غلام احمد علی‌ بایی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نیک اندیش' به 'نیک‌اندیش'
جز (جایگزینی متن - ' سالها' به ' سال‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'نیک اندیش' به 'نیک‌اندیش')
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۸: خط ۲۸:
=آشنایی با مفتی محمود=
=آشنایی با مفتی محمود=
بعد از حدود دو سال حضور در ملتان و پس از پایان سال تحصیلی، خواست و مشیت باری‌تعالی بر این قرار گرفت که مولانا به حوزه «قاسم العلوم» ملتان که از مشهورترین مدارس پاکستان بود، بروند. مدیریت این حوزه در دستان توانمند مولانا مفتی محمود ـ رحمه الله ـ بود. مولانا مفتی محمود، مفتی بزرگ پاکستان، رهبر حزب جمعیت علمای پاکستان و جانشین علامه سید حسین احمد مدنی ـ رحمه الله ـ در علم حدیث به شمار می‌رفتند. ایشان علاوه بر توانمندی علمی، از رجال مشهور سیاسی پاکستان بودند و مدتی نیز به عنوان «سروزیر» (نماینده مجلس) ایالت سرحد پاکستان انتخاب شدند و در این مدت، قوانین شرعی را به اجرا گذاشتند. علاوه بر این، ایشان ریاست «وفاق المدارس العربیه» (شورای مدارس دینی) پاکستان را نیز برعهده داشتند.<br>
بعد از حدود دو سال حضور در ملتان و پس از پایان سال تحصیلی، خواست و مشیت باری‌تعالی بر این قرار گرفت که مولانا به حوزه «قاسم العلوم» ملتان که از مشهورترین مدارس پاکستان بود، بروند. مدیریت این حوزه در دستان توانمند مولانا مفتی محمود ـ رحمه الله ـ بود. مولانا مفتی محمود، مفتی بزرگ پاکستان، رهبر حزب جمعیت علمای پاکستان و جانشین علامه سید حسین احمد مدنی ـ رحمه الله ـ در علم حدیث به شمار می‌رفتند. ایشان علاوه بر توانمندی علمی، از رجال مشهور سیاسی پاکستان بودند و مدتی نیز به عنوان «سروزیر» (نماینده مجلس) ایالت سرحد پاکستان انتخاب شدند و در این مدت، قوانین شرعی را به اجرا گذاشتند. علاوه بر این، ایشان ریاست «وفاق المدارس العربیه» (شورای مدارس دینی) پاکستان را نیز برعهده داشتند.<br>
مولانا با استعداد فوق العاده‌ای که داشتند به زودی مورد توجه خاص حضرت مولانا مفتی محمود قرار گرفتند؛ اما هنوز مدت زیادی از حضور مولانا در قاسم العلوم نگذشته بود که به علت گرمای شدید، دچار بیماری شدند و بالاجبار ملتان را ترک کردند و به کراچی رفتند و در مدرسه «نیوتاوان» ادامه سال تحصیلی را گذراندند. در آن سال‌ها مولانا محمد یوسف بنوری ـ رحمه الله ـ مدیریت حوزه را عهده‌دار بودند وحکمتی بود که مولانا از وجود این دانشمند فرزانه نیز کسب فیض کنند. دوری از قاسم العلوم و شخص مولانا مفتی محمود برای مولانا بسیار سخت بود؛ اما تقدیر خداوند چنین حکم نموده بود. مولانا با امیدواری و توکل بر خدا، چند ماه دیگر تا پایان سال تحصیلی را، با وجود بیماری، با جدیت تمام سپری کردند. با اتمام آن سال تحصیلی و بهبودی کامل، مولانا بار دیگر عزم ملتان کردند و پس از دوری کوتاه مدت، دوباره به قاسم العلوم بازگشتند. عزم راسخ مولانا مثال زدنی بود. تا پایان شب به مطالعه می‌پرداختند و بعد از آن، به مرور و تکرار دروس دیگر طلاب مشغول می‌شدند. در این مدت، روزانه دو سه ساعتی هم در دارالافتای حوزه با مفتی عبدالله ـ رحمه الله ـ همکاری داشتند.<br>
مولانا با استعداد فوق‌العاده‌ای که داشتند به زودی مورد توجه خاص حضرت مولانا مفتی محمود قرار گرفتند؛ اما هنوز مدت زیادی از حضور مولانا در قاسم العلوم نگذشته بود که به علت گرمای شدید، دچار بیماری شدند و بالاجبار ملتان را ترک کردند و به کراچی رفتند و در مدرسه «نیوتاوان» ادامه سال تحصیلی را گذراندند. در آن سال‌ها مولانا محمد یوسف بنوری ـ رحمه الله ـ مدیریت حوزه را عهده‌دار بودند وحکمتی بود که مولانا از وجود این دانشمند فرزانه نیز کسب فیض کنند. دوری از قاسم العلوم و شخص مولانا مفتی محمود برای مولانا بسیار سخت بود؛ اما تقدیر خداوند چنین حکم نموده بود. مولانا با امیدواری و توکل بر خدا، چند ماه دیگر تا پایان سال تحصیلی را، با وجود بیماری، با جدیت تمام سپری کردند. با اتمام آن سال تحصیلی و بهبودی کامل، مولانا بار دیگر عزم ملتان کردند و پس از دوری کوتاه مدت، دوباره به قاسم العلوم بازگشتند. عزم راسخ مولانا مثال زدنی بود. تا پایان شب به مطالعه می‌پرداختند و بعد از آن، به مرور و تکرار دروس دیگر طلاب مشغول می‌شدند. در این مدت، روزانه دو سه ساعتی هم در دارالافتای حوزه با مفتی عبدالله ـ رحمه الله ـ همکاری داشتند.<br>
در این سال‌ها علاوه بر کتاب‌های متداول، چندین کتاب خارج از دوره را نیز زیر نظر اساتید بزرگوار ملتان خواندند. از جمله کتاب‌هایی که مولانا به صورت خصوصی زیر نظر مولانا مفتی محمود ـ رحمه الله ـ آموختند، می‌توان صحیح بخاری، شمس بازغه، جلد آخر هدایه، جامع ترمذی و تفسیر بیضاوی را برشمرد. مولانا در همه این سال‌ها در قاسم العلوم نفر ممتاز کلاس بودند و با رتبه ممتاز از قاسم‌العلوم فارغ‌التحصیل شدند، بعد از فارغ‌التحصیلی در امتحان وفاق المدارس، شرکت نموده و ضمن کسب رتبه اول این آزمون، مفتخربه دریافت سندفارغ‌التحصیلی از این نهاد، شدند.
در این سال‌ها علاوه بر کتاب‌های متداول، چندین کتاب خارج از دوره را نیز زیر نظر اساتید بزرگوار ملتان خواندند. از جمله کتاب‌هایی که مولانا به صورت خصوصی زیر نظر مولانا مفتی محمود ـ رحمه الله ـ آموختند، می‌توان صحیح بخاری، شمس بازغه، جلد آخر هدایه، جامع ترمذی و تفسیر بیضاوی را برشمرد. مولانا در همه این سال‌ها در قاسم العلوم نفر ممتاز کلاس بودند و با رتبه ممتاز از قاسم‌العلوم فارغ‌التحصیل شدند، بعد از فارغ‌التحصیلی در امتحان وفاق المدارس، شرکت نموده و ضمن کسب رتبه اول این آزمون، مفتخربه دریافت سندفارغ‌التحصیلی از این نهاد، شدند.
=بازگشت به وطن=
=بازگشت به وطن=
خط ۳۶: خط ۳۶:
=تاسیس حوزه انوارالعلوم خیرآباد=
=تاسیس حوزه انوارالعلوم خیرآباد=
بعد از این که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، مولانا به همراه دو تن از خیرین منطقه آقایان «مرحوم حاج عبدالغفور و مرحوم حاج عبدالحکیم رجبعلی زاده» به تاسیس حوزه علمیه‌ای همت گماردند. در آن زمان کمتر کسی فکر می‌کرد این حوزه گسترش یابد و حتی طلبه‌ای به درس خواندن در آن جا فکر کند؛ اما خواست خداوند، چیزی دیگر بود.<br>
بعد از این که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، مولانا به همراه دو تن از خیرین منطقه آقایان «مرحوم حاج عبدالغفور و مرحوم حاج عبدالحکیم رجبعلی زاده» به تاسیس حوزه علمیه‌ای همت گماردند. در آن زمان کمتر کسی فکر می‌کرد این حوزه گسترش یابد و حتی طلبه‌ای به درس خواندن در آن جا فکر کند؛ اما خواست خداوند، چیزی دیگر بود.<br>
مولانا تعریف می‌کنند: «بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با مشورت برادران رجبعلی زاده که از نیک اندیشان و خیرین بودند، کلنگ بنای چند حجره را به زمین زدیم. خالصانه دعا کردیم و از خداوند خواستیم تا به ما استقامت بدهد و این کار خیر را که خالص برای اوست رونق دهد. بعد از مدتی، چند اتاق ساخته شد و 5 نفر از نوجوانان را در حوزه ثبت نام کردیم، نام حوزه را نیز «انوارالعلوم» گذاشتیم. کار تدریس تنها به عهده خودم بود. روزها و شب‌ها سپری می‌شدند. شب‌ها در حوزه سکونت داشتم. این کار تا چند سال ادامه داشت. در این مدت کار آشپزی بین خانواده‌های رجبعلی‌زاده تقسیم شده بود و زنان نیز دوشادوش مردان در این کار خطیر همکاری داشتند. کم کم تعداد طلبه‌ها زیاد و زیادتر شد. هرچه بر تعداد طلبه‌ها افزوده می‌شد. کار من و بقیه نیز بیشتر و سخت‌تر می‌شد، تا اینکه با مهاجرت برادران افغانی به ایران، چند تن از مولوی‌های افغانی از جمله، مولوی محمدصدیق، مولوی بشیراحمد و مولوی عبدالقیوم را جهت تدریس طلاب، استخدام کردیم و تعدادی از طلاب افغانی را نیز پذیرفتیم. در این مدت من، اکثر اوقات با موتورسیکلت فاصله مشهدریزه تا حوزه را طی می‌کردم. حوزه رشد چشمگیری را شاهد بود و باید حجره‌های بیشتری ساخته می‌شد، در نتیجه حجره‌های دیگری نیز ساخته شد - ساختمان فعلی حوزه خواهران- بعد از مدتی از اساتید ایرانی از جمله مرحوم مولانا محمد یامدد ـ رحمه الله ـ نیز بهره گرفتیم و به نوعی به خودکفایی رسیدیم.»
مولانا تعریف می‌کنند: «بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با مشورت برادران رجبعلی زاده که از نیک‌اندیشان و خیرین بودند، کلنگ بنای چند حجره را به زمین زدیم. خالصانه دعا کردیم و از خداوند خواستیم تا به ما استقامت بدهد و این کار خیر را که خالص برای اوست رونق دهد. بعد از مدتی، چند اتاق ساخته شد و 5 نفر از نوجوانان را در حوزه ثبت نام کردیم، نام حوزه را نیز «انوارالعلوم» گذاشتیم. کار تدریس تنها به عهده خودم بود. روزها و شب‌ها سپری می‌شدند. شب‌ها در حوزه سکونت داشتم. این کار تا چند سال ادامه داشت. در این مدت کار آشپزی بین خانواده‌های رجبعلی‌زاده تقسیم شده بود و زنان نیز دوشادوش مردان در این کار خطیر همکاری داشتند. کم کم تعداد طلبه‌ها زیاد و زیادتر شد. هرچه بر تعداد طلبه‌ها افزوده می‌شد. کار من و بقیه نیز بیشتر و سخت‌تر می‌شد، تا اینکه با مهاجرت برادران افغانی به ایران، چند تن از مولوی‌های افغانی از جمله، مولوی محمدصدیق، مولوی بشیراحمد و مولوی عبدالقیوم را جهت تدریس طلاب، استخدام کردیم و تعدادی از طلاب افغانی را نیز پذیرفتیم. در این مدت من، اکثر اوقات با موتورسیکلت فاصله مشهدریزه تا حوزه را طی می‌کردم. حوزه رشد چشمگیری را شاهد بود و باید حجره‌های بیشتری ساخته می‌شد، در نتیجه حجره‌های دیگری نیز ساخته شد - ساختمان فعلی حوزه خواهران- بعد از مدتی از اساتید ایرانی از جمله مرحوم مولانا محمد یامدد ـ رحمه الله ـ نیز بهره گرفتیم و به نوعی به خودکفایی رسیدیم.»
در همین سال‌ها و قبل از حضور اساتید افغان، مولانا شعبه دارالحفظ را هم به حوزه افزودند. سال‌های اول خودشان در دارالحفظ، استاد بودند و مستقیماً بر حفظ طلاب نظارت داشتند. بعد از یکی دو سال، دار الحفظ ثمر داد و خروجی‌های دارالحفظ شور و نشاط زیادی را در بین مردم ایجاد کردند؛ خصوصاً در ختم‌های قرآن که ضمن اقامه نماز تراویح جمعیت زیادی را به مساجد می‌کشاند و این شور و نشاط، بر روند کار حوزه تاثیر مثبت داشت، در نتیجه استقبال بیشتری از حوزه به عمل آمد. بعد از ورود مهاجرین، مولانا مسئولیت دارالحفظ را به عهده آنها گذاشتند. دانش آموختگان مولانا، کم کم در حال فارغ‌التحصیلی بودند و این، شروع فصل تازه‌ای در زندگی مولانا و حوزه بود. با گسترش حوزه و سکونت افراد بیشتر در چاه کشاورزی، ایشان با رایزنی‌های مختلف سعی نمودند با جلب نظر مسئولین، این مکان به عنوان یک روستا در تقسیمات کشوری شناخته شود و خوشبختانه با تلاش‌ها و پیگیری‌هایشان، این کار ثمر داد و چاه کشاورزی، با نام «روستای خیرآباد» به ثبت رسید. از آن به بعد، مردم روستا از امتیازات روستایی از قبیل برق و... برخوردار شدند و خیرآباد میزبان خیل کثیری از افراد جویای علم و کار شد و روز به روز، جمعیت روستا بیش‌تر گردید.
در همین سال‌ها و قبل از حضور اساتید افغان، مولانا شعبه دارالحفظ را هم به حوزه افزودند. سال‌های اول خودشان در دارالحفظ، استاد بودند و مستقیماً بر حفظ طلاب نظارت داشتند. بعد از یکی دو سال، دار الحفظ ثمر داد و خروجی‌های دارالحفظ شور و نشاط زیادی را در بین مردم ایجاد کردند؛ خصوصاً در ختم‌های قرآن که ضمن اقامه نماز تراویح جمعیت زیادی را به مساجد می‌کشاند و این شور و نشاط، بر روند کار حوزه تاثیر مثبت داشت، در نتیجه استقبال بیشتری از حوزه به عمل آمد. بعد از ورود مهاجرین، مولانا مسئولیت دارالحفظ را به عهده آنها گذاشتند. دانش آموختگان مولانا، کم کم در حال فارغ‌التحصیلی بودند و این، شروع فصل تازه‌ای در زندگی مولانا و حوزه بود. با گسترش حوزه و سکونت افراد بیشتر در چاه کشاورزی، ایشان با رایزنی‌های مختلف سعی نمودند با جلب نظر مسئولین، این مکان به عنوان یک روستا در تقسیمات کشوری شناخته شود و خوشبختانه با تلاش‌ها و پیگیری‌هایشان، این کار ثمر داد و چاه کشاورزی، با نام «روستای خیرآباد» به ثبت رسید. از آن به بعد، مردم روستا از امتیازات روستایی از قبیل برق و... برخوردار شدند و خیرآباد میزبان خیل کثیری از افراد جویای علم و کار شد و روز به روز، جمعیت روستا بیش‌تر گردید.
=صدور فتوی=
=صدور فتوی=
مولانا علی‌بائی از بدو ورود به ایران، به عنوان تنها مرجع دینی منطقه شناخته می‌شدند و مردم از سراسر منطقه و دیگر مناطق جهت اخذ فتوا به ایشان مراجعه می‌کردند. ابتدا به علت نبود امکانات، این فتواها جمع آوری نمی‌شد. بعد از مدتی مولانا تصمیم گرفتند بخشی در حوزه به عنوان دارالافتا در نظر بگیرند تا از یک سو ارتباط مردم با حوزه بیش‌تر شود و از سوی دیگر، امکان ثبت فتاوا فراهم آید. در ابتدا خود مولانا در کار مدیریت و صدور فتوا فعال بودند، تا اینکه در سال 83 سه عمل جراحی، توان ادامه فعالیت را از ایشان گرفت. بعد از این سال، مولانا با وجود کهولت سن و بیماری، در حوزه حضور پیدا می‌کردند و با ارشادات و راهنمایی‌های حکیمانهشان کارها را به پیش می‌بردند.<br>
مولانا علی‌بائی از بدو ورود به ایران، به عنوان تنها مرجع دینی منطقه شناخته می‌شدند و مردم از سراسر منطقه و دیگر مناطق جهت اخذ فتوا به ایشان مراجعه می‌کردند. ابتدا به علت نبود امکانات، این فتواها جمع‌آوری نمی‌شد. بعد از مدتی مولانا تصمیم گرفتند بخشی در حوزه به عنوان دارالافتا در نظر بگیرند تا از یک سو ارتباط مردم با حوزه بیش‌تر شود و از سوی دیگر، امکان ثبت فتاوا فراهم آید. در ابتدا خود مولانا در کار مدیریت و صدور فتوا فعال بودند، تا اینکه در سال 83 سه عمل جراحی، توان ادامه فعالیت را از ایشان گرفت. بعد از این سال، مولانا با وجود کهولت سن و بیماری، در حوزه حضور پیدا می‌کردند و با ارشادات و راهنمایی‌های حکیمانهشان کارها را به پیش می‌بردند.<br>
هرچه بر تعداد طلبه‌ها افزوده می‌شد، بخش‌های جدیدتری به حوزه اضافه می‌گشت. حدود چهار سال نیز به همین منوال گذشت تا اینکه مولانا در سال 87 سه بار دیگر زیر تیغ جراحان رفتند و این باعث شد مولانا ـ رحمه الله ـ نتوانند مثل قبل به حوزه رفت و آمد داشته باشند. از آن زمان به بعد ایشان هفته‌ای چند روز در حوزه حضور پیدا می‌کردند تا اینکه در سال 89 بازوی توانمند مولانا، مرحوم حاج عبدالحکیم ـ رحمه الله ـ نیز به دیار باقی شتافت. حالا مولانا تنهاتر از قبل شده بودند. پس از انجام عمل جراحی و عدم بهبود کامل در بینایی مولانا، حضور ایشان در حوزه‌های انوارالعلوم خیرآباد و مدرسه دارالعلوم اسلامی ریزه کمتر از قبل شده بود. گرچه مولانا با عشق و علاقه‌ای که داشتند و با وجود کسالت و کهولت سن باز هم بطور متناوب در حوزه و جمع مدرسین و طلاب حضور می‌یافتند؛ اما ضعف جسمی ایشان، مولانا را بر آن داشت تا مسئولیت خطیر اقامه نمازجمعه در شهرمشهدریزه را به فرزندشان «مولوی عبدالکریم» و اداره حوزه انوارالعلوم را نیز به «مولوی عبدالمجید رجبعلی‌زاده» فرزند مرحوم حاج عبدالغفور، یار و مشاور دیرین‌شان بسپارند تا خللی در اداره امور دینی و مذهبی به وجود نیاید. و مسئولیت داخلی مدرسه دارالعلوم اسلامی ریزه را نیز به «مولوی حامد شیخ جامی» سپردند.
هرچه بر تعداد طلبه‌ها افزوده می‌شد، بخش‌های جدیدتری به حوزه اضافه می‌گشت. حدود چهار سال نیز به همین منوال گذشت تا اینکه مولانا در سال 87 سه بار دیگر زیر تیغ جراحان رفتند و این باعث شد مولانا ـ رحمه الله ـ نتوانند مثل قبل به حوزه رفت و آمد داشته باشند. از آن زمان به بعد ایشان هفته‌ای چند روز در حوزه حضور پیدا می‌کردند تا اینکه در سال 89 بازوی توانمند مولانا، مرحوم حاج عبدالحکیم ـ رحمه الله ـ نیز به دیار باقی شتافت. حالا مولانا تنهاتر از قبل شده بودند. پس از انجام عمل جراحی و عدم بهبود کامل در بینایی مولانا، حضور ایشان در حوزه‌های انوارالعلوم خیرآباد و مدرسه دارالعلوم اسلامی ریزه کمتر از قبل شده بود. گرچه مولانا با عشق و علاقه‌ای که داشتند و با وجود کسالت و کهولت سن باز هم بطور متناوب در حوزه و جمع مدرسین و طلاب حضور می‌یافتند؛ اما ضعف جسمی ایشان، مولانا را بر آن داشت تا مسئولیت خطیر اقامه نمازجمعه در شهرمشهدریزه را به فرزندشان «مولوی عبدالکریم» و اداره حوزه انوارالعلوم را نیز به «مولوی عبدالمجید رجبعلی‌زاده» فرزند مرحوم حاج عبدالغفور، یار و مشاور دیرین‌شان بسپارند تا خللی در اداره امور دینی و مذهبی به وجود نیاید. و مسئولیت داخلی مدرسه دارالعلوم اسلامی ریزه را نیز به «مولوی حامد شیخ جامی» سپردند.
=سفارش به تقوی و وحدت=
=سفارش به تقوی و وحدت=
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۳۹

ویرایش