بهاءالدین الرواس: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = بهاءالدین الرواس | |||
| تصویر = رواس.jpg | |||
| نام = شریف محمد مهدی بن علی بن نورالدین رفاعی | |||
| | | نامهای دیگر = | ||
| | | سال تولد = | ||
| | | تاریخ تولد = | ||
| | | محل تولد = | ||
|درگذشت | | سال درگذشت = 1287 ق | ||
| | | تاریخ درگذشت = | ||
|} | | محل درگذشت = | ||
</ | | استادان = | ||
| شاگردان = | |||
| دین = | |||
| مذهب = | |||
| آثار = | |||
| فعالیتها = عالم، عارف و شاعر [[مسلمان]] عراقی | |||
| وبگاه = | |||
}} | |||
'''شریف محمد مهدی بن علی بن نورالدین رفاعی'''، معروف به الرواس و متخلص به بهاءالدین (1805 - 1870) (1220 - 1287 هجری قمری)، عالم، عارف و شاعر [[مسلمان]] عراقی از قرن سیزدهم. ق / قرن نوزدهم میلادی و از صوفیان سلسله رفاعی .صوفی شمرده میشود در سوق الشیوخ استان [[بصره]] [[عثمانی]] به دنیا آمد. او هنگام مرگ پدرش خردسال بود، عمویش او را به تعلیم و تعلیم گماشت تا برای بزرگان زمان خود بخواند. در جوانی به [[حجاز]] رفت و یک سال در [[مکه]] و دو سال در [[مدینه]] اقامت داشت. سپس در سال 1238 به [[مصر]] رفت و سیزده سال در مسجد [[الازهر]] اقامت گزید. سپس در سال 1251 به [[عراق]] بازگشت و در شهرهای آن کوچ کرد. او به [[ایران]]، سند، [[هند]]، [[چین]]، کردستان، آناتولی و [[سوریه]] سفر کرد. در [[بغداد]] درگذشت. چندین مجلد شعر دارد از جمله مائده الکریم در دو مجلد و الحکم المهدویة ومواعظ ورفرف العنایة و دیوان مشکاة الیقین ومعراج القلوب <ref>إمیل یعقوب (2009). معجم الشعراء منذ بدء عصر النهضة. المجلد الثالث ل - ی (الطبعة الأولی). بیروت: دار صادر. صفحة 1065. | |||
خیر الدین الزرکلی (2002). الأعلام. المجلد السابع (الطبعة الخامسة عشرة). بیروت، لبنان: دار العلم للملایین. صفحة 113-114.</ref> | |||
== نسب == | |||
السید بهاءالدین مهدی الرواس ابن السید علی ابن السید نور الدین ابن السید أحمد ابن السید محمد ابن السید بدرالدین ابن السید علی الردینی ابن السید الکبیر العارف بالله ولی الله الشیخ محمود الصوفی الصیادی الرفاعی ابن السید محمد برهان ابن السید حسن الغواص ابن السید محمد شاه المعروف بالرندی ابن السید محمد خزام دفین الموصل ابن السید نور الدین ابن السید عبدالواحد ابن السید محمود الأسمر ابن السید حسین العراقی ابن السید إبراهیم العربی ابن السید محمود ابن السید عبدالرحمن شمس الدین ابن السید عبدالله قاسم نجم الدین المبارک ابن السید محمد خزام السلیم ابن السید شمس الدین عبدالکریم ابن السید صالح عبدالرزاق ابن السید شمس الدین محمد ابن السید صدرالدین علی ابن السید القطب الشهیر أحمد عزالدین الصیاد الرفاعی سبط الإمام أحمد الرفاعی رضی الله تعالی عنه ابن السید عبدالرحیم ابن السید عثمان ابن السید حسن ابن السید عسلة ابن السید الحازم ابن السید أحمد ابن السید علی المکی ابن السید رفاعة القوم ویقال له الحسن نزیل المغرب ابن السید المهدی ابن السید ابی القاسم محمد ابن السید الحسن ابن السید الحسین ابن السید أحمد ابن السید موسی الثانی ابن السید إبراهیم المرتضی ابن السید الإمام موسی الکاظم ابن السید الإمام جعفر الصادق ابن السید الإمام محمدالباقر ابن السید الإمام زینالعابدین علی السجاد ابن السید الإمام الحسین السبط ابن الإمام علی بن ابیطالب<ref>عامر النجار، الطرق الصوفیة، دار المعارف، القاهرة، الطبعة السادسة 1995، صـ: 125 - 126</ref> | |||
= | == سیره == | ||
عارفی که در محبّتش دلهایش یکی است و اسرار و وجدانها بر علم و ولایت او اتفاق میافتد، و عالمی که از مهمترین مشکلات او میترسد و در تقرب و دسترسی به او وابسته است، مصداق آن است. مردم و نخبگان رهبران ارجمند: آن که دارای کرامتهای بی شمار و ماوراء الطبیعههای بی شمار است و توسط شاگردش، دانشمندی که در زمان خود بینظیر بود، و نیکوکاری که مردم زمان خود را هدایت میکرد، ترجمه کرد. زمان او قطب سران احمدیه و نقطه حلقه سران رفاعی که در هر کلابی به فضیلت معروف بود آقای کتاب قلاده الجواهر در ذکر الرفاعی. امداد و یاران بزرگوارش فرمود: این غیور و امام یگانه در سال دویست و بیست و هزار به دنیا آمد و در سال دویست و هشتاد و هفت از دنیا رفت و به سن بلوغ رسید. شصت و هفت سال ولادت او در سوق الشیوخ بود، شهر کوچکی در تجارت بصره، محل سکونت پدرش، و بالاترین آن، پس از طاعونی که در بصره روی داد و پدرش مرد و یتیم ماند، سپس مادرش درگذشت. پانزده ساله بود در آنجا برای مردی به نام ملا احمد قرآن خوانده بود و از صالحان بود. در سال دویست و سی و پنج، تقدیر او را به جهانگردی کشاند، پس برای طلب خانه خدا بیرون رفت و یک سال به مکه نزدیک شد، سپس به زیارت جدش مشرف شد. بر او باد و دو سال در مدینه اقامت کرد و در آنجا به طلب علم برای رجال مسجد النبی مشغول شد، سپس به [[مصر]] رفت و در مسجد الازهر اقامت گزید و سیزده سال در آنجا ماند و اسلام آورد. علوم از شیوخ الازهر و نیکوکارانش تا آن که در هر فن و علمی سرآمد شد و در پای تجرید و فقر و انکسار بود سپس سیاح به عراق بازگشت و شیخ را ملاقات کرد. خدا ولی خدا را آقامیشناسد و لازم بود مدتی به او خدمت کنم و به او سلوک کنم و او را اختیار کرد و از طرف او وصی کرد و با عالم خدا ملاقات کرد». عبدالکریم بن عبدالرحیم القادری»<ref>مخطوطة:سلسلة النسب والطریقة لآل یحیی بن حسام الدین الکیلانی وذریته، 1790 م، محفوظة عند الاسرة الکیلانیة فی دیالی، وطولها ،7 متر، تحقیق:المهندس عبدالستار هاشم سعید الکیلانی والدکتور جمالالدین فالح الکیلانی ،1999. | |||
کتاب:جامع الأنوار فی مناقب الابرار، نظمی زادة ،ورقة421،مخطوطة متحف طوب قابی بإسطنبول، برقم1204e.h</ref>. و راه قادریه را از او گرفت. سپس سیاحت کرد و به هند و [[خراسان]] و فارس و ترکستان و کردستان رفت و از عراق و شام و قسطنطنیه و آناتولی و رومالی گشت و به حجاز بازگشت و به [[یمن]] و نجد و [[بحرین]] در بیابانها سفر میکرد و اهل [[تصوف]] را میدید | |||
و در ظاهر شبیه بادیه نشینها شده و به ظاهر توجهی نداشت و خود را از اهل قبور میدانست و غالباً در سفرهای خود به بغداد برمی گشت و برای دفع حاجت و نیاز به تجارت میپرداخت. با فروختن گوسفند به امرار معاش پرداخته و در این کارها اگر شخصی نیازمند بود به او کمک میکرد بیش از هفت ماه در شهری نمیماند. بیشتر مدت اقامت وی در هر جا کمتر از سه ماه بود و عبای کوتاه و لباسی با آستین کوتاه و کمربند پشمی مشکی بر تن داشت و مطابق با طریقه [[رفاعیه|رفاعی]] و سنت محمدی و گمنام زندگی میکرددر حالی که امام زمان خود و شیخ عصر در علم و عمل و زهد و ادب بود. | |||
= | == اشعار == | ||
از جمله قصائد زیبای او الهزار نام دارد که اینگونه آغاز میشود: | |||
از جمله قصائد زیبای او الهزار نام دارد که | |||
الهزار در روض العرار با تو خواند، پس ما نفهمیدیم منظور از نغمه او چیست؟ | الهزار در روض العرار با تو خواند، پس ما نفهمیدیم منظور از نغمه او چیست؟ | ||
و نسیم بر فراز دره شیرین مخفی بود، پس لطافت نسیم را نفهمیدیم. | و نسیم بر فراز دره شیرین مخفی بود، پس لطافت نسیم را نفهمیدیم. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۹: | ||
و یا این شعر که مطلع آن چنین است: | و یا این شعر که مطلع آن چنین است: | ||
ای امام رسولان، ای پشتیبان من، پس از خدا تو | ای امام رسولان، ای پشتیبان من، پس از خدا تو تکیهگاه و معتمد منی | ||
== سفرها == | |||
در سال 1235 هجری قمری برای زیارت بیت الله الحرام عازم شد و یک سال در [[مکه]] اقامت گزید، سپس دو سال در مدینه بود و در این مدت به تعلیم برای مردان در [[مسجد النبی]] پرداخت. تا آنکه در هر فن و علمی سرآمد شد، سپس به عراق بازگشت و با شیخ عبدالله الراوی الرفاعی ملاقات کرد و راه رفاعی را از او گرفت و ملازمت او را درخواست نمود. مدتی به او اختیار داد و از طرف او خلیفه شد. سپس به سیاحت در کشور پرداخت و به هندوستان و خراسان و پارسیان و ترکستان و کردستان رفت و در عراق و شام و قسطنطنیه و آناتولی و رومانی گشت و به حجاز بازگشت و به یمن و نجد و بحرین رفت. | |||
او هرگز هفت ماه در شهری نمیماند و بیشتر مدت اقامتش در کشور کمتر از سه ماه بود و لباس سفیدی میپوشید که زره آبی روی آن بود و آستینهای کوتاه بدون آستین داشت و کمربندش از پشم سیاه بود. مطابق اثر رفاعی و سنت محمدی و گمنام بود<ref>کتاب:العقود اللؤلؤیة فی طریق السادة المولویة، النابلسی، الشیخ عبدالغنی، مطبعة الترقی بدمشق، الطبعة الثانیة، 1932 م ،ص921</ref>. | |||
== آثار == | |||
آثار مهم او عبارتند از: | آثار مهم او عبارتند از: | ||
بوارق الحقائق | بوارق الحقائق | ||
خط ۵۵: | خط ۵۸: | ||
معراج القلوب (دیوان) | معراج القلوب (دیوان) | ||
=درگذشت= | == درگذشت == | ||
وی در سال 1287 هجری قمری در بغداد وفات یافت و در ضلع شرقی مسجد دکاکین حبوب به خاک سپرده شد در حالی که به سن شصت و هفت سالگی رسیده بود<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A1_%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%8A%D9%86_%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B3#cite_note-%D9%85%D9%88%D9%84%D8%AF_%D8%AA%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%A6%D9%8A%D8%A72-9 | وی در سال 1287 هجری قمری در بغداد وفات یافت و در ضلع شرقی مسجد دکاکین حبوب به خاک سپرده شد در حالی که به سن شصت و هفت سالگی رسیده بود<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A1_%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%8A%D9%86_%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B3#cite_note-%D9%85%D9%88%D9%84%D8%AF_%D8%AA%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%A6%D9%8A%D8%A72-9 بهاءالدین الرواس]</ref>. | ||
=پانویس= | == پانویس == | ||
{{پانویس | {{پانویس}} | ||
[[رده: تصوف]] | [[رده:تصوف]] | ||
[[رده:صوفیه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۰
بهاءالدین الرواس | |
---|---|
نام کامل | شریف محمد مهدی بن علی بن نورالدین رفاعی |
اطلاعات شخصی | |
سال درگذشت | 1287 ق، ۱۲۴۹ ش، ۱۸۷۰ م |
فعالیتها | عالم، عارف و شاعر مسلمان عراقی |
شریف محمد مهدی بن علی بن نورالدین رفاعی، معروف به الرواس و متخلص به بهاءالدین (1805 - 1870) (1220 - 1287 هجری قمری)، عالم، عارف و شاعر مسلمان عراقی از قرن سیزدهم. ق / قرن نوزدهم میلادی و از صوفیان سلسله رفاعی .صوفی شمرده میشود در سوق الشیوخ استان بصره عثمانی به دنیا آمد. او هنگام مرگ پدرش خردسال بود، عمویش او را به تعلیم و تعلیم گماشت تا برای بزرگان زمان خود بخواند. در جوانی به حجاز رفت و یک سال در مکه و دو سال در مدینه اقامت داشت. سپس در سال 1238 به مصر رفت و سیزده سال در مسجد الازهر اقامت گزید. سپس در سال 1251 به عراق بازگشت و در شهرهای آن کوچ کرد. او به ایران، سند، هند، چین، کردستان، آناتولی و سوریه سفر کرد. در بغداد درگذشت. چندین مجلد شعر دارد از جمله مائده الکریم در دو مجلد و الحکم المهدویة ومواعظ ورفرف العنایة و دیوان مشکاة الیقین ومعراج القلوب [۱]
نسب
السید بهاءالدین مهدی الرواس ابن السید علی ابن السید نور الدین ابن السید أحمد ابن السید محمد ابن السید بدرالدین ابن السید علی الردینی ابن السید الکبیر العارف بالله ولی الله الشیخ محمود الصوفی الصیادی الرفاعی ابن السید محمد برهان ابن السید حسن الغواص ابن السید محمد شاه المعروف بالرندی ابن السید محمد خزام دفین الموصل ابن السید نور الدین ابن السید عبدالواحد ابن السید محمود الأسمر ابن السید حسین العراقی ابن السید إبراهیم العربی ابن السید محمود ابن السید عبدالرحمن شمس الدین ابن السید عبدالله قاسم نجم الدین المبارک ابن السید محمد خزام السلیم ابن السید شمس الدین عبدالکریم ابن السید صالح عبدالرزاق ابن السید شمس الدین محمد ابن السید صدرالدین علی ابن السید القطب الشهیر أحمد عزالدین الصیاد الرفاعی سبط الإمام أحمد الرفاعی رضی الله تعالی عنه ابن السید عبدالرحیم ابن السید عثمان ابن السید حسن ابن السید عسلة ابن السید الحازم ابن السید أحمد ابن السید علی المکی ابن السید رفاعة القوم ویقال له الحسن نزیل المغرب ابن السید المهدی ابن السید ابی القاسم محمد ابن السید الحسن ابن السید الحسین ابن السید أحمد ابن السید موسی الثانی ابن السید إبراهیم المرتضی ابن السید الإمام موسی الکاظم ابن السید الإمام جعفر الصادق ابن السید الإمام محمدالباقر ابن السید الإمام زینالعابدین علی السجاد ابن السید الإمام الحسین السبط ابن الإمام علی بن ابیطالب[۲]
سیره
عارفی که در محبّتش دلهایش یکی است و اسرار و وجدانها بر علم و ولایت او اتفاق میافتد، و عالمی که از مهمترین مشکلات او میترسد و در تقرب و دسترسی به او وابسته است، مصداق آن است. مردم و نخبگان رهبران ارجمند: آن که دارای کرامتهای بی شمار و ماوراء الطبیعههای بی شمار است و توسط شاگردش، دانشمندی که در زمان خود بینظیر بود، و نیکوکاری که مردم زمان خود را هدایت میکرد، ترجمه کرد. زمان او قطب سران احمدیه و نقطه حلقه سران رفاعی که در هر کلابی به فضیلت معروف بود آقای کتاب قلاده الجواهر در ذکر الرفاعی. امداد و یاران بزرگوارش فرمود: این غیور و امام یگانه در سال دویست و بیست و هزار به دنیا آمد و در سال دویست و هشتاد و هفت از دنیا رفت و به سن بلوغ رسید. شصت و هفت سال ولادت او در سوق الشیوخ بود، شهر کوچکی در تجارت بصره، محل سکونت پدرش، و بالاترین آن، پس از طاعونی که در بصره روی داد و پدرش مرد و یتیم ماند، سپس مادرش درگذشت. پانزده ساله بود در آنجا برای مردی به نام ملا احمد قرآن خوانده بود و از صالحان بود. در سال دویست و سی و پنج، تقدیر او را به جهانگردی کشاند، پس برای طلب خانه خدا بیرون رفت و یک سال به مکه نزدیک شد، سپس به زیارت جدش مشرف شد. بر او باد و دو سال در مدینه اقامت کرد و در آنجا به طلب علم برای رجال مسجد النبی مشغول شد، سپس به مصر رفت و در مسجد الازهر اقامت گزید و سیزده سال در آنجا ماند و اسلام آورد. علوم از شیوخ الازهر و نیکوکارانش تا آن که در هر فن و علمی سرآمد شد و در پای تجرید و فقر و انکسار بود سپس سیاح به عراق بازگشت و شیخ را ملاقات کرد. خدا ولی خدا را آقامیشناسد و لازم بود مدتی به او خدمت کنم و به او سلوک کنم و او را اختیار کرد و از طرف او وصی کرد و با عالم خدا ملاقات کرد». عبدالکریم بن عبدالرحیم القادری»[۳]. و راه قادریه را از او گرفت. سپس سیاحت کرد و به هند و خراسان و فارس و ترکستان و کردستان رفت و از عراق و شام و قسطنطنیه و آناتولی و رومالی گشت و به حجاز بازگشت و به یمن و نجد و بحرین در بیابانها سفر میکرد و اهل تصوف را میدید
و در ظاهر شبیه بادیه نشینها شده و به ظاهر توجهی نداشت و خود را از اهل قبور میدانست و غالباً در سفرهای خود به بغداد برمی گشت و برای دفع حاجت و نیاز به تجارت میپرداخت. با فروختن گوسفند به امرار معاش پرداخته و در این کارها اگر شخصی نیازمند بود به او کمک میکرد بیش از هفت ماه در شهری نمیماند. بیشتر مدت اقامت وی در هر جا کمتر از سه ماه بود و عبای کوتاه و لباسی با آستین کوتاه و کمربند پشمی مشکی بر تن داشت و مطابق با طریقه رفاعی و سنت محمدی و گمنام زندگی میکرددر حالی که امام زمان خود و شیخ عصر در علم و عمل و زهد و ادب بود.
اشعار
از جمله قصائد زیبای او الهزار نام دارد که اینگونه آغاز میشود: الهزار در روض العرار با تو خواند، پس ما نفهمیدیم منظور از نغمه او چیست؟ و نسیم بر فراز دره شیرین مخفی بود، پس لطافت نسیم را نفهمیدیم. از دیگر اشعارش این بود: چگونه در حسرت عشق سوگوار نباشم در حالی که دلم بر ویرانه است؟
و یا این شعر که مطلع آن چنین است: ای امام رسولان، ای پشتیبان من، پس از خدا تو تکیهگاه و معتمد منی
سفرها
در سال 1235 هجری قمری برای زیارت بیت الله الحرام عازم شد و یک سال در مکه اقامت گزید، سپس دو سال در مدینه بود و در این مدت به تعلیم برای مردان در مسجد النبی پرداخت. تا آنکه در هر فن و علمی سرآمد شد، سپس به عراق بازگشت و با شیخ عبدالله الراوی الرفاعی ملاقات کرد و راه رفاعی را از او گرفت و ملازمت او را درخواست نمود. مدتی به او اختیار داد و از طرف او خلیفه شد. سپس به سیاحت در کشور پرداخت و به هندوستان و خراسان و پارسیان و ترکستان و کردستان رفت و در عراق و شام و قسطنطنیه و آناتولی و رومانی گشت و به حجاز بازگشت و به یمن و نجد و بحرین رفت.
او هرگز هفت ماه در شهری نمیماند و بیشتر مدت اقامتش در کشور کمتر از سه ماه بود و لباس سفیدی میپوشید که زره آبی روی آن بود و آستینهای کوتاه بدون آستین داشت و کمربندش از پشم سیاه بود. مطابق اثر رفاعی و سنت محمدی و گمنام بود[۴].
آثار
آثار مهم او عبارتند از: بوارق الحقائق طی السجل فصل الخطاب برقمة البلبل الدرة البیضاء الحکم المهدویة مشکاة الیقین (دیوان) معراج القلوب (دیوان)
درگذشت
وی در سال 1287 هجری قمری در بغداد وفات یافت و در ضلع شرقی مسجد دکاکین حبوب به خاک سپرده شد در حالی که به سن شصت و هفت سالگی رسیده بود[۵].
پانویس
- ↑ إمیل یعقوب (2009). معجم الشعراء منذ بدء عصر النهضة. المجلد الثالث ل - ی (الطبعة الأولی). بیروت: دار صادر. صفحة 1065. خیر الدین الزرکلی (2002). الأعلام. المجلد السابع (الطبعة الخامسة عشرة). بیروت، لبنان: دار العلم للملایین. صفحة 113-114.
- ↑ عامر النجار، الطرق الصوفیة، دار المعارف، القاهرة، الطبعة السادسة 1995، صـ: 125 - 126
- ↑ مخطوطة:سلسلة النسب والطریقة لآل یحیی بن حسام الدین الکیلانی وذریته، 1790 م، محفوظة عند الاسرة الکیلانیة فی دیالی، وطولها ،7 متر، تحقیق:المهندس عبدالستار هاشم سعید الکیلانی والدکتور جمالالدین فالح الکیلانی ،1999. کتاب:جامع الأنوار فی مناقب الابرار، نظمی زادة ،ورقة421،مخطوطة متحف طوب قابی بإسطنبول، برقم1204e.h
- ↑ کتاب:العقود اللؤلؤیة فی طریق السادة المولویة، النابلسی، الشیخ عبدالغنی، مطبعة الترقی بدمشق، الطبعة الثانیة، 1932 م ،ص921
- ↑ بهاءالدین الرواس