طرح خاورمیانه بزرگ، غرب و کشورهاى مسلمان زمینه‌ها، چیستى و پیامدها (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'درخواست ها' به 'درخواست‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'نخست وزیر' به 'نخست‌وزیر')
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
اسرائیل نیز همچون آمریکا بر آن است که پیاده شدن دموکراسی در منطقه خاورمیانه به ریشه کنی تروریسم، آن هم تروریسم مذهبی منتهی می‌شود، زیرا اکثریت در کشورهای خاورمیانه بزرگ مسلمان‌اند و در دین اسلام مفاهیم مقدّسی مانند جهاد و شهادت وجود دارد و پای‌بندی مسلمانان بر اعتقادات دینی خود انجام علمیات‌های شهادت طلبانه علیه دشمن را به دنبال می‌آورد.<ref>پیشینه و مؤلفه‌ها، 1383: 38.</ref> از آن‌جا که آمریکا و اسرائیل و... در مقابله با این قبیل مبارزات، ذلیل و خلع سلاح شده‌اند، منشأ تروریسم را مفاهیم مذهبی دانسته و مرکزیت آن را خاورمیانه قلمداد می‌کنند و تنها راه خلاصی از این خطر بزرگ را نفوذ در فرهنگ و سست کردن اعتقادات مردم منطقه بر می‌شمارند. آنان از هرگونه تلاش در جهت تحقق طرح خاورمیانه بزرگ دریغ نمی‌کنند، چرا که تغییر فرهنگ دینی مردم منطقه، از طرفی روحیه استکبار و آمریکا و اسرائیل ستیزی را از بین خواهد برد و آمریکا و اسرائیل راحت‌تر می‌توانند به غارت منابع منطقه بپردازند، و از سوی دیگر، با تسلط بر منطقه به لحاظ موقعیت استراتژیکی و دارا بودن قسمت عمده منابع مورد نیاز صنعت غرب و اروپا، از شکل‌گیری قطب‌های قدرت دیگر، چون روسیه، چنین، اتحادیه اروپا و... جلوگیری می‌شود.<ref>سلمان‌زاده، 1382: 204.</ref> در این راه، اسرائیل یاور آمریکا بوده و خواهد بود. <br>
اسرائیل نیز همچون آمریکا بر آن است که پیاده شدن دموکراسی در منطقه خاورمیانه به ریشه کنی تروریسم، آن هم تروریسم مذهبی منتهی می‌شود، زیرا اکثریت در کشورهای خاورمیانه بزرگ مسلمان‌اند و در دین اسلام مفاهیم مقدّسی مانند جهاد و شهادت وجود دارد و پای‌بندی مسلمانان بر اعتقادات دینی خود انجام علمیات‌های شهادت طلبانه علیه دشمن را به دنبال می‌آورد.<ref>پیشینه و مؤلفه‌ها، 1383: 38.</ref> از آن‌جا که آمریکا و اسرائیل و... در مقابله با این قبیل مبارزات، ذلیل و خلع سلاح شده‌اند، منشأ تروریسم را مفاهیم مذهبی دانسته و مرکزیت آن را خاورمیانه قلمداد می‌کنند و تنها راه خلاصی از این خطر بزرگ را نفوذ در فرهنگ و سست کردن اعتقادات مردم منطقه بر می‌شمارند. آنان از هرگونه تلاش در جهت تحقق طرح خاورمیانه بزرگ دریغ نمی‌کنند، چرا که تغییر فرهنگ دینی مردم منطقه، از طرفی روحیه استکبار و آمریکا و اسرائیل ستیزی را از بین خواهد برد و آمریکا و اسرائیل راحت‌تر می‌توانند به غارت منابع منطقه بپردازند، و از سوی دیگر، با تسلط بر منطقه به لحاظ موقعیت استراتژیکی و دارا بودن قسمت عمده منابع مورد نیاز صنعت غرب و اروپا، از شکل‌گیری قطب‌های قدرت دیگر، چون روسیه، چنین، اتحادیه اروپا و... جلوگیری می‌شود.<ref>سلمان‌زاده، 1382: 204.</ref> در این راه، اسرائیل یاور آمریکا بوده و خواهد بود. <br>
وجود کشور اسرائیل در منطقه، یک ذخیره استراتژیک برای آمریکاست و اصلا انتظار آمریکا از اسرائیل این است که رژیم صهیونیستی مدافع منافع آمریکا در این منطقه باشد. از این رو، طرح خاورمیانه بزرگ، حداقل از نظر جغرافیایی، شباهت بسیار زیادی با ایده اصلی صهیونیست اسرائیل بزرگ، یعنی شعار از نیل تا فرات دارد. سوریه، لبنان، عراق، بخشی از جنوب ترکیه بخشی از کویت و شمال غرب عربستان سعودی جزء اسرائیل بزرگ می‌باشد. تشکیل امپراتوری اسرائیل، از نیل تا فرات، از جمله اهدافی است که در پروتکل‌های صهیونیسم دیده می‌شود و رهبران اسرائیل در گفتار و کردار خود، تلاش برای رسیدن به این آرمان را ابراز داشته‌اند، از جمله: <br>
وجود کشور اسرائیل در منطقه، یک ذخیره استراتژیک برای آمریکاست و اصلا انتظار آمریکا از اسرائیل این است که رژیم صهیونیستی مدافع منافع آمریکا در این منطقه باشد. از این رو، طرح خاورمیانه بزرگ، حداقل از نظر جغرافیایی، شباهت بسیار زیادی با ایده اصلی صهیونیست اسرائیل بزرگ، یعنی شعار از نیل تا فرات دارد. سوریه، لبنان، عراق، بخشی از جنوب ترکیه بخشی از کویت و شمال غرب عربستان سعودی جزء اسرائیل بزرگ می‌باشد. تشکیل امپراتوری اسرائیل، از نیل تا فرات، از جمله اهدافی است که در پروتکل‌های صهیونیسم دیده می‌شود و رهبران اسرائیل در گفتار و کردار خود، تلاش برای رسیدن به این آرمان را ابراز داشته‌اند، از جمله: <br>
بن گورین، اولین نخست وزیر اسرائیل، در مقابل گروهی از دانش‌آموزان و دانش‌جویان صهیونیستی چنین گفت: «... میهن اسرائیلی باید از نیل تا فرات را در برگیرد». وی ادعا می‌کرد که: «این امپراتوری هم از راه تهاجم بنا خواهد شد، و هم از راه سیاست». هم‌چنین بر درب ورودی پارلمان رژیم صهیونیستی، دو خط موازی آبی رنگ و ستاره‌ای در بین آن دو قرار دارد که گفته می‌شود این دو خط آبی نمایان‌گر رودهای نیل و فرات است. اسرائیل با تلاش در تحقق خاورمیانه بزرگ در پی اهدافی است که در طرح اسرائیل بزرگ وجود دارد. آن اهداف عبارت‌اند از <ref>شیرودی، 1383: 90</ref>: <br>
بن گورین، اولین نخست‌وزیر اسرائیل، در مقابل گروهی از دانش‌آموزان و دانش‌جویان صهیونیستی چنین گفت: «... میهن اسرائیلی باید از نیل تا فرات را در برگیرد». وی ادعا می‌کرد که: «این امپراتوری هم از راه تهاجم بنا خواهد شد، و هم از راه سیاست». هم‌چنین بر درب ورودی پارلمان رژیم صهیونیستی، دو خط موازی آبی رنگ و ستاره‌ای در بین آن دو قرار دارد که گفته می‌شود این دو خط آبی نمایان‌گر رودهای نیل و فرات است. اسرائیل با تلاش در تحقق خاورمیانه بزرگ در پی اهدافی است که در طرح اسرائیل بزرگ وجود دارد. آن اهداف عبارت‌اند از <ref>شیرودی، 1383: 90</ref>: <br>
ایجاد امنیت برای رژیم صهیونیستی و حفظ موجودّیت آن؛ تشکیل حکومت از نیل تا فرات؛ و جذب مهاجران یهودی برای تأمین نیروی انسانی مورد نیاز و توسعه روابط با کشورهای جهان برای کسب پرستیژ بین‌المللی و خروج از انزوا. طرح خاورمیانه بزرگ حاوی این مطلب است که رهایی کشورهای خاورمیانه از فقر و عقب ماندگی، مستلزم وقوع اصلاحات همه جانبه در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... ، در این منطقه می‌باشد و این امر، از عهده آمریکا، با همکاری و پشتیبانی اسرائیل ساخته است. <br>
ایجاد امنیت برای رژیم صهیونیستی و حفظ موجودّیت آن؛ تشکیل حکومت از نیل تا فرات؛ و جذب مهاجران یهودی برای تأمین نیروی انسانی مورد نیاز و توسعه روابط با کشورهای جهان برای کسب پرستیژ بین‌المللی و خروج از انزوا. طرح خاورمیانه بزرگ حاوی این مطلب است که رهایی کشورهای خاورمیانه از فقر و عقب ماندگی، مستلزم وقوع اصلاحات همه جانبه در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... ، در این منطقه می‌باشد و این امر، از عهده آمریکا، با همکاری و پشتیبانی اسرائیل ساخته است. <br>
رژیم صهیونیستی در حمایت از طرح خاورمیانه بزرگ، یعنی نهادینه شدن دموکراسی، روی کار آمدن حکومت‌های به اصطلاح مردمی، گستردن فناوری در جوامع خاورمیانه و ایجاد فرصت‌های مناسب اقتصادی که منافع دراز مدّت غرب، آمریکا و اسرائیل را تأمین می‌کند، هم‌گام و هم‌نوا با آمریکا در پیاده کردن این طرح است. به عنوان مثال، اسرائیل با حضور در کشورهای اشغال شده افغانستان و عراق و سعی در توسعه روابط اقتصادی با کشورهای منطقه، بستن قراردادهای نفتی و مهم‌تر از همه، کشتار وحشیانه مردم مظلوم فلسطین که مدافع حق مشروع خود (آزادسازی فلسطین) هستند، در قالب مبارزه با تروریسم، آمریکا را یاری نموده و تمام توان تبلیغاتی و عملی خود را بسیج و هماهنگ با آمریکا کرده است <ref>استراتژی صهیونیسم... ، 1363: 109.</ref> <br>
رژیم صهیونیستی در حمایت از طرح خاورمیانه بزرگ، یعنی نهادینه شدن دموکراسی، روی کار آمدن حکومت‌های به اصطلاح مردمی، گستردن فناوری در جوامع خاورمیانه و ایجاد فرصت‌های مناسب اقتصادی که منافع دراز مدّت غرب، آمریکا و اسرائیل را تأمین می‌کند، هم‌گام و هم‌نوا با آمریکا در پیاده کردن این طرح است. به عنوان مثال، اسرائیل با حضور در کشورهای اشغال شده افغانستان و عراق و سعی در توسعه روابط اقتصادی با کشورهای منطقه، بستن قراردادهای نفتی و مهم‌تر از همه، کشتار وحشیانه مردم مظلوم فلسطین که مدافع حق مشروع خود (آزادسازی فلسطین) هستند، در قالب مبارزه با تروریسم، آمریکا را یاری نموده و تمام توان تبلیغاتی و عملی خود را بسیج و هماهنگ با آمریکا کرده است <ref>استراتژی صهیونیسم... ، 1363: 109.</ref> <br>

نسخهٔ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۶

فصلنامه اندیشه تقریب (شماره سوم)
فصلنامه اندیشه تقریب
اطلاعات نشر سال اول/ شماره سوم/تابستان 1384
عنوان مقاله طرح خاورمیانه بزرگ، غرب و کشورهای مسلمان (زمینه‌ها، چیستی و پیامدها)
نویسنده دکتر مرتضی شیرودی </ref>
تعداد صفحات 24
بخش اندیشه
زبان فارسی

طرح خاورمیانه بزرگ، غرب و کشورهای مسلمان زمینه‌ها، چیستی و پیامدها عنوان مقاله‌ای از بخش اندیشه فصلنامه اندیشه تقریب شماره سوم می‌باشد که به قلم دکتر مرتضی شیرودی[۱] و به اهتمام مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی منتشر شده است. این مقاله در فصل تابستان سال 1384 منتشر شده است.


چکیده

کوتاه زمانی است که واژه و اصطلاح طرح خاورمیانه بزرگ به عرصه واژگان علوم سیاسی وارد شده است. از این رو از طرح خاورمیانه بزرگ در فرهنگ نامه‌های علوم سیاسی خبری نیست. از آن جا که آمریکا و متحدان اروپایی‌اش ارائه‌دهنده این طرح‌اند، تلاش‌های غربی فراوانی برای تحقق بخشی به آن صورت گرفته و به سخنی رایج در عرصه دیپلماسی و رسانه‌های جهانی و منطقه‌ای تبدیل شده است. با وجود این، هنوز مفهوم روشنی از طرح خاورمیانه بزرگ در دست نیست و تنها کلیاتی از آن ارائه می‌شود؛ پس طبیعی خواهد بود که سؤال از چیستی طرح خاورمیانه بزرگ، دغدغه‌ای برای ذهن‌های کنجکاو باشد. مقاله حاضر در پی آن است برای چیستی این طرح و سؤالات پیرامون آن، پاسخی بیابد.

کلید واژه‌ها: اسلام، کشورهای مسلمان، خاورمیانه، آمریکا، اسرائیل، دموکراسی و آزادی.

مقدمه

در تلاش برای یافتن پاسخی به سؤال اصلی این مقاله، نخست از تاریخچه واژه و اصطلاح خاورمیانه و از محدوه جغرافیایی و از مفهوم سیاسی گذشته و جدید آن سخن می‌رود، سپس از بخش‌های مهم و اساسی طرح خاورمیانه بزرگ به همان‌گونه که در طرح غربی آن آمده، گفت وگو می‌شود. آشنایی با مفروضه‌هایی که طرح خاورمیانه بزرگ را بر آن، نهاده‌اند، و نیز، هدف‌های غربی اجرای طرح، تصویر روشن‌تری از ماهیت آن به منظور پاسخ‌یابی به چیستی این پدیده، فراهم می‌کند. این طرح می‌تواند موانع و مزایایی هم، برای کشورهای مسلمان و رژیم صهیونیستی بیافریند که این موانع و مزایا، مواضع کشورهای بالا را نسبت به آن، رقم می‌زند، و سرانجام آن‌که، طرح خاورمیانه بزرگ با تناقضات و ابهامات بسیاری مواجه است که اجرای موفقیت‌آمیز آن را با مشکل روبه‌رو ساخته و می‌سازد.

خاورمیانه بزرگ، محدوده جغرافیایی

واژه خاورمیانه نخستین بار در 1902 / 1281 توسط یک آمریکایی به نام «آلفردتایرماهان» برای توصیف منطقه بین خاور دور(هندوستان و قلمرو انگلیس و ماورای آن) و خاور نزدیک (قلمرو امپراتوری عثمانی) به کار رفت. وی این پیشنهاد را طی مقاله‌ای در مورد دشواری‌های خلیج فارس برای انگلیس در نشریه «نشنال ریویو» مطرح کرد. ‌اندکی بعد، این واژه از سوی روزنامه تایمز لندن و سپس در مکاتبات رسمی‌دولت انگلیس، و آنگاه توسط دولت‌های انگلیس و آمریکا در جنگ جهانی اول و دوم، مورد استفاده قرار گرفت. تأسیس اسرائیل غاصب در خاورمیانه و نیز آغاز و تداوم جنگ‌های متعدد اعراب و رژیم صهیونیستی و افزایش اهمیت جهانی نفت منطقه خاورمیانه، باعث کاربرد گسترده‌تر این واژه شد. [۲]
واژه خاورمیانه در یکی از محدودترین تعریف‌ها، به منطقه نفوذ انگلیس در فاصله دو جنگ جهانی اول و دوم، یعنی به فلسطین و ماورای اردن و عراق اطلاق می‌شد(خاورمیانه کوچک) اما بعدها، خاورمیانه تعداد بیشتری از کشورها را در برگرفت. این کشورها شامل ایران، ترکیه، اردن، مصر، قبرس، شبه جزیره عربستان، پاکستان، افغانستان، عراق، فلسطین، سوریه، لبنان و سودان است (خاورمیانه میانی)[۳] در سال‌های اخیر، واژه «خاورمیانه بزرگ» به عرصه واژگانی علوم سیاسی وارد شد که زمینه‌های آن پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 / 20 شهریور 1380 فراهم آمده است.
از جمله: "کالین پاول" وزیر خارجه وقت آمریکا در سال 2002 / 1381 در سخنرانی خود در بنیاد هرتیج، برای نخستین بار و به طور رسمی، طرح این کشور برای خاورمیانه را مبنی بر اصلاحات سیاسی، اقتصادی و آموزشی اعلام کرد. "جرج بوش پسر" در سال 2003 /1382، ‌اندکی پیش از تهاجم نظامی‌به عراق، طی سخنانی در انستیتوی آمریکایی اینترپرایز، عزم خود مبنی بر استقرار ارزش‌های دموکراتیک در خاورمیانه را ابراز داشت، و‌اندکی بعد، در جهت عملیاتی کردن ارزش‌های مورد نظر خود، پیشنهاد ایجاد منطقه مبادله آزاد میان آمریکا و خاورمیانه تا ده سال آینده را ارائه داد.
«دیک چینی» معاون رییس‌جمهور آمریکا در همین سال و در مجمع جهانی اقتصاد، صراحتاً سیاست رسمی‌دولت آمریکا مبنی بر دموکراتیک ساختن خاورمیانه را بیان داشت. روزنامه عرب زبان «الحیات» در سال 2004 / 1383، مفاد سند اجرایی طرح خاورمیانه بزرگ را که از سوی آمریکا برای طرح در نشست سران گروه هشت[۴] در سی‌آیلند جورجیای آمریکا ارائه شده بود، منتشر ساخت. این طرح دارای ابعاد جغرافیایی، سیاسی، فرهنگی و... است. در بعد جغرافیایی، خاورمیانه بزرگ علاوه بر کشورهایی که قبل از آن در خاورمیانه (میانی) قرار می‌گرفتند، شامل کشورهای آسیای میانه چون ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و قزاقستان و کشورهای حوزه قفقاز و ماورای آن، یعنی آذربایجان، ارمنستان و گرجستان هم می‌شود. خاورمیانه بزرگ در ابعاد سیاسی، فرهنگی و... را در مبحث زیرین پی می‌گیریم:

محتوای طرح خاورمیانه بزرگ

محتوای طرحی که خاورمیانه بزرگ نامیده می‌شود، مؤلفه‌های زیر را در بر دارد: طرح مسئله:به اعتقاد غرب، کاستی‌های سه گانه‌ای که در گزارش توسعه انسانی سازمان ملل متحد طی سال‌های 2002 و 2003 /1381 و 1382 آمده است، یعنی فقدان آزادی، سطح نازل دانش و جایگاه نامناسب زنان در کشورهای خاورمیانه، می‌تواند به عواقبی منجر شود که حتی منافع ملی هر یک از کشورهای عضو گروه هشت را نیز تهدید کند. به بیان دیگر، غربی‌ها معتقدند: مادام که تعداد افراد محروم از حقوق سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در خاورمیانه زیاد باشد، جهان شاهد افزایش روند افراط‌گرایی، تروریسم و جرایم بین‌المللی و مهاجرت غیرقانونی خواهد بود. آمار موجود که وضعیت کنونی خاورمیانه بزرگ را توصیف می‌کند، در باور غربی‌ها وحشتناک است.[۵]، از جمله:
جمع کل در آمد داخلی کشورهای بیست و دوگانه عضو اتحادیه عرب کمتر از درآمد اسپانیا است. حدود چهل درصد اعراب بالای هیجده سال، یعنی 65 میلیون نفر، بی‌سوادند و زنان یک سوم این تعداد را تشکیل می‌دهند. با ورود به سال 2010 / 1389 بیش از پنج میلیون جوان وارد بازار کار کشورهای عربی می‌شوند و با ورود به سال 2020/ 1399 این تعداد به ده میلیون می‌رسد. از این رو، باید دست کم شش میلیون شغل جدید ایجاد شود، تا کشورهای عرب بتوانند این افراد تازه‌وارد را جذب کنند، امّا اگر میزان بیکاری در همین سطح باشد، تا سال 2030 / 1389 شمار بیکاران به 25 میلیون نفر بالغ خواهد شد. یک سوم از افراد منطقه با درآمد کمتر از دو دلار در روز، زندگی می‌کنند. برای بهبود شرایط زندگی در این منطقه، باید توسعه اقتصادی به دو برابر رشد کنونی برسد. در حال حاضر، این رشد، معادل سه درصد است و باید حداقل به شش درصد ترقی کند. تنها 1/6 درصد از مردم می‌توانند از اینترنت استفاده کنند. این رقم بسیار پایین‌تر از هرجای دیگری در جهان حتی کشورهای جنوب آفریقا است. زنان تقریباً 3/5 درصد از کرسی‌های پارلمان عرب را در اختیار دارند. یک مقایسه ساده نشان می‌دهد که برای مثال این میزان در کشورهای جنوب آفریقا، 8/4 درصد است. حدود 51 درصد از جوانان عرب تمایل دارند به سایر کشورها مهاجرت کنند. این مسئله را گزارش توسعه انسانی سازمان ملل در سال 2002/1381 نشان می‌دهد. بهترین مقصد برای این جوانان کشورهای اروپایی است. [۶]
از نظر غرب، آمار یاد شده نشان می‌دهد که این منطقه در معرض دو راهی قرار گرفته و این آمار در حال رشد است، به گونه‌ای که در هر سال به تعداد جوانانی افزوده می‌شود که نیازمند سطح شایسته‌ای از زندگی، کار و آموزش هستند و از حقوق سیاسی خود محروم‌اند. این مسئله، تهدیدی مستقیم برای ثبات منطقه و منافع مشترک اعضای گروه هشت خواهد بود. کشورهای صنعتی اصلاحات را بهترین راه‌حل برای درمان مسائل منطقه خاورمیانه می‌دانند و گزارش توسعه انسانی اعراب را بهانه مناسبی برای طرح خاورمیانه بزرگ تلقی کرده‌اند. بهانه‌ای که گاه برخی فعالان، دانشگاهیان و بخش خصوصی منطقه که متمایل به غرب‌اند، مطرح کرده‌اند.
البته بعضی از رهبران کشورهای خاورمیانه، عملا به آن چه مفاد طرح خاورمیانه بزرگ به دنبال آن است، پاسخ مثبت داده و گام‌هایی را در جهت اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برداشته‌اند. کشورهای عضو گروه هشت نیز به نوبه خود این تلاش را تأیید کرده و با پیشنهادهای خاص خود خواستار اصلاحات در منطقه خاورمیانه شده‌اند. طرح مشارکت اروپا و خاورمیانه و طرح مشارکت آمریکا و خاورمیانه و تلاش‌های چند جانبه برای بازسازی افغانستان و عراق، اشتیاق گروه هشت را برای انجام اصلاحات در منطقه آشکار ساخت [۷]
به هر روی، اولویت‌های طرح خاورمیانه بزرگ عبارت است از:اول:منطقه به سوی دموکراسی غرب‌گرایانه ترغیب شود. دوم: جوامع فرهیخته؟! در منطقه تأسیس گردد. سوم: فرصت‌های اقتصادی به سبک غرب توسعه یابد. این اولویت‌ها، راهی است به سوی توسعه غربی منطقه، زیرا دموکراسی، چارچوبی است که توسعه سرمایه‌داری در درون آن تحقق پیدا می‌کند. افرادی که از آموزش‌های دلخواه کاپیتالیسم برخوردار باشند، ابزارهای توسعه بورژوازی هستند و طرح توسعه فرصت‌های اقتصادی بانک جهانی، ماشین توسعه به حساب می‌آیند. توضیح هر یک از اولویت‌های یاد شده به این شرح است:
تشویق به تأسیس دموکراسی غرب‌مدار: در گزارش توسعه انسانی سال 2002 / 1381 اعراب آمده است:"از نظر سطح مشارکت، فاصله بزرگی بین کشورهای عربی و سایر مناطق جهان وجود دارد. این کاستی در سطح آزادی دو چندان است که آن، یکی از جلوه‌های دردمندتر عقب‌ماندگی توسعه سیاسی محسوب می‌شود، لذا، غرب و غرب‌گراها، دموکراسی و آزادی را برای شکوفایی فردی و جمعی کشورهای فوق، لازم می‌دانند؛ پدیده‌ای که آن را تا حدود زیادی در سراسر کشورهای خاورمیانه بزرگ، نایاب می‌بینند. در گزارش سال 2003 / 1382، تنها اسرائیل در خاورمیانه بزرگ آزاد توصیف شده، و نیز، چهار کشور دیگر، تا حدودی آزاد توصیف شده‌اند. گزارش توسعه انسانی کشورهای عرب نشان داده که در اواخر دهه 1990/1370 از بین هفت منطقه در جهان، کشورهای عرب مسلمان در کمترین سطح از آزادی قرار دارند. گزارش یاد شده با جدول‌هایی نشان داده که آزادی بیان و پاسخ‌گویی در کشورهای عربی مسلمان در مقایسه با سایر کشورهای جهان در پایین‌ترین سطح قرار دارد» [۸]
علاوه بر این، جهان عرب از نظر جایگاه زنان، تنها بر کشورهای جنوب صحرای بزرگ آفریقا رجحان دارد. این نشانه‌ها، با تمایلات ساکنان این منطقه، هماهنگی ندارد. به عنوان مثال، در گزارش توسعه انسانی سال 2003/ 1382 اعراب، ساکنان این کشورها در صدر فهرست کسانی قرار دارند که در سراسر جهان می‌گویند: دموکراسی بهتر از هر نو دیگر حکومت است. نیز بالاترین حد از عدم پذیرش حکومت‌های استبدادی را ابراز کرده‌اند. کشورهای عضو گروه هشت با استناد به آمار و ارقام یاد شده، به نحوی که در سطور آتی مشاهده می‌شود، از اصلاحات دموکراتیک در این منطقه حمایت می‌کنند:
1 ـ چند کشور در خاورمیانه بزرگ اعلام کرده‌اند،[۹] که طی سال‌های 2004 تا 2006 / 1383 تا 1385 قصد دارند چند انتخابات را در سطوح ریاست جمهوری، پارلمان و شوراهای محلی برگزار کنند. به منظور همکاری با کشورهایی که آمادگی جدی برای اجرای انتخابات آزاد و منصفانه به تعبیر غرب داشته باشند، گروه هشت می‌تواند با ابتکار عمل خاص خود کمک‌هایی را برای مرحله پیش از انتخابات ارائه دهد. از جمله:

  • ارائه کمک‌های فنی از طریق تبادل دیدارها یا فراخوان برای تأسیس یا تقویت کمیته‌های مستقل انتخابات به منظور نظارت و پاسخ‌گویی به شکایات و تحویل گرفتن گزارش‌ها.
  • ارائه کمک‌های فنی برای ثبت‌نام انتخاب‌کنندگان و تربیت نیرو برای کشورهایی که چنین تمایلی دارند، با تأکید خاص بر زنان انتخاب‌کننده.

2 ـ به خاطر تقویت نقش پارلمان‌ها در روند دموکراتیزه کردن این کشورها، گروه هشت مایل است برنامه‌هایی برای دیدار اعضای پارلمان‌ها با تأکید بر اهمیت قانون گذاری و اجرای اصلاحات قانونی و گزینش انتخاب‌کنندگان از غرب را ترتیب دهد.
3 ـ زنان در کشورهای عرب فقط 3/5 درصد از کرسی‌های پارلمان را در اختیار دارند. به منظور افزایش مشارکت زنان در حیات سیاسی و اجتماعی، کشورهای گروه هشت می‌خواهند مؤسساتی را به راه‌اندازند که آموزش ویژه زنانی را بر عهده بگیرند که مایل به مشارکت در رقابت‌های انتخاباتی هستند، یا قصد تأسیس و راه‌اندازی سازمان‌های غیردولتی را دارند. این مؤسسات می‌توانند دیدارهایی را بین زنان پیشگام در کشورهای مجموعه گروه هشت و زنان منطقه فراهم سازند. [۱۰]
4 ـ در زمانی که آمریکا، اتحادیه اروپا، سازمان ملل متحد و بانک جهانی عملا طرح‌های زیادی را برای ترغیب اصلاحات قانونی و قضایی به اجرا می‌گذارند، اکثر این طرح‌ها، در سطح ملی و در زمینه‌هایی مثل آموزش قضایی و مدیریت قضایی و اصلاح سیستم قانونی صرف می‌شود. در عین حال، کشورهای گروه هشت به دنبال آن هستند که با تأکید بر ارتقای سطح مردم عادی، تلاش‌های خود را افزایش دهند تا به زعم خود، نسبت به عدالت احساس واقعی پدید آورند. مجموعه گروه هشت در پی آن‌اند مراکزی را تأسیس یا در مؤسساتی سرمایه‌گذاری کنند که طی آن، افراد بتوانند در مورد قوانین اجتماعی و جنایی یا مذهبی به مشاوره یا اطلاعات دست یابند، یا با حقوق دانان و وکلا ارتباط برقرار کنند؛ مسئله‌ای که در باور گروه هشت تا حد زیادی در کشورهای منطقه وجود ندارد. آنها مایل‌اند چنین مراکزی را در دانشگاه‌های حقوق منطقه تأسیس نمایند.[۱۱]
5 ـ گزارش توسعه انسانی سازمان ملل نشان می‌دهد که برای هر هزار شهروند عرب، کمتر از 53 روزنامه یا نشریه وجود دارد. حال آن که این آمار در کشورهای پیشرفته برای هر هزار نفر، 285 روزنامه و نشریه است. از سوی دیگر، غرب ادعا می‌کند نشریات عرب، دارای کیفیت پایین بوده و اکثر برنامه‌های تلویزیونی منطقه در مالکیت یا کنترل دولت است و غالباً چون کیفیت پایینی دارند، نیازمند برنامه‌هایی هستند که به صورت گزارش‌های تحلیلی و واقعی باشد. غرب در تحلیل‌های خود معتقد است این کاستی به عدم توجه توده‌های مردم به رسانه‌های مکتوب برمی‌گردد و مانع آگاهی و اطلاعات کافی در بین آنها می‌شود. به منظور حل این مشکل، گروه هشت اقدامات زیر را تعقیب می‌کند:

  • به راه‌انداختن یکسری دیدارهای متقابل بین روزنامه‌نگاران در رسانه‌های نوشتاری و شنیداری.
  • به راه‌انداختن برنامه‌های آموزش روزنامه‌نگاران مستقل.
  • ارائه بورس‌های تحصیلی به دانشجویان تا بتوانند تحصیلات خود را در زمینه روزنامه‌نگاری در منطقه یا خارج از آن، تداوم بخشند. هم‌چنین، سرمایه‌گذاری برای اعزام روزنامه‌نگاران یا اساتید این فن به منطقه برای برگزاری همایش‌های آموزشی در مورد مسائلی چون پوشش دادن به انتخابات یا برگزاری یک دوره تحصیلی و یا تدریس آن در آموزشگاه‌های منطقه [۱۲]

6 ـ گزارش بانک جهانی نشان می‌دهد که فساد اداری، مالی و اقتصادی، مهم‌ترین عامل توسعه‌نیافتگی کشورهاست. این مسئله در بسیاری از کشورهای خاورمیانه بزرگ، ریشه گرفته است و گروه هشت می‌کوشد:

  • کشورهای خاورمیانه را ترغیب کند، تا برنامه شفاف‌سازی و مبارزه با فساد را که در کشورهای گروه هشت اجرا می‌شود، اتخاذ کنند.
  • کشورهای گروه هشت باید به صورت علنی از پیشنهاد سازمان توسعه و تعاون اقتصادی برنامه سازمان ملل متحد در خاورمیانه و شمال آفریقا حمایت و پشتیبانی کند. رؤسای کشورها، کمک‌کنندگان و سازمان‌های غیردولتی متمایل به غرب می‌کوشند از طریق این برنامه‌ها، شیوه‌های ملی مبارزه با فساد را بررسی و مخالفان آن را به پاسخ‌گویی وادارند.
  • کشورهای گروه هشت باید در‌این‌باره یک یا چند برنامه تجربه شده در غرب را در کشورهای خاورمیانه پیاده کنند.

7 ـ نظر به این راهبرد که نیروی پیشبرنده اصلاحات واقعی در خاورمیانه بزرگ باید از داخل ناشی شوند، و این که بهترین شیوه‌ها برای تشویق اصلاحات از طریق سازمان‌های انتخابی صورت می‌گیرد، غرب این امر را شایسته می‌داند که سازمان‌های کارآمد در حوزه جامعه مدنی را در منطقه توسعه داده و تشویق به فعالیت کند (همان). هم‌چنین، کشورهای گروه هشت می‌توانند به اقدامات زیر دست بزنند:

  • کشورهای منطقه را ترغیب کنند تا به سازمان‌های جامعه مدنی از جمله سازمان‌های غیردولتی، به ویژه در عرصه حقوق بشر و رسانه‌ها، اجازه دهند که بدون هرگونه فشار یا محدودیتی، آزادانه فعالیت نمایند.
  • مستقیماً در سازمان‌های غیردولتی و فعال در حوزه دموکراسی، حقوق بشر، رسانه‌ها، زنان و غیره، سرمایه‌گذاری کنند.
  • با سرمایه‌گذاری بیشتر در سازمان‌های محلی مثل مؤسسه وست مینستر در عربستان سعودی، توان تکنیکی سازمان‌های غیردولتی را در منطقه افزایش داده و به آنها آموزش دهند که چگونه برنامه‌ریزی کرده و بر دولت اثر بگذارند، یا استراتژی خاص مربوط به رسانه‌ها و کسب حمایت‌های مردمی‌را چگونه توسعه دهند. این برنامه‌ها هم‌چنین می‌تواند شامل دیدارهای متقابل و تأسیس شبکه‌های منطقه‌ای باشد.
  • سرمایه‌گذاری در سازمان‌های غیردولتی می‌تواند کارشناسان حقوق و رسانه‌ای منطقه را گردهم آورد تا ارزیابی‌های سالانه‌ای را در مورد تلاش‌های صرف شده به خاطر اصلاحات قضایی و آزادی و رسانه‌های عمومی‌منطقه ترتیب دهند. در‌این‌باره، گروه هشت بر این باور است که می‌توان از الگوی پیشنهادی گزارش توسعه انسانی اعراب هم پیروی کرد.[۱۳]

تلاش برای ساختن جامعه مدنی: در گزارش توسعه انسانی سال 2002 / 1381 اعراب آمده است:شناخت و آگاهی، راهی است به سوی توسعه و رهایی، به ویژه در جهانی که با جهان‌گرایان گره خورده است. به هر روی، جهان غرب می‌گوید:منطقه خاورمیانه بزرگ که روزگاری مهد اکتشافات علمی‌و معرفت بود، تا حد زیادی از جهان کنونی که رویکردی اطلاعاتی دارد، عقب‌مانده است. منطقه از شکاف اطلاعاتی خاصی رنج می‌برد، به علاوه، فرار مغزها، چالش مهمی‌بر سر راه توسعه این کشورهاست. تولید کتاب در کشورهای عربی تنها 1/1 درصد کل تولید کتاب جهانی است، در حالی که کتاب‌های دینی بیش از 15 درصد از این انتشارات را در بر می‌گیرد. حدود یک چهارم فارغ‌التحصیلان دانشگاهی به خارج مهاجرت می‌کنند و در مقابل، این کشورها تا حد زیادی، تکنولوژی مورد نیاز خود را وارد می‌سازند. تعداد کتاب‌های ترجمه شده به زبان یونانی که تنها یازده میلیون نفر بدان تکلم دارند، پنج برابر آن چیزی است که به زبان عربی ترجمه می‌شود. گروه هشت با تکیه بر تلاش‌های جاری منطقه‌ای، در حل و فصل مشکلات و چالش‌های بالا می‌خواهد برای حل موانع آموزشی در منطقه به شیوه‌های زیر کمک کند و دانشجویان را یاری دهد تا به منظور موفقیت در بازار جهانی‌شده عصر کنونی، مهارت‌های لازم را کسب نمایند:
1 ـ منطقه به علت کاهش سرمایه‌گذاری دولت و افزایش داوطلبان به موازات فشارهای جمعیتی، از فقدان آموزش‌های اساسی رنج می‌برد، کما این که اعتبارات فرهنگی لازم برای آموزش دختران نیز در دسترس نیست. کشورهای گروه هشت می‌توانند از طریق راهبردهایی، آموزش‌های اسلامی‌ را در منطقه گسترش دهند/ [۱۴]، مانند راهبردهای زیر:

  • در سال 2003 / 1382 سازمان ملل متحد برنامه مبارزه با بی‌سوادی، تحت شعار محو بی‌سوادی به مثابه آزادی را طرح کرد. کشورهای گروه هشت باید برنامه سازمان ملل متحد را از طریق تأکید بر نسلی رها از بی‌سوادی درخاورمیانه، طی یک دهه آینده تکمیل سازد و بکوشد تا با ورود به سال 2010 / 1389 میزان بی‌سوادی را در این منطقه، به نصف کاهش دهد. طرح کشورهای گروه هشت مثل برنامه سازمان ملل متحد به حضور زنان و دختران، تأکید خواهد داشت. اگر طرح گروه هشت بر رنج‌ها و مشکلات 65 میلیون بی‌سواد بزرگ‌سال نیز تأکید کند، باید بکوشد از طریق برنامه‌های متنوع از جمله اصلاح شیوه‌های تدریس از طریق اینترنت، آموزش حضوری معلمان را توسعه بخشد.
  • کشورهای گروه هشت باید تلاش کنند تا سطح خواندن و نوشتن در بین دختران بهبود یابد. هم‌چنین، آموزشگاه‌هایی را برای آموزش معلمان به ویژه زنان، تأسیس نمایند و یا توسعه دهند. معلمان زن و افرادی که اختصاص به امر آموزش دارند، می‌توانند در این آموزشگاه‌ها، زنان را برای سوادآموزی تربیت کنند، سپس آنها به نوبه خود، خواندن و نوشتن را به زنان و دختران دیگر می‌آموزند. در این برنامه، هم‌چنین می‌توان از رهنمودهای برنامه سازمان یونسکو تحت عنوان آموزش برای همگان، به منظور آماده‌سازی گروه‌های مبارزه با بی‌سوادی استفاده کرد تا تعداد آنها در سال 2008/1387 به یک صد هزار معلم زن برسد.[۱۵]
  • گزارش توسعه انسانی اعراب کاستی مهمی‌را در ترجمه کتاب‌های اساسی در زمینه فلسفه، ادبیات، جامعه‌شناسی و علوم طبیعی نشان می‌دهد و به وضعیت تأسف‌بار کتاب‌ها در دانشگاه‌ها اشاره دارد. کشورهای گروه هشت بر پایه گزارش‌هایی چون گزارش یاد شده، به خود حق می‌دهند در برنامه‌ای به منظور ترجمه کتاب‌های کلاسیک برای کشورهای مسلمان، سرمایه‌گذاری کنند. هم‌چنین به نحوی که مناسب منافع دول غرب باشد، این دولت‌ها و انتشاراتی‌ها در یک مشارکت بین بخش خصوصی و عمومی، کتاب‌های کلاسیک و عربی کمیاب را چاپ و به مدارس و دانشگاه‌ها و کتابخانه‌های عمومی‌کشورهای خاورمیانه هدیه کنند.
  • اردن اجرای طرح تأسیس مدارس علمی‌و اکتشافی را آغاز کرده و در این مدارس، از تکنولوژی پیشرفته و شیوه‌های جدید آموزشی استفاده می‌شود. کشورهای گروه هشت هم می‌توانند این ابتکار را توسعه داده و از طریق سرمایه‌گذاری یا با کمک بخش خصوصی به سایر کشورهای منطقه نیز انتقال دهند.
  • خاورمیانه باید به کمک گروه هشت، کنفرانس اصلاحات آموزشی در خاورمیانه را ترتیب دهد که همایشی خواهد بود برای جریان‌های آگاه نسبت به اصلاحات و بخش خصوصی و رهبران نهادهای جامعه مدنی و اجتماعی منطقه و همتایان آنها در آمریکا و اتحادیه اروپا. هدف از این کار گفت و گو پیرامون راه‌های غلبه بر کاستی‌های موجود در حوزه‌های آموزشی در خاورمیانه است. کشورهای گروه هشت نیز می‌توانند به منظور گستردن طرح خاورمیانه بزرگ، در این کنفرانس شرکت جویند.

2 ـ از جهت استفاده و ارتباط با اینترنت، منطقه خاورمیانه در پایین‌ترین سطح قرار دارد. غربی‌ها می‌گویند کاملا ضرورت دارد که با توجه به روند افزایش اطلاعات سپرده یا ذخیره شده در اینترنت و اهمیت آن در رابطه با آموزش و بازرگانی، شکاف اطلاعاتی بین خاورمیانه و جهان پر شود. کشورهای گروه هشت توان آن را دارند که برای فراهم ساختن ارتباطات کامپیوتری یا توسعه شبکه‌های آن در کل منطقه، با بخش خصوصی و عمومی‌وارد همکاری شوند. این مسئله باید حتی بین روستاها و شهرهای یک کشور نیز توسعه پیدا کند. برای بعضی مناطق شاید مناسب‌تر باشد که در دفاتر پستی کامپیوترهایی گذشته شود تا مثل شهرها و روستاهای کشور روسیه، مردم از آنها استفاده کنند. این طرح در درجه اول مربوط به کشورهایی از خاورمیانه خواهد بود که کمتر از کامپیوتر استفاده می‌کنند، مثل: عراق، افغانستان، یمن، سوریه، لیبی، الجزایر، مصر و مغرب. غرب بر پایه طرح خاورمیانه می‌کوشد تا ضمن فراهم ساختن کمک‌های مالی، شرایطی را به وجود آورد که کامپیوتر به اکثر مدارس و دفاتر پستی کشورهای منطقه ارسال شود. هم‌چنین، گروه هشت به دنبال آن است که طرح مجهز کردن مدارس به کامپیوتر را به طرح مبارزه با بی‌سوادی پیوند دهد تا مراکز تربیت مدرس، به منظور توسعه شیوه‌های آموزشی، آموزگاران مناطق را از طریق اینترنت آموزش دهند.[۱۶]
3 ـ مجموعه گروه هشت در چارچوب بهبود سطح مدیریت به سبک غرب، در تمام منطقه خاورمیانه می‌توانند بین مدارس حرفه‌ای کشورهای خود و آموزشگاه‌های منطقه، اعم از دانشگاه‌ها، مشارکت‌هایی را در حوزه آموزش مدیریت به وجود آورند. کشورهای گروه هشت می‌توانند در گروه‌ها و مواد آموزشی این آموزشگاه‌های مشترک، سرمایه‌گذاری کنند. برنامه‌های آموزشی این گونه آموزشگاه‌ها می‌تواند دوره‌های یک ساله یا دوره‌های کوتاه مدت تر باشد که در مواد مشخصی، مثل آماده‌سازی برنامه کار شرکت‌ها یا استراتژی بازاریابی، برگزار می‌شود. نمونه‌ای از این آموزشگاه‌ها را می‌توان مؤسسه پول و اعتبار بحرین توصیف کرد که با مدیریت آمریکا اداره می‌شود و با چند دانشگاه آمریکایی ارتباط دارد.
توسعه‌بخشی به اقتصاد کاپیتالیستی: در باور کاپیتالیستی، پرکردن شکاف اقتصادی بین کشورهای خاورمیانه و جهان غرب، به همان تحولی احتیاج دارد که تا حدودی در کشورهای اروپای شرقی با سابقه کمونیست اجرا شد. کلید این تحول در آزادسازی توان بخش خصوصی در منطقه به ویژه در طرح‌های کوچک و متوسط است که اصلی‌ترین موتور رشد اقتصادی و ایجاد فرصت‌های کاری به شمار می‌رود. رشد و پیدایش یک طبقه با تجربه در کارها، مهم‌ترین عنصر برای رشد دموکراسی و آزادی به شیوه غرب است. کشورهای گروه هشت در این رابطه می‌توانند اقدامات زیر را انجام دهند [۱۷]:
1 ـ تقویت کارآمدی بخش مالی، عنصری ضروری برای دست یافتن به میزان بالایی از رشد و ایجاد فرصت‌های کاری است که در غرب هم تجربه شده است. کشورهای گروه هشت در تحقق هدف مورد اشاره می‌توانند طرح مالی تکامل یافته‌ای را با مشخصات زیر آغاز کنند:

  • در منطقه خاورمیانه، برخی مؤسسات در پروژه‌های کوچک سرمایه‌گذاری می‌کنند، اما دست‌اندرکاران آن غالباً با کمبودهای مالی فراوانی مواجه‌اند، زیرا برای سرمایه‌گذاری در این رابطه چیزی جز 5 درصد از آن چه را می‌طلبند، پیدا نمی‌کنند و عموماً بیش از 7/0 درصد از مجموع پولی که در این بخش درخواست می‌شود، پرداخت نمی‌گردد. مجموعه کشورهای گروه هشت می‌توانند از طریق سرمایه‌گذاری به خصوص با تأکید بر نوعی سرمایه‌گذاری به قصد سودآوری و خصوصاً در طرح‌هایی که زنان به انجام آنها روی می‌آورند، این کاستی را جبران کنند. مؤسسات اعطای وام با سودهای کم می‌توانند به راه خود ادامه دهند و به سرمایه‌گذاری اضافی برای رشد و ادامه کار نیاز ندارند. ارزیابی گروه هشت این است که امکان اعطای وام 400 تا 500 میلیون دلاری در این مورد وجود دارد. این وام طی پنج سال به 2/1 میلیون فعال اقتصادی که 750 هزار نفر آنها زنان می‌باشند، داده می‌شود تا از فقر رهایی یابند و به رفاه موجود در غرب نزدیک شوند.
  • صندوق بین‌المللی پول و خاورمیانه بزرگ با کشورهای گروه هشت می‌توانند دریک مؤسسه مالی به سبک صندوق بین‌المللی پول سرمایه‌گذاری کنند که هدفش توسعه طرح‌های عملی در سطوح متوسط و بزرگ باشد تا بتوان به یک تکامل اقتصادی درمنطقه دست یافت. شاید بهتر باشد که مدیریت این صندوق به گروهی از دست‌اندرکاران بخش خصوصی گروه هشت واگذار شود تا کاردانی و مدیریت خود را به منطقه خاورمیانه بزرگ ارائه کنند.[۱۸]
  • مجموعه کشورهای گروه هشت باید بتوانند به منظور اعطای وام به داوطلبان در خاورمیانه بزرگ، یک سازمان منطقه‌ای رشد به سبک بانک اروپایی توسعه و آبادانی، تأسیس کنند تا به کشورهایی که قصد انجام اصلاحات را دارند کمک کرده و نیازهای اولیه آنها را تأمین نمایند. چنان که این مؤسسه جدید می‌تواند توان‌های مالی کشورهای غنی‌تر را یک‌پارچه کند و بر طرح‌های مربوط به توسعه و گسترش آموزش و مراقبت‌های بهداشتی و زیر ساخت‌های اصلی تأکید نماید. بانک توسعه خاورمیانه بزرگ می‌تواند پشتیبان اعطای کمک‌های تکنولوژیک و پیش بردن استراتژی‌های توسعه در کشورهای منطقه باشد. اعطای وام (یا کمک) باید منحصراً به این باشد که کشور وام گیرنده آن را اصلاحات ملموس و ضروری صرف کند.
  • کشورهای گروه هشت می‌توانند به منظور اصلاح خدمات پولی در منطقه و بهبود روند ادغام آن، کشورها را به انجام اصلاحات اقتصادی تشویق نمایند. هدف از این مشارکت، آزادسازی خدمات پولی و توسعه و گسترش آن در تمام سطح منطقه است. این کار از طریق ارائه مجموعه‌ای از کمک‌های تکنولوژیک و کارشناسی در حوزه سازمان‌های مالی و با تأکید بر موارد زیر انجام می‌شود: اجرای طرح‌های اصلاح گرایانه که سلطه دولت را بر خدمات پولی و مالی کاهش می‌دهد؛ برداشتن موانع موجود بر سر راه تعاملات پولی بین کشورها؛ نوسازی خدمات بانکی، ارائه و بهبود و گسترش ابزارهای لازم برای پشتیبانی از اقتصاد بازار آزاد؛ و تأسیس ساختارهای سازمانی که از آزادسازی خدمات پولی پشتیبانی کند [۱۹]

2 ـ حجم تبادل تجاری در بین کشورهای خاورمیانه بسیار پایین است و بیش از شش درصد از کل تجارت کشورهای عربی را شامل نمی‌شود. اکثر کشورهای خاورمیانه بزرگ با کشورهای خارج از منطقه تبادل تجاری داشته و به جای همسایگان خود ترجیح می‌دهند با کشورهای بسیار دورتری روابط تجاری داشته باشند. در نتیجه این کار، موانع گمرکی و غیرگمرکی تقریباً یک امر عادی است و تجارت از طریق مرزها به ندرت انجام می‌گیرد. کشورهای گروه هشت می‌توانند طرح تازه‌ای را به منظور رونق بخشیدن به تجارت در خاورمیانه بزرگ به راه‌اندازند که دارای عناصری چون پیوستن به سازمان تجارت جهانی و اجرای برنامه‌هایی برای تسهیل بازرگانی باشد. گروه هشت می‌تواند بر پیوستن کشورهای منطقه به سازمان تجارت جهانی بیشتر تأکید ورزد.[۲۰] این سازمان به منظور اعطای کمک‌های تکنولوژیک و مشاوره‌هایی برای حرکت به سمت اقتصاد غرب، دارای برنامه‌هایی است، بنابراین، کشورهای گروه هشت می‌توانند اصرار بیشتری بر پیوستن سایر کشورها نموده و نیز بر محدود کردن یا برداشتن موانع غیرگمرکی تأکید ورزند. وقتی روند پیوستن به سازمان تجارت جهانی انجام شود، مرکز توجه اعضا، پذیرش تعهدات اضافی، مثل ابعاد تجاری حقوق مالکیت فکری و پیوند دادن تداوم کمک‌های تکنولوژیک به اجرای این گونه تعهدات خواهد بود. می‌توان همین کمک‌های تکنولوژیک را به برنامه‌های دیگری در سطح منطقه و زیر نظر گروه هشت، پیرامون اعطای تسهیلات و بخش‌های حمایت مربوط به تعرفه‌های گمرکی پیوند داد که موانع اداری و مادی را در برابر تبادل تجاری بین کشورهای منطقه بردارد.
3 ـ گروه هشت، مناطقی را در خاورمیانه بزرگ تأسیس خواهد کرد که هدفش بهبود تبادل تجاری در منطقه و مسائل مربوط به تعرفه‌های گمرکی خواهد بود. این مناطق می‌توانند مجموعه‌ای متنوع از خدمات را به منظور فعال کردن تجارت در بخش خصوصی و ارتباط برقرار کردن بین طرح‌های خاص ارائه کنند و بازاریابی از یک منفذ برای سرمایه‌گذاران خارجی و ارتباط برقرارکردن با دفاتر گمرکی به منظور کاهش زمان نقل و انتقال و اتخاذ قوانینی یک‌پارچه برای تسهیل در ورود و خروج کالاها و خدمات از منطقه، از آن جمله است. به علاوه، با تکیه بر موفقیتی که مناطق صادراتی و مناطق ویژه تجاری به دست آورده‌اند، کشورهای گروه هشت می‌توانند کمک کنند تا این مناطق در خاورمیانه بزرگ تأسیس شود و هدفش ترغیب همکاری‌های منطقه‌ای در برنامه‌ریزی، ساخت و بازاریابی کالاها باشد. گروه هشت می‌تواند نحوه ورود بهتری را برای بازاریابی این کالاها ارائه داده و کارشناسی‌های خود را در زمینه تأسیس این مناطق ارائه کند. [۲۱]
4 ـ به منظور تشویق به همکاری‌های بهتر منطقه‌ای، گروه هشت می‌تواند یک تریبون آزاد برای فرصت‌های اقتصادی خاورمیانه تأسیس کند تا مقامات بلندپایه کشورهای گروه هشت و کشورهای خاورمیانه بزرگ بتوانند مسائل مربوط به اصلاحات اقتصادی را به بحث و مذاکره بگذارند و هم‌چنین امکان نشست‌های جانبی را برای مسئولان و افراد غیردولتی به ویژه بازرگانان، فراهم سازند. این تریبون تا حدودی می‌تواند بر الگوی همکاری‌های اقتصادی گروه آسیاـ اقیانوسیه، تکیه کند و مسائل مربوط به اقتصاد منطقه‌ای از جمله مسائل مالی و تجاری و آنچه را مربوط به قوانین آنها می‌شود، تحت پوشش قرار دهد [۲۲]

پایه و هدف‌های طرح خاورمیانه بزرگ

طرح خاورمیانه بزرگ بر چند پایه استوار است از جمله:
الف ـ مفروضه‌ها: مفروضه‌ها اموری‌اند که مسلّم و قطعی درنظر گرفته می‌شوند. بخشی از آنها در طرح خاورمیانه بزرگ عبارت‌اند از:
1ـ حل نشدن مسئله فلسطین: مسئله فلسطین مهم‌ترین و قدیمی‌ترین مسئله منطقه‌ای است که پس از نیم قرن، هم‌چنان حل نشده باقی مانده و حتی رو به وخامت می‌رود. با توجه به سیاست‌های جاری اسرائیل و آمریکا، چون ایجاد دیوار حائل، استمرار تروریسم اسرائیلی، ترور رهبران فلسطینی، حمایت‌های علنی آمریکا از این اقدامات و... تمایل و چشم‌اندازی برای حل این مسأله، در کوتاه‌مدت و میان‌مدت وجود ندارد و از دیدگاه آمریکا و اسرائیل، حل مطلوب این مسئله تنها در پایان فرآیند شکل‌گیری خاورمیانه بزرگ، امکان‌پذیر است.
2 ـ نگرانی از اسلام سیاسی و فرهنگ دینی: در نگاه آمریکایی‌ها، تهدیدها علیه آن کشور، با نضج‌گرفتن اسلام سیاسی و رفتار ناشی از فرهنگ دینی مسلمانان، شکل نهادی به خود گرفته و توأم با نفرت رو به تزاید از سیاست‌های آمریکا در وسیع‌ترین سطوح اجتماعی و مردمی‌قرار دارد. در عین حال، اسلام سیاسی از کنترل رژیم‌های دوست آمریکا نیز خارج بوده و بعضاً رشد اسلام سیاسی نتیجه سیاست‌ها و ناتوانی‌های همین رژیم‌هاست.[۲۳]
3 ـ عدم اعتماد به رژیم‌های موجود در خاورمیانه: آمریکا اغلب رژیم‌های منطقه را در ایجاد نفرت علیه غرب و آمریکا در میان اتباع‌شان به طور مستقیم و غیر مستقیم، مسئول می‌شناسد، مثلا در رابطه با عربستان سعودی معتقد است بخشی از حاکمیت دولتی، حامی‌و مرتبط با گروه القاعده و شخص بن لادن است. این نگرش در گزارش کنگره آمریکا در واقعه 11 سپتامبر به وضوح دیده می‌شود. اغلب رژیم‌های خاورمیانه نیز از طرح خاورمیانه بزرگ و اقدامات آمریکا در عراق ابراز نگرانی و عدم رضایت کرده‌اند، حتی متحدان عرب آمریکا در خاورمیانه، هم چون مصر و اردن، تنها امضاکنندگان پیمان صلح با اسرائیل، به چنین رویکرد هژمونیک از خود عکس‌العمل منفی نشان داده‌اند. مصر، اردن و عربستان سعودی در اواخر سال 2003/1382، طی بیانه‌ای ضمن واکنش به طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا اعلام کردند: هرگز اجازه نمی‌دهند که شکل خاصی از اصلاحات از خارج بر کشورهای عربی تحمیل شود.
4 ـ عقب ماندگی اقتصادی ـ اجتماعی خاورمیانه: خاورمیانه با برخورداری از منابع سرشار کانی، انرژی و موقعیت بی‌بدیل ژئواستراتژیک، و هویت نسبتاً منسجم اسلامی‌، به دلایل مختلف، به ویژه وجود اسرائیل و استمرار بحران منطقه‌ای، همواره از فقدان توسعه اقتصادی ـ اجتماعی، رنج برده و از مزایای اقتصاد جهانی به دور بوده است. از دید آمریکایی‌ها با چنین فضایی، مردم مسلمان خاورمیانه در فرآیند تحول اقتصادی و اجتماعی خود بر سر یک دو راهی تاریخی قرار گرفته‌اند که شرایط را به نفع واشنگتن رقم می‌زند.[۲۴]
بنابراین به زعم آمریکایی‌ها، منشأ و خاستگاه افراط‌گرایی و تروریسم که منافع ملی غرب و امنیت بین‌المللی را تهدید می‌کند، حوزه جغرافیایی شمال آفریقا، خاور نزدیک و خاورمیانه (خاورمیانه بزرگ) است. هم‌چنین، وضع تهدیدزایی منطقه، حاصل فقدان آزادی و دموکراسی، سطح پایین دانش، عدم توسعه علمی، جایگاه نامناسب زنان و وضعیت نامطلوب حقوق بشر است. به عبارت دیگر، توسعه نیافتگی و محرومیت مردم از حقوق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، باعث رشد افراط‌گرایی اسلامی‌، تروریسم، مهاجرت غیرقانونی و جرایم سازمان یافته بین‌المللی می‌شود که عامل بی‌ثباتی و ناامنی منطقه‌ای و بین‌المللی است. به علاوه، بهترین راه‌حل برای درمان مشکلات و معضلات، توسعه همه جانبه در قالب اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. بنابراین، اولویت‌های توسعه منطقه عبارت‌اند از: توسعه سیاسی از طریق تشویق و هدایت کشورها به سوی مردم‌سالاری و حکومت‌های شایسته به زعم غرب، توسعه علمی‌و آموزشی به وسیله ایجاد جامعه‌ای مدنی و پیشرفته، توسعه اقتصادی از طریق ایجاد فرصت‌های اقتصادی، آزادسازی و خصوصی‌سازی اقتصاد.[۲۵]
ب ـ هدف‌ها: طرح خاورمیانه بزرگ، هدف‌های زیرین را دنبال می‌کند: اهداف کلان آمریکا در خاورمیانه بزرگ، مسائلی چون حفظ منافع امنیتی آمریکا و هم‌پیمانانش، تثبیت رهبری جهانی آمریکا، استتار نقاط ضعف اقتصادی و اطلاعاتی سیستم آمریکا و... می‌باشد. در این راستا، حاکمیت آمریکا، چهار هدف مشخص را به شرح زیر در خاورمیانه بزرگ دنبال می‌کند:
1 ـ بر سرکار آمدن رژیم‌های دوست: پس از واقعه 11 سپتامبر، تعریف آمریکا از رژیم‌های دوست، تغییر کرده است. رژیم‌های دوست جدید، باید از سطح گسترده و مکفی مشارکت سیاسی مردم جهت برقراری ثبات دراز مدت برخوردار شوند. آمریکا در جهت تحقق بخشی به هدف فوق، باید از طریق رسانه‌های آزاد و شکل‌گیری نوعی جامعه مدنی، در ارتباط و تعامل فکری مستقیم با ملت‌های منطقه قرار گیرد. در این راستا، تحول ساختاری، تغییر نخبگان، تغییر فرهنگ سیاسی و الگوهای رفتاری در خاورمیانه، باید در دستور کار قرار گیرد. آمریکایی‌ها، هسته مرکزی تحول در ذهنیت جمعی مسلمانان منطقه را ارائه و تثبیت قرائت جدیدی از دین اسلام می‌دانند و از آن به عنوان دین سازی و یا مدرنیزه کردن اسلام نام می‌برند که از کانال جنگ با تروریسم محقق می‌شود. دانیل پایپس از چهره‌های معروف محافظه کاران می‌گوید:تغییر و تحول منطقه‌ای از طریق سیاست، تغییر رژیم‌های در جهت آینده‌سازی و امنیت‌سازی مطلق و به نفع غرب، محور این حرکت است. [۲۶]
2 ـ دسترسی آسان به منابع سرشار و بازار منطقه: دسترسی ارزان و آزادانه به منابع، عمدتاً انرژی و بازار پرجمعیت خاورمیانه بزرگ، از اهداف عمده آمریکاست. در این راستا، حذف یا دگرگونی اوپک و... گام بزرگ به سوی رهبری جهانی است. به علاوه، اسرائیل به عنوان منشأ بحران‌ها و جنگ‌های نیم قرن اخیر منطقه، عامل اصلی جلوگیری و ممانعت از توسعه پایدار کشورهای مسلمان خاورمیانه بوده است. از دید واشنگتن و تل آویو، به‌هم‌ریزی صحنه فعلی منطقه(تغییر هژمونیک وضع موجود)، مسئله جدیدی را در برابر همه خاورمیانه‌ای‌ها قرار می‌دهد و هر کس سرنوشت و آینده خود را در رابطه با اسرائیل و چگونگی مناسبات با این رژیم تعریف نموده و رقم می‌زند، پس، خلع سلاح کشورهای اسلامی‌، بخشی از رویکرد هژمونیک آمریکا در خاورمیانه بزرگ است.
3 ـ تحول اقتصادی ـ اجتماعی و ادغام در اقتصاد جهانی: از دید آمریکایی‌ها این تحولات مهم‌ترین بخش از تغییرات ساختاری در خاورمیانه بزرگ، جهت امنیت سازی از درون و به موازات آن، تغییرات امنیتی و سیاسی، خواهد بود، و از طریق آن، مردم منطقه، به ویژه جوانان و زنان، طی فرآیند برخورداری نسبی از مواهب تحول اقتصادی ـ اجتماعی نسبت به اهداف آمریکا، متقاعد خواهند شد.[۲۷] آنچه در طرح خاورمیانه بزرگ، نزد افکار عمومی‌بزرگ نمایی شد، اغلب با محوریت تحولات اقتصادی اجتماعی بوده است، در حالی که هدف اصلی آمریکایی‌ها، وابسته و مرتبط کردن ارگانیک اقتصاد خاورمیانه بزرگ در کلیه حوزه‌ها به اقتصاد آمریکا و حفظ موجودیت اسرائیل به عنوان سر پل منطقه‌ای سرمایه داری بزرگ آمریکاست تا تضمینی درازمدت جهت ترتیبات اولویت دار امنیتی و سیاسی به وجود آورد و بازگشت ناپذیری طرح‌های هژمونیک خود را مسجل نماید. بنابراین، مهم‌ترین هدف خاورمیانه‌ای آمریکا، شامل حفظ امنیت و بقای اسرائیل، انتقال آزادانه انرژی از خاورمیانه به غرب و کنترل منابع انرژی، جلوگیری ازظهور هژمونی منطقه‌ای چالش گر با آمریکا، مهار جمهوری اسلامی‌ و تثبیت و تحکیم هژمونی آمریکا در نظام بین‌المللی می‌باشد.
البته اگر بخواهیم از هدف‌های آمریکا از مطرح کردن خاورمیانه بزرگ به صورت عمیق تری سخن بگوییم می‌توانیم از مواردی چون تلاش برای حاکمیت بر ارو ـ آسیا، کنترل اتحادیه اروپا و اقتصاد روسیه با منزوی کردن این کشور به داخل مرزهایش، و تعویق درگیری اقتصادی و سیاسی با چین نام برد. در ابتدای این اهداف، حاکمیت بر ارو ـ آسیا مطرح است. ارو ـ آسیا در مفهوم اتحاد دو قاره آسیا و اروپا، قدرت‌هایی چون اتحادیه اروپا، چین، روسیه و هندوستان را شامل می‌شود و با پتانسیل خود قادر است در مقابل حاکمیت جهانی آمریکا بایستد. آمریکا با حمله به افغانستان به مرکز ارو ـ آسیا قدم گذاشته و به توانمندی جدی در تأمین استراتژی خود دست یافته است. سربازان آمریکایی در منطقه‌ای حضور دارند که امروز 3 درصد ذخایر نفت جهان را در اختیار دارد.[۲۸] علاوه بر این، در قرن بیست و یکم، نفت و پس از آن گاز طبیعی، منبع اصلی انرژی جوامع صنعتی و جوامع فراصنعتی را تشکیل می‌دهد. بدین سبب است که میان حاکمیت بر این منابع و حاکمیت جهانی آمریکا، رابطه مستقیمی‌وجود دارد. کنترل انرژی یکی از مستندات اصلی آمریکا در تداوم سیاست تک قطبی خود در قرن بیست و یکم است. بدین جهت، ایجاد حاکمیت بر خاورمیانه که 65 درصد منابع نفتی جهان را در اختیار دارد، ضرورت حیاتی برای واشنگتن به حساب می‌آید. پروژه خاورمیانه بزرگ آماده شد تا خاورمیانه که تعریف جدیدی از مرزهایش به عمل آمده، به سیاست‌های ضدآمریکایی دست نزدند و 11 سپتامبر زمینه جدیدی به وجود آورد تا خاورمیانه از حالت منطقه‌ای که استقرار جهانی و حاکمیت آمریکا را تهدید می‌کند، خارج شود و در چارچوب دموکراسی غربی و اقتصاد بازار آزاد، وارد بازار جهانی گردد.
به نکات فوق، می‌توان کنترل اتحادیه اروپا را نیز افزود. اتحادیه اروپا یکی از موانع احتمالی در برابر تحقق آرزوی آمریکا برای دست‌یابی به تک‌قطبی‌گرایی در قرن بیست و یکم است. سیاست‌هایی که بوش تعقیب می‌کند، همکاری آمریکا ـ اتحادیه اروپایی را حتی برای آن عده از سیاست‌مداران اروپایی که به دیده مثبت به ناتو می‌نگرند، مشکل می‌سازد.[۲۹]

خاورمیانه بزرگ و کشورهای مسلمان

با این‌که جزئیات دقیق نقشه و برنامه ضد اسلامی‌ خاورمیانه بزرگ هنوز در حال تدوین و تکوین است، منابع آگاه حدس می‌زنند آمریکا در نظر دارد نظام لائیک ترکیه را الگوی کل خاورمیانه قرار دهد و در جهان اسلام، دین را از سیاست جدا کند، چون تجربه ایران نشان داده که عدم جدایی دین از سیاست، مانع بزرگی در مقابل استیلای آمریکا برکشورهاست. براساس این طرح، روحانیان دست‌چین شده ترکیه به سراسر جهان اسلام اعزام خواهند شد تا اسلام غیر سیاسی را تبلیغ کنند؛ اسلامی‌ که به خانه و مسجد محدود می‌شود. این روحانیان، هم‌چنین برای از بین بردن ریشه اسلام، ازدواج مسلمانان با غیر مسلمانان را نیز تبلیغ خواهند کرد. در نهایت، این طرح به دنبال آن است که اصولی چون حجاب، جهاد و شهادت را از جهان اسلام ریشه کن نماید. بوش دراین‌باره اعتراف کرد که حمایت شصت ساله آمریکا از رژیم‌های دست نشانده در خاورمیانه نتوانست آمریکا را ایمن سازد. وی توضیح داد بر آمریکا ثابت شده است که با این شیوه در دراز مدت نمی‌توان ثبات را تأمین کرد. منظور بوش از ثبات، اوضاع مورد رضایت آمریکا بود تا به قول مقام معظم رهبری، منافع نامشروع این کشور را در سراسر جهان برآورده سازد.[۳۰]
اما با توجه به مشکلات روز افزونی که آمریکا در منطقه با آن روبه‌رو است، این طرح با شکست مواجه خواهد شد. یکی از دلایل شکست احتمالی این طرح، عدم هماهنگی و هم خوانی در سیاست‌های اعمالی آمریکا در قالب سیاست خارجی این کشور بعد از 11 سپتامبر است. تاکنون، آمریکا نتوانسته است راه‌حل قابل قبولی برای مناقشه اعراب و رژیم صهیونیستی پیدا کند و ادامه حمایت آمریکا از سیاست‌های توسعه طلبانه این رژیم اشغالگر و نبود چشم‌انداز درستی از استقلال و بازسازی عراق، برای واشنگتن اعتباری باقی نگذاشته است تا بتواند در جهان اسلام و به خصوص در خاورمیانه رنج کشیده، سیاست‌هایش را به اجرا بگذارد. آمریکا، بعد از 11 سپتامبر بر آن بود که مبارزه با تروریسم، و در واقع جنگ با اسلام سیاسی، جهان را به مکانی بهتر برای زیستن تبدیل کند، اما با بیش از دو سال از آن واقعه، مسلمانان یا خود را تحت اشغال مستقیم نیروهای آمریکایی و اسرائیلی می‌بینند و یا در کشورهای متحد آمریکا، زیر بدترین تبعیض‌ها و فشارها قرار دارند. تناقض این‌جاست که آمریکا برای تحت فشار قرار دادن مسلمانان، مجبور شده ادعاهایی را که بر دموکراسی دارد، فراموش کرده و به رژیم‌های غیردمکراتیک در خاورمیانه و منطقه آسیا نزدیک‌تر شود، در حالی که بسیاری از صاحب‌نظران آمریکایی معتقدند همین نزدیکی آمریکا به رژیم‌های سرکوب‌گر و دست‌نشانده در جهان اسلام بوده که باعث احیای اسلام سیاسی و مبارز شده است. [۳۱]
طرح خاورمیانه از آغاز مشکلات متعددی را برای مسلمانان پدید آورده است. به عنوان مثال، افغانی‌هایی که به اتهام فعالیت‌های ضدآمریکایی در افغانستان دستگیر و زندانی شده‌اند، بعد از آزادی، هر هفته باید خود را به پاسگاه محلی معرفی کنند. هم‌چنین هر از گاهی نیروهای امنیتی محلی یا آمریکایی به سراغ شان رفته و آنها را برای بازجویی با خود می‌برند. مثال دیگر، پاکستان است. پاکستانی‌هایی که از زندان‌های افغانستان آزاد و به کشورشان بر می‌گردند، دوباره درکشور خود روانه زندان می‌شوند. یک مقام پاکستانی می‌گوید: ما آنها را رها نمی‌کنیم و براساس قوانین جدید با آنان برخورد خواهد شد. نباید فراموش کرد که آمریکا همزمان با تبلیغ دمکراسی در جهان اسلام نه تنها به تبلیغ یک دکترین تهاجمی‌مبتنی بر جنگ پیشگیرانه دست می‌زند، بلکه به ایجاد روابط نزدیک تر با مستبدان این منطقه و آسیای مرکزی هم می‌پردازد. در آسیای میانه، نیاز آمریکا به پایگاه‌های نظامی‌و دیگر اشکال ترتیبات امنیتی برای سرکوب مسلمانان، باعث گردیده تا این کشور با رهبران مستبد ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان روابط نزدیکی برقرار کند. دونالد رامسفلد در این راستا در سال 2002 /1381 به دیدار صفرمراد نیازف، دیکتاتور ترکمنستان رفت که جز ثروت‌اندوزی، تاراج، حیف و میل منابع ترکمنستان چیزی دیگری نمی‌داند. گویا آمریکا فراموش کرده است تنها چیزی که در این کشورها رعایت نمی‌شود، حقوق بشر است و از دموکراسی در آنها خبری نیست.[۳۲]
آمریکا در راستای طرح خاورمیانه بزرگ، خواستار اصلاحات دمکراتیک در هر کشور منطقه است که سیاست‌های واشنگتن را نمی‌پذیرد، اما در بیانیه‌های رسمی‌این کشور، مثلا از قزاقستان چنین درخواستی نشده است. علت آن وجود همکاری‌های نزدیک نورسلطان نظربایف دیکتاتور قزاق با آمریکا در زمینه نفت، گاز و مسائل امنیتی است. نگاهی دقیق‌تر به استراتژی ایجاد خاورمیانه بزرگ نشان می‌دهد که بوش و مشاوران نومحافظه‌کارش دوست دارند به سیاست‌های دوران جنگ سرد رو کنند. اساساً به نظر می‌رسد که آنان در ذهن خود خاورمیانه را جانشین اتحاد جماهیر شوروی کرده‌اند، آنها خاورمیانه را قلب جهان اسلام می‌دانند و اسلام را تهدیدی برای خود. در نظر آنان اسلام سیاسی در قرن 21 جای کمونیسم قرن 20 را گرفته است.

نقش اسرائیل در طرح خاورمیانه بزرگ

رژیم صهیونیستی از آن جا که مورد حمایت بی چون و چرای غرب، به ویژه آمریکا قرار دارد، در طرح خاورمیانه بزرگ با آمریکا همنواست، چرا که با پیاده شدن این طرح که به زعم آن دو کشور به فراگیرشدن دموکراسی در منطقه خاورمیانه می‌انجامد، برقراری صلح آمریکایی و اسرائیلی را نوید می‌دهد؛ یعنی اجرای طرح خاورمیانه بزرگ، علاوه بر منافع آمریکا، تضمین امنیت اسرائیل را نیز در پی خواهد داشت. از این رو، اسرائیل با اهداف از پیش طراحی شده، از این طرح استقبال نموده و نهایت کوشش و تلاش خود را در راستای تحقق آن به عمل آورده است. رژیم اشغال‌گر قدس با این همنوایی، درصدد است تا امنیت، موقعیت و مشروعیت خود و... ، را بیش از پیش تثبیت نماید و از آن جا که فلسطین منابع زیرزمینی کافی ندارد، با پیاده شدن این طرح، اسرائیل می‌تواند مشکل انرژی، مواد خام و... ، خود را از طریق منطقه خاورمیانه تأمین نماید.[۳۳]
اسرائیل نیز همچون آمریکا بر آن است که پیاده شدن دموکراسی در منطقه خاورمیانه به ریشه کنی تروریسم، آن هم تروریسم مذهبی منتهی می‌شود، زیرا اکثریت در کشورهای خاورمیانه بزرگ مسلمان‌اند و در دین اسلام مفاهیم مقدّسی مانند جهاد و شهادت وجود دارد و پای‌بندی مسلمانان بر اعتقادات دینی خود انجام علمیات‌های شهادت طلبانه علیه دشمن را به دنبال می‌آورد.[۳۴] از آن‌جا که آمریکا و اسرائیل و... در مقابله با این قبیل مبارزات، ذلیل و خلع سلاح شده‌اند، منشأ تروریسم را مفاهیم مذهبی دانسته و مرکزیت آن را خاورمیانه قلمداد می‌کنند و تنها راه خلاصی از این خطر بزرگ را نفوذ در فرهنگ و سست کردن اعتقادات مردم منطقه بر می‌شمارند. آنان از هرگونه تلاش در جهت تحقق طرح خاورمیانه بزرگ دریغ نمی‌کنند، چرا که تغییر فرهنگ دینی مردم منطقه، از طرفی روحیه استکبار و آمریکا و اسرائیل ستیزی را از بین خواهد برد و آمریکا و اسرائیل راحت‌تر می‌توانند به غارت منابع منطقه بپردازند، و از سوی دیگر، با تسلط بر منطقه به لحاظ موقعیت استراتژیکی و دارا بودن قسمت عمده منابع مورد نیاز صنعت غرب و اروپا، از شکل‌گیری قطب‌های قدرت دیگر، چون روسیه، چنین، اتحادیه اروپا و... جلوگیری می‌شود.[۳۵] در این راه، اسرائیل یاور آمریکا بوده و خواهد بود.
وجود کشور اسرائیل در منطقه، یک ذخیره استراتژیک برای آمریکاست و اصلا انتظار آمریکا از اسرائیل این است که رژیم صهیونیستی مدافع منافع آمریکا در این منطقه باشد. از این رو، طرح خاورمیانه بزرگ، حداقل از نظر جغرافیایی، شباهت بسیار زیادی با ایده اصلی صهیونیست اسرائیل بزرگ، یعنی شعار از نیل تا فرات دارد. سوریه، لبنان، عراق، بخشی از جنوب ترکیه بخشی از کویت و شمال غرب عربستان سعودی جزء اسرائیل بزرگ می‌باشد. تشکیل امپراتوری اسرائیل، از نیل تا فرات، از جمله اهدافی است که در پروتکل‌های صهیونیسم دیده می‌شود و رهبران اسرائیل در گفتار و کردار خود، تلاش برای رسیدن به این آرمان را ابراز داشته‌اند، از جمله:
بن گورین، اولین نخست‌وزیر اسرائیل، در مقابل گروهی از دانش‌آموزان و دانش‌جویان صهیونیستی چنین گفت: «... میهن اسرائیلی باید از نیل تا فرات را در برگیرد». وی ادعا می‌کرد که: «این امپراتوری هم از راه تهاجم بنا خواهد شد، و هم از راه سیاست». هم‌چنین بر درب ورودی پارلمان رژیم صهیونیستی، دو خط موازی آبی رنگ و ستاره‌ای در بین آن دو قرار دارد که گفته می‌شود این دو خط آبی نمایان‌گر رودهای نیل و فرات است. اسرائیل با تلاش در تحقق خاورمیانه بزرگ در پی اهدافی است که در طرح اسرائیل بزرگ وجود دارد. آن اهداف عبارت‌اند از [۳۶]:
ایجاد امنیت برای رژیم صهیونیستی و حفظ موجودّیت آن؛ تشکیل حکومت از نیل تا فرات؛ و جذب مهاجران یهودی برای تأمین نیروی انسانی مورد نیاز و توسعه روابط با کشورهای جهان برای کسب پرستیژ بین‌المللی و خروج از انزوا. طرح خاورمیانه بزرگ حاوی این مطلب است که رهایی کشورهای خاورمیانه از فقر و عقب ماندگی، مستلزم وقوع اصلاحات همه جانبه در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... ، در این منطقه می‌باشد و این امر، از عهده آمریکا، با همکاری و پشتیبانی اسرائیل ساخته است.
رژیم صهیونیستی در حمایت از طرح خاورمیانه بزرگ، یعنی نهادینه شدن دموکراسی، روی کار آمدن حکومت‌های به اصطلاح مردمی، گستردن فناوری در جوامع خاورمیانه و ایجاد فرصت‌های مناسب اقتصادی که منافع دراز مدّت غرب، آمریکا و اسرائیل را تأمین می‌کند، هم‌گام و هم‌نوا با آمریکا در پیاده کردن این طرح است. به عنوان مثال، اسرائیل با حضور در کشورهای اشغال شده افغانستان و عراق و سعی در توسعه روابط اقتصادی با کشورهای منطقه، بستن قراردادهای نفتی و مهم‌تر از همه، کشتار وحشیانه مردم مظلوم فلسطین که مدافع حق مشروع خود (آزادسازی فلسطین) هستند، در قالب مبارزه با تروریسم، آمریکا را یاری نموده و تمام توان تبلیغاتی و عملی خود را بسیج و هماهنگ با آمریکا کرده است [۳۷]
همواره از هدف‌های آمریکا، دست‌یابی آسان به نفت و گاز فراوان و ارزان خاورمیانه و جذب دلارهای نفتی از طریق افزایش صادرات کالا به کشورهای نفت‌خیز و کنترل قدرت‌های دیگر است و این امر زمانی تحقق پیدا می‌کند که موجودیت اسرائیل حفظ و تقویت شود، زیرا اسرائیل ابزاری مطمئن برای تأمین منافع غرب و آمریکا در منطقه به شمار می‌رود، در حالی که بقای اسرائیل هم بدون حمایت‌های غرب و آمریکا ممکن نیست. پس، اسرائیل با اجرای سیاست‌های نظامی، اقتصادی و فرهنگی خود در منطقه خاورمیانه، یک تهدید بالفعل برای کشورهای منطقه می‌باشد.
اسرائیل در پروژه خاورمیانه بزرگ، در پی آن است که کشورهای مسلمان و عربی دست نشانده آمریکا، برای حفظ امنیت و موجودیت خود دست به دامان آمریکا باشند و حفظ تخت حکومتی خود را در گرو پیروی از سیاست‌های آمریکا بدانند؛ این خود کمک بزرگی است برای دست‌یابی به اجرای هرچه سریع‌تر طرح آمریکا و سلطه بر خاورمیانه. هم‌چنین، از بین بردن اسلام‌گرایی و از میان برداشتن تهدید علیه غرب و آمریکا، در گرو تحقق این پدیده است [۳۸]
نتیجه: تناقض‌ها و ابهام‌های طرح تناقضات و ابهامات فراوانی در طرح آمریکا درباره خاورمیانه، هم به لحاظ نظری و هم در عمل به چشم می‌خورد. این پارادوکس‌ها و مشکلات فراروی، برای طراحان آمریکایی نیز شناخته شده‌اند و آنان تلاش دارند تا چنین فرآیند پرتلاطمی‌را از طریق محک زدن هر دو مورد مشخص زیر و با استفاده از کلیه امکانات موجود در صحنه و براساس باور و اعتقاد به حس مسئولیت تاریخی، به پیش ببرند. مهم‌ترین ابهام‌های این نمودار عبارت‌اند از:
1 ـ گسترش آزادی (در مفهوم عام آن)با به‌کارگیری روش‌های غیردموکراتیک ممکن نیست؟! [۳۹]
2 ـ القای آزادی به عنوان ضرورت سازوکار دموکراسی از خارج و بدون توجه به بافت بومی‌جوامع خاورمیانه، به نتیجه نمی‌انجامد؟!
به دیگر بیان، جلب حمایت عمومی‌و متقاعد کردن ملت‌ها با شیوه‌های غیردموکراتیک و اقتدارگرا (هژمونیک) چگونه امکان‌پذیر است؟!
گریز از نفرت رو به تزاید عمومی‌در منطقه نسبت به اهداف آمریکا با استمرار و گسترش حضور نظامی‌این کشور در منطقه چگونه سازگار می‌شود؟!
جنگ جدید آمریکا در منطقه که انگیزه‌های قومی‌مذهبی (صلیبی) نیز دارد، چگونه می‌تواند به نظام‌های مبتنی بر جدایی دین (اسلام)از سیاست در خاورمیانه بزرگ کمک نموده و ضمن جلوگیری از جنگ تمدن‌ها، لیبرال دموکراسی انگلوساکسونی را تشویق و توسعه دهد؟!
چگونه می‌توان اصلاحات داخلی کشورهای خاورمیانه را با ثبات سیاسی منطقه سازگار کرد؟![۴۰]
چگونه می‌توان از سقوط رژیم‌های هم پیمان آمریکا در فرآیند جنگ پیشگیرانه یا جنگ علیه تروریسم، جلوگیری کرد؟!
وعده‌ها و طرح‌های اقتصادی، مالی و اجتماعی آمریکا تا چه حد قادرند ملت‌های متنفر از حضور آمریکا در منطقه را که اغلب آنها در آغاز راه تجربه فرآیند بنیادگرایی دینی‌اند، متقاعد و همراه نماید؟!
به‌رغم تناقض‌ها و ابهام‌های متعدد فوق که در طرح آمریکا درباره خاورمیانه بزرگ، وجود دارد، در خصوص رویکرد امنیتی به قدرت هژمونیک واشنگتن که مورد توجه اغلب ناظران و حتی طراحان آمریکایی قرار گرفته است این سؤال اساسی مطرح است که: برای ایجاد ثبات دراز مدت در خاورمیانه بزرگ، چه سطحی از درگیری آمریکا در این منطقه لازم است؟ و آیا آمریکا قادر است در سطح گسترده و طولانی مدت متناسب با اهداف کلان خود در خاورمیانه درگیر بماند؟
عناصر اصلی رویکرد هژمونیک حضور در عراق و روی کار آوردن نظام مطلوب در آن کشور، در تنگنا قرار دادن سوریه و اعمال فشار و حرکت ایذایی علیه ایران، خروج نیروهایش از عربستان سعودی، دور شدن از نقش به ظاهر میانجی در قضیه فلسطین و تغییر و تعدیل رژیم‌های عربی، همگی نمی‌تواند در قالب یک استراتژی منسجم گنجانده شود؟ آمریکا تا کی و تا کجا می‌تواند به هزینه کردن منابع انسانی، مالی و سیاسی در خاورمیانه ادامه دهد و اقدامات مستقیم و غیرمستقیم سایر بازیگران عمده بین‌المللی را خنثا و بعضاً آنها را با خود همراه نماید؟ ارزیابی دقیق این موضوعات و پاسخ واقع‌بینانه و روشن به این سؤالات کلیدی وضعیت مبهم خاورمیانه بزرگ را بهتر از گذشته در افق دید قرار خواهد داد [۴۱]

منابع و مآخذ

  1. «استراتژی خاورمیانه بزرگ یا جنگی تازه برای مقابله با اسلام»، ماه نامه تحلیلی هدایت، شمار35، اردیبهشت 1383.
  2. استراتژی صهیونیسم در منطقه عربی و کشورهای هم‌جوار آن، تهران، هدی، 1363.
  3. «پاییز خطرناک:سیاست‌های آمریکا در خاورمیانه»، ماه‌نامه تحلیلی هدایت، شماره 8، اسفند 1380.
  4. «پیشینه و مؤلفه‌های طرح خاورمیانه بزرگ»، ماه‌نامه چشم‌انداز، شمار14، آبان 1383.
  5. «خاورمیانه بزرگ:زمینه‌ها و هدف‌ها»، ماه‌نامه تحلیلی هدایت، شماره45، اسفند 1383.
  6. «خاورمیانه بزرگ و امنیت ایران»، ماه‌نامه بازتاب، شمار34، 29 دی 1383.
  7. «دموکراسی آمریکایی و خاورمیانه بزرگ»، ماه‌نامه تحلیلی هدایت، شماره39، مرداد 1383.
  8. روزنامه شرق، ویژه‌نامه نوروز 1383.
  9. «رویکرد مشترک به مسأله خاورمیانه بزرگ:پیامد اجلاس گروه هشت»، ماه نامه تحلیلی هدایت، شماره39 (شهریور 1383) 78.
  10. سلمان‌زاده، محمد، «مبانی صهیونیسم و شناخت آن»، خلاصه مقالات همایش بین‌المللی انتفاضه، مرداد 1382.
  11. شیرودی، مرتضی، فلسطین و صهیونیسم، قم، تحسین، 1383.
  12. «طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا: ملزمات و پیامدها»، نشریه مرکز تحقیقات استراتژیک، شماره 65، دی 1383.
  13. «طرح خاورمیانه بزرگ‌تر»، نشریه ابرار، شمار 17، آذر 1383.
  14. عبدالمحمدی، مسعود، «آمریکا، اسرائیل و مدل‌های رفتاری مشابه»، پگاه حوزه، شماره 144، 11 مهر 1383.
  15. عترسی، طلال، «مسابقه آمریکا و اروپا برای اصلاح جهان عرب»، پگاه حوزه، شماره134، 16 خرداد 1383.
  16. علی‌بابایی، غلامرضا، فرهنگ تاریخی سیاسی ایران و خاورمیانه، تهران، چاپخش، 1380.
  17. علی‌بابایی، غلامرضا، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، قومس، 1383.
  18. قلی‌پور، منصوره، بوش و اصلاحات خاورمیانه، پگاه حوزه، شماره136، 30 خرداد 1383.
  19. کاستلز، امانوئل، عصر اطلاعات، ترجمه حسن چاوشیان، تهران، سفیر، 1381.
  20. «گزارش پژوهشی منابع ستیز در خاورمیانه بزرگ» تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1381.
  21. وعیدی، سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا، (مصاحبه)، فصل‌نامه مطالعات سیاسی، بهار1383.
  22. همشهری دیپلماتیک، شماره36، 19 دی 1383.

پانویس

  1. عضو هیأت علمی ـ پژوهشی پژوهشکده تحقیقات اسلامی و مدرس دانشگاه، محقق و نویسنده.
  2. شیرودی، 1383: 14.
  3. علی بابایی، 1380: 1/12.
  4. مراد از گروه هشت، اتحادیه هشت کشور صنعتی جهان است.
  5. عیدی، 1383: 16
  6. پاییز خطرناک... ، 1380: 141، به نقل از: محمدحسنین هیکل، ماه نامه جهات نظر، شماره 32، ص 11.
  7. رویکرد مشترک... ، 1383: 78.
  8. همان.
  9. افغانستان، الجزایر، بحرین، لبنان، مغرب، قطر، عربستان سعودی، تونس، ترکیه و یمن برای انجام انتخابات در این سال‌ها برنامه‌ریزی می‌کردند.
  10. کاستلز، 1381: 321.
  11. علی بابایی، 1383:425.
  12. استراتژی خاورمیانه... ، 1383: 98.
  13. گزارش پژوهشی... ، 1381: 21.
  14. همان
  15. کاستلز، 1381: 321.
  16. تا سال 2002/1381، الجزایر، مصر، ایران، اسرائیل، ترکیه، کویت، امارات متحده عربی به اینترنت، عربستان سعودی بهBitnet و اردن و مراکش به Email دسترسی داشته‌اند.
  17. پیشینه و مؤلفه‌ها... ، 1383: 38
  18. دموکراسی امریکایی... ، 1383: 69.
  19. همان.
  20. برای کشورهایی که درخواست پیوستن به سازمان تجارت جهانی را داشته باشند، یک کمیته کاری وابسته به این سازمان تشکیل می‌شود. الجزایر، لبنان، عربستان سعودی و یمن از کشورهای خواهان پیوستن به سازمان تجارت جهانیاند، اما هنوز این درخواست‌ها بررسی نشده، ولی با درخواست ناظر بودن افغانستان، لیبی، سوریه و عراق، موافقت شده است.
  21. کاستلز، 1381: 321.
  22. روزنامه شرق، ویژه‌نامه نوروز 1383: 20، به نقل از: الحیات.
  23. خاورمیانه بزرگ؛ زمینه‌ها و هدف‌ها، 1383: 42.
  24. طرح خاورمیانه بزرگ؛ ملزمات و پیامدها، 1383: 5.
  25. خاورمیانه بزرگ و امنیت ایران، 1383: 2.
  26. طرح خاورمیانه بزرگ‌تر، 1383: 5
  27. همشهری دیپلماتیک، 1383: 9
  28. در حال حاضر، آمریکا ده درصد و اروپا سی درصد از نفت خود را از خاورمیانه تأمین می کنند.
  29. خاورمیانه بزرگ: زمینه‌ها و هدف‌ها، 1383: 42.
  30. عترسی، 1383: 12.
  31. قلی‌پور، 1383:15.
  32. استراتژی خاورمیانه... ، 1383: 98.
  33. عبدالمحمدی، 1383: 8.
  34. پیشینه و مؤلفه‌ها، 1383: 38.
  35. سلمان‌زاده، 1382: 204.
  36. شیرودی، 1383: 90
  37. استراتژی صهیونیسم... ، 1363: 109.
  38. همان.
  39. دموکراسی آمریکایی... ، 1383: 69.
  40. همان.
  41. همان و گزارش پژوهشی... ، 1381: 21.