۸۵٬۹۵۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقالهها') |
جز (جایگزینی متن - 'خارق العاده' به 'خارقالعاده') |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
باید گفت جهت درک عمیقتر مساله لازم است بین مقام ثبوت و اثبات فرق گذاشته شود چون گاهی بحث در این است که :ایا برای فرد جامعه امکان تخلف و فاصله گرفتن از اندیشه حاکم بر اجتماع و بلکه امکان تاثیرگذاری بر روح جمعی هست یا خیر و گاهی بحث در وجود خارجی و بالفعل انسانهاست به اینکه آیا در خارج و در جامعه روح جمعی غالب و حاکم بر روح افراد هست یا خیر و به اصطلاح بحث اول در مقام امکان و بحث دوم در مقام وقوع است و مساله مهم مرحله اول بحث میباشد چون بدیهی است که عالم وقوع و خارج ملاک حقیقت نیست بلکه باید واقع را انگونه که هست بشناسیم تا به حقیقت نائل گردیم. | باید گفت جهت درک عمیقتر مساله لازم است بین مقام ثبوت و اثبات فرق گذاشته شود چون گاهی بحث در این است که :ایا برای فرد جامعه امکان تخلف و فاصله گرفتن از اندیشه حاکم بر اجتماع و بلکه امکان تاثیرگذاری بر روح جمعی هست یا خیر و گاهی بحث در وجود خارجی و بالفعل انسانهاست به اینکه آیا در خارج و در جامعه روح جمعی غالب و حاکم بر روح افراد هست یا خیر و به اصطلاح بحث اول در مقام امکان و بحث دوم در مقام وقوع است و مساله مهم مرحله اول بحث میباشد چون بدیهی است که عالم وقوع و خارج ملاک حقیقت نیست بلکه باید واقع را انگونه که هست بشناسیم تا به حقیقت نائل گردیم. | ||
با این نگرش به تحلیل محتمل اول میپردازیم – حاکمیت روح فرد بر جامعه – اصالت فرد - : | با این نگرش به تحلیل محتمل اول میپردازیم – حاکمیت روح فرد بر جامعه – اصالت فرد - : | ||
باید گفت هرگاه انسان را بدقت مورد مطالعه قرار دهیم اذعان به خلقت پیچیده و | باید گفت هرگاه انسان را بدقت مورد مطالعه قرار دهیم اذعان به خلقت پیچیده و خارقالعاده او خوهیم کرد. امروز به اثبات رسیده است که :قدرت و استعدادهای نهفته در انسان فوق تصور ادمی است وروح انسان مرکز و منشا انواع قدرتها و انرژیهاست و بتعبیر قرآن انسان توان نفوذ و تسخیر بر جمیع پدیدههای طبیعت را دارد: | ||
"أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ": | "أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ": | ||
آیا ندیدهاید که خدا هر چه را که در آسمانها و زمین است مسخر شما نموده است؟ | آیا ندیدهاید که خدا هر چه را که در آسمانها و زمین است مسخر شما نموده است؟ | ||
و بتعبیر امیر المومنین علیهالسلام : وتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر | و بتعبیر امیر المومنین علیهالسلام : وتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر | ||
بنابراین انسان مظهر جمال و جلال و قدرت خداست اوست که میتواند در اثر فعلیت رسیدن استعدادهای نهفته اش به اوج قله هستی صعود نموده و با کمال مطلق ارتباط بر قرار نماید امروزه نیزمی میبینیم گاه یک فرد در اثر نبوغ و استعداد | بنابراین انسان مظهر جمال و جلال و قدرت خداست اوست که میتواند در اثر فعلیت رسیدن استعدادهای نهفته اش به اوج قله هستی صعود نموده و با کمال مطلق ارتباط بر قرار نماید امروزه نیزمی میبینیم گاه یک فرد در اثر نبوغ و استعداد خارقالعاده اش موفق به اختراع چیزی میگردد که نه تنها جامعه عصر خود بلکه جوامع بعد از خود را نیزی تحت تاثیر جدی قرار میدهد. | ||
بنابراین میتوان ادعا نمود که در عالم امکان و ثبوت اراده فرد بر جامعه حاکمیت دارد و روح فردی قابلیت حاکمیت بر روح جمع را داراست و شاهد عینی و عملی آن وجود مقدس انبیاءالهی هستند که تا کنون نیز تفکرات و اندیشههای آنان بر جهان حاکمیت دارد. | بنابراین میتوان ادعا نمود که در عالم امکان و ثبوت اراده فرد بر جامعه حاکمیت دارد و روح فردی قابلیت حاکمیت بر روح جمع را داراست و شاهد عینی و عملی آن وجود مقدس انبیاءالهی هستند که تا کنون نیز تفکرات و اندیشههای آنان بر جهان حاکمیت دارد. | ||
اما مقام اثبات و خارج : در این مرحله ناچاریم وضعیت جوامع و افراد را انگونه که در خارج عمل مینمایند مورد ملاحظه و بررسی قرار دهیم اینجاست که باید اذعان نمائیم که متاسفانه نوع انسانها نسبت به توانائیهای بالقوه و نهفته درونیشان بی توجه بوده بلکه آنها را در وجودشان مدفون مینمایند بحدی که تبدیل به انسانهای مسخ شدهای میگردند که از خویشتن خود نیز بیگانه میشوند یعنی ماهیت انسانی خویش را تبدیل به ماهیت جماد و نبات و حیوان مینمایند : اولئک کالانعام بل هم اضل | اما مقام اثبات و خارج : در این مرحله ناچاریم وضعیت جوامع و افراد را انگونه که در خارج عمل مینمایند مورد ملاحظه و بررسی قرار دهیم اینجاست که باید اذعان نمائیم که متاسفانه نوع انسانها نسبت به توانائیهای بالقوه و نهفته درونیشان بی توجه بوده بلکه آنها را در وجودشان مدفون مینمایند بحدی که تبدیل به انسانهای مسخ شدهای میگردند که از خویشتن خود نیز بیگانه میشوند یعنی ماهیت انسانی خویش را تبدیل به ماهیت جماد و نبات و حیوان مینمایند : اولئک کالانعام بل هم اضل |