confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''ابتریه'''یا بتریه به فتح یا ضمّ باء، شاخهای از فرقه «[[زیدیه|زیدیه]]» بودند که ایشان را [[صالحیه]] نیز میخواندند و از یاران حسنبنصالحبن حیّ و | '''ابتریه''' یا بتریه به فتح یا ضمّ باء، شاخهای از فرقه «[[زیدیه|زیدیه]]» بودند که ایشان را [[صالحیه]] نیز میخواندند و از یاران حسنبنصالحبن حیّ و کثیرالنواء، شاعر معروفاند که او را ابتر لقب داده بودند. | ||
== وجه تسمیه == | == وجه تسمیه == | ||
طوسی در این باب حکایتی به این صورت آورده است: روزی | طوسی در این باب حکایتی به این صورت آورده است: روزی کثیرالنواء و چند تن دیگر نزد [[امام محمد باقر|امام باقر علیهالسلام]] رفتند که زیدبنعلی برادر امام نیز در مجلس حضور داشت. اینان به امام اعلام داشتند که اولاً علی، حسن و حسین علیهمالسلام و ثانیاً [[ابوبکر]] و [[عمر]] را به عنوان ولی خود میشناسند. در این هنگام زید رو به سوی آنان کرد و گفت: آیا از فاطمه علیهاالسلام تبری میجویید؟ امر ما را خراب و منقطع کردید (بترتُم امرَنا) که خدا کارتان را خراب و منقطع کند (بترکماللـه) و از آن زمان ایشان «بتریه» نامیده شدند. <ref>طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۲۳۶، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش.</ref>این حکایت را ظاهراً مخالفان ابتره ساختهاند، زیرا اینان نیز چون سایر فرقههای [[زیدیه]]، زیدبنعلی بنحسین را پیشوای خود و [[امامت]] را خاص فرزندان علی و فاطمه علیهمالسلام میدانستند. | ||
چنین به نظر میرسد که ابتریه | چنین به نظر میرسد که ابتریه که مخفف آن «بتریه» است، به «ابتر» منسوب باشد که لقب کثیرالنواء بوده و این لقب را مغیرةبنسعد، مؤسس فرقه [[مغیریه]] ــ به وی داده است.<ref>حمیری، ابوسعید بن نشوان، ج۱، ص۱۵۵، الحورالعین، به کوشش کمال مصطفی، قاهره، ۱۹۴۸م. | ||
</ref>ابتریه را «صالحیه» نیز گفتهاند زیرا که یکی دیگر از شخصیتهای برجسته این گروه «حسن بن صالح بن حیّ» است و لفظ صالحیّه از نام او گرفته شده است. <ref>نوبختی، حسن بن موسی، ج۱، ص۱۳، فرق الشیعه، نجف، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م. | </ref>ابتریه را «صالحیه» نیز گفتهاند زیرا که یکی دیگر از شخصیتهای برجسته این گروه «حسن بن صالح بن حیّ» است و لفظ صالحیّه از نام او گرفته شده است. <ref>نوبختی، حسن بن موسی، ج۱، ص۱۳، فرق الشیعه، نجف، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م. | ||
</ref> | </ref> | ||
== عقاید ابتریه == | == عقاید ابتریه == | ||
نوبختی میگوید ابتریه میگفتند که برترین مردم پس از پیغمبر و شایستهترین ایشان برای امامت علی (ع) بود. ایشان از هواخواهان استوار و پا برجای علی (ع) بودند، و میگفتند که مخالفان وی اهل [[دوزخ]] و آتشاند ولی بیعت با [[ابوبکر]] و [[عمر]] را درست دانسته و درباره [[عثمان]] خاموش بودند. ایشان بدینگونه استدلال میکردند که گرچه علی (ع) سزاوارتر و شایستهتر از ایشان بود، امّا چون بر آن دو به خلافت سلام گفت [بیعت با ایشان جایز بوده است] و آن درست به معنی این است که کسی را در کاری حقی بوده باشد و آن را به دیگران واگذارد. | نوبختی میگوید ابتریه میگفتند که برترین مردم پس از پیغمبر و شایستهترین ایشان برای امامت علی (ع) بود. ایشان از هواخواهان استوار و پا برجای علی (ع) بودند، و میگفتند که مخالفان وی اهل [[دوزخ]] و آتشاند ولی بیعت با [[ابوبکر]] و [[عمر]] را درست دانسته و درباره [[عثمان]] خاموش بودند. ایشان بدینگونه استدلال میکردند که گرچه علی (ع) سزاوارتر و شایستهتر از ایشان بود، امّا چون بر آن دو به خلافت سلام گفت [بیعت با ایشان جایز بوده است] و آن درست به معنی این است که کسی را در کاری حقی بوده باشد و آن را به دیگران واگذارد. | ||
باید دانست که «بتریه» از اصحاب حدیث و پیروان حسن بن صالح بن حیّ همدانی ثوری کوفی (100- 186 ه) و کثیر النواء، یعنی کثیر هسته فروش از معاصران امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) و از یاران سالم بن ابی حفصه (در گذشته در سال 137 ه)، و حکم بن عتیبه کوفی «در گذشته در سال 115 ه»، و ابوالمقدام ثابت حداد از اصحاب امام سجاد (ع) و امام باقر (ع) و سلمة بن کهیل (در گذشته در سال 122 ه) بودند. همگی ایشان بر این گفتار اجماع کردند که علی (ع) بهترین اصحاب پیغمبر بود، ولی با وجود این، به دستورهای ابوبکر و عمر رفتار کرده است و مانند سفیان ثوری مسح بر موزه و آشامیدن نبیذ مست کننده و خوردن مارماهی را جایز میدانستند، سپس در جنگ علی (ع) و نبرد با محاربانش اختلاف کردند. ضعفای زیدیه که «عجلیه» نام دارند و از یاران هارون بن سعید عجلی (در گذشته در سال 145 ه) هستند، ایشان نیز از بتریه بشمار میروند، آنان مردم را به دوستی علی بن أبیطالب (ع) خواندند، و سپس امامت او را با ولایت ابوبکر و عمر بهم آمیختند. ایشان در نزد سنّیان بهترین فرقه های شیعه هستند، زیرا در عین حالی که علی (ع) را برتر میشمارند امامت ابوبکر و عمر را نیز قبول دارند. امّا عثمان و [[طلحه]] و [[زبیر|زبیر]] را نکوهیده و همراهی و به جنگ بیرون شدن با هر یک از فرزندان علی (ع) را از نظر [[امر به معروف و نهی از منکر|امر به معروف و نهی از منکر]] واجب میدانند. آنان در امامت، شخص معینی را در نظر نمیگیرند، بلکه هر کسی از فرزندان علی (ع) خروج کند، از هر نسلی که باشد، او را امام میدانند. عبدالقاهر بغدادی مینویسد که: بتریه امامت ابوبکر و عمر را درست میدانستند میگفتند اگر مردم به امامت حضرت علی (ع) اقرار میکردند بهتر بود، ولی این عمل موجب فسق و کفر ایشان نخواهد شد. تنها فرقی که این دسته با [[سلیمانیه|سلیمانیه]] دارند آن است که ایشان به عکس سلیمانیه عثمان را هم تکفیر نمیکنند و به همین جهت در نزد اهل سنت محترم هستند. [[ابوالحسن اشعری]] مینویسد که بتریه بر خلاف دیگر فرق شیعه، رجعت مردگان را به این دنیا منکر شدند و علی (ع) را از آن روز امام و خلیفه میدانند که پس از عثمان به وی بیعت کردند. | باید دانست که «بتریه» از اصحاب حدیث و پیروان حسن بن صالح بن حیّ همدانی ثوری کوفی (100- 186 ه) و کثیر النواء، یعنی کثیر هسته فروش از معاصران امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) و از یاران سالم بن ابی حفصه (در گذشته در سال 137 ه)، و حکم بن عتیبه کوفی «در گذشته در سال 115 ه»، و ابوالمقدام ثابت حداد از اصحاب امام سجاد (ع) و امام باقر (ع) و سلمة بن کهیل (در گذشته در سال 122 ه) بودند. همگی ایشان بر این گفتار اجماع کردند که علی (ع) بهترین اصحاب پیغمبر بود، ولی با وجود این، به دستورهای ابوبکر و عمر رفتار کرده است و مانند سفیان ثوری مسح بر موزه و آشامیدن نبیذ مست کننده و خوردن مارماهی را جایز میدانستند، سپس در جنگ علی (ع) و نبرد با محاربانش اختلاف کردند. ضعفای زیدیه که «عجلیه» نام دارند و از یاران هارون بن سعید عجلی (در گذشته در سال 145 ه) هستند، ایشان نیز از بتریه بشمار میروند، آنان مردم را به دوستی علی بن أبیطالب (ع) خواندند، و سپس امامت او را با ولایت ابوبکر و عمر بهم آمیختند. ایشان در نزد سنّیان بهترین فرقه های شیعه هستند، زیرا در عین حالی که علی (ع) را برتر میشمارند امامت ابوبکر و عمر را نیز قبول دارند. امّا عثمان و [[طلحه]] و [[زبیر|زبیر]] را نکوهیده و همراهی و به جنگ بیرون شدن با هر یک از فرزندان علی (ع) را از نظر [[امر به معروف و نهی از منکر|امر به معروف و نهی از منکر]] واجب میدانند. آنان در امامت، شخص معینی را در نظر نمیگیرند، بلکه هر کسی از فرزندان علی (ع) خروج کند، از هر نسلی که باشد، او را امام میدانند. عبدالقاهر بغدادی مینویسد که: بتریه امامت ابوبکر و عمر را درست میدانستند میگفتند اگر مردم به امامت حضرت علی (ع) اقرار میکردند بهتر بود، ولی این عمل موجب فسق و کفر ایشان نخواهد شد. تنها فرقی که این دسته با [[سلیمانیه|سلیمانیه]] دارند آن است که ایشان به عکس سلیمانیه عثمان را هم تکفیر نمیکنند و به همین جهت در نزد اهل سنت محترم هستند. [[ابوالحسن اشعری]] مینویسد که بتریه بر خلاف دیگر فرق شیعه، رجعت مردگان را به این دنیا منکر شدند و علی (ع) را از آن روز امام و خلیفه میدانند که پس از عثمان به وی بیعت کردند. |