۸۷٬۹۱۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می آید' به 'میآید') |
جز (جایگزینی متن - ' اموزش' به ' آموزش') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
علاوه بر اینها در قبایل بسیار بزرگ عرب حتی در عصر ظهور اسلام و [[بعثت]] پیامبر خاتم(صلی الله علیه) هم افرادی كه بتوانند بخوانند وجود نداشت تا چه رسد به این كه بتوانند بنویسند و زمانی كه [[پیامبر |پیامبر خاتم(صلی الله علیه)]] نامهای به قبیله ی «بكر بن وائل» نوشت درمیان آنها كسی نبود كه بتواند آن نامه را بخواند. آن هم نامهای را كه به زبان عربی نوشته شده بود<ref> جعفر مرتضی عاملی، صحیح من سیرت النبی الاعظم، قم، انتشارات دار الحدیث، 1426، ج1 ص 49</ref> و بالاخره [[جاحظ]] مورخ و نویسنده ی عرب درباره ی مردم این دوره مینویسد:آنها امّی بودند و قدرت بر نوشتن نداشتند<ref>عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، بیروت انتشارات دار المکتبه الهلال، 1423، جزء 3، ص 15؛نیز: احمد امین، فجر الاسلام، بیروت، انتشارات العصریه، 1385-2006، ص 31.</ref>. | علاوه بر اینها در قبایل بسیار بزرگ عرب حتی در عصر ظهور اسلام و [[بعثت]] پیامبر خاتم(صلی الله علیه) هم افرادی كه بتوانند بخوانند وجود نداشت تا چه رسد به این كه بتوانند بنویسند و زمانی كه [[پیامبر |پیامبر خاتم(صلی الله علیه)]] نامهای به قبیله ی «بكر بن وائل» نوشت درمیان آنها كسی نبود كه بتواند آن نامه را بخواند. آن هم نامهای را كه به زبان عربی نوشته شده بود<ref> جعفر مرتضی عاملی، صحیح من سیرت النبی الاعظم، قم، انتشارات دار الحدیث، 1426، ج1 ص 49</ref> و بالاخره [[جاحظ]] مورخ و نویسنده ی عرب درباره ی مردم این دوره مینویسد:آنها امّی بودند و قدرت بر نوشتن نداشتند<ref>عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، بیروت انتشارات دار المکتبه الهلال، 1423، جزء 3، ص 15؛نیز: احمد امین، فجر الاسلام، بیروت، انتشارات العصریه، 1385-2006، ص 31.</ref>. | ||
[[ابن خلدون]] میگوید: اعراب در ابتدا هیچ علم و صناعتی را نمی دانستند و این به اقتضای زندگی ساده و بدوی آنها بود... در ابتدا اقوام عرب تعلیم و تألیف و تدوین را نمی شناختند و به سوی آن نمی رفتند و حاجت و نیازی هم به آن پیدا نمیكردند... بی سوادی در آن دوران یك صفت عمومی به شمار میرفت. وی در مورد علم طب اعراب میگوید: طبی كه بدان عمل میكردند(در اغلب موارد) مبتنی بر تجربه ی قاصر بعضی از اشخاص بود كه از پیرمردان و پیرزنان به [[ارث]] میبردند و چه بسا كه بعضی از آنها درست بود ولی بر طبق قانون طبیعی و مطابق با مزاج نبود. چنین طبی در میان عرب شایع بود<ref>عبدالرحمن بن محمد ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، مترجم آیتی عبدالحمید، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و | [[ابن خلدون]] میگوید: اعراب در ابتدا هیچ علم و صناعتی را نمی دانستند و این به اقتضای زندگی ساده و بدوی آنها بود... در ابتدا اقوام عرب تعلیم و تألیف و تدوین را نمی شناختند و به سوی آن نمی رفتند و حاجت و نیازی هم به آن پیدا نمیكردند... بی سوادی در آن دوران یك صفت عمومی به شمار میرفت. وی در مورد علم طب اعراب میگوید: طبی كه بدان عمل میكردند(در اغلب موارد) مبتنی بر تجربه ی قاصر بعضی از اشخاص بود كه از پیرمردان و پیرزنان به [[ارث]] میبردند و چه بسا كه بعضی از آنها درست بود ولی بر طبق قانون طبیعی و مطابق با مزاج نبود. چنین طبی در میان عرب شایع بود<ref>عبدالرحمن بن محمد ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، مترجم آیتی عبدالحمید، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و آموزش عالی تحقیقات فرهنگی، 1363، ص 543</ref>. | ||
باز [[ابن خلدون]] مینویسد: آنها از این كه به علم نسبت داده شوند دوری میكردند. زیرا آن را از جمله صنایع میدانستند. رؤسا همیشه از صنایع و هنرها و هرآنچه مربوط به آنها میشد دوری میجستند<ref>همان، ص 493 </ref>. در آموزههای اسلامی این كلمه در مقابل علم و دانش توحیدی كه به [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اكرم (صلی الله علیه)]] داده شده بود به كار رفته است<ref> علی اکبر حسنی، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1379، ص 85تا 99</ref>. پس با توجه به علوم تجربی که در میان اعراب صدر اسلام وجود داشته است واژه ی جاهلیت در مقابل علم و دانش تجربی و مادی به كار نرفته است، بلكه به تمام اعمال خلافی كه در نتیجه ی جهل یا عدم حاكمیت قانون الله بر قوای انسانی انجام مییابد عمل جاهلی گفته میشود و مردمی كه در عصر قبل از بعثت پیامبر (صلی الله علیه) زندگی میكردند به خدا و پیامبر و شرایع آسمانی جاهل بوده و تفاخر به آبا و اجداد خود نموده و با كبر و غرور و تعصبهای غلط قبیله ای زندگی میكردند مردم جاهلی خوانده میشدند<ref>محمد هادی یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام (موسوعه التاریخ الاسلامی(، مترجم حسین علی عربی، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی،1388، ص 60 تا 70</ref>. | باز [[ابن خلدون]] مینویسد: آنها از این كه به علم نسبت داده شوند دوری میكردند. زیرا آن را از جمله صنایع میدانستند. رؤسا همیشه از صنایع و هنرها و هرآنچه مربوط به آنها میشد دوری میجستند<ref>همان، ص 493 </ref>. در آموزههای اسلامی این كلمه در مقابل علم و دانش توحیدی كه به [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اكرم (صلی الله علیه)]] داده شده بود به كار رفته است<ref> علی اکبر حسنی، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1379، ص 85تا 99</ref>. پس با توجه به علوم تجربی که در میان اعراب صدر اسلام وجود داشته است واژه ی جاهلیت در مقابل علم و دانش تجربی و مادی به كار نرفته است، بلكه به تمام اعمال خلافی كه در نتیجه ی جهل یا عدم حاكمیت قانون الله بر قوای انسانی انجام مییابد عمل جاهلی گفته میشود و مردمی كه در عصر قبل از بعثت پیامبر (صلی الله علیه) زندگی میكردند به خدا و پیامبر و شرایع آسمانی جاهل بوده و تفاخر به آبا و اجداد خود نموده و با كبر و غرور و تعصبهای غلط قبیله ای زندگی میكردند مردم جاهلی خوانده میشدند<ref>محمد هادی یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام (موسوعه التاریخ الاسلامی(، مترجم حسین علی عربی، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی،1388، ص 60 تا 70</ref>. |