۸۷٬۹۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
جز (جایگزینی متن - ' نمی ش' به ' نمیش') |
||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
مسلمانان در ذیالحليفه نزدیک مدينه [[احرام]] بستند و با تعداد زيادی شتر برای قربانی حركت كردند. وضع حركت پيامبر(صلی الله علیه) به خوبی نشان میداد كه هدفی جز انجام اين عبادت بزرگ ندارد. تا اينكه پيامبر وارد سرزمين حديبيه شد (حديبيه قريهای در نزدیکی مكه بود كه حدود بیست كيلومتر تا مكه فاصله داشت). | مسلمانان در ذیالحليفه نزدیک مدينه [[احرام]] بستند و با تعداد زيادی شتر برای قربانی حركت كردند. وضع حركت پيامبر(صلی الله علیه) به خوبی نشان میداد كه هدفی جز انجام اين عبادت بزرگ ندارد. تا اينكه پيامبر وارد سرزمين حديبيه شد (حديبيه قريهای در نزدیکی مكه بود كه حدود بیست كيلومتر تا مكه فاصله داشت). | ||
ولی در اينجا [[قریش|قريش]] باخبر شدند و راه را بر پيغمبر بستند و از ورود او به مكه مانع شدند و در واقع تمام سنتهايی را كه در زمينه امنيت زائران [[خانه خدا]] در ماه حرام داشتند زير پا گذاردند، چرا كه آنها معتقد بودند در ماههای حرام (از جمله [[ذی القعده|ماه ذیالقعده]] كه پيامبر در آن ماه قصد عمره داشت) و مخصوصا در حال احرام نبايد مانع هيچكس شوند، حتی اگر كسی قاتل پدر خويش را در اين ايام و در اين مراسم میديدند ابدا متعرض او | ولی در اينجا [[قریش|قريش]] باخبر شدند و راه را بر پيغمبر بستند و از ورود او به مكه مانع شدند و در واقع تمام سنتهايی را كه در زمينه امنيت زائران [[خانه خدا]] در ماه حرام داشتند زير پا گذاردند، چرا كه آنها معتقد بودند در ماههای حرام (از جمله [[ذی القعده|ماه ذیالقعده]] كه پيامبر در آن ماه قصد عمره داشت) و مخصوصا در حال احرام نبايد مانع هيچكس شوند، حتی اگر كسی قاتل پدر خويش را در اين ايام و در اين مراسم میديدند ابدا متعرض او نمیشدند. | ||
در اينجا ماجرای مفصلی پيش آمد كه به عقد قرارداد صلحی ميان پيامبر و مشركان مكه به نام صلح حديبيه منتهی شد ولی به هر صورت آن سال مانع ورود پيامبر(صلی الله علیه) به مكه شدند، ناچار پيامبر به يارانش دستور داد كه شترهای خود را در همانجا قربانی كنند، سرهای خود را بتراشند و از احرام بيرون آيند و به سوی مدينه باز گردند. در اينجا طوفانی از غم و اندوه مسلمانان را فرا گرفت و انبوهی از ناراحتیها و گاه شك و ترديد بر افراد ضعيفالإيمان غالب شد. موقعی كه پيامبر(صلی الله علیه) از حديبيه به سوی مدينه میآمد مركبش سنگين شد و از حركت باز ايستاد و در همين حال چهره مباركش غرق سرور و شادمانی بی سابقهای گشت و فرمود: «هم اكنون آيات سوره فتح بر من نازل شد»<ref>تلخيص از تفسير قمی و مجمعالبيان و فی ظلالالقرآن.</ref>. | در اينجا ماجرای مفصلی پيش آمد كه به عقد قرارداد صلحی ميان پيامبر و مشركان مكه به نام صلح حديبيه منتهی شد ولی به هر صورت آن سال مانع ورود پيامبر(صلی الله علیه) به مكه شدند، ناچار پيامبر به يارانش دستور داد كه شترهای خود را در همانجا قربانی كنند، سرهای خود را بتراشند و از احرام بيرون آيند و به سوی مدينه باز گردند. در اينجا طوفانی از غم و اندوه مسلمانان را فرا گرفت و انبوهی از ناراحتیها و گاه شك و ترديد بر افراد ضعيفالإيمان غالب شد. موقعی كه پيامبر(صلی الله علیه) از حديبيه به سوی مدينه میآمد مركبش سنگين شد و از حركت باز ايستاد و در همين حال چهره مباركش غرق سرور و شادمانی بی سابقهای گشت و فرمود: «هم اكنون آيات سوره فتح بر من نازل شد»<ref>تلخيص از تفسير قمی و مجمعالبيان و فی ظلالالقرآن.</ref>. |