|
|
(۲۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{Mbox
| | {{جعبه اطلاعات شخصیت |
| | type = notice | | | عنوان = حجاج بن یوسف |
| | class = ambox-In_use | | | تصویر = حجاج بن یوسف.jpg |
| | image = [[File:Ambox clock.svg|48px|alt=|link=]] | | | نام = حَجّاج بن یوسف ثقفی |
| | css = margin: 1px | | | نامهای دیگر = اشتر |
| | text = این {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|[[راهنما:بخجعفر طیار ش|بخش]]|{{#switch:{{NAMESPACE}} | | | سال تولد = |
| | {{ns:0}} = مقاله | | | تاریخ تولد = |
| | بحث = [[راهنما:صفحه بحث|صفحه بحث]] | | | محل تولد = طائف، روستای بنیصخر |
| | ردهبندی = [[ویکیپدیا:ردهبندی|رده]] | | | سال درگذشت = ۹۵ هجری قمری |
| | راهنما = [[راهنما:فهرست|فهرست]] | | | تاریخ درگذشت = |
| | درگاه = [[ویکیپدیا:درگاه|درگاه]] | | | محل درگذشت = میان راه [[بصره]] و [[کوفه]] |
| | الگو = [[ویکیپدیا:فضای نام الگو|الگو]]
| | | استادان = |
| | کاربر = [[ویکیپدیا:صفحههای کاربری|صفحه کاربری]]
| | | شاگردان = |
| | بحث کاربر = [[ویکیپدیا:صفحههای کاربری|صفحه بحث کاربری]]
| | | دین = |
| | ویکیپدیا = [[ویکیپدیا:فضای نام ویکیپدیا|صفحه ویکیپدیا]]
| | | مذهب = |
| | بحث ویکیپدیا = [[ویکیپدیا:فضای نام ویکیپدیا|صفحه بحث ویکیپدیا]]
| | | آثار = |
| }}}} هماکنون برای {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|{{{2|مدتی کوتاه}}}|{{{1|مدتی کوتاه}}}}} '''تحت ویرایش عمده''' است. این برچسب برای جلوگیری از [[راهنما:تعارض ویرایشی|تعارض ویرایشی]] اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|بخش|صفحه}} انجام ندهید.<br>
| | | فعالیتها = تخریب [[کعبه]] |
| <small>{{#if:{{{زمان|}}}|این پیام در {{{زمان|}}} اضافه شده است.|}} این صفحه آخرینبار در {{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}} ({{کوچک}}ساعت هماهنگ جهانی{{پایان کوچک}}) ({{Time ago|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}) تغییر یافتهاست؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر [{{fullurl:{{FULLPAGENAME}}|action=history}} ویرایش نشده است]، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با در دست ساخت جایگزین میکنید.</small>
| | | وبگاه = |
| <includeonly>{{#ifeq:{{{category}}}|no||{{#switch:{{NAMESPACE}}
| | }} |
| | کاربر
| | '''حَجّاج بن یوسف ثَقَفی''' امیر [[حجاز]] و [[عراق]] در دوره [[عبدالملک بن مروان]] است که برای شکست دادن [[عبدالله بن زبیر]]، [[مسجدالحرام]] را محاصره و بخشی از [[کعبه]] را با منجنیق تخریب کرده و به آتش کشید. او در سال ۷۴ ق. یک سال پس از تخریب، [[خانه خدا]] را به شکل پیش از بازسازی آن توسط عبدالله بن زبیر بازگرداند. |
| | بحث کاربر = <!-- no category -->
| | از حجاج با تعابیر خونریز، ستمگر و کینهجو یادشده است. او [[مدینه]] را به جهت مخالفت مردم آن با عبدالملک آلودهترین شهرها دانسته و احترام مردم به [[منبر]] و قبر حضرت محمد(صلی الله علیه) را به سخره گرفته است. |
| | [[رده:صفحههای سخت در دست ویرایش]]}}}}</includeonly>
| | حجاج بن یوسف در سال ۹۵ ق. در حالی که تعادل روحیاش را از دست داده بود به سبب بیماری خوره یا سل و بیخوابی در شهر واسط مُرد و در همان جا دفن شد. |
| }}<noinclude>
| |
| </noinclude>
| |
|
| |
|
| <div class="wikiInfo">[[پرونده:حجاج بن یوسف.jpg |جایگزین=حجاج بن یوسف|حجاج بن یوسف]]
| | == قبیله و تبار حجاج بن یوسف == |
| {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| | حجاج بن یوسف بن حکم<ref>المنتظم، ج6، ص336</ref> از قبیله ثقیف طائف<ref>انساب الاشراف، ج13، ص352</ref>، و مکنّی به ابومحمد<ref>البدء و التاریخ، ج6، ص28؛ الکامل، ج4، ص585؛ البدایه و النهایه، ج9، ص117</ref> است. مادرش فارعه دختر هَمام بن عروة بن مسعود ثقفی است<ref>انساب الاشراف، ج13، ص353، 407</ref> که پیش از ازدواج با یوسف همسر حارث بن کلده ثقفی<ref>مروج الذهب، ج3، ص125؛ البدایه و النهایه، ج9، ص118</ref> حکیم عرب و به قولی همسر مغیرة بن شعبه ثقفی بوده است<ref>الاغانی، ج6، ص418؛ البدایه و النهایه، ج9، ص118</ref>. |
| !نام
| |
| !حجاج بن یوسف
| |
| |-
| |
| |نام کامل
| |
| |حَجّاج بن یوسف ثقفی
| |
| |-
| |
| |لقب
| |
| |اشتر
| |
| |-
| |
| |نقش برجسته
| |
| |فرمانده پیادهنظام عبدالملک بن مروان • والی حجاز • والی عراق
| |
| |-
| |
| |علت معروفیت
| |
| |خونریزی • تخریب کعبه • بازسازی کعبه
| |
| |-
| |
| |محل تولد
| |
| |طائف • روستای بنیصخر
| |
| |-
| |
| |محل زندگی
| |
| |عراق • حجاز
| |
| |-
| |
| |درگذشت
| |
| |۹۵ق
| |
| |-
| |
| |آرامگاه
| |
| |میان راه بصره و کوفه
| |
| |-
| |
| |}
| |
| </div> | |
|
| |
|
| '''حَجّاج بن یوسف ثَقَفی''' امیر [[حجاز]] و [[عراق]] در دوره [[عبدالملک بن مروان]] است که برای شکست دادن [[عبدالله بن زبیر]]، [[مسجدالحرام]] را محاصره و بخشی از [[کعبه]] را با منجنیق تخریب کرده و به آتش کشید. او در سال ۷۴ق. یک سال پس از تخریب، [[خانه خدا]] را به شکل پیش از بازسازی آن توسط عبدالله بن زبیر بازگرداند.
| | یوسف پدر حجاج بر پایه برخی گزارشها نزد [[عبدالملک بن مروان]] (۶۵–۸۵ق) [[اموی]] از مقام و منزلتی برخوردار و حکمرانی مناطقی را از سوی او عهدهدار بود<ref>البدایه و النهایه، ج9، ص119</ref>. |
|
| |
|
| از [[حجاج]] با تعابیر خونریز، ستمگر و کینهجو یادشده است. او [[مدینه]] را به جهت مخالفت مردم آن با عبدالملک، آلودهترین شهرها دانسته و احترام مردم به [[منبر]] و قبر [[حضرت محمد(ص)]] را به سخره گرفته است. | | == حجاج بن یوسف که بود == |
| | یکی از شخصیتهای مهم در دوره [[بنی امیه|حکومت بنیامیه]] که جایگاه مهمی در استقرار و تحکیم بنای این حکومت داشته حجاج بن یوسف بن حکم بن ابی عقیل بن مسعود بن عامر بن معتب بن مالک بن کعب بن عمرو بن سعد بن عوف بن ثقیف قسی بن منبه بن بکر بن هوازن بن منصور بن عکرمه بن خصفه بن قیس بن عیلان بن مضر از قبیله ثقفی<ref>مسعودی، أبوالحسن علی بن حسین (م 345)؛ التنبیه و الإشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، 1365 ش، ص 292 و البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر (م 279)؛ کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، ط الأولی، 1417/1996، ج 13، ص 352</ref> بود که در سال چهلودو هجری در [[طائف]] دیده به جهان گشود<ref>طبری، محمد بن جریر (م 310)؛ تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ پنجم، 1375 ش، ج 7، ص 2727.</ref>. در برخی منابع آمده است که وی در شبی که [[عمر بن خطاب]] مرد به دنیا آمد. <ref> بلعمی، تاریخنامه طبری، تحقیق محمد روشن، تهران، البرز، چاپ سوم، 1373 ش، ج 4، ص 663</ref> وی کسی بود که عبدالملک در مورد او به پسرش گفت: حجاج بود که ما را بر منبر خلافت قرارداد <ref>الدینوری، أبو محمد عبدالله بن مسلم ابن قتیبه؛ الإمامه و السیاسه، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ج 2، ص 58</ref> و برخی معتقدند که حجاج بلایی بود که [[خداوند]] به دعای عمر بن خطاب بر سر مردم [[عراق]] فرو فرستاده است<ref>مقدسی، مطهر بن طاهر؛ آفرینش و تاریخ (البدء و التاریخ)، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، ج 2، ص 915 و 916</ref>. |
|
| |
|
| حجاج بن یوسف، در سن ۴۵ سالگی در سال ۹۵ق. در حالی که تعادل روحیاش را از دست داده بود، به سبب بیماری خوره یا سل و بیخوابی در شهر واسط درگذشت و در همان جا دفن شد. | | گویند حجاج فردی بود که چشمان تنگ و کمنور داشت و استخوان نشیمنگاهش دارای عیب و نقصان بود. از دیگر ویژگیهای جسمی او دارا بودن ساقهایی بسیار لاغر و نازک، کوچکاندام و با صدایی نازک بود و بالاتنه کوتاهی داشت. کنیهاش <big>ابو محمد</big> بود و مادرش او را <big>کلیب</big> نام نهاده بود. <ref>مقدسی، مطهر بن طاهر؛ آفرینش و تاریخ (البدء و التاریخ)، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، ج 2، ص 916</ref> مادرش فارغه دختر همام بن عروه بن مسعود ثقفی، همسر مطلقه حارث بن کلده بود که قبل از آن در نکاح [[مغیره بن شعبه]] بود<ref> بحرالعلوم، محمد؛ الحجاج سیف الامویین فی العراق، بیروت، دارالزهراء، 1986 م، ص 10</ref> و در ازدواجش با یوسف حجاج را به دنیا آورد. |
|
| |
|
| =قبیله و تبار حجاج بن یوسف=
| | در مورد تولدش اینطور آمده که سحرگاهی حارث بر فارغه مادر حجاج وارد شد وی را دید که دندان خویش خلال میکند. حارث بیرون رفت و طلاقنامه برای زن فرستاد. بعد از آن یوسف بن ابی عقیل او را به زنی گرفت و او حجاج را که طفلی زشترو بود به دنیا آورد. او از مادر و غیر مادر پستان به دهان نمیگرفت. <ref>8] لغت نامه دهخدا، ذیل همین اسم.</ref>در این موقع به او خون خوراندند و این پیشنهاد [[ابلیس]] بود که در قالب آدمی ظاهر گشته بود. ابلیس از کار آنها پرسید، گفتند: «فارعه (این نام مادر حجاج بود) پسری از یوسف آورده و پستان مادر و غیر مادر نمیگیرد.» گفت: «یک بزغاله سیاه را بکشید و سق او را با خون بزغاله بیالایید روز دوم نیز چنین کنید و روز سوم بز سیاهی را کشتند و سق وی را با خون آن بیالایید، پسازآن گوسفند سیاهی را بکشید و سق وی را با خون آن بیالایید و صورتش را خونآلود کنید که بهروز چهارم پستان خواهد گرفت.» گوید چنین کردند. |
|
| |
|
| حجاج بن یوسف بن حکم، <ref>المنتظم، ج6، ص336</ref> از قبیله [[ثقیف طائف]]،<ref>انساب الاشراف، ج13، ص352</ref> و مکنّی به ابومحمد <ref>البدء و التاریخ، ج6، ص28؛ الکامل، ج4، ص585؛ البدایه و النهایه، ج9، ص117</ref> است. مادرش، فارعه دختر [[هَمام بن عروة بن مسعود ثقفی]] است، <ref>انساب الاشراف، ج13، ص353، 407</ref> که پیش از ازدواج با یوسف، همسر [[حارث بن کلده ثقفی]] <ref>مروج الذهب، ج3، ص125؛ البدایه و النهایه، ج9، ص118</ref> حکیم عرب و به قولی همسر [[مغیرة بن شعبه ثقفی]] بوده است. <ref>الاغانی، ج6، ص418؛ البدایه و النهایه، ج9، ص118</ref>
| | به همین جهت پیوسته در کار خونریزی بیاختیار بود و میگفت که بهترین لذتهای او خونریزی است و انجام اعمالی که دیگران از ارتکاب آن دریغ دارند<ref>مسعودی، أبوالحسن علی بن الحسین (م 346)؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم، 1374 ش، ج 2، ص 129</ref>. البته به نظر میرسد این نقل افسانه باشد، چراکه غیرممکن به نظر میرسد و شاید به سبب ظلم و آدمکشی حجاج به این صورت نقل گردیده است. ازجمله خصلتهای حجاج پرخوری بود که در برخی محافل نقلقول میگردیده است<ref> مسعودی، پیشین، ص 507</ref>. |
|
| |
|
| یوسف پدر حجاج، بر پایه برخی گزارشها نزد [[عبدالملک بن مروانِ]] (۶۵–۸۵ق) [[اموی]]، از مقام و منزلتی برخوردار و حکمرانی مناطقی را از سوی او عهدهدار بود. <ref>البدایه و النهایه، ج9، ص119</ref> | | == حجاج بن یوسف ثقفی در دیدگاه اهل سنت و شیعه == |
|
| |
|
| =حجاج بن یوسف که بود= | | === ظلم و ستم حجاج ثقفی === |
| | بنابر گفته مورخان، حجاج جبار و ستمگر<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۳۴۳</ref>، [[کافر]]<ref>ابنعبدربّه، العقدالفرید، ج۵، ص۴۲ـ۴۳</ref> فاسق <ref>ابنسعد، الطبقات الکبری (بیروت)، ج۴، ص۱۸۴</ref> دروغگو و خبیث <ref>محمدبن عبدوس جهشیاری، کتابالوزراء و الکتّاب، ج۱، ص۲۶</ref> <ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۳۴۳</ref> بود. حجاج در پاسخ به نامه عبدالملک، خود را آدمی لجوج و حسود و کینهتوز وصف کرده است. <ref>اسماعیلبن قاسم قالی، کتابالأمالی، ج۲، ص۱۱۱</ref> <ref>ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۲، ص۱۶۷</ref>. |
|
| |
|
| یکی از شخصیتهای مهم در دوره [[حکومت بنیامیه]] که جایگاه مهمی در استقرار و تحکیم بنای این حکومت داشته، حجاج بن یوسف بن حکم بن ابى عقیل بن مسعود بن عامر بن معتب بن مالک بن کعب بن عمرو بن سعد بن عوف بن ثقیف قسى بن منبه بن بکر بن هوازن بن منصور بن عکرمه بن خصفه بن قیس بن عیلان بن مضر از قبیله ثقفی <ref>مسعودی، أبو الحسن على بن حسین (م 345)؛ التنبیه و الإشراف، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ دوم، 1365 ش، ص 292 و البلاذرى، أحمد بن یحیى بن جابر (م 279)؛ کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى، بیروت، دار الفکر، ط الأولى، 1417/1996، ج 13، ص 352</ref> بود که در سال چهلودو هجری در [[طائف]] دیده به جهان گشود. <ref>طبرى، محمد بن جریر (م 310)؛ تاریخ طبرى، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ پنجم، 1375 ش، ج 7، ص 2727.</ref> در برخی منابع آمده است که وی در شبی که [[عمر بن خطاب]] مرد به دنیا آمد <ref> بلعمی، تاریخنامه طبرى، تحقیق محمد روشن، تهران، البرز، چاپ سوم، 1373 ش، ج 4، ص 663</ref> وی کسی بود که عبدالملک در مورد او به پسرش گفت: حجاج بود که ما را بر منبر خلافت قرارداد <ref>الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبه؛ الإمامه و السیاسه، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ج 2، ص 58</ref> و برخی معتقدند که حجاج بلایی بود که [[خداوند]] به دعای عمر بن خطاب بر سر مردم [[عراق]] فرو فرستاده است. <ref>مقدسى، مطهر بن طاهر؛ آفرینش و تاریخ (البدء و التاریخ)، ترجمه محمد رضا شفیعى کدکنى، تهران، آگه، ج 2، ص 915 و 916</ref>
| | === منجنیق بستن کعبه === |
| | عبدالملک پس از تصرف [[عراق]]، حجاج را از [[کوفه]] در رأس سپاهی که بیشتر آن از مردم [[شام]] بودند، برای سرکوبی عبداللّهبن زبیر روانه [[حجاز]] کرد<ref>حمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۰۴و212و242وج12 ص331</ref>. در [[جمادی الاول|جمادی الاولی]] ۷۲، حجاج [[کوفه]] را ترک کرد و در [[شعبان]] همان سال وارد طائف شد و در آنجا اردو زد<ref>طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۱۷۴ـ۱۷۵</ref>. ظاهرا" دلیل این کار آن بود که وی در آغاز مأمور بود به [[مکه]] و [[مسجدالحرام]] تعرض نکند<ref>حمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۲۰</ref>. پس از یک یا دو ماه اقامت در طائف و درگیریهای جزئی با لشکریان عبداللّهبن زبیر در [[عرفات]] و در پی رسیدن نیروهای کمکی درخواستی و کسب اجازه از خلیفه اموی وی راهی مکه شد و از اول [[ذی القعده|ذیقعده]] ۷۲ شهر را به مدت هفت یا نُه ماه محاصره و کعبه را با منجنیق سنگباران کرد. |
|
| |
|
| گویند حجاج فردی بود که چشمان تنگ و کمنور داشت و استخوان نشیمن گاهش دارای عیب و نقصان بود. از دیگر ویژگیهای جسمی او دارا بودن ساقهایى بسیار لاغر و نازک، کوچک اندام و با صدایى نازک بود و بالاتنه کوتاهی داشت. کنیهاش ابو محمد بود و مادرش او را کلیب نام نهاده بود. <ref>مقدسى، مطهر بن طاهر؛ آفرینش و تاریخ (البدء و التاریخ)، ترجمه محمد رضا شفیعى کدکنى، تهران، آگه، ج 2، ص 916</ref> مادرش فارغه دختر [[همام بن عروه بن مسعود ثقفی]]، همسر مطلقه حارث بن کلده بود که قبل از آن در [[نکاح]] مغیره بن شعبه بود <ref> بحرالعلوم، محمد؛ الحجاج سیف الامویین فی العراق، بیروت، دارالزهراء، 1986 م، ص 10</ref> و در ازدواجش با یوسف، حجاج را به دنیا آورد.
| | === گفتار و کردار کفرآمیز === |
| | برخی از گفتارها و کردارهای حجاج نمود عینی [[کفر]]گویی و [[کافر]] بودن اوست، از جمله قصد وی برای قدم گذاشتن روی مقام ابراهیم<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری (بیروت)، ج۵، ص۱۱۳</ref>. توهین به مرقد و منبر پیامبر اکرم و شهر مدینه، به تأخیرانداختن [[نماز]]<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری (بیروت)، ج۴، ص</ref>.<ref>مصعببن عبداللّه، کتاب نسب قریش، ج۱، ص۳۵۱] [عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۲، ص۸۲۹</ref> توصیه کردن برخلاف سفارشهای حضرت رسول<ref>عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۳۸۷</ref>، حسود دانستن حضرت سلیمان<ref> ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۲، ص۱۶۱</ref>، برتر شمردن خلیفه اموی از [[ملائکه|فرشتگان]] و پیامبران و رسول خدا<ref>احمدبن یحیی بلاذری، ج۶، ص۴۸۱و507 و613 انساب الاشراف</ref> و اطاعت از خود را از اطاعت خدا واجبتر دانستن<ref> عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۳، ص۱۵ـ ۱۶</ref> و فضیلت شمردن دشنام دادن به آلعلی (علیهالسلام) از آن جمله میباشد<ref> مسعودی، مروج (بیروت)، ج۳، ص۳۵۲</ref>. |
|
| |
|
| در مورد تولدش اینطور آمده که سحرگاهی حارث بر فارغه، مادر حجاج، وارد شد، وی را دید که دندان خویش خلال میکند. حارث بیرون رفت و طلاقنامه برای زن فرستاد. بعدازآن یوسف بن ابی عقیل او را به زنی گرفت و او حجاج را که طفلی زشترو بود، از مادر و غیر مادر پستان به دهان نمیگرفت. <ref>8] لغت نامه دهخدا، ذیل همین اسم.</ref>
| | == دشمنی با شیعیان == |
| | حجاج کینه شدیدی از [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیهالسلام)]] و دیگر [[اهل بیت|اهلبیت]] داشت، از این رو کینه آن حضرت را ترویج <ref>الغارات، ج2، ص842-843؛ مروج الذهب، ج3، ص144</ref> و مردم را به [[لعن]] و [[تبری]] از وی فرا میخواند<ref>المعرفة والتاریخ، ج2، ص617؛ انساب الاشراف، ج2، ص181</ref>. بر پایه گزارشی در تعمیراتی که در زمان او در کاخ حکمرانی کوفه انجام میشد جسدی پیدا شد. حجاج به گمان این که آن جسد امام علی(علیهالسلام) است، خواست آن را بر دار کشد؛ ولی به توصیه برخی از مشاورانش از این کار منصرف شد. <ref> انساب الاشراف، ج2، ص509</ref> بر پایه روایتی از امام باقر(علیهالسلام)، شنیدن کلمه [[زندیق]] برای حجاج بسیار بهتر از این بود که کلمه شیعه علی را بشنود<ref>شرح نهجالبلاغه، ج11، ص46</ref>. حجاج اصحاب امام علی(علیهالسلام) را به شهادت میرساند<ref> الارشاد، ج1، ص328</ref>. |
|
| |
|
| در این موقع به او خون خوراندند و این پیشنهاد [[ابلیس]] بود که در قالب آدمی ظاهر گشته بود ابلیس از کار آنها پرسید، گفتند: «فارعه (این نام مادر حجاج بود) پسرى از یوسف آورده و پستان مادر و غیر مادر نمیگیرد.» گفت: «یک بزغاله سیاه را بکشید و سق او را با خون بزغاله بیالایید روز دوم نیز چنین کنید و روز سوم بز سیاهى را کشتند و سق وی را با خون آن بیالایید، پسازآن گوسفند سیاهى را بکشید و سق وی را با خون آن بیالایید، و صورتش را خونآلود کنید که بهروز چهارم پستان خواهد گرفت.» گوید چنین کردند. به همین جهت پیوسته در کار خونریزى بیاختیار بود و میگفت که بهترین لذتهاى او خونریزى است و انجام اعمالى که دیگران از ارتکاب آن دریغ دارند. <ref>مسعودی، أبو الحسن على بن الحسین (م 346)؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ پنجم، 1374 ش، ج 2، ص 129</ref> البته به نظر میرسد این نقل افسانه باشد، چراکه غیرممکن به نظر میرسد و شاید به سبب ظلم و آدمکشی حجاج به این صورت نقل گردیده است. ازجمله خصلتهای حجاج پرخوری بود که در برخی محافل نقلقول میگردیده است. <ref> مسعودی، پیشین، ص 507</ref> | | == مرگ حجاج ثقفی == |
| | حجاج ثقفی در سال ۹۵ هجری و در سن ۵۴ سالگی مُرد<ref>ابنقتیبه، ۱۹۶۰، ص ۳۹۵</ref>. برخی علت مرگ حجاج را از دعای [[سعید بن جبیر]] دانستهاند. سعید بن جبیر از جمله کسانی بود که به دست حجاج به قتل رسید<ref> ابن کثیر، ۱۹۸۸، ج۹، ص۱۱۶</ref>. |
|
| |
|
| =حجاج بن یوسف ثقفی در دیدگاه اهل سنت و شیعه= | | == پانویس == |
| | {{پانویس}} |
|
| |
|
| ==ظلم و ستم حجاج ثقفی==
| | [[رده:تاریخ]] |
| | | [[رده:شخصیتهای تاریخی]] |
| بنابر گفته مورخان، حجاج جبار و ستمگر ، <ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۳۴۳</ref> [[کافر]] <ref>ابنعبدربّه، العقدالفرید، ج۵، ص۴۲ـ۴۳</ref> فاسق <ref>ابنسعد، الطبقات الکبرى (بیروت)، ج۴، ص۱۸۴</ref> دروغگو و خبیث <ref>محمدبن عبدوس جهشیاری، کتابالوزراء و الکتّاب، ج۱، ص۲۶</ref> <ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۳۴۳</ref> بود.حجاج در پاسخ به نامه عبدالملک، خود را آدمی لجوج و حسود و کینهتوز وصف کرده است. <ref>اسماعیلبن قاسم قالی، کتابالأمالی، ج۲، ص۱۱۱</ref> <ref>ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۲، ص۱۶۷</ref>
| |
| | |
| ==منجنیق بستن [[کعبه]]==
| |
| | |
| عبدالملک پس از تصرف عراق، [[حجاج]] را از [[کوفه]] ، در رأس سپاهی که بیشتر آن از مردم [[شام]] بودند، برای سرکوبی عبداللّهبن زبیر روانه حجاز کرد. <ref>حمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۰۴و212و242وج12 ص331</ref> در جمادی الاولی ۷۲، حجاج کوفه را ترک کرد و در [[شعبان]] همان سال وارد [[طائف]] شد و در آنجا اردو زد. <ref>طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۱۷۴ـ۱۷۵</ref> ظاهرا" دلیل این کار آن بود که وی در آغاز مأمور بود به مکه و [[مسجدالحرام]] تعرض نکند. <ref>حمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۲۰</ref> پس از یک یا دو ماه اقامت در طائف و درگیریهای جزئی با لشکریان عبداللّهبن زبیر در [[عرفات]] و در پی رسیدن نیروهای کمکی درخواستی و کسب اجازه از [[خلیفه]] اموی، وی راهی مکه شد و از اول ذیقعده ۷۲ شهر را به مدت هفت یا نُه ماه محاصره ، و کعبه را با منجنیق سنگ باران کرد .
| |
| | |
| ==گفتار و کردار [[کفر]] آمیز==
| |
| | |
| برخی از گفتارها و کردارهای حجاج نمود عینی [[کفرگویی]] و [[کافر]] بودن اوست، از جمله قصد وی برای قدم گذاشتن روی [[مقام ابراهیم]] . <ref>ابنسعد، الطبقات الکبرى (بیروت)، ج۵، ص۱۱۳</ref> توهین به [[مرقد]] و [[منبر]] [[پیامبر اکرم]] و شهر [[مدینه]]، به تأخیرانداختن [[نماز]] <ref>ابنسعد، الطبقات الکبری (بیروت)، ج۴، ص۱۵۹</ref> <ref>مصعببن عبداللّه، کتاب نسب قریش، ج۱، ص۳۵۱] [عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۲، ص۸۲۹</ref> توصیه کردن برخلاف سفارشهای [[حضرت رسول]] ، <ref>عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۳۸۷</ref> حسود دانستن [[حضرت سلیمان]] ، <ref>ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۲، ص۱۶۱</ref> برتر شمردن خلیفه اموی از فرشتگان و پیامبران و رسول خدا <ref>احمدبن یحیی بلاذری، ج۶، ص۴۸۱و507 و613 انساب الاشراف</ref> و اطاعت از خود را از اطاعت خدا واجبتر دانستن <ref>عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۳، ص۱۵ـ ۱۶</ref> و فضیلت شمردن دشنام دادن به آلعلی (ع) از آن جمله می باشد . <ref>مسعودی، مروج (بیروت)، ج۳، ص۳۵۲</ref>
| |
| | |
| =دشمنی با شیعیان=
| |
| | |
| حجاج کینه شدیدی از امام علی(ع) و دیگر [[اهلبیت]] داشت، از این رو کینه آن حضرت را ترویج <ref>الغارات، ج2، ص842-843؛ مروج الذهب، ج3، ص144</ref> و مردم را به [[لعن]] و [[تبری]] از وی فرا میخواند. <ref>المعرفة والتاریخ، ج2، ص617؛ انساب الاشراف، ج2، ص181</ref> بر پایه گزارشی در تعمیراتی که در زمان او در کاخ حکمرانی کوفه انجام میشد جسدی پیدا شد. حجاج به گمان این که آن جسد امام علی(ع) است، خواست آن را بر دار کشد؛ ولی به توصیه برخی از مشاورانش از این کار منصرف شد. <ref> انساب الاشراف، ج2، ص509</ref> بر پایه روایتی از [[امام باقر(ع)]]، شنیدن کلمه [[زندیق]] برای حجاج بسیار بهتر از این بود که کلمه [[شیعه علی]] را بشنود. <ref>شرح نهج البلاغه، ج11، ص46</ref> حجاج [[اصحاب]] امام علی(ع) را به [[شهادت]] میرساند. <ref> الارشاد، ج1، ص328</ref>
| |
| | |
| =مرگ حجاج ثقفی=
| |
| | |
| حجاج ثقفی در سال ۹۵ هجری و در سن ۵۴ سالگی درگذشت. <ref>ابنقتیبه، ۱۹۶۰، ص ۳۹۵</ref> برخی علت مرگ حجاج را از دعای [[سعید بن جبیر]] دانستهاند. سعید بن جبیر از جمله کسانی بود که به دست حجاج به قتل رسید. <ref> ابن کثیر، ۱۹۸۸، ج۹، ص۱۱۶</ref>
| |
| | |
| =پانویس=
| |
| {{پانویس|4}}
| |
| | |
| [[رده:فرماندهان نظامی اموی]] | |
| [[رده:کارگزاران اموی]]
| |
| [[رده:خلافت اموی]] | |