عمره مفرده: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیهم السلام' به 'علیهم‌السلام')
 
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
عمره، زیارت خانه خدا و از شکوهمندترین مراسم و اعمالی است که همه ساله میلیون‌ها دل‌باخته کعبه، از دیار خود عاشقانه به سویش پر می‌کشند تا با انجام آن، هر یک به میزان آگاهی و شعور خویش، بهره‌ای برگیرند و قلب خود را از عشق و محبت خدا لبریز کنند.
'''احرام''' نخستین عمل از مناسک [[عمره]] و [[حج]] است. احرام با نیت و تلبیه و پوشیدن دو جامه احرام تحقق می‌یابد. به کسی که لباس احرام را بپوشد مُحرِم گفته می‌شود.


«عمره»، در لغت به معنای زیارت است و آن از «عماره» گرفته شده؛ زیرا زائر بیت الله به وسیله زیارت خانه، سبب آبادانی آنجا میشود.<ref>جواهر، ج 20، ص 441</ref>
== تعاریف ارائه شده برای احرام ==
تعریف‌های مختلفی از احرام در فقه شده است:


و در اصطلاح فقهی، نام مناسک و اعمال مخصوصی است که در میقات و نیز در مکه انجام می گیرد. عمره دو قسم است: 1. عمره تمتّع 2. عمره مفرده (مبتوله).
۱. ماهیّت ترکیب یافته از پوشیدن دو جامۀ احرام، نیّت و تلبیه.<ref>حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعة، ج۴، ص۴۳. </ref>


=مبتوله در لغت=
۲. عمل مرکّب از نیّت و تلبیه.<ref>حلی، ابن ادریس، السرائر، ج۱، ص۵۲۷. </ref>
مرحوم طریحی در ذیل ماده «بَتَلَ» آورده است:


«والمبتول، المقطوع و منه الحجّ المبتول و العمرة المبتولة، و فی الحدیث؛ العمرة المبتولة علی صاحبها طواف النساء».
۳. آمادگی نفسانی بر ترک محرّمات تا پایان مناسک. <ref>عاملی، محمد بن مکی، غایة المراد فی شرح نکت الإرشاد، ج۱، ص۳۸۹. </ref>


«مبتول به معنای جدا شده و تنها مانده است و از همین باب است گفته می‌شود: «حج مبتول»، و «عمره مبتوله».
۴. واقع ساختن تلبیه همزمان با نیّت حج یا عمره، پوشیدن دو جامۀ احرام و واقع ساختن تلبیه مقارن با نیّت،<ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۹۷-۱۹۹. </ref>


و در حدیث آمده است: کسی که عمره به تنهایی انجام دهد، باید طواف نساء هم به‌جا آورد.»<ref>مجمع البحرین، ماده: بتَلَ.</ref>
۵. صفت اعتباری برآمده از یکی از دو سبب:


زبیدی می‌گوید: «و التبتّل: التفّرد».<ref>تاج العروس، ج 14 ص 42</ref>
الف. التزام به ترک محرّمات یا قصد ترک آنها،<ref>طباطبایی حکیم، محسن، مستمسک العروة، ج۱۱، ص۳۵۹. </ref>


بنابراین، روشن شد که «عمره مبتوله» همان عمره است که به تنهایی و بدون حج انجام می‌شود و از همین‌رو است که به آن، «عمره مفرده» می‌گویند.
ب. تلبیه، آنچه بر تلبیه مترتّب می‌گردد.<ref>خوئی، ابوالقاسم، المعتمد فی شرح العروة الوثقی، ج۳، ص۲۵۴. </ref>


=مشترکات عمره تمتع و عمره مفرده=
== احرام در لغت و اصطلاح ==
زائر خانه خدا به هنگام انجام این دو عمره، از میقات مُحرم می‌شود و پس از ورود به مکه، به طواف کعبه می‌پردازد و سپس دو رکعت نماز طواف می‌گزارد، آنگاه سعی میان صفا و مروه و پس از آن تقصیر می‌کند.<ref>جواهر، ج 20، ص 441</ref>
اِحرام در لغت به معنای منع کردن<ref>قیومی مقری، احمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ص۷۲. </ref>و در اصطلاح فقهی با معنای ورود در نماز یا حج یا عمره گویند.<ref>انصاری، محمدعلی، الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۰۵. </ref>


در این نوشته مراد «اِحرام حج» می‌باشد.


از این موضوع در باب حج بحث شده و مهم‌ترین مباحث آن عبارت است از:


=تفاوت‌های عمره تمتع و عمره مفرده=
== مقدّمات احرام ==
1. عمره مفرده به صورت مستقل از حج انجام می‌گیرد ولی عمره تمتّع را باید با حج به‌جا آورد؛ بدین ترتیب که نخست عمره تمتع و پس از آن حج به‌جا آورده می‌شود.
کوتاه نکردن موی سر و ریش از اول ذیقعده برای حاجی و یک ماه قبل از عمره برای عمره‌گزار به قول مشهور، گرفتن ناخن و شارب، نظافت کردن خود، غسل احرام، محرم شدن پس از فریضه و خواندن نماز احرام، از مقدّمات و مستحبات قبل از احرام به شمار می‌روند.<ref>طباطبایی، علی، مستند الشیعة، ج۱۱، ص۲۶۳-۲۸۰. </ref>
<ref>بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۱۵، ص۲. </ref> <ref>بحرانی، یوسف، الحدائق الناظرة، ج۱۵، ص۹. </ref>


2. عمره تمتع طواف نساء ندارد و در عمره مفرده واجب است به‌جا آورده شود.
== احکام احرام ==
احرام در بردارندۀ فعل‌ها و ترک‌هایی است. افعال یا واجب است یا مستحب و ترک‌ها نیز یا حرام است یا مکروه.


3. در عمره مفرده، زائر (مرد) مُخَیَّر است پس از سعی، میان حلق و تقصیر و در عمره تمتّع، همه باید تقصیر کنند.
== واجبات احرام ==
واجباتی که برای تحقق احرام شرط می‌باشد:


4. عمره تمتّع و حج، دریک‌سال با هم انجام می‌شود ولی عمره مفرده چنین‌نیست.
=== لباس احرام برای مرد ===
پوشیدن دو جامۀ احرام برای مرد که یکی ازار (لنگ) نام دارد و از ناف تا زانو را می‌پوشاند و دیگری رداء که بر دوش انداخته شود.<ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۳۲-۲۳۶. </ref>
لباس احرام باید شرایط لباس نمازگزار را داشته باشد.<ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۳۹-۲۴۲. </ref>


5. عمره تمتع را در طول سال تنها یک بار، در ماه‌های حج به‌جا می‌آورند ولی عمره مفرده را در تمام سال می‌توان انجام داد.<ref>الفقه المقارن، ص 472</ref>
=== لباس احرام برای زن ===
در لباس احرام زن کیفیّت خاصی شرط نیست و در این که می‌تواند حریر خالص بپوشد یا نه، اختلاف است.<ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۴۲-۲۴۵. </ref>


اما بهترین وقتِ آن در ماه رجب است که روایات زیادی در فضیلت و برتری آن وارد شده است.<ref>غنیة النزوع، ص 197؛ وسائل الشیعه، ج 14، صص 303- 301</ref>
=== نیت ===
نیّت کردن در تحقق احرام شرط است.<ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۹۹. </ref>


از این عبادت و عمل معنوی، در قرآن کریم و روایات اهل بیت: با تعابیر و عبارات گوناگون یاد شده است:
=== تلبیه ===
تلبیه (گفتن لبّیک‌های چهارگانه).<ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۱۵. </ref><ref>انصاری، محمدعلی، الموسوعة‌ الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۰۸. </ref>


=«عمره» در قرآن=
== مستحبات احرام ==
با تعبیر «عمره»: وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ للهِ ....<ref>بقره: 196</ref>
۱. تکرار تلبیه در حال احرام به ویژه هنگام خوابیدن و برخاستن از خواب، بر آمدن بر بلندی و فرود آمدن از آن و پس از هر نماز واجب و مستحب و هنگام سحر.


با تعبیر «اعتمر»: إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوْ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِ ....<ref>بقره: 158</ref>
۲. بلند کردن صدا به تلبیه برای مرد به قول مشهور.


=«عمره» در روایات=
۳. تلفّظ آنچه نیّت می‌نماید.


الف) عمره:
۴. شرط کردن با خدا هنگام احرام مبنی بر خروج از احرام در صورت پیدایش حادثه‌ای که مانع ادامۀ مناسک گردد.


عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (ع) «أَنَّهُ سُئِلَ أَیُّ الْعُمْرَةِ أَفْضَلُ؛ عُمْرَةٌ فِی رَجَب، أَوْ عُمْرَةٌ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ؟ فَقَالَ: لَا بَلْ عُمْرَةٌ فِی شَهْرِ رَجَب أَفْضَلُ».<ref>الحدائق الناضره، ج 16، ص 330</ref>
۵. احرام در لباس سفید و از جنس پنبه.<ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۷۲-۲۸۲. </ref><ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ‌ ص۲۸۲-۲۷۸. </ref> <ref>انصاری، محمدعلی، الموسوعة‌ الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۱۰. </ref>
«از امام صادق (ع) سؤال شد کدام عمره فضیلت بیشتری دارد؛ عمره رجبیه یا عمره ماه رمضان؟ حضرت فرمودند: خیر، بلکه عمره در ماه رجب برتر و افضل است».


ب) عمره مفرده
== محرّمات احرام ==
۱. شکار حیوان وحشی صحرایی و نیز ذبح آن، نشان دادن آن به شکارچی، نگهداری آن تا وقتی که بمیرد یا دیگری آن را شکار کند و خوردن گوشت آن، هر چند غیر محرم آن را شکار کرده باشد.<ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۸۶. </ref>


عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (ع) قَالَ: «الْمُعْتَمِرُ عُمْرَةً مُفْرَدَةً إِذَا فَرَغَ مِنْ طَوَافِ الْفَرِیضَةِ وَ صَلَاةِ الرَّکْعَتَیْنِ خَلْفَ الْمَقَامِ وَ السَّعْیِ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ حَلَقَ أَوْ قَصَّر».<ref>همان، ج 16، ص 317</ref>
۲. آمیزش با همسر و نیز بوسیدن، لمس و نگاه کردن از روی لذّت به او.
امام صادق (ع) فرمودند: «کسی که عمره می‌گزارد، هنگامی که از طواف واجب و نماز طواف دو رکعتی پشت مقام و سعی بین صفا و مروه فارغ گردید، می‌تواند حلق کند یا تقصیر کند.»


ج) عمره مبتوله
۳. عقد ازدواج برای خود یا دیگری و نیز شاهد بر عقد بودن به قول مشهور.


عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّار، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (ع) قَال: «وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْعُمْرَةِ الْمَبْتُولَةِ فِیهَا الْحَلْقُ؟ قَالَ: نَعَمْ، وَ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ (ص) قَالَ: فِی الْعُمْرَةِ الْمَبْتُولَةِ: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُحَلِّقِینَ، فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللهِ وَ لِلْمُقَصِّرِینَ؟ فَقَالَ: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُحَلِّقِینَ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللهِ وَ لِلْمُقَصِّرِینَ؟ قَالَ: وَ لِلْمُقَصِّرِینَ».<ref>همان.</ref>
۴. استمناء.<ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۹۷-۳۰۸. </ref>


معاویةبن عمار گوید، از امام صادق (ع) پرسیدم: در عمره مبتوله حلق هم هست؟ حضرت فرمود: آری. پیامبر خدا (ص) در عمره مبتوله فرمودند: پروردگارا! حلق کنندگان را بیامرز. سؤال شد: تقصیر کنندگان هم؟ پیامبر (ص) فرمودند: خدایا! تقصیرکنندگان را هم بیامرز.»
۵. استعمال عطر؛ البته در این که استعمال همۀ انواع عطر حرام است یا برخی از انواع آن مانند مشک، عود و عنبر، اختلاف است. قول نخست به مشهور نسبت داده شده است. به قول مشهور، استعمال خلوق کعبه (چیزی که کعبه را با آن خوش‌بو می‌کنند)، حرام نیست.<ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۱۷-۳۲۹. </ref>


در این روایت از عمره مفرده با تعبیر «عمره مبتوله» یاد شده است. از این روایت همچنین استفاده می‌شود که حلق در عمره مفرده برای مردان افضل و برتر است.
۶. گرفتن بینی از بوی بد به قول مشهور.<ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۳۱. </ref>


=عمره مفرده (مبتوله) در کلام فقها=
۷. پوشیدن لباس دوخته برای مرد<ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۳۵. </ref> و قفّازین (دستکشی که زنان عرب در درون آن پنبه می‌گذاردند و می‌پوشیدند تا انگشتان و دستشان پوشیده بماند) برای زن.<ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۴۱. </ref>


مرحوم شیخ طوسی: «المبتولة: المقطوعة؛ و المراد، المقطوعة عن الحج، أی المفردة»؛ «مبتوله به معنای جدا شده است و مقصود از آن، عمرهای است که از حج جدا باشد؛ که همان مفرده است.»<ref>شیخ طوسی، مبسوط، ج 1 ص 309</ref>
۸. سرمه کشیدن به چیز خوش‌بو به قول مشهور. در حرمت و کراهت سرمۀ سیاه کشیدن، اختلاف است.<ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۴۶. </ref>


۹. پوشاندن تمام روی پا برای مرد به قول مشهور.<ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۴۹. </ref>


علامه حلی/: «و أما العمرة فهی فی اللغة عبارة عن الزیارة، و فی الشرع عبارة عن زیارة البیت الحرام لأداء مناسک عنده»؛ «عمره، در لغت به معنای زیارت است و در شرع مقدس عبارت است از زیارت بیت‌الله الحرام به منظور ادای مناسک عمره در بیت‌الله‌الحرام.»<ref>تذکرةالفقهاء، ج 7، ص 8</ref>
۱۰. فسوق.


محقق نراقی/: «والمراد بالعمرة المبتولة، المفردة»؛ «مقصود از عمره مبتوله، عمره مفرده است.»<ref>مستند الشیعه، ملااحمد نراقی، ج 11 ص 212</ref>
۱۱. جدال.


با پژوهش و بررسی که انجام گرفت، در کتب لغت و منابع اهل سنت، از «عمره مبتوله» مطلبی نیافتیم. بنابراین، در روایات آن‌ها به عمره مبتوله اشاره نشده و کتب فقهی‌شان به این موضوع نپرداخته‌اند.
۱۲. کشتن و انداختن شپش از بدن در صورت آزار نداشتن آن به قول مشهور. در بقیّۀ حشرات مانند پشه، کک و کنه، اختلاف است.<ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۵۵-۳۶۸. </ref>


بنابر این، اکثر علمای اهل سنت در کلمات خود از این عمل، با عنوان «عمره» یاد کرده‌اند و در کلمات و کتب فقهی بعضی، «عمره مفرده» آمده است.
۱۳. انگشتر به دست کردن به قصد زینت و نیز استعمال زیور آلات برای زن به قصد زینت به قول مشهور.<ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۰-۳۷۲. </ref>


=عمره مبتوله واجب است؟=
۱۴. استعمال روغن خوش‌بو و مالیدن هر نوع روغن به بدن به قول مشهور.<ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۴-۳۷۶. </ref>


==الف) نظریه فقهای شیعه==
۱۵. ازالۀ مو از بدن به تراشیدن یا کندن و مانند آن مگر به جهت ضرورت.<ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۷. </ref>
دانسته شد که مقصود از «عمره مبتوله» همان «عمره مفرده» است؛ اکنون پرسش این است که آیا این عمره واجب است یا خیر؟


مشهور میان فقهای شیعه، عدم وجوب عمره مفرده (بلکه استحباب آن) است؛ بهویژه برای کسی که توان و استطاعت انجام عمره مفرده را دارد و برای رفتن به حجّ تمتّع مستطیع نیست.<ref>آراء المراجع فی الحج، ص 142</ref>
۱۶. پوشاندن سر برای مرد.<ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۸۲. </ref>


البته این نوع از عمره، در مواردی واجب می‌شود؛ مانند نذر، قسم، عهد و ...<ref>تحریرالوسیله، حضرت امام خمینی 1، کتاب الحج، مسائل عمره، مسأله 3</ref> همچنین بر کسی که تصمیم دارد وارد مکه شود. داخل شدن به مکه، بدون احرام، حرام است. پس لازم است شخص عازم به مکه، با احرام باشد و یکی از مواردی که انسان باید محرم شود، زمان انجام عمره مفرده است. (5)
۱۷. ارتماس (سر در آب فرو بردن).


در میان فقهای شیعه هستند کسانی که قائل به وجوب عمره مفرده- برای کسی که می‌تواند آن را انجام دهد- شده‌اند؛ از جمله آن‌ها است:
در این که ارتماس به طور مستقل از محرّمات احرام است یا از مصادیق عنوان قبلی یعنی پوشاندن سر به شمار می‌رود، اختلاف است. بنابر قول اول، حرمت آن مشترک بین زن و مرد است، ولی بنابر قول دوم، اختصاص به مرد دارد.<ref>خوئی، ابوالقاسم، معتمد العروة، ج۳، ص۴۸۰. </ref>


ابوالصلاح حلبی: «العمرة المبتولة واجبة علی أهل مکة و حاضریها مرّة فی العمر». (6)
۱۸. پوشاندن صورت با روبند برای زن، لیکن به قول مشهور اسدال جایز است.<ref>نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۸۹-۳۹۱. </ref>


آیةالله مکارم شیرازی: اشخاصی که از مکه شانزده فرسنگ شرعی دور باشند، اگر استطاعت برای عمره داشته باشند و برای حج نداشته باشند، به احتیاط واجب عمره مفرده انجام دهند. (7)
۱۹. سایه قرار دادن بالای سر در حال حرکت و سیر بین منازل مکّه و مدینه برای مرد مگر به جهت ضرورت و عذر. در این که حکم یاد شده اختصاص به سواره دارد یا پیاده را نیز شامل می‌شود، اختلاف است. [۳۶][۳۷]
آیةالله صانعی: کسی که به عنوان نیابت رفت به مکه و خودش حج واجب به‌جا نیاورد، استطاعت برای عمره مفرده دارد، وجوب اتیان آن، بعد از عمل نیابت، خالی از وجه نمی‌باشد.(8)


==ب) علمای عامه (اهل سنت)==
۲۰. ناختن گرفتن. [۳۸]
میان مذاهب چهارگانه اهل سنت، در وجوب یا عدم وجوب عمره اختلاف است؛ بعضی اعتقاد به وجوب آن دارند و بعضی دیگر سنت دانسته و جزو مستحبات شمرده‌اند:


شافعی: از شافعی در باره عمره دو قول نقل شده است که صحیح‌تر آن، نظریه وجوب عمره است و از این جماعت، کسانی که قائل به وجوب عمره مفرده هستند، در طول عمر، فقط یکبار واجب می‌دانند. (9)
۲۱. کندن و قطع کردن درخت یا گیاه حرم[۳۹] جز درخت میوه و گیاه اذخر و آنچه در ملک انسان روییده است. [۴۰]


شافعی در کتاب «الأمّ» می‌گوید: «والذی هو أشبه بظاهر القرآن و أولی بأهل العلم عندی ... أن تکون العمرة واجبة»؛ (10) «آنچه که به ظاهرِ قرآن شبیهتر و نزد اهل علم بهتر و برتر است، عمره واجب می‌باشد.»
۲۲. حمل سلاح بدون ضرورت به قول مشهور. [۴۱]


حنفی: انجام یکبار عمره مفرده، سنت مؤکد است؛ یعنی اگر انسان در طول عمرش تنها یک‌بار عمره مفرده بگزارد، به سنت عمل کرده است.» (11)
۲۳. غسل دادن و حنوط کردن محرم میّت با کافور. [۴۲]


مالکی: عمره مفرده واجب نیست. (12)
۲۴. نگاه کردن در آیینه به قول مشهور. [۴۳][۴۴] [۴۵]


حنبلی: عمره گزاری (یکبار در طول عمر) واجب است. (13)
== مکروهات احرام ==
عمره بر مردم مکه واجب نیست، عمره آنان همان انجام طواف است. (14)
۱. احرام در لباس سیاه، راه راه و چرکین.
سلفی ها: گزاردن عمره (یکبار در طول عمر) بر اهالی مکه و دیگران واجب است و برای کسی که داخل حرم است، احرام عمره او باید از ادنی الحلّ باشد؛ مانند تنعیم، جعرانه و ...(15)


1-
۲. خوابیدن بر رختخواب و بالش زرد.
2-
3-
4-
5- آراءالمراجع فی الحج، ص 143، چاپ جدید 1385
6- الکافی، ص 220
7- مناسک حج محشّی، چاپ پاییز 1385، ص 98
8- همان.
9- نیل الأوطار، شوکانی، ج 5، ص 2
10- کتاب الأم، ج 2 ص 144
11- حاشیه ابن عابدین، ج 2 ص 519
12- المجموع، ج 7، ص 7
13- نیل الأوطار، شوکانی، ج 5، ص 3
14- المغنی، ابن قدامه، ج 3 ص 174
15- فتاوی اللجنة الدائمه، بن باز، ج 11 ص 119


ص: 22
۳. حمّام کردن و کیسه و مانند آن بر بدن کشیدن.
میقات عمره مبتوله (مفرده)
کسانی‌که برای عمره مفرده، به مکه می‌روند، نمی‌توانند بدون احرام از میقات بگذرند و در صورت عبور، واجب است به میقات برگردند و از آنجا مُحرم شوند. اگر ممکن نشد، از همان‌جایی که هستند مُحرم شوند. (1)
فقهای شیعی: میقات عمره مفرده را، برای کسانی که در مکه مکرمه هستند، ادنی‌الحل می‌دانند. (2)
ادنی‌الحل به مکانی گفته می‌شود که مرز میان حرم و بیرون حرم است؛ مانند: حدیبیه و تنعیم.
شافعی (در کتاب الأمّ): «میقات العمرة و الحجّ واحد»؛ «میقات عمره و حج یکی است.» (3)
حنفی: کسی که اراده و تصمیم انجام عمره را دارد و از میقات عبور می‌کند، باید از میقات محرم شود و اگر داخل مکه است، از حِلّ (خارج حرم) مُحرم گردد. (4)
حنبلی: میقات کسانی که پیش از میقات و در خارج حرم زندگی می‌کنند، مواقیت چهارگانه ذوالحُلیفه، جُحفه، قَرْن (المنازل) و یَلَملَم است و اشخاصی که زندگیشان در حرم است، میقات آنها برای احرام عمره، حِلّ (خارج حرم) است نه حرم. (5)
مالکی: میقات مکانی عمره، مانند میقات حج است، جز کسی که در مکه است- یعنی از اهالی مکه یا غریب باشد- میقات عمره او حلّ (خارج حرم) است و افضل آن است که از جِعرانه برای عمره مفرده مُحرم شود. (6)
سلفی: میقات عمره کسی‌که در مکه است، حِلّ می‌باشد و نزدیکترین حِلّ (خارج حرم) به مکه مکرمه، تنعیم است و میقات کسی که قبل از مواقیت چهارگانه است و قصد انجام عمره دارد، همان مواقیت معروف می‌باشد. (7)
ایام و موسم عمره مفرده و وقت فضیلت آن
الف) زمان و ایام عمره مفرده
فقها و مراجع عظام شیعه، تمام روزهای سال را برای انجام عمره مفرده جایز می‌دانند. البته در موسم حج، حاجی تا مناسک حج خود را به پایان نرساند، نمی‌تواند عمره مفرده به‌جا آورد.
علامه حلّی/: «أمّا العمرة المبتولة، فیجوز فی جمیع أیّام السَّنة»؛ «عمره مفرده در تمام روزهای سال جایز است.» (8)
ب) ماه رجب، وقت فضیلت عمره مفرده
به اعتقاد فقهای شیعه، افضل اوقات و بهترین ایام گزاردن عمره که ثواب بیشتری دارد، عمره رجبیه است. ابوالمکارم ابن زهره گفته است: «و أفضل الشهور للاعتمار، رجب»؛ «بهترین ماه‌ها برای گزاردن عمره، ماه رجب است.» (9)
عمره رجبیه در روایات:
معاویة بن عمار از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمود:
«المعتمر، یعتمر فی أیّ شهور السنة شاء، و أفضل العمرة، عمرة رجب».
«عمره‌گزار در هر ماه از سال می‌تواند عمره انجام دهد و افضل عمره‌ها، عمره رجب است.» (10)
زراره از امام باقر (ع) نقل می‌کند که حضرت فرمودند:
«أفضل العمرة عمرة رجب».
«بهترین عمره، عمره‌ای است که در ماه رجب انجام شود.» (11)
از امام صادق (ع) پرسیدند:
«أیّ العمرة أفضل، عمرة فی رجب أو عمرة فی شهر رمضان؟ فقال: لا، بل عمرة فی رجب أفضل».


1- مناسک محشّی، مسأله 270، چاپ پاییز 1385
۴.لبّیک گفتن در پاسخ کسی که او را صدا می‌زند.
2- همان، مسأله 196
3- کتاب‌الأم، ج 2، ص 155
4- المبسوط، سرخسی، ج 4، صص 171 و 167؛ حاشیه ابن عابدین، ج 2، ص 639
5- مغنی، ابن قدامه، ج 3، ص 21
6- الفقه علی المذاهب الأربعه، ج 1، ص 686
7- فتاوی اللجنة الدائمه، ج 11، ص 125
8- تحریرالأحکام، ج 1، ص 560
9- غنیة النزوع، ص 197
10- وسائل الشیعه، ج 14، ص 303
11- وسائل الشیعه، ج 14، ص 301


ص: 23
در کراهت و حرمت استعمال حنا برای زینت و نیز بوییدن گل، اختلاف است. [۴۶][۴۷][۴۸]
«فضیلت کدام عمره بیشتر است، عمره ماه رجب یا عمره در ماه رمضان؟ حضرت در پاسخ فرمودند: نه، بلکه عمره در ماه رجب افضل است.» (1)
حضرت صادق (ع) در روایتی دایره عمره رجبیه را وسیع بیان فرموده؛ بدین صورت که: «اگر شخصی در ماه رجب مُحرم شود و در ماه شعبان اعمال عمره را پایان دهد، عمره‌اش عمره رجبیه است؛ و اگر در غیر ماه رجب مُحرم شود و طواف عمره را در ماه رجب انجام دهد، باز عمره او عمره رجبیه خواهد بود.» (2)
محقق بحرانی/ پس از آن‌که درباره فضیلت عمره مبتوله (مفرده) سخن به میان می‌آورد و روایات ویژه این باب را ذکر می‌کند، اینگونه ادامه می‌دهد:
«و یکفی فی کونها رجبیة حصول الهلال بها فی رجب و إن وقعت الأفعال فی شعبان».
«برای درک عمره رجبیه، کافی است در لحظات آخر ماه رجب محرم شود، اگر چه اعمال دیگر عمره را در ماه شعبان انجام دهد.» (3)
ج) تکرار عمره
تکرار عمره، همانند انجام یکبار آن، مستحب است؛ لیکن میان فقها، در مقدار فاصله بین دو عمره اختلاف است. کسانی مانند حضرت امام خمینی 1 قائل به فاصله 30 روز هستند و در کمتر از آن تکرار عمره باید به قصد رجاء باشد. برخی قائل به فاصله یک ماه قمری می‌باشند؛ به‌طوری که اگر یک عمره را در آخر یک ماه و عمره دیگر را در اولِ ماهِ بعد انجام دهد، صحیح است. بعضی دیگر فتوا به جواز تکرار آن در هر 10 روز داده‌اند و دیگر فقیهان، عمره‌گزاری در هر روز را جایز می‌دانند. (4)
دعای ویژه احرام عمره مفرده یا مبتوله
مرحوم ابوالصلاح حلبی، در کتابش (کافی)، دعای ویژه احرام عمره مفرده را آورده است که آن را در جای دیگر نیافتم؛ گفتنی است دعاهایی که در مناسک و رساله‌های حج و عمره آمده، تنها دعای احرام حج است و از دعای احرام عمره مفرده ذکری به میان نیامده است:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أُرِیدُ الْعُمْرَةَ فَیَسِّرْهَا لِی وَ أَعِنِّی عَلَی أَدَائِهَا فَإِنْ عَرَضَ لِی عَارِضٌ یَحْبِسُنِی فَحُلَّنِی حَیْثُ حَبَسْتَنِی لِقَدَرِکَ الَّذِی قَدَّرْتَ عَلَیَّ. أَحْرَمَ لَکَ شَعْرِی وَ بَشَرِی مِنَ النِّسَاءِ وَ الطِّیبِ وَ الصَّیدِ وَ مِنْ کُلِّ مَا یَحْرُمُ عَلَی الْمُحْرِمِینَ. أَبْتَغِی بِذَلِکَ وَجْهَکَ وَ الدَّارَ اْلآخِرَةَ». (5)


1- همان.
== سایر احکام احرام ==
2- وسائل الشیعه، ج 14، ص 302
احرام احکام فرعی دیگری نیز دارد که به آنها پرداخته می‌شود:
3- حدائق الناضره، ج 16، ص 330
4- مناسک محشّی، مسأله 184، چاپ پاییز 1385، صص 105- 104
5- الکافی، ابوالصلاح حلبی، ص 221


=منبع=
=== محل احرام ===
[http://miqat.hajj.ir/article_37910.html سایت میقات حج]
محل احرام یکی از میقات‌های تعیین شده است. [۴۹]


=پانویس=
=== شرط نبودن طهارت از حدث ===
طهارت از حدث اکبر و‌ اصغر در احرام شرط نیست. [۵۰]
 
=== ترک احرام بعد از انجام مناسک ===
اگر پس از انجام مناسک متوجه شود که احرام را ترک کرده، چنانچه ترک آن از روی ناآگاهی به مسأله یا فراموشی باشد، نزد مشهور فقها عملش صحیح است. [۵۱]
 
=== انعقاد احرام در حج تمتع، افراد و قرآن ===
انعقاد احرام در حج تمتّع و افراد، تنها با تلبیه است؛ ولی در حج قرآن بنابر قول مشهور هم به تلبیه منعقد می‌شود و هم به اشعار یا تقلید. [۵۲]
 
=== وجوب احرام برای دخول در مکه ===
احرام به حج یا عمره برای داخل شدن در مکّه واجب است. بیمار و کسی که به اقتضای شغلش لازم است به طور مکرر تردد نماید و نیز کسی که از احرام قبلی‌اش یک ماه نگذشته است، می‌توانند بدون احرام وارد مکّه شوند. [۵۳][۵۴]
 
=== کیفیت احرام زن ===
احرام زن مانند احرام مرد است، مگر در آنچه که برای زن استثنا شده است مانند پوشیدن لباس دوخته و پوشاندن سر. [۵۵]
 
=== احرام دوم قبل از اتمام احرام اول ===
پیش از اتمام اعمال احرام قبلی، احرام دوباره جایز نیست. [۵۶]
 
=== خروج از احرام به سبب عذر ===
محرم اگر به سبب احصار یا صدّ از انجام بقیّۀ مناسک بازماند، می‌تواند با شرایطی از احرام خارج شود. [۵۷]
 
== کفّاره ==
برخی اعمال در حال احرام موجب ثبوت کفاره بر محرم می‌گردد:
 
=== اعمال موجب کفاره ===
ارتکاب برخی محرّمات احرام مانند شکار کردن، آمیزش با همسر و نیز بوسیدن و نگاه کردن با لذّت به او، استمناء، پوشاندن سر برای مرد، استعمال بوی خوش، پوشیدن لباس دوخته، سایه قرار دادن بر سر در حال حرکت به قول مشهور، ناخن گرفتن، ازالۀ مو از بدن، جدال و قطع گیاه حرم، موجب ثبوت کفّاره می‌گردد، [۵۸] امّا ارتکاب محرّمات دیگر، کفّاره ندارد. [۵۹]
 
=== انجام اعمال موجب کفاره توسط دیوانه یا سهوا ===
به قول مشهور، کفّاره از دیوانه و نیز کسی که از روی ناآگاهی یا فراموشی مرتکب یکی از محرّمات دارای کفّاره- جز شکار- شده باشد ساقط است. [۶۰]
 
== منابع ==
[http://lib.eshia.ir/23017/1/299/%D9%83%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۱]
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]]
[[رده:حج]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۱۸

احرام نخستین عمل از مناسک عمره و حج است. احرام با نیت و تلبیه و پوشیدن دو جامه احرام تحقق می‌یابد. به کسی که لباس احرام را بپوشد مُحرِم گفته می‌شود.

تعاریف ارائه شده برای احرام

تعریف‌های مختلفی از احرام در فقه شده است:

۱. ماهیّت ترکیب یافته از پوشیدن دو جامۀ احرام، نیّت و تلبیه.[۱]

۲. عمل مرکّب از نیّت و تلبیه.[۲]

۳. آمادگی نفسانی بر ترک محرّمات تا پایان مناسک. [۳]

۴. واقع ساختن تلبیه همزمان با نیّت حج یا عمره، پوشیدن دو جامۀ احرام و واقع ساختن تلبیه مقارن با نیّت،[۴]

۵. صفت اعتباری برآمده از یکی از دو سبب:

الف. التزام به ترک محرّمات یا قصد ترک آنها،[۵]

ب. تلبیه، آنچه بر تلبیه مترتّب می‌گردد.[۶]

احرام در لغت و اصطلاح

اِحرام در لغت به معنای منع کردن[۷]و در اصطلاح فقهی با معنای ورود در نماز یا حج یا عمره گویند.[۸]

در این نوشته مراد «اِحرام حج» می‌باشد.

از این موضوع در باب حج بحث شده و مهم‌ترین مباحث آن عبارت است از:

مقدّمات احرام

کوتاه نکردن موی سر و ریش از اول ذیقعده برای حاجی و یک ماه قبل از عمره برای عمره‌گزار به قول مشهور، گرفتن ناخن و شارب، نظافت کردن خود، غسل احرام، محرم شدن پس از فریضه و خواندن نماز احرام، از مقدّمات و مستحبات قبل از احرام به شمار می‌روند.[۹] [۱۰] [۱۱]

احکام احرام

احرام در بردارندۀ فعل‌ها و ترک‌هایی است. افعال یا واجب است یا مستحب و ترک‌ها نیز یا حرام است یا مکروه.

واجبات احرام

واجباتی که برای تحقق احرام شرط می‌باشد:

لباس احرام برای مرد

پوشیدن دو جامۀ احرام برای مرد که یکی ازار (لنگ) نام دارد و از ناف تا زانو را می‌پوشاند و دیگری رداء که بر دوش انداخته شود.[۱۲] لباس احرام باید شرایط لباس نمازگزار را داشته باشد.[۱۳]

لباس احرام برای زن

در لباس احرام زن کیفیّت خاصی شرط نیست و در این که می‌تواند حریر خالص بپوشد یا نه، اختلاف است.[۱۴]

نیت

نیّت کردن در تحقق احرام شرط است.[۱۵]

تلبیه

تلبیه (گفتن لبّیک‌های چهارگانه).[۱۶][۱۷]

مستحبات احرام

۱. تکرار تلبیه در حال احرام به ویژه هنگام خوابیدن و برخاستن از خواب، بر آمدن بر بلندی و فرود آمدن از آن و پس از هر نماز واجب و مستحب و هنگام سحر.

۲. بلند کردن صدا به تلبیه برای مرد به قول مشهور.

۳. تلفّظ آنچه نیّت می‌نماید.

۴. شرط کردن با خدا هنگام احرام مبنی بر خروج از احرام در صورت پیدایش حادثه‌ای که مانع ادامۀ مناسک گردد.

۵. احرام در لباس سفید و از جنس پنبه.[۱۸][۱۹] [۲۰]

محرّمات احرام

۱. شکار حیوان وحشی صحرایی و نیز ذبح آن، نشان دادن آن به شکارچی، نگهداری آن تا وقتی که بمیرد یا دیگری آن را شکار کند و خوردن گوشت آن، هر چند غیر محرم آن را شکار کرده باشد.[۲۱]

۲. آمیزش با همسر و نیز بوسیدن، لمس و نگاه کردن از روی لذّت به او.

۳. عقد ازدواج برای خود یا دیگری و نیز شاهد بر عقد بودن به قول مشهور.

۴. استمناء.[۲۲]

۵. استعمال عطر؛ البته در این که استعمال همۀ انواع عطر حرام است یا برخی از انواع آن مانند مشک، عود و عنبر، اختلاف است. قول نخست به مشهور نسبت داده شده است. به قول مشهور، استعمال خلوق کعبه (چیزی که کعبه را با آن خوش‌بو می‌کنند)، حرام نیست.[۲۳]

۶. گرفتن بینی از بوی بد به قول مشهور.[۲۴]

۷. پوشیدن لباس دوخته برای مرد[۲۵] و قفّازین (دستکشی که زنان عرب در درون آن پنبه می‌گذاردند و می‌پوشیدند تا انگشتان و دستشان پوشیده بماند) برای زن.[۲۶]

۸. سرمه کشیدن به چیز خوش‌بو به قول مشهور. در حرمت و کراهت سرمۀ سیاه کشیدن، اختلاف است.[۲۷]

۹. پوشاندن تمام روی پا برای مرد به قول مشهور.[۲۸]

۱۰. فسوق.

۱۱. جدال.

۱۲. کشتن و انداختن شپش از بدن در صورت آزار نداشتن آن به قول مشهور. در بقیّۀ حشرات مانند پشه، کک و کنه، اختلاف است.[۲۹]

۱۳. انگشتر به دست کردن به قصد زینت و نیز استعمال زیور آلات برای زن به قصد زینت به قول مشهور.[۳۰]

۱۴. استعمال روغن خوش‌بو و مالیدن هر نوع روغن به بدن به قول مشهور.[۳۱]

۱۵. ازالۀ مو از بدن به تراشیدن یا کندن و مانند آن مگر به جهت ضرورت.[۳۲]

۱۶. پوشاندن سر برای مرد.[۳۳]

۱۷. ارتماس (سر در آب فرو بردن).

در این که ارتماس به طور مستقل از محرّمات احرام است یا از مصادیق عنوان قبلی یعنی پوشاندن سر به شمار می‌رود، اختلاف است. بنابر قول اول، حرمت آن مشترک بین زن و مرد است، ولی بنابر قول دوم، اختصاص به مرد دارد.[۳۴]

۱۸. پوشاندن صورت با روبند برای زن، لیکن به قول مشهور اسدال جایز است.[۳۵]

۱۹. سایه قرار دادن بالای سر در حال حرکت و سیر بین منازل مکّه و مدینه برای مرد مگر به جهت ضرورت و عذر. در این که حکم یاد شده اختصاص به سواره دارد یا پیاده را نیز شامل می‌شود، اختلاف است. [۳۶][۳۷]

۲۰. ناختن گرفتن. [۳۸]

۲۱. کندن و قطع کردن درخت یا گیاه حرم[۳۹] جز درخت میوه و گیاه اذخر و آنچه در ملک انسان روییده است. [۴۰]

۲۲. حمل سلاح بدون ضرورت به قول مشهور. [۴۱]

۲۳. غسل دادن و حنوط کردن محرم میّت با کافور. [۴۲]

۲۴. نگاه کردن در آیینه به قول مشهور. [۴۳][۴۴] [۴۵]

مکروهات احرام

۱. احرام در لباس سیاه، راه راه و چرکین.

۲. خوابیدن بر رختخواب و بالش زرد.

۳. حمّام کردن و کیسه و مانند آن بر بدن کشیدن.

۴.لبّیک گفتن در پاسخ کسی که او را صدا می‌زند.

در کراهت و حرمت استعمال حنا برای زینت و نیز بوییدن گل، اختلاف است. [۴۶][۴۷][۴۸]

سایر احکام احرام

احرام احکام فرعی دیگری نیز دارد که به آنها پرداخته می‌شود:

محل احرام

محل احرام یکی از میقات‌های تعیین شده است. [۴۹]

شرط نبودن طهارت از حدث

طهارت از حدث اکبر و‌ اصغر در احرام شرط نیست. [۵۰]

ترک احرام بعد از انجام مناسک

اگر پس از انجام مناسک متوجه شود که احرام را ترک کرده، چنانچه ترک آن از روی ناآگاهی به مسأله یا فراموشی باشد، نزد مشهور فقها عملش صحیح است. [۵۱]

انعقاد احرام در حج تمتع، افراد و قرآن

انعقاد احرام در حج تمتّع و افراد، تنها با تلبیه است؛ ولی در حج قرآن بنابر قول مشهور هم به تلبیه منعقد می‌شود و هم به اشعار یا تقلید. [۵۲]

وجوب احرام برای دخول در مکه

احرام به حج یا عمره برای داخل شدن در مکّه واجب است. بیمار و کسی که به اقتضای شغلش لازم است به طور مکرر تردد نماید و نیز کسی که از احرام قبلی‌اش یک ماه نگذشته است، می‌توانند بدون احرام وارد مکّه شوند. [۵۳][۵۴]

کیفیت احرام زن

احرام زن مانند احرام مرد است، مگر در آنچه که برای زن استثنا شده است مانند پوشیدن لباس دوخته و پوشاندن سر. [۵۵]

احرام دوم قبل از اتمام احرام اول

پیش از اتمام اعمال احرام قبلی، احرام دوباره جایز نیست. [۵۶]

خروج از احرام به سبب عذر

محرم اگر به سبب احصار یا صدّ از انجام بقیّۀ مناسک بازماند، می‌تواند با شرایطی از احرام خارج شود. [۵۷]

کفّاره

برخی اعمال در حال احرام موجب ثبوت کفاره بر محرم می‌گردد:

اعمال موجب کفاره

ارتکاب برخی محرّمات احرام مانند شکار کردن، آمیزش با همسر و نیز بوسیدن و نگاه کردن با لذّت به او، استمناء، پوشاندن سر برای مرد، استعمال بوی خوش، پوشیدن لباس دوخته، سایه قرار دادن بر سر در حال حرکت به قول مشهور، ناخن گرفتن، ازالۀ مو از بدن، جدال و قطع گیاه حرم، موجب ثبوت کفّاره می‌گردد، [۵۸] امّا ارتکاب محرّمات دیگر، کفّاره ندارد. [۵۹]

انجام اعمال موجب کفاره توسط دیوانه یا سهوا

به قول مشهور، کفّاره از دیوانه و نیز کسی که از روی ناآگاهی یا فراموشی مرتکب یکی از محرّمات دارای کفّاره- جز شکار- شده باشد ساقط است. [۶۰]

منابع

فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۱

پانویس

  1. حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعة، ج۴، ص۴۳.
  2. حلی، ابن ادریس، السرائر، ج۱، ص۵۲۷.
  3. عاملی، محمد بن مکی، غایة المراد فی شرح نکت الإرشاد، ج۱، ص۳۸۹.
  4. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۹۷-۱۹۹.
  5. طباطبایی حکیم، محسن، مستمسک العروة، ج۱۱، ص۳۵۹.
  6. خوئی، ابوالقاسم، المعتمد فی شرح العروة الوثقی، ج۳، ص۲۵۴.
  7. قیومی مقری، احمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ص۷۲.
  8. انصاری، محمدعلی، الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۰۵.
  9. طباطبایی، علی، مستند الشیعة، ج۱۱، ص۲۶۳-۲۸۰.
  10. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۱۵، ص۲.
  11. بحرانی، یوسف، الحدائق الناظرة، ج۱۵، ص۹.
  12. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۳۲-۲۳۶.
  13. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۳۹-۲۴۲.
  14. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۴۲-۲۴۵.
  15. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۹۹.
  16. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۱۵.
  17. انصاری، محمدعلی، الموسوعة‌ الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۰۸.
  18. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۷۲-۲۸۲.
  19. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ‌ ص۲۸۲-۲۷۸.
  20. انصاری، محمدعلی، الموسوعة‌ الفقهیة المیسرة، ج۱، ص۳۱۰.
  21. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۸۶.
  22. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۹۷-۳۰۸.
  23. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۱۷-۳۲۹.
  24. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۳۱.
  25. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۳۵.
  26. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۴۱.
  27. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۴۶.
  28. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۴۹.
  29. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۵۵-۳۶۸.
  30. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۰-۳۷۲.
  31. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۴-۳۷۶.
  32. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۷۷.
  33. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۸۲.
  34. خوئی، ابوالقاسم، معتمد العروة، ج۳، ص۴۸۰.
  35. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۸۹-۳۹۱.