اخلاق: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۸: خط ۸:


== تعریف اخلاق ==
== تعریف اخلاق ==
اخلاق ملکه و حالتی مداوم از نفس آدمی است که از آن فعل یا صفتی به سهولت و بی درنگ صادر می‌شود. باید بر این نکته تأکید کرد که دانشمندان [[علم اخلاق]] برای آن تعاریف تعاریف مختلفی آورده‌اند:
اخلاق ملکه و حالتی مداوم از نفس آدمی است‌که از آن فعل یا صفتی به سهولت و بی درنگ صادر می‌شود. باید بر این نکته تأکید کرد که دانشمندان [[علم اخلاق]] برای آن تعاریف تعاریف مختلفی آورده‌اند:


[[شیخ طبرسی]] در مقدمه کتاب [[الآداب الدینیه للخزانه المعینیه]] می‌نویسد: «أنّ الأخلاق هو ملکه أو حاله راسخه نفسانیه توجب صدور الأعمال منه بلا رویه و فکر»، و [[علامه مجلسی]] آن را این گونه تعریف می‌کند: «الخُلق، ملکه للنفس یصدر عنها الفعل بسهوله» <ref>بحارالانوارر ج۶۷ر ص۳۷۲</ref>
[[فضل بن حسن طبرسی|شیخ طبرسی]] در مقدمه کتاب [[الآداب الدینیه للخزانه المعینیه]] می‌نویسد: «أنّ الأخلاق هو ملکه أو حاله راسخه نفسانیه توجب صدور الأعمال منه بلا رویه و فکر»، و [[محمد باقر مجلسی|علامه مجلسی]] آن را این گونه تعریف می‌کند: «الخُلق، ملکه للنفس یصدر عنها الفعل بسهوله» <ref>بحارالانوارر ج۶۷ر ص۳۷۲</ref>


مرحوم [[فیض کاشانی]] نیز در تعریف اخلاق می‌نویسد: «هیئه راسخه فی النفس تصدر عنها الافعال بسهوله و یسر، من غیر حاجه الی فکر و رویه» <ref>محجه البیضاءر ج۵ر ص۹۵</ref>
مرحوم [[فیض کاشانی]] نیز در تعریف اخلاق می‌نویسد: «هیئه راسخه فی النفس تصدر عنها الافعال بسهوله و یسر، من غیر حاجه الی فکر و رویه» <ref>محجه البیضاءر ج۵ر ص۹۵</ref>


[[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] هم معتقد است: «خُلق عبارت از حالتی است در نفس که انسان را دعوت به عمل می‌کند بدون رویه و فکر. مثلا کسی که دارای خُلقِ «سخاوت» است، آن خُلق او را وادار به جود و انفاق می‌کند، بدون آنکه مقدماتی تشکیل دهد و به مرجحاتی فکر کند؛ گویی یکی از افعال طبیعیه اوست، مثل دیدن و شنیدن» <ref>شرح چهل حدیثر ص۵۱۰</ref>
[[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] هم معتقد است: «خُلق عبارت از حالتی است در نفس که [[انسان]] را دعوت به عمل می‌کند بدون رویه و فکر. مثلا کسی که دارای خُلقِ «سخاوت» است، آن خُلق او را وادار به جود و انفاق می‌کند، بدون آنکه مقدماتی تشکیل دهد و به مرجحاتی فکر کند؛ گویی یکی از افعال طبیعیه اوست، مثل دیدن و شنیدن<ref>شرح چهل حدیثر ص۵۱۰</ref>».


برخی محققان متأخر نیز بر این باورند که انسان اخلاقی انسانی است که دایره مأذوناتش از دایره مقدوراتش تنگ تر باشد. هر انسانی سلسله مقدوراتی دارد، یعنی هر فرد، قدرت انجام یک سلسله کارهایی را دارد که آن را «دایره مقدورات فرد» می‌نامیم. دایره دومی هم برای فرد انسانی تصور کنید که آن هم «دایره مأذونات شخص» است، یعنی دایره کارهایی که شخص به خود اجازه و اذن می‌دهد که آنها را انجام دهد. پس برای هر فرد انسانی، دو دایره قابل تصویر و ترسیم است: یکی دایره مقدورات و دیگری دایره مأذونات.
برخی محققان متأخر نیز بر این باورند که انسان اخلاقی انسانی است که دایره مأذوناتش از دایره مقدوراتش تنگ تر باشد. هر انسانی سلسله مقدوراتی دارد، یعنی هر فرد، قدرت انجام یک سلسله کارهایی را دارد که آن را «دایره مقدورات فرد» می‌نامیم. دایره دومی هم برای فرد انسانی تصور کنید که آن هم «دایره مأذونات شخص» است، یعنی دایره کارهایی که شخص به خود اجازه و اذن می‌دهد که آنها را انجام دهد. پس برای هر فرد انسانی، دو دایره قابل تصویر و ترسیم است: یکی دایره مقدورات و دیگری دایره مأذونات.
confirmed، مدیران
۳۳٬۴۲۹

ویرایش