عشره مبشره: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۹۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
| اهداف =  
| اهداف =  
}}
}}
'''عَشْرَه مُبَشَّرَه'''، عنوانی در اصطلاح تاریخ و [[حدیث]] [[اهل سنت]] برگرفته از [[حدیث نبوی]]، برای اشاره به ده نفر از [[اصحاب]] است که [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)]] به آنها بشارت [[بهشت]] داده است. به این معنا که آنها در هر حال، به بهشت خواهند رفت. یعنی این‌که این ده نفر قطعا بهشتی هستند و حتی با وجود گناهان متعدد، هرگز داخل [[جهنم]] نخواهند شد.  
'''عَشْرَه مُبَشَّرَه'''، عنوانی در اصطلاح تاریخ و [[حدیث]] [[اهل سنت]] برگرفته از [[حدیث نبوی]]، برای اشاره به ده نفر از [[اصحاب]] است که [[حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)|پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)]] به آنها بشارت [[بهشت]] داده است. به این معنا که آنها در هر حال، به بهشت خواهند رفت. یعنی این‌که این ده نفر قطعا بهشتی هستند و حتی با وجود گناهان متعدد، هرگز داخل [[جهنم]] نخواهند شد.  


== عشره مبشره چیست ==
== عشره مبشره چیست ==
عشره مبشره، واژه ترکیبی مصطلح در تاریخ و [[حدیث]] [[اهل سنت]] است. بر طبق این حدیث [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)]] به ‌ده‌ نفر بشارت [[بهشت]] داده است؛ یعنی این‌که این ده نفر قطعا بهشتی هستند و حتی با وجود گناهان متعدد، هرگز داخل [[جهنم]] نخواهند شد.  
عشره مبشره، واژه ترکیبی مصطلح در تاریخ و [[حدیث]] [[اهل سنت]] است. بر طبق این حدیث [[حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)|پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)]] به ‌ده‌ نفر بشارت [[بهشت]] داده است؛ یعنی این‌که این ده نفر قطعا بهشتی هستند و حتی با وجود گناهان متعدد، هرگز داخل [[جهنم]] نخواهند شد.  


== متن حدیث ==
== متن حدیث ==
خط ۵۹: خط ۵۹:
== نکاتی در نقد حدیث «عشره مبشَّره» ==
== نکاتی در نقد حدیث «عشره مبشَّره» ==
=== متن حدیث به روایت عبد الرحمان بن عوف ===
=== متن حدیث به روایت عبد الرحمان بن عوف ===
احمد بن حنبل، در مسند خود، از قتیبة بن سعید از عبد العزیز بن محمّد دراوردی از عبد الرحمان بن حمید از پدرش از عبد الرحمان بن عوف صحابی، گزارش کرده که پیامبر(ص) فرمود:
احمد بن حنبل، در مسند خود، از قتیبة بن سعید از عبد العزیز بن محمّد دراوردی از عبد الرحمان بن حمید از پدرش از عبد الرحمان بن عوف صحابی، گزارش کرده که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمود:
ابو بکر و عمر و عثمان و علی و طلحه و زبیر و عبد الرحمان بن عوف و سعد بن ابی وقّاص و سعید بن زید و ابو عبیده جرّاح، در بهشت اند. <ref>مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۴۱۰ ح ۱۶۷۵ .</ref>
ابو بکر و عمر و عثمان و علی و طلحه و زبیر و عبد الرحمان بن عوف و سعد بن ابی وقّاص و سعید بن زید و ابو عبیده جرّاح، در بهشت اند. <ref>مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۴۱۰ ح ۱۶۷۵ .</ref>
=== متن حدیث به روایت سعید بن زید ===
=== متن حدیث به روایت سعید بن زید ===
ابو داوود از حفص بن عمر نمری از شُعبه از حُرّ بن صیاح از عبد الرحمان بن اَخنَس، چنین نقل کرده است:
ابو داوود از حفص بن عمر نمری از شُعبه از حُرّ بن صیاح از عبد الرحمان بن اَخنَس، چنین نقل کرده است:
سعید بن زید صحابی گفت: از پیامبر(ص) شنیدم که ده نفر، در بهشت اند: پیامبر، ابو بکر، عمر، عثمان، علی، طلحه، زبیر بن عَوّام، سعد بن مالک و عبد الرحمان بن عوف. اگر می خواستم، [نفر] دهم را نام می بُردم. از وی پرسیدند: چه کسی است؟ ساکت شد. چون دوباره پرسیدند، گفت: سعید بن زید. <ref>ر .ک : ح ۸۳۲ (سنن أبی داود عن عبدالرحمن بن الأخنس) .</ref>
سعید بن زید صحابی گفت: از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) شنیدم که ده نفر، در بهشت اند: پیامبر، ابو بکر، عمر، عثمان، علی، طلحه، زبیر بن عَوّام، سعد بن مالک و عبد الرحمان بن عوف. اگر می خواستم، [نفر] دهم را نام می بُردم. از وی پرسیدند: چه کسی است؟ ساکت شد. چون دوباره پرسیدند، گفت: سعید بن زید. <ref>ر .ک : ح ۸۳۲ (سنن أبی داود عن عبدالرحمن بن الأخنس) .</ref>
== ارزیابی حدیث عشره مبشره ==
== ارزیابی حدیث عشره مبشره ==
در ارزیابی این حدیث، به نکاتی می رسیم که نشان می دهند این حدیث، حتّی بر پایه معیارهای حدیث شناسی اهل سنّت، فاقد اعتبار است. این نکات، عبارت اند از:
در ارزیابی این حدیث، به نکاتی می رسیم که نشان می دهند این حدیث، حتّی بر پایه معیارهای حدیث شناسی اهل سنّت، فاقد اعتبار است. این نکات، عبارت اند از:
خط ۸۹: خط ۸۹:
روشن است که چنین سندی با ویژگی های ذکر شده، حدیث را از حدّ واحد بودن و تردید در صدور آن، خارج نمی کند.
روشن است که چنین سندی با ویژگی های ذکر شده، حدیث را از حدّ واحد بودن و تردید در صدور آن، خارج نمی کند.
=== 4. نقل نشدن آن به وسیله دیگر افرادی که بهشتی نامیده شده اند ===
=== 4. نقل نشدن آن به وسیله دیگر افرادی که بهشتی نامیده شده اند ===
نکته دیگری که موجب تضعیف حدیث «عشره مبشَّره» می شود، این است که جز عبد الرحمان بن عوف و سعید بن زید، دیگر افرادی که در این حدیث، بهشتی معرّفی شده اند، آن را از پیامبر(ص) نقل نکرده اند.
نکته دیگری که موجب تضعیف حدیث «عشره مبشَّره» می شود، این است که جز عبد الرحمان بن عوف و سعید بن زید، دیگر افرادی که در این حدیث، بهشتی معرّفی شده اند، آن را از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نقل نکرده اند.
این پرسش جدّی است که: چرا پیش از این که سعید بن زید، این حدیث را در زمان عثمان از پیامبر(ص) نقل کند، هیچ یک از آن نُه نفر، به نفع خود به آن استناد نکرده است؟ و چرا در جنگ جمل، زبیر در احتجاج با امام علی(ع)، آن را از سعید بن زید نقل کرده، <ref>ر . ک : الإفصاح : ص ۷۱ ، تلخیص الشافی : ج ۳ ص ۲۴۱ .</ref> نه از پیامبر(ص
این پرسش جدّی است که: چرا پیش از این که سعید بن زید، این حدیث را در زمان عثمان از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نقل کند، هیچ یک از آن نُه نفر، به نفع خود به آن استناد نکرده است؟ و چرا در جنگ جمل، زبیر در احتجاج با امام علی(ع)، آن را از سعید بن زید نقل کرده، <ref>ر . ک : الإفصاح : ص ۷۱ ، تلخیص الشافی : ج ۳ ص ۲۴۱ .</ref> نه از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله
=== 5. نپذیرفتن شهادت متّهم ===
=== 5. نپذیرفتن شهادت متّهم ===
با عنایت به این که سند حدیث «عشره مبشَّره»، به عبد الرحمان بن عوف و سعید بن زید می‌رسد و این دو، خود، در شمارِ بشارت داده شدگان به بهشت در این حدیث اند، شهادت آنها بر خوبی خود، هر چند در کنار دیگران، به اتّفاق علما، قابل قبول نیست. ر . ک : تدریب الراوی : ص ۲۶۵ . گفتنی است که علما ، تمام شرایط شاهد را برای راوی هم معتبر شمرده اند و متّهم بودن راوی به تعریف از خودش ، یکی از موانع پذیرش روایت ، دانسته شده است . اجماع فقها در این موضوع ، ثابت است. <ref>ر . ک : الفقه الإسلامی و أدلّته : ج ۸ ص ۶۰۴۱</ref>
با عنایت به این که سند حدیث «عشره مبشَّره»، به عبد الرحمان بن عوف و سعید بن زید می‌رسد و این دو، خود، در شمارِ بشارت داده شدگان به بهشت در این حدیث اند، شهادت آنها بر خوبی خود، هر چند در کنار دیگران، به اتّفاق علما، قابل قبول نیست. ر . ک : تدریب الراوی : ص ۲۶۵ . گفتنی است که علما ، تمام شرایط شاهد را برای راوی هم معتبر شمرده اند و متّهم بودن راوی به تعریف از خودش ، یکی از موانع پذیرش روایت ، دانسته شده است . اجماع فقها در این موضوع ، ثابت است. <ref>ر . ک : الفقه الإسلامی و أدلّته : ج ۸ ص ۶۰۴۱</ref>
=== 6. اضطراب در متن حدیث ===
=== 6. اضطراب در متن حدیث ===
افزون بر ضعف اسناد حدیث «عشره مبشَّره»، اضطراب شدید متن آن، قرینه ای دیگر بر عدم صدور حدیثِ یاد شده است ؛ زیرا در برخی از گزارش ها، نام پیامبر(ص) در شمارِ بهشتیان آمده و در برخی دیگر، نیامده است. <ref>سنن الترمذی : ج ۵ ص ۶۴۷ ح ۳۷۴۷ ، مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۴۱۰ ح ۱۶۷۵.</ref> نیز در برخی از گزارش ها، نام ابو عبیده جرّاح آمده <ref>سنن الترمذی : ج ۵ ص ۶۴۷ ح ۳۷۴۷ ، مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۴۱۰ ح ۱۶۷۵ .</ref> و در برخی نیامده است ؛بلکه در برخی گزارش ها، تنها نام شش نفر ذکر شده است <ref>الآحاد و المثانی : ج ۱ ص ۱۸۲ ح ۲۳۲ ، جزء ابن عاصم : ص ۸۰ .</ref> همچنین در برخی گزارش ها به نقل از پیامبر(ص)، نام ده نفر، ذکر شده <ref>مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۳۹۸ ح ۱۶۳۱ .</ref> و در برخی، نام افراد به وسیله سعید بن زید و پس از طرح کلّی موضوع، ذکر شده است. <ref>المعجم الأوسط : ج ۱ ص ۲۶۷ ح ۸۶۹ و ج ۲ ص ۲۸۹ ح ۲۰۰۹ .</ref>
افزون بر ضعف اسناد حدیث «عشره مبشَّره»، اضطراب شدید متن آن، قرینه ای دیگر بر عدم صدور حدیثِ یاد شده است ؛ زیرا در برخی از گزارش ها، نام پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در شمارِ بهشتیان آمده و در برخی دیگر، نیامده است. <ref>سنن الترمذی : ج ۵ ص ۶۴۷ ح ۳۷۴۷ ، مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۴۱۰ ح ۱۶۷۵.</ref> نیز در برخی از گزارش ها، نام ابو عبیده جرّاح آمده <ref>سنن الترمذی : ج ۵ ص ۶۴۷ ح ۳۷۴۷ ، مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۴۱۰ ح ۱۶۷۵ .</ref> و در برخی نیامده است ؛بلکه در برخی گزارش ها، تنها نام شش نفر ذکر شده است <ref>الآحاد و المثانی : ج ۱ ص ۱۸۲ ح ۲۳۲ ، جزء ابن عاصم : ص ۸۰ .</ref> همچنین در برخی گزارش ها به نقل از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، نام ده نفر، ذکر شده <ref>مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۳۹۸ ح ۱۶۳۱ .</ref> و در برخی، نام افراد به وسیله سعید بن زید و پس از طرح کلّی موضوع، ذکر شده است. <ref>المعجم الأوسط : ج ۱ ص ۲۶۷ ح ۸۶۹ و ج ۲ ص ۲۸۹ ح ۲۰۰۹ .</ref>
=== 7. تعارض با برخی از احادیثِ مورد قبول اهل سنّت ===
=== 7. تعارض با برخی از احادیثِ مورد قبول اهل سنّت ===
بر پایه دیدگاه اهل سنّت، حدیث «عشره مبشَّره»، با احادیث دیگری که مورد قبول آنهاست، معارض است، مانند: آنچه مؤلّفان کتاب های شش گانه (بخاری، مسلم، نسایی، ابو داوود، ترمذی، ابن ماجه) و غیر آنها از سعد بن ابی وقّاص ـ که خود، یکی از عشره مبشّره است ـ نقل می کنند که وی می گوید:
بر پایه دیدگاه اهل سنّت، حدیث «عشره مبشَّره»، با احادیث دیگری که مورد قبول آنهاست، معارض است، مانند: آنچه مؤلّفان کتاب های شش گانه (بخاری، مسلم، نسایی، ابو داوود، ترمذی، ابن ماجه) و غیر آنها از سعد بن ابی وقّاص ـ که خود، یکی از عشره مبشّره است ـ نقل می کنند که وی می گوید:
نشنیدم پیامبر(ص) برای کسی که روی زمین راه می رود، بگوید از اهل بهشت است، مگر برای عبد اللّه  بن سلام. ص<ref>حیح البخاری : ج ۳ ص ۱۳۸۷ ح ۳۶۰۱ ، صحیح مسلم : ج ۴ ص ۱۹۳۰ ح ۱۴۷ ، فضائل الصحابة، نسایی : ص ۴۵ ح ۱۴۸ ، مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۳۵۸ ح ۱۴۵۳ ، السنن الکبری : ج ۵ ص ۷۰ ح ۸۲۵۲ .</ref>
نشنیدم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) برای کسی که روی زمین راه می رود، بگوید از اهل بهشت است، مگر برای عبد اللّه  بن سلام. ص<ref>حیح البخاری : ج ۳ ص ۱۳۸۷ ح ۳۶۰۱ ، صحیح مسلم : ج ۴ ص ۱۹۳۰ ح ۱۴۷ ، فضائل الصحابة، نسایی : ص ۴۵ ح ۱۴۸ ، مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۳۵۸ ح ۱۴۵۳ ، السنن الکبری : ج ۵ ص ۷۰ ح ۸۲۵۲ .</ref>
به همین دلیل، بزرگان اهل سنّت، در صدد توجیه این تعارض بر آمده اند. از جمله : «إنّ سعدا کرّه تزکیة نفسه لأنّه أحد العشرة ؛ یکی از توجیهات این است که چون سعد بن ابی وقّاص یکی از این ده تن بوده است، نخواسته از خود تعریف و تمجید کند» <ref>فتح الباری : ج ۷ ص ۱۲۹ ،</ref> «إنّ نفی سماعه ذلک ، لا یدلّ علی نفی البشارة لغیره؛ توجیه دیگر آن است که نشنیدن او، دلالتی بر بشارت ندادن به دیگران ندارد» <ref>(شرح صحیح مسلم ، نووی : ج ۶ ص ۱۶۴)</ref> ، «أی البشارة وقعت حینما کان یمشی عبد اللّه  بن سلام بخلاف بشارات غیره؛ توجیه دیگر این که مقصود سعد این است که تنها بشارت دادن به عبداللّه  بن سلام در حال راه رفتن او بوده است ولی بشارت دیگران در حالت های دیگر بوده است.» (<ref>مرقاة المفاتیح : ج ۵ ص ۶۲۲)</ref> و «إنّ سعدا قال ذلک بعد موت المبشَّرین و لم یتأخّر إلاّ سعدا و سعیدا ؛ و توجیه آخر اینکه، سعد این جمله را پس از مرگ بشارت داده شدگان گفته است، هنگامی که تنها خود او و سعید زنده بوده اند» <ref>(فتح الباری : ج ۷ ص ۱۳۰)</ref> .
به همین دلیل، بزرگان اهل سنّت، در صدد توجیه این تعارض بر آمده اند. از جمله : «إنّ سعدا کرّه تزکیة نفسه لأنّه أحد العشرة ؛ یکی از توجیهات این است که چون سعد بن ابی وقّاص یکی از این ده تن بوده است، نخواسته از خود تعریف و تمجید کند» <ref>فتح الباری : ج ۷ ص ۱۲۹ ،</ref> «إنّ نفی سماعه ذلک ، لا یدلّ علی نفی البشارة لغیره؛ توجیه دیگر آن است که نشنیدن او، دلالتی بر بشارت ندادن به دیگران ندارد» <ref>(شرح صحیح مسلم ، نووی : ج ۶ ص ۱۶۴)</ref> ، «أی البشارة وقعت حینما کان یمشی عبد اللّه  بن سلام بخلاف بشارات غیره؛ توجیه دیگر این که مقصود سعد این است که تنها بشارت دادن به عبداللّه  بن سلام در حال راه رفتن او بوده است ولی بشارت دیگران در حالت های دیگر بوده است.» (<ref>مرقاة المفاتیح : ج ۵ ص ۶۲۲)</ref> و «إنّ سعدا قال ذلک بعد موت المبشَّرین و لم یتأخّر إلاّ سعدا و سعیدا ؛ و توجیه آخر اینکه، سعد این جمله را پس از مرگ بشارت داده شدگان گفته است، هنگامی که تنها خود او و سعید زنده بوده اند» <ref>(فتح الباری : ج ۷ ص ۱۳۰)</ref> .
=== 8. برخی شواهد تاریخی بر نادرستی حدیث ===
=== 8. برخی شواهد تاریخی بر نادرستی حدیث ===
یکی از نکات مهم در ارزیابی حدیث «عشره مبشَّره»، این است که بعید است سعید بن زید در دوران حیات پیامبر خدا(ص)، این حدیث را از ایشان شنیده باشد، ولی آن را در دوران خلیفه اوّل و دوم و سوم، بازگو نکرده باشد.
یکی از نکات مهم در ارزیابی حدیث «عشره مبشَّره»، این است که بعید است سعید بن زید در دوران حیات پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، این حدیث را از ایشان شنیده باشد، ولی آن را در دوران خلیفه اوّل و دوم و سوم، بازگو نکرده باشد.
شاهد این مطلب، آن است که خلیفه اوّل در جریان سقیفه به آن استناد نکرد، در صورتی که به اموری کم اهمّیت تر از این موضوع، استناد کرد.
شاهد این مطلب، آن است که خلیفه اوّل در جریان سقیفه به آن استناد نکرد، در صورتی که به اموری کم اهمّیت تر از این موضوع، استناد کرد.
همچنین اگر این حدیث، صحّت داشت و در زمان پیامبر(ص) نقل شده بود، هنگامی که عثمان در محاصره قرار گرفت، به آن استناد می کرد و بسیاری از بزرگان مهاجر و انصار، از جمله طلحه و زبیر ـ که طبق این حدیث، خود، جزء ده بهشتی بشارت داده شده به بهشت اند ـ اقدام به محاصره و قتل او نمی کردند، یا برای پیشگیری از قتل وی، به آن استناد می‌شد، در حالی که در هیچ یک از مصادر تاریخی به آن اشاره نشده است.
همچنین اگر این حدیث، صحّت داشت و در زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نقل شده بود، هنگامی که عثمان در محاصره قرار گرفت، به آن استناد می کرد و بسیاری از بزرگان مهاجر و انصار، از جمله طلحه و زبیر ـ که طبق این حدیث، خود، جزء ده بهشتی بشارت داده شده به بهشت اند ـ اقدام به محاصره و قتل او نمی کردند، یا برای پیشگیری از قتل وی، به آن استناد می‌شد، در حالی که در هیچ یک از مصادر تاریخی به آن اشاره نشده است.
=== 9. توجّه به عملکرد افراد بشارت داده شده ===
=== 9. توجّه به عملکرد افراد بشارت داده شده ===
ارزیابی عملکرد افرادی که بهشتی خوانده شده اند، روشن ترین قرینه صحّت یا بطلان گزارش است. بر این اساس، با توجّه به عملکرد شماری از کسانی که در این حدیث، بهشتی خوانده شده اند، قطعا نمی توان صحّت آن را تأیید کرد.
ارزیابی عملکرد افرادی که بهشتی خوانده شده اند، روشن ترین قرینه صحّت یا بطلان گزارش است. بر این اساس، با توجّه به عملکرد شماری از کسانی که در این حدیث، بهشتی خوانده شده اند، قطعا نمی توان صحّت آن را تأیید کرد.
=== 10. تکذیب حدیث از سوی امام علی(ع) ===
=== 10. تکذیب حدیث از سوی امام علی(ع) ===
نکات یاد شده، هنگامی که در کنار تکذیب شدید امام علی(ع) در جنگ جمل قرار می گیرد، هر پژوهشگر منصفی را به یقین می رساند که حدیث «عشره مبشَّره»، نادرست است. متن گزارش، چنین است:
نکات یاد شده، هنگامی که در کنار تکذیب شدید امام علی(ع) در جنگ جمل قرار می گیرد، هر پژوهشگر منصفی را به یقین می رساند که حدیث «عشره مبشَّره»، نادرست است. متن گزارش، چنین است:
سُلَیم بن قیس: هنگامی که امیر مؤمنان(ع) در جنگ جمل با اهل بصره رویارو شد، زبیر را به سوی خود خواند. زبیر همراه طلحه، بیرون آمد. علی(ع) به آنها فرمود: «شما دو تن و همه صاحبان دانش از خاندان محمّد و عایشه دختر ابو بکر، می دانید که همه اهل جمل، بر زبان پیامبر(ص) نفرین شده اند و ناکام، کسی است که دروغ بندد.
سُلَیم بن قیس: هنگامی که امیر مؤمنان(ع) در جنگ جمل با اهل بصره رویارو شد، زبیر را به سوی خود خواند. زبیر همراه طلحه، بیرون آمد. علی(ع) به آنها فرمود: «شما دو تن و همه صاحبان دانش از خاندان محمّد و عایشه دختر ابو بکر، می دانید که همه اهل جمل، بر زبان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نفرین شده اند و ناکام، کسی است که دروغ بندد.
آن دو گفتند: چگونه نفرین شده ایم، در حالی که ما بدری و بهشتی هستیم؟!
آن دو گفتند: چگونه نفرین شده ایم، در حالی که ما بدری و بهشتی هستیم؟!
علی(ع) فرمود: «اگر یقین داشتم که شما بهشتی هستید، هرگز جنگیدن با شما را روا نمی دانستم».
علی(ع) فرمود: «اگر یقین داشتم که شما بهشتی هستید، هرگز جنگیدن با شما را روا نمی دانستم».
زبیر گفت: آیا خبر سعید بن زید بن عمرو بن نفیل را نشنیده ای که از پیامبر(ص) شنیده که می فرمود: «ده نفر از قریش، در بهشت اند»؟
زبیر گفت: آیا خبر سعید بن زید بن عمرو بن نفیل را نشنیده ای که از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) شنیده که می فرمود: «ده نفر از قریش، در بهشت اند»؟
علی(ع) فرمود: «شنیدم که آن را عثمان در زمان خلافتش می گفت».
علی(ع) فرمود: «شنیدم که آن را عثمان در زمان خلافتش می گفت».
زبیر گفت: آیا آن را دروغی بر پیامبر(ص) می دانی؟
زبیر گفت: آیا آن را دروغی بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می دانی؟
علی(ع) فرمود: «تو را از چیزی خبردار نمی کنم، مگر آن که آن ده تن را نام ببری».
علی(ع) فرمود: «تو را از چیزی خبردار نمی کنم، مگر آن که آن ده تن را نام ببری».
زبیر گفت: ابو بکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، عبد الرحمان بن عوف، سعد بن ابی وقّاص، ابو عبیدة بن جرّاح و سعید بن عمرو بن نفیل.
زبیر گفت: ابو بکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، عبد الرحمان بن عوف، سعد بن ابی وقّاص، ابو عبیدة بن جرّاح و سعید بن عمرو بن نفیل.
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
گفت: تو.
گفت: تو.
علی(ع) فرمود: «اقرار کردی که من از اهل بهشتم ؛ ولی آنچه را در باره خود و یارانت ادّعا کردی، من نمی پذیرم و منکر آن هستم».
علی(ع) فرمود: «اقرار کردی که من از اهل بهشتم ؛ ولی آنچه را در باره خود و یارانت ادّعا کردی، من نمی پذیرم و منکر آن هستم».
زبیر گفت: آیا آن را دروغ بستن بر پیامبر(ص) می پنداری؟
زبیر گفت: آیا آن را دروغ بستن بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می پنداری؟
فرمود: «دروغ نمی پندارم ؛ بلکه سوگند به خدا، یقین دارم». سپس فرمود: «به خدا سوگند، برخی از افرادی را که نام بردی، در تابوتی در قسمتی از یک گودال در پایین ترین جای جهنّم هستند. بر این گودال، سنگی است که وقتی خدا می خواهد آتش جهنّم را بیفروزد، این سنگ را بر می دارد. من، این را از پیامبر(ص) شنیدم. [اگر نمی پذیری،] خدا تو را بر من پیروز کند و خونم را به دست تو بریزد، و گر نه خدا مرا بر تو و یارانت پیروز کند و خون شما را به دست من بریزد و روح شما را زودتر به آتش برساند!».
فرمود: «دروغ نمی پندارم ؛ بلکه سوگند به خدا، یقین دارم». سپس فرمود: «به خدا سوگند، برخی از افرادی را که نام بردی، در تابوتی در قسمتی از یک گودال در پایین ترین جای جهنّم هستند. بر این گودال، سنگی است که وقتی خدا می خواهد آتش جهنّم را بیفروزد، این سنگ را بر می دارد. من، این را از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) شنیدم. [اگر نمی پذیری،] خدا تو را بر من پیروز کند و خونم را به دست تو بریزد، و گر نه خدا مرا بر تو و یارانت پیروز کند و خون شما را به دست من بریزد و روح شما را زودتر به آتش برساند!».
آن گاه، زبیر باز گشت، در حالی که اشک می ریخت. <ref>الاحتجاج : ج ۱ ص ۳۷۶ ح ۷۰ ، بحار الأنوار : ج ۳۲ ص ۲۱۶ ذیل ح ۱۷۱ .</ref>
آن گاه، زبیر باز گشت، در حالی که اشک می ریخت. <ref>الاحتجاج : ج ۱ ص ۳۷۶ ح ۷۰ ، بحار الأنوار : ج ۳۲ ص ۲۱۶ ذیل ح ۱۷۱ .</ref>
گفتنی است علاّمه امینی به این حدیث پرداخته و اسناد آن را بررسی کرده است. <ref>الغدیر : ج ۱۰ ص ۱۲۲ ـ ۱۲۳ .</ref>
گفتنی است علاّمه امینی به این حدیث پرداخته و اسناد آن را بررسی کرده است. <ref>الغدیر : ج ۱۰ ص ۱۲۲ ـ ۱۲۳ .</ref>
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۹

ویرایش