ابوموسی اشعری: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
از فقهای دوران [[پیامبر اسلام|پیامبر (صلی الله علیه)]] و از اصحاب فتوی در روزگار [[عمر]] و [[عثمان]] به شمار می‌رفت. ابوموسی که انسان ساده لوحی بود در جنگ صفین به عنوان حکم انتخاب شد و با نیرنگ عمروعاص [[امام علی |امام علی (علیه السلام)]] را از خلافت برکنار کرد. از فرماندهان لشگر عمر در فتح [[ایران]] و [[سوریه]] بود.
از فقهای دوران [[پیامبر اسلام|پیامبر (صلی الله علیه)]] و از اصحاب فتوی در روزگار [[عمر]] و [[عثمان]] به شمار می‌رفت. ابوموسی که انسان ساده لوحی بود در جنگ صفین به عنوان حکم انتخاب شد و با نیرنگ عمروعاص [[امام علی |امام علی (علیه السلام)]] را از خلافت برکنار کرد. از فرماندهان لشگر عمر در فتح [[ایران]] و [[سوریه]] بود.


=نسب ابوموسی اشعری=
== نسب ابوموسی اشعری ==
 
ابوموسی عبدالله بن قیس بن سلیم بن حضار بن حرب بن عامر بن عتر بن بکر بن عامر بن عذر بن وائل بن ناجیة بن حماهر بن الأشعر اشعری مشهور به عبدالله بن قیس اشعری وی از روات [[حدیث]] است. نام او را در شمار صحابه [[رسول الله]] می‌آورند.. در [[دمشق]]، [[بصره]]، [[عدن]]، [[کوفه]] زندگی می‌کرد<ref>موسوعة الحدیث</ref>.
ابوموسی عبدالله بن قیس بن سلیم بن حضار بن حرب بن عامر بن عتر بن بکر بن عامر بن عذر بن وائل بن ناجیة بن حماهر بن الأشعر اشعری مشهور به عبدالله بن قیس اشعری وی از روات [[حدیث]] است. نام او را در شمار صحابه [[رسول الله]] می‌آورند.. در [[دمشق]]، [[بصره]]، [[عدن]]، [[کوفه]] زندگی می‌کرد<ref>موسوعة الحدیث</ref>.


=معرفی ابوموسی اشعری=
== معرفی ابوموسی اشعری ==
 
ابوموسی نامش عبدالله پسر قیس بن سلیم بن حضار، از مردم قریه رمع یکی از قرای یمن و [[اشعریان]] آن جا بود<ref>الحموی، شهاب‌الدین ابوعبدالله یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، ط الثانیة، ۱۹۹۵م، ج۳، ص۶۸</ref>
ابوموسی نامش عبدالله پسر قیس بن سلیم بن حضار، از مردم قریه رمع یکی از قرای یمن و [[اشعریان]] آن جا بود<ref>الحموی، شهاب‌الدین ابوعبدالله یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، ط الثانیة، ۱۹۹۵م، ج۳، ص۶۸</ref>
و در سال بیست و یکم قبل از هجرت در [[یمن]] متولد شد<ref>ابن سعد کاتب واقدی، محمد، طبقات، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ش، پاورقی، ج۲، ص۳۳۰</ref>.
و در سال بیست و یکم قبل از هجرت در [[یمن]] متولد شد<ref>ابن سعد کاتب واقدی، محمد، طبقات، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ش، پاورقی، ج۲، ص۳۳۰</ref>.
خط ۳۶: خط ۳۴:
اولین فرزند ابوموسی در مدینه متولد شد. پیامبر (صلی الله علیه) او را ابراهیم نامید و با خرما کام او را برداشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الاولی، ۱۴۱۰/۱۹۹۰، ج۴، ص۸۰</ref>.
اولین فرزند ابوموسی در مدینه متولد شد. پیامبر (صلی الله علیه) او را ابراهیم نامید و با خرما کام او را برداشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الاولی، ۱۴۱۰/۱۹۹۰، ج۴، ص۸۰</ref>.


=خاندان ابوموسی اشعری=
== خاندان ابوموسی اشعری ==
 
پسرش ابوبُرده قاضی حجاج بن یوسف در کوفه بوده و بلال پسر ابوبُرده نیز در بصره مقام قضا داشته است<ref>ابن حبیب، ص۳۷۸؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۵۸۹</ref>. مهم‌ترین فرد از خاندان او ابوالحسن اشعری [[متکلم]] مشهور است که گویا نسب او با ۸ واسطه به ابوموسی می‌رسد<ref>سمعانی، ج۱، ص۲۶۷ـ۲۶۶</ref>.
پسرش ابوبُرده قاضی حجاج بن یوسف در کوفه بوده و بلال پسر ابوبُرده نیز در بصره مقام قضا داشته است<ref>ابن حبیب، ص۳۷۸؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۵۸۹</ref>. مهم‌ترین فرد از خاندان او ابوالحسن اشعری [[متکلم]] مشهور است که گویا نسب او با ۸ واسطه به ابوموسی می‌رسد<ref>سمعانی، ج۱، ص۲۶۷ـ۲۶۶</ref>.


=جنگ صفین و ابوموسی اشعری=
== جنگ صفین و ابوموسی اشعری ==
 
== دلیل انتخاب ابوموسی اشعری بعنوان نماینده حضرت علی ==


=== دلیل انتخاب ابوموسی اشعری بعنوان نماینده حضرت علی ===
بر اساس اسناد متقن تاریخی [[امام علی|علی (علیه السلام)]] به اختیار خود حکمیت را نپذیرفت؛ بلکه آن را بر وی تحمیل کردند. هنگامی که معاویه به این نتیجه رسید که تاب مقاومت در برابر سپاه امام (علیه السلام) را ندارد و در صورت ادامه جنگ پیروزی امام قطعی است، با پیشنهاد [[عمرو بن عاص]] دو حیله شیطانی خطرناک در پیش گرفت:  
بر اساس اسناد متقن تاریخی [[امام علی|علی (علیه السلام)]] به اختیار خود حکمیت را نپذیرفت؛ بلکه آن را بر وی تحمیل کردند. هنگامی که معاویه به این نتیجه رسید که تاب مقاومت در برابر سپاه امام (علیه السلام) را ندارد و در صورت ادامه جنگ پیروزی امام قطعی است، با پیشنهاد [[عمرو بن عاص]] دو حیله شیطانی خطرناک در پیش گرفت:  


خط ۵۵: خط ۵۱:
همه در دومةالجندل اجتماع کردند تا حکمین نظر خود را اظهار کنند. ابوموسی به عمر و عاص گفت بر منبر بالا رود و نظر توافق‌شده را اعلام کند. اما عمر و عاص زیرکانه ابوموسی را پیش انداخت و گفت: «تو صحابی پیامبر خدایی. من هرگز بر تو مقدم نخواهم شد!» [[ابن عباس]] که در مجلس حاضر بود به ابوموسی گفت: بگذار ابتدا عمر و عاص نظر خود را اعلام کند. او تو را فریب می‌دهد.  
همه در دومةالجندل اجتماع کردند تا حکمین نظر خود را اظهار کنند. ابوموسی به عمر و عاص گفت بر منبر بالا رود و نظر توافق‌شده را اعلام کند. اما عمر و عاص زیرکانه ابوموسی را پیش انداخت و گفت: «تو صحابی پیامبر خدایی. من هرگز بر تو مقدم نخواهم شد!» [[ابن عباس]] که در مجلس حاضر بود به ابوموسی گفت: بگذار ابتدا عمر و عاص نظر خود را اعلام کند. او تو را فریب می‌دهد.  


اما ابوموسی قبول نکرد و بر منبر بالا رفت و در جمع مردم چنین گفت: ما پس از مشورت و بررسی به این نتیجه رسیدیم که علی و معاویه را از خلافت خلع کنیم و انتخاب خلافت را به عهده مسلمین بگذاریم، بنابراین من علی را از خلافت خلع می‌کنم، چنان که این انگشتر را از انگشت بیرون می آورم! عمر و عاص بلا فاصله پس از ابوموسی به منبر رفت و گفت: او علی را از خلافت خلع کرد، من نیز او را خلع می‌کنم و معاویه را به خلافت می گمارم، چنان که این انگشتر را در دست خود می‌نهم! ابوموسی که فریب خورده بود، فریاد زد: <big>لعنت خدا بر تو، تو مانند سگی هستی.</big> عمر و عاص در حالی که پیروزمندانه از منبر پائین می‌آمد به او گفت: <big>تو هم مانند الاغی هستی که بر او کتاب بار کرده باشند.</big>
اما ابوموسی قبول نکرد و بر منبر بالا رفت و در جمع مردم چنین گفت: ما پس از مشورت و بررسی به این نتیجه رسیدیم که علی و معاویه را از خلافت خلع کنیم و انتخاب خلافت را به عهده مسلمین بگذاریم، بنابراین من علی را از خلافت خلع می‌کنم، چنان که این انگشتر را از انگشت بیرون می آورم! عمر و عاص بلا فاصله پس از ابوموسی به منبر رفت و گفت: او علی را از خلافت خلع کرد، من نیز او را خلع می‌کنم و معاویه را به خلافت می گمارم، چنان که این انگشتر را در دست خود می‌نهم! ابوموسی که فریب خورده بود، فریاد زد: <big>لعنت خدا بر تو، تو مانند سگی هستی.</big> عمر و عاص در حالی که پیروزمندانه از منبر پائین می‌آمد به او گفت: <big>تو هم مانند الاغی هستی که بر او کتاب بار کرده باشند.</big>محمد جریر طبری، تاریخ طبری، قاهره، مطبعه الاستقامه بالقاهره، 1358ه-1939 م، ج 4، ص5 به بعد؛ رک: ابوحنیفه دینوری، الأخبار الطوال، قم، ناشر رضی، 1368 ش، ص200<ref></ref>.
 
== انتخاب ابوموسی اشعری ==


=== انتخاب ابوموسی اشعری ===
بر اساس گزارشهای متعدد تاریخی، امام علی(علیه السلام) موافق انتخاب ابوموسی نبود. چون امام با ساده لوحی وی آشنا بود.<ref>جعفر شهیدی، علی از زبان علی (علیه السلام)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، چاپ نهم، ص 124</ref> لذا [[عبدالله بن عباس]] را پپشنهاد کرد: من ابن عباس را برای داوری بر می گزینم. اما یاران امام گفتند کسی را انتخاب کنید که نسبت به تو و معاویه یکسان باشد. هر دو داور نمی‌تواند از یک قبیله باشند. اشعث گفت عمر و عاص و عبدالله بن عباس هر دو از قبیله مضر هستند و دو فرد مضری نباید با هم به داوری بنشینند. اگر یکی مضری باشد (مثلاً عمر و عاص) حتماً باید دومی [یمنی (ابوموسی اشعری) باشد.  
بر اساس گزارشهای متعدد تاریخی، امام علی(علیه السلام) موافق انتخاب ابوموسی نبود. چون امام با ساده لوحی وی آشنا بود.<ref>جعفر شهیدی، علی از زبان علی (علیه السلام)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، چاپ نهم، ص 124</ref> لذا [[عبدالله بن عباس]] را پپشنهاد کرد: من ابن عباس را برای داوری بر می گزینم. اما یاران امام گفتند کسی را انتخاب کنید که نسبت به تو و معاویه یکسان باشد. هر دو داور نمی‌تواند از یک قبیله باشند. اشعث گفت عمر و عاص و عبدالله بن عباس هر دو از قبیله مضر هستند و دو فرد مضری نباید با هم به داوری بنشینند. اگر یکی مضری باشد (مثلاً عمر و عاص) حتماً باید دومی [یمنی (ابوموسی اشعری) باشد.  


خط ۶۷: خط ۶۲:
این کشندگان هم اکنون گرداگرد علی را فراگرفته‌اند. علی باید آنان را به معاویه بسپارد. <ref>جعفر شهیدی، علی از زبان علی (علیه السلام)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، چاپ نهم، ص 128</ref>، این امر ناشی از این است که یاران امام به خاطر قبیله گرایی، ناراحتی از امام و گچ فهمی ابوموسی را انتخاب نمودند و با این کار همان اشتباه را مرتکب شدند که در اصل تحمیل حکمیت بر امام مر تکب گردیدند. بیشتر یاران امام انسان‌هائی بودند که رشد و بلوغ سیاسی نداشتند، لذا در تشخیص حق و باطل دچار مشکل می شدند انتخاب ابوموسی یکی از این نمونه‌ها است.
این کشندگان هم اکنون گرداگرد علی را فراگرفته‌اند. علی باید آنان را به معاویه بسپارد. <ref>جعفر شهیدی، علی از زبان علی (علیه السلام)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، چاپ نهم، ص 128</ref>، این امر ناشی از این است که یاران امام به خاطر قبیله گرایی، ناراحتی از امام و گچ فهمی ابوموسی را انتخاب نمودند و با این کار همان اشتباه را مرتکب شدند که در اصل تحمیل حکمیت بر امام مر تکب گردیدند. بیشتر یاران امام انسان‌هائی بودند که رشد و بلوغ سیاسی نداشتند، لذا در تشخیص حق و باطل دچار مشکل می شدند انتخاب ابوموسی یکی از این نمونه‌ها است.


=اوصاف و ویژگی‌های ابوموسی اشعری=
== اوصاف و ویژگی‌های ابوموسی اشعری ==
 
ابوموسی اشعری صدای بسیار دلنشین و اثر‌گذاری داشت. حضرت بریده می‌گوید: شبی از خانه بیرون شدم و داخل [[مدینه]] راه می‌رفتم تا این‌که گذرم به [[مسجدالنبی]] افتاد. رسول‌خدا (صلی الله علیه) را مشاهده کردم که بیرون [[مسجد]] ایستاده است و به صدایی گوش می‌دهد. آن‌حضرت دستم را گرفت و ما وارد مسجد شدیم. دیدم شخصی مشغول نماز خواندن است و دست‌هایش را به طرف آسمان بلند کرده و می‌گوید: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْأحَدُ الصَّمَدُ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ»؛ خدایا تو را می‌خوانم و همانا شهادت می‌دهم که فقط تو خدایی، به‌جز تو معبودی نیست، تو یکتا و بی‌نیازی، نه کسی را زاده‌ای و نه خود زاده شده‌ای و برای تو همانند و همسری وجود ندارد.  
ابوموسی اشعری صدای بسیار دلنشین و اثر‌گذاری داشت. حضرت بریده می‌گوید: شبی از خانه بیرون شدم و داخل [[مدینه]] راه می‌رفتم تا این‌که گذرم به [[مسجدالنبی]] افتاد. رسول‌خدا (صلی الله علیه) را مشاهده کردم که بیرون [[مسجد]] ایستاده است و به صدایی گوش می‌دهد. آن‌حضرت دستم را گرفت و ما وارد مسجد شدیم. دیدم شخصی مشغول نماز خواندن است و دست‌هایش را به طرف آسمان بلند کرده و می‌گوید: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْأحَدُ الصَّمَدُ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ»؛ خدایا تو را می‌خوانم و همانا شهادت می‌دهم که فقط تو خدایی، به‌جز تو معبودی نیست، تو یکتا و بی‌نیازی، نه کسی را زاده‌ای و نه خود زاده شده‌ای و برای تو همانند و همسری وجود ندارد.  


خط ۷۹: خط ۷۳:
[[انس]] روایت می‌کند: «بعثنی الأشعری إلی عمر، فقال لی: کیف ترکت الأشعری؟ قلت: ترکته یعلّم الناس القرآن. فقال: أمّا إنّه کیّس! و لاتسمعها إیاه»؛ ابوموسی اشعری مرا [برای گزارش کار در دوران ولایت بصره] نزد حضرت عمر فرستاد. حضرت عمر از من پرسید: در چه حالی از ابوموسی اشعری جدا شدی؟ جواب دادم: در حالی از او جدا شدم که به مردم قرآن می‌آموخت. حضرت عمر گفت: همانا او انسان زیرکی است! ولی تو این حرف را به گوش او مرسان.<ref>همان: 2/203. به نقل از طبقات ابن‌سعد: 4/108</ref>
[[انس]] روایت می‌کند: «بعثنی الأشعری إلی عمر، فقال لی: کیف ترکت الأشعری؟ قلت: ترکته یعلّم الناس القرآن. فقال: أمّا إنّه کیّس! و لاتسمعها إیاه»؛ ابوموسی اشعری مرا [برای گزارش کار در دوران ولایت بصره] نزد حضرت عمر فرستاد. حضرت عمر از من پرسید: در چه حالی از ابوموسی اشعری جدا شدی؟ جواب دادم: در حالی از او جدا شدم که به مردم قرآن می‌آموخت. حضرت عمر گفت: همانا او انسان زیرکی است! ولی تو این حرف را به گوش او مرسان.<ref>همان: 2/203. به نقل از طبقات ابن‌سعد: 4/108</ref>


=وفات ابوموسی اشعری=
== وفات ابوموسی اشعری ==
 
در سال و محل درگذشت ابوموسی اختلاف است. بعضی درگذشت ابوموسی را در مکه و بعضی دیگر در ثویّه موضعی به کوفه <ref>الفتوح/ترجمه متن، پیشین، ص 968</ref> ذکر کرده‌اند. سال‌های42 <ref>الطبقات ‌الکبری، پیشین، ج ‌6، ص 95</ref>، 44، 45، 49، 52 و 53 هجری <ref>اسدالغابه، پیشین، ج 3، ص 265</ref> نیز به عنوان زمان درگذشت وی بنابر اختلاف مورخان ذکر شده است.
در سال و محل درگذشت ابوموسی اختلاف است. بعضی درگذشت ابوموسی را در مکه و بعضی دیگر در ثویّه موضعی به کوفه <ref>الفتوح/ترجمه متن، پیشین، ص 968</ref> ذکر کرده‌اند. سال‌های42 <ref>الطبقات ‌الکبری، پیشین، ج ‌6، ص 95</ref>، 44، 45، 49، 52 و 53 هجری <ref>اسدالغابه، پیشین، ج 3، ص 265</ref> نیز به عنوان زمان درگذشت وی بنابر اختلاف مورخان ذکر شده است.


=پانویس=
== پانویس ==
{{پانویس|1}}
{{پانویس|1}}


[[رده:صحابه]]
[[رده:صحابه]]
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴

ویرایش