۸۶٬۰۹۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ویرایش}} | |||
'''درآمدی بر تاریخ تدوین حدیث در یک و نیم سده نخست اسلامی''' مدخلی است که به تاریخ تدوین [[احادیث]] در یکصدوپنجاه سال نخستین آغاز اسلام میپردازد. تدوین متون حدیثی با تأخیری قابل توجه نسبت به دوره ظهور [[اسلام]] رخ داد. اندیشمندان مسلمان در توجیه این رخداد معمولاً به جست وجوی منعی از سوی شخصیتهای با نفوذ صدر اسلام برآمده اند. برخی، پارهای گفته ها از پیامبر را دلیل این تأخیر شمرده و گروهی دیگر، از [[خلیفه اول]] و [[خلیفه دوم|دوم]] به عنوان عاملان اصلی تأخیر یاد کردهاند. در این مقاله، سعی شده است با رویکردی تاریخی به این پدیده، دیدگاه منع کتابت حدیث را به آزمون گذارده، در جستوجوی تحلیل تاریخی جامعی برآییم. | |||
صد و پنجاه سال نخستِ تاریخ حدیث در تلقی سنتی، همواره در پرتو نظریه منع کتابت فهم شده، از این رو با گذر سریع از محتوای آن تنها در پی توجیه این منع یا قدح عاملان آن ـ بسته به دیدگاه کلامی افراد ـ برآمدهاند. (1) در این تلقی چنین تصور میشود که فرمان خلیفهای چنان در برابر روند کتابت، مانع ایجاد کرد که تا حدود صد سال بعد، از پیدایش هرگونه اثر نوشتاری جلوگیری نمود و سرانجام نیز ماجرا با فرمان خلیفهای دیگر پایانی خوش یافته، نهضت تدوین بلافاصله آغاز میگردد. (2) آیا واقعا چنین حادثه تاریخی مهمی را میتوان به سادگی و تنها با نظر به فرمان از خلیفه وقت، تحلیل نمود و آیا میتوان پذیرفت که هیچ مخالفی در برابر این فرمان وجود نداشت یا مخالفان به هیچگونه نتوانستند ـ | == درآمدی بر تاریخ تدوین حدیث در یک و نیم سده نخست اسلامی با تکیه بر نقدنظریه منع کتابت حدیث == | ||
صد و پنجاه سال نخستِ تاریخ حدیث در تلقی سنتی، همواره در پرتو نظریه منع کتابت فهم شده، از این رو با گذر سریع از محتوای آن تنها در پی توجیه این منع یا قدح عاملان آن ـ بسته به دیدگاه کلامی افراد ـ برآمدهاند. (1) در این تلقی چنین تصور میشود که فرمان خلیفهای چنان در برابر روند کتابت، مانع ایجاد کرد که تا حدود صد سال بعد، از پیدایش هرگونه اثر نوشتاری جلوگیری نمود و سرانجام نیز ماجرا با فرمان خلیفهای دیگر پایانی خوش یافته، نهضت تدوین بلافاصله آغاز میگردد. (2) آیا واقعا چنین حادثه تاریخی مهمی را میتوان به سادگی و تنها با نظر به فرمان از خلیفه وقت، تحلیل نمود و آیا میتوان پذیرفت که هیچ مخالفی در برابر این فرمان وجود نداشت یا مخالفان به هیچگونه نتوانستند ـ اگرچه بهطور محدود ـ به کتابت و تدوین حدیث بپردازند؟ از سوی دیگر چرا بلافاصله پس از رفع منع، | |||
خط ۲۹: | خط ۳۰: | ||
این پیشفرض بلافاصله پیروانش را به جستوجوی موانعی صریح و روشن در برابر مسیر طبیعی کتابت وا میدارد. از این منظر، فرضیههای گوناگونی پدید آمده، تلاشهایی برای اثبات آنها مبذول شده است. (1) گروهی در جست وجوی منعی از سوی پیامبر مبنی بر نهی از کتابت برآمده و آنگاه در پاسخ به این سؤال که چه چیزی موجب شد که پیامبر یارانش را از کتابت باز دارد، به فرضیههای دیگری نیازمند شدهاند که مهمترین آنها هراس از تحریف قرآن در اثر اختلاط قرآن با سخن پیامبر است. (2) | این پیشفرض بلافاصله پیروانش را به جستوجوی موانعی صریح و روشن در برابر مسیر طبیعی کتابت وا میدارد. از این منظر، فرضیههای گوناگونی پدید آمده، تلاشهایی برای اثبات آنها مبذول شده است. (1) گروهی در جست وجوی منعی از سوی پیامبر مبنی بر نهی از کتابت برآمده و آنگاه در پاسخ به این سؤال که چه چیزی موجب شد که پیامبر یارانش را از کتابت باز دارد، به فرضیههای دیگری نیازمند شدهاند که مهمترین آنها هراس از تحریف قرآن در اثر اختلاط قرآن با سخن پیامبر است. (2) | ||
گروهی دیگر، حافظه استوارعرب را بهانه کرده و گفتهاند که عرب با وجود این حافظه، به ثبت و تدوین نیازی نداشت و تصور | گروهی دیگر، حافظه استوارعرب را بهانه کرده و گفتهاند که عرب با وجود این حافظه، به ثبت و تدوین نیازی نداشت و تصور نمیکرد که در آینده، دیگرانی که فاقد چنین حافظهای هستند از بخشی از این میراث حدیثی محروم بمانند، غافل از آنکه عرب در خصوص اشعار و سجع و خطابههای موزون، حافظهای قوی داشت که البته این امر به عرب نیز اختصاصی ندارد و آن چه عرب از میراث ادبی در خاطره داشت مجموعهای نسبتا محدود بود که با مجموعه و انبوه میراث حدیث نبوی تفاوت روشنی دارد. و از اینها همه گذشته برخی توصیفها از حافظه قوی عرب بهشدت رنگ و بوی اسطورهای داشته، مورد شک و تردید است. گروهی دیگر، از دوره نبوی گذر نموده و به دنبال دلایلی در دوره خلفای راشدین بر آمدهاند که این دلایل به وجود منعهایی از سوی خلیفه اول یا دوم محدود میشود. | ||
این گروه برای توجیه این منعِ غیر متداول، به اموری چون نگرانی نسبت به حفظ قرآن اشاره کردهاند. (3) نظریههای یادشده معمولاً دربین اهل سنت رواج و اعتبار دارد، اما دانشمندان شیعی معمولاً به رغم پذیرش این فرض که دلیل منع را باید در دوره خلیفه اول و دوم جستوجو نمود، نهی صادره از این دو خلیفه را در راستای منازعه سقیفه به عنوان یکی از مطاعن آن دو شمردهاند. (4) آنان برای اثبات نظریه خود از تلاشهای اهلسنت در استخراج سخنان آن دو خلیفه در منع کتابت بهره برده و وجود هر گونه منع دیگری چون نهی پیامبر و ... را نقد و انکار کردهاند. (5) | این گروه برای توجیه این منعِ غیر متداول، به اموری چون نگرانی نسبت به حفظ قرآن اشاره کردهاند. (3) نظریههای یادشده معمولاً دربین اهل سنت رواج و اعتبار دارد، اما دانشمندان شیعی معمولاً به رغم پذیرش این فرض که دلیل منع را باید در دوره خلیفه اول و دوم جستوجو نمود، نهی صادره از این دو خلیفه را در راستای منازعه سقیفه به عنوان یکی از مطاعن آن دو شمردهاند. (4) آنان برای اثبات نظریه خود از تلاشهای اهلسنت در استخراج سخنان آن دو خلیفه در منع کتابت بهره برده و وجود هر گونه منع دیگری چون نهی پیامبر و ... را نقد و انکار کردهاند. (5) | ||
خط ۸۴: | خط ۸۵: | ||
2. فقدان تجربه تدوین: زبان عربی در دوره ظهور اسلام بهتازگی با گذر از تعدد گویشی، به نوعی زبان مشترک(1) رسیده بود که زبانی ادبی برای شعر و خطابه، و گونههای محدود دیگری از سبکهای ادبی به شمار میرفت. (2) مردم قبایل در زندگی روزمره خود گویش محلی منطقه را بهکار میگرفتند که چه بسا بخشهایی از آن برای مردم دیگر قبایل مفهوم نبود. عربیِ فصیح در نقش زبان مشترک به دلیل فرهنگ شفاهی مردم عرب، در عرصه تدوین ظهور نیافته بود. (3) این مردم به رغم برخورداری از نوعی نظام اجتماعی در قالب پارهای قواعد مستحکم اخلاقی و دانشهای متنوع شفاهی برای رفع نیازهای حقوقی و ... ، اما تدوین هرگز بهعنوان ابزاری برای تعاملات فرهنگی بهشمار نرفته و فرآیند انتقال سنتها بهشیوههای ابتدایی درون نظام اجتماعی قبیله صورت میپذیرفت. آنان در واقع به تعبیر قرآن، مردمی «امی» در برابر «اهل کتاب» بودند. تفاوت عمده «امیان» و «اهل کتاب» ـ با توجه به تقابل معنایی آن دو در قرآن ـ ناظر به فرهنگ شفاهی و نوشتاری این دو گروه است. (4) | 2. فقدان تجربه تدوین: زبان عربی در دوره ظهور اسلام بهتازگی با گذر از تعدد گویشی، به نوعی زبان مشترک(1) رسیده بود که زبانی ادبی برای شعر و خطابه، و گونههای محدود دیگری از سبکهای ادبی به شمار میرفت. (2) مردم قبایل در زندگی روزمره خود گویش محلی منطقه را بهکار میگرفتند که چه بسا بخشهایی از آن برای مردم دیگر قبایل مفهوم نبود. عربیِ فصیح در نقش زبان مشترک به دلیل فرهنگ شفاهی مردم عرب، در عرصه تدوین ظهور نیافته بود. (3) این مردم به رغم برخورداری از نوعی نظام اجتماعی در قالب پارهای قواعد مستحکم اخلاقی و دانشهای متنوع شفاهی برای رفع نیازهای حقوقی و ... ، اما تدوین هرگز بهعنوان ابزاری برای تعاملات فرهنگی بهشمار نرفته و فرآیند انتقال سنتها بهشیوههای ابتدایی درون نظام اجتماعی قبیله صورت میپذیرفت. آنان در واقع به تعبیر قرآن، مردمی «امی» در برابر «اهل کتاب» بودند. تفاوت عمده «امیان» و «اهل کتاب» ـ با توجه به تقابل معنایی آن دو در قرآن ـ ناظر به فرهنگ شفاهی و نوشتاری این دو گروه است. (4) | ||
بنابراین، عربها با فقدان هرگونه تجربه تدوین، به ناگاه برای نخستین بار در برابر مجموعهای از اطلاعات قرار گرفتند که قرار بود مبنای حیات جدید آنها قرار گیرد. در چنین شرایطی، کاملاً طبیعی است که در تدوین این مجموعه پراکنده، هیچ الگویی در برابر خود نداشته و در نتیجه با دشواریهای فراوانی روبهرو شوند. دشواریها و تردیدهای پدید آمده در ارتباط با | بنابراین، عربها با فقدان هرگونه تجربه تدوین، به ناگاه برای نخستین بار در برابر مجموعهای از اطلاعات قرار گرفتند که قرار بود مبنای حیات جدید آنها قرار گیرد. در چنین شرایطی، کاملاً طبیعی است که در تدوین این مجموعه پراکنده، هیچ الگویی در برابر خود نداشته و در نتیجه با دشواریهای فراوانی روبهرو شوند. دشواریها و تردیدهای پدید آمده در ارتباط با جمعآوری قرآن، نمونه مشخصی از این وضعیت است که البته با توجه به تعیین ترتیب مصحف در حیات پیامبر، مسئله جمعآوری قرآن، تدوینی بسیار ساده و ابتدایی بهشمار میرفت. جالب آن که اصطلاح تدوین، خود نیز از ریشه فارسی «دپیوان» در برابر «روزنامک» است که در نظام دیوان سالاری ساسانی به عنوان دو دفتر جداگانه برای ثبت مکاتبات اداری | ||
-------------------------------------------------------------------------------- | -------------------------------------------------------------------------------- | ||
خط ۲۴۵: | خط ۲۴۶: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{ | {{فهرست}} | ||
نویسنده: علی معموری | نویسنده: علی معموری | ||
خط ۲۵۳: | خط ۲۵۴: | ||
http://ensani.ir/fa/article/48503/ | http://ensani.ir/fa/article/48503/ | ||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] |