منبر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
== قداست منبر == | == قداست منبر == | ||
[[حضرت محمد (ص)|رسول خداصلی الله علیه]] و [[ائمه|ائمه | [[حضرت محمد (ص)|رسول خداصلی الله علیه]] و [[ائمه|ائمه اطهارعلیهالسلام]] از همان صدر اسلام تلاش نمودند تا این رسانۀ سنّتی، قداست خود را حفظ کند. گرچه در برهه ای از زمانها، نااهلان به این کرسی مقدّس تکیه زدهاند، ولی همچنان منبر بر قداست خود باقی مانده است. | ||
[[خلیفه دوم]] در اولین روزهای خلافتش بر بالای منبر پیامبر اکرم صلی الله علیه رفته و در مورد آیۀ شریفه: «النَّبیُّ اَولی بِالمُؤمِنینَ مِن اَنفُسِهِم»<ref>سوره احزاب/آیه 6.</ref> برای مردم صحبت میکرد. [[امام حسین | [[خلیفه دوم]] در اولین روزهای خلافتش بر بالای منبر پیامبر اکرم صلی الله علیه رفته و در مورد آیۀ شریفه: «النَّبیُّ اَولی بِالمُؤمِنینَ مِن اَنفُسِهِم»<ref>سوره احزاب/آیه 6.</ref> برای مردم صحبت میکرد. [[امام حسین علیهالسلام]] که در گوشه ای از مسجد نشسته بود، با شنیدن سخنان تناقض آمیز [[خلیفه]] از جایش بلند شد و با لحنی معترضانه فرمود: | ||
«انْزِلْ ... عَنْ مِنْبَرِ أَبِی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، لَا مِنْبَرِ أَبِیکَ<ref> بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، مؤسسة الوفا، بیروت1403ق، ج30، ص47.</ref>؛ از منبر پدرم رسول خداصلی الله علیه فرود آی این منبر پدر تو نیست». | «انْزِلْ ... عَنْ مِنْبَرِ أَبِی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، لَا مِنْبَرِ أَبِیکَ<ref> بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، مؤسسة الوفا، بیروت1403ق، ج30، ص47.</ref>؛ از منبر پدرم رسول خداصلی الله علیه فرود آی این منبر پدر تو نیست». | ||
[[عمربن خطاب]] گفت: راست میگویی. بلی! این منبر پدر توست، نه منبر پدر من! بعد [[علی بن ابی طالب|امام | [[عمربن خطاب]] گفت: راست میگویی. بلی! این منبر پدر توست، نه منبر پدر من! بعد [[علی بن ابی طالب|امام علیهالسلام]] با استدلالهای محکم سخنان او را پاسخ داد. تا اینکه خلیفه دوم با خشم و ناراحتی تمام از منبر پایین آمد و با گروهی از یارانش به منزل [[امیرمؤمنان]] علی علیهالسلام رفت و خطاب به آن حضرت گفت: ای اباالحسن! امروز از فرزندت [[حسین]] چه چیزها که ندیدم! او در مسجد رسول الله با صدای بلند با ما سخن میگوید و اوباش و اهل [[مدینه]] را بر من میشوراند<ref> همان، ص48.</ref>. | ||
طبق برخی از روایات یکی از نشانههایی که قبل از ظهور هویدا میشود، خدشهدار شدن قداست منبر است. رسول خدا صلی الله علیه به [[سلمان فارسی]] فرمود: «یَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا ... وَ قُعُودُ الصِّبْیَانِ عَلَی الْمَنَابِرِ<ref> تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، دارالکتاب، قم، 1404ق، چاپ سوم، ج2، ص304.</ref>؛ سلمان! هنگام ظهور [یکی از نشانههای آن این است که] بچههای نابالغ بر منبرها مینشینند<ref>. معنای حدیث این است که: [متأسفانه] کسانی مدیریت منبر را به عهده می گیرند که از نظر سن، دوره نوجوانی را می گذرانند و افراد مسنّ و با تجربه از منبرها محروم می شوند. امّا معنای دیگر این است که: [متأسفانه] کسانی مشغول تبلیغ دین می شوند که شرایط منبر را نداشته و از نظر علمی و فکری و معنوی بالغ نشده اند. </ref>.» | طبق برخی از روایات یکی از نشانههایی که قبل از ظهور هویدا میشود، خدشهدار شدن قداست منبر است. رسول خدا صلی الله علیه به [[سلمان فارسی]] فرمود: «یَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا ... وَ قُعُودُ الصِّبْیَانِ عَلَی الْمَنَابِرِ<ref> تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، دارالکتاب، قم، 1404ق، چاپ سوم، ج2، ص304.</ref>؛ سلمان! هنگام ظهور [یکی از نشانههای آن این است که] بچههای نابالغ بر منبرها مینشینند<ref>. معنای حدیث این است که: [متأسفانه] کسانی مدیریت منبر را به عهده می گیرند که از نظر سن، دوره نوجوانی را می گذرانند و افراد مسنّ و با تجربه از منبرها محروم می شوند. امّا معنای دیگر این است که: [متأسفانه] کسانی مشغول تبلیغ دین می شوند که شرایط منبر را نداشته و از نظر علمی و فکری و معنوی بالغ نشده اند. </ref>.» |
نسخهٔ ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۵۶
منبرسادهترین و در دسترسترین رسانه اسلام، منبر است که آن هم جایگاهش در اصلیترین مرکز اسلامی یعنی مسجد میباشد. پیامبر اسلام صلی الله علیه پیش از ساخت مسجد بر مکانهای بلند میایستاد و مردم را مخاطب قرار میداد. رفته رفته با ساخت مسجد، منبر به عنوان ابزاری ساده برای برقراری این ارتباط و ابلاغ پیام جدید، در کنار محراب مساجد بنا شد. در طول تاریخ اسلام، در کنار نمازهایی که در مساجد اقامه میشد. منبر نیز در نقش رسانه برای آموزش معارف اسلامی و بیان مسائل جاری روز مطرح شد. پند و اندرزی که بر روی منبر توسط شخصیتهای معنوی و با نفوذ اسلامی ایراد میگردید، دلها را زنده و غفلت زدگان را بیدار میکرد. امروزه نیز گرچه وسایل و ابزارهای نوین و رسانههای جمعی جهت تبلیغ دین، گسترش چشمگیری یافته، ولی با این همه منبر به عنوان یک رسانه تبلیغی قدرتمند و مقدّس نقش خود را حفظ کرده است.
معنا و مفهوم
منبر کرسى مانندى پایه دار که واعظ و خطیب بر بالاى آن نشسته خطبه خواند و موعظه کند. کرسى چند پله براى وعّاظ و مذکّران است. اهل منبر، روضهخوان و خطیب و واعظ است[۱]. منبر، آنچه بر بالاى آن مىروند، براى وعظ و خطبه. ریشهاش از«نبر»به معناى رفعت و بالایى است و به منبر، منبر گفتهاند، بخاطر ارتفاعش[۲]. منبر، انواع گوناگون دارد:چوبى، آهنى، سنگى با پلههاى متفاوت از نظر تعداد.
منبر بعنوان جایى که خطبا و ائمه جمعه از فراز آن به القاء خطبه و ایراد سخن مىپرداختهاند. از صدر اسلام وجود داشته و اغلب، در سیطرۀ حکومتها و خلافتها بوده و وسیلۀ ترویج یک فکر محسوب مىشده است.
اولین منبر
علامه مجلسی در مورد اولین منبر در تاریخ اسلام مینویسد: «وقتی حضرت رسول صلی الله علیه به مدینه هجرت نمود و مسجد نبوی را بنا کرد، در کنار محراب مسجد، درخت خرمایی خشک و کهنه بود و هرگاه حضرت خطبه میخواند بر آن درخت تکیه میکرد. یکی از مسلمانان پیشنهاد کرد: یا رسول اللّه! رخصت ده که برای شما منبری بسازم که در وقت خطبه بر آن قرار گیری؛ و چون اجازه یافت برای حضرت منبری سهپایه ساخت.
ستون حنانه
پس از ساخت منبر ستونی که پیامبراکرم صلی الله علیه هنگام ایراد سخنرانی به آن تکیه میکرد، نالهای سر داد که نشان از ناراحتی او از فراق رسولخداصلی الله علیه بوده است. در منابع آمده است: «ستونی که پیامبرصلی الله علیه به آن تکیه میکرد صداى نالهای سر داد، به طورى که تمام مسجد به لرزه در آمد. پیامبرصلی الله علیه از منبر پایین آمد و خود را به ستون چسباند. ستون آرام گرفت، پیامبرصلی الله علیه فرمود: سوگند به کسى که جان من در دست اوست اگر خود را به او نمیرساندم، تا روز قیامت همچنان بانگ اندوه او ادامه داشت. سپس امر فرمود که آن را دفن نمودند[۳].» این ستون به ستون حنانه شهرت یافته است.
ابن عمر هم مىگوید که پیامبرصلی الله علیه هنگام سخنرانى و ایراد خطبه به پایهاى که تنه درخت خرمائى بود، تکیه میداد و چون منبر آماده شد و حضرت براى خطبه به آن سو رفتند آن ستون نالید تا آن که پیامبر بازگشت و به آن دست کشید[۴]. شیخ مفید ناله این ستون را به عنوان یکی از معجزات آن حضرت دانسته است[۵].
زمان ساختن منبر
از طبری نقل شده که منبر پیامبرصلی الله علیه در سال هفتم هجری ساخته شده است و «هم در این سال منبر پیامبرصلی الله علیه که از آن جا براى کسان سخن مىکرد، ساخته شد که دو پله و جایى براى نشستن داشت. به قولى منبر به سال هشتم ساخته شد؛ اما درست همان سال هفتم است[۶].» در نقلی دیگر هم آمده است: «منبر پیامبراکرم صلی الله علیه در سال هشتم و به نقلی هفتم هجری ساخته شد[۷].» منبر رسولخداصلی الله علیه روز جمعه، اوایل سال هشتم هجرى به مسجد آورده شد[۸].
قداست منبر
رسول خداصلی الله علیه و ائمه اطهارعلیهالسلام از همان صدر اسلام تلاش نمودند تا این رسانۀ سنّتی، قداست خود را حفظ کند. گرچه در برهه ای از زمانها، نااهلان به این کرسی مقدّس تکیه زدهاند، ولی همچنان منبر بر قداست خود باقی مانده است.
خلیفه دوم در اولین روزهای خلافتش بر بالای منبر پیامبر اکرم صلی الله علیه رفته و در مورد آیۀ شریفه: «النَّبیُّ اَولی بِالمُؤمِنینَ مِن اَنفُسِهِم»[۹] برای مردم صحبت میکرد. امام حسین علیهالسلام که در گوشه ای از مسجد نشسته بود، با شنیدن سخنان تناقض آمیز خلیفه از جایش بلند شد و با لحنی معترضانه فرمود:
«انْزِلْ ... عَنْ مِنْبَرِ أَبِی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، لَا مِنْبَرِ أَبِیکَ[۱۰]؛ از منبر پدرم رسول خداصلی الله علیه فرود آی این منبر پدر تو نیست».
عمربن خطاب گفت: راست میگویی. بلی! این منبر پدر توست، نه منبر پدر من! بعد امام علیهالسلام با استدلالهای محکم سخنان او را پاسخ داد. تا اینکه خلیفه دوم با خشم و ناراحتی تمام از منبر پایین آمد و با گروهی از یارانش به منزل امیرمؤمنان علی علیهالسلام رفت و خطاب به آن حضرت گفت: ای اباالحسن! امروز از فرزندت حسین چه چیزها که ندیدم! او در مسجد رسول الله با صدای بلند با ما سخن میگوید و اوباش و اهل مدینه را بر من میشوراند[۱۱].
طبق برخی از روایات یکی از نشانههایی که قبل از ظهور هویدا میشود، خدشهدار شدن قداست منبر است. رسول خدا صلی الله علیه به سلمان فارسی فرمود: «یَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا ... وَ قُعُودُ الصِّبْیَانِ عَلَی الْمَنَابِرِ[۱۲]؛ سلمان! هنگام ظهور [یکی از نشانههای آن این است که] بچههای نابالغ بر منبرها مینشینند[۱۳].»
کارکردهای منبر
مهمترین کارکردهای منبر در جامعه اسلامی را می توان در دو محور دانست:
- رسانهای بانفوذ برای رساندن مسائل جهان اسلام؛
- ابزاری مطمئن برای تبلیغ دین و آموزش معارف اسلامی.
جایگاه اهل منبر
اهل منبر در فرهنگ اسلامی منزلت خاصی دارند. پیامبر اکرم صلی الله علیه در این خصوص میفرماید: «أَ لَا أُحَدِّثُکُمْ عَنْ أَقْوَامٍ لَیْسُوا بِأَنْبِیَاءَ وَ لَا شُهَدَاءَ یَغْبِطُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ الْأَنْبِیَاءُ وَ الشُّهَدَاءُ بِمَنَازِلِهِمْ مِنَ اللَّهِ عَلَی مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ[۱۴]؛ آیا به شما خبر دهم از گروههایی که از پیامبران و شهیدان نبوده، ولی در روز رستاخیز پیامبران و شهیدان به جایگاههای ایشان در پیشگاه الهی که بر منابری از نور است، غبطه میخورند؟»
گفته شد: ای رسول خدا ایشان کیستند؟. حضرت فرمود: «هُمُ الَّذِینَ یُحَبِّبُونَ عِبَادَ اللَّهِ إِلَی اللَّهِ وَ یُحَبِّبُونَ اللَّهَ إِلَی عِبَادِهِ؛ آنها کسانی هستند که بندگان خدا را نزد خدا محبوب میکنند و خدا را نزد بندگانش محبوب میگردانند.
اصحاب گفتند: محبت خدا بر دل بندگان افکندن را فهمیدیم، ولی ندانستیم بندگان را چگونه محبوب خداوند قرار میدهند؟.
آن حضرت صلی الله علیه فرمود: «یَأْمُرُونَهُمْ بِمَا یُحِبُّ اللَّهُ وَ یَنْهَونَهُمْ عَمَّا یَکْرَهُ اللَّهُ فَإِذَا أَطَاعُوهُمْ أَحَبَّهُمُ اللَّهُ[۱۵]؛ بندگان را به آنچه خداوند دوست دارد، فرمان میدهند و از آنچه ناخوشایند اوست باز میدارند و هر گاه از آنان اطاعت کنند خداوند ایشان را دوست میدارد.
پانویس
- ↑ لغتنامه، دهخدا.
- ↑ مجمع البحرین.
- ↑ بیهقی، پیشین، ص196.
- ↑ همان، ص195.
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، اسلامیه بی تا، ج1، ص343 به ستونی که در محل تنه این درخت ساخته شد ستون حنانه گفتند این ستون امروزه موجود است.
- ↑ طبری محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375، ج3، ص 1156.
- ↑ مقریزی، پیشین، ج10، ص95.
- ↑ یوسفی غروی، پیشین، ج4، ص 125.
- ↑ سوره احزاب/آیه 6.
- ↑ بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، مؤسسة الوفا، بیروت1403ق، ج30، ص47.
- ↑ همان، ص48.
- ↑ تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، دارالکتاب، قم، 1404ق، چاپ سوم، ج2، ص304.
- ↑ . معنای حدیث این است که: [متأسفانه] کسانی مدیریت منبر را به عهده می گیرند که از نظر سن، دوره نوجوانی را می گذرانند و افراد مسنّ و با تجربه از منبرها محروم می شوند. امّا معنای دیگر این است که: [متأسفانه] کسانی مشغول تبلیغ دین می شوند که شرایط منبر را نداشته و از نظر علمی و فکری و معنوی بالغ نشده اند.
- ↑ مشکاة الأنوار ج1 ص136.
- ↑ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، طبع قدیم، قم، 1375ش، چاپ اول، ج1، ص12.