عطیه عوفی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۲۲۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شخصیت
| عنوان = عطیه عوفی
| تصویر = عطیه 2.jpg
| نام = عَطِیَّة بن سَعد بن جُناده عَوفی
| نام‌های دیگر = عوفی،جدلی، قیسی و کوفی
| سال تولد = بین سال‌های ۳۶ تا ۴۰ق
| تاریخ تولد =
| محل تولد = کوفه، عراق
| سال درگذشت = 111 هجری
| تاریخ درگذشت =
| محل درگذشت = کوفه
| استادان = عبدالله ابن عباس،ابوسعید خدری،عبدالله بن عمر و جابر بن عبدالله انصاری
| شاگردان = پسرش حسن،ابان بن تغلب،حجّاج بن أرطاة، قرّة بن خالد، زکریا بن أبی‌زائده، محمد بن جحاده، مسعر بن کدام و فضیل بن مرزوق
| دین = [[اسلام]]
| مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]]
| آثار =
| فعالیت‌ها = حضور در جنگ‌ها و بیشتر قیامهای پس از عاشورا
| وبگاه =
}}
'''عَطِیَّة بن سَعد بن جُناده عَوفی''' از [[تابعان]] و از [[شیعیان]] [[امام علی|حضرت علی(ع)]] در [[کوفه]] بود. از وی به‌عنوان مفسر، محدث و فقیه [[شیعه]] یاد شده و کتابی در [[تفسیر قرآن]] دارد. عطیه در زمان [[خلافت]] [[امام علی|امام علی(ع)]] به دنیا آمد و در سال ۱۱۱ قمری در کوفه وفات یافت. وی در [[قیام مختار]] و قیام عبدالرحمن بن محمد بن اشعث بر ضد [[حجاج بن یوسف]] شرکت داشت. حجاج او را به‌دلیل خودداری از ناسزاگویی به حضرت علی(ع) تازیانه زد. همراهی عطیه با [[جابر بن عبدالله انصاری]] در زیارت روز [[اربعین]] [[امام حسین(ع)]] مشهور است.
'''عَطِیَّة بن سَعد بن جُناده عَوفی''' از [[تابعان]] و از [[شیعیان]] [[امام علی|حضرت علی(ع)]] در [[کوفه]] بود. از وی به‌عنوان مفسر، محدث و فقیه [[شیعه]] یاد شده و کتابی در [[تفسیر قرآن]] دارد. عطیه در زمان [[خلافت]] [[امام علی|امام علی(ع)]] به دنیا آمد و در سال ۱۱۱ قمری در کوفه وفات یافت. وی در [[قیام مختار]] و قیام عبدالرحمن بن محمد بن اشعث بر ضد [[حجاج بن یوسف]] شرکت داشت. حجاج او را به‌دلیل خودداری از ناسزاگویی به حضرت علی(ع) تازیانه زد. همراهی عطیه با [[جابر بن عبدالله انصاری]] در زیارت روز [[اربعین]] [[امام حسین(ع)]] مشهور است.


خط ۱۰: خط ۲۹:
==مقام علمی==
==مقام علمی==


عطیه از تابعان محسوب شده و [[امام محمد باقر(ع)]] را نیز درک کرده است.[۸] ابن‌سعد از علمای [[اهل سنت]] وی را ثقه و فردی صالح دانسته است.[۹] [[ترمذی]] نیز از او حدیث نقل کرده و احادیث وی را حَسَن دانسته است.[۱۰] از او به‌عنوان محدّث،[۱۱] مفسر قرآن[۱۲] و فقیه شیعه در زمان حجاج بن یوسف ثقفی[۱۳] یاد شده است.
عطیه از تابعان محسوب شده و [[امام محمد باقر(ع)]] را نیز درک کرده است<ref>رجال شیخ طوسی، ص۵۱؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳؛ سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۶</ref>ابن‌سعد از علمای [[اهل سنت]] وی را ثقه و فردی صالح دانسته است<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج‌۶، ص۳۰۵</ref>[[ترمذی]] نیز از او حدیث نقل کرده و احادیث وی را حَسَن دانسته است<ref>مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج‌۱۳، پاورقی، ص۱۶</ref>از او به‌عنوان محدّث<ref>ابن‌حزم، جمهرة أنساب العرب، ۱۴۰۳ق، متن، ص۳۰۹</ref> مفسر قرآن<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳</ref> و فقیه شیعه در زمان حجاج بن یوسف ثقفی<ref>أنساب الأشراف، ج‌۱۳، ص۲۶۸؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج‌۷، ص۴۲۴</ref> یاد شده است.


او از [[عبدالله ابن عباس|عبدالله بن عباس]]،[۱۴] ابوسعید خدری،[۱۵] عبدالله بن عمر[۱۶] و جابر بن عبدالله انصاری حدیث نقل کرده‌است.
او از [[عبدالله ابن عباس|عبدالله بن عباس]]<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج‌۷، ص۴۲۴</ref>ابوسعید خدری<ref>مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج‌۱۳، ص۱۶</ref>عبدالله بن عمر<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج‌۷، ص۴۲۴؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۹۵؛ عمدة عیون صحاح الأخبار، ص۲۳۳</ref> و جابر بن عبدالله انصاری حدیث نقل کرده‌است.
 
از او نیز پسرش حسن، [[ابان بن تغلب]]، حجّاج بن أرطاة، قرّة بن خالد، زکریا بن أبی‌زائده، محمد بن جحاده، مسعر بن کدام، فضیل بن مرزوق، و عده‌ای دیگر حدیث نقل کرده‌اند.[۱۷]


از او نیز پسرش حسن، [[ابان بن تغلب]]، حجّاج بن أرطاة، قرّة بن خالد، زکریا بن أبی‌زائده، محمد بن جحاده، مسعر بن کدام، فضیل بن مرزوق، و عده‌ای دیگر حدیث نقل کرده‌اند<ref>مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج‌۱۳، ص۱۶</ref>.
==آثار==
==آثار==


تفسیر قرآن: عطیه پنج جلد تفسیر قرآن نگاشت.[۱۸] او می‌گوید: من سه دوره تفسیر کامل قرآن را نزد ابن‌عباس آموختم و [[قرآن]] را نیز هفتاد بار در کنارش خواندم.[۱۹]
تفسیر قرآن: عطیه پنج جلد تفسیر قرآن نگاشت<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳</ref>. او می‌گوید: من سه دوره تفسیر کامل قرآن را نزد [[ابن‌عباس]] آموختم و [[قرآن]] را نیز هفتاد بار در کنارش خواندم<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳</ref>.


خطبه فدک: عطیه خطبه فدکیه [[حضرت زهرا(س)]] که در [[مسجدالنبی]] ایراد شد را برای عبدالله محض، نوه [[امام حسن|امام حسن مجتبی(ع)]] نقل کرد.[۲۰]
خطبه فدک: عطیه خطبه فدکیه [[حضرت زهرا(س)]] که در [[مسجدالنبی]] ایراد شد را برای عبدالله محض، نوه [[امام حسن|امام حسن مجتبی(ع)]] نقل کرد<ref>سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۶</ref>.


==زیارت امام حسین(ع)==
==زیارت امام حسین(ع)==


عطیه و جابر بن عبدالله انصاری اولین زائران اربعین امام حسین(ع) در [[کربلا]] بود. شهرت وی نیز به همین دلیل است. بنابر نقل عطیه، وی به‌همراه جابر برای زیارت قبر امام حسین(ع) رفت و هنگامی که به کربلا رسیدند، جابر به [[فرات]] نزدیک شد، [[غسل]] کرد و با آداب خاصی به زیارت امام حسین(ع) رفت.[۲۱]
عطیه و جابر بن عبدالله انصاری اولین زائران [[اربعین امام حسین (ع)|اربعین امام حسین]](ع) در [[کربلا]] بود. شهرت وی نیز به همین دلیل است. بنابر نقل عطیه، وی به‌همراه جابر برای زیارت قبر امام حسین(ع) رفت و هنگامی که به کربلا رسیدند، جابر به [[فرات]] نزدیک شد، [[غسل]] کرد و با آداب خاصی به زیارت امام حسین(ع) رفت<ref>طبری آملی، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ۱۳۸۳ق، ج‌۲، ص۷۵؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۸، ص۱۹۶</ref>


==در قیام مختار==
==در قیام مختار==


عطیه در قیام مختار حضور یافت و به‌دستور مختار تحت فرماندهی ابوعبدالله جدلی برای نجات [[بنی‌هاشم]] و [[محمد بن حنفیه]] از دست [[عبدالله بن زبیر]] عازم [[مکه]] شد. هنگامی که به نزدیکی مکه رسیدند، ابوعبدالله جدلی هشتصد نفر از نیرومندان سپاه خود را با فرماندهی عطیه به شهر فرستاد. این گروه وارد مکه شده و چنان تکبیر گفتند که ابن‌زبیر صدای آن را شنید و گریخت و وارد دارالندوه شد. برخی گفته‌اند ابن‌زیبر از ترس به پرده‌های کعبه پناه برد و گفت: «من پناهنده به خدایم.»
عطیه در [[قیام مختار]] حضور یافت و به‌دستور مختار تحت فرماندهی ابوعبدالله جدلی برای نجات [[بنی‌هاشم]] و [[محمد بن حنفیه]] از دست [[عبدالله بن زبیر]] عازم [[مکه]] شد. هنگامی که به نزدیکی مکه رسیدند، ابوعبدالله جدلی هشتصد نفر از نیرومندان سپاه خود را با فرماندهی عطیه به شهر فرستاد. این گروه وارد مکه شده و چنان تکبیر گفتند که ابن‌زبیر صدای آن را شنید و گریخت و وارد دارالندوه شد. برخی گفته‌اند ابن‌زیبر از ترس به پرده‌های کعبه پناه برد و گفت: «من پناهنده به خدایم.»


بنابر نقل عطیه، آنان نزد [[ابن‌عباس]] و محمد بن حنفیه رفتند که با یاران خود در خانه‌هایی زندانی بودند و اطراف آن خانه‌ها تا سر دیوارها هیزم چیده شده بود، به‌طوری‌ که اگر آن را آتش می‌زدند همه در آن می‌سوختند. پس از نجات آنها، از ابن‌عباس و محمد بن حنفیه درخواست کردند اجازه کشتن عبدالله بن زبیر را صادر کنند، اما آنان برای حفظ حرمت کعبه، با چنین کاری مخالفت کردند.[۲۲]
بنابر نقل عطیه، آنان نزد [[ابن‌عباس]] و محمد بن حنفیه رفتند که با یاران خود در خانه‌هایی زندانی بودند و اطراف آن خانه‌ها تا سر دیوارها هیزم چیده شده بود، به‌طوری‌ که اگر آن را آتش می‌زدند همه در آن می‌سوختند. پس از نجات آنها، از ابن‌عباس و محمد بن حنفیه درخواست کردند اجازه کشتن عبدالله بن زبیر را صادر کنند، اما آنان برای حفظ حرمت کعبه، با چنین کاری مخالفت کردند<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج‌۵، ص۷۵</ref>


==در قیام ابن‌اشعث==
==در قیام ابن‌اشعث==


عطیه در قیام عبدالرحمن بن محمد اشعث بر ضد حجاج بن یوسف شرکت کرد و پس از شکست ابن‌اشعث به فارس گریخت. حجاج به محمد بن قاسم ثقفی نامه نوشت تا عطیه را احضار کرده و از وی بخواهد حضرت علی(ع) را لعن کند و اگر از این کار خودداری کند، چهارصد ضربه شلاق به وی زده و سر و صورتش را بتراشد. وی پس از احضار از این کار خودداری کرده و چهارصد تازیانه خورد و محمد بن قاسم موی سر و صورتش را تراشید.[۲۳]
عطیه در قیام عبدالرحمن بن محمد اشعث بر ضد حجاج بن یوسف شرکت کرد و پس از شکست ابن‌اشعث به فارس گریخت. حجاج به محمد بن قاسم ثقفی نامه نوشت تا عطیه را احضار کرده و از وی بخواهد حضرت علی(ع) را لعن کند و اگر از این کار خودداری کند، چهارصد ضربه شلاق به وی زده و سر و صورتش را بتراشد. وی پس از احضار از این کار خودداری کرده و چهارصد تازیانه خورد و محمد بن قاسم موی سر و صورتش را تراشید<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج‌۶، ص۳۰۵؛ تاریخ الطبری، ج‌۱۱، ص۶۴۱</ref>
 
===اندیشه و فعالیت های سیاسی===
===اندیشه و فعالیت های سیاسی===


عطیه گذشته از این که فردی عالم و محدثی ژرف نگر و مفسری عالی مقام بود، فردی فعال در زمینه مسائل اجتماعی و سیاسی نیز بوده است که قرائن و شواهد، این بُعد از زندگی او را روشن می کند:
عطیه گذشته از این که فردی عالم و محدثی ژرف نگر و مفسری عالی مقام بود، فردی فعال در زمینه مسائل اجتماعی و سیاسی نیز بوده است که قرائن و شواهد، این بُعد از زندگی او را روشن می کند:


عطیه احادیثی را نقل کرده که بُعد سیاسی آنها بسیار قوی است؛ مانند حدیث ثقلین، حدیث ائمه اثناعشر، حدیث سفینه نوح و تفسیر آیه {انما یرد الله لیذهب عنکم الرجس}، حدیث غدیر، منزلت، و سدّ ابواب مسجد غیر از باب علی(ع) و حدیث اعطای فدک به فاطمه(س) توسط پیامبر اکرم(ص) و احادیث بسیار دیگر.
عطیه احادیثی را نقل کرده که بُعد سیاسی آنها بسیار قوی است؛ مانند [[حدیث ثقلین]]، حدیث ائمه اثناعشر، حدیث سفینه نوح و تفسیر آیه {انما یرد الله لیذهب عنکم الرجس}، حدیث غدیر، منزلت، و سدّ ابواب مسجد غیر از باب علی(ع) و حدیث اعطای [[فدک]] به فاطمه(س) توسط پیامبر اکرم(ص) و احادیث بسیار دیگر.
همراه جابر در آن موقعیت بسیار حسّاس و خطرناک، برای زیارت امام حسین(ع) حرکت می کند؛ زیرا بعد از شهادت امام حسین(ع)، یزید خود را پیروز میدان می دانست و کسی را مانع ظلم و جنایتش نمی دید و تلاش می کرد تا با خاموش کردن صدای هر مخالفی، قیام عاشورا را موضوعی تحریف شده و قیام علیه حکومت مشروعه خود معرفی کند. لذا حرکت جابر و عطیه برای رفتن به زیارت امام حسین و یارانش از مدینه به کوفه و برگزاری عزاداری در کنار آن قبر مقدس، مهر تأییدی بر پیروزی واقعی قیام آن حضرت بود.
همراه جابر در آن موقعیت بسیار حسّاس و خطرناک، برای زیارت امام حسین(ع) حرکت می کند؛ زیرا بعد از شهادت امام حسین(ع)، [[یزید]] خود را پیروز میدان می دانست و کسی را مانع ظلم و جنایتش نمی دید و تلاش می کرد تا با خاموش کردن صدای هر مخالفی، قیام عاشورا را موضوعی تحریف شده و قیام علیه حکومت مشروعه خود معرفی کند. لذا حرکت جابر و عطیه برای رفتن به زیارت امام حسین و یارانش از مدینه به کوفه و برگزاری عزاداری در کنار آن قبر مقدس، مهر تأییدی بر پیروزی واقعی قیام آن حضرت بود.
تاریخ هیچ گاه جریان مبارزه سیاسی او را در ماجرای دستگیری اش به دستور حجّاج بن یوسف فراموش نمی کند. در منابع تاریخی چنین آمده است:
تاریخ هیچ گاه جریان مبارزه سیاسی او را در ماجرای دستگیری اش به دستور حجّاج بن یوسف فراموش نمی کند. در منابع تاریخی چنین آمده است:
در کوفه قیام های متعددی شکل گرفت که یکی از آنها قیام عبدالرحمن بن محمد اشعث بود. این نهضت از خراسان آغاز شد و عده ای از بزرگان و دانشمندان و قاریان عراق مانند سعید بن جبیر و ابراهیم نخعی و عطیه عوفی هم در رکاب عبدالرحمن بودند. هنگامی که عبدالرحمن شکست خورد و دستگیر شد، عطیه به فارس گریخت و حجاج بن یوسف در نامه ای به محمد بن قاسم ثقفی دستور داد تا عطیه را دعوت کند و به او بگوید که علی بن ابی طالب را لعنت کند. پس اگر او را لعن کرد که هیچ و اگر چنین نکرد، چهارصد تازیانه به او بزند و موی سر و روی او را بتراشد. پس او عطیه را فراخواند و نامه حجاج را بر او قرائت کرد، اما عطیه حاضر به انجام دستور او نشد و او هم به دستور حجاج عمل کرد و چهارصد تازیانه به او زد و سر و محاسن او را تراشید. سپس زمانی که قتیبة بن مسلم بر مسند استاندارای خراسان نشست عطیه نزد او رفت و در خراسان ماند تا زمانی که عمر بن هبیره حکومت عراق را به دست گرفت. در این زمان عطیه نامه ای به او نوشت و خواهان بازگشت به کوفه شد. هبیره هم به او اجازه بازگشت داد. عطیه به کوفه بازگشت و در کوفه بود تا این که در سال 111 هجری قمری درگذشت.[5]
در کوفه قیام های متعددی شکل گرفت که یکی از آنها قیام عبدالرحمن بن محمد اشعث بود. این نهضت از [[خراسان]] آغاز شد و عده ای از بزرگان و دانشمندان و قاریان[[عراق]] مانند سعید بن جبیر و ابراهیم نخعی و عطیه عوفی هم در رکاب عبدالرحمن بودند<ref>[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/6444/8160/107519/%D8%B9%D8%B7%DB%8C%D9%87%D8%8C-%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86-%D8%B2%D8%A7%D8%A6%D8%B1-%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D9%86#_edn5 اولین زائر کربلا]</ref>.  


==وفات==
==وفات==


عطیه پس از امتناع از ناسزا گفتن به حضرت علی(ع) و تحمل تازیانه به [[خراسان]] رفت. پس از به حکوت رسیدن عمر بن هیبره در عراق، عطیه به وی نامه‌ای نوشت و از وی خواست تا به کوفه برگردد، او نیز موافقت کرد. وی در کوفه بود تا آنکه در سال ۱۱۱ق درگذشت.[۲۴] برخی به اشتباه سال وفات وی را ۱۲۷ق ذکر کرده‌اند.[۲۵]
عطیه پس از امتناع از ناسزا گفتن به حضرت علی(ع) و تحمل تازیانه به [[خراسان]] رفت. پس از به حکوت رسیدن عمر بن هیبره در عراق، عطیه به وی نامه‌ای نوشت و از وی خواست تا به کوفه برگردد، او نیز موافقت کرد. وی در کوفه بود تا آنکه در سال ۱۱۱ق درگذشت<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج‌۶، ص۳۰۵</ref> برخی به اشتباه سال وفات وی را ۱۲۷ق ذکر کرده‌اند<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج‌۷، ص۴۲۴</ref>.


==تبار و فرزندان==
==تبار و فرزندان==


عطیه فرزندانی به نام‌های علی، از اصحاب [[امام صادق(ع)]][۲۶] [[حسن بن علی|حسن]]، [[حسین]][۲۷] و عبدالله[۲۸]داشته است.
عطیه فرزندانی به نام‌های علی، از اصحاب [[امام صادق(ع)]]<ref>عاملی، إستقصاء الاعتبار فی شرح الإستبصار، ۱۴۱۹ق، ج‌۴، ص۴۰۳؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، الخاتمة ج‌۸، ص۲۲۵</ref> [[حسن بن علی|حسن]]، [[حسین]]<ref>سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج‌۹، ص۴۰۵</ref> و عبدالله<ref>أنساب الأشراف، ج‌۲، ص۱۱۳ (چاپ زکار، ج‌۲، ص۳۵۷)</ref>داشته است.


حسن بن عطیه نیز فرزندی به نام حسین داشته که کنیه وی اباعبدالله بوده‌ است.[۲۹] حسین در زمان خلافت هارون الرشید منصب قضاوت را بر عهده داشت.[۳۰] تبار عطیه با لقب عوفی شناخته می‌شوند.[۳۱]
حسن بن عطیه نیز فرزندی به نام حسین داشته که کنیه وی اباعبدالله بوده‌ است<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج‌۷، ص۲۳۹</ref> حسین در زمان خلافت هارون الرشید منصب قضاوت را بر عهده داشت<ref>أنساب الأشراف، ج‌۱۳، ص۲۶۹</ref>. تبار عطیه با لقب عوفی شناخته می‌شوند<ref>سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج‌۹، ص۴۰۴</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
confirmed
۳٬۸۸۵

ویرایش