confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
|- | |- | ||
|مدفن | |مدفن | ||
|دمشق | |[[دمشق]] | ||
|- | |- | ||
|} | |} | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
'''سوم''': اعمال و رفتار وی که از طریق نقل تاریخی بیان شده است. | '''سوم''': اعمال و رفتار وی که از طریق نقل تاریخی بیان شده است. | ||
بسیاری از شرح حال نویسان در شیعی مذهب بودن فارابیتردید نکردهاند. صاحب [[اعیان الشیعه]] معتقد است:فارابی اولین فیلسوف در اسلام است و بعضی از معاصران گفتهاند که فارابی با هیچ کس ارتباط نداشت مگر با اهل فضل از [[شیعیان]]، به خاطر جامعیت عقیده و مذهب. و گفتهاند که هر کس درباره فارابی تأمل کند، درمییابد که او از [[امامیه]] عدلیه و قائلان به [[عصمت]] ائمه ( | بسیاری از شرح حال نویسان در شیعی مذهب بودن فارابیتردید نکردهاند. صاحب [[اعیان الشیعه]] معتقد است:فارابی اولین فیلسوف در اسلام است و بعضی از معاصران گفتهاند که فارابی با هیچ کس ارتباط نداشت مگر با اهل فضل از [[شیعیان]]، به خاطر جامعیت عقیده و مذهب. و گفتهاند که هر کس درباره فارابی تأمل کند، درمییابد که او از [[امامیه]] عدلیه و قائلان به [[عصمت]] ائمه(علیه السلام) است. <ref> امین، محسن، اعیان الشیعه، ج 43، ص 263</ref> | ||
علامه شیخ [[آقا بزرگ طهرانی]] آورده است که از مواضعی از آثار فارابی روشن میشود که ایشان جزء امامیه عدلیه قائلان به عصمت [[ائمه ( | علامه شیخ [[آقا بزرگ طهرانی]] آورده است که از مواضعی از آثار فارابی روشن میشود که ایشان جزء امامیه عدلیه قائلان به عصمت [[ائمه(علیه السلام)]] بوده است. <ref>طهرانى، آقا بزرگ، الذریعه الى تصانیف الشیعه، ج 1، ص 33. براى اطلاع بیشتر، ر. ک: به روضات الجنات؛ تأسیس الشیعه</ref> | ||
الفاخوری و الجر معتقدند که فلسفه فارابی، آمیزهای از حکمت ارسطویی و نوافلاطونی است که رنگ اسلامی و به خصوص [[شیعه اثناعشری]] به خود گرفته است. او در منطق و طبیعیات، ارسطویی و در [[اخلاق]] و سیاست، افلاطونی و در ما بعد الطبیعه، قلوطینی است. <ref>الفاخورى، حنا و الجر، خلیل، تاریخ فلسفه در جهان اسلام، ص 401</ref> | الفاخوری و الجر معتقدند که فلسفه فارابی، آمیزهای از حکمت ارسطویی و نوافلاطونی است که رنگ اسلامی و به خصوص [[شیعه اثناعشری]] به خود گرفته است. او در منطق و طبیعیات، ارسطویی و در [[اخلاق]] و سیاست، افلاطونی و در ما بعد الطبیعه، قلوطینی است. <ref>الفاخورى، حنا و الجر، خلیل، تاریخ فلسفه در جهان اسلام، ص 401</ref> | ||
لاووست میگوید:«ویژگیهایی که فارابی درباره رئیس مدینه فاضله ذکر کرده است، همان ویژگیهای شیعه در مورد [[امامان]] و مخصوصاً [[امام علی ( | لاووست میگوید:«ویژگیهایی که فارابی درباره رئیس مدینه فاضله ذکر کرده است، همان ویژگیهای شیعه در مورد [[امامان]] و مخصوصاً [[امام علی(علیه السلام)]] اولین امام و یکی از [[صحابه]] پیامبر و جانشین [[شرعی]] او است سپس این که رئیس مدینه فاضله میتواند از افاضه عقل فعال برخوردار باشد و با آن متحد گردد. بنابراین، نبی و [[امام]]، هر دو دارای نفس برتر هستند و از فیض قدسی برخوردارند و عنایت الهی شامل آنها میشود. این همان دیدگاهی است که شیعه به آن معتقد است. <ref>عبدالسلام بن عبدالعالى، الفلسفه السیاسیه عندالفاربى، ص 25</ref> | ||
استاد عبدالله نعمه با تأکید بر مطلب فوق میگوید:«شروط و حدود و اوصافی که برای رئیس مدینه فاضله شمرده است، همان اوصافی است که پیامبر و ائمه( | استاد عبدالله نعمه با تأکید بر مطلب فوق میگوید:«شروط و حدود و اوصافی که برای رئیس مدینه فاضله شمرده است، همان اوصافی است که پیامبر و ائمه(علیه السلام) از نظر شیعه باید متصف بدان باشند؛ مثلاً میگوید:رئیس مدینه فاضله باید به مقتضای طبیعت و فطرت، شایسته مقامی باشد که به او سپرده میشود.» <ref> نعمه، عبدالله، فلاسفه شیعه، ص 403</ref> | ||
بنابراین، شرایط و اوصافی که فارابی برای رئیس مدینه بر میشمارد، بر اساس تفکر شیعیِ وی است. او در [[تحصیل السعاده]] و دیگرکتابهای سیاسیِ خود معتقد است:<big>امام</big> و <big>واضع نوامیس</big>، <big>ملک مطلق</big>، <big>فیلسوف کامل</big> و <big>رئیس اول</big> معنای واحد دارند. | بنابراین، شرایط و اوصافی که فارابی برای رئیس مدینه بر میشمارد، بر اساس تفکر شیعیِ وی است. او در [[تحصیل السعاده]] و دیگرکتابهای سیاسیِ خود معتقد است:<big>امام</big> و <big>واضع نوامیس</big>، <big>ملک مطلق</big>، <big>فیلسوف کامل</big> و <big>رئیس اول</big> معنای واحد دارند. |