ابراهیمیه: تفاوت میان نسخهها
خط ۴: | خط ۴: | ||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
نقل شده است که پدر ابراهیم که [[عبداللّه محض]] نام داشت، پس از قیام [[ولیدبنیزیداموی]] اموی در ابواء( منطقه ای نزدیک [[مکه]] در مسیر [[مدینه]]) در مجلسی از همه بزرگان [[بنیهاشم]] موافقت گرفت که پسرش محمد را به عنوان مدعی خلافت [[بنیامیه|بنیامیه]] بشناسند. بدین ترتیب با محمّد که در آن هنگام جوانی 32 ساله بوده بیعت شد، ولی [[امام جعفر صادق]] (ع) از موافقت با وی خودداری کرد و خروج [[بنیهاشم]] را در آن روزگار آشفته مصلحت ندید. از آن زمان به بعد محمّد و برادرش ابراهیم برای رسیدن به خلافت، به سعی و کوشش پرداختند و سفیرانی از سوی خود به سرزمینهای شرقی و غربی [[اسلام]] گسیل میداشتند. پس از پیروزی [[بنیالعباس]] بر [[بنیامیه]] و افتادن خلافت اسلامی به دست [[عبداللّه سفّاح]] وی در دوران کوتاه خلافتش به استحکام بنیان خلافت عباسی مشغول شد و فرصتی برای توجه به فعالیت آن دو برادر نداشت. | نقل شده است که پدر ابراهیم که [[عبداللّه محض]] نام داشت، پس از قیام [[ولیدبنیزیداموی]] اموی در ابواء( منطقه ای نزدیک [[مکه]] در مسیر [[مدینه]]) در مجلسی از همه بزرگان [[بنیهاشم]] موافقت گرفت که پسرش محمد را به عنوان مدعی خلافت [[بنیامیه|بنیامیه]] بشناسند. بدین ترتیب با محمّد که در آن هنگام جوانی 32 ساله بوده بیعت شد، ولی [[امام جعفر صادق]] (ع) از موافقت با وی خودداری کرد و خروج [[بنیهاشم]] را در آن روزگار آشفته مصلحت ندید. از آن زمان به بعد محمّد و برادرش ابراهیم برای رسیدن به خلافت، به سعی و کوشش پرداختند و سفیرانی از سوی خود به سرزمینهای شرقی و غربی [[اسلام]] گسیل میداشتند. پس از پیروزی [[بنیالعباس]] بر [[بنیامیه]] و افتادن خلافت اسلامی به دست [[عبداللّه سفّاح]] وی در دوران کوتاه خلافتش به استحکام بنیان خلافت عباسی مشغول شد و فرصتی برای توجه به فعالیت آن دو برادر نداشت. | ||
پس از مرگ | پس از مرگ سفاح برادرش منصور جانشین او شد و به دفع ایشان پرداخت. در زمان وی، محمّد [[نفسزکیّه]] در اول رجب سال 145 هجری قمری، در مدینه پرچم طغیان برافراشت. از طرف دیگر برادرش ابراهیم که در [[بصره]] هواخواهانی بسیار بر او گرد آمده بودند، به قصد یاری برادر در رمضان سال 145 هجری خروج کرد و در اندک مدتی بر سرزمین عراق و [[اهواز]] و [[فارس]] دست یافت.[[منصورعباسی]] خود به دفع او شتافت و از [[بغداد]] به [[کوفه]] رفت تا ساکنان آن شهر را نگذارد که در این قیام به ابراهیم بپیوندند. سپس سپاهی به سرداری برادرزادهاش عیسیبنموسی به [[حجاز]] فرستاد و در مدینه بر محمّد نفسزکیه غلبه یافت. | ||
عیسیبنموسی پس از کشتن محمّد، به امر منصور برای سرکوبی ابراهیم به بصره فرستاده شد. ابراهیم که هواخواهان بسیاری در بصره داشت، نخست سپاهیان عیسی بنموسی را شکست داد، ولی پس از رسیدن خبر کشته شدن برادرش نفسزکیه در مدینه و اختلافی که بین [[شیعیانحسنی]] یعنی ابراهیمیان با [[شیعیانحسینی]] و طرفداران زیدبنعلی بنحسین روی داد، [[عباسیان]] از تفرقه ایشان استفاده کردند. عیسیبنموسی، ابراهیم را شکست داد و وی بر اثر زخم مهلکی که برداشته بود، در بیست و پنجم ذیقعده سال 145 هجری قمری در گذشت.<ref>ر. ک. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 11 با ویرایش فنی و محتوایی و تغییر برخی از جملات. | عیسیبنموسی پس از کشتن محمّد، به امر منصور برای سرکوبی ابراهیم به بصره فرستاده شد. ابراهیم که هواخواهان بسیاری در بصره داشت، نخست سپاهیان عیسی بنموسی را شکست داد، ولی پس از رسیدن خبر کشته شدن برادرش نفسزکیه در مدینه و اختلافی که بین [[شیعیانحسنی]] یعنی ابراهیمیان با [[شیعیانحسینی]] و طرفداران زیدبنعلی بنحسین روی داد، [[عباسیان]] از تفرقه ایشان استفاده کردند. عیسیبنموسی، ابراهیم را شکست داد و وی بر اثر زخم مهلکی که برداشته بود، در بیست و پنجم ذیقعده سال 145 هجری قمری در گذشت.<ref>ر. ک. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 11 با ویرایش فنی و محتوایی و تغییر برخی از جملات. | ||
</ref> | </ref> |
نسخهٔ ۶ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۱۹
ابراهیمیه پیروان ابراهیمبنعبداللّهبن حسنالمثنی بنحسنبن علیبنأبیطالب (97- 145 هجریقمری) بودند. وی پس از خروج برادرش محمدبنعبداللّه بنحسن معروف به نفسزکیه که در مدینه بر منصورعباسی خروج کرد، او نیز در عراق قیام نمود.
تاریخچه
نقل شده است که پدر ابراهیم که عبداللّه محض نام داشت، پس از قیام ولیدبنیزیداموی اموی در ابواء( منطقه ای نزدیک مکه در مسیر مدینه) در مجلسی از همه بزرگان بنیهاشم موافقت گرفت که پسرش محمد را به عنوان مدعی خلافت بنیامیه بشناسند. بدین ترتیب با محمّد که در آن هنگام جوانی 32 ساله بوده بیعت شد، ولی امام جعفر صادق (ع) از موافقت با وی خودداری کرد و خروج بنیهاشم را در آن روزگار آشفته مصلحت ندید. از آن زمان به بعد محمّد و برادرش ابراهیم برای رسیدن به خلافت، به سعی و کوشش پرداختند و سفیرانی از سوی خود به سرزمینهای شرقی و غربی اسلام گسیل میداشتند. پس از پیروزی بنیالعباس بر بنیامیه و افتادن خلافت اسلامی به دست عبداللّه سفّاح وی در دوران کوتاه خلافتش به استحکام بنیان خلافت عباسی مشغول شد و فرصتی برای توجه به فعالیت آن دو برادر نداشت. پس از مرگ سفاح برادرش منصور جانشین او شد و به دفع ایشان پرداخت. در زمان وی، محمّد نفسزکیّه در اول رجب سال 145 هجری قمری، در مدینه پرچم طغیان برافراشت. از طرف دیگر برادرش ابراهیم که در بصره هواخواهانی بسیار بر او گرد آمده بودند، به قصد یاری برادر در رمضان سال 145 هجری خروج کرد و در اندک مدتی بر سرزمین عراق و اهواز و فارس دست یافت.منصورعباسی خود به دفع او شتافت و از بغداد به کوفه رفت تا ساکنان آن شهر را نگذارد که در این قیام به ابراهیم بپیوندند. سپس سپاهی به سرداری برادرزادهاش عیسیبنموسی به حجاز فرستاد و در مدینه بر محمّد نفسزکیه غلبه یافت. عیسیبنموسی پس از کشتن محمّد، به امر منصور برای سرکوبی ابراهیم به بصره فرستاده شد. ابراهیم که هواخواهان بسیاری در بصره داشت، نخست سپاهیان عیسی بنموسی را شکست داد، ولی پس از رسیدن خبر کشته شدن برادرش نفسزکیه در مدینه و اختلافی که بین شیعیانحسنی یعنی ابراهیمیان با شیعیانحسینی و طرفداران زیدبنعلی بنحسین روی داد، عباسیان از تفرقه ایشان استفاده کردند. عیسیبنموسی، ابراهیم را شکست داد و وی بر اثر زخم مهلکی که برداشته بود، در بیست و پنجم ذیقعده سال 145 هجری قمری در گذشت.[۱]
پانویس
- ↑ ر. ک. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 11 با ویرایش فنی و محتوایی و تغییر برخی از جملات.