ابومنصور صرام: تفاوت میان نسخهها
(←آثار) |
|||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
از شاگردان او [[ابوحازم نیشابوری]](استاد شیخ طوسی) و فرزندش [[ابوالقاسم صرام]] هستند كه مدت زیادی نزد او درس خواندهاند. | از شاگردان او [[ابوحازم نیشابوری]](استاد شیخ طوسی) و فرزندش [[ابوالقاسم صرام]] هستند كه مدت زیادی نزد او درس خواندهاند. | ||
=آثار= | == آثار == | ||
وی دارای تألیفات فراوانی بوده كه معروفترین آنها [[تفسیر القرآن]] است. این كتاب در حجمی وسیع و به صورتی زیبا نوشته شده كه درباره تفسیر و [[تأویل آیات]] [[قرآن كریم]] است و از روایات [[ائمه اطهار(ع)|ائمه معصومین (علیهالسلام)]] بهره گرفته شده است. از كتابهای دیگر او «بیان الدین فی الاصول»، «ابطال القیاس» و «زیاره الرضا (علیهالسلام)» هستند. | |||
وی دارای تألیفات فراوانی بوده كه معروفترین آنها [[تفسیر القرآن]] است. این كتاب در حجمی وسیع و به صورتی زیبا نوشته شده كه درباره تفسیر و [[تأویل آیات]] [[قرآن كریم]] است و از روایات [[ائمه اطهار(ع)|ائمه معصومین علیهالسلام]] بهره گرفته شده است. از كتابهای دیگر او «بیان الدین فی الاصول»، «ابطال القیاس» و «زیاره | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۴۰: | خط ۳۹: | ||
# معالم العلماء، ص174 شماره 981؛ | # معالم العلماء، ص174 شماره 981؛ | ||
# معجم رجال الحدیث، ج23ص66 شماره14877. | # معجم رجال الحدیث، ج23ص66 شماره14877. | ||
# | # | ||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان شیعه]] | [[رده:عالمان شیعه]] | ||
[[رده:محدثان شیعه]] | [[رده:محدثان شیعه]] |
نسخهٔ ۱۹ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۱۹
ابومنصور صرام | |
---|---|
نام کامل | ابومنصور صرام |
نامهای دیگر | صرام |
اطلاعات شخصی | |
روز تولد | قرن چهارم |
محل تولد | نیشابور |
روز درگذشت | 350ق. |
دین | اسلام، شیعه |
شاگردان |
|
آثار |
|
فعالیتها | |
ابومنصور صرام، فقیه، متكلم و مفسر شیعی در قرن چهارم. وی اهل نیشابور بود و در آنجا پرورش یافته است. در كسب دانش همت نشان داد و پس از چندی در علوم فقه، تفسیر و اعتقادات، سرآمد دیگران شد و از عالمان برجسته و رؤسای نیشابور به شمار آمد به طوری كه گفتار او بر دیگران مقدم بود. در همه منابع رجالی شیعه فردی شایسته و مورد اعتماد معرفی شده است. فرزند او «ابوالقاسم» از فقهای عصر خویش بود. دارای تألیفات فراوانی بوده كه معروفترین آنها تفسیر القرآن است.
معرفی اجمالی
ابومنصور صرام، فقیه، متكلم و مفسر شیعی در قرن چهارم. نام او با همین كنیه در منابع آمده و مشخصات پدر و جد او ذكر نشده است. ولادت و وفات او در دست نیست ولی قرائن نشان میدهند كه وفات او در اواسط قرن چهارم اتفاق افتاد، زیرا شیخ طوسی با فرزند او ملاقات داشته اما خود او را ندیده است، بنابراین وی در حیات شیخ طوسی از دنیا رفته بود. وی اهل نیشابور بود و در آنجا پرورش یافته است. از لقب «صرام» بر میآید كه وی (یا پدرش) به تجارت چرم اشتغال داشته و در كنار تحصیل، از این راه كسب درآمد میكرده است.
وی در كسب دانش همت نشان داد و پس از چندی در علوم فقه، تفسیر و اعتقادات، سرآمد دیگران شد و از عالمان برجسته و رؤسای نیشابور به شمار آمد به طوری كه گفتار او بر دیگران مقدم بود. وی در همه منابع رجالی شیعه فردی شایسته و مورد اعتماد معرفی شده است. فرزند او «ابوالقاسم» از فقهای عصر خویش بود. همچنین نوه او «ابوالحسن» از عالمان زمان خود بود. از هم عصران او ابوطیب رازی(م. ح350ق) و ابنعبدك جرجانی(م. ب360ق) هستند. وی در مباحث اعتقادی مانند معاصرش ابنعبدك بر مذهب بغدادیین كه در قول به وعید(خلود در آتش) مشهور بودند، گرایش داشته است اما ابوطیب با آن دو مخالف كرده و قائل به إرجاء(اصالت عقیده و ایمان قلبی) بود. وی همچنین در نیشابور با برخی از رجال اهلسنت مانند ابونصربن ابی الفضل صرام(م382ق) و ابوحامد احمد بن اسماعیل صرام(م333ق، از قاریان بزرگ نیشابور) نیز هم عصر بوده است، اما هیچ خبری از ارتباط وی با آنها گزارش نشده است. همچنین از اساتید او نیز هیچ گزارشی در منابع دیده نمیشود.
شاگردان
از شاگردان او ابوحازم نیشابوری(استاد شیخ طوسی) و فرزندش ابوالقاسم صرام هستند كه مدت زیادی نزد او درس خواندهاند.
آثار
وی دارای تألیفات فراوانی بوده كه معروفترین آنها تفسیر القرآن است. این كتاب در حجمی وسیع و به صورتی زیبا نوشته شده كه درباره تفسیر و تأویل آیات قرآن كریم است و از روایات ائمه معصومین (علیهالسلام) بهره گرفته شده است. از كتابهای دیگر او «بیان الدین فی الاصول»، «ابطال القیاس» و «زیاره الرضا (علیهالسلام)» هستند.
منابع
- لانساب، سمعانی، ج3ص534، ذیل كلمه صرام؛
- جامع الرواه، ج2ص419؛ خلاصه الاقوال، ص301شماره13؛
- رجال ابن داود، ص221 شماره89؛
- طبقات اعلام الشیعه، ج1ص16؛
- الفهرست، طوسی، ص277 شماره 876؛ وص282شماره 909؛
- معالم العلماء، ص174 شماره 981؛
- معجم رجال الحدیث، ج23ص66 شماره14877.