۲٬۸۸۰
ویرایش
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'رده:اصطلاحات اسلامی' به 'رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی') |
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' های ' به 'های ') |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
== ریشه تبری == | == ریشه تبری == | ||
در طول تاریخ اسلام تبرّی جویی ها یا ریشه در مسائل کلامی و اعتقادی از جمله مسئله امامت و جانشینی پیامبر داشته یا از اغراض و | در طول تاریخ اسلام تبرّی جویی ها یا ریشه در مسائل کلامی و اعتقادی از جمله مسئله امامت و جانشینی پیامبر داشته یا از اغراض و نزاعهای سیاسی و گاه انگیزههای شخصی ناشی شده است.<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج4، ص54، 56ـ58</ref> در این میان اصل تبرّی در کنار تولّی، جایگاه ویژه و بار معنایی خاصی در مذهب شیعه دارد و یکی از آموزههای اساسی پیروان این مذهب به شمار میآید، از این رو این مقاله عمدتاً به تبیین این آموزه اختصاص دارد. | ||
== تبری در قرآن == | == تبری در قرآن == | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
احادیث بسیاری نیز از پیامبر اکرم و امامان شیعه علیهمالسلام روایت شده که متضمن معنای تبرّی است؛ برای مثال در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به حضرت علی علیهالسلام آمده است: «اَنا سِلْمٌ لِمَنْ سالَمْتَ و حَرْبٌ لِمَنْ حارَبْتَ»من با هر کس که تو با او در صلح باشی در صلحم و با هر کس که تو با او بجنگی در جنگم، یا «امامانِ پس از من دوازده نفرند و انکار هر یک انکار من است» و نیز سخن ایشان درباره علی و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام: «اَنا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ و سِلْمٌ لِمَنْ س'الَمَکُمْ».<ref> ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیه، 1412، ص 78ـ81؛ ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیه، همو، 1410، ص125؛ اخطب خوارزم، المناقب، ص61؛ حرّ عاملی، ج16، ص177ـ183</ref> | احادیث بسیاری نیز از پیامبر اکرم و امامان شیعه علیهمالسلام روایت شده که متضمن معنای تبرّی است؛ برای مثال در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به حضرت علی علیهالسلام آمده است: «اَنا سِلْمٌ لِمَنْ سالَمْتَ و حَرْبٌ لِمَنْ حارَبْتَ»من با هر کس که تو با او در صلح باشی در صلحم و با هر کس که تو با او بجنگی در جنگم، یا «امامانِ پس از من دوازده نفرند و انکار هر یک انکار من است» و نیز سخن ایشان درباره علی و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام: «اَنا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ و سِلْمٌ لِمَنْ س'الَمَکُمْ».<ref> ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیه، 1412، ص 78ـ81؛ ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیه، همو، 1410، ص125؛ اخطب خوارزم، المناقب، ص61؛ حرّ عاملی، ج16، ص177ـ183</ref> | ||
امامان شیعه نیز به | امامان شیعه نیز به مناسبتهای مختلف، تبرّی را از لوازم اسلام و ایمان خوانده و آن را واجب دانستهاند و مصادیق مشمول این حکم واجب را برشمرده اند: کسانی که به عترت پیامبر ظلم کردند و حرمت ایشان را شکستند، سنّت رسول خدا را تغییر دادند، برگزیدگان اصحاب پیامبر را تبعید نمودند، اموال فقرا را بین ثروتمندان تقسیم کردند، ناکثین پیمان شکنان جمل، قاسطین معاویه و طرفدارانش، مارقین خوارج، تمام پیشوایان گمراهی و رهبران ستمکار، قاتل حضرت علی و همه قاتلان ائمه و اهل بیت علیهمالسلام.<ref> ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیه، 1362 ش، ج2، ص607ـ608؛ مجلسی، ج10، ص358، ج65، ص263</ref> | ||
توجه به این نکته لازم است که از نظر شیعیان، چنان نیست که هر مسلمان غیرشیعی مصداق وجوب تبرّی باشد بلکه صرفاً افرادی مشمول این حکم اند که به تعبیر روایات و منابع فقهی، نسبت به عترت پیامبر اکرم با علم به حقانیت آنان «نَصْب عداوت» کردهاند عَلَم دشمنی برافراشته اند یا همچون غُلات معتقد به الوهیت حضرت علی یا انسانی دیگر بوده و یا مانند مفوضه قایل بودهاند که امر آفرینش و روزی دادن و زندگی بخشیدن و میراندن به پیامبر اکرم و حضرت علی واگذار شده است.<ref> رجوع کنید به ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیه، 1412، ص71ـ76؛ طباطبائی یزدی، العروه الوثقی، ج1، ص67ـ68؛ نراقی، مستند الشیعه فی احکام الشریعه، ج1، ص204</ref> | توجه به این نکته لازم است که از نظر شیعیان، چنان نیست که هر مسلمان غیرشیعی مصداق وجوب تبرّی باشد بلکه صرفاً افرادی مشمول این حکم اند که به تعبیر روایات و منابع فقهی، نسبت به عترت پیامبر اکرم با علم به حقانیت آنان «نَصْب عداوت» کردهاند عَلَم دشمنی برافراشته اند یا همچون غُلات معتقد به الوهیت حضرت علی یا انسانی دیگر بوده و یا مانند مفوضه قایل بودهاند که امر آفرینش و روزی دادن و زندگی بخشیدن و میراندن به پیامبر اکرم و حضرت علی واگذار شده است.<ref> رجوع کنید به ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیه، 1412، ص71ـ76؛ طباطبائی یزدی، العروه الوثقی، ج1، ص67ـ68؛ نراقی، مستند الشیعه فی احکام الشریعه، ج1، ص204</ref> | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
مروان بن حکم در زمان حکومت بر مدینه به رغم مُفاد صلحنامه امام حسن علیهالسلام و معاویه حتی در حضور امام حسن، حضرت علی را سبّ میکرد و از وی تبرّی میجست و نیز در ترویج سبّ و دشنام و تبرّی از ایشان میکوشید. وی در زمان حکومت بر مصر نیز این شیوه را ادامه داد. تا زمان حکومت عمر بن عبدالعزیز 9ـ101 در بیشتر بلاد اسلامی وضع به همین منوال بود و او با صدور بخشنامه برائت جستن از امیرمؤمنان علیهالسلام و سبّ آن حضرت را منع کرد.<ref>رجوع کنید به مسعودی، مروج، ج4، ص17؛ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج4، ص58ـ59</ref> | مروان بن حکم در زمان حکومت بر مدینه به رغم مُفاد صلحنامه امام حسن علیهالسلام و معاویه حتی در حضور امام حسن، حضرت علی را سبّ میکرد و از وی تبرّی میجست و نیز در ترویج سبّ و دشنام و تبرّی از ایشان میکوشید. وی در زمان حکومت بر مصر نیز این شیوه را ادامه داد. تا زمان حکومت عمر بن عبدالعزیز 9ـ101 در بیشتر بلاد اسلامی وضع به همین منوال بود و او با صدور بخشنامه برائت جستن از امیرمؤمنان علیهالسلام و سبّ آن حضرت را منع کرد.<ref>رجوع کنید به مسعودی، مروج، ج4، ص17؛ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج4، ص58ـ59</ref> | ||
با این همه تا زمان قدرت یافتن عباسیان همان سنّت اموی ادامه یافت.<ref>ابن سعد، ترجمه الحسین و مقتله، ص143ـ144؛ مَقریزی، اتعاظ الحنفا، 1270، ج2، ص338</ref> در میان خلفای عباسی، متوکل<ref>حک: 232ـ247</ref> به دشمنی با علی علیهالسلام و خاندان او مشهور است. وی در 236 دستور داد تا شیعیانِ علی را آزار و اذیت و از مصر اخراج کنند.<ref>ابن اثیر، ج7، ص55ـ56؛ مقریزی، اتعاظ الحنفا، 1270، ج2، ص339</ref> موارد دیگری نیز از این گونه تضییقات و تبرّی | با این همه تا زمان قدرت یافتن عباسیان همان سنّت اموی ادامه یافت.<ref>ابن سعد، ترجمه الحسین و مقتله، ص143ـ144؛ مَقریزی، اتعاظ الحنفا، 1270، ج2، ص338</ref> در میان خلفای عباسی، متوکل<ref>حک: 232ـ247</ref> به دشمنی با علی علیهالسلام و خاندان او مشهور است. وی در 236 دستور داد تا شیعیانِ علی را آزار و اذیت و از مصر اخراج کنند.<ref>ابن اثیر، ج7، ص55ـ56؛ مقریزی، اتعاظ الحنفا، 1270، ج2، ص339</ref> موارد دیگری نیز از این گونه تضییقات و تبرّی جوییهای برخی پیروان مذاهب نسبت به شیعیان علی علیهالسلام گزارش شده که گاه به مداخله خلفا و حاکمان برای پایان دادن به آن آزارها میانجامیده است.<ref>رجوع کنید به تنوخی، نشوار المحاضره و اخبار المذاکره، ج2، ص44، 231ـ233؛ صولی، اخبار الراضی بالله و المتقی بالله، ص135ـ136؛ مسکویه، ج1، ص322؛ ابن اثیر، ج8، ص307ـ308؛ یاقوت حموی، معجم الادباء، ج18، ص57ـ58</ref> | ||
== ابراز تبری == | == ابراز تبری == |
ویرایش