زرارة بن اعین: تفاوت میان نسخهها
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
== راویان و شاگردان == | == راویان و شاگردان == | ||
{{پانویس رنگی}} | |||
منظور از «شاگردان» کسانی هستند که از وی نقل حدیث کردهاند، هر چند شاگرد امام باقر و صادق علیهماالسلام نیز بودهاند، وگرنه مشکل خواهد بود که بگویم افرادی همچون هشام بن حکم از شاگردان زراره بودهاند. | منظور از «شاگردان» کسانی هستند که از وی نقل حدیث کردهاند، هر چند شاگرد امام باقر و صادق علیهماالسلام نیز بودهاند، وگرنه مشکل خواهد بود که بگویم افرادی همچون هشام بن حکم از شاگردان زراره بودهاند. | ||
اساس نامهای شاگردان زراره را به ترتیب تعداد حدیثی که از وی نقل کردهاند خواهیم آورد: | اساس نامهای شاگردان زراره را به ترتیب تعداد حدیثی که از وی نقل کردهاند خواهیم آورد: |
نسخهٔ ۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۲۱
زرارة بن اعین | |
---|---|
نام | زرارة بن اعین |
نام کامل | زُرارَة بن اَعْیَن بن سُنسُن شَیبانی کوفی |
تاریخ تولد | 70 ق، ۶۸ ش، ۶۸۹ م |
محل تولد | کوفه |
تاریخ درگذشت | 150 ق، ۱۴۶ ش، ۷۶۷ م |
هم عصر امام | امام باقر و امام صادق علیهما السلام |
شاگردان |
|
آثار | الاستطاعة |
زرارة بن اعین از راویان سرشناس، بزرگترین فقها و متکلمان شیعه و از یاران مخلص امام صادق(علیهالسلام) و امام باقر(علیهالسلام) بودند و از اصحاب اجماع و افضل آنان محسوب میشوند.
زندگینامه
امام صادق (علیهالسلام) به زراره فرمود اسم تو در اسامی اهل بهشت الف ندارد زراره گفت آری فدایت شوم اسم من عبد ربه است و لقبم زراره است[۱]. گفته شده که اعین پدر زراره از اهالی فارس بود و قصد زیارت امیرالمؤمنین حضرت علی (علیهالسلام) را کرد تا به دست حضرت اسلام آورد. ولی گروهی از بنی شیبان مانع او شدند و تا از او پیمان ولا نگرفتند او را رها نساختند.[۲] برخی گفتهاند که اعین ایرانی بوده و با علی بن ابیطالب (علیهالسلام) دیدار کرده و بر دست او مسلمان گشته و پس از آن از یاران وی شده است[۳] ولی رجالشناسان عموماً چنین نظری را تأیید نمیکنند. مشهور این است که سُنْسُنْ ـ پدر اَعْین از افراد قبیله غسّان بود[۴] و در اوایل پیدایش و ظهور اسلام به سرزمین روم، رفت.[۵] در آنجا به مسیحیت گروید و راهب شد[۶]. در جنگ مسلمانان با رومیان در سال 25 ق که حلب نیز به تصرف مسلمانان درامد اسیر شده است[۷]. اَعْین برده فرزندان عبدالله بن عمرو السمین بن اسعد بن همام بن مرّه بن شیبان بوده است[۸]. اَعْین با وجود اسارت و بردگی، بهکلی از دیدار پدر محروم نبود؛ زیرا پدرش ـ سُنْسُنْ ـ گاه با دریافت مجوّز از دولت اسلامی به سرزمین اسلام سفر میکرد و به دیدار فرزندش اَعْین نایل میآمد[۹].
زندگی اَعْیَن به دو بخش عمده تقسیم میشود: نخست، مرحلهای که برده بنیشیبان بوده و سپس دورهای که به آزادی دستیافت. در دوره بردگی هر چند تحت تکفّل بنی شیبان قرار داشته و برای تأمین مخارج خویش نیاز به حرفهای معین نداشته است؛ ولی بردگان درصورتیکه توان و لیاقتی داشتند آن را به کار میگرفتند و با کار خویش به اربابانشان خدمت میکردند و چهبسا پس از آزادی همان حرفه و کار را منبع درآمد خویش قرار میدادند.
آنچه درباره حرفه اَعْیَن و فعّالیت اجتماعی او گفتهاند این است که وی تعلیم قرآن میداده است[۱۰] اشتغال اَعْیَن به تعلیم قرآن میرساند که اَعْیَن استعدادی سرشار داشته است. اَعْیَن، با آن که بردهای زرخرید بود، امّا بنیشیبان با مشاهده استعداد علمی او، وی را تحت تعلیموتربیت قرار دادند و زمینه رشد علمی او را فراهم آوردند. اَعْیَن بهزودی اثبات کرد که لیاقت علمآموزی را دارد و استعداد خود را در فراگیری قرآن و ادبیات آشکار ساخت[۱۱]. بنی شیبان در پرتو روح علمدوستی و علاقه به مکتب اسلام، پس از رشد علمی اَعْین او را آزاد کردند تا راه رشد علمی و معنوی او را هموار سازند.
پس از آزادی اَعْین، بنیشیبان به او پیشنهاد کردند که به نسب آنان درآید؛ ولی اَعْین نپذیرفت و درخواست کرد که بر پیمان ولاء باقی بماند[۱۲] و بنیشیبان این پیشنهاد را پذیرفتند.
از این روست که هرجا در کتب رجال، نامی از خاندان اَعْین به میان آمده، کلمه ‹‹ مولی بنیشیبان›› را به آن افزودهاند. این نکته حکایت از وجود پیمان ولاء میان خاندان اَعْین و بنیشیبان دارد.
اَعْین با استعداد ذاتی خویش به تحصیل علوم روی اورد و با قشرهای مختلف جامعه و دانشمندان آشنا شد.
در این ارتباطات علمی بود که آنان با برخی شاگردان مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) آشنا شده و بهسوی ائمه (علیهمالسلام) راه یافتند.
خاندان اَعْین بهحکم جریان عمومی محیط خویش نخست بر مذهب عامّه بودند و از طریق کسانی چون ابو خالد کابلی، صالح بن میثم با مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) آشنا شدند.
برخی میگویند نخست‹‹ امالاسود›› دختر اَعْین با راهنمایی ابوخالد کابلی مستبصر شد[۱۳].
و برخی دیگر معتقدند ابتدا عبدالملک بن اَعْین، بهوسیله صالح بن میثم با مذهب اهلبیت (علیهمالسلام) آشنا شد و پس از آن، حمران از طریق ابوخالد کابلی به امامت معصومین (علیهمالسلام) گروید[۱۴]
.
روایت شده که زراره مردی خوشچهره، تنومند و سفیدرنگ بود. برای نمازجمعه در حالی خارج میشد که روی سرش عرق چینی سیاهرنگ بود، در پیشانی و بین دو چشمش اثر سجده نمایان بود و در دستش عصایی بود و مردم در حال سکوت برای دیدن و نظاره به حسن و زیبایی و هیبت و جمال او میایستادند به صورتی که گاهی مجبور به بازگشت میشد[۱۵]
خاندان اعین؛ ال سُنسُن
زراره فرزندانی به نامهای عبیدالله، عبدالله، حسن، حسین، یحیی و رومی داشت. حسن بن زراره از اصحاب امام باقر(علیهالسلام) و امام صادق(علیهالسلام) و در شمار علما، فقها و محدثان شیعه است. حسین بن زراره از یاران امام صادق(علیهالسلام) و از بزرگان و ثقات شیعه است[۱۶]. امام صادق(علیهالسلام) در مورد این دو برادر دعا کرده و فرموده است: الحسن و الحسین احاطهما الله و کلاهما و رعاهما و حفظهما بصلاح ابیهما کما حفظ الغلامین[۱۷]خداوند، حسن و حسین را به واسطه صالح بودن پدرشان حمایت کند و نگاه دارد و رعایت و حفظشان کند؛ چنان که آن دو فرزند یتیم را [توسط حضرت خضر] حفظ نمود ». عبیدالله بن زراره که در برخی از منابع عبید ذکر شده است، از اصحاب امام باقر و امام صادق(علیهالسلام) است. ایشان دارای شخصیتی ممتاز و جایگاهی رفیع است و در منابع حدیثی، روایتی ذکر شده که دلالت بر همنشینی زیاد او با امام صادق(علیهالسلام) دارد[۱۸]. نجاشی نام عبدالله بن زراره را در زمره مصنفان شیعه آورده است و دارای تألیف و از اصحاب امام صادق(علیهالسلام) و جزو ثقات بوده است.[۱۹] درباره رومی بن زراره از امام صادق و امام کاظم(علیهالسلام) روایت شده است که او ثقه بوده و نجاشی هم ایشان را صاحب کتاب و تألیف دانسته است[۲۰]. محمد بن زراره از اصحاب امام صادق(علیهالسلام) بوده و از آن حضرت و از پدرش زراره روایت نقل کرده است و نام ایشان در زمره روات ذکر شده است[۲۱]. یحیی بن زراره از اصحاب امام صادق(علیهالسلام) و دارای روایات بسیار و صاحب اصول و تصانیف بوده است[۲۲]. برادران زراره عبدالرحمن، بکیر و حمران به غیر از مالک و قعنب تمامی از اجلاء و بزرگان هستند.[۲۳] برادر دیگر زراره، عبدالملک است که امام صادق(علیهالسلام) قبر او را زیارت نمود و برای او طلب رحمت نمود[۲۴] فرزند عبدالملک، به نام ضریس، از ثقات روات است[۲۵]. احمد بن علی نجاشی اثری را در معرفی خاندان زراره با ناماخبار بنی سنسن تالیف کرده است[۲۶].
نمونه ای از مناظرات زراره
زراره از نظر علمی به حدی رسیده بود که امام صادق (علیهالسلام) میفرمود: «اگر بتوانید اصحاب مرا در مباحث علمی شکست دهید، چنان است که مرا شکست دادهاید»[۲۷]. هشام بن سالم میگوید: با گروهی از اصحاب نزد امام صادق (علیهالسلام) بودیم که مردی از اهل شام اجازه ورود خواست. مرد شامی پس از اجازه ی امام وارد شد و سلام کرد. حضرت جواب او را داد و فرمود: بنشین، اگر مطلبی داری در میان بگذار. مرد شامی گفت: به من خبر رسیده که هر چه از شما سؤال شود، پاسخ می دهید؛ لذا آمده ام تا با شما مناظره کنم. حضرت فرمود: در چه زمینهای؟ مرد شامی، اعراب قرآن و ادبیات عرب را به عنوان موضوعات خود بیان کرد و حضرت او را به حمران بن اعین و ابان بن تغلب ارجاع داد، ولی مرد شامی خواستار مناظره با خود حضرت بود. امام در پاسخ فرمود: «اگر بر اینها غلبه یافتی، بر من غلبه کردهای». و هنگامی که مرد شامی در فقه خواستار مناظره شد، حضرت او را به زراره ارجاع داد و به زراره فرمود: «ای زراره! با او مناظره کن». زراره با مرد شامی به مناظره برخاست و تا زمانی که مرد شامی از جواب گفتن باز ایستاد، او را رها نکرد[۲۸].
رعایت اخلاق در مباحثات علمی
زراره با وجود دانش و علم فراوان، خود را برتر از دیگران نمیدانست و مغرور فضل خویش نمیشد و با تکبر و غرور وارد در جدل و بحث نمی گشت. او از ایجاد تفرقه بین اصحاب به شدت پرهیز می کرد و کمتر در مسائل و امور اختلافی بین اصحاب با دیگران به بحث میپرداخت، اما آن گاه که وارد بحث میشد، بسیار مستدل و قاطع سخن میراند و گاهی برای آنکه کینه و عداوتی ایجاد نشود، از بحث امتناع مینمود و زمانی وارد در بحث و جدل میشد که طرف مقابل در این کار تمایل نشان میداد. زراره میگوید: در مدینه به مجلس مباحثه عده ای وارد شدم که در میان آنها عبدالله بن محمد و ربیعة الرأی حضور داشتند. عبدالله گفت: ای زراره! در مسائل مورد اختلاف سؤال هایی را مطرح کن و از ربیعه بپرس. گفتم: مجادله و بحث، باعث کینه میشود. اما ربیعه گفت: ای زراره! سؤال کن. گفتم: رسول الله (صلّی الله علیه و آله) شارب خمر را با چه وسیله ای حد جاری می کرد؟ ربیعه گفت: با ترکه درخت و نعلین. پس گفتم: اگر مردی را امروز دستگیر کنند که شراب خورده باشد و نزد حاکم آوردند، چه حکمی درباره او جاری میشود؟ ربیعه گفت: شلاق زده میشود؛ چون عمر شلاق زد. عبدالله بن محمد گفت: پناه می برم بر خدا. رسول خدا (صلّیالله علیه و آله) با ترکه درخت می زد و عمر با شلاق؟! آنچه رسول خدا انجام داد، ترک میکنند و به آنچه عمر انجام داد، عمل میکنند؟![۲۹].
در محضر معصوم
زراره به طور مستقیم و مستمر محضر دو امام همام (امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام))[۳۰] را درک کرد و از چشمهسار جاری و جوشان علوم آن حضرات بهره برد. زراره چنان مجذوب مقام والای مولای خویش بود که به گفته خودش: «حرفی را نشنیدم، مگر اینکه به ایمانم اضافه شد»[۳۱]. چهل سال حضور در محضر امام صادق (علیهالسلام)[۳۲] او را به حواری (یار خاص) حضرت تبدیل کرد؛ چنان که در ضمن روایتی طولانی آمده است: «در روز قیامت منادی ندا میدهد: کجایید حواری محمد بن علی (علیهالسلام) و حواری جعفر بن محمد (علیهالسلام)؟ سپس عبدالله بن شریک عامری و زرارة بن اعین بر میخیزند»[۳۳]. برقی در رجال خود وی را از اصحاب امام کاظم هم برشمرده است[۳۴].
زراره در بیان معصوم:
روایات مدح «زرارة بن اعین» در مجموع، بیست و پنج مورد است که در این روایات، وی به طور صریح یا ضمنی مورد مدح قرارگرفته است که در چهارده مورد «زراره» بهتنهایی[۳۵] و در یازده مورد به همراه دیگران مورد توثیق جمعی واقعشده است. رجال الکشی، ص۱۳4. این راوی جلیلالقدر در روایاتی بهطور صریح با عباراتی همچون «السابقون السابقون»،[۳۶] «اوتاد الأرض و أعلام الدین»،[۳۷] «نجوم شیعتی»[۳۸] و «حواری محمد بن علی (علیهالسلام) و جعفر بن محمد (علیهالسلام)»[۳۹] مدح شده است.
- امام صادق(علیهالسلام): «أَحَبُّ النَّاسِ إِلَی أَحْيَاءً وَ أَمْوَاتاً أَرْبَعَةٌ: بُرَيْدُ بْنُ مُعَاوِيَةَ الْعِجْلِی، وَ زُرَارَةُ، وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ، وَ الْأَحْوَلُ، وَ هُمْ أَحَبُّ النَّاسِ إِلَی أَحْيَاءً وَ أَمْوَاتا»[۴۰].
- و فی رواية اخری عنه(علیهالسلام) : «لَوْ لَا زُرَارَةُ بْنُ أَعْيَنَ لَوْ لَا زُرَارَةُ وَ نُظَرَاؤُهُ لَانْدَرَسَتْ أَحَادِيثُ أَبِی (علیهالسلام)[۴۱].
- امام صادق(علیهالسلام) : «زُرَارَةُ وَ أَبُو بَصِيرٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ وَ بُرَيْدٌ مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: ﴿وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ﴾»[۴۲].
اما از طرف دیگر، در روایاتی زراره مورد ذم شدید[۴۳]و گاه لعن واقع شده است[۴۴]. این مسأله باعث شده که برخی زراره را غیر موثق بدانند.[۴۵]. ذم وی به قدری شدید است که از امام صادق (علیهالسلام) در باره وی نقل شده که ما احدث احد فی الاسلام ما احدث زراره من البدع علیه لعنة الله.[۴۶] روایاتی كه در آنها زراره بهطور صریح یا ضمنی مورد ذم قرارگرفته، به سی عدد میرسد[۴۷]که در سه مورد آنها به لسان امام (علیهالسلام) لعن شده است و در بقیه آنها در باره وی جرح وارد شده است. آیت الله خویی روایات ذم را به سه دسته تقسیم مینماید:
- دسته اول: روایاتی که حاکی از شک زراره در امامت حضرت موسی بن جعفر (علیهالسلام) است.[۴۸].
- روایات دسته دوم: بیانگر آن است که از زراره اموری سر زده است که منافی ایمانش تلقی شده است؛ مانند رأیگرایی[۴۹]
- دسته سوم: روایاتی از امامان معصوم (علیهالسلام) در قدح زراره و لعن وی نقل شده که از وی برائت جستهاند.[۵۰]
رجالیان در باره حل تعارض روایات جرح و تعدیل زراره، راهکارهای متفاوتی در پیش گرفتهاند.[۵۱] با توجه به جریانهای کلامی امامیه، [۵۲]راه رفع تعارض بین روایات مدح و روایات قدح را میتوان اینگونه طرح کرد و روایات ذم و قدح را توجیه نمود:
- ضعف سند؛
- صدور روایات لعن به دلیل تقیه؛
- نقل به معنای روایات و عدم رعایت لفظ اصلی؛
- تقابل جریان فکری زرارة بن اعین و جریان هشام بن حکم ؛
- جریان سازی علیه زراره تحت تاثیر جریانفکری جریان هشام بن حکم و دیگر گروه های متقابل. تقابل جریان فکری زراره با جریان فکری هشام بن حکم در بحث استطاعت به خوبی نمایانگر این مخالفت است.
از تعداد سی روایتی که در آنها زراره مورد جرح قرار گرفته است، تعداد پانزده روایت به حلقه مشترک محمد بن عیسی عبیدی میرسد. اشتراک جمیع اخبار قادحه به محمد بن عیسی قرینهای بر انحراف وی از زراره است. کشی او را منتسب به جریان هشام بن حکم معرفی کرده است؛ رجال الکشی، ص۵۳۸. اضافه بر این که محمد بن عیسی تضعیف شده است [۵۳].
راویان و شاگردان
منظور از «شاگردان» کسانی هستند که از وی نقل حدیث کردهاند، هر چند شاگرد امام باقر و صادق علیهماالسلام نیز بودهاند، وگرنه مشکل خواهد بود که بگویم افرادی همچون هشام بن حکم از شاگردان زراره بودهاند. اساس نامهای شاگردان زراره را به ترتیب تعداد حدیثی که از وی نقل کردهاند خواهیم آورد:
- ابان بن عثمان؛
- عبد الله بن مسكان؛
- عبد الله بن بكير؛
- جميل بن دراج؛
- ابو اسحاق ثعلبة؛
- اسماعيل البصري؛
- بكر بن ابي بكر؛
- بكير [ اخوه ]؛
- ثعلبة بن ميمون؛
- حريز بن عبد الله؛
- حماد بن ابي طلحة؛
- خالد بن نجيح؛
- عبد الحميد الطائي؛
- علي بن الزيات؛
- علي بن رئاب؛
- عمر بن اذينة؛
- مثني الحناط؛
- موسي بن بكر الواسطي؛
- محمد بن حمران؛
- حماد بن عثمان؛
- هشام بن سالم؛
- ربعی بن عبدالله؛
- ابی جمیله؛
- محمدبن علی الحلبی؛
- اسحاق بن عبدالعزیز؛
- قاسم بن عروه؛
- درست الواسطی؛
- داودبن سرحان؛
- خالدبن نجیح؛
- اسماعیل بن جابر؛
- حماد بن عیسی؛
- صفوان؛
- مسمع بن عبد الملک کردین؛
- علی بن سعید؛
- علی بن عطیه؛
- هشام بن حکم ؛
- ابوجعفر احول ؛
- ابراهیم بن عبدالحمید؛
- حسن بن موسی؛
- حسین بن عثمان؛
- داود عجلی؛
- صالح؛
- عبدالعزیز بن حسان؛
- علی بن عقبه؛
- فراش؛
- فضیل؛
- مثنی بن عبدالسلام؛
- محمدبن سماعه؛
- محمدبن عطیه؛
- معاویه بن وهب؛
- هیثم بن حفص؛
- ابن ابی قره؛
- ابن ابی لیلا؛
- ابن رباط؛
- ابوعیینه؛
- ابی بصیر؛
- ابی زیاد الهندی؛
- ابی الهیثم؛
- ابی ایوب خزار؛
- ابان بن تغلب؛
- ابراهیم بن عمر؛
- اسماعیل البصری؛
- اسماعیل بن فراش؛
- بکیربن اعین؛
- جمیل بن صالح؛
- حسن بن عبدالملک؛
- حسن بن عطیه؛
- حسن بن علی؛
- حسین بن احمد المنقری؛
- حسین بن موسی؛
- حمادبن ابی طلحه؛
- حمران بن اعین؛
- حنان؛
- رومی بن زراره؛
- سیف التمار؛
- عبدالله بن ابی یعفور؛
- عبدالله بن محمد؛
- عبدالله بن یحیی کاهلی؛
- عبدالحمید الطائی؛
- عبدالرحمان بن حجاج؛
- عبدالرحمان بن یحیی؛
- عبدالعزیز عبدی؛
- عبدالکریم؛
- عبیدبن زراره؛
- عقبة بن خالد؛
- علی بن حدید؛
- علی بن جعفر حضرمی؛
- علی بن حمزه؛
- عیسی بن ابی حمزه؛
- فضالة بن ایوب؛
- قاسم بن محمد؛
- مثنی بن ولید؛
- محبوب بن شهاب؛
- محمد بن حسن؛
- محمد بن حمران؛
- محمد بن مسلم؛
- معاذ؛
- یحیی بن مثنی؛
- یعقوب.
روایات و آثار
زراره از فقه، حدیث، کلام، أدب و شعر بهره برده است، أمّا تخصص وی بیشتر در فقه است. بابی از ابواب فقه نیست مگر اینکه حدیثی از زرارة در آن موجود باشد. میراث علمی برجایمانده از زراره را که فقط نامی از آنها در لابهلای کتب موجود است، میتوان به دودسته تقسیم کرد:
- احادیث و روایات: حدود دو هزار حدیث از این رادمرد تاریخ به دست ما رسیده که اکنون در کتابی با عنوان «مسند زراره» جمعآوری و به چاپ رسیده است و چهبسا بخشی از روایات او به ما نرسیده باشد.
- آثار فقهی و کلامی: کتابهایی مانند الاستطاعة و الجبر[۵۴]و بر اساس قول ابن شهرآشوب در معالم العلماء، «العهود» از جمله کتابهایی است که برای زراره ذکر شده است.
هنگام توجه به کمیت و کیفیت احادیث زراره، دو نکته خودنمایی میکند: 1- حجم بسیار بالای احادیث؛ 2- تنوع موضوعات احادیث. احادیث وی در اصول دین و حقوق اجتماعی و قوانین اجتماعی مثل: قضا، شهادت، حدود و تعزیرات، دیات و قصاص و نیز در موضوعات، نماز، طهارت، حج، ازدواج، طلاق، زکات، ایمان و کفر، تجارت و ارث بیشتر است. توجه به تعداد حدیثی که زراره بهصورت سؤال در هر بخش از امام علیهالسلام پرسیده است و مقایسه آن با سایر بخشها میرساند که زراره در آن مسائل با تعقل و ادراک عمل کرده و اهل فهم و نظر به شمار میآمده و صرفاً روایتگر شنیدهها نبوده است.
درگذشت
در مورد زمان و محل تولد زراره تصریحی در کتاب ها به آن نشده، ولی از روایات به دست می آید که ایشان به فاصله کوتاهی بعد از امام صادق (علیهالسلام) از دنیا رفته است. وفاتش را در بیست و پنجم شوال سال 148 هجری ذکر کردهاند[۵۵] و عده ای دیگر سال 150 هجری[۵۶] را زمان رحلت او می دانند. طبق بیان ابوغالب زراری، عمر با برکت زراره حدود هفتاد سال است و به سبب بیماری از دنیا رفت[۵۷].
پانویس
- ↑ اختيار معرفة الرجال المعروف برجال الكشى (مع تعليقات مير داماد الأسترآبادى) ؛ ج1 ؛ ص345.
- ↑ تتمه رساله ابوغالب، ابن غضائری ص101.
- ↑ امین عاملی، سیدمحسن، اعیانالشیعه، ج ۲، ص ۱۰۱، بیرون، دارالتعارف، ۱۴۰۳ق،
- ↑ رجال بحرالعلوم ج۱ص ۲۰۳٫
- ↑ رجال بحرالعلوم ج۱ص ۲۰۳٫
- ↑ فهرست ابن ندیم ۳۰۸ .
- ↑ پژوهشی درباره زراره وخاندان اعین، نشریه مشکوه شماره ۴۵و بنی شیبان او را در شهر حلب خریداری کردند، رجال بحرالعلوم ج ۱ص۲۳۰٫
- ↑ فهرست ابن ندیم ص ۳۰۸ – اعیان الشیعه ج ۳ ص ۴۶۸ .
- ↑ رجال بحرالعلوم ج ۱ص۲۳۰٫
- ↑ فهرست شیخ طوسی، ص ۷۴ ؛ فهرست ابنندیم ص ۳۰۸؛ معجمالرجال خوئی ج ۷ ص۲۱۹٫.
- ↑ رجال بحرالعلوم ج ۱ص۲۳۰.
- ↑ فهرست شیخ طوسی ص ۷۴- فهرست ابن ندیم ص۳۰۸- رجال بحرالعلوم ج ۱ص۲۳۰- معجمالرجال خوئی ج ۷ ص۲۱۹٫
- ↑ رجال بحرالعلوم ج ۱ص۲۳۰ .
- ↑ رجال بحرالعلوم ج ۱ص۲۳1 .
- ↑ رسالة فی آل اعین، ص 28.
- ↑ زراری، تاریخ آل اعین، ص۸۸.
- ↑ کشی، رجال، ص۱۳۹.
- ↑ زراری، تاریخ آل اعین، ص۹۲.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۲۲۳.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۱۶۶.
- ↑ زراری، تاریخ آل اعین، ص۹۵.
- ↑ زراری، تاریخ آل اعین، ص۹۶.
- ↑ کشی، اختیار معرفه الرجال، ص۱۶۱.
- ↑ کشی، اختیار معرفه الرجال، ص۱۷۵.
- ↑ کشی، اختیار معرفه الرجال، ص۳۱۳.
- ↑ https://shiastudies.com/faسایت مجمع جهانی شیعه شناسی
- ↑ رجال کشی، ص 276.
- ↑ رجال کشی، صص 275و 276.
- ↑ رجال کشی، ص 152.
- ↑ رجال برقی، صص ۱۴و 16.
- ↑ رجال کشی، 133.
- ↑ تاریخ آل زراره، ص 43.
- ↑ رجال کشی، ص 9، ذیل سلمان فارسی
- ↑ رجال برقی، ص۴۷.
- ↑ رجال الکشی، صص۱۳3تا146.
- ↑ رجال الکشی، ص۱70.
- ↑ رجال الکشی، ص238.
- ↑ رجال الکشی، ص۱۳۷.
- ↑ رجال الکشی، ص۱0.
- ↑ رجال الکشي، ص135، رقم 215.
- ↑ رجال الکشي، ص136، رقم 217.
- ↑ رجال الکشي، ص136، رقم 218.
- ↑ رجال الکشی، ص۱69
- ↑ رجال الکشی، ص240.
- ↑ ر.ک: تعلیقات علی منهج المقال، ص۱۴۲.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج۷، ص۲۵۱.
- ↑ ر.ک: معجم رجال الحدیث، ج۷، ص۲۳۴ - ۲۴۵.
- ↑ ر.ک: معجم رجال الحدیث، ج۷،ص۲۳۱.
- ↑ ر.ک: معجم رجال الحدیث، ج۷، ص۲۳۵.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج۷،ص۲۳۱.
- ↑ پیروزفر، ، و موسوینیا ، سعیده سادات بررسی روایات لعن «زرارة بن اعین»
- ↑ دارالحدیث، نشریه علوم حديث،دوره ۲۰ (۱۳۹۴،شماره ۷۵.
- ↑ ر.ک: الفهرست، ص۴۰۲؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۷، ص۱۱۳ - ۱۱۵؛ التحریر الطاووسی، ص۲۴۰؛ همان، ج۲۰، ص۱۱۹. بحار الأنوار : ج ۱۰۱ ص ۱۳۶ ح ۷۹.
- ↑ رجال نجاشی، ص 175؛ فهرست طوسی، ص 210.
- ↑ تاریخ آل زراره، سید محمد ابطحی، ص 36.
- ↑ رجال نجاشی، ص 175.
- ↑ رسالة فی آل اعین، ص 28.
منابع
- پژوهشی درباره زراره و خاندن اعین – عباسعلی صدیقی نسب – نشریه مشکاه – زمستان ۱۳۷۳ – ش ۴۵٫
- تاریخ آل زراره – السید محمد علی الموحد الابطحی – نشر ربانی – ۱۳۹۹هـ.
- تاریخ الکوفه- سید حسین البرقی النجفی- نشر بیروت، لبنان، دارالاضوء، چاپ چهارم، ۱۴۰۷هـ.
- أصول الکافی- ترجمه سید جواد مصطفوى – نشر کتاب فروشى علمیه اسلامیه- ۱۳۶۹ش.
- اصول کافی – ثقه الاسلام کلینی- نشر دارالکتب الاسلامیه- تهران- ۱۳۶۵ش.
- اختصاص شیخ مفید – نشرکنگره شیخ مفید- چاپ اول – ۱۴۱۳هـ.
- اختیار معرفه الرجال، محمدباقرالحسینی، تصحیح السید مهدی الرجائی، قم – نشر مؤسسه آل بیت.۱۴۰۴هـ.
- رجال طوسی- محمد بن الحسن بن علی الطوسی، محقق جو اد القیومی اصفهانی- نشر مؤسسه النشر الاسلامی- چاپ اول- ۱۴۱۵هـ.
- رجال کشی- محمدبن عمر بن عبد العزیز کشی – نشر سازمان چاپ وانتشارات وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی – ۱۳۸۲ ش.
- رجال نجاشی- ابوالعباس احمد بن علی نجاشی- محقق محمدجواد نائینیشرن بیروت، دارالاوضواء- ۱۴۰۸هـ.
- رسائل ومقالات – حضرت آیت الله سبحانی – نشر مؤسسه الامام الصادق (علیهالسلام)- ۱۴۲۸هـ.
- رساله ابی غالب الزراری – تحقیق سید محمد رضا حسینی- نشر مرکز البحوث والتحقیقات الاسلامیه – ۱۴۱۱هـ.
- الاستبصار – ابوجعفر محمد بن الحسین الطوسی- تحقیق و تصحیح، السید حسن الموسوی الخراسان – نشردارالحدیث -۱۳۸۰ش.
- اصحاب اجماع- ناصر باقرى بیدهندى – علومحدیث ـ شماره ۶ ص ۵۵، زمستان۱۳۷۶ش.
- الاعلام- خیر الدین زرکلی- نشر دارالعلم، للملایین، بیروت، لبنان-۱۹۹۲م.
- عباس علی صدیقی نسب، شخصیت علمی - فرهنگی زراره، مشکوة، زمستان 1373، شماره 45، (24 صفحه - از 127 تا 150)
- https://shiastudies.com/faسایت مجمع جهانی شیعه شناسی