هذیلیه: تفاوت میان نسخهها
جز (تمیزکاری) |
جز (جایگزینی متن - 'حد اقل' به 'حداقل') |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
بنا بر برخی از نقلها وی نخستین متفکر و متکلم مسلمان بود که از طریق مطالعه ترجمههای عربی آثار فلاسفه یونان از اصول و قواعد [[فلسفه]] آگاهی یافته و در مسائل فلسفی عصرش تفکر و تامل کرده و با تألیف کتاب و رساله، به لقب «فیلسوف معتزله» مشهور شدهاست. <ref>https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%87%D8%B0%DB%8C%D9%84_%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%81</ref> | بنا بر برخی از نقلها وی نخستین متفکر و متکلم مسلمان بود که از طریق مطالعه ترجمههای عربی آثار فلاسفه یونان از اصول و قواعد [[فلسفه]] آگاهی یافته و در مسائل فلسفی عصرش تفکر و تامل کرده و با تألیف کتاب و رساله، به لقب «فیلسوف معتزله» مشهور شدهاست. <ref>https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%87%D8%B0%DB%8C%D9%84_%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%81</ref> | ||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
در احوال وی | در احوال وی نوشتهاند که اعتزال را از یاران واصل بن عطا فراگرفت و از طبقه ششم «معتزله» به شمار می رفت. ابوالهذیل از فلسفه یونان اطّلاع داشت و از آن اقتباس میکرد. در شرح مواقف نام وی ابوالهذیل بن حمدان العلّاف آمده است. | ||
ابوالهذیل در متکب عثمان بن خالد بن ولید که از شاگردان واصل بن عطا بود، درس خواند. هر چند برخی گفتهاند که وی مکتب اعتزال را از حسن بن ابی الحسن بصری <ref>طبرسی، ابو منصور احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد مقدس، نشر مرتضی، ۱۴۰۳ هجری قمری. ج۱، ص۲۵۱</ref> گرفته است. | ابوالهذیل در متکب عثمان بن خالد بن ولید که از شاگردان واصل بن عطا بود، درس خواند. هر چند برخی گفتهاند که وی مکتب اعتزال را از حسن بن ابی الحسن بصری <ref>طبرسی، ابو منصور احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد مقدس، نشر مرتضی، ۱۴۰۳ هجری قمری. ج۱، ص۲۵۱</ref> گرفته است. | ||
او کتابی به نام «میلاس» نوشته است. میلاس نام مردی [[مجوسى|مجوسی]] بود که در مناظره ای که بین او و [[ثنویه|ثنویه]] رخ داد، به دست ابوالهذیل مسلمان شد.. جبائی در رد ابوالهذیل در کتابش او را تکفیر کرده است. همچنین جعفر بن حرب در رد ابوالهذیل کتابی با عنوان «توبیخ ابوالهذیل» نگاشته است. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 464 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> | او کتابی به نام «میلاس» نوشته است. میلاس نام مردی [[مجوسى|مجوسی]] بود که در مناظره ای که بین او و [[ثنویه|ثنویه]] رخ داد، به دست ابوالهذیل مسلمان شد.. جبائی در رد ابوالهذیل در کتابش او را تکفیر کرده است. همچنین جعفر بن حرب در رد ابوالهذیل کتابی با عنوان «توبیخ ابوالهذیل» نگاشته است. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 464 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
== اعتقادات == | == اعتقادات == | ||
ابوالهذیل دارای اعتقادات خاصی بوده است که طبق اظهار نظر برخی او عقاید خود را در ابتدای امر از فلاسفه گرفته است. | ابوالهذیل دارای اعتقادات خاصی بوده است که طبق اظهار نظر برخی او عقاید خود را در ابتدای امر از فلاسفه گرفته است. | ||
<ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم بن ابیبکر احمد، الملل والنحل، تحقیق محمد سید کیلانی، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۴ ج۱، ص۵۰</ref> و بعد با پر و بال دادن و نیز توجیه و تبیین آن، | <ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم بن ابیبکر احمد، الملل والنحل، تحقیق محمد سید کیلانی، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۴ ج۱، ص۵۰</ref> و بعد با پر و بال دادن و نیز توجیه و تبیین آن، آنها را به شکل جدیدی که بیشتر مربوط به عقایدی است که یا مخالف اجماع و یا مخالف اعتقادات اشاعره بوده است. وی درباره مقدورات خداوند میگفت: خداوند پس از فنای مقدوراتش، دیگر به چیزی توانایی نخواهد داشت و اهل بهشت و دوزخ سست و خاموش میمانند. در آن صورت، خداوند به زنده کردن مردگان و میراندن زندگان قادر نخواهد بود. | ||
به تعبیر دیگر یعنی این که نعمتهای [[بهشت]] و عذابهای [[جهنم]] تمام شدنی است که بعد از تمام شدن آنها، اهل بهشت و اهل جهنم بی حس و بی حرکت باقی میمانند و توانایی هیچ کاری را ندارند و در این حال خدا هم قادر نیست تا مردگان را زنده و یا چیز جدیدی را خلق و احداث کند. | به تعبیر دیگر یعنی این که نعمتهای [[بهشت]] و عذابهای [[جهنم]] تمام شدنی است که بعد از تمام شدن آنها، اهل بهشت و اهل جهنم بی حس و بی حرکت باقی میمانند و توانایی هیچ کاری را ندارند و در این حال خدا هم قادر نیست تا مردگان را زنده و یا چیز جدیدی را خلق و احداث کند. | ||
<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 464 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> | <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 464 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
همچنین میگفت که بر روی زمین گمراه و زندیقی یافت نمیشود، مگر با کفری که دارد در بسیاری از چیزها فرمانبردار خداست. | همچنین میگفت که بر روی زمین گمراه و زندیقی یافت نمیشود، مگر با کفری که دارد در بسیاری از چیزها فرمانبردار خداست. | ||
معتقد بود که علم و قدرت خدا عین اوست. او کلام خدا را بر دو قسم میدانست.1. کلامی که محتاج به محل است.2. کلامی که محتاج به محل نیست، او بر این گمان بود که کلمه تکوین یعنی کن (باش) که خداوند فرموده، سخنی حادث است و در محلی نیست. | معتقد بود که علم و قدرت خدا عین اوست. او کلام خدا را بر دو قسم میدانست.1. کلامی که محتاج به محل است.2. کلامی که محتاج به محل نیست، او بر این گمان بود که کلمه تکوین یعنی کن (باش) که خداوند فرموده، سخنی حادث است و در محلی نیست. | ||
میگفت معجزاتی را که [[پیامبران|پیامبران]] نشان میدادند قابل اثبات نیست مگر این که | میگفت معجزاتی را که [[پیامبران|پیامبران]] نشان میدادند قابل اثبات نیست مگر این که حداقل بیست نفر آن را گواهی کنند و یک یا چند تن از آنان اهل بهشت باشند. ابوالهذیل بین افعال قلوب و جوارح فرق میگذاشت و میگفت وجود افعال قلوب با قدرت وی بر آن، پیش از مردنش روا نیست و وجود افعال جوارح پس از مرگ و پس از عدم قدرت او جایز است. وی بر این گمان بود که مرده و ناتوان میتوانند به نیرویی که پیش از مرگ و ناتوانی داشته اند، فاعل افعال جوارح شوند. او معرفتها را بر دو دسته میدانست. 1. معرفتی که باید آن را بدانیم که مربوط به شناختن خداوند و پیامبری است که فرستاده است. 2. معرفتی است که دانستن آن اختیاری است. ابوالهذیل حرکت جسم کثیر الاضلاع را با حرکتی که در برخی از اجزایش وارد میشود، جایز میدانست و میگفت: جزء لا یتجزی هرگاه منفرد و تنها باشد، رنگ نمی پذیرد و اگر رنگین نباشد، نمیتوان آن را دید.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 464 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> | ||
== آثار == | == آثار == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۵۰
هذیلیه از فرق «معتزله» و پیروان ابوالهذیل محمد بن هذیل بن عبیداللّه بن مکحول معروف به علّاف (135- 235) بودند.
موسس
ابوالهذیل علاف موسس فرقه هذیلیه بود. وی را از آن جهت علّاف میگفتند که خانه اش در بصره و در کوی علّافان قرار داشت.
بنا بر برخی از نقلها وی نخستین متفکر و متکلم مسلمان بود که از طریق مطالعه ترجمههای عربی آثار فلاسفه یونان از اصول و قواعد فلسفه آگاهی یافته و در مسائل فلسفی عصرش تفکر و تامل کرده و با تألیف کتاب و رساله، به لقب «فیلسوف معتزله» مشهور شدهاست. [۱]
تاریخچه
در احوال وی نوشتهاند که اعتزال را از یاران واصل بن عطا فراگرفت و از طبقه ششم «معتزله» به شمار می رفت. ابوالهذیل از فلسفه یونان اطّلاع داشت و از آن اقتباس میکرد. در شرح مواقف نام وی ابوالهذیل بن حمدان العلّاف آمده است. ابوالهذیل در متکب عثمان بن خالد بن ولید که از شاگردان واصل بن عطا بود، درس خواند. هر چند برخی گفتهاند که وی مکتب اعتزال را از حسن بن ابی الحسن بصری [۲] گرفته است. او کتابی به نام «میلاس» نوشته است. میلاس نام مردی مجوسی بود که در مناظره ای که بین او و ثنویه رخ داد، به دست ابوالهذیل مسلمان شد.. جبائی در رد ابوالهذیل در کتابش او را تکفیر کرده است. همچنین جعفر بن حرب در رد ابوالهذیل کتابی با عنوان «توبیخ ابوالهذیل» نگاشته است. [۳]
اعتقادات
ابوالهذیل دارای اعتقادات خاصی بوده است که طبق اظهار نظر برخی او عقاید خود را در ابتدای امر از فلاسفه گرفته است. [۴] و بعد با پر و بال دادن و نیز توجیه و تبیین آن، آنها را به شکل جدیدی که بیشتر مربوط به عقایدی است که یا مخالف اجماع و یا مخالف اعتقادات اشاعره بوده است. وی درباره مقدورات خداوند میگفت: خداوند پس از فنای مقدوراتش، دیگر به چیزی توانایی نخواهد داشت و اهل بهشت و دوزخ سست و خاموش میمانند. در آن صورت، خداوند به زنده کردن مردگان و میراندن زندگان قادر نخواهد بود. به تعبیر دیگر یعنی این که نعمتهای بهشت و عذابهای جهنم تمام شدنی است که بعد از تمام شدن آنها، اهل بهشت و اهل جهنم بی حس و بی حرکت باقی میمانند و توانایی هیچ کاری را ندارند و در این حال خدا هم قادر نیست تا مردگان را زنده و یا چیز جدیدی را خلق و احداث کند. [۵] [۶] ابوالهذیل معتقد بود که اهل آخرت به آن چه برای شان مقدر شده است، مجبورند. یعنی اهل بهشت مجبورند که از نعمتهای بهشت مصرف کنند و اهل آتش هم مجبورند عذابهای جهنم را بچشند. همچنین میگفت که بر روی زمین گمراه و زندیقی یافت نمیشود، مگر با کفری که دارد در بسیاری از چیزها فرمانبردار خداست. معتقد بود که علم و قدرت خدا عین اوست. او کلام خدا را بر دو قسم میدانست.1. کلامی که محتاج به محل است.2. کلامی که محتاج به محل نیست، او بر این گمان بود که کلمه تکوین یعنی کن (باش) که خداوند فرموده، سخنی حادث است و در محلی نیست. میگفت معجزاتی را که پیامبران نشان میدادند قابل اثبات نیست مگر این که حداقل بیست نفر آن را گواهی کنند و یک یا چند تن از آنان اهل بهشت باشند. ابوالهذیل بین افعال قلوب و جوارح فرق میگذاشت و میگفت وجود افعال قلوب با قدرت وی بر آن، پیش از مردنش روا نیست و وجود افعال جوارح پس از مرگ و پس از عدم قدرت او جایز است. وی بر این گمان بود که مرده و ناتوان میتوانند به نیرویی که پیش از مرگ و ناتوانی داشته اند، فاعل افعال جوارح شوند. او معرفتها را بر دو دسته میدانست. 1. معرفتی که باید آن را بدانیم که مربوط به شناختن خداوند و پیامبری است که فرستاده است. 2. معرفتی است که دانستن آن اختیاری است. ابوالهذیل حرکت جسم کثیر الاضلاع را با حرکتی که در برخی از اجزایش وارد میشود، جایز میدانست و میگفت: جزء لا یتجزی هرگاه منفرد و تنها باشد، رنگ نمی پذیرد و اگر رنگین نباشد، نمیتوان آن را دید.[۷]
آثار
ابوالهذیل دارای آثار بسیاری بوده است. محمد ملطی شافعی میگوید که او 1200 کتاب نوشت که همگی جز کتاب الحجة که مربوط به اصول است، اما بقیه آثار ردّیههایی است که وی بر آراء مخالفانش نوشته است. [۸]
پانویس
- ↑ https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%87%D8%B0%DB%8C%D9%84_%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%81
- ↑ طبرسی، ابو منصور احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد مقدس، نشر مرتضی، ۱۴۰۳ هجری قمری. ج۱، ص۲۵۱
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 464 با ویرایش و اصلاح عبارات.
- ↑ شهرستانی، محمد بن عبدالکریم بن ابیبکر احمد، الملل والنحل، تحقیق محمد سید کیلانی، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۴ ج۱، ص۵۰
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 464 با ویرایش و اصلاح عبارات.
- ↑ عبدالقاهر بن طاهر بن محمد البغدادی ابو منصور، الفرق بین الفرق وبیان الفرقة الناجیة، ج۱، ص۱۰۲، بیروت، دار الآفاق الجدیدة، ۱۹۷۷، چاپ دوم.
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 464 با ویرایش و اصلاح عبارات.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج6، ص388