عبدالسلام یاسین: تفاوت میان نسخهها
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' های ' به 'های ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
== دیدگاه شیخ عبدالسلام یاسین نسبت به انقلاب اسلامی ایران == | == دیدگاه شیخ عبدالسلام یاسین نسبت به انقلاب اسلامی ایران == | ||
شیخ عبدالسلام یاسین در پیریزی اندیشه و سازمان مورد نظر خود از تجربه | شیخ عبدالسلام یاسین در پیریزی اندیشه و سازمان مورد نظر خود از تجربه امام خمینی(ره) در [[انقلاب اسلامی ایران]] بهره فراوانی برده است، زیرا از منظر وی؛ این تجربه، درسهای مثبت فراوانی ارائه میکند و به صورت مشخص، معیاری عملی و عینی از وضعیت [[مسلمانان]] و قابلیتهای نهفته و تواناییهای آشکار آنان است. طبق نظر وی انقلاب ایران خشم شدیدی در برابر شاه بود؛ خشمی که روح خود را از سرچشمه محبت [[حسین]](ع) و [[اهل بیت]](ع) و محبت پایانناپذیر آنان گرفت، حال آنکه شاه از سوی [[آمریکا]] و همپیمان یهودی آن ـ [[اسرائیل]] ـ محافظت میشد، اما نیرو و قدرت این خشم و شجاعت مردم و بیباکی کفنپوشان، او را سرنگون ساخت. به نظر عبدالسلام یاسین؛ انقلاب ایران، دریچه اعتلای نام [[اسلام]] را گشود و به اسلام عزت بخشید و با فراگیری و عمقی که داشت، تمامی جنبشهای اسلامی را تحت تاثیر خود قرار داد و نشان داد که ملتها میتوانند در مقابل تانکها و مکر جاهلان و توطئههای آنان ایستادگی و مقاومت کنند. | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۳۰
شیخ عبدالسلام یاسین قطب و مرشد جماعت «العدل و الإحسان» و از شخصیتهای سرشناس مذهبی – سیاسی مراکش بود که در سال 2012 وفات یافت. شناخت این شخصیت از جهت اثری که وی بر وحدت مذاهب اسلامی میتواند داشته باشد، حائز اهمیت است.
تولد و وفات
وی در سال 1928 در شهر مراکش در کشور مغرب (مراکش) به دنیا آمد. و در سال 2012 در سن 84 سالگی وفات نمود.
حیات علمی سیاسی
در سال ۱۹۶۵ به طریقت «بودشیشیه» پیوست و مدتی ملازم و مصاحب شیخ این طریقت، حاج عباس قادری گردید. اما در زمان شیخ حمزه به دلیل انحراف و سستی طریقت و نیز راهیابی دنیادوستی و نفرت از مرگ در میان آنان و در نتیجه قعود آنان از جهاد و مبارزه از این طریقت جدا شد.
نقطه اوج مبارزهجویی وی نامهای بود با عنوان «اسلام یا طوفان» که آن را در سال ۱۹۷۴ خطاب به پادشاه مراکش نوشت. در این نامه ضمن نصیحت به پادشاه، وی را از راهی که در پیش گرفته و فرجامش تباهی ملک و ملت است، بر حذر داشت. به دنبال این نامه عبدالسلام به اتهام اهانت به پادشاه و مقدسات دستگیر و به سه سال و نیم حبس محکوم گردید.
پس از آزادی از زندان در سال ۱۹۷۸ با اینکه از هرگونه فعالیت تبلیغی منع گردیده بود، فعالیتهای روشنگرانه خود را ادامه داد تا اینکه در ۱۹۸۹ در منزل خود تحت بازداشت قرار گرفت.
بازداشت خانگی وی تا درگذشت حسن دوم پادشاه مغرب در سال ۲۰۰۰ ادامه داشت.
تالیفات
پس از گسستن وی از طریقت عبدالسلام مبارزه و جهادی که به نظر وی فریضه محسوب میشد در دو کتاب خود به نام اسلام بین دعوت، و دولت و اسلام فردا تشریح نمود. در سال ۱۹۹۴م. عبدالسلام با انتشار کتاب «گفتوگو با فرهیختگان دمکرات» دیدگاههای «عدل و احسان» را در خصوص اصلاحات در فرهنگ، سیاست، تعلیم و تربیت، توسعه و حقوق بشر تبیین میکند.
تاسیس جماعت العدل و الإحسان
مرحوم عبدالسلام یاسین در سال 1981، جماعت العدل و الإحسان را تأسیس کرد. در ابتدا عنوان «أسرة الجماعة» (خانواده جماعت) را برای آن برگزید. وی میگوید: انتخاب نام «العدل و الإحسان» و نه عنوانی دیگر، از آن روست که از جهت تفکر و فعالیت اسلامی به صورت کلی، شفافیت کاملی برای ما ایجاد میکند و جنبه عدالت نیز از زمانی که این مفهوم ایجاد شده، لزوما قابل فهم است.
البته مقامات مراکشی با عنوان اداری «الجمعیة الخیریة الإسلامیة» آن را ثبت کردند. این جماعت تفاوتهای جدی و روشن فکری با اخوان المسلمین مصر داشت؛ زیرا از تفکر خانقاه «بودشیشیه قادریه» اشباع شده است.
دیدگاه شیخ عبدالسلام یاسین نسبت به انقلاب اسلامی ایران
شیخ عبدالسلام یاسین در پیریزی اندیشه و سازمان مورد نظر خود از تجربه امام خمینی(ره) در انقلاب اسلامی ایران بهره فراوانی برده است، زیرا از منظر وی؛ این تجربه، درسهای مثبت فراوانی ارائه میکند و به صورت مشخص، معیاری عملی و عینی از وضعیت مسلمانان و قابلیتهای نهفته و تواناییهای آشکار آنان است. طبق نظر وی انقلاب ایران خشم شدیدی در برابر شاه بود؛ خشمی که روح خود را از سرچشمه محبت حسین(ع) و اهل بیت(ع) و محبت پایانناپذیر آنان گرفت، حال آنکه شاه از سوی آمریکا و همپیمان یهودی آن ـ اسرائیل ـ محافظت میشد، اما نیرو و قدرت این خشم و شجاعت مردم و بیباکی کفنپوشان، او را سرنگون ساخت. به نظر عبدالسلام یاسین؛ انقلاب ایران، دریچه اعتلای نام اسلام را گشود و به اسلام عزت بخشید و با فراگیری و عمقی که داشت، تمامی جنبشهای اسلامی را تحت تاثیر خود قرار داد و نشان داد که ملتها میتوانند در مقابل تانکها و مکر جاهلان و توطئههای آنان ایستادگی و مقاومت کنند.