ایالات متحده آمریکا و شکلگیری جریانهای افراطی در جهان اسلام (مقاله): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'بهره برداری' به 'بهرهبرداری') |
جز (جایگزینی متن - ' می شد' به ' میشد') |
||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
امریکا در دوران جهاد از طریق پاکستان به حمایت مالی، تسلیحاتی از گرو ههای مجاهدین مقیم پاکستان پرداخت و در پی ضربه زدن به رژیم کمونیستی کابل و شوروی بر آمد. امریکا برای تأمین منافع راهبردی خود در ماجرای جنگ افغانســتان، دست اتحاد به سوی تندروترین عناصر تکفیری دراز کرد و آنها را سازماندهی و تأمین مالی و تسلیحاتی نمود و بدین ترتیب راه را بر ظهور و قا عدة «قدر تگیری سازمان «القاعده» گشود، نام القاعده نیز از عنوان پادگان نظامی این گروه (پایگاه نبرد مقدس) گرفته شده است و بیشتر اعضا ابتدا آن را «جبهه ی بی نالمللی» الجهاد جهاد علیه یهودیان و صلیبیان» م ینامیدند. بنیا نگذار و پیشــوای القاعده، اسامه ب نلادن، در زمان جهاد به طور گسترده با نهادهای نظامی، سیاسی و اقتصادی امریکایی، سعودی و پاکستانی در ارتباط بود و ب هوسیله آنها تغذیه م یشد. | امریکا در دوران جهاد از طریق پاکستان به حمایت مالی، تسلیحاتی از گرو ههای مجاهدین مقیم پاکستان پرداخت و در پی ضربه زدن به رژیم کمونیستی کابل و شوروی بر آمد. امریکا برای تأمین منافع راهبردی خود در ماجرای جنگ افغانســتان، دست اتحاد به سوی تندروترین عناصر تکفیری دراز کرد و آنها را سازماندهی و تأمین مالی و تسلیحاتی نمود و بدین ترتیب راه را بر ظهور و قا عدة «قدر تگیری سازمان «القاعده» گشود، نام القاعده نیز از عنوان پادگان نظامی این گروه (پایگاه نبرد مقدس) گرفته شده است و بیشتر اعضا ابتدا آن را «جبهه ی بی نالمللی» الجهاد جهاد علیه یهودیان و صلیبیان» م ینامیدند. بنیا نگذار و پیشــوای القاعده، اسامه ب نلادن، در زمان جهاد به طور گسترده با نهادهای نظامی، سیاسی و اقتصادی امریکایی، سعودی و پاکستانی در ارتباط بود و ب هوسیله آنها تغذیه م یشد. | ||
کولی به درستی م ینویسد: اسامه بن لادن با شهرتی که در وهابیتش به دست آورده بود و با فعالیتهای شرکت بن لادن در نظر سرویس های اطلاعاتی سعودی و سیا فردی ایده آل برای ایفای نقش رهبری بود. نقشی که خود وی آماده | کولی به درستی م ینویسد: اسامه بن لادن با شهرتی که در وهابیتش به دست آورده بود و با فعالیتهای شرکت بن لادن در نظر سرویس های اطلاعاتی سعودی و سیا فردی ایده آل برای ایفای نقش رهبری بود. نقشی که خود وی آماده میشد تا ایفایش کند. (کولی، 4831: 181) ب نلادن ب هعنوان یکی از رهبران القاعده خود نیز دراینباره به صراحت بیان م یکند: برای مقابله با روس های کافر، سعودی ها مرا به عنوان نماینده خود در افغانستان انتخاب کردند. من در منطقه مرزی پاکستان مستقر شدم. در آنجا، داوطلبانی را که از عربستان ســعودی و از تمام کشورهای عرب مسلمان میآمدند، پذیرا میشدم. نخستین اردوگاهم را ایجاد کردم و در آنجا، داوطلبان مزبور توســط افســران پاکســتانی و امریکایی تعلیم میدیدند. اسلحه توسط امریکایی ها و پول توسط سعودی ها تأمین میشد. (احمد رشید،)173:1380 عربســتان حمایت خود را از القاعده بعدها نیز با فراز و نشــی بهایی حفظ نمود، در گزارش بیکر و همیلتون اشــار های به برخی از این کم کها طی ســا لهای اخیر شــده است (نوروزی، 5831). مقدار کمک امریکا در حد ضربه زدن به شوروی بود نه در حد تقویت مطلوب گرو ههای مجاهدین. انگیز هی اصلی امریکا از حمایت مجاهدین فقط به خاطر ضربه زدن به شــوروی و جلوگیری از نفوذ آن به کشورهای طرف دار امریکا بود و عمده ی اهداف این کشور منحصر به همین مورد م یشد و سیاست خاصی برای ایجاد حکومت جدید با ثبات در افغانستان نداشت، و به عبارت دیگر، ایالات متحده ب هخاطر حمایت از مردم افغانســتان از مجاهدین پشــتیبانی نم یکرد، بلکه هدف آن کشور این بود که از افغانستان به عنوان سدی در مقابل نفوذ کمونیسم استفاده نماید. با توجه به این مسائل به راحتی م یتوان دریافت که چگونه در افغانستان همه فهمیدند امریکا از طالبان حمایت و پشتیبانی کرده و حتی کم کهای مالی به آنها رسانده است .)145 (میلی، 7731: 11 و در این میان نباید منافع عربســتان را نیز در شــکل دادن و حمایت از جریا نهای تکفیری فراموش کرد. | ||
نقش عربستان در این معرکه با دو نگاه قابل بررسی است از یک جهت اعتقادات انحرافی ملهم از وهابیت که خود شــئون مختلفی دارد که در برخورد با کمونیسم که مصداق کافران محســوب م یگردند در زمانه ما اجر و پاداش جهاد فی ســبیل الل را برای مبارزین و مجاهدینی که آرزوی درک فیض جهاد با کفار را دارند به همراه دارد و از سوی دیگر، حمایت از این جریا نهای سلفی، خو شخدمتی و انجام وظیفه حکام عربستان ب هعنوان عناصری وابسته به غرب در راستای تأمین منافع غرب ارزیابی م یگردد. سیاس تمداران امریکایی در دوران جنگ سرد نیز برای تأمین منافع خود در منطقه خاورمیانه بــه عنوان حامی بزرگ آل ســعود، نه تنها بر وهاب یها که با ابتدای یترین موازین حقوق بشــر ضدیت آشکاری دارند خرده نگرفتند، بلکه از آنان به مثابه سلاح برند های در نبرد با جنب شهای دموکراتیک و اســتقلا لطلبانه در کشورهای عربی و سرتاســر جهان اسلام بهر هبرداری کرد و پس از پایان نیازش در افغانستان برای نقش آفرینی در نقاط دیگر سعی در حفظ این ساختار اشــاره گردید جریان ســلفی از یک سو مبتنی بر بنیا نهای انحرافی ًنمود. هما نگونه که قبلا درون دینی است که افرادی بر اساس ایمان به همان اعتقاد تا پای جان در ایفای نقش پایداری کرد هاند و از ســوی دیگر، استفاد های است که امریکا از این جریا نهای فکری برای منافع خود م ینماید، لذا بعد از پایان منازعات جهادی در افغانســتان برای تداوم کســب ثواب جهاد باید رسالت دیگری برای خود تعریف نماید. سیف العدل، از اعضای ارشد القاعده م یگوید: پس از خروج ارتش شــوروی ســابق از افغانســتان، بســیاری از رزمندگان غیرافغانی از جمله اردن یها و ســعودی ها که از نظر مســائل امنیتی در کشور خود مشکلی نداشتند به کشورهایشــان بازگشــتند، اما اتباع مصر، الجزایر، سوریه و لیبی از ترس بازداشت توسط نیروهــای امنیتی کشورهایشــان باید در همان افغانســتان میماندند یا به کشــورهایی م یرفتند که فاقد دولت مرکزی و صد البته پر از گروههای فعال مسلح بودند مثل سودان و سومالی. | نقش عربستان در این معرکه با دو نگاه قابل بررسی است از یک جهت اعتقادات انحرافی ملهم از وهابیت که خود شــئون مختلفی دارد که در برخورد با کمونیسم که مصداق کافران محســوب م یگردند در زمانه ما اجر و پاداش جهاد فی ســبیل الل را برای مبارزین و مجاهدینی که آرزوی درک فیض جهاد با کفار را دارند به همراه دارد و از سوی دیگر، حمایت از این جریا نهای سلفی، خو شخدمتی و انجام وظیفه حکام عربستان ب هعنوان عناصری وابسته به غرب در راستای تأمین منافع غرب ارزیابی م یگردد. سیاس تمداران امریکایی در دوران جنگ سرد نیز برای تأمین منافع خود در منطقه خاورمیانه بــه عنوان حامی بزرگ آل ســعود، نه تنها بر وهاب یها که با ابتدای یترین موازین حقوق بشــر ضدیت آشکاری دارند خرده نگرفتند، بلکه از آنان به مثابه سلاح برند های در نبرد با جنب شهای دموکراتیک و اســتقلا لطلبانه در کشورهای عربی و سرتاســر جهان اسلام بهر هبرداری کرد و پس از پایان نیازش در افغانستان برای نقش آفرینی در نقاط دیگر سعی در حفظ این ساختار اشــاره گردید جریان ســلفی از یک سو مبتنی بر بنیا نهای انحرافی ًنمود. هما نگونه که قبلا درون دینی است که افرادی بر اساس ایمان به همان اعتقاد تا پای جان در ایفای نقش پایداری کرد هاند و از ســوی دیگر، استفاد های است که امریکا از این جریا نهای فکری برای منافع خود م ینماید، لذا بعد از پایان منازعات جهادی در افغانســتان برای تداوم کســب ثواب جهاد باید رسالت دیگری برای خود تعریف نماید. سیف العدل، از اعضای ارشد القاعده م یگوید: پس از خروج ارتش شــوروی ســابق از افغانســتان، بســیاری از رزمندگان غیرافغانی از جمله اردن یها و ســعودی ها که از نظر مســائل امنیتی در کشور خود مشکلی نداشتند به کشورهایشــان بازگشــتند، اما اتباع مصر، الجزایر، سوریه و لیبی از ترس بازداشت توسط نیروهــای امنیتی کشورهایشــان باید در همان افغانســتان میماندند یا به کشــورهایی م یرفتند که فاقد دولت مرکزی و صد البته پر از گروههای فعال مسلح بودند مثل سودان و سومالی. |
نسخهٔ ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۷
عنوان مقاله | نقش ایالات متحده امریکا در شکلگیری جریانهای افراطی در جهان اسلام |
---|---|
نویسنده | سید مهدی ساداتی نژاد |
منبع | فصلنامه اندیشه سیاسی در اسلام |
کلید واژه ها | جهان اسلام ایالات متحده امریکا القاعده جریانهای افراطی داعش |
محل انتشار | ایران |
زبان متن | فارسی |
ایمیل و تلفن نویسنده | msadatinejad@ut.ac.ir |
سال انتشار | بهار 1395 |
شماره نشریه | هفت 7 |
مقاله نقش ایالات متحده امریکا در شکلگیری جریانهای افراطی در جهان اسلام به قلم سید مهدی ساداتی نژاد با مطالعه تاریخچه عملکرد قدرت های استعماری درکشورهای اسلامی به ویژه در دو قرن اخیر قابل تصدیق اســت که قدرت های ســلطه گر همواره از ظرفیتها و زمینه های درون جهان اســلام برای تضعیف اســلام و خنثی نمودن تواناییهای بالقوه آن بهره بــرداری نموده انــد، در این میان آنچه بیش از همه مطمح نظر بوده اســت امکان اختلاف افکنی و انشــعاب فکری بین مذاهب و گرایش های مختلف دنیای اسلام از درون با اســتخدام مهره های فرصت طلب یا سســت ایمــان یا منحرف از لحــاظ عقیدتی بوده اســت.
چکیده
ترویج افراطیگری و خشــونت یکی از شــگردهای شــیطانی جبهه استکبار برای فرصت سوزی و سرگرم نمودن دنیای اسلام به جنگ های داخلی و هدر رفتن استعدادهای نهفته اســلام و مسلمانان در دنیای معاصر است و مع السف امروز نظاره گر به بار نشستن سیاســت های دشــمنان اســلام با شــکل دادن گروههایی مانند القاعده و داعش هستیم که دنیای اســلام در شــعله های آتش آن می سوزد و خســارت های ناشی از آن تا سالها و دهه ها گریبا نگیر مســلمین خواهــد بود. غرب و به ویژه ایالات متحــده امریکا پس از هشــدار تئور یپردازانی مانند هانتینگتون، فوکویاما و تجربه ی سیاست مدارانی که با افول مارکسیســم بار ســنگین دوران جنگ ســرد را پشت ســرگذاردند، مهمترین رقیب خود در دوران پســا کمونیســم را در اسلام و جریان بنیادگرایی اســلامی تعریف نمودند.
آنان به خوبی به زمینه های بیداری اســلامی و زنده شدن قدرت فرو خفته ی اسلام برای آینده آگاهی یافتند و تمام همت خود را برای مهار این ظرفیت خاموش نهفته در دنیای اسلام به کار بستند. جریان بنیادگرایی با تعریفی که غرب از آن داشت هم در جهان اهل سنت مقابل غرب است که اگر مدیریت نگردد ِو هم در تشیع به تعبیر مستشرقین، آن دیگری نقطه کانونی جنگ های آینده غرب برای حفظ منافعش خواهد بود، این نوشــتار درصدد اســت نشــان دهد که چگونه غرب به ویژه امریکا برای دفع مخاطرات جریان اســلامی با کمک به تشــکیل القاعده و داعش و سایر جریانهای افراطی با عناوین مختلف در جهان اســلام جه تگیری حرکتهای اسلامی را از مبارزه با غرب و صهیونیسم به درون جهان اســلام برگردانده و با ترویج افراطیگری و تقویت اندیشــه های واگرایانه اسلامی زمینه ی درگیریهای درون دینی را گسترش داده و جریان احیاگری اسلامی و بازگشت به اسلام اصیل را به ضد خود تبدیل نموده است.
کلید واژه ها: ایالات متحده آمریکا، جریانهای افراطی، جهان اسلام، القاعده، داعش.
مقدمه
ایالات متحده آمریکا تا قبل از جنگ جهانی دوم بر اساس سیاست مونروئه در مسائل جهانی حضور فعالی نداشــت و سیاستمداران این کشــور نقطه توجه خود را بیشتر معطوف به قاره آمریکا میدانســتند تا آنجا که بعد از پایان جنگ جهانی اول علیرغم پیشــنهاد ویلســون در تأســیس جامعه ملل، این کشور متأثر از همان سیاست به عضویت این سازمان در نیامد، ولی در فاصله دو جنگ جهانی به تدریج شــاهد تغییر در سیاســت قبلی و ورود آمریکا به معادلات بینالمللی و نقش فعال این کشور در مسائل جهانی تا امروز بوده ایم.
آمریکا در جریان دو جنگ جهانی کمترین آسیب را دید و بعد از جنگ جهانی دوم به عنوان بزر گترین قدرت بینالمللی نقش پیشــرو را در نظام بینالمللی ایفا نمود، صحنه ی قدرت نمایی ایالات متحده در دنیای بعد از جنگ جهانی به صورت بسیار فراگیر تمام مناطق جهان را در برگرفت تا جایی که شاهد قدرت نمایی امریکا از یک سو در مواجه با کمونیسم و از سوی دیگر، حضور فعالانه و نفوذ در کشورهای خارج از بلوک شرق به ویژه در منطقه خاورمیانه بود هایم، آمریکا این نقش بینالمللی را مدیون سیاستمدارانی بوده است که در طی دهه ها با تلاش خود اهمیت هیچ نقط های از نقاط جهان را نادیده نگرفتند و برای هر منطقه و هر کشور حتی کشورهای ذره ای با جمعیت های چند صد هزار نفری برنامه تعریف کردند و نقش آن کشور و مناطق مختلف را در منافع ملی و بینالمللی آمریکا تعریف نمودند.
در این میان توجه به جهان اســلام و منطقه خاورمیانه از نقش ایالات متحده آمریکا در شکلگیری جریانهای افراطی در جهان اسلام (مطالعه موردی القاعده و داعش)اهمیت فوقالعادهای برخوردار است و در مسائل سیاسی و اقتصادی این منطقه از جهان هیچ کشوری به اندازه ی آمریکا در چند دهه ی اخیر بازیگری ننموده است و اقدامات دول اروپایی نیز در راستای سیاستهای امریکایی مکمل سیاست امریکایی ها بوده است شاید بتوان مهمترین اقدامات امریکا را در دو سطح کلان و خرد ارزیابی نمود، در سطح کلان اوضاع کلی جهان اسلام، ظرفی تهای موجود را شناسایی و با برنامهریزی مناسب از وحدت و انسجام آن جلوگیری نموده و با سیاستهای شیطانی بذر اختلاف را در تقسیمات جغرافیایی و اختلافات مذهبی و قومی در دوران پساجنگ جهانی کشت نموده و با سلطه سیاسی، اقتصادی و سپس فرهنگی مهار شرایط را در دســت گرفته است، در ســطح خرد با مدیریت دقیق اوضاع و به قدرت رساندن حاکمان وابسته در کشورهای مختلف دنیای اسلام نیز زمام امور را در اختیار گرفته است، به گونهای که امروزه بسیاری از دولتهای کشورهای جهان اسلام بازیگران سیاست آمریکا در منطقه هستند و این ساختار بیش از هفت دهه در خدمت منافع امریکا کارآیی خود را نشان داده است، تنها نمونه استثناء در این مورد کشور ایران بود که با انقلاب اسلامی خود را از پازل سیاست امریکا و نقش تعریف شد هاش در منطقه خارج نمود، وقوع انقلاب اسلامی و تأثیرات آن ب هانداز های مهم است که سیاس تمداران امریکایی را بر آن داشت که در شاکل هیسیاس تهای خود در منطقه و جهــان تجدیــد نظر نمایند و با لحاظ ایران و نقش آن در دنیای اســلام و منطقه خاورمیانه برنام هریزی نمایند، مخاطرات پیش روی امریکا بعد از انقلاب اسلامی از دست دادن منافع امریکا در خاورمیانه و بسیاری از مناطق دیگر جهان بود که در این راستا برنام ههای مختلفی تاکنون اجرا گردیده و تا حدودی موفقیتآمیز بوده و توانسته است در سطح کلان و خرد منافع امریکا را تأمین نماید. ســؤال اصلی این مقالهاین اســت که امریکا چه نقشی در تأسیس و حمایت از گرو ههای تروریستی ب هویژه القاعده و داعش داشته است؟
نقش آمریکا در تاسیس گروههای افراطی
در پاسخ به این سؤال فرضیه نوشتار با استنادات موجود نقش امریکا در تأسیس و حمایت از جریا نهای تروریستی ب هویژه القاعده و داعش را در راســتای استفاده ابزاری از دو منظر مورد توجه قرار داده است. در مواردی نقش ایالات متحده با استفاده از شناخت دقیق از ظرفی تهای انحرافی در جهان اسلام حمایت از این تفکرات در جهت تأسیس گرو ههای متشکل و از جهتی دیگر، اتحاد تاکتیکی در استفاده ابزاری در اهدافی که امریکای یها با جریان انحرافی دارای همسویی هستند چنانکه در مورد القاعده و داعش هر دو منظر قابل تحلیل م یباشد. با نگاهی به ادبیات موضوع که بخشی از آنها ب هعنوان منابع این مقاله نیز مورد استفاده قرار گرفته است ب هصورت مستقل کتاب یا مقاله با این رویکرد موضوع را مورد بررسی قرار نداده یا به بخشی از موضوع و نه تمام آن پرداخته است.
ریش ههای تفکر افراطی در دنیای اسلام بررســی تاریخچه جریا نهای تندرو و افراطی در جهان اســلام را شاید بتوان به شکلگیری گروه خوارج در دوران اولیه اســلام و خلافت حضرت علی(ع) بازگشــت داد و پس از آن نیز در دور ههای مختلف گرو هها و جریا نهای مختلفی در جهان اهل سنت و حتی تشیع ظهور و بروز داشت هاند که ملا کها و معیارهای جریانات افراطی را م یتوان بر آنها اطلاق نمود.
جریان افراطی حسن صباح به عنوان بنیا نگذار دولت شیعی اسماعیلی
در قرن چهارم در دوره ی سلجوقیان جریان افراطی حسن صباح به عنوان بنیا نگذار دولت شیعی اسماعیلی در ایران نمونهای از جریا نهای افراطی است و در دور ههای مختلف م یتوان مصادیق دیگری را در بین اهل سنت و شیعه مثال زد که هدف این مقاله احصای آن نمیباشد.
جریان سلفیگر ی در دوره معاصر
اما در دوره ی معاصر مهمترین جریان شکل گرفته در دنیایی که مصداق یک گروه افراطی است جریان سلفی گری است که امروزه به عنوان یک بلیه و غده سرطانی گریبانگیر دنیای اسلام شده و چهره اسلام را در منظر جهانیان به نام خشونت و سفاکی و اعمال غیر انسانی معرفی مینماید. بنابر بررســی های تاریخی شروع جریان ســلفی در دوره ی معاصر با احمدبن عبدالحلیم بن گره خورده اســت.
ابن تیمیه فردی بود که تیمیه حرانی معروف به ابن تیمیه با فتاوای خود و نگارش کتابهایی علیه عقاید اشــاعره، معتزله، شافعی ها، حنفی ها، مالکی ها، صوفیه و توهین به سران صوفیه مثل ابن عربی، غزالی، قشیری، ابن عریف و جامعه اهل سنت آن دوران را بــه فتنه و درگیر یهای شــدید مذهبی مبتلا کرد.
همچنین با فتوا دادن به قتل منهاج السنة النبویة شیعیان کسروان لبنان و شرکت در لشکرکشی علیه آنان و نوشتن کتاب و توهین و جسارت به عقاید شیعیان، حقد و کینه خود را نسبت فی نقض کام الشیعة ا لقدریة سخ تگیرانه و غیر ًبه شیعیان ابراز کرد. دربار هی غیرمسلمانان و اهل ذمه نیز دیدگاهی کاملا انســانی داشت و معتقد بود آنان باید در بدترین شــرایط زندگی کنند. به همین دلیل، اولین مخالف تها با اب نتیمیه در بین علمای اهل ســنت ظاهــر گردید. علمای مذاهب مختلف اهل سنت با فتوا دادن، نوشتن کتاب و تبیین نظرات و فتاوای ابن تیمیه به مقابله با وی پرداخته و جامعه اسلامی را از تفکرات منحرف وی آگاه ساختند. به پندار او دلایل عقلی در مقابل دلایل دعوت به ًنقلی ب یارزش هســتند.
ابن تیمیه با این گفتار راه را بر عقل و اندیشه گرفته و عملا جمود و تحجر فکری م یکند و برای فکر خطوط قرمز زیادی تعیین م یکند، تقی الدین علی بن الدر ة -386 ق) از علمای بنام اهل سنت در مقدمه کتاب 756عبدالکافی سبکی اشعری شافعی (با انتقاد شدید از ابن تیمیه، برداش تها و تفسیرهای غلط وی از المضیة فی الرد علی اب نتیمیه اصول عقاید، ب هویژه صفات خداوند را مخالف عقاید و اندیش هی تمامی مسلمانان دانسته و معتقد است اب نتیمیه به بهانه پیروی از قرآن و سنت و دعوت به حقیقت، از مسیر صحیح خارج شده و به جای پیروی از سن تها به تبعیت از بدع تها روی آورده است و در پایان با کف رآمیز خواندن برداش تها و تفسیرهای غلط ابن تیمیه دربار هی اصول اعتقادات، اشتباهات و بدع تهای وی در فروع را بیشتر و بدتر از اصول اعتقادات دانسته و معتقد است افکار اب نتیمیه از دایره اندیش ههای فرق و مذاهب مختلف اسلامی خارج بوده و ابن تیمیه نیز از محدوده امت اسلامی بیرون است .)54-56: 4 (سبحانی، 7241، ج پس از اب نتیمیه مه مترین چهره ی اندیش ههای سلفی اب نقیم جوزیه است. وی شم سالدین -196 ق) معروف به ابن قیم جوزیه، از 751محم دبن ابیبکر بن ایوب زرعی دمشقی حنبلی (شاخ صترین شاگردان ابن تیمیه است که از افکار شاذ، منحرف و باطل استادش، در زمان حیات و پــس از مرگ وی، تقلید کورکورانه م یکرد، ب هگون های که از وی به عنوان بهترین جانشــین اب نتیمیه یاد شده است. اب نحجر هیتمی درباره ی او و استادش م یگوید: «مبادا به چیزهایی که در کتا بهای ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزی و دیگرانی که پیرو هوای نفس خود هستند و خداوند آنها را گمراه ساخته و قلبشان را مهر زده و چشمشان را پوشانده، گوش کنی». سپس .)144 – آنها را ملحدی م ینامد که از دین خارج شد هاند (ابن حجر الهیتمی، ب یتا: 541 ســومین شــخص تأثیرگذار در ترویج اندیش ههای ســلفی در قرن دوازدهم هجری قمری، محمدبن عبدالوهاب نجدی (6021-5111ق) است که با طرح مجدد ادعای بازگشت به اسلام اصیل، اندیشــه پیروی از سلف صالح را بار دیگر به عرصه منازعات کلامیآورد.
او با استناد به» معتقد بود که اسلام اصل نخستین را در غربت یافته است؛ ً، و سیعود غریباً«بدأ الاسلام غریبا ازاین رو، وی با آنچه خود آن را بدعت و خلاف توحید م یخواند، به مبارزه برخاست و مسلمانان را به ســادگی اولیه دین و پیروی از ســلف صالح دعوت م یکرد و مظهر بارز سلف صالح او نیز احمدبن حنبل بود. به نظر م یرسد در دور هی معاصر جریانات سلفی بیشتر ملهم از تفکرات این شخصیت شکل گرفت هاند، فردی که با اتحاد شوم با خاندان سعود و تشکیل حکومت پادشاهی سعودی از آغاز شک لگیری تا امروز عامل مصائب بزرگی برای دنیای اسلام بود هاند.
جنایات این جریان ســازمان یافته در منطقه حجاز و سپس حمله به عتبات عالیات و کشتار شیعیان تنها نمون های از نتایج این جریان انحرافی در سا لهای اولیه تأسیس است، از لحاظ اعتقادی سلف یها معتقدند که عقاید اســلامی باید به همان نحو بیان شــوند که در عصر صحابه و تابعین مطرح بوده اســت؛ یعنی عقاید اسلامی را باید از کتاب و سنت فراگرفت و علما نباید به طرح ادل های غیر از آنچه قرآن در اختیار م یگذارد، بپردازند. در اندیشه سلفیون، اسلو بهای عقلی و منطقی جایگاهــی ندارد و تنها نصوص قرآن، احادیث و نیز ادله مفهوم از نص قرآن برای آنان حجیت دارد.
تبار شناسی سلف یگری معاصر در حال حاضر در شناسایی گرو ههای مختلف سلفی م یتوان سه جریان مختلف را از همدیگر تفکیک نمود، با توجه به تاریخچه ی بیان شده در مورد رهبران فکری اولیه سلف یگری شاهد نوعی جریان سلفی سنتی و درباری هستیم که ب هصورت رسمی در عربستان سعودی حاکمیت داشــته و با همکاری با حکومت ســعودی مسئولی تهای مختلف مذهبی و فرهنگی عربستان و دانشــگا هها، مؤسســات خیریه و هیئت علمای بزرگ را در دست دارند و با در اختیار داشتن مؤسسات مهم انتشاراتی، سای تها و سایر رو شهای تبلیغی تفکرات وهابیت را ترویج م ینمایند، علمای مهم و مشهور این جریان فکری عبارتند از:
عبدالل بن باز،
شیخ عبدالعزیز بن عبدالل آل شیخ،
محمد الشقره،
عبدالل الغفاری،
فیصل نور،
ناصرالغفاری
و.... جریان دوم را میتوان وهابیت میان هرو یا تبلیغی نا مگذاری نمود، این جریان ب هدنبال تبلیغ و ترویج تفکرات وهابیت م یباشند ولی با توجه به آشنایی با تمدن اسلامی و علوم انسانی و علوم جدید سعی م یکنند وهابیت را در بستری معقو لتر و به روزتر بسط دهند و نوعی آشتی بین اندیشه وهابیت و مظاهر جدید غرب برقرار نمایند، مه مترین چهر ههای این جریان فکری عبارتند از: ســلما نالعوده، سعدالغامدی، ناصرالعمر، اصغر عل یالسلفی، سعود الفنسیان و سفرالحوالی، این افراد بیشتر به سیاست گفتگو قائلند تا روش توهین آشکار به افکار و اعتقادات دیگر فرق اسلامی. ســومین جریان سلفی که بیشــتر در این مقاله مورد توجه م یباشد جریان وهابیت ارهابی و تکفیری اســت که با توسل به رو شهای خشــون تآمیز بر اساس آموز ههای سنتی تفسیری خاص از ســلف یگری دارند و جهاد علیه حکوم تهای فاســد را لازم م یدانند این جریان که از حانه م یداند و از این منظر با ّآنها به ســلفیه نوین تعبیر م یشــود تنها راه مبارزه را جهاد مسل سه گروه درگیر است: کافران (کافران، مسیحیان، یهودیان و ب هویژه امریکا)، مشرکان (شیعیان) واهری ّحمن - که بن لادن و ایمن الظّه).
شــیخ عبدالرّن مخالف با سلفیّو منافقان (اهل تســن رهبران القاعده تحت تأثیر اویند - رسالهای 0002 صفح های در رابطه با قشری سازی «جهاد» دارد؛ وی معتقد اســت که روایات منســوب به پیامبر(ص) دربار هی «جهاد اصغر و جهاد اکبر» دست بردن ًجعلی و ساخته پرداخته دشمنان است. از نظر «نئوسلفیسم» یگانه راه جهاد صرفا به اسلحه و واداشتن غیرمسلمانان به پذیرفتن «اسلام سلفی» است و هر تفسیری غیر از این را مولود ترس از قدر تهای اســتعماری م یدانند (میشائیل پلی، 5831: 02). که م یتوان این جریان را به دو دسته جهادی و تکفیری تقسیم نمود، وهابیت جهادی اعتقادات پای های وهابیت می پذیرد ولی با تأثیرپذیری از جریا نهای جهادی منتسب به اخوانالمسلمین مصر ًرا اجمالا آن را با دیدگا ههای آرما نگرایانه ســایر ســلف یها مانند دیدگا ههای سید قطب پیوند م یزنند.
اولویت مبارزه این جریان یهودیان و صلیبیون هستند که سازمان القاعده مثال روشن این نوع سلف یگری است که ب هدلیل مبارزه و جهاد با رو سهای کافر حوزه ی افغانستان را انتخاب و در این جهاد شــرکت نمودند. گروه دوم جریان تکفیری اســت که با برداشتی خاص دشمن را به دشــمن قریب و بعید تقســیم م ینماید و شیعیان را ب هعنوان دشمن قریب در خط اول مقابله خود قرار م یدهد، داعش نمونه بارز این جریان فکری است که در سا لهای گذشته تا امروز با اشغال بخ شهایی از خاک عراق افکار انحرافی خود را در این کشور گسترش داده است (جهانی، .)22-23:1392 آنچه در این میان اهمیت دارد نقشی است که قدر تهای خارج از دنیای اسلام در تأسیس یا بهرهبرداری از این تفکرات در راستای تأمین منافع خود داشت هاند اگر روای تهایی که از افرادی مانند همفر ب هعنوان جاسوس انگلیســی در سرزمی نهای اسلامی گزارش گردیده مورد تأیید باشد به نقش تأسیسی انگلیس در ب هوجود آمدن وهابیت در اهل سنت و بهائیت در میان شیعه ب همنظــور ایجاد بذر اختلاف و انحراف م یتوان اذعان نمــود و اگر با دید هی تردید به ای نگونه در بهر هبرداری قدر تهای خارج اسلام و معاند با اسلام از این ظرفی تهای ًروای تها بنگریم قطعاانحرافی و افراطی درونی نم یتوان شــک نمود.
نویســنده این ســطور معتقد است قدرت های مخالف اسلام برای تضعیف اسلام و اندیش ههای متعالی اسلامی سعی نمود هاند با مطالعه دقیق و برنام هریزی در جهت منحرف نمودن جریا نهای اسلامی اقدام نمایند و اگر امروز با پدید ههایی مانند القاعده و داعش روبرو هستیم به دو صورت باید به تحلیل آن پرداخت، از یک طرف نقش تأسیسی که امریکا و سایر قدر تهای ذ ینفع در ب هوجود آوردن این گرو هها دارند و با حمایت مالی و تشکیلاتی امکان ب هقدرت رسیدن آنان را فراهم م یکنند و از سوی دیگر، با شناختی که از ظرفی تهای انتقادی مبتنی بر اندیش ههای مختلف در درون اندیشمندان مسلمان دارند سعی م یکنند با بها دادن به رشد این اندیش ههای رقیب آنها را در مسیر منافع خود راهبری نمایند. این موضوع در مورد القاعده و داعش به استناد مطالب آتی مقاله قابل تطبیق م یباشد.
در کنار مباحثی که در رابطه با سلفیگری بیان شد ذکر این نکته نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد که جریان سلف یگری دارای یک طیف گسترد ها ی است که افراط یترین و غیر قابل دفا عترین مدل آن القاعده و داعش و جریا نهای همسو و ه مفکر آنان مانند بوک وحرام م یباشند، اما در آ نسوی طیف، شــاهد جریا نهای معتدلی هستیم که گرچه شعار سلف یگری را مطرح نمود هاند، ولی هی چگاه برای رســیدن به اهداف خود به رو شهای غیرمنطقی و غیرانسانی متوسل نگشت هاند و بیشــتر ب هصورت یک جنبش اجتماعی سیاسی با طرح شعار احیای مجد و عظمت از دست رفته ی مسلمین و تعالی اسلام راستین و بیداری امت اسلامی از جهل و خرافه و رهایی از سلطه بیگانگان و جهان غرب به مبارزه پرداخت هاند، بهترین مثال این جریان جنبش اخوا نالمسلمین اســت که از زمان تأســیس آن توسط حس نالبناء تا امروز دوران مختلفی را پشت سر گذاشته است. تعریف حســ نالبناء مؤســس جنبش اخوان از این تشکیلات عبارت است از:
دعوت ی سلف ی، ی،
حقیقت ی صوفیان ه،
سازمان ی سیاس ی،
گروه ی ورزش ی،
پیوند ی علم ی و فرهنگ ی، ّ
طریقت ی سن: 97).
این جنبش از زمان تأسیس 1955شرکت ی اقتصاد ی و اندیشــه ها ی اجتماعی (حسینی، با شــعار سلف یگری ب هدنبال احیای اسلام و رهایی امت اســلامی از انحطاط بوده است که در دور ههای مختلف از لحاظ ســطوح فعالیت فراز و نشــیب داشته و در درون خود با جریا نهای رادیکال، معتدل و محافظ هکار روبرو بوده اســت که بخش رادیکال این جنبش در مقاطعی با رو شهای انقلابی به مبارزه با رژی مهای موجود پرداخت هاند. افرادی مانند سید قطب نمون ههایی از رهبران اخوان انقلابی هســتند که نم یتوان آنان را با جریان ســلف یگری همسو با وهابیت و اندیشــ ههای تکفیری برآمده از آن شبی هســازی نمود.
سید قطب به عنوان عضو برجسته ی اخوان المســلمین و اندیشههای انقلابی او زمینه انشعابهای گوناگون را در درون این جنبش فراهم ساخت. آموز ههای سید قطب و تفسیرهای گوناگون از اندیش ههای وی در جناح بند یهای جدید و حرک تهای بنیادگرا در دوران معاصر در میان اهل سنت مؤثر بوده است.
اعضای جوان اخوان المســلمین به تدریج از رهبران ارشد فاصله گرفتند و براساس برداش تهای گوناگون از تعالیم سید قطب در اواخر دهه ی 0691میلادی تشک لهای دیگری را که در واقع تشک لهای بنیادگرا و پیکارجوی ســلفی است، در میان اهل ســنت به وجود آوردند (دکمجیان، 7731: 811). در جریان انقلاب مصر در سال 1102 میلادی گرو ههای مختلف اخوان موفق شدند زمام قدرت را پس از ده هها مبارزه ب هدست بگیرند و محمد مرسی را از طریق انتخابات آزاد 71 ژوئن 2102 میلادی به ریاست جمهوری مصر برسانند. ولی یک سال پس از تحلیف او، موج جدیدی از اعتراضات مردمی علیه دولت انقلابی آغاز شــد که در نهایت در ســوم ژوئیه 3102 میلادی دولت مرسی بر اثر کودتای ارتش به رهبری عدلی منصور سقوط کرد و این فرصت تاریخی از دست این جریان خارج گردید.
نقش امریکا در حمایت و شکل دادن به جریا نهای تکفیری و سلفی با توجه به مقدمات ذکر شــده در مورد سابقه جریان سلف یگری معاصر م یتوان گفت نقطه آغازین آشنایی جهانیان با جریان سلفی در ده ههای اخیر از کشور افغانستان و شک لگیری گروه دی 85313مجاهدین افغان در برابر روسیه شروع م یگردد، اتحاد جماهیر شوروی سابق در دســامبر 9791) به افغانستان حمله و بخ شهای زیادی از این کشور را اشغال نمود. این 24(اقدام رو سها در حمله به افغانستان در راستای توسعه حوزه ی نفوذ و گسترش کمونیسم بود که امریکا در برابرآن واکنش نشــان داد و گرو ههای مســلح با دیدگا ههای جهادی را به عنوان ابزار اجرائی اصلی وارد سیاســ تهای راهبردی خود نموده و از زمان اعلام جنگ علیه اتحادیه شوروی سابق برای خارج کردن این نیروها از افغانستان از این گرو هها استفاده نمود.
امریکا در دوران جهاد از طریق پاکستان به حمایت مالی، تسلیحاتی از گرو ههای مجاهدین مقیم پاکستان پرداخت و در پی ضربه زدن به رژیم کمونیستی کابل و شوروی بر آمد. امریکا برای تأمین منافع راهبردی خود در ماجرای جنگ افغانســتان، دست اتحاد به سوی تندروترین عناصر تکفیری دراز کرد و آنها را سازماندهی و تأمین مالی و تسلیحاتی نمود و بدین ترتیب راه را بر ظهور و قا عدة «قدر تگیری سازمان «القاعده» گشود، نام القاعده نیز از عنوان پادگان نظامی این گروه (پایگاه نبرد مقدس) گرفته شده است و بیشتر اعضا ابتدا آن را «جبهه ی بی نالمللی» الجهاد جهاد علیه یهودیان و صلیبیان» م ینامیدند. بنیا نگذار و پیشــوای القاعده، اسامه ب نلادن، در زمان جهاد به طور گسترده با نهادهای نظامی، سیاسی و اقتصادی امریکایی، سعودی و پاکستانی در ارتباط بود و ب هوسیله آنها تغذیه م یشد.
کولی به درستی م ینویسد: اسامه بن لادن با شهرتی که در وهابیتش به دست آورده بود و با فعالیتهای شرکت بن لادن در نظر سرویس های اطلاعاتی سعودی و سیا فردی ایده آل برای ایفای نقش رهبری بود. نقشی که خود وی آماده میشد تا ایفایش کند. (کولی، 4831: 181) ب نلادن ب هعنوان یکی از رهبران القاعده خود نیز دراینباره به صراحت بیان م یکند: برای مقابله با روس های کافر، سعودی ها مرا به عنوان نماینده خود در افغانستان انتخاب کردند. من در منطقه مرزی پاکستان مستقر شدم. در آنجا، داوطلبانی را که از عربستان ســعودی و از تمام کشورهای عرب مسلمان میآمدند، پذیرا میشدم. نخستین اردوگاهم را ایجاد کردم و در آنجا، داوطلبان مزبور توســط افســران پاکســتانی و امریکایی تعلیم میدیدند. اسلحه توسط امریکایی ها و پول توسط سعودی ها تأمین میشد. (احمد رشید،)173:1380 عربســتان حمایت خود را از القاعده بعدها نیز با فراز و نشــی بهایی حفظ نمود، در گزارش بیکر و همیلتون اشــار های به برخی از این کم کها طی ســا لهای اخیر شــده است (نوروزی، 5831). مقدار کمک امریکا در حد ضربه زدن به شوروی بود نه در حد تقویت مطلوب گرو ههای مجاهدین. انگیز هی اصلی امریکا از حمایت مجاهدین فقط به خاطر ضربه زدن به شــوروی و جلوگیری از نفوذ آن به کشورهای طرف دار امریکا بود و عمده ی اهداف این کشور منحصر به همین مورد م یشد و سیاست خاصی برای ایجاد حکومت جدید با ثبات در افغانستان نداشت، و به عبارت دیگر، ایالات متحده ب هخاطر حمایت از مردم افغانســتان از مجاهدین پشــتیبانی نم یکرد، بلکه هدف آن کشور این بود که از افغانستان به عنوان سدی در مقابل نفوذ کمونیسم استفاده نماید. با توجه به این مسائل به راحتی م یتوان دریافت که چگونه در افغانستان همه فهمیدند امریکا از طالبان حمایت و پشتیبانی کرده و حتی کم کهای مالی به آنها رسانده است .)145 (میلی، 7731: 11 و در این میان نباید منافع عربســتان را نیز در شــکل دادن و حمایت از جریا نهای تکفیری فراموش کرد.
نقش عربستان در این معرکه با دو نگاه قابل بررسی است از یک جهت اعتقادات انحرافی ملهم از وهابیت که خود شــئون مختلفی دارد که در برخورد با کمونیسم که مصداق کافران محســوب م یگردند در زمانه ما اجر و پاداش جهاد فی ســبیل الل را برای مبارزین و مجاهدینی که آرزوی درک فیض جهاد با کفار را دارند به همراه دارد و از سوی دیگر، حمایت از این جریا نهای سلفی، خو شخدمتی و انجام وظیفه حکام عربستان ب هعنوان عناصری وابسته به غرب در راستای تأمین منافع غرب ارزیابی م یگردد. سیاس تمداران امریکایی در دوران جنگ سرد نیز برای تأمین منافع خود در منطقه خاورمیانه بــه عنوان حامی بزرگ آل ســعود، نه تنها بر وهاب یها که با ابتدای یترین موازین حقوق بشــر ضدیت آشکاری دارند خرده نگرفتند، بلکه از آنان به مثابه سلاح برند های در نبرد با جنب شهای دموکراتیک و اســتقلا لطلبانه در کشورهای عربی و سرتاســر جهان اسلام بهر هبرداری کرد و پس از پایان نیازش در افغانستان برای نقش آفرینی در نقاط دیگر سعی در حفظ این ساختار اشــاره گردید جریان ســلفی از یک سو مبتنی بر بنیا نهای انحرافی ًنمود. هما نگونه که قبلا درون دینی است که افرادی بر اساس ایمان به همان اعتقاد تا پای جان در ایفای نقش پایداری کرد هاند و از ســوی دیگر، استفاد های است که امریکا از این جریا نهای فکری برای منافع خود م ینماید، لذا بعد از پایان منازعات جهادی در افغانســتان برای تداوم کســب ثواب جهاد باید رسالت دیگری برای خود تعریف نماید. سیف العدل، از اعضای ارشد القاعده م یگوید: پس از خروج ارتش شــوروی ســابق از افغانســتان، بســیاری از رزمندگان غیرافغانی از جمله اردن یها و ســعودی ها که از نظر مســائل امنیتی در کشور خود مشکلی نداشتند به کشورهایشــان بازگشــتند، اما اتباع مصر، الجزایر، سوریه و لیبی از ترس بازداشت توسط نیروهــای امنیتی کشورهایشــان باید در همان افغانســتان میماندند یا به کشــورهایی م یرفتند که فاقد دولت مرکزی و صد البته پر از گروههای فعال مسلح بودند مثل سودان و سومالی.
برخی نیز بعدها به کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق رفتند و عدهای هم در ســایر نقاط جهان پخش شــدند. از همان زمان عدهای از آنها به این فکر افتادند کــه برای ادامه جهاد باید گام های اساســی بردارند و اولین قــدم در این راه گردآوری و سازماندهی افراد با تجربه بود تا جهاد به صورت قاعده مند درآید. (العدل 72/1/4831) 21 بنا بر برخی منابع خبری گفته م یشــود در منطقــه ی قفقاز و در منطقه چچن حدود میلیون اسلا مگرای رادیکال سلفی وجود دارد که ظرفیت بسیار بالایی برای حرک تهای انحرافی). و این وضعیت برای امریکای یها نیز یک 5آینده در این مناطق دارد (گاهنامه نمای راهبردی: فرصت مغتنم است تا در یک وحدت هدف بتواند از این جریان برای اهداف آینده خود استفاده نماید. مطرح م یشود این است که تمامی این وقایع مربوط ً با ای نحال، استدلالی که گاهی معمولا به فضای خاص دوران جنگ سرد بوده است. شرایط خص مآلود بی نالمللی در زمان جنگ سرد پیش گرفتن چنین سیاس تهای «واقع گرایان های» را اجتنا بناپذیر م یساخته است؛ اما پس از فروپاشی شوروی بستر شک لگیری اتحادها و ائتلا فهای این چنینی از میان رفته است. ناگفته نماند که در بسیاری از موارد در پس چنین استدلالی تلاش برای توجیه سیاس تهای سران کاخ سفید و سلب مسئولیت از آنان جریان دارد. چرا که به این ترتیب آنان در بهترین حالت ناجیانی بودند که باید جهان را از شر امپریالیسم شوروی حفظ م یکردند و اجازه نم یدادند که مل تها یکی پس از دیگری ب هکام «امپراتوری شیطان» فرو روند؛ و البته در این راستا از ابزارها و امکانات موجود - م نجمله اتحاد با تکفیر یها و ًآرمانــی برخورد نبودند و باید بر روی گزین ههای واقعا تمرکز م یکردند.
–سلف یها چنین استدلالی را موجه م یسازد این است که در مدت کوتاهی پس از خاتمه جنگ ًآنچه ظاهرا در افغانستان و فروپاشی شوروی، ب نلادن و یارانش اسلح ههایشان را به سوی متحدان پیشین خود برگردانند و برعلیه منافع و اتباع آنها در نقاط مختلف وارد عمل شدند. حمله به نیروهای امریکایی مستقر در یمن در سا ل 2991میلادی و بار دیگر در سومالی در سال 3991میلادی به شبکه بن لادن نسبت داده م یشود. آنان همچنین در نوامبر سال 5991میلادی پنج سرباز امریکایی را در ریاض مورد هدف قرار دادند و در ژوئن سال 6991میلادی با حمل های انتحاری در ظهران، نوزده ســرباز امریکا را کشتند (آشــکار، 4831: 17). در فوریه سال 8991میلادی بــن لادن «جبهه جهانی بــرای جهاد با جهودها و صلیبیون» را اعلام کرد. در نخســتین بند این اعلامیه تصریح شــده بود که مشــروع و حتی واجب اســت که بنام اسلام «امریکای یها و متحدانشان، چه نظامی و چه غیرنظامی کشته شوند» (محمودیان، 1931). پس از آنان رشته عملیا تهای ضد امریکایی القاعده شدت یافت: حمله به سفارتخان ههای امریکا در کنیا و تانزانیا ً در اوت سال 8991میلادی، حمله به رزمنا و کول در یمن در اکتبر سال 0002 میلادی و نهایتا حمله به بر جهای دوقلوی سازمان تجارت جهانی در نیویورک در سپتامبر سال 1002میلادی که به لشکرکشــی امریکا به افغانستان و رویایی نظامی آن با شبکه القاعده و حکومت طالبان انجامید (آشکار، 4831: 27.) در پاسخ به این استدلال باید ابتدا یادآور شد که رابطه ی نزدیک میان دول تمردان امریکایی با وهاب یها و تکفیر یها ب یگمان بر اســاس آموز هها و آرما نهای مشترکی تنظیم نشده است. ب هعبارت دیگر، آنچه ارز شهای امریکایی خوانده م یشود سنخیتی با مبانی طرز فکر بنیادگرایان اســلامی ندارد و ســبک زندگی امریکایی قطب متضاد آن چیزی است که آرمان بنیادگرایان را تشــکیل م یدهد و برای آن م یجنگند. درعی نحال این حقیقت آشــکار، باعث نم یشود که استراتژیس تهای واق عگرای سیاست خارجی امریکا چون کیسینجر و برژینسکی از این نیروها چشم بپوشند و از آنان برای تأمین منافع و اهداف امپریالیستی امریکا استفاده نکنند. در اساس ابزاری است و بهر هگیری از آنها بر مبنای اصل اساسی ًرویکرد امریکای یها به بنیادگرایان کاملا تفوق و سلطه امریکا انجام م یشود. هما نگونه که کاسپر واین برگر (وزیر دفاع امریکا در زمان ریگان) گفته است: ما م یدانســتیم که آنها آدم های چندان خوبی نیســتند، اما ناچار به انتخابشــان بودیم... یادتان باشد که چرچیل چه گفته است: حتی اگر هیلتر به جهنم تجاوز کرده بود، مجلس)Yousaf & Adkin, 1992: p 164(عوام چاره ای نداشت جز آنکه با شیطان معامله کند. تنها مشکل در این مورد ب هخصوص این بود که «شیطانی» که امریکای یها با آن معامله کردند، بنابه ماهیتش چندان رفتار پی شبینی پذیری نداشت. او موجودی قدردان و وفادار نبود چرا که بر علیه شرکای پیشین خود دست به کار شد و امنیت آنها را به خطر انداخت. در این صورت سؤال اینجاست که با فروپاشی شوروی و اتمام جنگ سرد، آیا دیگر تکفیر یها برای امریکا هیچ کارکرد مثبتی ندارند؟ آیا مقامات امریکایی اینک با تروریس تهای سلفی چون عناصر تاریخ مصرف گذشت های که برای منافع امریکا و متحدانش چیزی جز زیان به بار نم یآورند برخورد م یکنند؟ با رشته عملیا تهای تروریستی القاعده بر ضد اتباع و نهادهای امریکایی در به لشکرکشی امریکا به افغانستان انجامید ً میلادی که نهایتا2001 تا 1991فاصله سا لهای به نظر م یرسید پاسخ به این سؤالات مثبت باشد. ولی با اوج گرفتن جنگ خونین داخلی در سوریه (از سال 1102م) بر همگان محرز شد که ای نگونه نیست. خیزش مل تهای عرب علیه خودکامی و فساد حکمرانا نشان (آنچه به بهار عربی یا بیداری اسلامی معروف شد) م یتوانست فصل تاز های در تاریخ اعراب باشد و به استقرار مردم سالاری و عدالت اجتماعی در کشــورهای عربی بیانجامد؛ اما مجموع های از عوامل باعث شــد که این نهض تها به سرانجام مطلوبی نرسد و رویای مردم عرب در این رابطه به تعویق بیفتد. بررسی و تحلیل همه جانبه ی عوامل این ناکامی موضوع مقاله حاضر نیست، اما تا جایی که به بحث حاضر مربوط م یشود دخالت مؤثر امریکا و شرکای منطق هایش چون عربستان سعودی، قطر، ترکیه و اسرائیل در انحراف مسیر راستین قیا مهای منطقه و غلتیدن آن به چرخه خونبار آنارشی و اقتدارگرایی نقش داشته است.
قیا مهای آزاد یخواهانه در مصر، تونس، یمن، ا ردن، کویت، بحری ن و عربستان دارای جه تگیری ضدامریکایی بودند که نتیجه طبیعی چندین دهه حمایت کاخ ســفید از حاکمان مستبد این کشــورها بود. به علاوه انقلابیون از موضع انفعالی حاکمان عرب در قبال محاصره، ســرکوب و گرایش ضدصهیونیستی ًکشتار فلسطینیان ب هدست رژیم اسرائیل خشمگین بودند و لذا غالبا داشتند. قیا مهای خودجوش مردمی در کشورهای عربی به سمت استقلال و رهایی از تابعیت غــرب میل م یکرد و بر ضــد حکوم تهایی که هژمونی امریکا را در منطقه تضمین م یکردند سازماندهی شده بود. بر این اساس، دخالت امریکا و متحدانش برای جلوگیری از اعتراضات و مهندسی آن ضرورت پیــدا کرد. در 51 مارس 1102 میلادی ه مزمان بــا ورود رابرت گیتس (وزیر دفاع امریکا) به بحرین، نیروهای نظامی عربستان راهی بحرین شدند و با چراغ سبز امریکا به سرکوب انقلابیون بحرینــی پرداختند. همچنین امریکا با تمام قوا وارد مناقشــه لیبی شــد. در حال یکه پی شتر هیلاری کلینتون (وزیر امور خارجه امریکا) از مطرح بودن اقدام نظامی در لیبی خبر داده بود، نیروهای زمینی و دریایی امریکا لیبی را به محاصره خود درآوردند. در نهایت با مجوز شــورای امنیت جنگند ههای ناتو بر فراز آســمان لیبی به پرواز درآمدند. دبیرکلی ناتو هدف عملیات را «ایجاد منطقه پرواز ممنوع به منظور حفاظت از مردم لیبی در برابر خشونت رژیم قذافی» اعلام کرد (ثقفی عامری، 3931). اما آنچه در عمل اتفاق افتاد حمله مستقیم به مراکز و تأسیسات نظامی و سیاســی و حتی پناهگا ههای شخص قذافی بود. در واقع آنچه باعث سرنگونی قذافی شــد نه انقلاب مردم لیبی بلکه تهاجم ناتو بود. با دخالت ناتو در لیبی فصل جدیدی از روابط جهادگرایان تکفیری با امریکا گشوده شد. جفری اسکات شاپیرو در مقال های 61 صفح های در توضیح م یدهد که چگونه امریکا از ورود عناصرالقاعده به صحنه کارزار لیبی واشنگتن پست مطلع بود هاند و بر مسلح شدن آنان از طریق محموله سلا حهایی که از کشورهای غربی و عربی به بنغازی م یآمده است نظارت م یکرد هاند. [۱] (عنوان مطلب: ناتو القاعده را در زمان سرنگونی قذافی مسلح کرد) نقش ایالات متحده در تجهیز و حمایت از داعش در ســال 6002 میلادی و در زمانی که دولت جرج بوش از یک ســو تحت فشارهای شدید داخلی و خارجی برای خروج از عراق بود و از سوی دیگر، سرزنش م یشد که با صرف میلیاردها دلار هزینه، «عراق را در ســینی نقر های به ایران تقدیم کرده اســت» طرح پارتیشن نرم، برای جلوگیری از شکســت کامل امریکا در عراق و به ســامان رساندن پروژه ی عراق ارائه و ب هعنوان قانون در کنگره امریکا تصویب شــد. بر اســاس این طرح که لسلی گلب، رئیس سابق شورای روابط خارجی و جوزف بایدن، عضو سنا در ماه می سال 6002 میلادی آن را ارائه کردند عراق م یبایست به سه منطقه خودمختار کردنشین، شیعه نشین و سن ینشین، تحت نظر یک حکومت مرکزی در بغداد تقسیم شود، گلب به نمایندگان توضیح داد که: واشنگتن باید حامیان خارجی تندروهای سنی در عراق را به همکاری فرا بخواند و ضمن تعریف منافع مشترک، هزینه مالی شیعیان به طور ًو همچنین هماهنگ یها و همکار یهای بعدی را نیز بر دوش آنها بگذارد. فعلا طبیعی و با تکیه بر اکثریتی که دارند، حکومت را به دست م یگیرند، اما سن یها نم یخواهند پس از صدها سال تسلط بر عراق، قدرت را از دست بدهند و کردها نیز نم یخواهند استقلال 51 ساله خود را از دست بدهند. تا زمانی که ارتش امریکا در عراق حضور دارد، شور شها قوی نخواهد بود و امریکا موظف است با آنها مقابله کند. پس برای بزر گتر شدن امواج، باید ارتش را بازگردانیم. بخش اعظمی از پروژه را نیروهای افراطی منطقه انجام خواهند داد. این طرح روز 4 مهر 2831 با اکثریت 57 رأی در مقابل 32 رأی منفی در کنگره به تصویب رسید و دولت امریکا ملزم به اجرای آن شد. [۲] چهار ماه بعد، یعنی در 01 ژانویه 7002 میلادی، جورج بوش در سخنرانی تلویزیونی خود برای مردم امریکا اســتراتژی جدیدی را اعلام کرد که مه مترین هدف آن ممانعت از شکســت کامل امریکا در عراق بود. ه مزمان، کاخ ســفید اقدام به انتشــار رئوس و نکات مهم استراتژی جدی دی کرد که عبارت بودند از: به صفر رساندن حملات علیه نیروهای امریکایی، مقابله با نفوذ ایران در عرصه سیاســی عراق، ک مرن گتر کردن سیاســت بعث یزدایی و بازگرداندن اقلی تهای قومی و مذهبی به ویژه اعراب ســنی به روند سیاسی در سطح محلی و در نهایت تشکیل یک گروه تماس با کشــورهای منطقه و ســازمان ملل متحد برای آماده کــردن آنها جهت احترام گذاشتن به تقسیمات و مرزهای فدرالی عراق. بر طبق اسنادی که روزنام ههای عربی و غربی منتشر کردند آنهایی که ابتدا با شلیک خمپاره و مسلسل و کاشتن مین و بمب، هرچند ماه یک بار، گاهی به سربازان و خودروهای ارتش امریکا حمله م یکردند و هر روز زنان و کودکان و مغاز ههای شهروندان غیرنظامی عراق را به خاک و خون م یکشیدند، رفت هرفته سازماندهی شده و فقط به شخصی تها و گرو ههای نزدیک به ایران و شیعه حمله م یکردند. دیگر حتی یک مورد حمله ًطبق معمول، به شهروندان غیرنظامی و غالبا به سربازان، تاجران و دیپلما تهای امریکایی صورت نگرفت و با جذب تکفیر یهایی که خود را منفجر م یکردند، نطفه داعش بسته شد. این جریان از ســال 1102 متولد گردید. ریشه ی داعش به جماعت توحید و جهاد م یرسد که در سال 9991 میلادی به رهبری ابومصعب الزرقاوی تأسیس شد و در سال 4002 میلادی به شــبکه القاعده پیوســت و پس از آن به القاعده عراق معروف شد. این گروه که وارد جنگ با دولت عراق و نیروهای امریکایی مســتقر در عراق شــده بود در سال 6002 میلادی با چندین گروه اسلا مگرای دیگر ائتلاف کرده و «مجلس شورای مجاهدین» را تشکیل داد که یک قدرت مهم در استان انبار محسوب م یشد. در 31 اکتبر همین سال مجلس شورا به همراه چند گروه شورشی دیگر «دولت اسلامی عراق» را تشکیل داد. ابوایوب المصری و ابوعمر بغدادی دو رهبر اصلی دولت اسلامی عراق بودند که در 81 آوریل 0102 میلادی در عملیات ارتش امریکا کشته شــدند و ابوبکر بغدادی جایگزین آنها شد. این گروه از همان ابتدا، هدفشان فقط و فقط ضربه زدن به دولت جدید عراق و پس گرفتن حکومت حزب بعث بود و به همین دلیل بود که در برابر خواسته حامیان خود، وهاب یها و سیا، برای اعزام نیرو به سوریه مقاومت نمود. اما یک سال بعد، با فشار حامیان عربی و غربی و همچنین برای تقویت بدنه خود با جذب تکفیر یهای بیشتر، پا به میدان سوریه گذاشت و کلمه شام را نیز به نامش اضافه کرد و دولت اسلامی عراق و شام (داعش) متولد گردید. [۳] از آن پس سیل کم کهای تسلیحاتی و مالی از مرزهای ترکیه و اردن به سوی آنها سرازیر شد، اما همان اختلاف هدف اولیه، یعنی آرزوی زنده کردن حکومت صدام در عراق و تضاد بنیادین و دیرینه فرماندهان نظامی داعش با سعود یها، باعث اوج گرفتن اختلاف و تضادهای میان داعش، که تحت کنترل کامل سعود یها در آمده بود، شد و این دو جبهة ا لنصره و شاخه جدا شد هاش، گروه در سوریه به جان هم افتادند. روند ارسال کم کهای ب یانتها از مرزهای ترکیه و اردن برای داعش قطع شد، اما فرماندهان بعثی آ نقدر تجربه داشتند که نیاز خود را با غارت کاروا نهای و انبارهای آنها تأمین کنند. داعش آنچنان جسور بود که منتظر حرکت جبهة ا لنصره اهدایی به کامیو نهای ترکی های به سمت سوریه نم یماند و با دست درازی به آ نسوی مرز، محمول ههای سلاح و غذا را به چنگ م یآورد. در تمام این مدت، هیچ تعرضی از سوی غرب نسبت به داعش صورت نگرفت و حتی مقامات ترکی های که مرزبانانش به اشتباه کاروان کامیو نهای پشتیبانی از تکفیر یهای ســوریه را متوقف کرده بودند، ضمــن جریمه و مجازات مرزبانان، کامیون ها را دســت نخورده به داعش تحویل دادند. برنام هریزی برای حمله داعش به عراق از ما هها قبل از شروع در اتا قهای جنگ سازما نهای اطلاعاتی، امریکا، عربستان سعودی، قطر، ترکیه، فرانسه میلیارد دلاری آن به سرعت توسط سعود یها تأمین شده 3و انگلیس آغاز شده بود و هزینه بود. نشس تهای توجیهی متعددی در تعدادی از پایتخ تهای عربی، از جمله اردن، قطر و برخی از پایتخ تهای اروپایی بین نمایندگان جامعه اطلاعاتی عربســتان سعودی و قطر و تعدادی از فرماندهان داعش، ب هویژه افســران حزب بعث صدام و تعدادی از سیاس تمداران عراقی، برگزار شد. به آنها توضیح داده شد که این طرح نیاز به کار در دو جبهه دارد و نخستین بار است که یک پروژه در چنین سطحی در دو عرصه سیاسی و نظامی اجرا م یشود. ، پس از حمله داعش به خاک عراق و تصرف بخشی از مناطق این کشور در 51 خرداد 3931 مرحله بعدی برنامه امریکا، برای فشــار آوردن به دولت قانونی عراق آغاز شد و سیاس تمداران امریکایی آشکارا خواهان کنار رفتن مالکی با هدف از میان برداشتن دولت مرکزی عراق شدند. مدرک دیگری که صحت اســناد فوق را اثبات م یکند این مورد است که براساس اسنادی که چاک گرسلی، سناتور ایووا، افشا کرد وزارت امنیت داخلی امریکا به صورت مخفیانه فهرستی از تروریســ تها تهیه کرده که براساس آن به افرادی که با تروریس تها ارتباط دارند اجازه داده م یشود تا به صورت نامحدود وارد امریکا شوند. وجود این فهرست که به افراد مظنون اجاز هی ورود آسان به امریکا را م یدهد، نگرانی گرسلی را برانگیخته است و وی چندین ایمیل وزارت امنیت داخلی را که شــامل این فهرســت و بح ثها دربار هی صدور مجوز برای تروریس تها به منظور ورود به امریکا بود، افشــا کرده است. این اسناد همکاری امریکا با گرو ههای تروریستی مانند داعش و دیگر گرو ههای تکفیری را آشکار م یکند. [۴]-aboutterrorist-list -promises-brief هدف از تشــکیل ائتلاف اخیر به رهبری امریکا به منظور مبارزه با داعش، از بین بردن این گروه تکفیری نیست، بلکه جلوگیری از نافرمانی بیشتر داعش و زیر سیطره قرار دادن این گروه برای تحقق اهداف امریکا در منطقه است. بهترین دلیل بر این مدعا این است که امریکا کاری به در سوریه ندارد و این گرو هها بدون هیچ مزاحمت جبهة ا لنصره دیگر گرو ههای تکفیری مانند و فشاری به فعالی تهای تروریستی خود ادامه م یدهند. [۵] پیش از تشــکیل این ائتلاف نیز، سیاست خارجی امریکا در سوریه و عراق فرصت دادن به گرو ههــای تکفیری مانند داعش بود تا به اندازه کافی به قدرت و تأثیرگذاری لازم برســند، تا حضور نظامی دوباره امریکا در منطقه توجیهات منطقی داشته باشد. [۶] اما مســئولیت امریکا در شــک لگیری و توسعه شبکه تروریســم تکفیری در سوریه بیش از اینهاســت. بر پایه ی اســناد ایالات متحده امریکا در ایجاد داعش نقش مستقیم داشته است. برپایه ی افشــاگر یهای ادوراد اسنودن (کارمند سابق آژانس امنیت ملی امریکا) آژانس امنیت ملی امریکا با همکاری آژانس امنیت انگلیس و مرکز اطلاعات و ماموری تهای ویژه موساد زمینه را برای پیدایش داعش فراهم کرد هاند. مطابق اسنادی که اسنودن فاش کرده است، سازما نهای اطلاعاتی امریکا، انگلیس و اسرائیل برای ب هوجود آمدن یک گروه تروریستی که بتواند هم هی تندر وها را از سراسر جهان در یک مکان جمع کند، همکاری کردند. این اسناد نشان م یدهد که عملیات گردآوری تندروهای جهان در یک مکان «لانه زنبور» نام دارد. [۷]
مهر تأییدی بر این امر گزینه های دشوار
هیلاری کلینتون در کتاب خاطرات خود تحت عنوان زده و اذعان کرده است که داعش ساخته دست خود امریکاست «با هدف تقسیم خاورمیانه». وی در ادامه آورده اســت: من به 211 کشــور جهان سفر کرده بودم و با برخی از دوستان این توافق حاصل شد تا به محض اعلام تأسیس داعش این گروه به رسمیت شناخته شود؛ اما ناگهان همه چیز فروپاشید. (ب هواسطه کودتا بر ضد اخوا نالمسلمین در مصر) توافق شده بود تا دولت / 3102 اعلام شــود و ما منتظر اعلام تأسیس آن بودیم تا ما و 7 / 5اســلامی (داعش) در روز اروپا هرچه سری عتر آن را به رسمیت بشناسیم. [۸] [۹]
در عمــل هم دول تمردان امریکایی قبل از ســال 4102میلادی و پیــش از اینکه در خاک عراق - بر ضد منافع حیاتی امریکا در این کشور - دست به پی شروی بزنند، هرگز متعرض آن نشــدند؛ در حال یکه داعش از آغاز جنگ داخلی ســوریه وارد عمل شده بود و قبل از حمله به عراق بخ شهای گسترد های از خاک سوریه را در تصرف خود داشت. داعش در تمامی این مدت از همان رو شهای نفرت انگیز خود چون بریدن سر و مثله کردن و سوزاندن افراد و فروش زنان و کودکان به عنوان برده استفاده م یکرد و در هر جایی که موفق م یشد پرچم خود را برافرازد به کشتار غیرنظامیان دست م یزد. در آن زمان چندان خبرجنای تهای هولناک تروریس تهای تکفیری در رســان ههای غربی و عربی انعکاس پیدا نم یکرد؛ چراکه امریکا و شرکایش خود در این ماجرا نقش داشتند ولی موض عگیری علیه داعش زمانی در رسان ههای غربی بالا گرفت که اقدامات تروریســتی این جریان دست ســاخته و حمایت شده دامان غرب را گرفت و حملات تروریستی به پاریس و تهدید به حمله به سایر کشورهای غربی امریکا و غرب را نگران نمود.
نتیجهگیری
بر اساس مستندات و منابع موجود در این مقاله روشن گردید که امریکا و جهان غرب ب هطور تاریخی همواره تلاش نمود هاند از ظرفی تهای منفی درونی جهان اســلام علیه اسلام استفاده نمایند، چنانکه تشــکیل القاعده و داعش و حمایت همه جانبه از آن در ســا لهای اخیر نشان م یدهد امریکا ب هجای مداخله مستقیم با استخدام این جریا نهای تکفیری به اهداف خود دست یافته است. نکته قابل توجه در القاعده و داعش تفسیرهای خاصی بود که رهبران فکری این دو جریان از مفهوم سلف یگری داشتند و با احیای مفهوم جهاد نقش مبارزاتی ویژه برای خود در برابر دشمنان اسلام در دوران فعلی را تجویز م یکردند، این رهیافت ابتدا به مبارزه با کمونیسم و سپس غرب مسیحی و صهیونیسم و سرانجام جریا نهای درون جهان اسلام که از نظر سلف یها شیعیان و سایر گرو ههای سنی مخالف با تفکر سلفی بودند، ب هعنوان رسالت خود م یاندیشیند، ولی ایالات متحده امریکا ب هخوبی با مدیریت این جریان و حمایت از آن در مبارزه با کمونیسم و بهرهبرداری از ظرفیت جهادی آن سرانجام توانست جهت مبارزه را به سمت شیعیان متوجه و خطرات مبارزه با غرب و صهیونیسم را از اولویت جریان سلفی خارج نماید.
منابع
ـ ابن حجر الهیتمی، احمد بن محمد. (بی تا)، الفتاوی الحدیثیة، بی جا، دارالفکر.
ـ آشکار، ژیلبر. (4831)، جدال دو توحش، ترجمه حسن مرتضوی، نشر اختران.
ـ ثقفی عامری، ناصر. (3931)، ناتو در عرصه ای جدید: عملیات نظامی در لیبی، معاونت پژوهش های سیاســت خارجی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام.
ـ سبحانی، جعفر(.7241ق)بحوث فی الملل و النحل، قم: مؤسسه الامام صادق(ع)، جلد چهارم، 5،(به نقل ازسبکی صفی الرد علی ابن تیمیه در الدرة المضیة
فصلنامه آ فاق ،»)«تأثیراقلیت گرایی مذهبی بر امنیت ملی جمهوری اســلامی 1392ـ
جهانــی، محمد. (پاییز، سال ششم، شماره بیستم. امنیت، بیروت. الاخوا ن المسلمو ن کبر ی الحرکا ت الاسلامیه المعا صره ـ حسین ی، اسحا ق موسی(. 5591م)، ترجمه حمید احمدی، تهران: انتشارات کیهان. جنبش های اسلامی در جهان عرب
ـ دکمجیان، هرایر. (7731)، مترجم اسدالل شفایی و صادق باقری، تهران. طالبان. اسلام، نفت و بازی بزرگ ج دید ـ رشید، احمد. (0831). روزنامه شرق
ـ العدل، سیف. (72/1/4831) «نامه سیف العدل»ترجمه محمدعلی فیروزآبادی،، ترجمه مهرگان نظامی زاده و مجتبی نجفی، انتشارات سیا و جهاد جنگ های نا مقدس
ـ کولی، جان. (4831) صمدیه. (آبان 3931) مرکز تحقیقات راهبردی دفاعی، سال21، شماره 51. گاهنامه نمای راه بردی ـ ایدئولوژیک القاعده»،
– ـ محمودیان، محمد. (تابســتان 1931)«تأثیر اندیش ههای نوسلفیســم بر روند فکری .3، سال هفتم، شماره پژوهشنامه علوم سیا سی، ترجمه هومن
ـ میشائیل پلی، خالد دوران. (5831)وطن خواه، نشر کاروان. اسامه بن لادن و تروریسم جهانی، ترجمه عبدالغفار محقق، مشهد: نشر ترانه. افغانستان، طالبان و سیاس تهای جها نی ـ میلی، ویلیام. (7731)
ـ نوروزی، بابک(آذر5831)گزارش گروه بیکر و همیلتون: عملگرایی در برابر افراطگرایی، معاونت پژوهش های سیاست خارجی/ گروه مطالعات اروپا و امریکا.
- Yousaf, Mohammed and Mark Adkin.)1992(The Bear Trap: Afghanistanś Untold Story, Leo Cooper.
پانویس
- ↑ http://www.tabnak.ir/fa/mobile/news/472202
- ↑ http://www.cfr.org/iraq/plans-iraqs-future-federalism-separatism-partition/p14547
- ↑ http://www.arabtimes.com/portal/article_display.cfm?ArticleID=33304
- ↑ http://www.grassley.senate.gov/news/news-releases/grassley-inquires
- ↑ http://tishreenonline.sy/index.php/%D8%B1%D8%B5%D8%AF/17429
- ↑ http://sauditodey.com/Pages/News-6245.aspx
- ↑ داعش ساخته امریکا، انگلیس و اسرائیل است
- ↑ هیلاری کلینتون: داعش را خودمان ساختیم
- ↑ هیلاری کلینتون داعش را خودمان ساختیم