فارابی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بی تردید' به 'بی‌تردید')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:
|}
|}
</div>
</div>
'''محمد بن محمد بن اوزلغ بن طرخان فارابی''' (258-339 ق)، معروف به <big>معلم ثانی</big>، [[فیلسوف]]، دانشمند، ریاضیدان و [[منجم]] قرن سوم و چهارم [[هجری]] است که در زمان [[عباسیان]] می زیست. وی نقش بسزایی در رواج [[فلسفه]] در [[جهان اسلام]] داشت و برخی او را بزگترین [[مفسر]] و شارح فلسفه [[ارسطو]] دانسته‌اند.  
'''محمد بن محمد بن اوزلغ بن طرخان فارابی''' (258-339 ق)، معروف به <big>معلم ثانی</big>، [[فیلسوف]]، دانشمند، ریاضیدان و [[منجم]] قرن سوم و چهارم [[هجری]] است که در زمان [[عباسیان]] می زیست. وی نقش بسزایی در رواج [[فلسفه]] در [[جهان اسلام]] داشت و برخی او را بزگترین [[مفسر]] و شارح فلسفه [[ارسطو]] دانسته‌اند.  


خط ۵۶: خط ۵۵:
ابونصر در سال 330 [[هجری قمری]] به [[دمشق]] رفت و به [[سیف الدوله حمدانی]] حاکم حلب پیوست و در زمره علمای دربار او درآمد. فارابی در سال 338 هجری قمری در سن هشتاد سالگی در دمشق وفات یافت.
ابونصر در سال 330 [[هجری قمری]] به [[دمشق]] رفت و به [[سیف الدوله حمدانی]] حاکم حلب پیوست و در زمره علمای دربار او درآمد. فارابی در سال 338 هجری قمری در سن هشتاد سالگی در دمشق وفات یافت.


=زندگی‌نامه فارابی=
== زندگی‌نامه فارابی ==
 
ابونصر محمد بن طرحان فارابی مشهور به <big>معلم ثانی</big> تقریبا در سال ۲۵۹هجری قمری در روستایی با نام وسیج در نزدیکی فاراب چشم به جهان گشود. فاراب نام شهر بزرگی در اطراف رود سیحون بوده است و چون وسیج در نزدیکی آن شهر قرار داشته، این فیلسوف فرزانه در زمان حیات خویش ملقب به فارابی گردید. <ref>حلبی، علی اصغر، تاریخ فلاسفه ایرانی، انتشارات زوار، چاپ دوم، تهران، ۱۳۶۱، ص۹۹</ref>
ابونصر محمد بن طرحان فارابی مشهور به <big>معلم ثانی</big> تقریبا در سال ۲۵۹هجری قمری در روستایی با نام وسیج در نزدیکی فاراب چشم به جهان گشود. فاراب نام شهر بزرگی در اطراف رود سیحون بوده است و چون وسیج در نزدیکی آن شهر قرار داشته، این فیلسوف فرزانه در زمان حیات خویش ملقب به فارابی گردید. <ref>حلبی، علی اصغر، تاریخ فلاسفه ایرانی، انتشارات زوار، چاپ دوم، تهران، ۱۳۶۱، ص۹۹</ref>


خط ۶۵: خط ۶۳:
در دوران سامانیان و عصر فارابی، ایران بسیار گسترده تر از امروز بود و بخش بزرگی از آسیای میانه، [[ماوراء‌النهر]] و [[افغانستان]]، جزء ایران و خراسان آن روز بود. <ref>معجم البلدان، ج 2، ص 350</ref>
در دوران سامانیان و عصر فارابی، ایران بسیار گسترده تر از امروز بود و بخش بزرگی از آسیای میانه، [[ماوراء‌النهر]] و [[افغانستان]]، جزء ایران و خراسان آن روز بود. <ref>معجم البلدان، ج 2، ص 350</ref>


=تحصیلات فارابی=
== تحصیلات فارابی ==
 
چگونگی تحصیلات فارابی در ایام جوانی اش تقریبا بر ما پوشیده است و مورخین گزارش مستندی در این مورد ضبط نکرده‌اند، اما همین قدر می‌دانیم که پدر و پدربززگش از نظامیان بلند مرتبه در [[حکومت سامانی]] بوده‌اند بنابراین می‌توان حدس زد که شرایط تحصیل در ایام جوانیش به خوبی برای او فراهم بوده است. <ref>نعمه، عبدالله،، فلاسفه شیعه، سید جعفر غضبان، انتشارات سازمان آموزش و پرورش اسلامی، تهران، ۱۳۶۷، ص۴۰۰</ref>
چگونگی تحصیلات فارابی در ایام جوانی اش تقریبا بر ما پوشیده است و مورخین گزارش مستندی در این مورد ضبط نکرده‌اند، اما همین قدر می‌دانیم که پدر و پدربززگش از نظامیان بلند مرتبه در [[حکومت سامانی]] بوده‌اند بنابراین می‌توان حدس زد که شرایط تحصیل در ایام جوانیش به خوبی برای او فراهم بوده است. <ref>نعمه، عبدالله،، فلاسفه شیعه، سید جعفر غضبان، انتشارات سازمان آموزش و پرورش اسلامی، تهران، ۱۳۶۷، ص۴۰۰</ref>


خط ۷۹: خط ۷۶:
در شرح حالات او گفته شده که از مردم دوری می‌کردو پارسا و تهیدست بود و دیده نمی شد مگر اینکه به کتاب می نگریست یا رقعه هایی می نوشت. <ref>دانش پژوه، محمد تقی؛ دورنمایی از زندگی و اندیشه فارابی یا شالوده فارابی شناسی، مطالعات اسلامی، پاییز و زمستان 1354 - شماره 16 و 17</ref> فارابی را در دانش موسیقی سرآمد دانسته‌اند  
در شرح حالات او گفته شده که از مردم دوری می‌کردو پارسا و تهیدست بود و دیده نمی شد مگر اینکه به کتاب می نگریست یا رقعه هایی می نوشت. <ref>دانش پژوه، محمد تقی؛ دورنمایی از زندگی و اندیشه فارابی یا شالوده فارابی شناسی، مطالعات اسلامی، پاییز و زمستان 1354 - شماره 16 و 17</ref> فارابی را در دانش موسیقی سرآمد دانسته‌اند  


=فارابی در بغداد=
== فارابی در بغداد ==
 
فارابی در بغداد علوم متداول زمان مانند علوم عربی و [[فقه]] و [[کلام]] را به خوبی فراگرفت و تنها به منظور فراگیری عمیق و دقیق منطق و فلسفه در حلقه درس “یوحنا” شرکت جست. <ref>غالب، مصطفی، فی سبیل موسوعه الفلسفه- الفارابی، انتشارات الهلال، بیروت،، ۱۹۹۸، ص۱۱</ref>
فارابی در بغداد علوم متداول زمان مانند علوم عربی و [[فقه]] و [[کلام]] را به خوبی فراگرفت و تنها به منظور فراگیری عمیق و دقیق منطق و فلسفه در حلقه درس “یوحنا” شرکت جست. <ref>غالب، مصطفی، فی سبیل موسوعه الفلسفه- الفارابی، انتشارات الهلال، بیروت،، ۱۹۹۸، ص۱۱</ref>


خط ۸۷: خط ۸۳:
فارابی جوان پس از سفر به [[یونان]] برای بار دوم به بغداد باز گشت و حدود دو دهه از زندگی خود را در پایتخت [[حکومت اسلامی]] گذراند. در این مدت شاید اصلی‌ترین دوران زندگی علمی فارابی شروع می‌شود و بیشترین آثار وی در این دو دهه تالیف شده است. فارابی در بغداد با اینکه خود در منطق و فلسفه استاد بود اما طبق سنت درسی این شهر در درس بزرگترین استاد موجود در بغداد یعنی [[یونس بن متی]] حاضر شد. اما چندی نگذشت که آوازه شهرتش در بغداد و تمام [[بلاد مسلمین]] پیچید و به عنوان یک استاد مسلم در تمام علوم مطرح شد.
فارابی جوان پس از سفر به [[یونان]] برای بار دوم به بغداد باز گشت و حدود دو دهه از زندگی خود را در پایتخت [[حکومت اسلامی]] گذراند. در این مدت شاید اصلی‌ترین دوران زندگی علمی فارابی شروع می‌شود و بیشترین آثار وی در این دو دهه تالیف شده است. فارابی در بغداد با اینکه خود در منطق و فلسفه استاد بود اما طبق سنت درسی این شهر در درس بزرگترین استاد موجود در بغداد یعنی [[یونس بن متی]] حاضر شد. اما چندی نگذشت که آوازه شهرتش در بغداد و تمام [[بلاد مسلمین]] پیچید و به عنوان یک استاد مسلم در تمام علوم مطرح شد.


=[[مذهب]] فارابی=
== مذهب فارابی ==
 
اگر چه در عصر فارابی، ماوراء‌النهر و [[ترکستان]] و بخش اعظم شمال و شمال شرقیِ خراسان، [[سنی مذهب]] و پیرو [[مذهب شافعی]] بودند، <ref> حلبى، على اصغر، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، ص 439</ref> اما در مورد فارابی، تقریباً اجماع نظر وجود دارد که [[شیعه]] است و مخالف جدی دراین باره وجود ندارد.  
اگر چه در عصر فارابی، ماوراء‌النهر و [[ترکستان]] و بخش اعظم شمال و شمال شرقیِ خراسان، [[سنی مذهب]] و پیرو [[مذهب شافعی]] بودند، <ref> حلبى، على اصغر، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، ص 439</ref> اما در مورد فارابی، تقریباً اجماع نظر وجود دارد که [[شیعه]] است و مخالف جدی دراین باره وجود ندارد.  
برای پی بردن به حقیقت مذهب فارابی، سه راه وجود دارد:
برای پی بردن به حقیقت مذهب فارابی، سه راه وجود دارد:
خط ۱۱۱: خط ۱۰۶:
ویژگی‌های رئیس اول را چنین بر می‌شمارد:
ویژگی‌های رئیس اول را چنین بر می‌شمارد:


1. [[ولایت مطلقه]] دارند.
# [[ولایت مطلقه]] دارند.
 
# ولایتشان مقتضای فطرت و طبیعت آنها و ماهیت صناعتشان است.
2. ولایتشان مقتضای فطرت و طبیعت آنها و ماهیت صناعتشان است.
# عدم شرطیت مقبولیت در ثبوت [[امامت]].
 
# عدم شرطیت اطاعت در ثبوت امامت.
3. عدم شرطیت مقبولیت در ثبوت [[امامت]].
# فعلیت امامت.
 
# عنایت ویژه الهی و ارتباط خاص با [[خداوند]] از طریق عقل فعال.
4. عدم شرطیت اطاعت در ثبوت امامت.
# عدم شرطیت بسط الید و امکانات قیام در ثبوت امامت. <ref> تحصیل السعاده ص 92 ـ 97؛ السیاسة المدنیه، ص 79؛ آراء اهل المدینة الفاضله، ص 125</ref>
 
5. فعلیت امامت.
 
6. عنایت ویژه الهی و ارتباط خاص با [[خداوند]] از طریق عقل فعال.
 
7. عدم شرطیت بسط الید و امکانات قیام در ثبوت امامت. <ref> تحصیل السعاده ص 92 ـ 97؛ السیاسة المدنیه، ص 79؛ آراء اهل المدینة الفاضله، ص 125</ref>
 
=اندیشه فارابی=


== اندیشه فارابی ==
فارابی نیز همچون کندی درصدد پیوند میان ‌اندیشه‌های ارسطو و افلاطون و در واقع فلسفه یونان و دین اسلام بود. دکتر ابراهیم مدکور در کتاب «فی الفلسفه الاسلامیه» خویش در توصیف جایگاه فارابی چنین می‌نویسد: «فارابی نخستین کسی است که فلسفه اسلامی را در قالب کامل آن ریخت و اصول و مبانی آن را تدوین کرد. ما منکر این موضوع نیستیم که کندی پیش از فارابی به مطالعه آثار افلاطون و ارسطو روی آورد و بعضی از دیدگاه‌هایشان را به طور مشروح یا مختصر بیان کرد اما به معنای دقیق کلمه از یک مکتب فلسفی کامل برخوردار نبود و درباره موضوعات گوناگون و بی‌ارتباط با هم نظریات پراکنده‌ای داشت. در حالی که فارابی بر این پراکندگی فائق آمد و پایه‌های یک مکتب فلسفی برخوردار از بخش‌های مرتبط به هم را استقرار بخشید». <ref>نجاتی، محمد عثمان، روانشناسی از دیدگاه دانشمندان مسلمان، ترجمه سعید بهشتی، ص۶۴</ref>
فارابی نیز همچون کندی درصدد پیوند میان ‌اندیشه‌های ارسطو و افلاطون و در واقع فلسفه یونان و دین اسلام بود. دکتر ابراهیم مدکور در کتاب «فی الفلسفه الاسلامیه» خویش در توصیف جایگاه فارابی چنین می‌نویسد: «فارابی نخستین کسی است که فلسفه اسلامی را در قالب کامل آن ریخت و اصول و مبانی آن را تدوین کرد. ما منکر این موضوع نیستیم که کندی پیش از فارابی به مطالعه آثار افلاطون و ارسطو روی آورد و بعضی از دیدگاه‌هایشان را به طور مشروح یا مختصر بیان کرد اما به معنای دقیق کلمه از یک مکتب فلسفی کامل برخوردار نبود و درباره موضوعات گوناگون و بی‌ارتباط با هم نظریات پراکنده‌ای داشت. در حالی که فارابی بر این پراکندگی فائق آمد و پایه‌های یک مکتب فلسفی برخوردار از بخش‌های مرتبط به هم را استقرار بخشید». <ref>نجاتی، محمد عثمان، روانشناسی از دیدگاه دانشمندان مسلمان، ترجمه سعید بهشتی، ص۶۴</ref>


=پانویس=
== پانویس ==
{{پانویس|4}}
{{پانویس|4}}


confirmed، مدیران
۳۳٬۶۸۲

ویرایش