۵٬۵۶۷
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (Heydari صفحهٔ همبستگی اسلامی از دیدگاه قرآن را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به همبستگی اسلامی از دیدگاه قرآن (مقاله) منتقل کرد) |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
2ـ همبستگی مصلحتی و عارضی: | 2ـ همبستگی مصلحتی و عارضی: | ||
اتفاق نظری که از جبر بیرونی و خارج از حقیقت و متن دین پیش میآید. معمولاً در هنگام بروز عوامل | اتفاق نظری که از جبر بیرونی و خارج از حقیقت و متن دین پیش میآید. معمولاً در هنگام بروز عوامل نابودکننده، اختلافات میان فرقهها و مذاهب اسلامی نادیده گرفته میشود و نوعی اتحاد و هماهنگی میان آنها برقرار میگردد و چون این اتحاد معلول عوامل جبری بیرونی خارج از دین است با از بین رفتن آن عوامل بیرونی اتحاد نیز منتفی میگردد و به تناسب نیروی آن عوامل بیرونی میزان اتحاد موقت و مصلحتی نیز کاهش یا افزایش مییابد. اینکه وحدت مصلحتی و عارضی بتواند فرقهها و مذاهب اسلامی را از اتحاد و هماهنگی دائمی و معقول برخوردار سازد انتظاری نابجاست. | ||
3ـ همبستگی معقول: | 3ـ همبستگی معقول: | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
قرار دادن متن کلی دین اسلام به عنوان اعتقاد همه جوامع اسلامی و کنار گذاشتن عقاید شخصی و نظری، فرهنگی محلی، و آرا و نظریات مربوط به اجتهاد گروهی یا شخصی. تحقق این نوع وحدت هیچ مانع عقلی و شرعی ندارد و هر متفکر آگاه از منابع اوّلیه اسلام و طرز تفکر ائمه معصومین و صحابه عادل و متقی و تابعین حقیقی آنان میدانند که پیروی از متن کلّی دین امری ضروری و بدیهی است<ref>موثقی، 1375، ج1، ص28ـ30</ref> | قرار دادن متن کلی دین اسلام به عنوان اعتقاد همه جوامع اسلامی و کنار گذاشتن عقاید شخصی و نظری، فرهنگی محلی، و آرا و نظریات مربوط به اجتهاد گروهی یا شخصی. تحقق این نوع وحدت هیچ مانع عقلی و شرعی ندارد و هر متفکر آگاه از منابع اوّلیه اسلام و طرز تفکر ائمه معصومین و صحابه عادل و متقی و تابعین حقیقی آنان میدانند که پیروی از متن کلّی دین امری ضروری و بدیهی است<ref>موثقی، 1375، ج1، ص28ـ30</ref> | ||
آن هماهنگی و اتحادی که منابع اوّلیه اسلام (قرآن، سنت، عقل سلیم، اجماع) و شخصیتهای پیشتاز اسلامی ـ مثل | آن هماهنگی و اتحادی که منابع اوّلیه اسلام (قرآن، سنت، عقل سلیم، اجماع) و شخصیتهای پیشتاز اسلامی ـ مثل آیتاللهالعظمی حاج سید ابولحسن طباطبائی بروجردی و رهبر اهل سنت شیخ محمد شلتوت ـ در گذشته و حال به آن دعوت نمودهاند نه وحدت مصلحتی و عارضی است ـ که این نوع وحدت را هیچ یک از فرقهها و مذاهب اسلامی به عنوان آرمان اعلای جوامع اسلامی نمیپذیرند ـ و نه وحدت و همبستگی مطلق ـ که عملی نیست ـ بلکه آنان و دیگران بر اساس آنچه که مطلوب جّدی منابع اصلی اسلام بوده و هست، خواستار انطباق حیات اجتماعی و دینی همه جوامع اسلامی بر متن کلی و مشترک دین اسلام هستند که میتواند دربرگیرنده همه فرقهها و مذاهب باشد. این همان وحدت و همبستگی معقول است. | ||
=اهمیت وحدت و هم بستگی در قرآن= | =اهمیت وحدت و هم بستگی در قرآن= | ||
«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً؛ و همگی به ریسمان خدا [قرآن و هرگونه وسیله وحدت الهی] چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت خدا را بر خود | «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً؛ و همگی به ریسمان خدا [قرآن و هرگونه وسیله وحدت الهی] چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت خدا را بر خود یادآورید که چگونه با هم دشمن بودید، و او میان قلبهای شما الفت قرار داد و به برکت نعمت او برادر شدید» (آل عمران/103). | ||
در این آیه خداوند مسلمانان را به یگانگی در راه خدا فراخوانده و چنگ زدن به ریسمان الهی را وسیلهای برای یگانگی دانسته است. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ...» استعاره تمثیلی است، زیرا حالت و موقعیت مسلمانان در تمسک به کتاب خدا و یا در متحد بودنشان تشبیه شده به کسی که از مکان بلند به ریسمان محکم که در آن امنیت هست و از سقوط او جلوگیری مینماید چنگ زده است.<ref>رشیدرضا، بیتا، ج4، ص20</ref> | در این آیه خداوند مسلمانان را به یگانگی در راه خدا فراخوانده و چنگ زدن به ریسمان الهی را وسیلهای برای یگانگی دانسته است. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ...» استعاره تمثیلی است، زیرا حالت و موقعیت مسلمانان در تمسک به کتاب خدا و یا در متحد بودنشان تشبیه شده به کسی که از مکان بلند به ریسمان محکم که در آن امنیت هست و از سقوط او جلوگیری مینماید چنگ زده است.<ref>رشیدرضا، بیتا، ج4، ص20</ref> | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
ز ـ حسن ظن: | ز ـ حسن ظن: | ||
یکی از مبادی اخلاقی در برخورد کارگزاران و دعوتکنندگان اسلامی با یکدیگر حسن ظن و برداشتن عینک بدبینی از روی چشمان خود نسبت به اعمال دیگران است. همیشه دیگران را متهم و کار خود را توجیه نمایند. مؤمن همیشه نفس خود را متهم نموده و تسلیم آن نمیشود و عمل خود را اندک شمرده و نسبت به بندگان خدا و برادران دینی و دعوتکنندگان هممسیر خود حسن ظن داشته و کار آنها را توجیه منطقی مینماید. حسن ظن به خدا و بندگان خدا از بزرگترین شعبههای ایمان است؛ در مقابل، | یکی از مبادی اخلاقی در برخورد کارگزاران و دعوتکنندگان اسلامی با یکدیگر حسن ظن و برداشتن عینک بدبینی از روی چشمان خود نسبت به اعمال دیگران است. همیشه دیگران را متهم و کار خود را توجیه نمایند. مؤمن همیشه نفس خود را متهم نموده و تسلیم آن نمیشود و عمل خود را اندک شمرده و نسبت به بندگان خدا و برادران دینی و دعوتکنندگان هممسیر خود حسن ظن داشته و کار آنها را توجیه منطقی مینماید. حسن ظن به خدا و بندگان خدا از بزرگترین شعبههای ایمان است؛ در مقابل، سوءظن نسبت به خدا و بندگان خدا از شعبههای ضعف ایمان است. سوءظن یکی از خصلتهای بدی است که قرآن و سنت مسلمانان را از آن بر حذر داشته است؛ «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ»(حجرات/12). قرآن نه تنها خواستار دوری از سوءظن شده، بلکه خواستار این است که مسلمان نسبت به برادر دینی خود جز خیر، گمانی نبرد؛ «لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیراً وَ قالُوا هذا إِفْكٌ مُبِینٌ» (نور/12)<ref>قرضاوی، پیشین، ص214ـ218</ref> | ||
ح ـ احترام به یکدیگر: | ح ـ احترام به یکدیگر: | ||
خط ۱۸۵: | خط ۱۸۵: | ||
برای رسیدن به هدف استقرار دین حق در جهان نیاز است ابتدا میان مسلمانان وحدت ایجاد گردد. | برای رسیدن به هدف استقرار دین حق در جهان نیاز است ابتدا میان مسلمانان وحدت ایجاد گردد. | ||
داستان حضرت موسی و هارون دلیل روشنی برای حفظ دین در سایه وحدت و یکپارچگی است؛ زمانی که حضرت موسی جهت لبیک به ندای حق به مناجات پرداخت و هارون را جانشین خود قرار داد و ماجرای پرستش گوساله سامری در میان قوم بنیاسرائیل پیش آمد؛ «یا هارُونُ ما مَنَعَكَ إِذْ رَأَیتَهُمْ ضَلُّوا * أَلاَّ تَتَّبِعَنِ أَ فَعَصَیتَ أَمْرِی» (طه/92و93). قرآن جواب هارون را در مقابل برادر بزرگوارش چنین بیان میکند: «قالَ یا ابن أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْیتِی وَ لا بِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَینَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی» (طه/94). مفهوم این آیه این است که پیامبر خدا، هارون، با وجود انحراف قومش سکوت اختیار نمود و هدفش این نبود که هر گاه حضرت موسی برگشت خودش مشکل را حل نماید بلکه به علت حساسیت تفرقه این امر را به بازگشت حضرت | داستان حضرت موسی و هارون دلیل روشنی برای حفظ دین در سایه وحدت و یکپارچگی است؛ زمانی که حضرت موسی جهت لبیک به ندای حق به مناجات پرداخت و هارون را جانشین خود قرار داد و ماجرای پرستش گوساله سامری در میان قوم بنیاسرائیل پیش آمد؛ «یا هارُونُ ما مَنَعَكَ إِذْ رَأَیتَهُمْ ضَلُّوا * أَلاَّ تَتَّبِعَنِ أَ فَعَصَیتَ أَمْرِی» (طه/92و93). قرآن جواب هارون را در مقابل برادر بزرگوارش چنین بیان میکند: «قالَ یا ابن أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْیتِی وَ لا بِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَینَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی» (طه/94). مفهوم این آیه این است که پیامبر خدا، هارون، با وجود انحراف قومش سکوت اختیار نمود و هدفش این نبود که هر گاه حضرت موسی برگشت خودش مشکل را حل نماید بلکه به علت حساسیت تفرقه این امر را به بازگشت حضرت موسی«علیهالسلام» موکول نمود<ref>اداره پژوهش و نگارش وزارت ارشاد، پیشین، ص175ـ176</ref> | ||
در واقع حضرت هارون برای حفظ دین الهی که از سوی برادرش بر قوم بنیاسرائیل نازل شده بود سکوت نمود تا از تفرقه آنها و نابودی دین موسی جلوگیری نماید. | در واقع حضرت هارون برای حفظ دین الهی که از سوی برادرش بر قوم بنیاسرائیل نازل شده بود سکوت نمود تا از تفرقه آنها و نابودی دین موسی جلوگیری نماید. | ||
خط ۲۴۶: | خط ۲۴۶: | ||
=پانویسها= | =پانویسها= | ||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] |