عبدالکریم حائری یزدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:آیت الله حائری.jpg|جایگزین=حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ عبد الکریم حائری یزدی|حاشیه|بندانگشتی|250x250پیکسل]]
{{جعبه اطلاعات شخصیت
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| عنوان = آیت‌الله‌العظمی حائری یزدی
!نام
| تصویر = عبدالکریم حائری یزدی.jpg
!شیخ عبد الکریم حائری یزدی
| نام = عبدالکریم حائری یزدی
|-
| نام‌های دیگر = آیت‌الله موسس
|لقب
| سال تولد = ۱۲۷۶ ق
|آیت الله موسس
| تاریخ تولد =
|-
| محل تولد = یزد
|زادروز
| سال درگذشت = ۱۳۱۵ ش
|سال ۱۲۷۶ق
| تاریخ درگذشت =
|-
| محل درگذشت = قم  
|زادگاه
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی | میرزا حسین نوری| شیخ فضل الله نوری| آخوند خراسانی}}
|مهرجرد-میبد
| شاگردان =
|-
| دین =
|تاریخ وفات:
| مذهب = شیعه
|۹ بهمن ۱۳۱۵ش
| آثار = {{فهرست جعبه افقی | دُرَرُ الاصول(درر الفوائد)| کتاب الصلوة| کتاب المواریث}}
|-
| فعالیت‌ها =  از مراجع تقلید شیعه، بنیان‌گذار و زعیم [[حوزه علمیه قم]]
|محل‌وفات/ مدفن:
| وبگاه =
|ایران، قم / قم،حرم مطهر حضرت معصومه(س)
}}
|-
'''عبدالکریم حائری یزدی''' (۱۲۷۶ـ ۱۳۵۵ق) معروف به آیت‌‌الله مؤسس از مراجع تقلید شیعه، بنیان‌گذار و زعیم [[حوزه علمیه قم]] از سال ۱۳۰۱ تا ۱۳۱۵ش بود.
|محل‌تحصیل
|یزد- عراق
|-
|برخی از استادان
|حضرات آیات‌ عظام‌: <br> میرزا حسین نوری
شیخ فضل الله نوری
سید محمد فشارکی
میرزا محمد تقی شیرازی
میرزا محمد حسن شیرازی
آخوند خراسانی
میرزا مهدی شیرازی
فاضل اردکانی
سید محمد کاظم طباطبایی؛
|-
|برخی آثار
|دُرَرُ الاصول(درر الفوائد)؛<br>
کتاب النکاح
کتاب الرضاع
کتاب المواریث
کتاب الصلوةو ...؛<br>
|-
|مذهب
|شیعه
|-
|}
</div>


'''عبدالكریم حائری یزدی''' (۱۲۷۶ـ ۱۳۵۵ق) معروف به آیت‌ الله مؤسس از مراجع تقلید شیعه، بنیانگذار و زعیم [[حوزه علمیه قم]] از سال ۱۳۰۱ تا ۱۳۱۵ش بود.
حائری سال‌های طولانی در حوزه علمیه کربلا سامرا و [[نجف]] تحصیل کرد. او در سال ۱۳۳۳ق/۱۲۹۳ش برای همیشه به [[ایران]] بازگشت و در ابتدا به اداره حوزه علمیه اراک مشغول شد. آیت‌الله‌ حائری در سال ۱۳۴۰ق (۱۳۰۰ش) به دعوت عالمان [[قم]] به آن شهر رفت و با شکل دادن به حوزه علمیه قم و بر عهده گرفتن ریاست آن، در قم ماندگار شد.
 
حائری سال‌های طولانی در [[حوزه علمیه کربلا]]  سامرا و [[نجف]] تحصیل کرد. او در سال ۱۳۳۳ق/۱۲۹۳ش برای همیشه به [[ایران]] بازگشت و در ابتدا به اداره حوزه علمیه اراک مشغول شد. آیت‌الله‌ حائری در سال ۱۳۴۰ق (۱۳۰۰ش) به دعوت عالمان [[قم]] به آن شهر رفت و با شکل دادن به حوزه علمیه قم و بر عهده گرفتن ریاست آن، در قم ماندگار شد.


حائری در دوران ریاست حوزه قم بیش از هر چیز به برنامه‌ریزی برای تثبیت و پیشرفت حوزه می‌اندیشید. تحول در روش‌های آموزش در حوزه، تخصصی شدن ابواب فقه، توسعه دامنه معلومات دانش‌پژوهان حوزه، حتی آموزش زبان‌های خارجی، و به طور خلاصه تربیت محقق و مجتهد، از برنامه‌های او بود.
حائری در دوران ریاست حوزه قم بیش از هر چیز به برنامه‌ریزی برای تثبیت و پیشرفت حوزه می‌اندیشید. تحول در روش‌های آموزش در حوزه، تخصصی شدن ابواب فقه، توسعه دامنه معلومات دانش‌پژوهان حوزه، حتی آموزش زبان‌های خارجی، و به طور خلاصه تربیت محقق و مجتهد، از برنامه‌های او بود.
خط ۵۶: خط ۲۸:
حائری از سیاست گریزان بود و در ماجرای مشروطه نیز در امور دخالت نکرد اما به سبب جایگاه اجتماعی‌اش در اواخر عمر، ناچار به حضور در امور سیاسی شد؛ او به مسئله کشف حجاب (۱۳۱۴ش) اعتراض کرد و تا زمان درگذشت، مناسباتش با رضا شاه پهلوی تیره بود.
حائری از سیاست گریزان بود و در ماجرای مشروطه نیز در امور دخالت نکرد اما به سبب جایگاه اجتماعی‌اش در اواخر عمر، ناچار به حضور در امور سیاسی شد؛ او به مسئله کشف حجاب (۱۳۱۴ش) اعتراض کرد و تا زمان درگذشت، مناسباتش با رضا شاه پهلوی تیره بود.


برخی از شاگردان او از جمله سید روح الله خمینی، محمد علی اراکی، گلپایگانی، شریعتمداری، سیدمحمدتقی خوانساری و سید احمد خوانساری در سال‌های بعد به مقام مرجعیت رسیدند. حائری در امور اجتماعی نیز فعال بود و از جمله کارهای عام المنفعه او تأسیس بیمارستان سهامیه قم و تشویق به ساختن بیمارستان فاطمی قم بود.
برخی از شاگردان او از جمله سید روح‌الله خمینی، محمد علی اراکی، گلپایگانی، شریعتمداری، سیدمحمدتقی خوانساری و سید احمد خوانساری در سال‌های بعد به مقام مرجعیت رسیدند. حائری در امور اجتماعی نیز فعال بود و از جمله کارهای عام المنفعه او تأسیس بیمارستان سهامیه قم و تشویق به ساختن بیمارستان فاطمی قم بود.


=زندگی‌نامه=
== زندگی‌نامه ==
عبدالکریم حائری در خانواده‌ای مذهبی در مِهرجِرد میبد در سال ۱۲۷۶ق<ref>بامداد، شرح حال رجال ایران... ، ۱۳۴۷ش، ج۲، ص۲۷۵</ref>به دنیا آمد. پدرش محمدجعفر، را فردی متدین و پرهیزکار توصیف کرده‌اند<ref>کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۱۳-۱۴</ref>.


عبدالکریم حائری در خانواده‌ای مذهبی در مِهرجِرد میبد در سال ۱۲۷۶ق<ref>بامداد، شرح حال رجال ایران...، ۱۳۴۷ش، ج۲، ص۲۷۵</ref>به دنیا آمد. پدرش محمدجعفر، را فردی متدین و پرهیزکار توصیف کرده‌اند<ref>کریمی جهرمی، آیة الله موسس...، ۱۳۷۲ش، ص۱۳-۱۴</ref>.
حائری پنج فرزند داشت؛ دو پسر به نام‌های مرتضی و مهدی و سه دختر که با محمد تویسرکانی، احمد همدانی و سید محمد محقق داماد ازدواج کردند<ref>فیاضی، زندگی‌نامه و شخصیت اجتماعی سیاسی... ، ۱۳۷۸ش، ص۱۱۴-۱۱۵</ref>.


حائری پنج فرزند داشت؛ دو پسر به نام‌های مرتضی و مهدی و سه دختر که با محمد تویسرکانی، احمد همدانی و سید محمد محقق داماد ازدواج کردند<ref>فیاضی، زندگینامه و شخصیت اجتماعی سیاسی...، ۱۳۷۸ش، ص۱۱۴-۱۱۵</ref>.
شیخ عبدالکریم حائری در ۱۷ ذی‌القعده ۱۳۵۵ق<ref>حائری، علی، روزشمار قمری، ۱۳۸۱ش، ص۳۱۷</ref> (۹ بهمن ۱۳۱۵)، پس از حدود ۱۵ سال اقامت در قم درگذشت. با وجود محدودیت‌های حکومتی پیکر او تشییع باشکوهی شد و آیت‌الله سید صادق قمی بر او [[نماز]] خواند و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد<ref>زنجانی، الکلام یجرّ الکلام، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۱۰۷؛ امینی، مروری... ، ص۲۰، ۳۶-۳۷</ref>.
 
شیخ عبدالکریم حائری در ۱۷ ذی‌القعده ۱۳۵۵ق<ref>حائری، علی، روزشمار قمری، ۱۳۸۱ش، ص۳۱۷</ref> (۹ بهمن ۱۳۱۵)، پس از حدود ۱۵ سال اقامت در قم درگذشت. با وجود محدودیت‌های حکومتی پیکر او تشییع باشکوهی شد و آیت الله سید صادق قمی بر او [[نماز]] خواند و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد<ref>زنجانی، الکلام یجرّ الکلام، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۱۰۷؛ امینی، مروری...، ص۲۰، ۳۶-۳۷</ref>.
=تحصیل=
=تحصیل=


عبدالکریم حائری به خواست شوهرخاله‌اش میرابوجعفر به اردکان رفت و در مکتبخانه آموزش دید و پس از درگذشت پدرش به نزد مادرش در مهرجرد رفت<ref>کریمی جهرمی، آیة الله موسس...، ۱۳۷۲ش، ص۲۰-۲۱</ref>.
عبدالکریم حائری به خواست شوهرخاله‌اش میرابوجعفر به اردکان رفت و در مکتبخانه آموزش دید و پس از درگذشت پدرش به نزد مادرش در مهرجرد رفت<ref>کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۲۰-۲۱</ref>.
 
پس از چندی به یزد رفت و با سکونت در مدرسه محمدتقی خان معروف به مدرسه خان ادبیات عرب را نزد عالمانی چون سیدحسین وامق و سیدیحیی بزرگ معروف به مجتهد یزدی فراگرفت<ref>مرسلوند، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۵۹</ref>.
 
==عراق==


او در ۱۲۹۸ق برای ادامه تحصیل به همراه مادرش راهی [[عراق]] شد. نخست به کربلا رفت و حدود دو سال زیرنظر فاضل اردکانی به تحصیل پرداخت و درس‌های سطوح میانی فقه و اصول را در آنجا آموخت<ref>کریمی جهرمی، آیة الله موسس...، ۱۳۷۲ش، ص۲۳-۲۴</ref>. سپس برای ادامه تحصیل و استفاده از [[میرزای شیرازی]]، به [[سامرا]] رفت<ref>حائری یزدی، سرّ دلبران، ۱۳۷۷ش، ص۸۰-۸۲</ref>.
پس از چندی به یزد رفت و با سکونت در مدرسه محمدتقی خان معروف به مدرسه خان ادبیات عرب را نزد عالمانی چون سیدحسین وامق و سیدیحیی بزرگ معروف به مجتهد یزدی فراگرفت<ref>مرسلوند، زندگی‌نامه رجال و مشاهیر ایران، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۵۹</ref>.


دوره تحصیل حائری در سامرا از ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۲ بود که نخست دو تا سه سال درس‌های سطوح عالی فقه و اصول را نزد استادانی چون [[شیخ فضل اللّه نوری]]، میرزا ابراهیم محلاتی شیرازی و میرزامهدی شیرازی به اتمام رساند و سپس در درس‌های خارج فقه و اصول سید محمد فشارکی اصفهانی و میرزا [[محمد تقی شیرازی|محمدتقی شیرازی]]، و مدتی در مجلس درس میرزا محمد حسن شیرازی شرکت کرد<ref>همان،ص۸۷-۸۸ و ۹۳-۹۴</ref>. و از میرزا حسین نوری اجازه روایت دریافت کرد<ref>حبیب‌آبادی، مکارم الآثار، ۱۳۶۴ش، ج۶، ص۲۱۱۸</ref>.
=== عراق ===
او در ۱۲۹۸ق برای ادامه تحصیل به همراه مادرش راهی [[عراق]] شد. نخست به کربلا رفت و حدود دو سال زیرنظر فاضل اردکانی به تحصیل پرداخت و درس‌های سطوح میانی فقه و اصول را در آنجا آموخت<ref>کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۲۳-۲۴</ref>. سپس برای ادامه تحصیل و استفاده از [[محمد حسن شیرازی|میرزای شیرازی]]، به [[سامرا]] رفت<ref>حائری یزدی، سرّ دلبران، ۱۳۷۷ش، ص۸۰-۸۲</ref>.


سید محمد فشارکی و عبدالکریم حائری چند ماه پس از درگذشت میرزای بزرگ (۱۳۱۲ ق) از سامرا به نجف نقل مکان کردند<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۱، ص۲۸۳-۲۸۴</ref>.حائری در نجف در درس فشارکی و [[آخوند خراسانی]]<ref>استادی، ص۵۱</ref> شرکت می‌کرد و در ماههای آخر عمر فشارکی، از او مراقبت هم می‌کرد<ref>حائری یزدی، سرّ دلبران، ۱۳۷۷ش، ص۳۹ و ۸۷-۸۸</ref>.
دوره تحصیل حائری در سامرا از ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۲ بود که نخست دو تا سه سال درس‌های سطوح عالی فقه و اصول را نزد استادانی چون [[فضل‌الله نوری|شیخ فضل اللّه نوری]]، میرزا ابراهیم محلاتی شیرازی و میرزامهدی شیرازی به اتمام رساند و سپس در درس‌های خارج فقه و اصول سید محمد فشارکی اصفهانی و میرزا [[محمد تقی شیرازی|محمدتقی شیرازی]]، و مدتی در مجلس درس میرزا محمد حسن شیرازی شرکت کرد<ref>همان، ص۸۷-۸۸ و ۹۳-۹۴</ref>. و از میرزا حسین نوری اجازه روایت دریافت کرد<ref>حبیب‌آبادی، مکارم الآثار، ۱۳۶۴ش، ج۶، ص۲۱۱۸</ref>.


==بازگشت به ایران==
سید محمد فشارکی و عبدالکریم حائری چند ماه پس از درگذشت میرزای بزرگ (۱۳۱۲ ق) از سامرا به نجف نقل مکان کردند<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۱، ص۲۸۳-۲۸۴</ref>.حائری در نجف در درس فشارکی و [[محمد کاظم خراسانی|آخوند خراسانی]]<ref>استادی، ص۵۱</ref> شرکت می‌کرد و در ماههای آخر عمر فشارکی، از او مراقبت هم می‌کرد<ref>حائری یزدی، سرّ دلبران، ۱۳۷۷ش، ص۳۹ و ۸۷-۸۸</ref>.


=== بازگشت به ایران ===
حائری پس از درگذشت فشارکی و در سال ۱۳۱۶ق به ایران بازگشت و در سلطان آباد (اراک کنونی) حوزه درس دایر کرد<ref>استادی، ص۴۴-۵۱</ref>.
حائری پس از درگذشت فشارکی و در سال ۱۳۱۶ق به ایران بازگشت و در سلطان آباد (اراک کنونی) حوزه درس دایر کرد<ref>استادی، ص۴۴-۵۱</ref>.


==سفر دوباره به عراق==
=== سفر دوباره به عراق ===
شیخ عبدالکریم حائری در ۱۳۲۴ق، به علت استقلال نداشتن در اداره کردن حوزه اراک و بر هم خوردن آرامش آنجا به سبب [[نهضت مشروطه]]<ref>محقق داماد، مصطفی ص۴۳-۴۴؛ صدرایی خویی، آیت‌الله اراکی: یک قرن وارستگی، ۱۳۸۲ش، ص۱۷؛ نیکوبرش، ص۴۶-۴۷</ref> به نجف بازگشت<ref>بامداد، شرح حال رجال ایران... ، ۱۳۴۷ش، ج۲، ص۲۷۵</ref>.
دوباره به حلقه درس آخوند خراسانی پیوست و در درس سید محمد کاظم طباطبائی یزدی نیز شرکت کرد؛ ولی به منظور دور ماندن از نزاع میان موافقان و مخالفان مشروطه پس از چند ماه به کربلا رفت<ref>کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۵۵</ref>.


شیخ عبدالکریم حائری در ۱۳۲۴ق، به علت استقلال نداشتن در اداره کردن حوزه اراک و بر هم خوردن آرامش آنجا به سبب [[نهضت مشروطه]]<ref>محقق داماد، مصطفی ص۴۳-۴۴؛ صدرایی خویی، آیت الله اراکی: یک قرن وارستگی، ۱۳۸۲ش، ص۱۷؛ نیکوبرش، ص۴۶-۴۷</ref> به نجف بازگشت<ref>بامداد، شرح حال رجال ایران...، ۱۳۴۷ش، ج۲، ص۲۷۵</ref>.
حائری حدود ۸ سال در کربلا ماند و از آن زمان به حائری ملقب شد. او در کربلا به تدریس پرداخت و به منظور حفظ بی‌طرفی خود در صف‌آرایی‌های مشروطه کتابی از آخوند خراسانی و کتابی از طباطبائی یزدی را درس می‌داد<ref>همان، ص۵۵-۵۶</ref>.
دوباره به حلقه درس آخوند خراسانی پیوست و در درس سید محمد کاظم طباطبائی یزدی نیز شرکت کرد؛ ولی به منظور دور ماندن از نزاع میان موافقان و مخالفان مشروطه پس از چند ماه به کربلا رفت<ref>کریمی جهرمی، آیة الله موسس...، ۱۳۷۲ش، ص۵۵</ref>.


حائری حدود ۸ سال در کربلا ماند و از آن زمان به حائری ملقب شد. او در کربلا به تدریس پرداخت و به منظور حفظ بی‌طرفی خود در صف آرایی‌های مشروطه کتابی از آخوند خراسانی و کتابی از طباطبائی یزدی را درس می‌داد<ref>همان،ص۵۵-۵۶</ref>.
=== بازگشت به ایران ===
در دوره اقامت حائری در کربلا از او برای بازگشت به اراک درخواست‌های زیادی شد. سرانجام او در اوایل ۱۳۳۳ق/۱۲۹۳ش<ref>صفوت تبریزی، «زندگی‌نامه آیة الله حاج شیخ عبدالکریم حائری»، ص۷۳</ref>.
به اراک رفت و در مدت اقامت هشت ساله‌اش در آنجا علاوه بر اداره حوزه به تدریس فقه و اصول پرداخت.


==بازگشت به ایران==
عبدالکریم حائری در پاسخ به نامه میرزامحمدتقی شیرازی پس از فوت سیدمحمدکاظم یزدی (۱۳۳۷ق/۱۲۹۸ش) که از او خواسته بود به عتبات برگردد و خود را برای مرجعیت شیعه مهیا سازد اقامت در ایران را وظیفه خود خواند و از قرارگرفتن ایران و ایرانیان در مسیر تباهی و انحطاط فکری اظهار نگرانی کرد<ref>آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ۱۴۰۴ق، قسم ۳، ص۱۱۶۴؛ کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۵۶؛ صدرایی خویی، آیت‌الله اراکی: یک قرن وارستگی، ۱۳۸۲ش، ص۱۷-۱۸</ref>.


در دوره اقامت حائری در کربلا  از او برای بازگشت به اراک درخواست‌های زیادی شد. سرانجام  او در اوایل ۱۳۳۳ق/۱۲۹۳ش<ref>صفوت تبریزی، «زندگی‌نامه آیة الله حاج شیخ عبدالکریم حائری»، ص۷۳</ref>.
== تأسیس حوزه علمیه قم ==
به اراک رفت و در مدت اقامت هشت ساله‌اش در آنجا علاوه بر اداره حوزه  به تدریس فقه و اصول پرداخت.
حائری در ۱۳۳۷ ق به قصد زیارت حرم امام رضا(ع) عازم [[مشهد]] شد و در مسیر خود چند روز در [[قم]] ماند و با اوضاع این شهر و حوزه علمیه آن آشنا شد<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۱، ص۲۸۶؛ مرسلوند، زندگی‌نامه رجال و مشاهیر ایران، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۵۹-۶۰</ref>.


عبدالکریم حائری در پاسخ به نامه میرزامحمدتقی شیرازی پس از فوت سیدمحمدکاظم یزدی (۱۳۳۷ق/۱۲۹۸ش) که از او خواسته بود به عتبات برگردد و خود را برای مرجعیت شیعه مهیا سازد اقامت در ایران را وظیفه خود خواند و از قرارگرفتن ایران و ایرانیان در مسیر تباهی و انحطاط فکری اظهار نگرانی کرد<ref>آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ۱۴۰۴ق، قسم ۳، ص۱۱۶۴؛ کریمی جهرمی، آیة الله موسس...، ۱۳۷۲ش، ص۵۶؛ صدرایی خویی، آیت الله اراکی: یک قرن وارستگی، ۱۳۸۲ش، ص۱۷-۱۸</ref>.
در رجب ۱۳۴۰ ق بار دیگر در پی دعوت تنی چند از عالمان قم از او و نیز برای زیارت حرم حضرت معصومه(س) به قم رفت و با استقبال علما و مردم قم و درخواست آنان برای اقامت در این شهر مواجه شد. نخست تردید داشت ولی پس از پافشاری شماری از عالمان به ویژه [[محمد تقی بافقی]]، حائری استخاره کرد و سپس تصمیم گرفت در قم بماند؛ تصمیمی که در پی آن حوزه‌ای بزرگ در آن شهر تأسیس شد و حائری آیت‌اللّه مؤسس لقب گرفت<ref>آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ۱۴۰۴ق، قسم ۳، ص۱۱۵۹؛ فیض قمی، ج۱، ص۳۳۱-۳۳۴؛ کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۵۸-۵۹</ref>.


=تأسیس حوزه علمیه قم=
علاوه بر سید محمد تقی خوانساری که همراه حائری به قم رفته بود، بسیاری از شاگردان او، از جمله سید احمد خوانساری، سید روح‌الله خمینی، سید محمد رضا گلپایگانی و محمدعلی اراکی،<ref>استادی، ص۵۴-۶۴</ref>به قم منتقل شدند.


حائری در ۱۳۳۷ ق به قصد زیارت حرم امام رضا(ع) عازم [[مشهد]] شد و در مسیر خود چند روز در [[قم]] ماند و با اوضاع این شهر و حوزه علمیه آن آشنا شد<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۱، ص۲۸۶؛ مرسلوند، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۵۹-۶۰</ref>.
[[سید ابوالحسن اصفهانی]] و [[محمد حسین نائینی]] که پس از تبعید شدن از عراق در ۱۳۰۲ ش هشت ماه را در قم گذراندند نیز در تثبیت این حوزه نقش مهمی داشتند<ref>آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ۱۴۰۴ق، قسم ۳، ص۱۱۶۰-۱۱۶۱؛ صفوت تبریزی، «زندگی‌نامه آیة الله حاج شیخ عبدالکریم حائری»، ص۷۷</ref>.


در رجب ۱۳۴۰ ق بار دیگر  در پی دعوت تنی چند از عالمان قم از او و نیز برای زیارت حرم حضرت معصومه(س) به قم رفت و با استقبال علما و مردم قم و درخواست آنان برای اقامت در این شهر مواجه شد. نخست تردید داشت ولی پس از پافشاری شماری از عالمان به ویژه [[محمد تقی بافقی]]، حائری استخاره کرد و سپس تصمیم گرفت در قم بماند؛ تصمیمی که در پی آن حوزه‌ای بزرگ در آن شهر تأسیس شد و حائری آیت اللّه مؤسس لقب گرفت<ref>آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ۱۴۰۴ق، قسم ۳، ص۱۱۵۹؛ فیض قمی، ج۱، ص۳۳۱-۳۳۴؛ کریمی جهرمی، آیة الله موسس...، ۱۳۷۲ش، ص۵۸-۵۹</ref>.
با پرآوازه شدن حوزه علمیه قم و ورود شماری از عالمان و مدرسان و بسیاری از محصلان سایر حوزه‌ها و محصلان جدید، تعداد طلاب از هزار تن گذشت<ref>استادی، یادنامه حضرت آیة الله‌العظمی اراکی، ۱۳۷۵ش، ص۷۷-۷۸</ref>.


علاوه بر سید محمد تقی خوانساری که همراه حائری به قم رفته بود، بسیاری از شاگردان او، از جمله سید احمد خوانساری، سید روح الله خمینی، سید محمد رضا گلپایگانی و محمدعلی اراکی،<ref>استادی، ص۵۴-۶۴</ref>به قم منتقل شدند.
حائری با توجه به آشنایی با حوزه‌های بزرگ شیعی سامرا، نجف و کربلا، و اطلاع از شیوه مدیریت، ضعف‌ها و قوّت‌های پیشینیان خود و نیز تجارب خویش در حوزه اراک، بیش از هر چیز به برنامه‌ریزی برای تثبیت و پیشرفت حوزه می‌اندیشید. تحول در روش‌های آموزش در حوزه، تخصصی شدن ابواب فقه، توسعه دامنه معلومات دانش‌پژوهان حوزه، حتی آموزش زبان‌های خارجی، و به طور خلاصه تربیت محقق و مجتهد، از برنامه‌های او بود<ref>زنجانی، الکلام یجرّ الکلام، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۱۲۴؛ کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۴۷؛ «مصاحبه با حجة الاسلام والمسلمین دکتر سید مصطفی محقق داماد»، ص۶۷-۶۸، ۸۷-۸۸، ۹۲</ref>.


[[سید ابوالحسن اصفهانی]] و [[محمدحسین نائینی]] که پس از تبعید شدن از عراق در ۱۳۰۲ ش  هشت ماه را در قم گذراندند نیز در تثبیت این حوزه نقش مهمی داشتند<ref>آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ۱۴۰۴ق، قسم ۳، ص۱۱۶۰-۱۱۶۱؛ صفوت تبریزی، «زندگی‌نامه آیة الله حاج شیخ عبدالکریم حائری»، ص۷۷</ref>.
== مرجعیت ==
 
هر چند حائری هیچگاه خود را در معرض مقام مرجعیت قرار نداد و حتی با ترک حوزه علمیه عراق از آن فاصله گرفته بود، پس از درگذشت سیدمحمدکاظم یزدی و شیخ الشریعه اصفهانی و میرزا محمد تقی شیرازی، در فاصله سال‌های ۱۳۳۷ تا ۱۳۳۹ که حائری هنوز در اراک به سر می‌برد، شماری از کسانی که در تکاپوی انتخاب مرجع تقلید بودند، به او رجوع کردند.
 
با پرآوازه شدن حوزه علمیه قم و ورود شماری از عالمان و مدرسان و بسیاری از محصلان سایر حوزه‌ها و محصلان جدید، تعداد طلاب از هزار تن گذشت<ref>استادی، یادنامه حضرت آیة الله العظمی اراکی، ۱۳۷۵ش، ص۷۷-۷۸</ref>.
 
حائری با توجه به آشنایی با حوزه‌های بزرگ شیعی سامرا، نجف و کربلا، و اطلاع از شیوه مدیریت، ضعف‌ها و قوّت‌های پیشینیان خود و نیز تجارب خویش در حوزه اراک، بیش از هر چیز به برنامه ریزی برای تثبیت و پیشرفت حوزه می‌اندیشید. تحول در روش‌های آموزش در حوزه، تخصصی شدن ابواب فقه، توسعه دامنه معلومات دانش پژوهان حوزه، حتی آموزش زبانهای خارجی، و به طور خلاصه تربیت محقق و مجتهد، از برنامه‌های او بود<ref>زنجانی، الکلام یجرّ الکلام، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۱۲۴؛ کریمی جهرمی، آیة الله موسس...، ۱۳۷۲ش، ص۴۷؛ «مصاحبه با حجة الاسلام والمسلمین دکتر سید مصطفی محقق داماد»، ص۶۷-۶۸، ۸۷-۸۸، ۹۲</ref>.
 
=مرجعیت=
 
هر چند حائری هیچگاه خود را در معرض مقام مرجعیت قرار نداد و حتی با ترک حوزه علمیه عراق از آن فاصله گرفته بود، پس از درگذشت سیدمحمدکاظم یزدی و شیخ الشریعه اصفهانی و میرزا محمد تقی شیرازی ، در فاصله سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۳۹ که حائری هنوز در اراک به سر می‌برد، شماری از کسانی که در تکاپوی انتخاب مرجع تقلید بودند، به او رجوع کردند.


پس از هجرت او به قم و افزایش شهرتش، رفته رفته بر مقلدان او افزوده شد تا اینکه بسیاری از ایرانیان و برخی شیعیان سایر کشورها، از جمله عراق و لبنان، از مقلدان او شدند<ref>مستوفی، شرح زندگانی من، ۱۳۶۰ش، ج۳، ص۶۰۱؛ حائری یزدی، خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، ۱۳۸۱ش، ص۱۸و۷۶</ref>.
پس از هجرت او به قم و افزایش شهرتش، رفته رفته بر مقلدان او افزوده شد تا اینکه بسیاری از ایرانیان و برخی شیعیان سایر کشورها، از جمله عراق و لبنان، از مقلدان او شدند<ref>مستوفی، شرح زندگانی من، ۱۳۶۰ش، ج۳، ص۶۰۱؛ حائری یزدی، خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، ۱۳۸۱ش، ص۱۸و۷۶</ref>.


=شیوه تدریس=
== شیوه تدریس ==
 
عبدالکریم حائری به روش مکتب سامرا و با الهام از میرزای شیرازی درس می‌داد. در این شیوه، پس از طرح مسئله، بدون هیچ اظهار نظری، نخست دیدگاه‌های گوناگون و دلایل هر یک بیان می‌شد، سپس استاد ضمن نظرخواهی از شاگردان و تبادل نظر با آنها به جمع‌بندی آرا می‌پرداخت، آنگاه نظر خود را می‌گفت و در پایان اجازه می‌داد شاگردانش با او درباره این نظر بحث کنند و به نقد آن بپردازند.
عبدالکریم حائری به روش مکتب سامرا و با الهام از میرزای شیرازی درس می‌داد. در این شیوه، پس از طرح مسئله، بدون هیچ اظهار نظری، نخست دیدگاه‌های گوناگون و دلایل هر یک بیان می‌شد، سپس استاد ضمن نظرخواهی از شاگردان و تبادل نظر با آنها به جمع بندی آرا می‌پرداخت، آنگاه نظر خود را می‌گفت و در پایان اجازه می‌داد شاگردانش با او درباره این نظر بحث کنند و به نقد آن بپردازند.
 
همچنین حائری هر روز موضوع درس بعدی را مشخص می‌کرد تا شاگردانش پیشاپیش آن را مطالعه کنند. او بر آن بود که مباحث اصول فقه باید مختصر و کاربردی مطرح شود؛ ازاین رو، در تألیف دررالاصول به این نظر عمل کرد و نیز دوره کامل درس اصول فقه را در مدت تقریبآ چهار سال تدریس کرد<ref>کریمی جهرمی، آیة الله موسس...، ۱۳۷۲ش، ص۷۴-۷۵؛ «مصاحبه با حضرت آیت الله حاج سید علی آقا محقق داماد»، ص۵۰، ۵۵</ref>.


=استادان=
همچنین حائری هر روز موضوع درس بعدی را مشخص می‌کرد تا شاگردانش پیشاپیش آن را مطالعه کنند. او بر آن بود که مباحث اصول فقه باید مختصر و کاربردی مطرح شود؛ ازاین رو، در تألیف دررالاصول به این نظر عمل کرد و نیز دوره کامل درس اصول فقه را در مدت تقریبآ چهار سال تدریس کرد<ref>کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۷۴-۷۵؛ «مصاحبه با حضرت آیت‌الله حاج سید علی آقا محقق داماد»، ص۵۰، ۵۵</ref>.


== استادان ==
شیخ عبدالکریم حائری در طول زندگی خود از محضر اساتید نامداری استفاده کرد. برخی از اساتید وی عبارتند از:
شیخ عبدالکریم حائری در طول زندگی خود از محضر اساتید نامداری استفاده کرد. برخی از اساتید وی عبارتند از:


میرزا حسین نوری
# میرزا حسین نوری
شیخ فضل الله نوری
# شیخ فضل الله نوری
سید محمد فشارکی
# سید محمد فشارکی
میرزا محمد تقی شیرازی
# میرزا محمد تقی شیرازی
میرزا محمد حسن شیرازی
# میرزا محمد حسن شیرازی
آخوند خراسانی
# آخوند خراسانی
میرزا مهدی شیرازی
# میرزا مهدی شیرازی
فاضل اردکانی
# فاضل اردکانی
سید محمد کاظم طباطبایی<ref>حائری یزدی، سرّ دلبران، ۱۳۷۷ش، ص۳۹-۸۰-۸۲-۸۷</ref>.
# سید محمد کاظم طباطبایی<ref>حائری یزدی، سرّ دلبران، ۱۳۷۷ش، ص۳۹-۸۰-۸۲-۸۷</ref>.
 
=شاگردان=


== شاگردان ==
از حوزه درس حائری، عالمانی تربیت شدند که برخی در عصر خود به مقام مرجعیت رسیدند. از جمله شاگردان او:
از حوزه درس حائری، عالمانی تربیت شدند که برخی در عصر خود به مقام مرجعیت رسیدند. از جمله شاگردان او:


علی اکبر کاشانی
# علی اکبر کاشانی
مصطفی کشمیری
# مصطفی کشمیری
احمد مازندرانی
# احمد مازندرانی
[[سید صدر الدین صدر]]
# [[سید صدرالدین صدر]]
[[میرزا هاشم آملى]]
# [[هاشم آملی|میرزا هاشم آملى]]
[[محمدعلی اراکی]]
# [[محمد علی اراکی|محمدعلی اراکی]]
[[سیداحمد حسینی زنجانی]]
# [[سیداحمد حسینی زنجانی]]
سید روح الله موسوی خمینی
# [[سید روح‌الله موسوی خمینی]]
سید احمد خوانساری
# [[سید احمد خوانساری]]
سید محمد تقی خوانساری
# [[سید محمد تقی خوانساری]]
سیدمحمد داماد
# [[سید محمد داماد]]
سید ابوالحسن رفیعی قزوینی
# سید ابوالحسن رفیعی قزوینی
سیدکاظم شریعتمداری
# سیدکاظم شریعتمداری
سیدکاظم گلپایگانی
# سیدکاظم گلپایگانی
سید محمد رضا گلپایگانی
# [[سیدمحمدرضا گلپایگانی|سید محمد رضا گلپایگانی]]
ملاعلی معصومی همدانی
# ملاعلی معصومی همدانی
سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۱، ص۵۹، ۸۷ـ ۸۸</ref>.
# [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی]]<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۱، ص۵۹، ۸۷ـ ۸۸</ref>.
 
# [[سید رضا موسوی زنجانی]]<ref>جعفر سعیدی (پژوم)، ۱۳۸۶، ص ۵۰</ref>
[[سید رضا موسوی زنجانی]]<ref>جعفر سعیدی (پژوم)، ۱۳۸۶، ص ۵۰</ref>
# [[محمدجواد انصاری همدانی]]
[[محمدجواد انصاری همدانی]]
 
=اوصاف=
 
==روحیات شخصی و کارهای عام المنفعه==


شیخ عبدالکریم حائری فردی خوش اخلاق، شوخ طبع، معتدل و دور از ظاهرسازی و ریاکاری بود. در مصرف وجوهات شرعی، بسیار احتیاط می‌کرد و بر زندگی‌اش زهد و ساده‌زیستی حاکم بود<ref>کریمی جهرمی، آیة الله موسس...، ۱۳۷۲ش، ص۵۲-۵۴؛ «مصاحبه با حضرت آیت الله حاج سید علی آقا محقق داماد»، ص۴۷-۴۸</ref>.
== اوصاف ==
=== روحیات شخصی و کارهای عام المنفعه ===
شیخ عبدالکریم حائری فردی خوش اخلاق، شوخ طبع، معتدل و دور از ظاهرسازی و ریاکاری بود. در مصرف وجوهات شرعی، بسیار احتیاط می‌کرد و بر زندگی‌اش زهد و ساده‌زیستی حاکم بود<ref>کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۵۲-۵۴؛ «مصاحبه با حضرت آیت‌الله حاج سید علی آقا محقق داماد»، ص۴۷-۴۸</ref>.


وی توجهی ویژه به وضع زندگی طلبه‌ها و برطرف کردن مشکلاتشان داشت، گاهی شخصاً به حجره‌های آنان می‌رفت، از میزان توجه آنان به درس و مطالعه آگاه می‌شد و افراد پرکار و کوشا را تشویق می‌کرد<ref>«مصاحبه با حضرت آیت الله حاج سید علی آقا محقق داماد»، ص۴۱-۴۲</ref>.
وی توجهی ویژه به وضع زندگی طلبه‌ها و برطرف کردن مشکلاتشان داشت، گاهی شخصاً به حجره‌های آنان می‌رفت، از میزان توجه آنان به درس و مطالعه آگاه می‌شد و افراد پرکار و کوشا را تشویق می‌کرد<ref>«مصاحبه با حضرت آیت‌الله حاج سید علی آقا محقق داماد»، ص۴۱-۴۲</ref>.


حائری به آسایش و رفاه مردم و کاستن از مشکلات آنان توجه بسیار داشت؛ از جمله کارهای عام المنفعه او تأسیس بیمارستان سهامیه قم و تشویق به ساختن بیمارستان فاطمی در قم بود<ref>روزنامه اطلاعات، ۳۰ و ۳۱ فروردین ۱۳۱۰</ref>.
حائری به آسایش و رفاه مردم و کاستن از مشکلات آنان توجه بسیار داشت؛ از جمله کارهای عام المنفعه او تأسیس بیمارستان سهامیه قم و تشویق به ساختن بیمارستان فاطمی در قم بود<ref>روزنامه اطلاعات، ۳۰ و ۳۱ فروردین ۱۳۱۰</ref>.


به اهل بیت(ع) بسیار علاقه‌مند بود و در جوانی در سامرا نوحه خوان این مراسم بود. برپایی سوگواری در ایام فاطمیه دوم (اول تا ۳ جمادی‌الثانی) را در ایران مرسوم کرد. به جای مراسم تعزیه و شبیه خوانی، مجالس روضه خوانی را رواج داد و برای جلوگیری از نقل مطالب بدون منبع در مجالس اهل بیت و مناسبت‌های مذهبی کوشید<ref>کریمی جهرمی، آیة الله موسس...، ۱۳۷۲ش، ص۴۸-۵۰؛ رضوی، ص۱۵۱-۱۵۴</ref>.
به اهل بیت(ع) بسیار علاقه‌مند بود و در جوانی در سامرا نوحه خوان این مراسم بود. برپایی سوگواری در ایام فاطمیه دوم (اول تا ۳ جمادی‌الثانی) را در ایران مرسوم کرد. به جای مراسم تعزیه و شبیه‌خوانی، مجالس روضه‌خوانی را رواج داد و برای جلوگیری از نقل مطالب بدون منبع در مجالس اهل‌بیت و مناسبت‌های مذهبی کوشید<ref>کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۴۸-۵۰؛ رضوی، ص۱۵۱-۱۵۴</ref>.


=در عرصه سیاست=
== در عرصه سیاست ==
شواهد زیادی وجود دارد که به استناد آنها می‌توان شخصیت حائری را اساسا غیرسیاسی قلمداد کرد. به نظر می‌رسد که کناره‌گیری شدید او از دخالت در مسائل سیاسی، به حدی که حیرت و بلکه اعتراض برخی را برانگیخت، <ref>کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۶۱-۶۲؛ حائری، عبدالحسین، ص۱۶۱-۱۶۲</ref>بیش از آنکه بنا به مصلحت جویی بوده باشد از روحیه او ناشی می‌شده است.


شواهد زیادی وجود دارد که به استناد آن‌ها می‌توان شخصیت حائری را اساسا غیرسیاسی قلمداد کرد. به نظر می‌رسد که کناره گیری شدید او از دخالت در مسائل سیاسی، به حدی که حیرت و بلکه اعتراض برخی را برانگیخت، <ref>کریمی جهرمی، آیة الله موسس...، ۱۳۷۲ش، ص۶۱-۶۲؛ حائری، عبدالحسین، ص۱۶۱-۱۶۲</ref>بیش از آنکه بنا به مصلحت جویی بوده باشد از روحیه او ناشی می‌شده است.
رویه حائری پیش از ورود به قم، درباره مسائل سیاسی نامرتبط با حکومت [[ایران]]، نیز همین‌گونه بود. مثلا در میان عالمانی که در محرّم ۱۳۳۰، هم‌زمان با حضور حائری در کربلا، در اعتراض به نیروهای اشغالگر خارجی از نجف و کربلا به کاظمین رفتند و حدود سه ماه در آنجا ماندند، نام کسانی چون میرزا محمد تقی شیرازی، شیخ الشریعه اصفهانی، نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی و آقاضیاء عراقی در منابع تاریخی ثبت شده است،<ref>نظام الدین زاده، ص۱۵۴-۱۵۵</ref>.
 
ولی نشانی از حائری نیست. بنابراین می‌توان حائری را همچون استادش فشارکی، از عالمانی دانست که نه تنها هیچگاه در مسائل سیاسی فعال نبوده، بلکه از حوادث سیاسی و جنجالی گریزان بوده‌اند<ref>شکوری، ص۱۱۶ به بعد؛ امینی، اهتمام... ، ص۱۹۱</ref>.
رویه حائری پیش از ورود به قم، درباره مسائل سیاسی نامرتبط با حکومت [[ایران]]، نیز همین گونه بود. مثلا در میان عالمانی که در محرّم ۱۳۳۰، هم زمان با حضور حائری در کربلا، در اعتراض به نیروهای اشغالگر خارجی از نجف و کربلا به کاظمین رفتند و حدود سه ماه در آنجا ماندند، نام کسانی چون میرزا محمد تقی شیرازی، شیخ الشریعه اصفهانی، نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی و آقاضیاء عراقی در منابع تاریخی ثبت شده است،<ref>نظام الدین زاده، ص۱۵۴-۱۵۵</ref>.
ولی نشانی از حائری نیست. بنابراین می‌توان حائری را، همچون استادش فشارکی، از عالمانی دانست که نه تنها هیچگاه در مسائل سیاسی فعال نبوده، بلکه از حوادث سیاسی و جنجالی گریزان بوده‌اند<ref>شکوری، ص۱۱۶ به بعد؛ امینی، اهتمام...، ص۱۹۱</ref>.


به خاطر جایگاه اجتماعی حائری در اواخر عمرش، ناچار به حضور در امور سیاسی شد؛ مهم‌ترین چالش حائری در این سال‌ها نحوه تعامل و مناسباتش با رضاشاه بود. در دورانی که رضاخان سردار سپه بود روابط نسبتا خوبی با یکدیگر داشتند<ref>دولت آبادی، ج۴، ص۲۸۹</ref>.
به خاطر جایگاه اجتماعی حائری در اواخر عمرش، ناچار به حضور در امور سیاسی شد؛ مهم‌ترین چالش حائری در این سال‌ها نحوه تعامل و مناسباتش با رضاشاه بود. در دورانی که رضاخان سردار سپه بود روابط نسبتا خوبی با یکدیگر داشتند<ref>دولت آبادی، ج۴، ص۲۸۹</ref>.


از زمان تثبیت سلطنت رضاشاه تا پیش از طرح مسئله کشف حجاب، مناسبات میان آن‌ها نه حسنه نه تیره بود<ref>حائری یزدی، مهدی، ص۶۴</ref> حائری در ماجرای اجباری شدن سربازی در ایران که مورد مخالفت برخی از علمای شیعه قرار گرفته بود با آن طرح موافقت کرد<ref>شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ج۴، ص۴۹۷-۴۹۸</ref>. اما از واقعه کشف حجاب (۱۳۱۴ش) تا درگذشت حائری (۱۳۱۵ش)، مناسبات میان آن دو تیره بود، در پی این ماجرا، حائری در ۱۱ تیر ۱۳۱۴ در تلگرامی به رضاشاه، اوضاع را برخلاف قوانین شرع اعلام کرد و جلوگیری از آن را خواستار شد<ref>حائری یزدی، مهدی، ص۸۳</ref>.از آن پس، مناسبات آنها به کلی قطع شد و حتی آمد و شدهای نزد حائری به شدت تحت نظر بود<ref>همان،ص65</ref>.
از زمان تثبیت سلطنت رضاشاه تا پیش از طرح مسئله کشف حجاب، مناسبات میان آنها نه حسنه نه تیره بود<ref>حائری یزدی، مهدی، ص۶۴</ref> حائری در ماجرای اجباری شدن سربازی در ایران که مورد مخالفت برخی از علمای شیعه قرار گرفته بود با آن طرح موافقت کرد<ref>شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ج۴، ص۴۹۷-۴۹۸</ref>. اما از واقعه کشف حجاب (۱۳۱۴ش) تا درگذشت حائری (۱۳۱۵ش)، مناسبات میان آن دو تیره بود، در پی این ماجرا، حائری در ۱۱ تیر ۱۳۱۴ در تلگرامی به رضاشاه، اوضاع را برخلاف قوانین شرع اعلام کرد و جلوگیری از آن را خواستار شد<ref>حائری یزدی، مهدی، ص۸۳</ref>.از آن پس، مناسبات آنها به کلی قطع شد و حتی آمد و شدهای نزد حائری به شدت تحت نظر بود<ref>همان، ص65</ref>.


البته برخی اهتمام او را به حفظ حوزه علمیه قم مهم‌ترین دلیل اجتنابش از ورود در بسیاری از رویدادهای سیاسی و رویارویی با حکومت دانسته‌اند. به نظر اینان، حائری آگاهانه و هوشمندانه به مسائل مرتبط با حکومت وارد نمی‌شد، زیرا بر این باور بود که موضع گیری در برابر رضاشاه پهلوی در آن اوضاع و احوال، نتیجه‌ای جز برچیده شدن حوزه نخواهد داشت؛ بنابراین، با دوراندیشی، درایت و بردباری، حیات حوزه و بلکه حیات [[دین]] و مذهب را در ایران استمرار بخشید<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۱، ص۲۹-۳۰، ۵۳-۵۴؛ امینی، اهتمام...، ص۱۹۸</ref>.
البته برخی اهتمام او را به حفظ حوزه علمیه قم مهم‌ترین دلیل اجتنابش از ورود در بسیاری از رویدادهای سیاسی و رویارویی با حکومت دانسته‌اند. به نظر اینان، حائری آگاهانه و هوشمندانه به مسائل مرتبط با حکومت وارد نمی‌شد، زیرا بر این باور بود که موضع‌گیری در برابر رضاشاه پهلوی در آن اوضاع و احوال، نتیجه‌ای جز برچیده شدن حوزه نخواهد داشت؛ بنابراین، با دوراندیشی، درایت و بردباری، حیات حوزه و بلکه حیات [[دین]] و مذهب را در ایران استمرار بخشید<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۱، ص۲۹-۳۰، ۵۳-۵۴؛ امینی، اهتمام... ، ص۱۹۸</ref>.


=آثار=
== آثار ==
 
مهم‌ترین اثر وی، [[درر الفوائد (کتاب)|درر الفوائد]] است که دُرَرُ الاصول هم نامیده شده است. این اثر از یک سو ریشه در مبانی اصولی فشارکی دارد. از سوی دیگر از آرای مهم آخوند خراسانی در قلمرو اصول فقه برآمده است.
مهم‌ترین اثر وی، درر الفوائد است که دُرَرُ الاصول هم نامیده شده است. این اثر از یک سو ریشه در مبانی اصولی فشارکی دارد. از سوی دیگر از آرای مهم آخوند خراسانی در قلمرو اصول فقه برآمده است.


حائری بنابر اظهار خود در تألیف جلد اول کتاب از فشارکی و در جلد دوم آن از آخوند خراسانی استفاده کرده است<ref>طبسی، ص۶۳</ref>.
حائری بنابر اظهار خود در تألیف جلد اول کتاب از فشارکی و در جلد دوم آن از آخوند خراسانی استفاده کرده است<ref>طبسی، ص۶۳</ref>.


برخی از شاگردان حائری از جمله میرزا محمود آشتیانی، میرزا محمد ثقفی، محمدعلی اراکی و سیدمحمدرضا گلپایگانی، بر دررالفوائد حاشیه نوشته‌اند که برخی از آن‌ها به چاپ رسیده است<ref>کریمی جهرمی، آیة الله موسس...، ۱۳۷۲ش، ص۱۰۳-۱۰۵</ref>.
برخی از شاگردان حائری از جمله میرزا محمود آشتیانی، میرزا محمد ثقفی، محمدعلی اراکی و سیدمحمدرضا گلپایگانی، بر دررالفوائد حاشیه نوشته‌اند که برخی از آنها به چاپ رسیده است<ref>کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۱۰۳-۱۰۵</ref>.
وی به سبب اشتغالات فراوان در دوره اقامتش در قم کمتر به تألیف پرداخت. با این حال آثار ارزشمندی از او برجای مانده است که می‌توان آن‌ها را چهار نوع دانست:
وی به سبب اشتغالات فراوان در دوره اقامتش در قم کمتر به تألیف پرداخت. با این حال آثار ارزشمندی از او برجای مانده است که می‌توان آنها را چهار نوع دانست:


==آثار تالیفی==
=== آثار تالیفی ===
 
از وی ۵ اثر تالیفی باقی مانده است که عبارتند از: دُرَرُالفوائد، کتاب النکاح، کتاب الرضاع، کتاب المواریث و کتاب الصلوة<ref>همان، ص۹۹-۱۰۱</ref>.
از وی ۵ اثر تالیفی باقی مانده است که عبارتند از: دُرَرُالفوائد، کتاب النکاح، کتاب الرضاع، کتاب المواریث و کتاب الصلوة<ref>همان،ص۹۹-۱۰۱</ref>.
 
==حواشی بر کتابهای فقهی==


=== حواشی بر کتاب‌های فقهی ===
مانند حاشیه بر عروة الوثقی اثر سیدمحمدکاظم یزدی و حاشیه بر اَنیسُ التجّار اثر [[ملامهدی نراقی]]<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۲، ص۴۵۳ و ج۲۰، ص۱۵ و ج۲۲، ص۴۰۵-۴۰۶ و ج۲۵، ص۸۷</ref>.
مانند حاشیه بر عروة الوثقی اثر سیدمحمدکاظم یزدی و حاشیه بر اَنیسُ التجّار اثر [[ملامهدی نراقی]]<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۲، ص۴۵۳ و ج۲۰، ص۱۵ و ج۲۲، ص۴۰۵-۴۰۶ و ج۲۵، ص۸۷</ref>.


==نگاشتن تقریرات درس استادانش==
=== نگاشتن تقریرات درس استادانش ===
 
از این نمونه فقط از تقریرات درس اصول فقه سید محمد فشارکی یاد شده است<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعه‍... ، ج۴، ص۳۷۸</ref>.
از این نمونه فقط از تقریرات درس اصول فقه سید محمد فشارکی یاد شده است<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعه‍...، ج۴، ص۳۷۸</ref>.
 
==تقریرات درس هایش==
 
این تقریرات را شاگردانش تدوین کرده‌اند؛ مانند رساله الاجتهاد و التقلید، کتاب البیع و کتاب التجارة، هر سه به قلم محمدعلی اراکی و تقریرات درس‌های او، به قلم سید محمد رضا گلپایگانی و میرزامحمود آشتیانی<ref>کریمی جهرمی، آیة الله موسس...، ۱۳۷۲ش، ص۱۰۵</ref>.


==رساله‌های عملیه و فتاوا==
=== تقریرات درس‌هایش ===
این تقریرات را شاگردانش تدوین کرده‌اند؛ مانند رساله الاجتهاد و التقلید، کتاب البیع و کتاب التجارة، هر سه به قلم محمدعلی اراکی و تقریرات درس‌های او، به قلم سید محمد رضا گلپایگانی و میرزامحمود آشتیانی<ref>کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۱۰۵</ref>.


=== رساله‌های عملیه و فتاوا ===
مانند ذخیرةالمعاد، مَجمع الاحکام، مَجمع المسائل، مُنتخب الرسائل، وسیلةالنجاة و مناسک حج که به صورت مستقل می‌باشند<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۲، ص۴۵۳ و ج۲۰، ص۱۵ و ج۲۲، ص۴۰۵-۴۰۶ و ج۲۵، ص۸۷</ref>.
مانند ذخیرةالمعاد، مَجمع الاحکام، مَجمع المسائل، مُنتخب الرسائل، وسیلةالنجاة و مناسک حج که به صورت مستقل می‌باشند<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۲، ص۴۵۳ و ج۲۰، ص۱۵ و ج۲۲، ص۴۰۵-۴۰۶ و ج۲۵، ص۸۷</ref>.


=پانویس=
== پانویس ==
{{پانویس|2}}
{{پانویس}}


[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده:مفسران شیعه]]
[[رده:مراجع تقلید]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۸

آیت‌الله‌العظمی حائری یزدی
عبدالکریم حائری یزدی.jpg
نام کاملعبدالکریم حائری یزدی
نام‌های دیگرآیت‌الله موسس
اطلاعات شخصی
سال تولد۱۲۷۶ ق، ۱۲۳۸ ش‌، ۱۸۶۰ م
محل تولدیزد
سال درگذشت۱۳۱۵ ش، ۱۹۳۷ م، ۱۳۵۵ ق
محل درگذشتقم
دین، شیعه
استادان
  • میرزا حسین نوری
  • شیخ فضل الله نوری
  • آخوند خراسانی
آثار
  • دُرَرُ الاصول(درر الفوائد)
  • کتاب الصلوة
  • کتاب المواریث
فعالیت‌هااز مراجع تقلید شیعه، بنیان‌گذار و زعیم حوزه علمیه قم

عبدالکریم حائری یزدی (۱۲۷۶ـ ۱۳۵۵ق) معروف به آیت‌‌الله مؤسس از مراجع تقلید شیعه، بنیان‌گذار و زعیم حوزه علمیه قم از سال ۱۳۰۱ تا ۱۳۱۵ش بود.

حائری سال‌های طولانی در حوزه علمیه کربلا سامرا و نجف تحصیل کرد. او در سال ۱۳۳۳ق/۱۲۹۳ش برای همیشه به ایران بازگشت و در ابتدا به اداره حوزه علمیه اراک مشغول شد. آیت‌الله‌ حائری در سال ۱۳۴۰ق (۱۳۰۰ش) به دعوت عالمان قم به آن شهر رفت و با شکل دادن به حوزه علمیه قم و بر عهده گرفتن ریاست آن، در قم ماندگار شد.

حائری در دوران ریاست حوزه قم بیش از هر چیز به برنامه‌ریزی برای تثبیت و پیشرفت حوزه می‌اندیشید. تحول در روش‌های آموزش در حوزه، تخصصی شدن ابواب فقه، توسعه دامنه معلومات دانش‌پژوهان حوزه، حتی آموزش زبان‌های خارجی، و به طور خلاصه تربیت محقق و مجتهد، از برنامه‌های او بود.

حائری خود را در معرض مقام مرجعیت قرار نداد و پس از وفات سیدمحمدکاظم یزدی (۱۳۳۷ق/۱۲۹۸ش) دعوت برای رفتن به عتبات و پذیرش مرجعیت شیعه را نپذیرفت و اقامت در ایران را وظیفه خود خواند. با این حال با افزایش شهرتش در قم، بسیاری از ایرانیان و برخی شیعیان سایر کشورها از مقلدان او شدند.

حائری از سیاست گریزان بود و در ماجرای مشروطه نیز در امور دخالت نکرد اما به سبب جایگاه اجتماعی‌اش در اواخر عمر، ناچار به حضور در امور سیاسی شد؛ او به مسئله کشف حجاب (۱۳۱۴ش) اعتراض کرد و تا زمان درگذشت، مناسباتش با رضا شاه پهلوی تیره بود.

برخی از شاگردان او از جمله سید روح‌الله خمینی، محمد علی اراکی، گلپایگانی، شریعتمداری، سیدمحمدتقی خوانساری و سید احمد خوانساری در سال‌های بعد به مقام مرجعیت رسیدند. حائری در امور اجتماعی نیز فعال بود و از جمله کارهای عام المنفعه او تأسیس بیمارستان سهامیه قم و تشویق به ساختن بیمارستان فاطمی قم بود.

زندگی‌نامه

عبدالکریم حائری در خانواده‌ای مذهبی در مِهرجِرد میبد در سال ۱۲۷۶ق[۱]به دنیا آمد. پدرش محمدجعفر، را فردی متدین و پرهیزکار توصیف کرده‌اند[۲].

حائری پنج فرزند داشت؛ دو پسر به نام‌های مرتضی و مهدی و سه دختر که با محمد تویسرکانی، احمد همدانی و سید محمد محقق داماد ازدواج کردند[۳].

شیخ عبدالکریم حائری در ۱۷ ذی‌القعده ۱۳۵۵ق[۴] (۹ بهمن ۱۳۱۵)، پس از حدود ۱۵ سال اقامت در قم درگذشت. با وجود محدودیت‌های حکومتی پیکر او تشییع باشکوهی شد و آیت‌الله سید صادق قمی بر او نماز خواند و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد[۵].

تحصیل

عبدالکریم حائری به خواست شوهرخاله‌اش میرابوجعفر به اردکان رفت و در مکتبخانه آموزش دید و پس از درگذشت پدرش به نزد مادرش در مهرجرد رفت[۶].

پس از چندی به یزد رفت و با سکونت در مدرسه محمدتقی خان معروف به مدرسه خان ادبیات عرب را نزد عالمانی چون سیدحسین وامق و سیدیحیی بزرگ معروف به مجتهد یزدی فراگرفت[۷].

عراق

او در ۱۲۹۸ق برای ادامه تحصیل به همراه مادرش راهی عراق شد. نخست به کربلا رفت و حدود دو سال زیرنظر فاضل اردکانی به تحصیل پرداخت و درس‌های سطوح میانی فقه و اصول را در آنجا آموخت[۸]. سپس برای ادامه تحصیل و استفاده از میرزای شیرازی، به سامرا رفت[۹].

دوره تحصیل حائری در سامرا از ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۲ بود که نخست دو تا سه سال درس‌های سطوح عالی فقه و اصول را نزد استادانی چون شیخ فضل اللّه نوری، میرزا ابراهیم محلاتی شیرازی و میرزامهدی شیرازی به اتمام رساند و سپس در درس‌های خارج فقه و اصول سید محمد فشارکی اصفهانی و میرزا محمدتقی شیرازی، و مدتی در مجلس درس میرزا محمد حسن شیرازی شرکت کرد[۱۰]. و از میرزا حسین نوری اجازه روایت دریافت کرد[۱۱].

سید محمد فشارکی و عبدالکریم حائری چند ماه پس از درگذشت میرزای بزرگ (۱۳۱۲ ق) از سامرا به نجف نقل مکان کردند[۱۲].حائری در نجف در درس فشارکی و آخوند خراسانی[۱۳] شرکت می‌کرد و در ماههای آخر عمر فشارکی، از او مراقبت هم می‌کرد[۱۴].

بازگشت به ایران

حائری پس از درگذشت فشارکی و در سال ۱۳۱۶ق به ایران بازگشت و در سلطان آباد (اراک کنونی) حوزه درس دایر کرد[۱۵].

سفر دوباره به عراق

شیخ عبدالکریم حائری در ۱۳۲۴ق، به علت استقلال نداشتن در اداره کردن حوزه اراک و بر هم خوردن آرامش آنجا به سبب نهضت مشروطه[۱۶] به نجف بازگشت[۱۷]. دوباره به حلقه درس آخوند خراسانی پیوست و در درس سید محمد کاظم طباطبائی یزدی نیز شرکت کرد؛ ولی به منظور دور ماندن از نزاع میان موافقان و مخالفان مشروطه پس از چند ماه به کربلا رفت[۱۸].

حائری حدود ۸ سال در کربلا ماند و از آن زمان به حائری ملقب شد. او در کربلا به تدریس پرداخت و به منظور حفظ بی‌طرفی خود در صف‌آرایی‌های مشروطه کتابی از آخوند خراسانی و کتابی از طباطبائی یزدی را درس می‌داد[۱۹].

بازگشت به ایران

در دوره اقامت حائری در کربلا از او برای بازگشت به اراک درخواست‌های زیادی شد. سرانجام او در اوایل ۱۳۳۳ق/۱۲۹۳ش[۲۰]. به اراک رفت و در مدت اقامت هشت ساله‌اش در آنجا علاوه بر اداره حوزه به تدریس فقه و اصول پرداخت.

عبدالکریم حائری در پاسخ به نامه میرزامحمدتقی شیرازی پس از فوت سیدمحمدکاظم یزدی (۱۳۳۷ق/۱۲۹۸ش) که از او خواسته بود به عتبات برگردد و خود را برای مرجعیت شیعه مهیا سازد اقامت در ایران را وظیفه خود خواند و از قرارگرفتن ایران و ایرانیان در مسیر تباهی و انحطاط فکری اظهار نگرانی کرد[۲۱].

تأسیس حوزه علمیه قم

حائری در ۱۳۳۷ ق به قصد زیارت حرم امام رضا(ع) عازم مشهد شد و در مسیر خود چند روز در قم ماند و با اوضاع این شهر و حوزه علمیه آن آشنا شد[۲۲].

در رجب ۱۳۴۰ ق بار دیگر در پی دعوت تنی چند از عالمان قم از او و نیز برای زیارت حرم حضرت معصومه(س) به قم رفت و با استقبال علما و مردم قم و درخواست آنان برای اقامت در این شهر مواجه شد. نخست تردید داشت ولی پس از پافشاری شماری از عالمان به ویژه محمد تقی بافقی، حائری استخاره کرد و سپس تصمیم گرفت در قم بماند؛ تصمیمی که در پی آن حوزه‌ای بزرگ در آن شهر تأسیس شد و حائری آیت‌اللّه مؤسس لقب گرفت[۲۳].

علاوه بر سید محمد تقی خوانساری که همراه حائری به قم رفته بود، بسیاری از شاگردان او، از جمله سید احمد خوانساری، سید روح‌الله خمینی، سید محمد رضا گلپایگانی و محمدعلی اراکی،[۲۴]به قم منتقل شدند.

سید ابوالحسن اصفهانی و محمد حسین نائینی که پس از تبعید شدن از عراق در ۱۳۰۲ ش هشت ماه را در قم گذراندند نیز در تثبیت این حوزه نقش مهمی داشتند[۲۵].

با پرآوازه شدن حوزه علمیه قم و ورود شماری از عالمان و مدرسان و بسیاری از محصلان سایر حوزه‌ها و محصلان جدید، تعداد طلاب از هزار تن گذشت[۲۶].

حائری با توجه به آشنایی با حوزه‌های بزرگ شیعی سامرا، نجف و کربلا، و اطلاع از شیوه مدیریت، ضعف‌ها و قوّت‌های پیشینیان خود و نیز تجارب خویش در حوزه اراک، بیش از هر چیز به برنامه‌ریزی برای تثبیت و پیشرفت حوزه می‌اندیشید. تحول در روش‌های آموزش در حوزه، تخصصی شدن ابواب فقه، توسعه دامنه معلومات دانش‌پژوهان حوزه، حتی آموزش زبان‌های خارجی، و به طور خلاصه تربیت محقق و مجتهد، از برنامه‌های او بود[۲۷].

مرجعیت

هر چند حائری هیچگاه خود را در معرض مقام مرجعیت قرار نداد و حتی با ترک حوزه علمیه عراق از آن فاصله گرفته بود، پس از درگذشت سیدمحمدکاظم یزدی و شیخ الشریعه اصفهانی و میرزا محمد تقی شیرازی، در فاصله سال‌های ۱۳۳۷ تا ۱۳۳۹ که حائری هنوز در اراک به سر می‌برد، شماری از کسانی که در تکاپوی انتخاب مرجع تقلید بودند، به او رجوع کردند.

پس از هجرت او به قم و افزایش شهرتش، رفته رفته بر مقلدان او افزوده شد تا اینکه بسیاری از ایرانیان و برخی شیعیان سایر کشورها، از جمله عراق و لبنان، از مقلدان او شدند[۲۸].

شیوه تدریس

عبدالکریم حائری به روش مکتب سامرا و با الهام از میرزای شیرازی درس می‌داد. در این شیوه، پس از طرح مسئله، بدون هیچ اظهار نظری، نخست دیدگاه‌های گوناگون و دلایل هر یک بیان می‌شد، سپس استاد ضمن نظرخواهی از شاگردان و تبادل نظر با آنها به جمع‌بندی آرا می‌پرداخت، آنگاه نظر خود را می‌گفت و در پایان اجازه می‌داد شاگردانش با او درباره این نظر بحث کنند و به نقد آن بپردازند.

همچنین حائری هر روز موضوع درس بعدی را مشخص می‌کرد تا شاگردانش پیشاپیش آن را مطالعه کنند. او بر آن بود که مباحث اصول فقه باید مختصر و کاربردی مطرح شود؛ ازاین رو، در تألیف دررالاصول به این نظر عمل کرد و نیز دوره کامل درس اصول فقه را در مدت تقریبآ چهار سال تدریس کرد[۲۹].

استادان

شیخ عبدالکریم حائری در طول زندگی خود از محضر اساتید نامداری استفاده کرد. برخی از اساتید وی عبارتند از:

  1. میرزا حسین نوری
  2. شیخ فضل الله نوری
  3. سید محمد فشارکی
  4. میرزا محمد تقی شیرازی
  5. میرزا محمد حسن شیرازی
  6. آخوند خراسانی
  7. میرزا مهدی شیرازی
  8. فاضل اردکانی
  9. سید محمد کاظم طباطبایی[۳۰].

شاگردان

از حوزه درس حائری، عالمانی تربیت شدند که برخی در عصر خود به مقام مرجعیت رسیدند. از جمله شاگردان او:

  1. علی اکبر کاشانی
  2. مصطفی کشمیری
  3. احمد مازندرانی
  4. سید صدرالدین صدر
  5. میرزا هاشم آملى
  6. محمدعلی اراکی
  7. سیداحمد حسینی زنجانی
  8. سید روح‌الله موسوی خمینی
  9. سید احمد خوانساری
  10. سید محمد تقی خوانساری
  11. سید محمد داماد
  12. سید ابوالحسن رفیعی قزوینی
  13. سیدکاظم شریعتمداری
  14. سیدکاظم گلپایگانی
  15. سید محمد رضا گلپایگانی
  16. ملاعلی معصومی همدانی
  17. سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی[۳۱].
  18. سید رضا موسوی زنجانی[۳۲]
  19. محمدجواد انصاری همدانی

اوصاف

روحیات شخصی و کارهای عام المنفعه

شیخ عبدالکریم حائری فردی خوش اخلاق، شوخ طبع، معتدل و دور از ظاهرسازی و ریاکاری بود. در مصرف وجوهات شرعی، بسیار احتیاط می‌کرد و بر زندگی‌اش زهد و ساده‌زیستی حاکم بود[۳۳].

وی توجهی ویژه به وضع زندگی طلبه‌ها و برطرف کردن مشکلاتشان داشت، گاهی شخصاً به حجره‌های آنان می‌رفت، از میزان توجه آنان به درس و مطالعه آگاه می‌شد و افراد پرکار و کوشا را تشویق می‌کرد[۳۴].

حائری به آسایش و رفاه مردم و کاستن از مشکلات آنان توجه بسیار داشت؛ از جمله کارهای عام المنفعه او تأسیس بیمارستان سهامیه قم و تشویق به ساختن بیمارستان فاطمی در قم بود[۳۵].

به اهل بیت(ع) بسیار علاقه‌مند بود و در جوانی در سامرا نوحه خوان این مراسم بود. برپایی سوگواری در ایام فاطمیه دوم (اول تا ۳ جمادی‌الثانی) را در ایران مرسوم کرد. به جای مراسم تعزیه و شبیه‌خوانی، مجالس روضه‌خوانی را رواج داد و برای جلوگیری از نقل مطالب بدون منبع در مجالس اهل‌بیت و مناسبت‌های مذهبی کوشید[۳۶].

در عرصه سیاست

شواهد زیادی وجود دارد که به استناد آنها می‌توان شخصیت حائری را اساسا غیرسیاسی قلمداد کرد. به نظر می‌رسد که کناره‌گیری شدید او از دخالت در مسائل سیاسی، به حدی که حیرت و بلکه اعتراض برخی را برانگیخت، [۳۷]بیش از آنکه بنا به مصلحت جویی بوده باشد از روحیه او ناشی می‌شده است.

رویه حائری پیش از ورود به قم، درباره مسائل سیاسی نامرتبط با حکومت ایران، نیز همین‌گونه بود. مثلا در میان عالمانی که در محرّم ۱۳۳۰، هم‌زمان با حضور حائری در کربلا، در اعتراض به نیروهای اشغالگر خارجی از نجف و کربلا به کاظمین رفتند و حدود سه ماه در آنجا ماندند، نام کسانی چون میرزا محمد تقی شیرازی، شیخ الشریعه اصفهانی، نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی و آقاضیاء عراقی در منابع تاریخی ثبت شده است،[۳۸]. ولی نشانی از حائری نیست. بنابراین می‌توان حائری را همچون استادش فشارکی، از عالمانی دانست که نه تنها هیچگاه در مسائل سیاسی فعال نبوده، بلکه از حوادث سیاسی و جنجالی گریزان بوده‌اند[۳۹].

به خاطر جایگاه اجتماعی حائری در اواخر عمرش، ناچار به حضور در امور سیاسی شد؛ مهم‌ترین چالش حائری در این سال‌ها نحوه تعامل و مناسباتش با رضاشاه بود. در دورانی که رضاخان سردار سپه بود روابط نسبتا خوبی با یکدیگر داشتند[۴۰].

از زمان تثبیت سلطنت رضاشاه تا پیش از طرح مسئله کشف حجاب، مناسبات میان آنها نه حسنه نه تیره بود[۴۱] حائری در ماجرای اجباری شدن سربازی در ایران که مورد مخالفت برخی از علمای شیعه قرار گرفته بود با آن طرح موافقت کرد[۴۲]. اما از واقعه کشف حجاب (۱۳۱۴ش) تا درگذشت حائری (۱۳۱۵ش)، مناسبات میان آن دو تیره بود، در پی این ماجرا، حائری در ۱۱ تیر ۱۳۱۴ در تلگرامی به رضاشاه، اوضاع را برخلاف قوانین شرع اعلام کرد و جلوگیری از آن را خواستار شد[۴۳].از آن پس، مناسبات آنها به کلی قطع شد و حتی آمد و شدهای نزد حائری به شدت تحت نظر بود[۴۴].

البته برخی اهتمام او را به حفظ حوزه علمیه قم مهم‌ترین دلیل اجتنابش از ورود در بسیاری از رویدادهای سیاسی و رویارویی با حکومت دانسته‌اند. به نظر اینان، حائری آگاهانه و هوشمندانه به مسائل مرتبط با حکومت وارد نمی‌شد، زیرا بر این باور بود که موضع‌گیری در برابر رضاشاه پهلوی در آن اوضاع و احوال، نتیجه‌ای جز برچیده شدن حوزه نخواهد داشت؛ بنابراین، با دوراندیشی، درایت و بردباری، حیات حوزه و بلکه حیات دین و مذهب را در ایران استمرار بخشید[۴۵].

آثار

مهم‌ترین اثر وی، درر الفوائد است که دُرَرُ الاصول هم نامیده شده است. این اثر از یک سو ریشه در مبانی اصولی فشارکی دارد. از سوی دیگر از آرای مهم آخوند خراسانی در قلمرو اصول فقه برآمده است.

حائری بنابر اظهار خود در تألیف جلد اول کتاب از فشارکی و در جلد دوم آن از آخوند خراسانی استفاده کرده است[۴۶].

برخی از شاگردان حائری از جمله میرزا محمود آشتیانی، میرزا محمد ثقفی، محمدعلی اراکی و سیدمحمدرضا گلپایگانی، بر دررالفوائد حاشیه نوشته‌اند که برخی از آنها به چاپ رسیده است[۴۷]. وی به سبب اشتغالات فراوان در دوره اقامتش در قم کمتر به تألیف پرداخت. با این حال آثار ارزشمندی از او برجای مانده است که می‌توان آنها را چهار نوع دانست:

آثار تالیفی

از وی ۵ اثر تالیفی باقی مانده است که عبارتند از: دُرَرُالفوائد، کتاب النکاح، کتاب الرضاع، کتاب المواریث و کتاب الصلوة[۴۸].

حواشی بر کتاب‌های فقهی

مانند حاشیه بر عروة الوثقی اثر سیدمحمدکاظم یزدی و حاشیه بر اَنیسُ التجّار اثر ملامهدی نراقی[۴۹].

نگاشتن تقریرات درس استادانش

از این نمونه فقط از تقریرات درس اصول فقه سید محمد فشارکی یاد شده است[۵۰].

تقریرات درس‌هایش

این تقریرات را شاگردانش تدوین کرده‌اند؛ مانند رساله الاجتهاد و التقلید، کتاب البیع و کتاب التجارة، هر سه به قلم محمدعلی اراکی و تقریرات درس‌های او، به قلم سید محمد رضا گلپایگانی و میرزامحمود آشتیانی[۵۱].

رساله‌های عملیه و فتاوا

مانند ذخیرةالمعاد، مَجمع الاحکام، مَجمع المسائل، مُنتخب الرسائل، وسیلةالنجاة و مناسک حج که به صورت مستقل می‌باشند[۵۲].

پانویس

  1. بامداد، شرح حال رجال ایران... ، ۱۳۴۷ش، ج۲، ص۲۷۵
  2. کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۱۳-۱۴
  3. فیاضی، زندگی‌نامه و شخصیت اجتماعی سیاسی... ، ۱۳۷۸ش، ص۱۱۴-۱۱۵
  4. حائری، علی، روزشمار قمری، ۱۳۸۱ش، ص۳۱۷
  5. زنجانی، الکلام یجرّ الکلام، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۱۰۷؛ امینی، مروری... ، ص۲۰، ۳۶-۳۷
  6. کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۲۰-۲۱
  7. مرسلوند، زندگی‌نامه رجال و مشاهیر ایران، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۵۹
  8. کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۲۳-۲۴
  9. حائری یزدی، سرّ دلبران، ۱۳۷۷ش، ص۸۰-۸۲
  10. همان، ص۸۷-۸۸ و ۹۳-۹۴
  11. حبیب‌آبادی، مکارم الآثار، ۱۳۶۴ش، ج۶، ص۲۱۱۸
  12. شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۱، ص۲۸۳-۲۸۴
  13. استادی، ص۵۱
  14. حائری یزدی، سرّ دلبران، ۱۳۷۷ش، ص۳۹ و ۸۷-۸۸
  15. استادی، ص۴۴-۵۱
  16. محقق داماد، مصطفی ص۴۳-۴۴؛ صدرایی خویی، آیت‌الله اراکی: یک قرن وارستگی، ۱۳۸۲ش، ص۱۷؛ نیکوبرش، ص۴۶-۴۷
  17. بامداد، شرح حال رجال ایران... ، ۱۳۴۷ش، ج۲، ص۲۷۵
  18. کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۵۵
  19. همان، ص۵۵-۵۶
  20. صفوت تبریزی، «زندگی‌نامه آیة الله حاج شیخ عبدالکریم حائری»، ص۷۳
  21. آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ۱۴۰۴ق، قسم ۳، ص۱۱۶۴؛ کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۵۶؛ صدرایی خویی، آیت‌الله اراکی: یک قرن وارستگی، ۱۳۸۲ش، ص۱۷-۱۸
  22. شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۱، ص۲۸۶؛ مرسلوند، زندگی‌نامه رجال و مشاهیر ایران، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۵۹-۶۰
  23. آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ۱۴۰۴ق، قسم ۳، ص۱۱۵۹؛ فیض قمی، ج۱، ص۳۳۱-۳۳۴؛ کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۵۸-۵۹
  24. استادی، ص۵۴-۶۴
  25. آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ۱۴۰۴ق، قسم ۳، ص۱۱۶۰-۱۱۶۱؛ صفوت تبریزی، «زندگی‌نامه آیة الله حاج شیخ عبدالکریم حائری»، ص۷۷
  26. استادی، یادنامه حضرت آیة الله‌العظمی اراکی، ۱۳۷۵ش، ص۷۷-۷۸
  27. زنجانی، الکلام یجرّ الکلام، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۱۲۴؛ کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۴۷؛ «مصاحبه با حجة الاسلام والمسلمین دکتر سید مصطفی محقق داماد»، ص۶۷-۶۸، ۸۷-۸۸، ۹۲
  28. مستوفی، شرح زندگانی من، ۱۳۶۰ش، ج۳، ص۶۰۱؛ حائری یزدی، خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، ۱۳۸۱ش، ص۱۸و۷۶
  29. کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۷۴-۷۵؛ «مصاحبه با حضرت آیت‌الله حاج سید علی آقا محقق داماد»، ص۵۰، ۵۵
  30. حائری یزدی، سرّ دلبران، ۱۳۷۷ش، ص۳۹-۸۰-۸۲-۸۷
  31. شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۱، ص۵۹، ۸۷ـ ۸۸
  32. جعفر سعیدی (پژوم)، ۱۳۸۶، ص ۵۰
  33. کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۵۲-۵۴؛ «مصاحبه با حضرت آیت‌الله حاج سید علی آقا محقق داماد»، ص۴۷-۴۸
  34. «مصاحبه با حضرت آیت‌الله حاج سید علی آقا محقق داماد»، ص۴۱-۴۲
  35. روزنامه اطلاعات، ۳۰ و ۳۱ فروردین ۱۳۱۰
  36. کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۴۸-۵۰؛ رضوی، ص۱۵۱-۱۵۴
  37. کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۶۱-۶۲؛ حائری، عبدالحسین، ص۱۶۱-۱۶۲
  38. نظام الدین زاده، ص۱۵۴-۱۵۵
  39. شکوری، ص۱۱۶ به بعد؛ امینی، اهتمام... ، ص۱۹۱
  40. دولت آبادی، ج۴، ص۲۸۹
  41. حائری یزدی، مهدی، ص۶۴
  42. شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ج۴، ص۴۹۷-۴۹۸
  43. حائری یزدی، مهدی، ص۸۳
  44. همان، ص65
  45. شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش، ج۱، ص۲۹-۳۰، ۵۳-۵۴؛ امینی، اهتمام... ، ص۱۹۸
  46. طبسی، ص۶۳
  47. کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۱۰۳-۱۰۵
  48. همان، ص۹۹-۱۰۱
  49. آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۲، ص۴۵۳ و ج۲۰، ص۱۵ و ج۲۲، ص۴۰۵-۴۰۶ و ج۲۵، ص۸۷
  50. آقابزرگ طهرانی، الذریعه‍... ، ج۴، ص۳۷۸
  51. کریمی جهرمی، آیة الله موسس... ، ۱۳۷۲ش، ص۱۰۵
  52. آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۲، ص۴۵۳ و ج۲۰، ص۱۵ و ج۲۲، ص۴۰۵-۴۰۶ و ج۲۵، ص۸۷