمت راست یا چپ قفسه، و فلان کتاب را پیدا می کنی، صفحه فلان را باز کنید و به خط فلان نگاه کنید پاسخ خود را پیدا کنید.
زندگی اجتماعی
با علما مینشست، مسئولین را راهنمایی میکرد و تذکر میداد، به پیر و جوان احترام میگذاشت، با جوانان مینشست و خود را به سطح آنان پایین میآورد، با فقرا و نیازمندان میآمیخت و با آنها محشور میشد و مردم، حتی مسیحیان و چینی ها همه او را دوست داشتند. تا زمان حال نیز در خانه کسانی که با علمای اندونزی ارتباط دارند عکس او آویخته است.
حبیب سالم عبا و عمامهاش را در میآورد و شلوار و شنل و لباس حاشیهای میپوشید تا با جوانها بنشیند و به سطح آنها بیاید، حتی ممکن است لباس کارگران را بپوشد و با آنها بنشیند. بعضی شبها با دستی پر از پول به محله بدکاران میرفت، آنها را جمع میکرد و خدا را یادآوری میکرد، آنها را به توبه راهنمایی میکرد و پول بین آنها تقسیم میکرد و از آنها میخواست که گناه را به کسب درآمد تبدیل نکنند و به خانه های خود بازگردند. و اگر پولش تمام می شد، با گریه و هق هق به خانهاش برمی گشت تا اینکه همه در ماشینش صدای گریه او را شنیدند. و از مردم زمان خود و مصر نقل شده است که اگر در میان علما و امیران می نشست، مانند شیر بود و چون مجلس تمام شد با جوانان نشست و عمامه خود را برداشت و با جوانان سخن میگفت که آنان را خشنود میکرد و خلق و خوی و روحیات آنان به او گرایش داشت، بلکه غالباً تسلیم سطح آنان می شد و جوانان نیز او را بسیار دوست میداشتند، چنان که او آنان را دوست دارد، پس تا امروز در سال 1437 ق افراد مسن زیادی را پیدا کنید که همان جوانان بودند و اگر نزد یکی از آنان برویم و شیخ سالم را یاد کنیم، می بینیم که از حسرت و اشتیاق می گریند.
اخبار او به قدری جالب است که مجله تورجمان صفحه ای را به ذکر اخبار و شوخی های او اختصاص داده است. و سفر بسیار بود برای ندای خدا و بهره و منفعت و جمعآوری اطلاعات و اسناد و روایت. مردم همه کشورهایی که او به آنجا سفر کرده است، خاطرات خوشی از او دارند.
وفات
وی در شب دوشنبه 16 ربیع الاول 1389 هجری قمری مصادف با اول ژوئن 1969 میلادی درگذشت و در مقبره حبیب محسن بن محمد العطاس واقع در شاندیت در جاکارتای اندونزی به خاک سپرده شد. آقای محمد ضیاء بن شهاب گفت: وقتی رادیوهای محلی خبر مرگ او را اعلام کردند، جمعیت بسیاری که حدود 150 هزار نفر تخمین زده میشدند برای تشییع جنازه بیرون رفتند و خیابانها پر از جمعیت شد و حملونقل در جادهای چهار کیلومتری متوقف شد. و علما و دولتمردان در تشییع جنازه شرکت کردند.»
منابع
- کتاب روضة الولدان تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان
- الخلاصة الکافیة تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان وهو مسود بخط الحبیب عبدالله بن أحمد الهدار
- مرآة الزمان فی حیاة ابن جندان تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان
- شجرة أنساب آل باعلوی الکبری
- السامی فی الأسامی و غیر ذلک من کتبه تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان
- تعلیقات السید ضیاء بن شهاب علی کتاب شمس الظهیرة الجزء 1 صفحة 297-299.
- المرقاة إلی الروایة و الرواة تألیف الشیخ عبدالله بن سعید اللحجی صفحة 50-55.
- الطالع السعید المنتخب من السلسلات و الأسانید تألیف السید محمد بن علوی المالکی صفحة 8.
- نفحات المسک العاطری بثبت العلامة سالم بن عبدالله الشاطری صفحة 115.
- کتاب سفینة ابن جندان تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان
- الوثائق الموجودة فی مکتبة الفخریة لآل ابن جندان.
- المدخل تألیف السید علوی بن طاهر الحداد صفحة 63 الطبعة 1971.
- الثبت الکبیر للشیخ حسن المشاط صفحة 183-185.
- الثناء العاطر من الأئمة الأکابر علی الحبیب سالم بن جندان ذی المفاخر تألیف حفیده السید أحمد بن نوفل بن سالم بن جندان.