۸٬۱۵۰
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ویرایش}} | |||
وفد به معنى واردشدن به محضر حكمران براى ارسال پيام، استمداد، اعلان الحاق و نحو آن است. | '''وفد''' به معنى واردشدن به محضر حكمران براى ارسال پيام، استمداد، اعلان الحاق و نحو آن است. | ||
= وفد در لغت = | = وفد در لغت = | ||
وافد شخص <ref>الصحاح، ج2، ص: 553</ref> و یا گروهی <ref>جمهرة اللغة؛ ج2؛ ص674</ref>که بهعنوان فرستادهی <ref>تاج العروس؛ ج5؛ ص321</ref> از سوی انسانی محترم و یا مجموعهای از انسانها بهسوی بزرگی یا امیری یا مَلِکی فرستاده میشوند <ref>تهذيب اللغة؛ ج14؛ ص140</ref>این هیئتهای نمایندگی به جهت زیارت و یا ابلاغ پیام و یا یاری خواستن و یا طلب نیکوییکردن و یا ... <ref>النهاية في غريب الحديث و الأثر؛ ج5؛ ص209</ref>و یا برای بیان حوائج و طلب آن فرستاده میشوند. <ref>مفردات ألفاظ القرآن؛ ص877</ref> البته وقتی به این هیئت نمایندگی وفد گفته میشود که سواره آمده باشند و شهسواران ارجمند (الرکبان المکرمون) باشند. <ref>لسان العرب؛ ج3؛ ص464.</ref> <br> | وافد شخص <ref>الصحاح، ج2، ص: 553</ref> و یا گروهی <ref>جمهرة اللغة؛ ج2؛ ص674</ref>که بهعنوان فرستادهی <ref>تاج العروس؛ ج5؛ ص321</ref> از سوی انسانی محترم و یا مجموعهای از انسانها بهسوی بزرگی یا امیری یا مَلِکی فرستاده میشوند <ref>تهذيب اللغة؛ ج14؛ ص140</ref>این هیئتهای نمایندگی به جهت زیارت و یا ابلاغ پیام و یا یاری خواستن و یا طلب نیکوییکردن و یا ... <ref>النهاية في غريب الحديث و الأثر؛ ج5؛ ص209</ref>و یا برای بیان حوائج و طلب آن فرستاده میشوند. <ref>مفردات ألفاظ القرآن؛ ص877</ref> البته وقتی به این هیئت نمایندگی وفد گفته میشود که سواره آمده باشند و شهسواران ارجمند (الرکبان المکرمون) باشند. <ref>لسان العرب؛ ج3؛ ص464.</ref> <br> |