مالک بن نبی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
بر این اساس ابتدا به لحاظ درونی باید  عناصر هویتی و خاص هر جهان کشف و صورتبندی گردد و سپس به عوامل هویتی پرداخته شود که می‌تواند این جهان را به جهان های اسلامی دیگر پیوند دهد و در نهایت از اشتراک ها آن مرکز شکل می‌گیرد
بر این اساس ابتدا به لحاظ درونی باید  عناصر هویتی و خاص هر جهان کشف و صورتبندی گردد و سپس به عوامل هویتی پرداخته شود که می‌تواند این جهان را به جهان های اسلامی دیگر پیوند دهد و در نهایت از اشتراک ها آن مرکز شکل می‌گیرد


به‌ عقیدة‌ بن‌نبی‌ «جوهر مشکل‌ هر ملت‌، در مسئله‌ تمدن‌ آن‌ است‌ و هیچ‌ ملتی‌ قادر به‌ فهم‌ و حلّ مشکل‌ خود نخواهد بود، مگر آنکه‌ اندیشة‌ خود را تا سطح‌ تحولات‌ بزرگ‌ بشری‌ ارتقا بخشد و عوامل‌ ظهور و سقوط‌ تمدن‌ها را عمیقاً درک‌ کند»<ref>بن‌نبی‌، 1992، ص‌ 21</ref>.بن‌نبی‌، شیفتة‌ جنبش‌ اصلاحی‌ «[[جمعیت‌ العلماء المسلمین‌]]» [[الجزایر]] به‌ رهبری‌ ابن‌بادیس‌ بود و در آن‌ ویژگی‌هایی‌ می‌دید که‌ حرکت‌ اصلاحی‌ [[عبده‌|شیخ‌محمد عبده‌]] فاقد آن‌ بود؛ چه‌، عبده‌ به‌ اصلاحات‌ صرفاً کلامی‌ بسنده‌ می‌کرد، اما ابن‌بادیس‌ برنامة‌ عملی‌ کاملی‌ را به‌ استناد آیة‌ شریفه‌ «اِنَّ اللّهَ لایُغَیِّرُ ما بِقَوْم‌ حَتّ'ی‌ یُغَیِّروُا م'ا بِأنْفُسِهِم‌» (رعد: 11) پذیرفته‌ بود.
به‌ عقیدة‌ بن‌نبی‌ «جوهر مشکل‌ هر ملت‌، در مسئله‌ تمدن‌ آن‌ است‌ و هیچ‌ ملتی‌ قادر به‌ فهم‌ و حلّ مشکل‌ خود نخواهد بود، مگر آنکه‌ اندیشة‌ خود را تا سطح‌ تحولات‌ بزرگ‌ بشری‌ ارتقا بخشد و عوامل‌ ظهور و سقوط‌ تمدن‌ها را عمیقاً درک‌ کند»<ref>بن‌نبی‌، 1992، ص‌ 21</ref>.بن‌نبی‌، شیفتة‌ جنبش‌ اصلاحی‌ «[[جمعیت‌ العلماء المسلمین‌]]» [[الجزایر]] به‌ رهبری‌ ابن‌بادیس‌ بود و در آن‌ ویژگی‌هایی‌ می‌دید که‌ حرکت‌ اصلاحی‌ [[عبده‌|شیخ‌محمد عبده‌]] فاقد آن‌ بود؛ چه‌، عبده‌ به‌ اصلاحات‌ صرفاً کلامی‌ بسنده‌ می‌کرد، اما ابن‌بادیس‌ برنامة‌ عملی‌ کاملی‌ را به‌ استناد آیة‌ شریفه‌ «اِنَّ اللّهَ لایُغَیِّرُ ما بِقَوْم‌ حَتّ'ی‌ یُغَیِّروُا ما بِأنْفُسِهِم‌» (رعد: 11) پذیرفته‌ بود.


بر این‌ اساس‌، «کلید حلّ مشکل‌ در روح‌ امت‌ قرار دارد»؛ لذا «ایجاد تمدن‌ یک‌ پدیدة‌ اجتماعی‌ است‌ که‌ در شرایطی‌ درست‌ همانند شرایط‌ پیدایش‌ نخستین‌، ممکن‌ می‌شود». با این‌ حال‌، بن‌نبی‌ از جمعیت‌ العلماء المسلمین‌ الجزایر انتقاد و آن‌ را به‌ انحراف‌ از برنامة‌ مصوب‌ متهم‌ کرد، زیرا این‌ جمعیت‌ پذیرفته‌ بود که‌ همراه‌ یک‌ کاروان‌ سیاسی‌ در 1315 ش‌/ 1936 برای‌ مذاکره‌ با فرانسویان‌ به‌ پاریس‌ برود. به‌ عقیدة‌ بن‌نبی‌، اصلاح‌ وضع‌ جامعه‌ از طریق‌ سیاست‌ و حکومت‌ ممکن‌ نیست‌، زیرا حکومت‌ تابعی‌ از شرایط‌ اجتماعی‌ است‌ و جامعه‌ای‌ که‌ در آن‌ روحیة‌ «استعمارپذیری‌» حاکم‌ باشد، بناچار دارای‌ حکومتی‌ استعماری‌ خواهد بود.
بر این‌ اساس‌، «کلید حلّ مشکل‌ در روح‌ امت‌ قرار دارد»؛ لذا «ایجاد تمدن‌ یک‌ پدیدة‌ اجتماعی‌ است‌ که‌ در شرایطی‌ درست‌ همانند شرایط‌ پیدایش‌ نخستین‌، ممکن‌ می‌شود». با این‌ حال‌، بن‌نبی‌ از جمعیت‌ العلماء المسلمین‌ الجزایر انتقاد و آن‌ را به‌ انحراف‌ از برنامة‌ مصوب‌ متهم‌ کرد، زیرا این‌ جمعیت‌ پذیرفته‌ بود که‌ همراه‌ یک‌ کاروان‌ سیاسی‌ در 1315 ش‌/ 1936 برای‌ مذاکره‌ با فرانسویان‌ به‌ پاریس‌ برود. به‌ عقیدة‌ بن‌نبی‌، اصلاح‌ وضع‌ جامعه‌ از طریق‌ سیاست‌ و حکومت‌ ممکن‌ نیست‌، زیرا حکومت‌ تابعی‌ از شرایط‌ اجتماعی‌ است‌ و جامعه‌ای‌ که‌ در آن‌ روحیة‌ «استعمارپذیری‌» حاکم‌ باشد، بناچار دارای‌ حکومتی‌ استعماری‌ خواهد بود.


بنابراین‌ استعمار زاییدة‌ کردار سیاستمداران‌ نیست‌ بلکه‌ نتیجة‌ تن‌ دادن‌ ملت‌ به‌ استعمار است‌. به‌ همین‌ دلیل‌، رهایی‌ از استعمار تنها از طریق‌ رهایی‌ نفس‌ از ذلت‌ استعمارپذیری‌ ممکن‌ می‌شود؛ به‌ طوری‌ که‌ انسان‌ بر اثر «تحول‌ درونی‌» در شرایطی‌ قرار گیرد که‌ با احترام‌ به‌ کرامت‌ انسانی‌ خویش‌، به‌ وظایف‌ اجتماعی‌ خود قیام‌ کند و به‌ حکومت‌ استعماری‌ تن‌ ندهد <ref>جدعان‌، ص‌ 416ـ417؛ بن‌نبی‌، 1992، ص‌ 28ـ29، 33</ref>. از نظر مالک‌بن‌ نبی‌، مشکل‌ اصلی‌ اینجاست‌ که‌ «جامعة‌ اسلامی‌» قرنهای‌ متمادی‌ «خارج‌ از تاریخ‌» زیسته‌ و تمدن‌ خود را از دست‌ داده‌ است‌ و از آنجا که‌ «هر تمدنی‌ محصولات‌ خود را ایجاد می‌کند» نمی‌توان‌ با خرید و گردآوری‌ محصولات‌ تمدن‌های‌ دیگر دارای‌ تمدن‌ شد. آنچه‌ از طریق‌ جمع‌آوری‌ اشیای‌ تمدن‌های‌ دیگر به‌ دست‌ می‌آید، «شبه‌ تمدن‌» است‌ نه‌ «تمدن‌ حقیقی‌» <ref>جدعان‌، ص‌ 417ـ 418؛ بن‌نبی‌، 1992، ص‌ 47</ref>.  
بنابراین‌ استعمار زاییدة‌ کردار سیاستمداران‌ نیست‌ بلکه‌ نتیجة‌ تن‌ دادن‌ ملت‌ به‌ استعمار است‌. به‌ همین‌ دلیل‌، رهایی‌ از استعمار تنها از طریق‌ رهایی‌ نفس‌ از ذلت‌ استعمارپذیری‌ ممکن‌ می‌شود؛ به‌ طوری‌ که‌ انسان‌ بر اثر «تحول‌ درونی‌» در شرایطی‌ قرار گیرد که‌ با احترام‌ به‌ کرامت‌ انسانی‌ خویش‌، به‌ وظایف‌ اجتماعی‌ خود قیام‌ کند و به‌ حکومت‌ استعماری‌ تن‌ ندهد <ref>جدعان‌، ص‌ 416ـ417؛ بن‌نبی‌، 1992، ص‌ 28ـ29، 33</ref>. از نظر مالک‌بن‌ نبی‌، مشکل‌ اصلی‌ اینجاست‌ که‌ «جامعة‌ اسلامی‌» قرنهای‌ متمادی‌ «خارج‌ از تاریخ‌» زیسته‌ و تمدن‌ خود را از دست‌ داده‌ است‌ و از آنجا که‌ «هر تمدنی‌ محصولات‌ خود را ایجاد می‌کند» نمی‌توان‌ با خرید و گردآوری‌ محصولات‌ تمدن‌های‌ دیگر دارای‌ تمدن‌ شد. آنچه‌ از طریق‌ جمع‌آوری‌ اشیای‌ تمدن‌های‌ دیگر به‌ دست‌ می‌آید، «شبه‌ تمدن‌» است‌ نه‌ «تمدن‌ حقیقی‌»<ref>جدعان‌، ص‌ 417ـ 418؛ بن‌نبی‌، 1992، ص‌ 47</ref>.  


از دیدگاه‌ مالک‌بن‌ نبی‌، هر محصول‌ تمدنی‌ تنها از ترکیب‌ سه‌ عامل‌ انسان‌، زمین‌ و زمان‌ به‌ دست‌ می‌آید. بن‌نبی‌ تأکید می‌کند که‌ برای‌ ترکیب‌ این‌ سه‌ عنصر، یک‌ «ترکیب‌کنندة‌ تمدنی‌» لازم‌ است‌ و تحلیل‌ تاریخی‌ نشان‌ می‌دهد که‌ این‌ ترکیب‌کننده‌ چیزی‌ جز «اندیشة‌ دینی‌» نیست‌<ref>جدعان‌، ص‌ 418ـ419؛ بن‌نبی‌، 1992، ص‌ 50</ref>. از سوی‌ دیگر، ترکیب‌ عناصر تمدن‌ و عامل‌ ترکیب‌کنندة‌ آنها از منطق‌ «حرکت‌ تاریخ‌» پیروی‌ می‌کند؛ زیرا تمدن‌ دارای‌ «حیات‌» یا، به‌ قول‌ [[ابن‌خلدون‌]]، دارای‌ یک‌ «دوره‌» است‌: با «نهضت‌» به‌ دنیا می‌آید، صعود و رشد می‌کند تا به‌ نقطة‌ «اوج‌» برسد، سپس‌ راه‌ نزول‌ در پیش‌ می‌گیرد و به‌ «افول‌» منتهی‌ می‌شود.
از دیدگاه‌ مالک‌بن‌ نبی‌، هر محصول‌ تمدنی‌ تنها از ترکیب‌ سه‌ عامل‌ انسان‌، زمین‌ و زمان‌ به‌ دست‌ می‌آید. بن‌نبی‌ تأکید می‌کند که‌ برای‌ ترکیب‌ این‌ سه‌ عنصر، یک‌ «ترکیب‌کنندة‌ تمدنی‌» لازم‌ است‌ و تحلیل‌ تاریخی‌ نشان‌ می‌دهد که‌ این‌ ترکیب‌کننده‌ چیزی‌ جز «اندیشة‌ دینی‌» نیست‌<ref>جدعان‌، ص‌ 418ـ419؛ بن‌نبی‌، 1992، ص‌ 50</ref>. از سوی‌ دیگر، ترکیب‌ عناصر تمدن‌ و عامل‌ ترکیب‌کنندة‌ آنها از منطق‌ «حرکت‌ تاریخ‌» پیروی‌ می‌کند؛ زیرا تمدن‌ دارای‌ «حیات‌» یا، به‌ قول‌ [[ابن‌خلدون‌]]، دارای‌ یک‌ «دوره‌» است‌: با «نهضت‌» به‌ دنیا می‌آید، صعود و رشد می‌کند تا به‌ نقطة‌ «اوج‌» برسد، سپس‌ راه‌ نزول‌ در پیش‌ می‌گیرد و به‌ «افول‌» منتهی‌ می‌شود.
خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:
جامعه‌ای‌ که‌ پرورده اندیشه دینی‌ است‌ راه‌ تحول‌ در پیش‌ می‌گیرد و با توسعه شبکه‌ روابط‌ داخلی‌ خویش‌ به‌ گسترش‌ «اندیشه‌» می‌پردازد. در واپسین‌ مرحله گسترش‌، مشکلات‌ مادی‌ و ضرورت‌های‌ جدید پدید می‌آید و نقطة‌ عطف‌ دیگری‌ بروز می‌کند که‌ آغاز «مرحلة‌ عقل‌» است‌. اما این‌ «عقل‌» سیطرة‌ «روح‌» بر غریزه‌ را ندارد، از این رو غرایز بتدریج‌ از قیود آزاد می‌شود و به‌ همان‌ نسبت‌ «روح‌» تأثیر خود را بر خود از دست‌ می‌دهد و جامعه‌ نیز از تنظیم‌ رفتار افراد و مهار امیال‌ فردی‌ سر باز می‌زند و شبکه ارزش‌های‌ اخلاقی‌ و اجتماعی‌ کم‌کم‌ فرو می‌ریزد. در این‌ مرحله‌، علوم‌ و فنون‌ به‌ حداکثر گسترش‌ خود می‌رسد. از دیدگاه‌ بن‌نبی‌، این‌ مرحله‌ از مراحل‌ تمدن‌ اسلامی‌ مطابق‌ است‌ با عصر اموی‌ و بخش‌ مهمی‌ از عصر عباسی‌ که‌ نقطة‌ اوج‌ آن‌ در دوران‌ مأمون‌ است‌. بن‌نبی‌ این‌ دوره‌ را ـ بدون‌ تردید ـ انحرافی‌ بزرگ‌ از خط‌ تمدن‌ اصیل‌ می‌داند، زیرا در این‌ دوره‌ توازن‌ موجود میان‌ روح‌ و عقل‌ بر هم‌ خورده‌ و نشانه‌های‌ سستی‌ روح‌ و نزدیکی‌ افول‌ آن‌ پدیدار گشته‌ است‌<ref>جدعان‌، ص‌ 420ـ421؛ بن‌نبی‌، 1992، ص‌ 76؛ همو، 1989، ص‌ 31</ref>.  
جامعه‌ای‌ که‌ پرورده اندیشه دینی‌ است‌ راه‌ تحول‌ در پیش‌ می‌گیرد و با توسعه شبکه‌ روابط‌ داخلی‌ خویش‌ به‌ گسترش‌ «اندیشه‌» می‌پردازد. در واپسین‌ مرحله گسترش‌، مشکلات‌ مادی‌ و ضرورت‌های‌ جدید پدید می‌آید و نقطة‌ عطف‌ دیگری‌ بروز می‌کند که‌ آغاز «مرحلة‌ عقل‌» است‌. اما این‌ «عقل‌» سیطرة‌ «روح‌» بر غریزه‌ را ندارد، از این رو غرایز بتدریج‌ از قیود آزاد می‌شود و به‌ همان‌ نسبت‌ «روح‌» تأثیر خود را بر خود از دست‌ می‌دهد و جامعه‌ نیز از تنظیم‌ رفتار افراد و مهار امیال‌ فردی‌ سر باز می‌زند و شبکه ارزش‌های‌ اخلاقی‌ و اجتماعی‌ کم‌کم‌ فرو می‌ریزد. در این‌ مرحله‌، علوم‌ و فنون‌ به‌ حداکثر گسترش‌ خود می‌رسد. از دیدگاه‌ بن‌نبی‌، این‌ مرحله‌ از مراحل‌ تمدن‌ اسلامی‌ مطابق‌ است‌ با عصر اموی‌ و بخش‌ مهمی‌ از عصر عباسی‌ که‌ نقطة‌ اوج‌ آن‌ در دوران‌ مأمون‌ است‌. بن‌نبی‌ این‌ دوره‌ را ـ بدون‌ تردید ـ انحرافی‌ بزرگ‌ از خط‌ تمدن‌ اصیل‌ می‌داند، زیرا در این‌ دوره‌ توازن‌ موجود میان‌ روح‌ و عقل‌ بر هم‌ خورده‌ و نشانه‌های‌ سستی‌ روح‌ و نزدیکی‌ افول‌ آن‌ پدیدار گشته‌ است‌<ref>جدعان‌، ص‌ 420ـ421؛ بن‌نبی‌، 1992، ص‌ 76؛ همو، 1989، ص‌ 31</ref>.  


در این‌ دوره‌، فرد مسلمان‌ قادر به‌ استفاده‌ از تمامی‌ توان‌ حیاتی‌ خویش‌ نیست‌، زیرا امکان‌ سیطره‌ بر بخشی‌ از غرایز خود را ندارد. این‌ حالت‌ از نظر اجتماعی‌ بدان‌ معنی‌ است‌ که‌ مجموع‌ توان‌ اجتماعی‌ کار نمی‌کند. بنابراین‌، غریزه‌ بتدریج‌ از سیطرة‌ روح‌ آزاد می‌شود و سرنوشت‌ فرد را در اختیار می‌گیرد. در این‌ جاست‌ که‌ تمدن‌ وارد سومین‌ مرحلة‌ خود یعنی‌ «مرحلة‌ غریزه‌» می‌شود. در این‌ مرحله‌، وظیفة‌ اجتماعی‌ اندیشة‌ دینی‌ به‌ پایان‌ می‌رسد و شبکه روابط‌ اجتماعی‌ جامعه‌ فرومی‌ریزد و اخلاق‌ افراد جامعه‌ به‌سبب‌ خشکیدن‌ ذخایر روحی‌ و عقلی‌ به‌ تباهی‌ می‌انجامد <ref>جدعان‌، ص‌ 421؛ بن‌نبی‌، 1992، ص‌ 77؛ همو، 1962، ص‌ 144</ref>.
در این‌ دوره‌، فرد مسلمان‌ قادر به‌ استفاده‌ از تمامی‌ توان‌ حیاتی‌ خویش‌ نیست‌، زیرا امکان‌ سیطره‌ بر بخشی‌ از غرایز خود را ندارد. این‌ حالت‌ از نظر اجتماعی‌ بدان‌ معنی‌ است‌ که‌ مجموع‌ توان‌ اجتماعی‌ کار نمی‌کند. بنابراین‌، غریزه‌ بتدریج‌ از سیطرة‌ روح‌ آزاد می‌شود و سرنوشت‌ فرد را در اختیار می‌گیرد. در این‌ جاست‌ که‌ تمدن‌ وارد سومین‌ مرحلة‌ خود یعنی‌ «مرحلة‌ غریزه‌» می‌شود. در این‌ مرحله‌، وظیفة‌ اجتماعی‌ اندیشة‌ دینی‌ به‌ پایان‌ می‌رسد و شبکه روابط‌ اجتماعی‌ جامعه‌ فرومی‌ریزد و اخلاق‌ افراد جامعه‌ به‌سبب‌ خشکیدن‌ ذخایر روحی‌ و عقلی‌ به‌ تباهی‌ می‌انجامد<ref>جدعان‌، ص‌ 421؛ بن‌نبی‌، 1992، ص‌ 77؛ همو، 1962، ص‌ 144</ref>.


این‌ مرحله‌ از تمدن‌ اسلامی‌ مطابق‌ است‌ با اواخر عصر عباسی‌ و دوران‌ پس‌ از آن‌ تا زمان‌ ابن‌خلدون‌ و نیز دوران‌ پس‌ از سلسله موحدون‌ در مغرب‌. لذا، مالک‌ بن‌ نبی‌ انسان‌ این‌ مرحله‌ را «انسانِ پس‌ از موحدون‌» می‌نامد؛ انسانی‌ که‌ در نتیجة‌ بروز اختلال‌ در توان‌ روحی‌ و معنوی‌، ارزش‌ اجتماعی‌ خود را از دست‌ داده‌ و فقط‌ برای‌ منافع‌ فردی‌ خویش‌ تلاش‌ می‌کند. در اینجا، فردگرایی‌ بر جامعه‌ مستولی‌ می‌شود و با گسستگی‌ شبکه روابط‌ اجتماعی‌ شرایط‌ استعمارپذیری‌ پدید می‌آید و سپس‌ دوران‌ استعمار فرامی‌رسد<ref>برای‌ نمودار دوره‌های‌ تمدن‌ اسلامی‌ از دیدگاه‌ مالک‌بن‌ نبی‌ رجوع کنید به شکل‌ 1؛ جدعان‌، ص‌ 421ـ422؛ بن‌نبی‌، 1989، ص‌ 36؛ همو، 1962، ص‌ 96</ref>.
این‌ مرحله‌ از تمدن‌ اسلامی‌ مطابق‌ است‌ با اواخر عصر عباسی‌ و دوران‌ پس‌ از آن‌ تا زمان‌ ابن‌خلدون‌ و نیز دوران‌ پس‌ از سلسله موحدون‌ در مغرب‌. لذا، مالک‌ بن‌ نبی‌ انسان‌ این‌ مرحله‌ را «انسانِ پس‌ از موحدون‌» می‌نامد؛ انسانی‌ که‌ در نتیجة‌ بروز اختلال‌ در توان‌ روحی‌ و معنوی‌، ارزش‌ اجتماعی‌ خود را از دست‌ داده‌ و فقط‌ برای‌ منافع‌ فردی‌ خویش‌ تلاش‌ می‌کند. در اینجا، فردگرایی‌ بر جامعه‌ مستولی‌ می‌شود و با گسستگی‌ شبکه روابط‌ اجتماعی‌ شرایط‌ استعمارپذیری‌ پدید می‌آید و سپس‌ دوران‌ استعمار فرامی‌رسد<ref>برای‌ نمودار دوره‌های‌ تمدن‌ اسلامی‌ از دیدگاه‌ مالک‌بن‌ نبی‌ رجوع کنید به شکل‌ 1؛ جدعان‌، ص‌ 421ـ422؛ بن‌نبی‌، 1989، ص‌ 36؛ همو، 1962، ص‌ 96</ref>.
خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:
به‌ نظر بن‌نبی‌، انسان‌ تمدن‌ساز باید در سه‌ زمینه‌ فرهنگ‌، کار و مال‌ توجیه‌ یا هدایت‌ شود. فرهنگ‌ از نظر وی‌ «مجموعه‌ای‌ از صفات‌ اخلاقی‌ و ارزش‌های‌ اجتماعی‌ است‌ که‌ فرد در محیطی‌ که‌ به‌ دنیا می‌آید آن‌ را همچون‌ یک‌ سرمایه اولیه‌ دریافت‌ می‌کند». بن‌نبی‌ کار را تنها عاملی‌ می‌داند که‌ سرنوشت‌ اشیا را در یک‌ چارچوب‌ اجتماعی‌ تعیین‌ می‌کند و هدایت‌ آن‌ به‌ معنی‌ هدایت‌ همه فعالیت‌های‌ جمعی‌ در یک‌ مسیر با هدف‌ ایجاد تغییر در وضع‌ انسان‌ و پدید آوردن‌ محیطی‌ جدید برای‌ رشد تواناییهای‌ فردی‌ در جامعه‌ است‌. بالاخره‌، مال‌ یا ثروت‌ به‌ عنوان‌ وسیله اجتماعی‌ برای‌ نهضت‌ در جهت‌ پیشرفت‌ مادی‌ اهمیت‌ دارد و نه‌ به‌ عنوان‌ وسیلة‌ سیاسی‌ نزد شماری‌ از سرمایه‌داران‌ برای‌ بهره‌کشی‌ از تلاش‌ اکثریت‌ ملت‌ <ref>جدعان‌، ص‌ 423ـ 425؛ بن‌نبی‌، 1992، ص‌ 88 ـ89، 120ـ121</ref>.
به‌ نظر بن‌نبی‌، انسان‌ تمدن‌ساز باید در سه‌ زمینه‌ فرهنگ‌، کار و مال‌ توجیه‌ یا هدایت‌ شود. فرهنگ‌ از نظر وی‌ «مجموعه‌ای‌ از صفات‌ اخلاقی‌ و ارزش‌های‌ اجتماعی‌ است‌ که‌ فرد در محیطی‌ که‌ به‌ دنیا می‌آید آن‌ را همچون‌ یک‌ سرمایه اولیه‌ دریافت‌ می‌کند». بن‌نبی‌ کار را تنها عاملی‌ می‌داند که‌ سرنوشت‌ اشیا را در یک‌ چارچوب‌ اجتماعی‌ تعیین‌ می‌کند و هدایت‌ آن‌ به‌ معنی‌ هدایت‌ همه فعالیت‌های‌ جمعی‌ در یک‌ مسیر با هدف‌ ایجاد تغییر در وضع‌ انسان‌ و پدید آوردن‌ محیطی‌ جدید برای‌ رشد تواناییهای‌ فردی‌ در جامعه‌ است‌. بالاخره‌، مال‌ یا ثروت‌ به‌ عنوان‌ وسیله اجتماعی‌ برای‌ نهضت‌ در جهت‌ پیشرفت‌ مادی‌ اهمیت‌ دارد و نه‌ به‌ عنوان‌ وسیلة‌ سیاسی‌ نزد شماری‌ از سرمایه‌داران‌ برای‌ بهره‌کشی‌ از تلاش‌ اکثریت‌ ملت‌ <ref>جدعان‌، ص‌ 423ـ 425؛ بن‌نبی‌، 1992، ص‌ 88 ـ89، 120ـ121</ref>.


علاوه‌ بر عوامل‌ یادشده‌، احیا یا بازسازی‌ تمدن‌، از دیدگاه‌ بن‌نبی‌، به‌ احیای‌ اندیشة‌ دینی‌ بستگی‌ دارد. بن‌نبی‌ تمدن‌سازی‌ به‌ روش‌ غربی‌ را ابداً نمی‌پذیرد، چه‌ معتقد است‌ که‌ تمدن‌ غرب‌ که‌ ادامه تمدن‌ قرن‌ نوزدهم‌ میلادی‌ است‌ اکنون‌ در مرحله ورشکستگی‌ قرار گرفته‌ و نمی‌تواند وسیله رهایی‌ جهان‌ اسلام‌ باشد. بن‌نبی‌ خواستار تمدنی‌ اصیل‌ با ویژگی‌های‌ خود است‌، «تمدنی‌ که‌ در آن‌ مربیان‌ به‌ جوانان‌ بیاموزند که‌ چگونه‌ می‌توانند راه‌هایی‌ را برای‌ هدایت‌ و پیشبرد کاروان‌ بشری‌ کشف‌ کنند، نه‌ آنکه‌ خود دنباله‌رو روسها یا آمریکاییان‌ باشند» <ref>جدعان‌، ص‌ 425؛ بن‌نبی‌، 1959، ص‌ 118</ref>.  
علاوه‌ بر عوامل‌ یادشده‌، احیا یا بازسازی‌ تمدن‌، از دیدگاه‌ بن‌نبی‌، به‌ احیای‌ اندیشه دینی‌ بستگی‌ دارد. بن‌نبی‌ تمدن‌سازی‌ به‌ روش‌ غربی‌ را ابداً نمی‌پذیرد، چه‌ معتقد است‌ که‌ تمدن‌ غرب‌ که‌ ادامه تمدن‌ قرن‌ نوزدهم‌ میلادی‌ است‌ اکنون‌ در مرحله ورشکستگی‌ قرار گرفته‌ و نمی‌تواند وسیله رهایی‌ جهان‌ اسلام‌ باشد. بن‌نبی‌ خواستار تمدنی‌ اصیل‌ با ویژگی‌های‌ خود است‌، «تمدنی‌ که‌ در آن‌ مربیان‌ به‌ جوانان‌ بیاموزند که‌ چگونه‌ می‌توانند راه‌هایی‌ را برای‌ هدایت‌ و پیشبرد کاروان‌ بشری‌ کشف‌ کنند، نه‌ آنکه‌ خود دنباله‌رو روسها یا آمریکاییان‌ باشند» <ref>جدعان‌، ص‌ 425؛ بن‌نبی‌، 1959، ص‌ 118</ref>.  


به‌ عقیدة‌ بن‌نبی‌، نخستین‌ وظیفة‌ جهان‌ اسلام‌ این‌ است‌ که‌ خود را از طریق‌ یک‌ برنامه‌ریزی‌ منظم‌ علمی‌ به‌ سطح‌ بالای‌ پیشرفت‌ مادی‌ برساند بدون‌ آنکه‌ ارزش‌های‌ اخلاقی‌ خود را از دست‌ بدهد، زیرا تمدن‌ جدید اسلامی‌ باید براساس‌ تعادل‌ بین‌ کم‌ و کیف‌، ماده‌ و روح‌، وسیله‌ و هدف‌ و بالاخره‌ علم‌ و وجدان‌ باشد. به‌ عبارت‌ دیگر، نهضت‌ جهان‌ اسلام‌ در جدا شدن‌ از ارزش‌ها نیست‌ بلکه‌ در جمع‌ بین‌ علم‌ و ایمان‌ است‌<ref>جدعان‌، ص‌425ـ426؛ بن‌نبی‌، 1989، ص‌169ـ170</ref>.
به‌ عقیدة‌ بن‌نبی‌، نخستین‌ وظیفه جهان‌ اسلام‌ این‌ است‌ که‌ خود را از طریق‌ یک‌ برنامه‌ریزی‌ منظم‌ علمی‌ به‌ سطح‌ بالای‌ پیشرفت‌ مادی‌ برساند بدون‌ آنکه‌ ارزش‌های‌ اخلاقی‌ خود را از دست‌ بدهد، زیرا تمدن‌ جدید اسلامی‌ باید براساس‌ تعادل‌ بین‌ کم‌ و کیف‌، ماده‌ و روح‌، وسیله‌ و هدف‌ و بالاخره‌ علم‌ و وجدان‌ باشد. به‌ عبارت‌ دیگر، نهضت‌ جهان‌ اسلام‌ در جدا شدن‌ از ارزش‌ها نیست‌ بلکه‌ در جمع‌ بین‌ علم‌ و ایمان‌ است‌<ref>جدعان‌، ص‌425ـ426؛ بن‌نبی‌، 1989، ص‌169ـ170</ref>.


دربارة‌ آیندة‌ جهان‌ اسلام‌، مالک‌ بن‌ نبی‌، علاوه‌ بر توجه‌ به‌ جریان‌های‌ اصلاح‌طلب‌ و نوگرا که‌ در تصویر چهره جدید دنیای‌ اسلام‌ نقش‌ دارند، پدیدة‌ انتقال‌ مرکز ثقل‌ جهان‌ اسلام‌ را از حوزة‌ مدیترانه‌ به‌ آسیا مورد توجه‌ قرار می‌دهد و این‌ پدیده‌ را باعث‌ بروز نتایج‌ روانی‌، فرهنگی‌، اخلاقی‌، اجتماعی‌ و سیاسی‌ در جهان‌ اسلام‌ و حرکت‌ آن‌ به‌ سمت‌ آینده‌ می‌داند. وی‌ معتقد است‌ که‌ در جاوه‌، پاکستان‌ و جاکارتا جنبه‌های‌ اندیشه‌ و کار بر جنبه علمِ بسته سنتی‌ برتری‌ دارد و جهان‌ اسلام‌ می‌تواند در آنجا خود را بازسازی‌ کند تا به‌ توانمندی‌ لازم‌ برسد و راه‌های‌ زندگی‌ را بیاموزد<ref>بن‌نبی‌، 1989، ص‌182ـ183</ref>.  
دربارة‌ آیندة‌ جهان‌ اسلام‌، مالک‌ بن‌ نبی‌، علاوه‌ بر توجه‌ به‌ جریان‌های‌ اصلاح‌طلب‌ و نوگرا که‌ در تصویر چهره جدید دنیای‌ اسلام‌ نقش‌ دارند، پدیدة‌ انتقال‌ مرکز ثقل‌ جهان‌ اسلام‌ را از حوزه مدیترانه‌ به‌ آسیا مورد توجه‌ قرار می‌دهد و این‌ پدیده‌ را باعث‌ بروز نتایج‌ روانی‌، فرهنگی‌، اخلاقی‌، اجتماعی‌ و سیاسی‌ در جهان‌ اسلام‌ و حرکت‌ آن‌ به‌ سمت‌ آینده‌ می‌داند. وی‌ معتقد است‌ که‌ در جاوه‌، پاکستان‌ و جاکارتا جنبه‌های‌ اندیشه‌ و کار بر جنبه علمِ بسته سنتی‌ برتری‌ دارد و جهان‌ اسلام‌ می‌تواند در آنجا خود را بازسازی‌ کند تا به‌ توانمندی‌ لازم‌ برسد و راه‌های‌ زندگی‌ را بیاموزد<ref>بن‌نبی‌، 1989، ص‌182ـ183</ref>.  


از سوی‌ دیگر جامعه اسلامی‌ در همسایگی‌ هند، و در کنار ادیان‌ برهمایی‌ و بودایی‌، به‌ انقلاب‌ درونی‌ در فضایی‌ عارفانه‌ دست‌ می‌یابد که‌ نتیجه‌ آن‌ گفت‌ و شنود بین‌ قلب‌ و فکر خواهد بود، چیزی‌ که‌ «انسانِ پس‌ از موحدون‌» بدان‌ سخت‌ نیاز دارد و در سواحل‌ مدیترانه‌ آن‌ را نیافته‌ است‌. این‌ نظر مالک‌ بن‌ نبی‌، که‌ تحت‌ تأثیر شرایط‌ سیاسی‌ ـ اجتماعی‌ جهان‌ اسلام‌ در 1328 ش‌/ 1949 بوده‌، با انتقاد بسیاری‌ از اندیشمندان‌ و نویسندگان‌ عرب‌ روبرو شده‌ است‌<ref>همان‌، ص‌ 183ـ186</ref>. <ref>مالک‌ بن‌ نبی‌، شروط‌ النّهضة‌، ترجمة‌ عمر کامل‌ مسقاوی‌ و عبدالصبور شاهین‌، دمشق 1992؛ همو، مشکلة‌ الثقافة‌، ترجمة‌ عبدالصبور شاهین‌، قاهره 1959؛ همو، میلاد مجتمع‌، ترجمة‌ عبدالصبور شاهین‌، قاهره 1962؛ همو، وجهة‌ العالم‌ الاسلامی‌، ترجمة‌ عبدالصبور شاهین‌، دمشق 1989؛ فهمی‌ جدعان‌، أسس‌ التقدم‌ عند مفکری‌ الاسلام‌ فی‌العالم‌ العربی‌ الحدیث‌، عمان‌ 1988؛ انور جندی‌، أعلام‌ القرن‌ الرابع‌ عشر الهجری‌، ج‌1: أعلام‌ الدعوة‌ و الفکر، قاهره 1981؛ اسعد سحمرانی‌، مالک‌بن‌ نبی‌ اندیشمند مصلح‌، ترجمة‌ صادق‌ آئینه‌وند، تهران‌ 1369 ش‌؛ مرتضی‌ کریمی‌نیا، آرا و اندیشه‌های‌ دکتر نصرحامدابوزید، تهران‌ 1376 ش‌؛ موسوعة‌السیاسة‌، چاپ‌ عبدالوهاب‌ کیالی‌، بیروت‌ 1979ـ1994،</ref>.  
از سوی‌ دیگر جامعه اسلامی‌ در همسایگی‌ هند، و در کنار ادیان‌ برهمایی‌ و بودایی‌، به‌ انقلاب‌ درونی‌ در فضایی‌ عارفانه‌ دست‌ می‌یابد که‌ نتیجه‌ آن‌ گفت‌ و شنود بین‌ قلب‌ و فکر خواهد بود، چیزی‌ که‌ «انسانِ پس‌ از موحدون‌» بدان‌ سخت‌ نیاز دارد و در سواحل‌ مدیترانه‌ آن‌ را نیافته‌ است‌. این‌ نظر مالک‌ بن‌ نبی‌، که‌ تحت‌ تأثیر شرایط‌ سیاسی‌ ـ اجتماعی‌ جهان‌ اسلام‌ در 1328 ش‌/ 1949 بوده‌، با انتقاد بسیاری‌ از اندیشمندان‌ و نویسندگان‌ عرب‌ روبرو شده‌ است‌<ref>همان‌، ص‌ 183ـ186</ref>. <ref>مالک‌ بن‌ نبی‌، شروط‌ النّهضة‌، ترجمة‌ عمر کامل‌ مسقاوی‌ و عبدالصبور شاهین‌، دمشق 1992؛ همو، مشکلة‌ الثقافة‌، ترجمة‌ عبدالصبور شاهین‌، قاهره 1959؛ همو، میلاد مجتمع‌، ترجمة‌ عبدالصبور شاهین‌، قاهره 1962؛ همو، وجهة‌ العالم‌ الاسلامی‌، ترجمة‌ عبدالصبور شاهین‌، دمشق 1989؛ فهمی‌ جدعان‌، أسس‌ التقدم‌ عند مفکری‌ الاسلام‌ فی‌العالم‌ العربی‌ الحدیث‌، عمان‌ 1988؛ انور جندی‌، أعلام‌ القرن‌ الرابع‌ عشر الهجری‌، ج‌1: أعلام‌ الدعوة‌ و الفکر، قاهره 1981؛ اسعد سحمرانی‌، مالک‌بن‌ نبی‌ اندیشمند مصلح‌، ترجمة‌ صادق‌ آئینه‌وند، تهران‌ 1369 ش‌؛ مرتضی‌ کریمی‌نیا، آرا و اندیشه‌های‌ دکتر نصرحامدابوزید، تهران‌ 1376 ش‌؛ موسوعة‌السیاسة‌، چاپ‌ عبدالوهاب‌ کیالی‌، بیروت‌ 1979ـ1994،</ref>.  
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:
به‌ اعتقاد بن‌نبی‌ مردم‌ در بدوِ ظهور اسلام‌ به‌ دلیل‌ هویت‌ ادبی‌ و زبانی‌شان‌، اعجاز قرآن‌ را با «ذوق‌ فطری‌» خویش‌ لمس‌ می‌کردند؛ پس‌ از آن‌ تا حدودِ دورة‌ عباسی‌ «ذوق‌ علمیِ» ادیبان‌ و دانشمندان‌ برای‌ درک‌ الوهیت‌ و اعجاز قرآن‌ کافی‌ بود. امروزه‌ با توجه‌ به‌ آیة‌ «قُلْ م'ا کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الْرُّسُلِ» (احقاف‌: 9) می‌توان‌ رسالت‌ پیامبر اکرم‌ را همچون‌ سایر رسالتها، پدیده‌ای‌ ـ به‌ معنای‌ علمیِ کلمه‌ ـ دانست‌ که‌ در ظروف‌ زمانی‌ و مکانیِ مشابه‌ آثار و نتایج‌ مشابه‌ به‌ همراه‌ دارد. در واقع‌، اعجاز شخصِ پیامبر در زمان‌ خودش‌ همان‌ دلایلی‌ است‌ که‌ برای‌ اسکات‌ منکران‌ ارائه‌ می‌دهد، اما اعجاز دین‌ یکی‌ از ابزارهای‌ تبلیغ‌ آن‌ است‌. این‌ بدان‌ معناست‌ که‌ «معجزه‌» باید برای‌ همة‌ مخاطبان‌ قابل‌فهم‌ و، در عین‌ حال‌، برتر از توانایی‌ همه آنان‌ باشد. از آن‌ مهمتر، معجزه‌ باید در تمام‌ دورة‌ زمانی‌ مفروض‌ دین‌، استمرار یابد تا تبلیغ‌ دین‌ همواره‌ تحقق‌ پذیرد. ازاین رو، اعجاز قرآن‌ در آغاز ظهور اسلام‌ با ذوق‌ فطری‌ و بعدها با ذوق‌ علمی‌ دریافت‌ می‌شد؛ اما امروز، فردِ مسلمان‌ ناگزیر است‌ که‌ این‌ اعجاز را در صورتی‌ دیگر بیابد و آن‌ بررسی‌ محتوای‌ پیام‌های‌ قرآن‌ ـ و نه‌ ظاهرِ عباراتِ آن‌ ـ است‌<ref>ص‌ 62، 71</ref>.
به‌ اعتقاد بن‌نبی‌ مردم‌ در بدوِ ظهور اسلام‌ به‌ دلیل‌ هویت‌ ادبی‌ و زبانی‌شان‌، اعجاز قرآن‌ را با «ذوق‌ فطری‌» خویش‌ لمس‌ می‌کردند؛ پس‌ از آن‌ تا حدودِ دورة‌ عباسی‌ «ذوق‌ علمیِ» ادیبان‌ و دانشمندان‌ برای‌ درک‌ الوهیت‌ و اعجاز قرآن‌ کافی‌ بود. امروزه‌ با توجه‌ به‌ آیة‌ «قُلْ م'ا کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الْرُّسُلِ» (احقاف‌: 9) می‌توان‌ رسالت‌ پیامبر اکرم‌ را همچون‌ سایر رسالتها، پدیده‌ای‌ ـ به‌ معنای‌ علمیِ کلمه‌ ـ دانست‌ که‌ در ظروف‌ زمانی‌ و مکانیِ مشابه‌ آثار و نتایج‌ مشابه‌ به‌ همراه‌ دارد. در واقع‌، اعجاز شخصِ پیامبر در زمان‌ خودش‌ همان‌ دلایلی‌ است‌ که‌ برای‌ اسکات‌ منکران‌ ارائه‌ می‌دهد، اما اعجاز دین‌ یکی‌ از ابزارهای‌ تبلیغ‌ آن‌ است‌. این‌ بدان‌ معناست‌ که‌ «معجزه‌» باید برای‌ همة‌ مخاطبان‌ قابل‌فهم‌ و، در عین‌ حال‌، برتر از توانایی‌ همه آنان‌ باشد. از آن‌ مهمتر، معجزه‌ باید در تمام‌ دورة‌ زمانی‌ مفروض‌ دین‌، استمرار یابد تا تبلیغ‌ دین‌ همواره‌ تحقق‌ پذیرد. ازاین رو، اعجاز قرآن‌ در آغاز ظهور اسلام‌ با ذوق‌ فطری‌ و بعدها با ذوق‌ علمی‌ دریافت‌ می‌شد؛ اما امروز، فردِ مسلمان‌ ناگزیر است‌ که‌ این‌ اعجاز را در صورتی‌ دیگر بیابد و آن‌ بررسی‌ محتوای‌ پیام‌های‌ قرآن‌ ـ و نه‌ ظاهرِ عباراتِ آن‌ ـ است‌<ref>ص‌ 62، 71</ref>.


شیوة‌ بن‌نبی‌ در کتاب‌ الظاهرة‌ القرآنیة‌ بر همین‌ پایه‌ استوار است‌. وی‌ به‌ تأمّل‌ در طبیعتِ نفسِ انسانی‌ و فطرت‌ خداجویی‌ او در طول‌ تاریخ‌ مذاهب‌ بشری‌ می‌پردازد و با تفحّص‌ در تاریخ‌ نبوت‌، ویژگی‌های‌ انبیا، سیرة‌ پیامبر اکرم‌ و مضامین‌ قرآن‌ می‌کوشد مبانیِ دین‌ و بویژه‌ اصول‌ اعتقادی‌ و اجتماعی‌ دین‌ اسلام‌ را بشناساند. در این‌ کتاب‌ و مواضعی‌ از دیگر کتاب‌های‌ بن‌نبی‌، بیشترین‌ تأکید و اهتمام‌ بر احکام‌ اجتماعی‌ و اخلاق‌ اسلام‌ است‌. وی‌ با گرایش‌ اجتماعی‌ خود در تفسیر، مفاهیم‌ و مضامین‌ قرآنی‌ را به‌ گونه‌ای‌ بسط‌ می‌دهد که‌ شئونِ اقتصادی‌، اجتماعی‌ و فرهنگی‌ حیات‌ بشر را در برگیرد و در این‌ راه‌ همواره‌ به‌ وضع‌ کنونیِ بشر و نیاز تمدن‌ بشری‌ به‌ آیینی‌ جامع‌ و الهی‌ نظر دارد. با اینهمه‌، گاه‌ همانند قائلان‌ به‌ تفسیر علمی‌ قرآن‌، می‌کوشد سازگاری‌ پاره‌ای‌ از آیات‌ قرآن‌ را با جدیدترین‌ نظریه‌های‌ علمی‌ اثبات‌ کند <ref>ص‌ 339، 353</ref> <ref>مالک‌ بن‌ نبی‌، الظّاهرة‌ القرآنیّة‌، ترجمه‌ عبدالصبور شاهین‌، بیروت‌ 1389/1969 [https://rch.ac.ir/article/Details?id=11696 به نقل از سایت دانشنامه جهان اسلام]
شیوه بن‌نبی‌ در کتاب‌ الظاهرة‌ القرآنیة‌ بر همین‌ پایه‌ استوار است‌. وی‌ به‌ تأمّل‌ در طبیعتِ نفسِ انسانی‌ و فطرت‌ خداجویی‌ او در طول‌ تاریخ‌ مذاهب‌ بشری‌ می‌پردازد و با تفحّص‌ در تاریخ‌ نبوت‌، ویژگی‌های‌ انبیا، سیرة‌ پیامبر اکرم‌ و مضامین‌ قرآن‌ می‌کوشد مبانیِ دین‌ و بویژه‌ اصول‌ اعتقادی‌ و اجتماعی‌ دین‌ اسلام‌ را بشناساند. در این‌ کتاب‌ و مواضعی‌ از دیگر کتاب‌های‌ بن‌نبی‌، بیشترین‌ تأکید و اهتمام‌ بر احکام‌ اجتماعی‌ و اخلاق‌ اسلام‌ است‌. وی‌ با گرایش‌ اجتماعی‌ خود در تفسیر، مفاهیم‌ و مضامین‌ قرآنی‌ را به‌ گونه‌ای‌ بسط‌ می‌دهد که‌ شئونِ اقتصادی‌، اجتماعی‌ و فرهنگی‌ حیات‌ بشر را در برگیرد و در این‌ راه‌ همواره‌ به‌ وضع‌ کنونیِ بشر و نیاز تمدن‌ بشری‌ به‌ آیینی‌ جامع‌ و الهی‌ نظر دارد. با اینهمه‌، گاه‌ همانند قائلان‌ به‌ تفسیر علمی‌ قرآن‌، می‌کوشد سازگاری‌ پاره‌ای‌ از آیات‌ قرآن‌ را با جدیدترین‌ نظریه‌های‌ علمی‌ اثبات‌ کند <ref>ص‌ 339، 353</ref> <ref>مالک‌ بن‌ نبی‌، الظّاهرة‌ القرآنیّة‌، ترجمه‌ عبدالصبور شاهین‌، بیروت‌ 1389/1969 [https://rch.ac.ir/article/Details?id=11696 به نقل از سایت دانشنامه جهان اسلام]</ref>.
</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
confirmed
۳٬۹۰۲

ویرایش