confirmed، مدیران
۳۷٬۸۳۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
|- | |- | ||
|نقشهای برجسته | |نقشهای برجسته | ||
|فرمانده سپاه [[مختار ثقفی]] در قیام علیه قاتلان سیدالشهداء • فرمانده موصل از سوی مختار و سپس [[عبدالله بن زبیر]] | |فرمانده سپاه [[مختار ثقفی]] در قیام علیه قاتلان [[امام حسین|سیدالشهداء]] • فرمانده موصل از سوی مختار و سپس [[عبدالله بن زبیر]] | ||
|- | |- | ||
|منصب | |منصب | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
|- | |- | ||
|درگذشت | |درگذشت | ||
|۷۱ یا | |۷۱ یا ۷۲ ق | ||
|- | |- | ||
|محل فوت | |محل فوت | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''ابراهیم بن مالِک اَشْتَر نَخَعی''' فرزند [[مالک اشتر]] یار صمیمی و [[صحابی]] خاص [[امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)]] است. ابراهیم سرور قبیله نخع و یکهتاز آنان از فرماندهان شریف و باسیادتی بود که به شجاعت و تدبیر مشهور بود. بسیاری از مورخان او را در شجاعت ستودهاند و از قهرمانیها و شجاعتهایش در میدان جنگ که به مانند صاعقه بی امان بر قلب دشمن میتاخت و از یمین و یسار از کشته پشته میساخت با شگفتی یاد کرده و سخنها گفتهاند. | '''ابراهیم بن مالِک اَشْتَر نَخَعی''' فرزند [[مالک اشتر]] یار صمیمی و [[صحابی]] خاص [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)]] است. ابراهیم سرور قبیله نخع و یکهتاز آنان از فرماندهان شریف و باسیادتی بود که به شجاعت و تدبیر مشهور بود. بسیاری از مورخان او را در شجاعت ستودهاند و از قهرمانیها و شجاعتهایش در میدان جنگ که به مانند صاعقه بی امان بر قلب دشمن میتاخت و از یمین و یسار از کشته پشته میساخت با شگفتی یاد کرده و سخنها گفتهاند. | ||
از دیگر مواردی که مورخان در وصف شجاعتش گفتهاند، حضور او در [[جنگ صفین]] است. او با وجود آنکه نوجوانی کم سن و سال بود در این جنگ حضور یافت و در کنار [[امیرالمؤمنین (علیه السلام)]] و پدرش مالک اشتر رشادتها از خود نشان داد. | از دیگر مواردی که مورخان در وصف شجاعتش گفتهاند، حضور او در [[جنگ صفین]] است. او با وجود آنکه نوجوانی کم سن و سال بود در این جنگ حضور یافت و در کنار [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین(علیه السلام)]] و پدرش مالک اشتر رشادتها از خود نشان داد. | ||
منابع روایی [[شیعه]] و [[سنی]] از ابراهیم بن مالک اشتر به عنوان یکی از [[روات حدیث]] نام بردهاند. او یکی از راویان روایتهای پدرش مالک بن اشتر برشمرده شده. روایتهایی را از او نقل کرده است که [[حدیث]] وفات [[ابوذر]] در [[ربذه]] از آن جمله است. | منابع روایی [[شیعه]] و [[سنی]] از ابراهیم بن مالک اشتر به عنوان یکی از [[روات حدیث]] نام بردهاند. او یکی از راویان روایتهای پدرش مالک بن اشتر برشمرده شده. روایتهایی را از او نقل کرده است که [[حدیث]] وفات [[ابوذر]] در [[ربذه]] از آن جمله است. | ||
== ولادت و نسب == | == ولادت و نسب == | ||
از سال تولد ابراهیم بن مالک اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما به استناد این که او در جنگ صفین نوجوان بوده معلوم میشود که او بین سالهای ۱۵ تا ۲۱ ق. به دنیا آمده است. او از [[قبیله نخع]] که تیرهای از [[قبیله مذحج]] است میباشد. قبیله مذحج یکی از بزرگترین و مشهورترین قبائل [[یمن]] است. این قبیله در مقابل دشمن شدیدتر از همه قبائل مبارزه میکرد. آنها بعد از [[شهادت]] [[امام علی (علیه السلام)]] در [[کوفه]] ساکن شدند. <ref> اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۴۱ و ج ۲، ص ۲۴۹</ref> | از سال تولد ابراهیم بن مالک اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما به استناد این که او در جنگ صفین نوجوان بوده معلوم میشود که او بین سالهای ۱۵ تا ۲۱ ق. به دنیا آمده است. او از [[قبیله نخع]] که تیرهای از [[قبیله مذحج]] است میباشد. قبیله مذحج یکی از بزرگترین و مشهورترین قبائل [[یمن]] است. این قبیله در مقابل دشمن شدیدتر از همه قبائل مبارزه میکرد. آنها بعد از [[شهادت]] [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیه السلام)]] در [[کوفه]] ساکن شدند. <ref> اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۴۱ و ج ۲، ص ۲۴۹</ref> | ||
== اوصاف ابراهیم == | == اوصاف ابراهیم == | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
از دیگر مواردی که مورخان در وصف شجاعتش گفتهاند، حضور او در جنگ صفین است. او با وجود آن که نوجوانی کم سن و سال بود، در این جنگ حضور یافت و در کنار امیرالمؤمنین(علیه السلام) و پدرش مالک اشتر رشادتها از خود نشان داد. <ref>منقری، نصر بن مزاحم؛ وقعة صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، ص441 و ابن ابی الحدید؛ شرح نهج البلاغه، ج8، ص81</ref> | از دیگر مواردی که مورخان در وصف شجاعتش گفتهاند، حضور او در جنگ صفین است. او با وجود آن که نوجوانی کم سن و سال بود، در این جنگ حضور یافت و در کنار امیرالمؤمنین(علیه السلام) و پدرش مالک اشتر رشادتها از خود نشان داد. <ref>منقری، نصر بن مزاحم؛ وقعة صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، ص441 و ابن ابی الحدید؛ شرح نهج البلاغه، ج8، ص81</ref> | ||
ابراهیم نه تنها در شجاعت و شهامت؛ بلکه در سخاوت و جوانمردی و [[ایمان]] و [[اخلاق]] و محبت به [[اهل بیت(علیه السلام)]] نیز برترین مردم [[عراق]] بود. <ref>اعیان الشیعه، پیشین، ص200</ref> | ابراهیم نه تنها در شجاعت و شهامت؛ بلکه در سخاوت و جوانمردی و [[ایمان]] و [[اخلاق]] و محبت به [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهلبیت(علیه السلام)]] نیز برترین مردم [[عراق]] بود. <ref>اعیان الشیعه، پیشین، ص200</ref> | ||
علامه [[سید محسن امین]] نیز او را در کتابش [[اعیان الشیعه]] چنین میستاید: «ابراهیم مردی شجاع، سلحشور، با شهامت، صف شکن و رئیس بود، او دارای طبعی عالی و همتی بلند و طرفدار حق بود و دارای طبع شعر و زبانی فصیح و هوادار و دوستدار خاندان [[عصمت]] و طهارت؛ همان گونه که پدرش مالک اشتر نیز دارای چنین صفات و امتیازات عالی بود و حق هم همین است که چنین فرزندی مجسمه چنین پدری باشد.» <ref>اعیان الشیعه، پیشین، ج2، ص200</ref> | علامه [[سید محسن امین]] نیز او را در کتابش [[اعیان الشیعه]] چنین میستاید: «ابراهیم مردی شجاع، سلحشور، با شهامت، صف شکن و رئیس بود، او دارای طبعی عالی و همتی بلند و طرفدار حق بود و دارای طبع شعر و زبانی فصیح و هوادار و دوستدار خاندان [[عصمت]] و طهارت؛ همان گونه که پدرش مالک اشتر نیز دارای چنین صفات و امتیازات عالی بود و حق هم همین است که چنین فرزندی مجسمه چنین پدری باشد.» <ref>اعیان الشیعه، پیشین، ج2، ص200</ref> | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
ابراهیم بعد از اتمام کار جنگ به عنوان حاکم [[موصل]] در آنجا مستقر شد. <ref>الکامل، ج 4، ص 265</ref> وی به دستور مختار منطقه را با اختیارات تام اداره میکرد. در زمان جنگ مختار با [[مصعب]] در محل مأموریت خود مشغول انجام وظیفه بود. مدرک معتبری نداریم که گفته باشد مختار از او کمک خواسته و او در انجام وظیفه و کمک به مختار سستی کرده باشد. | ابراهیم بعد از اتمام کار جنگ به عنوان حاکم [[موصل]] در آنجا مستقر شد. <ref>الکامل، ج 4، ص 265</ref> وی به دستور مختار منطقه را با اختیارات تام اداره میکرد. در زمان جنگ مختار با [[مصعب]] در محل مأموریت خود مشغول انجام وظیفه بود. مدرک معتبری نداریم که گفته باشد مختار از او کمک خواسته و او در انجام وظیفه و کمک به مختار سستی کرده باشد. | ||
مختار فرماندهی جنگ با مصعب را به احمر بن شمیط <ref> الکامل، ج 4، ص 268؛ ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق، سلمی، محمد بن صامل، خامسة 2، ص 83، مکتبة الصدیق، طائف، چاپ اول، 1414ق</ref> که مرد شجاع و از محبان [[اهل بیت]] بود، واگذار کرد و از ابراهیم نخواست که فرماندهی این جنگ را به عهده بگیرد. شاید به جهت حساسیت و اهمیت منطقه موصل بود. شاید هم اشتباه مختار بود که فرماندهی این نبرد مهم را به ابراهیم واگذار نکرد. <ref>ماهیت قیام مختار، ص 604 – 605</ref> شاید هم علل دیگری در کار بوده که ما آگاهی نداریم. هیچکدام عهدشکنی نکردند و عهد و پیمانی در کار نبوده و از هر دو در تاریخ به عظمت یاد شده است. | مختار فرماندهی جنگ با مصعب را به احمر بن شمیط <ref> الکامل، ج 4، ص 268؛ ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق، سلمی، محمد بن صامل، خامسة 2، ص 83، مکتبة الصدیق، طائف، چاپ اول، 1414ق</ref> که مرد شجاع و از محبان [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهلبیت]] بود، واگذار کرد و از ابراهیم نخواست که فرماندهی این جنگ را به عهده بگیرد. شاید به جهت حساسیت و اهمیت منطقه موصل بود. شاید هم اشتباه مختار بود که فرماندهی این نبرد مهم را به ابراهیم واگذار نکرد. <ref>ماهیت قیام مختار، ص 604 – 605</ref> شاید هم علل دیگری در کار بوده که ما آگاهی نداریم. هیچکدام عهدشکنی نکردند و عهد و پیمانی در کار نبوده و از هر دو در تاریخ به عظمت یاد شده است. | ||
اما اگرچه انتقام از قاتلان [[امام حسین(علیه السلام)]] نیز در بیعت ابراهیم با مختار نقش داشته است، اما ابراهیم درخواست اِمارت نیز از او کرده است و شاید همین مسئله سبب شد که بعد از مختار با مصعب -قاتل مختار- نیز [[بیعت]] نماید. | اما اگرچه انتقام از قاتلان [[امام حسین|امام حسین(علیه السلام)]] نیز در بیعت ابراهیم با مختار نقش داشته است، اما ابراهیم درخواست اِمارت نیز از او کرده است و شاید همین مسئله سبب شد که بعد از مختار با مصعب -قاتل مختار- نیز [[بیعت]] نماید. | ||
[[ابن اثیر]] در اینباره مینویسد: مختار چون آماده قیام و جنگ شد بعضی از یاران او گفتند: اشراف و اعیان اهل کوفه بر جنگ ما و متابعت ابن مطیع اجماع و اتفاق دارند. اگر ابراهیم بن اشتر دعوت ما را اجابت کند، امیدواریم قدرت و توانایی ما در مقابله با دشمن زیاد گردد؛ زیرا او جوانمرد، رئیس و فرزند مرد شریف و دارای قبیلهای است که از نظر تعداد بسیار و افرادی بزرگوارند. | [[ابن اثیر]] در اینباره مینویسد: مختار چون آماده قیام و جنگ شد بعضی از یاران او گفتند: اشراف و اعیان اهل کوفه بر جنگ ما و متابعت ابن مطیع اجماع و اتفاق دارند. اگر ابراهیم بن اشتر دعوت ما را اجابت کند، امیدواریم قدرت و توانایی ما در مقابله با دشمن زیاد گردد؛ زیرا او جوانمرد، رئیس و فرزند مرد شریف و دارای قبیلهای است که از نظر تعداد بسیار و افرادی بزرگوارند. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
خبر این گفتوگو به مختار داده شد و پس از سه روز با عدهای که شعبی و پدرش نیز در میان آنها بود، نزد ابراهیم رفتند و او از آنها پذیرایی کرد و مختار، نامه محمد بن حنفیه را خواند که در آن نامه از ابراهیم خواسته بود که مختار را یاری کند و به انتصاب مختار به وزیری از طرف او و اینکه منصب زمامداری و فرماندهی لشکر برای او نیز ثابت است، اشاره شده بود. | خبر این گفتوگو به مختار داده شد و پس از سه روز با عدهای که شعبی و پدرش نیز در میان آنها بود، نزد ابراهیم رفتند و او از آنها پذیرایی کرد و مختار، نامه محمد بن حنفیه را خواند که در آن نامه از ابراهیم خواسته بود که مختار را یاری کند و به انتصاب مختار به وزیری از طرف او و اینکه منصب زمامداری و فرماندهی لشکر برای او نیز ثابت است، اشاره شده بود. | ||
ابراهیم وقتی از خواندن نامه فراغت یافت گفت: [[ابن حنفیه]] پیش از این به من نامه مینوشت و در نامه خود فقط نام خود و پدرش و نام من و پدرم را مینوشت، مختار گفت: آن زمان گذشت و این زمان دیگری است گفت: چه کسی میداند که این نامه از او است (تا گواهی بدهد). جمعی که در آنجا بودند گواهی دادند که آن نامه خود محمد بن حنفیه است. <ref>الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 215 – 216</ref> | ابراهیم وقتی از خواندن نامه فراغت یافت گفت: [[محمد بن حنفیه|ابن حنفیه]] پیش از این به من نامه مینوشت و در نامه خود فقط نام خود و پدرش و نام من و پدرم را مینوشت، مختار گفت: آن زمان گذشت و این زمان دیگری است گفت: چه کسی میداند که این نامه از او است (تا گواهی بدهد). جمعی که در آنجا بودند گواهی دادند که آن نامه خود محمد بن حنفیه است. <ref>الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 215 – 216</ref> | ||
ابن اثیر در ادامه به حوادث قیام مختار و نقش ابراهیم در پیروزی او تا کشته شدن ابن زیاد میپردازد. <ref>الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 216 - 259</ref> | ابن اثیر در ادامه به حوادث قیام مختار و نقش ابراهیم در پیروزی او تا کشته شدن ابن زیاد میپردازد. <ref>الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 216 - 259</ref> | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
در اواخر قیام مختار دشمن میان مختار وابراهیم اختلاف افکند. این حیله دشمن موجب شد که میان ابراهیم و مختار جدایی وفاصله ایجاد شده و گویا ابراهیم در ادامه کار از نهضت مختار کناره گرفته بود، از این رو در پی حادثه حمله مصعب بن زبیر در پیوستن به مختار تعلل و سستی ورزید و حتی گفته شده به نامههای مکرر و پشت سر هم مختار پس از شکست اولیهاش از قوای مصعب توجهی نکرده نزد او باز نگشت. همین کنارهگیری او از مختار باعث شده بود که بعد از شهادت مختار مصعب بن زبیر از یک سو و [[عبدالملک مروان]] از سوی دیگر در او طمع ببندند تا ابراهیم را که مردی پر نفوذ و مدیر بود را با خود همراه سازند. | در اواخر قیام مختار دشمن میان مختار وابراهیم اختلاف افکند. این حیله دشمن موجب شد که میان ابراهیم و مختار جدایی وفاصله ایجاد شده و گویا ابراهیم در ادامه کار از نهضت مختار کناره گرفته بود، از این رو در پی حادثه حمله مصعب بن زبیر در پیوستن به مختار تعلل و سستی ورزید و حتی گفته شده به نامههای مکرر و پشت سر هم مختار پس از شکست اولیهاش از قوای مصعب توجهی نکرده نزد او باز نگشت. همین کنارهگیری او از مختار باعث شده بود که بعد از شهادت مختار مصعب بن زبیر از یک سو و [[عبدالملک مروان]] از سوی دیگر در او طمع ببندند تا ابراهیم را که مردی پر نفوذ و مدیر بود را با خود همراه سازند. | ||
از این رو مصعب نامهای به ابراهیم نوشته به او وعده داد که در صورتی که حکومت ابن زبیر را بپذیرد امارت مناطق شمالی عراق را به او میسپارد. نامه مشابهی نیز از سوی عبدالملک مروان | از این رو مصعب نامهای به ابراهیم نوشته به او وعده داد که در صورتی که حکومت ابن زبیر را بپذیرد امارت مناطق شمالی عراق را به او میسپارد. نامه مشابهی نیز از سوی [[عبدالملک بن مروان|عبدالملک مروان]] خلیفه اموی [[شام]] به دست ابراهیم رسید. ابراهیم با یاران و مشاورانش در این باب به مشورت پرداخت و سرانجام تصمیم گرفت با مصعب بن زبیر همراه شود. پس نامهای به مصعب نوشت و با گروهی از یاران خود از موصل یا نصیبین - مقر حکومت خود - حرکت کرد و به کوفه آمد و با مصعب ملاقات کرد. سرانجام ابراهیم در سال 72 هجری در پی شکست لشکر عراق از سپاهیان عبدالملک مروان که برای تصرف عراق به جنگ [[مصعب بن عمیر]] فرستاده شده بودند در 13 جمادی الاولی در سن چهل سالگی <ref>البته این سن با توجه به روایت منقری و ابن ابی الحدید که او را با وجود سن کمش، یکی از حاضرین در جنگ صفین میدانند بعید به نظر میرسد. وقعة صفین، پیشین، ص441 و شرح نهج البلاغه، پیشین، ص81</ref> کشته شد <ref> انساب الاشراف، پیشین، ج7، ص91 و الکامل، پیشین، ج4، ص326 و تجارب الامم، پیشین، ص236</ref> و نزدیک [[سامراء]] به خاک سپرده شد. <ref>زرکلی، خیرالدین؛ 1986، ج1، ص58</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |