محمد بن ورقاء شیبانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شخصیت | عنوان = محمد بن ورقاء شیبانی | تصویر = احمد بن علی بن حسین بن رنجویه.jpg | نام = جعفر بن ورقاء بن محمد بن ورقاء شیبانی | نام‌های دیگر = | سال تولد = | تاریخ تولد = 292ق. | محل تولد = سامرا | سال درگذشت = | تاریخ درگذشت = 352ق. | محل درگذشت...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۸: خط ۱۸:
| وبگاه =  
| وبگاه =  
}}
}}
'''جعفر بن ورقاء بن محمد بن ورقاء شیبانی'''، شاعر، نویسنده و امیر شیعی «بنی‌شیبان» در [[عراق]]. در [[سامرا]] متولد شد و در [[بغداد]] از دنیا رفت. [[شیبان بن ذهل]] نام یکی از نیاکان اوست که در [[کوفه]] مسکن گزید و از [[مذهب شیعه]] پیروی می‌کرد. علوم مقدماتی را در کوفه فرا گرفت و در شعر و ادب به حد کمال رسید و در نظم و نثر، بدیهه‌سرا بود. در سوگ [[امام حسین|امام حسین (علیه‌السلام)]] هم چکامه‌ای بلند سروده است.
'''جعفر بن ورقاء بن محمد بن ورقاء شیبانی'''، شاعر، نویسنده و امیر شیعی «بنی‌شیبان» در [[عراق]]. در [[سامرا]] متولد شد و در [[بغداد]] از دنیا رفت. [[شیبان بن ذهل]] نام یکی از نیاکان اوست که در [[کوفه]] مسکن گزید و از [[مذهب شیعه]] پیروی می‌کرد. علوم مقدماتی را در کوفه فرا گرفت و در شعر و ادب به حد کمال رسید و در نظم و نثر، بدیهه‌سرا بود. در سوگ [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین (علیه‌السلام)]] هم چکامه‌ای بلند سروده است.


== معرفی اجمالی ==
== معرفی اجمالی ==
خط ۲۹: خط ۲۹:
{{شعر}}{{ب |رأس بن بنت محمد و وصیه |للناظرین علی قناه یرفع }}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب |رأس بن بنت محمد و وصیه |للناظرین علی قناه یرفع }}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب |و المسلمون بمنظر و بمسمع |لا جازع منهم و لا متختع }}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب |و المسلمون بمنظر و بمسمع |لا جازع منهم و لا متختع }}{{پایان شعر}}
(سر بریده پسر دختر [[حضرت محمد (صلی الله علیه)|محمد]] و جانشینش، در پیش چشم بینندگان بر روی نیزه بالا رفت؛ اما مسلمانان در حالی که این صحنه را می‌دیدند هیچ فریاد و شیونی نکردند).
(سر بریده پسر دختر محمد و جانشینش، در پیش چشم بینندگان بر روی نیزه بالا رفت؛ اما مسلمانان در حالی که این صحنه را می‌دیدند هیچ فریاد و شیونی نکردند).


== منزلت در دولت حمدانی ==
== منزلت در دولت حمدانی ==
وی نزد «سیف‌الدوله حمدانی» وجاهتی تمام داشت و مکاتباتی به صورت شعر و نثر با سیف الدوله در [[دمشق]] نیز داشته است. وی در طول حیات خود، هفت [[عباسیان|خلیفه عباسی]] از «مکتفی» تا «مطیع لامرالله» را درک کرد. در دولت مقتدر عباسی پیوستگی و نفوذ او در دستگاه چندان بود که هم‌چون [[حمدانیان]] موصل، برای خود قلمروی داشت و امارت چندین ولایت به او سپرده شده بود. وی در زمان وزیر «ابن مقله» به خاطر منزلتی که در بین مردم و دستگاه حکومت داشت، هر روز خواسته‌های آنان را نزد وزیر می‌برد و حاجت شیبانیان کوفه و عراق را برآورده می‌ساخت.  
وی نزد «سیف‌الدوله حمدانی» وجاهتی تمام داشت و مکاتباتی به صورت شعر و نثر با سیف الدوله در [[دمشق]] نیز داشته است. وی در طول حیات خود، هفت [[عباسیان|خلیفه عباسی]] از «مکتفی» تا «مطیع لامرالله» را درک کرد. در دولت مقتدر عباسی پیوستگی و نفوذ او در دستگاه چندان بود که هم‌چون [[حمدانیان]] موصل، برای خود قلمروی داشت و امارت چندین ولایت به او سپرده شده بود. وی در زمان وزیر «ابن مقله» به خاطر منزلتی که در بین مردم و دستگاه حکومت داشت، هر روز خواسته‌های آنان را نزد وزیر می‌برد و حاجت شیبانیان کوفه و عراق را برآورده می‌ساخت.  
به گفته [[ذهبی]] وی در یک روز بیش از صد برگه از تقاضاهای مردم را نزد وزیر آورد و ابن‌مقله با این‌که از این وضع، سخت ناراحت شده بود، اما حرمت او را نگه داشت و به خواسته‌های او پاسخ داد. بزرگی و منزلت او تنها مربوط به دوران میان‌سالی او نمی‌گردد، بلکه در سنین جوانی نیز در بین قبیله خود از احترام کامل برخوردار بود و در چشم مقتدر نیز حرمتی تمام داشت. به گفته [[ابن‌اثیر]] در سال 312 هجری (یعنی در سن بیست سالگی)، امنیت حاجیانی که از بغداد عازم [[مکه]] بودند، بر عهده او بود و او در آن سال که شش‌هزار مرد جنگی در اختیار داشت، از بیم یورش [[قرمطیان]]، پیشاپیش حجاج به راه افتاد و در میانه راه با «ابوطاهر قرمطی» گلاویز شد.  
به گفته [[ذهبی]] وی در یک روز بیش از صد برگه از تقاضاهای مردم را نزد وزیر آورد و ابن‌مقله با این‌که از این وضع، سخت ناراحت شده بود، اما حرمت او را نگه داشت و به خواسته‌های او پاسخ داد. بزرگی و منزلت او تنها مربوط به دوران میان‌سالی او نمی‌گردد، بلکه در سنین جوانی نیز در بین قبیله خود از احترام کامل برخوردار بود و در چشم مقتدر نیز حرمتی تمام داشت. به گفته [[ابن اثیر|ابن‌اثیر]] در سال 312 هجری (یعنی در سن بیست سالگی)، امنیت حاجیانی که از بغداد عازم [[مکه]] بودند، بر عهده او بود و او در آن سال که شش‌هزار مرد جنگی در اختیار داشت، از بیم یورش [[قرامطه|قرمطیان]]، پیشاپیش حجاج به راه افتاد و در میانه راه با «ابوطاهر قرمطی» گلاویز شد.  
به گفته [[نجاشی]] وی أمیر بنی‌شیبان و دارای مذهبی صحیح (شیعه) بود و در باره امامت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و برتری آن حضرت نسبت به سایر [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل‌بیت (علیه‌السلام)]]، کتابی با عنوان «حقائق التفضیل فی تأویل التنزیل» نوشته و شاگرد او «اسماعیل بن یحیی عبسی» مطالب این کتاب را به دانشمندانی چون [[ابن غضائری]] و [[شیخ مفید]] انتقال داده است.
به گفته [[نجاشی]] وی أمیر بنی‌شیبان و دارای مذهبی صحیح (شیعه) بود و در باره امامت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و برتری آن حضرت نسبت به سایر [[اهل بیت|اهل‌بیت (علیه‌السلام)]]، کتابی با عنوان «حقائق التفضیل فی تأویل التنزیل» نوشته و شاگرد او «اسماعیل بن یحیی عبسی» مطالب این کتاب را به دانشمندانی چون [[ابن غضائری]] و [[شیخ مفید]] انتقال داده است.


== منابع ==  
== منابع ==  

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۲۸

محمد بن ورقاء شیبانی
احمد بن علی بن حسین بن رنجویه.jpg
نام کاملجعفر بن ورقاء بن محمد بن ورقاء شیبانی
اطلاعات شخصی
روز تولد292ق.
محل تولدسامرا
روز درگذشت352ق.
محل درگذشتبغداد
دیناسلام، شیعه
فعالیت‌ها
  • شاعر
  • نویسنده
  • امیر شیعی

جعفر بن ورقاء بن محمد بن ورقاء شیبانی، شاعر، نویسنده و امیر شیعی «بنی‌شیبان» در عراق. در سامرا متولد شد و در بغداد از دنیا رفت. شیبان بن ذهل نام یکی از نیاکان اوست که در کوفه مسکن گزید و از مذهب شیعه پیروی می‌کرد. علوم مقدماتی را در کوفه فرا گرفت و در شعر و ادب به حد کمال رسید و در نظم و نثر، بدیهه‌سرا بود. در سوگ امام حسین (علیه‌السلام) هم چکامه‌ای بلند سروده است.

معرفی اجمالی

جعفر بن ورقاء بن محمد بن ورقاء شیبانی، ابومحمد. شاعر، نویسنده و امیر شیعی «بنی‌شیبان» در عراق. وی در سال 292 هجری در سامراء چشم به جهان گشود و در سال 352 هجری در بغداد درگذشت. وی اصالتاً از قبیله بزرگ و معروف «بنی شیبان»(به فتح شین) از نسل «بکر بن وائل» است که نسب او در نهایت به «معد بن عدنان» می‌رسد. سمعانی در کتاب «الانساب» نسب کامل این قبیله را معرفی کرده است. «شیبان بن ذهل» نام یکی از نیاکان اوست که در کوفه مسکن گزید و از مذهب شیعه پیروی می‌کرد. بسیاری از اولاد و احفاد شیبان، عالم، شاعر، فرمانده و جنگ‌جو بودند. وی با همه شهرت و منزلتی که داشت اما اطلاعات اندکی از او در منابع وجود دارد و مطالب موجود نیز، با اهداف این نوشتار که بیشتر جنبه‌های علمی شخص را دنبال می‌کند، مطابقت ندارد. از این‌رو جزئیات حیات علمی و استادان او کاملاً بر ما پوشیده است.

شاعری برای اهل‌بیت

وی ظاهراً علوم مقدماتی را در کوفه فرا گرفت و در شعر و ادب به حد کمال رسید و در نظم و نثر، بدیهه‌سرا بود. از میان اشعار او چکامه‌ای بلند در سوگ امام حسین (علیه‌السلام) سروده است که در آغاز آن می‌گوید:

رأس بن بنت محمد و وصیه للناظرین علی قناه یرفع
و المسلمون بمنظر و بمسمع لا جازع منهم و لا متختع

(سر بریده پسر دختر محمد و جانشینش، در پیش چشم بینندگان بر روی نیزه بالا رفت؛ اما مسلمانان در حالی که این صحنه را می‌دیدند هیچ فریاد و شیونی نکردند).

منزلت در دولت حمدانی

وی نزد «سیف‌الدوله حمدانی» وجاهتی تمام داشت و مکاتباتی به صورت شعر و نثر با سیف الدوله در دمشق نیز داشته است. وی در طول حیات خود، هفت خلیفه عباسی از «مکتفی» تا «مطیع لامرالله» را درک کرد. در دولت مقتدر عباسی پیوستگی و نفوذ او در دستگاه چندان بود که هم‌چون حمدانیان موصل، برای خود قلمروی داشت و امارت چندین ولایت به او سپرده شده بود. وی در زمان وزیر «ابن مقله» به خاطر منزلتی که در بین مردم و دستگاه حکومت داشت، هر روز خواسته‌های آنان را نزد وزیر می‌برد و حاجت شیبانیان کوفه و عراق را برآورده می‌ساخت. به گفته ذهبی وی در یک روز بیش از صد برگه از تقاضاهای مردم را نزد وزیر آورد و ابن‌مقله با این‌که از این وضع، سخت ناراحت شده بود، اما حرمت او را نگه داشت و به خواسته‌های او پاسخ داد. بزرگی و منزلت او تنها مربوط به دوران میان‌سالی او نمی‌گردد، بلکه در سنین جوانی نیز در بین قبیله خود از احترام کامل برخوردار بود و در چشم مقتدر نیز حرمتی تمام داشت. به گفته ابن‌اثیر در سال 312 هجری (یعنی در سن بیست سالگی)، امنیت حاجیانی که از بغداد عازم مکه بودند، بر عهده او بود و او در آن سال که شش‌هزار مرد جنگی در اختیار داشت، از بیم یورش قرمطیان، پیشاپیش حجاج به راه افتاد و در میانه راه با «ابوطاهر قرمطی» گلاویز شد. به گفته نجاشی وی أمیر بنی‌شیبان و دارای مذهبی صحیح (شیعه) بود و در باره امامت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و برتری آن حضرت نسبت به سایر اهل‌بیت (علیه‌السلام)، کتابی با عنوان «حقائق التفضیل فی تأویل التنزیل» نوشته و شاگرد او «اسماعیل بن یحیی عبسی» مطالب این کتاب را به دانشمندانی چون ابن غضائری و شیخ مفید انتقال داده است.

منابع

  1. الاعلام، زرکلی، ج2ص128؛
  2. اعیان الشیعه(قطع بزرگ)، ج4صص192 تا 194؛
  3. الانساب، سمعانی، ج3ص482 ذیل شیبانی؛
  4. تاریخ ابن اثیر، وقایع سال 312 و 326ق؛
  5. جامع الرواه، ج1ص163؛
  6. خلاصه الاقوال، ص92 شماره 21؛
  7. رجال ابن داود، ص66 شماره 337؛
  8. رجال نجاشی، ص124 شماره 319؛
  9. سیر اعلام النبلاء، ج15ص227؛
  10. فوات الوفیات، ج1صص205 و206.